به ناوی بهرزهناو
دیسان چوارشهمهیه و هاتووین له قوشبنێكی دیكهی نیشتمانهوه پێناسهكانمان پاته بكهینهوه. ئهم جار له بیست و چوارمین ههنگاوهكانمانهوه له ڕێیی كوڵتهپهوه دهچینهوه زوڵاڵی چۆمی یاپشخان و ڕوو له پانتایهكی نیشتمان بهرهوو ناوچهی غەففاربەیگی تا دێڕێكی دیكه له پهڕتووكی نهكراوهمان بخوێنینهوه.
گوندهكانی یۆرقوڵ و قهرهناو دبنه لانكهی ئهمجارهی زێویه تی ڤی .
له پانتای بهرینی قهڵای زێویه و دهروازهی ژیاری ماناییهوه ڕوو دهكهینه حوجریهكی دیكهی ناساندن و دهچینه لووتكهی تاوهقڕان تا تیشكی ناساندن بخهینه سهر پهڕتووكی ژیانی زانایهكی ئایینی . ئهم زانا و پایهبهرزه له گوندی یۆرقوڵهوه به ئهرك و ماندوو بوونی نووسهرێكی دیكهی نیشتمان دێته بهر دیدهی چاوهكانمان. حاجی مهلا سهیفهدین خانی غهفاری یۆرقوڵ. زانای ئایینی له كتێبی "مهناسكی موحهممهدی" به پێشهكی نووسهری خامه ڕهنگین بهڕێز مامۆستا نیزام غهفاری شارهزا و پسپۆری بواری وێژه و خهڵكی گوندی قهرناو و مامۆستای خانه نیشین به وردی له گهڵ كتێب و ژیان و بیری ئهم زاناییهدا زیاتر بهرچاو ڕوونی وهردهگرین و دواجار له گهڵ مامۆستا نیزام و كارهكانی خۆیشی له وتوێژێكدا و له زمانی خۆیهوه به چهند پرسیارێك ئاشنا دهبین.
به چهند پرسیارێك دهچینه خزمهت مامۆستا نیزامی غهفاری.
مامۆستا گیان سهرهتا بهخێر بێن بۆ زێویه تی ڤی.
تكایه كتێبی " مهناسكی موحهممهدی و بیر و هزری حاجی مهلا سهیفهدین خانمان پێ بانسێنن.
تكایه بهرههم و كارهكانی دیكهی مامۆستا كامانهن
مامۆستای بهڕێز بهرهم و كتێبهكانی خۆتانمان پێ بناسێن.
دوا وتهتان بۆ زێویه تی ڤی چییه؟
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
مسیر پاوه به هورامان دی و بهمن ۱۴۰۲
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
۱۵ بهمن زادروز رحیم معینیِکرمانشاهی می باشد
( زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ کرمانشاه -- درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴ تهران ) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانهسُرا
معینی کرمانشاهی در خاندانی سرشناس به دنیا آمد. پدرش کریم خانِ معینی، سالار معظم کرمانشاهی، حاکم اصطهباناتِ فارس و مادرش از خاندانی کازرونیالاصل و داییاش صباح کازرونی معروف به "معتمدالتجار" از دانشمندان آن دوران بود که مدت ها ریاست اداره معارفِ شهرهای اهواز، کاشان و قم را برعهده داشت و روزنامه"صباح"را در کرمانشاه منتشر میکرد.
نیایِ معینی کرمانشاهی، حسین خانِ معینالرعایا، از سران انقلاب مشروطیت در غرب کشور بود که در همین راه به قتل رسید.
معینیکرمانشاهی با چنین پیشینهای زندگی عادیِ خود را شروع کرد و در كرمانشاه مشغول تحصیل شد.
در دبستان و دبیرستان نامش به عنوان نقاشی چیره دست بر سرِ زبان ها افتاد. همواره از دروس ریاضی و فیزیك دوری میجست و به کتاب های ادبی و تاریخی علاقه داشت و به بررسی آثار بزرگان ادب پارسی رغبت نشان میداد. او در شهریور ۱۳۲۰ و هم زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیت های سیاسیِ خود را آغاز کرد.
