anjomanesheremoase | Unsorted

Telegram-канал anjomanesheremoase - کانال انجمن شعر معاصر

-

anjomanesheremoaser

Subscribe to a channel

کانال انجمن شعر معاصر

شعر که باید درست خوانده بشه
نه بی دلیل واژه ها متصل بشه نه بی دلیل تفکیک بشه
میتونیم الف ها یا همزه های ابتدای واژه ها رو بنا به خوانش درست حذف کنیم
مثل : خوابیده است = خوابیدست
یا که این : کین (در اشعار کهن)

اما موضوع اینجاست که با درست خوانی هم ایراد داره🌹

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

وزن عددی یا هجایی؟

وزن‌ها به استناد اکثر کتب عروض، این چند نوع‌اند:
_ وزن کمّی (امتدادی یا عروضی) مثل وزن فارسی و عربی
_ وزن آهنگی (کیفیِ مبتنی بر زیر و بمی)
_ وزن طنینی (کیفیِ مبتنی بر زنگ و طنین اصوات)
_ وزن ضربی (نظم اصوات و شدت و ضعف)
_ و نوع پنجم: وزن عددی، وزنی که در آن، اصوات (بخش‌ها، هجاها یا همان سیلاب‌ها) را از روی عدد و با قطع‌نظر از خواص و صفات آن‌ها منظم می‌کنند.
در وزن عددی چون مثلاً می‌گوییم شانزده‌هجایی، مجازاً این صفت «عددی» معروف شده به «هجایی».
ما لفظ عددی را به گواه اکثر کتب عروض اصح از لفظ هجایی می‌دانیم. زیرا سایر وزن‌ها هم هجایی‌اند؛ یکی بر اساس کمیت و امتداد هجا که همان عروضی است. یکی بر اساس طنین هجاها، یکی زیر و بمی و یکی تکیه‌ هجاها.
در شعر فارسی هم وزن عددی داریم که بر اساس تعداد هجاهاست. لازم است فقط تعداد هجاها در دو مصراع برابر باشد، نه امتداد و تکیه و موارد دیگر. درباره پیشینه این وزن سخن زیاد است و مثلاً از خسروانی‌های پیش از اسلام نام می‌برند (بنگرید به خلاصه تاریخ ادبیات ایران، ذبیح‌الله صفا، جلد ۱، ص ۴۸). در قرون اخیر هم از میرزاحبیب اصفهانی و یحیی دولت‌آبادی و ابوالقاسم لاهوتی باید نام برد (بنگرید به موسیقی شعر، کدکنی، فصل ۵، ص ۵۲۹) و‌ این اواخر از حسین منزوی.
وزن عددی با وزن شعر ترکی، کردی و برخی اشعار کودک قابل‌مقایسه است. مقالات متعددی هم در این‌باره نوشته شده‌است.

نمونه شعر عددی (معروف به هجایی):

من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاق‌های تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را می‌کاشتیم
نان می‌خوردیم از محصول آن.

ابوالقاسم لاهوتی

می‌بینیم که تساوی عددی گاهی دقیقاً هم رعایت نشده. وحیدیان بر عدم تساوی برخی مصاریع شعر عددی حبیب،‌ لاهوتی و دولت‌آبادی نقد دارد (منشأ وزن شعر فارسی، ۱۳۷۰: ۱۲۸ _ ۱۲۹). در این‌باره خواجه نصیر در معیارالاشعار (۱۳۹۳: ۸) بحثی دارد که راهگشاست: «وزن از فصول ذاتی شعر است، الّا آن که هیئتی باشد که تناسب آن تام نباشد و‌ نزدیک باشد به تام. مانند اوزان خسروانی‌ها». خواجه در اسا‌س‌الاقتباس (نشر دانشگاه تهران، تصحیح مدرس رضوی: ۵۸۶) نیز وزن خسروانی را به خطابه (نثر مسجع) نزدیک می‌بیند و نثر مسجع را چند نوع می‌داند.

