زمانیکه گلی به دیگری هدیه میدهیم عطر گل در دستان خودمان باقی میماند
پس اگه مهربانی امروزت بی جواب ماند بدان،فردا زیباتر از امروز از جایی دیگر بهت برگردانده میشود
@Aramesh71
.
یک نفر هست که لب وا بکند می میرم.
خنده ی معجزه آسا بکند می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم.
بوسه موکول به فردا بکند می میرم .
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است.
تاری از زلف، هویدا بکند می میرم
دلخوشم از همه عالم به نگاهش اما
اگر این مسئله حاشا بکند میمیرم
مثل آن شعله که با بارش باران مرده
صورتم را اگر او ، ها بکند می میرم
رفتنش آخر دنیاست خودش میداند.
با کسی غیر خودم تا بکند میمیرم
دوست دارم همه ی عمر کنارم باشد.
"كفش رفتن اگر او پا بكند ميميرم"
@Aramesh71
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گوییو تو خواهی
@Aramesh71
🍁ســـــــــلام
🍂صبح زیبـای پاییزیتون
🍁بخیر و شـادی
🍁امروزتـون توأم با
🍂موفقیّت و کامیابی
🍁زیبـاترین بـرگ های
🍂پاییزی، همراه با
🍁بـهترین دعاها
🍂تقدیم به شما
@Aramesh71
یک سبد عاطفه دارم ، همه ارزانے ِ تو
همه اش پیشڪش ِ جلوه ے نورانے ِ تو
روے دیوار دلم قاب ِ قشنگے زده ام
ڪه نشسته است در ان قامت ِ پیشانے ِ تو
من و دریا همه شب حال عجیبے داریم
مثل چشمان پر از فتنه و طوفانے تو
ساحل حس مرا موج تو مے ارامد
اے ڪه دارم هوس ِ خلوت ِ پنهانے تو
یا بیا تا ڪه بمیرد غم دیرینه ے ما
یا بمان تا ڪه بیاییم به مهمانے تو
غزل ِ عاطفه ، لب واڪن و دریاب مرا
من ڪه محتاج ترینم به غزلخوانے ِ تو
گفت : در خلوت پنهانے دل جا دارم
در دل ام مانده ، همین صحبت پنهانے تو
تحفه اے یافت نڪردم ڪه فداے تو ڪنم
یک سبد عاطفه دارم ... همه ارزانے تو
@Aramesh71
اینکه دلتنگ تو ام.. اقرار میخواهـــد مگر؟
اینکه از تو دلخورم.. انکار میخواهد مگر؟!
وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش
دل بریدن.. وعدهء دیدار میخــــواهد مگر؟!
عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق میشویم
اشتباه ناگهان..، تکرار میخـــــواهد مگر؟!
من چرا رسوا شوم؟ یک شهر مشتاق تو اند!
لشکر عشاق.. پرچم دار میخـــــواهد مگر؟!
با زبان بــی زبانی بارها گفـــــتی برو
من که دارم میروم.. اصرار میخواهد مگر؟!
روح سرگردان من هرجا بخواهد میرود
خانه ديوانگان.. دیـــوار میخواهد مگر...
@Aramesh71
دو بوسه از لب شیرین تو، با زور میچسبد!
عسل با نیشهای مهلک زنبور میچسبد!
تو مثل قهوه میمانی که هم دلچسب، هم تلخی!
که قهوه با تمام تلخیاش، بدجور میچسبد!
اگر چه ترش و لبدوزست طعم غورههای تو
ولی شیرینتر از یک حبّهء انگور میچسبد!
کنار خلق و خوی ترش خود، کوه نمک داری
انار ترش لبهای تو قدری شور میچسبد!
دلت هرچند افتاده به قلّاب دلم امّا
شکار شاهماهیها، فقط با تور میچسبد!
اگر پروانه خود را زد بر آتش، از سر عشق است
که داغ شعلهء سوزان، به شوق نور میچسبد!
شبیه بید مجنونی که لیلیوار میرقصد
تماشای قد و بالای تو، از دور میچسبد!
تو مثل قلّهء صعبالعبور کوه، سرسختی!
که بوسه از لبت با زحمت و با زور میچسبد
@Aramesh71
شب را
سکوت اعتبار میبخشد
انسان رامتانت وصبر
خدایا
یاریمان کن معتبر
باشیم و مهربان
شبتون پرازآرامش
خوابتون رویایی
وفرداتون شیرین
شبتون آرام
🌸💜
@Aramesh71
❤️❤️❤️
عاشق شدن را شاعـرانـه دوست دارم
دلبستـگى را بى بهـانـه دوست دارم
در لحظـه ى بـارانـىِ احسـاسِ قلبـم
بـاريـدنم را روى شـانـه دوست دارم
وقتیكه بغضِ من پريشان است بۍتو
آهنگِ غمگيـن با تـرانـه دوست دارم
همچون گلِ شب بوىِ باغىِ و هميشه
عطـرِ حضـورت را شبـانه دوست دارم
آواره ى ايـن شاخه وآن شاخه هستم
همچـون پرنـده آشيـانه دوست دارم......
@Aramesh71
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد❤
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری🍉
@Aramesh71
تورا! اینهمه زیبا شدنت ڪافے نیست؟
در دل هر غزلــے جا شدنت ڪافے نیست؟
آینــــه آینــــه تالار ِ فریبایــــے ِ توست
هر طرف محو ِ تماشا شدنت ڪافے نیست؟
اینهمه سیب نچین حضرت ِ خاتون ِ شگفت!