از آن جا که وی به هنر نقاشی علاقه داشت، در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذاشت که تابلو سیاه قلم حضرت مسیح، آخرین اثر وی در این زمینه است.
وی با نوشتن مقالههای تند و صریح، مخالفتهای خود را آشکار ساخت؛ از جمله فعالیتهای عمده او انتشار روزنامه انقلابی"سلحشوران غرب"بود که در پی آن دستگیر و زندانی و سپس به قلعه فلکالافلاک تبعید شد.
با کشته شدن رزم آرا و آزادی تردد تبعیدیان، به تهران بازگشت و شیوه تازهای در پیش گرفت و این بار غزلها و ترانههایش وسیله نشان دادن خشم و اعتراض نسبت به اوضاع اجتماعی بود.
وی از سالِ ۱۳۳۰ تا هنگام فوت، بدونِ احتسابِ ۴۰۰ ترانه و قطعاتی به سبکِنو، با سرودن و انتشارِ نود و چهار هزار بیت شعر نشان داد كه در این هنر از ذوق و قدرتی سرشار برخوردار است.
با انتشارِ مجموعههای"ای شمعها بسوزید" و "خورشیدِ شب" ثابت کرد كه غزلسُرایی چیره دست است؛ با عرضه كتابِ "فطرت" اندیشههایِ عرفانی خود را در قالبِ مثنوی به نمایش گُذاشت؛ با نگارشِ"حافظ برخیز" شناختی دیگر از لسانالغیب را مكتوب ساخت؛ با چاپِ گُزیدهای از ترانههایِ خود به همّتِ فرزندش حسین در كتابهایِ "رازِ خلقت" "خوابِ نوشین" و "حكایتِ نگُفته" نوآوریها و بیهمتاییِ خویش را در این شاخهی دشوار از شعرِ پارسی به قضاوتِ عموم واگذار ساخت؛ با تضمینِ غزلیّاتِ لسانالغیب، پا به پای حضرتِ حافظ، بینِ اوراقِ کتابِ "در خراباتِ مغان" قدم زد و با ارائه تاریخِ منظومِ ایران در چهارده جلد، تحتِ عنوانِ "شاهكار"، رسالتی شاعرانه از رویكردهایِ پُر فراز و نشیبِ تاریخیِ میهن را به نمایش گُذاشت.
او شاعری توانا و خوش ذوق بود و ضمن سرودن شعر، چندی به ترانه سُرایی و ایجاد تحوّل اساسی در این هنر پرداخت، به صورتی که با ساختِ ترکیباتِ نو و تشبیهاتی بینظیر، آثار آهنگینِ خود را در قلمرو فلسفه، عرفان، پند و اندرز در زمینههای اجتماعی وارد کرد. ابداعِ ترانههای تمثیلی "تابلوسُرایی"و به کار بُردنِ این نوآوری در آثاری چون آبشار، طاووس، الماس، سرو و بید، برق و خرمن، تاک و هشتاد و هشت اثر برای اجرا در برنامه وزین گل ها به تهیه کنندگی زنده یاد داوود پیرنیا پدید آورد که توسط خوانندگان رادیو اجرا شده است. معینی کرمانشاهی از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۲ با شصت آهنگساز و موسیقیدان برجسته همکاری کرده است.
آثار مکتوب ایشان بدین قرار است:
۱) ای شمعها بسوزید
۲) فطرت
۳) خورشید شب
۴) حافظ برخیز
۵) راز خلقت
۶) خواب نوشین
۷) حکایت نگفته
۸) تاریخ منظوم ایران تحت عنوان "شاهکار" در چهارده جلد که ده جلد آن تا نیمه ی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار منتشر شده و چهار جلد آن محفوظ است که در آینده منتشر خواهد شد
۹) در خرابات مغان
۱۰) "خاطراتِ عمر رفته" شامل غزلیاتِ سُروده شده در دهه پایانیِ زندگی که به زودی منتشر خواهد شد.