نمونه شعر عددیِ هشت‌هجایی:

ای دزدیده چشم از آهو
آموخته افسون به جادو

ابوالقاسم لاهوتی

ای / دز / دی / ده / چشم / از / آ / هو
آ / موخ / ته / اف / سون / به / جا / دو

در ادامه به مهم‌ترین منابعی که اصطلاح وزن عددی را به کار برده‌اند مختصراً اشاره می‌کنیم:

«وزن عددی: مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع». (فرهنگ‌نامه ادبی، حسن انوشه، ج ۲، ذیل وزن، ص ۱۴۱۷، فرهنگ اصطلاحات ادبی، چ ۶، سیما داد، ۱۳۹۲، ویرایش جدید، ص ۵۱۸، فرهنگ توصیفی مطالعات ادبی، کوروش صفوی، ۵۶۸).

«وزن عددی یا شماری که به وزن هجایی نیز معروف شده است ... در آن تعداد شماره هجاها در پاره‌های وزن یا مصراع‌ها مبنای ایجاد وزن است.» (واژه‌نامه هنر شاعری، فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبک‌ها و مکتب‌های آن، میمنت [ذوالقدر] میرصادقی، ۲۹۷ _ ۲۹۸).

«در وزن هجایی، فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم دانسته شده است، چندان که این نوع وزن را باید وزن عددی نامید.» (منشا وزن شعر فارسی وحیدیان، ۱۳۷۰: ۱۳۸)

«[وزن] عددی یا شماری که در آن همان تساوی شماره هجاها در پاره‌های وزن با مصراع‌ها مبنای نظم است.» (پرویز ناتل خانلری، مجله سخن، دوره ۵، سال ۱۳۳۳: ۳۳۵، ذیل بحث از انواع وزن).

«وزن عددی مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع (یعنی عامل خاصی در این وزن دخیل نیست)، کمّی مبتنی بر امتداد زمانی یعنی کمیت (کوتاهی و بلندی) هجاهاست». (شمیسا، عروض و قافیه، چاپ دو از ویرایش چهار، نشر میترا، بهار ۱۳۸۶: ۲۴)، (شمیسا، فرهنگ عروضی، چاپ چهار از ویرایش چهار، علم، ۱۳۸۶: ۱۸۳ _ ۱۸۴).

«در اشعار کهن ارمنی، نشانه‌های فراوانی از وزن عددی دیده می‌شود یعنی واژه‌های شعر به گروه‌هایی تقسیم می‌شوند که عدد هجاهای هر گروه با گروه دیگر متساوی است بدون آن‌که ویژگی دیگرِ اصواتِ [هجاهای] واژه‌ها در نظر گرفته شده باشد.» ‌(صد سال شعر ارمنی، احمد نوری‌زاده، چشمه، ۱۳۶۹: ۱۴۳).

خانلری هم پس از تقسیم وزن به کمّی (امتداد زمانی هجاها)، ضربی (شدت هجاها)، کیفیِ آهنگی (زیر و بمی هجاها)، کیفیِ طنینی (طنین و زنگ هجاها)، عددی را هم نوعی وزن دانسته و چنین تعریف می‌کند:
«وزنی که در آن اصوات را از روی عدد و با قطع‌نظر از خواص و صفات آنها منظم می‌کنند ... که فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم باشد یعنی کلمات به دسته‌هایی تقسیم شوند که عدد هجاهای هر دسته با دسته‌های دیگر متساوی باشد و هیچ یک از صفات دیگر آن اصوات [هجاها] منظور نگردد. این نوع وزن را عددی باید خواند و همین نوع است که گاهی به‌خطا هجایی خوانده می‌شود.» (خانلری، ۱۳۳۷: ۲۶ و ۲۷).

#مهدی_شعبانی
@ghazalshermahdishabani

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

وزنش عددیه
عددی همان که به‌غلط گفته‌اند هجایی

ولی این غزل منزوی اشکال هم داره
گاهی شانزده هجاست گاهی کم و زیاده

یک غزل دیگه عددی هم داره

خانلری هم در کتاب وزن شعرش می‌گه عددی
و اطلاق هجایی اسم غلطیه برای عددی

در وزن عروضی عادی هم تعداد هجا و هم امتداد هجاها دخیله
در عددی فقط تعداد هجاها

سابقه وزن عددی در ایران به شعر پیش از اسلام برمی‌گرده و کمی هم اوایل اسلام

چون با موسیقی و اجرای خوانندگان همراه بوده موزون به نظر می‌رسیده

در قرن سوم چهارم به بعد اسلام موزیک رو در ایران نابود کرد و شاعران دیگه تصمیم گرفتن عروضی بگن تا بدون اجرا هم موزون باشه

به وزن عددی در عروض شمیسا هم اشاره شده.


