🌹 @ArBaoGif
یک صبح تازه
یک تولد دوباره
هرروز آغاز یک زندگیست
آغاز یک تغییر
و شروع یک هیجان
زندگیتون پراز
تلاطم های خوش
دوستان مهربان
پنجشنبه تون بخیر🌻
🌹 @ArBaoGif
دفترصبح،
از سطری شروع میشود
كه بـنـام بزرگ تـو
تكيه كرده است
به نام تو﷽
ای خـدای صبح …
ای خـدای روشنی …
ای خـدای زندگی …
هر صبح،
آغازی است برای رسیدن
به تو ... الهی، به امید تو!
🌹 @ArBaoGif
جانم آرام است...
من زیر نگاه تو، چشم گشودهام
و پایان همه قدمهايم را به تو سپردهام
و یقین دارم که تو
برای همه قدمهای من
بهترین سرانجام را نقاشی میکنی
شبتون مملو از مهر خدا🌹
🌹 @ArBaoGif
با مادرت تماس بگير
و بهش بگو دوستش دارى.
فراموش نكن تو
تنها كسى هستى كه صداى قلب مادرت را از درون شنيدهاى....!
🌹 @ArBaoGif
همیشه
آخر هر چیز خوب میشود
اگر نشد
بدان هنوز آخر آن نرسیده !!!
🖊چارلی چاپلین
🌹 @ArBaoGif
داستان زندگی ما مثل یک کتاب رمان است.
ما رمان را تند ورق میزنیم تا به پایان قصه و پایان ماجرای کاراکترهای داستان برسیم اما دریغ از اینکه داستان و قصه در پایانِ آن نیست بلکه در تک تک ورق های این کتاب است
روزهای زندگی را هم تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی آن سوی روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─
🌹 @ArBaoGif
صبحانتون،
یک دعـای ناب،
ازته دل
تقــدیم به
کسـانی کـه ،
جنسـشان کیمیاست ،
عهــدشان وفاسـت ،
مهــرشان صفاست
روزتون سرشار از موفقیت 🌸
🌹 @ArBaoGif
صبحتون زیبا
و چهارشنبه تون بینظیر
امیـدوارم امـروز
پرنـده ی عشـق
صداقت ،انسانیت
مهربانی و محبت
در خانه ی دلتان لانه کند
و شادیهای بی پایان
برایتان به ارمغان بیاورد🌻
🌹 @ArBaoGif
دراین صبح زیبا🌸
امیدوارم
نگاه پرمهرخدا
همراه لحظه هاتون…
سلامتی ونیکبختی
گوارای وجودتون…
بارش برکت ونعمت
جاری در زندگیتون…
ونور وعشق الهی
مهمون دلتون باشه
#صبحتون_بـخیر
﷽
سلام
روزتون پراز خیروبرکت 💐
امروز چهارشنبه
١٣ دی ١٣٩٦ ه. ش
١۵ ربیع الثانی ١٤٣٩ ه.ق
٣ ژانویه ٢٠١٨ ميلادى
🌹 @ArBaoGif
🌹 @ArBaoGif
دو شاخه گل برای شما
دوستان گلم
یکی از طرف خـدا
که نگهدارتـون باشه
دومی از طرف خودم
که دوستتون دارم
اوقاتتون به شادی🌹
🌹 @ArBaoGif
روز خود را زیبا کنید با
"صلوات"
بر محمد (ص) و خاندانش
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
﷽
سلام
روزتون پراز خیروبرکت 💐
امروز پنجشنبه
١۴ دی ١٣٩٦ ه. ش
١۶ ربیع الثانی ١٤٣٩ ه.ق
۴ ژانویه ٢٠١٨ ميلادى
🌹 @ArBaoGif
🌹 @ArBaoGif
نیایش شبانه
خداوندا شبی از شب های زیبایت فرا رسید
خدایا امروز هم سعی کردم بهتر باشم...
اگر بدتر بودم مرا عفو کرده و یاریم کن تا فردایی بهتر داشته باشم
اگر همانی بودم که تا کنون بوده ام به من قدرتی بده بیش از آنی باشم که هستم....
اگر بهتر شده ام دستم را بگیر که اگریک لحظه از من غافل شوی سقوط خواهم کرد....
خدایا فردایی بهتر را به تمام ما عطا کن
خدایا به حق تمام مهربانی هایت....
خدایا به تمام بخشندگی هایت
نگذار کسی با ناراحتی شب خود را به صبح برساند.
آمین
─┅─═इई ❄️☃☃❄️ईइ═─┅─
🌹 @ArBaoGif
🔘 داستان کوتاه
مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم،
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد...
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست...
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست!
قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد...
─┅─═इई ❄️☃☃❄️ईइ═─┅─
🌹 @ArBaoGif
برای عصرتون
زيباترين حسها رو خواهانم
حس قشنگ آرامش
حس دوست داشتن
حس زيبا شدن
حس وجود خدا در قلبتون
حس لطافت گلها
حس باران و
حس داشتن لحظه های خوب
"عصر چهارشنبه تون بخیر "
🌹 @ArBaoGif
برای امروزتون
دلی آرام
تنی سالم
لبی خندان
وعاقبتی بخیر
خواهانم.
آفتاب عمرتون همیشه
سبزو برقرار
و زندگیتون سرشار
از عشق و محبت 🌸
چهارشنبه تون عالی و در پناه خدا💐
🌹 @ArBaoGif
در این صبح زیبا
مهربانتر و بخشندتر
و قابل اعتمادتر از
خدا پیدا نکردم
پس شما را عاشقانه به خدا
می سپارم، ومیدانم
بهترین ها را
برایتان فراهم میکند 🌷
🌹 @ArBaoGif
نیایش صبحگاهی
خدای من
چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو!
چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو!
چه شیرین است زندگی در کنار تو و در
زیر سایه لطف تو.....
چه لذتبخش است گرمای دست نوازشگر تو..
خدایا بحق رحمانیتت
غم های ما رابزدای
و عشق خودت را در دل ما جای ده ،
که عشق به غیر از تو ،
درد است و درد است و درد!
خدایا دلهای ما را،
در پناه خودت حفظ بفرما!
آمین
سلام مهربانان
صبح چهارشنبه تون بخیر
امروزتون به خیرونیکی
و سرشار از انرژی مثبت و موفقیت🌸
🌹 @ArBaoGif
سلام
سلامی به زیبایی
نگاه مهربونتون
امروزتان پراز
مهربانی و آرامش
و حس قشنگ زندگی
امیـدوارم در این
روز زیبا غرق در
باران خوشبختی باشید 🌹
🌹 @ArBaoGif
بنام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
روزمان را بانام تو آغاز میكنیم
ومیدانیم امروز بركت رامهمان
لحظههايمان خواهی كرد
پس بنام تو…
🌹 @ArBaoGif
برای آرامش یک تبسم
برای قدرت بخشیدن به قلب
یک حرف شیرین
برای روحیه
یک قدردانی
برای رفع عصبانیت
یک بردباری
و برای جذب برکات الهی
یک دعاکافیست
شبتون بهشت 🌙
🌹 @ArBaoGif
#تلنگر
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.
پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین»
کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.گفتم:«بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.»آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید:....
«ببخشین خانم! شما پولدارین »نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم:«من اوه… نه!»دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت:«آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.»آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.
فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم.
لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
دلم می خواد برای فردایی بهتر تلاش کنم.
─┅─═इई ❄️☃☃❄️ईइ═─┅─