برخی از ترانههایِ دو قسمتی وی مانندِ سفر کرده و بازگشته، خوابِ نوشین و شبزنده دار، پیوند گلها و ثمر گلها، گوشهگیر و تنها منشین و ترانههایِ دیگری چون کودکی، نگران، رفتم که رفتم، جایِ تو خالی، حکایتِ نگفته، افسانه عشق، راهِ خیال، تو بخوان، همصدا، طاقتم ده، مینای شکسته، طوفان، عشق خود حاشا مکن، یادِ من کن، عشق، رازِ خلقت، گمراه، تو را هرگز نمیبخشم، اشکِ روزگار، بهارِ من گذشته شاید، بویِ بهار، چشمانِ سبز، تنهایی و بسیاری از ترانههای جاویدان دیگر را میتوان نام برد.
۳۷ غذای استان کرمانشاه در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ثبت شد
🔹 مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمانشاه گفت: بیش از ۶۵ پرونده غذای استان در شورای ثبت میراث فرهنگی ناملموس کشور بررسی شد و از این تعداد ۳۷ مورد به ثبت رسید.
🔹به گزارش ایرنا، مهارت تهیه کلانه پیچک، پخت ماش آو، پخت قاورمه در خیک، پخت چله وانه، پخت آش هاز، پخت گرد یا کلیر، پخت سیب پلو، پخت گُنیَنَه، پخت کشک و خرما، پخت دوخوا، پخت نژی آو، پخت پپکه آسیاوی، پخت لوبیا قصری، پخت تامژین، پخت غوره باغی، پخت متجنه، پخت قیصی و روین، پخت خورشت هلوان، پخت قاوت، پخت نژی برنج، پخت کفته گنوله یا گورا، پخت خاو پیاز، پخت قاورمه، پخت بامیه گوشت، پخت قپاله، پخت کاشمه، پخت کفته ساجی، پخت آش خرگ سری، پخت آش اُماج، پخت آش قمری، پخت کباب سنقری، پخت نوخ آو، پخت نوک آو، پخت زوکره، پخت چنگال، پخت کولیچه نانی و پخت کلانه به ثبت ملی رسید.
منبع خبر از کاناڵ ایران کرمانشاە
با تشکر از آقای عبدی پور
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
کوهستان شاهو زمستان یه جور دیگه قشنگه
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
جشن یهودیان شهر سنندج در سینما مبین قبل از انقلاب
نقش یهودیان در اقتصاد و رونق این شهر به واسطه سرشت ذاتی آنها بر کسی پوشیده نیست
با تشکر از آقای عمر مصطفی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
سقوط یک نفر از ارتفاع در مراسم پیرشالیار هورامان که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
رواندز از قدیم به خاطر محل راهبردیاش شهر بااهمیتی بودهاست. گردنه رواندز در زمان تمدن اورارتو محل برپا کردن سنگنوشته کلهشین بود. در دوران امپراتوری آشوری نو که از سدههای دهم تا هفتم پیش از میلاد ادامه داشت منطقه رواندز در مسیر بازرگانی نینوا قرار داشت. رواندز بعدها بخشی از استان شهرزور و پس از آن نیز بخشی از منطقه اردلان بهشمار آمد. رواندز زمانی مرکز امیرنشین سوران بهشمار میآمد که از ۱۳۹۹ تا ۱۸۳۳ دوام یافت.
در طی سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی، پایتخت امیران سوران قلعه دوین بود، اما بعدها مقر این امیرنشین به حریر منتقل شد. سال ۱۸۸۷ میلادی علیبیگ پسر سلیمان بیگ به جای پدر امارت را به دست گرفت و مقر امارت را از حریر به خلیفان نزدیک رواندوز منتقل نمود و در آنجا دژ استواری بنا نهاد. سال ۱۸۰۱ احمد بیگ فوت نمود و اُغوزبیگ به امارت رسید. بنا به شاهدی تاریخ این امیر بسیار دیندار بودهاست. در زمان این امیر، قلمرو و امارت بین چهار پسرش تقسیم شده بود: تیمورخان، یحیی بیگ، بایزبیگ و مصطفی بیگ.