دکتر تقی وحیدیان در بررسی منشا وزن شعر فارسی هم بهش اشاره کرده

دکتر شفیعی هم در موسیقی شعر در مورد اشعار باربد چنین بحثی داره

باز در عددی تک‌هجاست
در وزن عروضی با + ز دو هجاست

باد هم
بوس کابوس هم
یاب دریاب هم
سند سندباد هم
وال دوالپا هم
دست دست‌های هم
میق عمیق هم
عشق هم

همه در عددی تک‌هجان و در عروضی دو هجان

یعنی استاد منزوی در این کلمات، وزن عددی رو رعایت نکرده


وزن عددی هم انواعی دارد که در انتهای کتاب منشأ وزن شعر فارسی از استاد وحیدیان بحثی آمده‌است‌.


این شعر رو به اشتباه وزن هجایی گفتن
تعریف وزن هجایی یا هجایی تکیه ای فرق داره و کیفیت هجاها هم اهمیت داره

ولی در وزن عددی فقط تعداد هجا فارغ از کیفیتش مهمه

در این اوزان منزوی و یداله رویایی و دیگران خواستند بخت آزمایی کنند که چندان موفق نبود

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

اگر سر این موضوع دیگه مشکلی ندارید بریم سر توضیح

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

به تلفظ دقت کنید
ابُلهُل تلفظ درستی نیست

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

ابوالهول /'abolho[w]l/

فرهنگ فارسی عمید

(اسم) [عربی: ابوالهَول] [مجاز] هرچیز ترس‌آور و هراس‌انگیز.

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

فرود آمدم از بهشتت در این باغِ ویران خدایا
فرود آمدم تا نباشم جدا زین اسیران خدایا

مگر این فراموش‌خانه به زیر نگین شما نیست؟
که کس حسب حالی نپرسید از این گوشه‌گیران خدایا

به‌جز سایه‌های ابوالهول، در این لوحِ وحشت عیان نیست
چه خشت و چه آیینه پیشِ جوانان و پیران خدایا

به باغ جهانت چه بندم دلی را که بسیار دیده‌ست
که حتی بهار جنانت پر است از کویران خدایا

پشیمانم از زر شدن‌ها مرا آن مسی کن که بودم
به خود بازگردان مرا وُ ز غیرم بمیران خدایا

گُنه قند و ابنای آدم شکربند، آیا روا بود
در آن لوح، دوزخ نوشتن بر این ناگزیران خدایا؟

جهانت قفس بود و این را پذیرفته بودیم اما
نه همبندیِ روبهان بود سزاوارِ شیران خدایا

گرفتم بهشت است این‌جا ولی کو پسند دل ما
چه داری بگویی تو آیا به دوزخ‌ضمیران خدایا؟

اگر دیگران خوب، من بد، مرا ای بزرگِ سرآمد
به دل‌ناپذیری جدا کن از این دل‌پذیران خدایا

#حسین_منزوی


درود بر همه دوستان لطفا بگید وزن این شعر چی هست🌹🌹🌹👆👆👆👆👆

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

و چون گفته به دامنم جگرستان شکست و ریخت...از یه دید دیگه میشه گفت هرچی من پنهان کردم و تو خودم ریختم،اخر جیگرم تیکه تیکه شد و ریخت تو دامنم که عیانه

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

دقیقا
می گن از یک طرف انقدر جلوشو می گیری و از طرف دیگه می زنه بیرون

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

عمری جلوی ریزش اشک ها و گریه هامو گرفتم اما این کار باعث شد این اشک های مهار شده به سمت بیرون از درون بزنن و جگرم رو متلاشی کنن و بریزه روی دامنم