نقش ِ تڪــــرارے ِ حوا شدنت ڪافے نیست؟
هر ڪـــه یک بار تو را دیده شده مجنونت
رحم ڪن بانو ! لیلا شدنت ڪافے نیست؟
گفتـــه بودند پرینـــــاز ، نگفتند اینقــــــــدر
مایه ے ِ رشک ِ پرے ها شدنت ڪافے نیست؟
لعنتے! ماه نشو ، این همه شب قصه نگو
شهرزاد ِ شب ِ یلدا شدنت ڪافے نیست؟
ملڪه! این همه سرباز ِ عسل ریز بس است
شهد ِ ڪندوے ِ غزلها شدنت ڪافے نیست؟
آے پروانـــه ترین پیــرهن ابریشـــم ِ رقص!
دشت تا دشت شڪوفا شدنت ڪافے نیست؟
موشرابے ِ لب انگــورے ِ چشـــم الڪل ِ مست!
پیک ِ هر بے سر و بے پا شدنت ڪافے نیست؟
دست بردار از این دلبرے ات یعنـــے چه
هر طرف ورد ِ زبانها شدنت ڪافے نیست؟
من ڪــه هر ثانیه اے بے تو برایم قرنے ست
در دلے تنگ چنین جا شدنت ڪافے نیست؟
خسته ام مے روم از بندر ، توفانے ڪاش
مرد ِ آواره ے ِ دریا شدنت ڪافے نیست؟
@Aramesh71
مرا حبس کن،
به آغوش خیالت
مرابندکن
به نبض نفس لبهایت
بدون هیچ پنجره وحصاری
محکم ترازقبل
درحوالی نگاهت
درمن قدم بزن
درزیبایی بامن عجین شو
ومراسخت ببوس
نثر به نثر عریانی مرا
حبس آغوش مردانه ات را
در من استوار گردان وبامن زمزمه کن
" دوستت دارم "
@Aramesh71
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سـ🍁ــلام
روزتون پراز خیر و برکت 💐
🗓 امروز سه شنبه
☀️ ٢٢ آذر ١۴٠١ ه. ش
🌙 ١٨ جمادی الاول ١۴۴۴ ه.ق
🌲 ١٣ دسامبر ٢٠٢٢ ميلادی
@Aramesh71
بهترین آرزویی
که میتونم امشب
براتون داشته باشم
اینه که
خدا به زودی،جوری به
زندگیتون نگاه کنه
که حس کنید مهم ترین و
خوشبخت ترین
موجودکائنات هستید
شبتون بخیر🌙
دل و زندگیتون آروم.
ذهنتون خالی از دغدغه بشه
آمین❤️
@Aramesh71
از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کن
چرخی بزن دور و بَرَم،قدری برایم ناز کن
بنشین کنارم،خسته ام!دستی بکش بر گونه ام
میلِ شدیدِ بوسه را،پنهان چرا؟ابراز کن
دلسرد و بی انگیزه ام،شوری به پا کن در دلم
سرمایِ تبریزِ مرا،شَر جی تر از اهواز کن
تن خسته از تکرار شب، ای مرغ زیبای سَحَر
بر شاخه ی خشکیده ام،چَه چَه بزن،آواز کن!
یا خاک پایت میشوم ،مستانه بر خاکم برقص
یا آسمانت میشوم،در وسعتم پرواز کن
اصلا چرا فَک میزنم؟! این ریش و قیچی دست تو
من تحت فرمانم فقط،آهنگ خوبی ساز کن
سجاده ام این دفتر و، راز و نیازم این غزل
در شعر بی آرایه ام، تا میشود اعجاز کن
@Aramesh71
نغمهی عشق بنواز
که صبح جانان آید همی
سفرهی دل بگشای که
شوق دوستان آید همی
🌞صبح یکشنبه ۲۰ آذر بخیر
@Aramesh71
چه حال مبهمى دارد شب دنياى بعد از تو
جهنم مىشود دنياى من ...فرداى بعد از تو
نمىدانم چه حالى مىشوى شبهاى بعد از من
نمىدانى چه حالى مىشوم شبهاى بعد از تو
تنت خرماپزان شرجى مرداد و بعد از اين
تنم يخ مىزند در سوز اين سرماى بعد از تو
چگونه سر كند اين روزهاى زهر مارى را
ضمير خستهى من بىضمير "ماى" بعد از تو
وَ يا هرگز نفهميدى كه در اين حال دلتنگى
چه آمد بر سر اين من، منِ تنهاى بعد از تو
"شب تاريك و بيم موج و گردابى چنين حائل"
چه طوفانى شده در سينه اين درياى بعد از تو
اگر مجنونترين بودى ولى با رفتنت اينك
جنون شد سهم قلب عاشقِ ليلاى بعد از تو
بهشت ارزانیات ای آدمِ مغرورِ عاشقكش
منم تبعیدیِ مشرقزمین، حوای بعد از تو
@Aramesh71
خبر از حال دلم داری که دلتنگ شده
بعد تو کاش بدانی که چه بیرنگ شده
بعد آن نامه که قاصد برایم آورد
خبری از تو نشد به غم هماهنگ شده
سخنی بر لب من نیست به غیر از افسوس
تو جفا کار شدی تا دلم از سنگ شده
چقدر شعر بگویم.......... بنویسم از غم
غم وغصه که با قلب من هم رنگ شده
تو که رفتی ،خب این خاطره ها جا مانده
سر تو بین منو خاطره ها جنگ شده
اعتبار دگری نیست به خوش آوازی من
تو چه کردی به صدایم که بد آهنگ شده
چه بگویم گله از عشق نکن سنگ صبور
او جفا کرده به تو تا که دلت تنگ شده.
@Aramesh71