سال ۱۸۰۴ اُغوزبیگ فوت کرد و پسر بزرگش مصطفی بیگ به امارت رسید. برادران به امارت وی گردن ننهادند و با وی به مخالفت پرداختند و سال ۱۸۰۵ برادرش تیمورخان با سلیمان پاشای امیر بابان و سردار کویه و حریر متحد شد. در ماه تشرین یکم سال ۱۸۰۵ مصطفی بیگ مخفیانه با سلیمان پاشای بابان ارتباط برقرار ساخت و او را با خود همآواز ساخت. مصطفی بیگ تا سال ۱۸۱۲ در نهایت آرامش به امارت بپردازد. این وضع تا بروز اختلاف مابین دو امیر بابان؛ عبدالرحمن پاشا و سلیمان پاشا، ادامه داشت. اما زمانیکه عبدالرحمن پاشای بابان به ایران پناهنده شده بود و سلیمان پاشا سلیمانیه را در تصرف داشت. سلیمان پاشا از فرصت استفاده کرده و به امارت سوران حمله کرد و دژ رواندز را محاصره نمود. اما برگشت عبدالرحمن پاشا، این محاصره هم شکسته شد. بعد از شکست این محاصره بار دیگر برادران مصطفیبیگ، تیمورخان و یحییبیگ به جان برادرشان افتادند. این جریان همچنان ادامه داشت. تا اینکه میرمحمد پسر مصطفیبیگ به امارت رسید و ضرب شستی به عمّان طاغی نشان داد. رواندز در سالهای فرمانروایی میرمحمد به یکی از پایگاههای مهم سیاسی منطقه مبدل شد.
آشوریها اینگونه روایت میکنند که در دهه ۱۸۳۰ میلادی حاکم رواندز فردی ملقب به «میرکور» بوده که به داشتن کینه نسبت به آشوریهای مسیحی معروف بودهاست. میرکور در سال ۱۸۳۳ به شهرهای مسیحینشین بیدفاع تل کیف و القوش حمله کرد و هزاران تن از ساکنان غیرمسلح را کشته، زنان و کودکان را ربوده، و شهرها را به آتش کشید.
مورخان بر این باورند که میتوان به اطمینان گفت که منظور از میرکور همان میرمحمد، حاکم امیرنشین سوران است.میان سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۳۲ بریتانیاییها راهی راهبردی از اربیل به پیرانشهر در ایران کشیدند که از رواندز میگذشت و به نام جاده همیلتون معروف است.
سازنده این جاده آرچیبالد همیلتون، مهندس اهل نیوزلند بود.
رواندز به خاطر درگیریهای خونین خانوادگی و انتقامهای پدرکشتگی معروف بود. آرچیبالد هامیلتون در سال ۱۹۳۰ نوشت که «رواندز همواره محل اعمال شوم و قصاصهای خونین بودهاست. حاکمان مهم و غیر مهم آن تقریباً همگی بهطور خشونتآمیز به قتل رسیدهاند و امروزه نیز این روند همچنان ادامه دارد.
در سال ۱۹۱۵ در جریان جنگ جهانی اول، شهر راوندز توسط روسها و آشوریان تصرف شدو نیروهای روس و آشوری دست به کشتار اهالی زدند. وقتی که نیروهای قزاق نیکولای باراتوف شهر را از دست نیروهای متصرف درآوردند تنها ۲۰ درصد از جمعیت کُرد راوندز زنده مانده بود.در سال ۱۹۲۲ شهر از سوی نیروهای ترکیه اشغال شد اما این نیروها در پایان همان سال از شهر بیرون رانده شدند. ارتش انگلیس در ۲۲ آوریل ۱۹۲۳ راوندز را تصرف کرد و نیروهای انگلیسی تا زمان رسیدن هیئت ویژه تعیین مرز عراق و ترکیه در محل ماندند زیرا معتقد بودند که اگر شهر را ترک کنند نیروهای ترکیه شهر را در دست خواهند گرفت.