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

بیدل دهلوی » غزلیات »

غزل شمارهٔ ۲۳۲۳

 

چون قلم راه تجرد بسکه تنها رفته‌ایم
سایه از ما هر قدم وامانده و ما رفته‌ایم

دیده‌ها تا دل همه خمیازهٔ ما می‌کشند
جای ما در هر مکان خالی‌ست گویا رفته‌ایم

کس ز افسون تعین داغ محرومی مباد
چون‌ گهر عمریست در دربا ز دریا رفته‌ایم

فکر خود ما را چو شمع‌ آخر به طوف خاک برد
یکسر از راه‌ گریبان در ته پا رفته‌ایم

رهرو عجزیم ما را جرات رفتار کو
چند روزی شد چو عنقا برزبانها رفته‌ایم

سایه را در هیچ‌ صورت نسبت خورشید نیست
تا تو ما را در خیال آورده‌ای ما رفته‌ایم


بر زمین چندان‌که می‌جوییم‌ گرد ما گم است
کاش گردد چون سحر روشن‌ که بالا رفته‌ایم

چون امل ما را در این محفل نخواهی یافتن
جمله امروزیم لیک آن سوی فردا رفته‌ایم

الفت هر چیز وقف ساز استعداد اوست
تا مروت در خیال آمد ز دنیا رفته‌ایم

کلک معنی در سواد مدعا بی‌لغزش است
گر به صورت چون خط ترسا چلیپا رفته‌ایم

ساز هستی‌گر به این رنگ احتیاج آماده است
ما و آب رو ازین غمخانه یکجا رفته‌ایم

از نفس کم نیست ‌گر پیغام ‌گردی می‌رسد
ورنه ما زین دشت پیش از آمدنها رفته‌ایم

بیدل از تحقیق هستی و عدم دل جمع‌دار
کس چه داند آمدیم از بیخودی یا رفته‌ایم

 

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

تشبیه شاعرانه ای و زیبایی کرده از محبوب خود

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

⁉️استاد خیلی از ما این صنایع رو بدون اینکه نامش روبدونیم بارها و بارها در اشعارمون بکار میبریم
یعنی مطالعات ما کم کم ملکه ی ذهن میشن

@anjomanesheremoase

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

✅چرا اونجوری یاد می گیرید شما که نمی خواهید درس بدید می خواهید شعر بگید :
هر جا یک کار یا ویژگی انسانی به غیر انسان نسبت داده بشه می شه
تشخیص


@anjomanesheremoase

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

⁉️هر استعاره ای تشخیص نیس درستع؟؟

@anjomanesheremoase

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

چند یادداشت دیگر درباره وزن عددی یا هجایی پیدا کردم که دیگر لازم نمی‌دانم به مطلب قبل در کانال اضافه کنم. گفتم با شما به اشتراک بگذارم.

«وزن هجایی: این وزن به عددی نیز معروف است. این وزن مبتنی است بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع.» مجله فروهر، نشر سازمان فروهر،، شماره پی‌درپی: ۳۷۳، سال سی‌وچهارم، خرداد و تیر ۱۳۷۸، ص ۱۸.

«در شعر هجایی، فقط تساوی تعداد هجاهای هر مصرع معتبر است.»
وحیدیان کامیار، حرف‌های تازه در ادب فارسی، جهاد دانشگاهی دانشگاه شهید چمران، ۱۳۷۰، ۹۶.

در مقاله‌ای نوشته شده «وزن هجایی خالص وزنی است که فقط بر اساس تساوی تعداد هجاها شکل گرفته باشد.» و منبع داده: «خانلری، وزن شعر فارسی، ۱۳۸۶: ۲۶، نشر ققنوس»
مقاله این است: وزن شعر کودک، عروضی، هجایی یا تکیه‌ای _ هجایی، حشمت‌اله آذرمکان، مرتضی نجاتی جزه. ادب‌پژوهی گیلان، ش ۳۰ زمستان ۹۳، صص ۱۰۱_ ۱۱۶. ص ۱۰۲.

کاملا غلط است. وزن شعر فارسی خانلری نشر ققنوس نیست. نشر توس است. چنین حرفی هم در صفحه مورد نظر نشر توس و در هیچ چاپ دیگری از این کتاب نیامده!

نویسندگان مقاله به غلط رفرنس داده‌اند.

«تعداد هجاهای مصراع‌ها باید برابر باشد» وحیدیان، منشا وزن شعر فارسی ، نشر آستان قدس، ۱۳۷۰: ۱۲۸.
در ادامه در ص ۱۳۹ گفته:
«شعر یحیی دولت‌آبادی که به سفارش براون در وزن هجایی ساخته است در وزن هجایی نیست زیرا خود [شاعر] سه مصراع اول را ۱۲ هجایی می‌داند «شفیعی، ۵۳۰» حال آن که مصراع اول و سوم ۱۱ هجایی است «ظاهرا دولت‌آبادی واژه صبح را دو هجا حساب کرده و این برخلاف اصول وزن هجایی است زیرا در وزن هجایی کمیت [امتداد] هجاها نقشی ندارد. شعر حبیب و لاهوتی هم نیست.»

«هجایی: فقط شمار هجاها (بدون رعایت بلندی و‌ کوتاهی) در مصراع‌ها مساوی درآید. این نوع شعر را برخی وزن عددی نام نهاده‌اند. (زیبایی‌شناسی در هنر و طبیعت، علی‌نقی وزیری، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۳۸: ۵۳.) (عبدالعلی دست‌غیب، هم در ص ۲۴ یک کتابش همین را تکرار کرده. نامش خاطرم نیست.)

ذبیح‌اله صفا در تاریخ ادبیات ایران، ج ۱، [خلاصه]، ققنوس، چ ۱۸، ۱۳۷۹، ص ۴۸: اوزان اشعار محلی قرون اولیه را هجایی (سیلابی) می‌داند.

شمیسا در ص ۱۳۰ کتاب «شعر جدید فارسی»، هنگام بحث درباره وزن شعرهایی بر وزن عددی از میرزاحبیب و یحیی دولت‌آبادی و ابوالقاسم لاهوتی از لفظ «هجایی» استفاده کرده بود. (نشر میترا، محمداسحاق هندی، شعر جدید فارسی، تألیف ۱۳۲۰، ترجمه به سال ۱۳۴۸ توسط سیروس شمیسا، منتشره در ۱۳۷۹). اما بعدها در کتب عروضی‌اش از لفظ عددی به جای هجایی استفاده کرده.

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

چند نمونه شعر بر وزن عددی
(معروف به هجایی):

گاه است که پاس و سپاس آریم
زین بزم سترگ هنرمندان
وامی‌ست گذار که بگزاریم
این وام، همی ز بن دندان
بزمی‌ست همایون و شاهانه
در وی ز هنرور و فرزانه
چندان که ندانیم بُد یا نه
در بزمگه خرد یونان

میرزاحبیب اصفهانی
(مجله آینده، ش ۳ و ۴، سال ششم، خرداد و تیر ۱۳۵۹: ۲۹۹)
[البته تسامحاً وزن عروضی هم دارد: فعلن فعلن ...]

صبحدم پیمانه شد از از خفتن، لبربز
جام بیداری در کف، کج‌دار و مریز

یحیی دولت‌آبادی
(کتاب اردیبهشت و اشعار چاپ‌نشده، چاپخانه مسعود، ۱۳۵۴: ۱۵۷)

من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاق‌های تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را می‌کاشتیم
نان می‌خوردیم از محصول آن

ابوالقاسم لاهوتی
(دیوان، به کوشش احمد بشیری، امیرکبیر، ۱۳۵۸: ۵۸۵)

گنجشگک من پر بزن، در زمستانم لانه کن
با جیک‌جیک مستانت خانه را پرترانه کن

وقتی تو پر می‌زنی، من دلم پر می‌زند
می‌گوید: آه، بگشا! عشق است در می‌زند

باز آسمان مه‌آلود است اما بارانی ندارد
آه از این ابر، این ابری که نه می‌رود، نه می‌بارد

شب است و ره گم کرده‌ام در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن، ای خانه چراغانی

حسین منزوی
(مجموعه اشعار، نشر نگاه، ۱۳۸۹: ۳۳۵، ۳۰۲، ۲۴۹ و ۲۴۷)

@ghazalshermahdishabani
توضیح درباره وزن عددی در پست بعدی 👇

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

شب است و ره گم کرده ام،در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن ،ای خانه ی چراغانی!


صحبت مکن با من،اگر،   گوش خیابانی داری
که با تو از" من" می گویم از این روح بیابانی


غم غر یبی  مرا،در "کله فریاد"ی بجو
که اوج می گیرند از او "شروه "های دشتستانی


رو به رویم که بنشینی ،با دست باز بازی کن
من همینم که می بینی:عریانم عین عریانی


به دست باد افتاده است،دفتر بی شیرازه ام
تمثیلی تلخ وتازه ام ،در مبحث پریشانی


شبه خوابی هم اگر بود،تقطیعش نابرابر بود
رویا های خوش کوتاه،کابوس های طولانی!


بهتر ببین آنگه دریاب، کز خون دلم خورده اب
شعر خوش نقش ونگارم، چون قالی های ایرانی


سند باد سر گشته ام ،دوالپا ها کشته ام
خرد وخسته، برگشته ام از سفر های توفانی


مراببین کزخستگی،وزشکوه شکستگی
آیینه ای گرفته ام،پیش رویت از پیشانی


پیش از آمدنت،ای یار!تندیس وحشت- روزگار-
عمری نوازشم کرده است با" دست های سیمانی"


اگر طوفان هم باشی،آه!خسته تر ازاینم مخواه
من از ویرانی می ایم،از نهایت ویرانی


عمیق تر از انزوا،زخم عمیق روحم را
می بینی یا نمی بینی؟می دانی یا نمی دانی؟


با ته مانده ی ایمان ،به عشق تکیه کرده ام
به تو پناه اورده ام ،از وحشت بی ایمانی

#حسین_منزوی



منظورتون این غزل هست؟ 👆👆

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

بله صدای ow داره
در واژه نامه ها درج شده
عمید و دهخدا
در حقیقت واژه عربی هست و درستش به این صورته : ابوالهَول

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

ابوالهول

لغت‌نامه دهخدا

ابوالهول . [ اَ بُل ْ هََ ] (اِخ ) پیکری از سنگ برآورده بشکل شیری خفته و سینه و روی آن بصورت آدمی ، نزدیک هرم کئوپس بفاصله ٔ کمی از منف در مصر سخت مهیب و بالای آن هفده گز و درازا سی و نه گز است و چون بدانجا دائماً ریگ این پیکر را می پوشاند تاکنون چندین بار ناگزیر شده اند که آنرا از زیر ریگ بیرون آرند.
فیروزآبادی گوید: آن پیکریست بشکل سر مردم نزدیک هرمان به مصر و گویند آن طلسم رمل است و ابن جبیر در رحله ٔ خودنام آنرا ابوالأهوال آورده است و دمشقی در نخبةالدهر گوید آن صورت زهره است و صابیان گمان برند که طرب و فرح مرد و زن و جوان و کودک از اوست - انتهی . و این ابوالهول از زمان فراعنه مانده است و نام ابوالهول از نام قبطی آن «بلهیت » یا «بلهیب » مشتق است و بزمان فاطمیان همان نام قبطی او معروف بوده است و مقریزی او را «بوالهوبه » نامیده است . «با» در لغت قبطی حرف تعریف است عرب آنرا با همزه ترکیب کرده ابا و ابو ساخته است . و جهال عرب گمان میکردند که آن طلسمی است و پیکری دیگر که در ساحل مقابل نیل بصورت زنی است معشوقه ٔ اوست و گاه گمان میبردند که آن طلسمی است که برای نگاه داشتن فسطاط از طغیان نیل کرده اند. و رجوع به ابوالأهوال شود.

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

ا کوتاه
بل بلند
هول کشیده

چطور هول هجای بلند حساب کردید؟
هُو°ل خونده میشه مثل موج ow

ما نمیگیم ابُلهُل

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

بیدل دهلوی » غزلیات »

غزل شمارهٔ ۳۹۵

 

شب گریه‌ام به‌آن همه سامان ‌شکست ‌و ریخت
کزهرسرشک شیشه‌‌ی‌توفان شکست و ریخت

در راه انتظار توام اشک بود و بس
گرد مصیبتی که ز دامان شکست و ریخت

توفان دهر شورش آهم فرو نشاند
این گر‌دباد گرد بیابان شکست و ریخت

از چشمت آنچه بر قدح می‌فتاده است
کس راکم اوفتاد بدینسا‌ن شکست و ریخت

اشکم ز دیده ‌ریخت به حال شکست دل
مشکل‌غمی ‌که ‌عشق ‌تو آسان‌ شکست و ریخت

آخرچکید موج تبسم ز گوهرت
شور نمک نگر که نمکدان شکست و ریخت

عمری عنان ‌گریه ‌کشیدم ولی چه سود
آخر به دامنم جگرستان شکست و‌ ریخت


باید به نقش پای تو سیر بهارکرد
کاین‌برگ ازآن نهال خر‌امان شکست و ریخت

گرداب خون ز هر دو جهان موج می‌زند
در چشم انتظارکه مژگان شکست و ریخت

در عالم خیال تو این غنچه‌وار دل
آیینه خانهٔ به‌گرببان شکست و ریخت

ازخویش هرچه بود شکستیم و ریختیم
غیر از دل شکسته‌ که نتوان شکست و ریخت

بیدل ز فیض عشق به مژگان‌گذشته‌ایم
در بیشه‌ای‌که ناخن شیران شکست و ریخت

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

شاعر میگه

یه عمری من اشکم و نگه داشتم و نشون کسی ندادم
ولی چه فایده که آخر الامر نه اینکه اشکم فقط اومد بلکه پاره های جگرم هم با اشک قاطی شد یعنی به قول معروف
خون گریه کردم

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

دقیقا 👌👌
از خویشتن داری میگه که در یک جای میشکنه و بقولی خون گریه میکنه👌☺️

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

بیت سوم باز هم از بیدل جان👌☺️

عمری عنانِ گریه کشیدم ولی چه سود؟
آخر به دامنم جگرستان شکست و ریخت

#بيدل_دهلوی

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

بیدل در اشعارش به پدیده های علمی هم اشاره می کنه اونوقت می گید چرا عاشقشم؟ 😍
وقتی خورشید مستقیم می تابه سایه ها محو می شن و معشوق رو به خورشید تشبیه کرده و خودش رو به سایه که وقتی خورشید میاد سایه می ره یعنی حتی یاداوری خودش که سایه س در خیال خورشیدگون معشوق باعث از بین رفتنش می شه. این یک برداشت
و برداشت دیگه
می گه خورشید و سایه با هم از یک جنس نیستن و نسبتی باهم ندارن پس من که مثل سایه و معشوقم مثل خورشیده هیچ وقت نمی تونیم کنار هم قرار بگیریم و حتی در خیال معشوقمم نمی تونم باشم.

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

سایه نبود نور هست و خورشید نور مطلق نور محض و اگر نور مطلق باشه سایه بیمعنیه
مصرع بعد کامل میکنه این مصرع رو
و خورشید رو به یار به محبوب تعبیر کرده و خودش رو سایه

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

✅دست مرگ رقص مرگ خنده ی مرگ اواز مرگ بوسه مرگ

یا

مرگ می رقصد مرگ بر او می خندد

مرگ برایش آواز می خواند

@anjomanesheremoase

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

✅این درسته

@anjomanesheremoase

Читать полностью…

کانال انجمن شعر معاصر

✅در نتیجه هشتاد درصد فکر می کنند این
دوتا آرایه یکی هستند اما این طور نیست کاملن درسته هر تشخیصی
استعاره مکنیه هست اما هر استعاره
مکنیه ای تشخیص نیست
شما اگر بگید ریشه ی اندوه
استعاره مکنیه هست اما تشخیص نیست
چون ریشه مال درخت هست
اما اگر بگید رقص اندوه تشخیص
هست چون رقص مال انسان و ویژگی
انسانی هست

@anjomanesheremoase

Читать полностью…
Subscribe to a channel