رواندز در سالهای گذشته از کانونهای مبارزه کردها علیه حکومتهای مرکزی عراق بوهاست. در سال ۲۰۰۷ در رواندز بازسازی زیادی انجام شد و بازار شهر جابهجا شد تا جا برای جاده جدیدی باز شود.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
قەڵای زەڵم. قەڵای خان احمد خان
ئه رده لان
ڤیدیۆ/فەریق هەیاس
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از آقای نعمتی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
طاقبستان زیبا
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دایه
دلنیا خان
با تشکر از آقای نعمتی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
مراسم دف نوازی رویایی تو روستای زیبا و کوهستانی پالنگان .
هزار دف نواز تو این مراسم هنرنمایی کردند و تاریخی شد.
اینجا پنجاه کیلومتری شهر
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
کلیپ هوایی منطقه طاق بستان کرمانشاه در سال ۱۳۱۴
و پل قره سو
در تصویر دهکده آن زمان چقاکبود و مرادحاصل و طاقبستان به خوبی نمایان است.
عکس هوایی
کرمانشاه قدیم
چقا کبود
مراد حاصل
پل قره سو
قره سو
با تشکر از جناب پرفسور قمرنیا
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
آبشار ریژاو یا آبشار پیران در سرپل ذهاب کرمانشاه.
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
استخدام معینی کرمانشاهی در اداره كّلِ انتشارات و تبلیغات، ابتدا با دستورِ کتبیِ دكتر مصدّق نخست وزیر در سال ۱۳۳۰ صورت گرفت و به دنبالِ آن در سمتهای زیر مشغول به کار شد:
۱) خبرنگارِ پارلمانی
۲) ریاستِ دفتر و بایگانیِ اداره خبرگُزاریِ پارس
۳) رییسِ دایره گُفتارهای رادیو
۴) ریاستِ دفترِ اداره رادیو تهران
۵) رییس دفتر و دبیرِ شورایِ نویسندگان
۷۶) معاونتِ تامالاختیارِ رادیو تهران
۷) رییس کمیسیون نمایشاتِ کلِ کشور
۸) بزرگ دبیر کمیته شعر و ترانه.
وی در خصوص ادغامِ رادیو در تلویزیون چُنین اظهار داشته است:
"تا سالِ ۱۳۵۰ كه رادیو و تلویزیون در هم ادغام شد، با مشكلاتِ بیشماری دست به گریبان بودم. كارمندانی نظیرِ من هم بدونِ در نظر گرفتنِ تمایلِ شخصی و انجامِ مذاكرهای، مانندِ میز و صندلی و قفسه به آن تشكیلات یعنی (رادیو و تلویزیونِ ملّیِ ایران) منتقل شدند.
ابتدا از سویِ مدیرعاملِ وقت نامهای محبّتآمیز و پُراكرام به عنوانِ بزرگدبیرِ كُمیته شعر و ترانه به دستم رسید كه با عنایت به خدماتِ هنری و اداریِ صادقانهام، همكاری با آن دستگاه را بپذیرم؛ به طور طبیعی با توجّه به كار شكنیهایِ سابق، پاسخِ این جانب مثبت بود ولی به زودی دریافتم كه نه تنها اوضاعِ هنری بهتر نشده است بلكه هدفِ امر و نهیِ مدیرانِ سازمان نیز قرار گرفتم.
برنامههایِ وزینی چون گُلهایِ رنگارنگ، گُلهایِ جاویدان، یكشاخه گُل، برگِ سبز و گُلهایِ صحرایی تبدیل به رنگارنگهایِ بیرنگ و روحی شدند كه از هنر فقط واژهی آن را یدك میكَشیدند.
طیِ دو ملاقاتی كه با مدیرعاملِ سازمان داشتم، كارم به جر و بحث و پرخاش كشید؛ پس از آن، كار بالا گرفت و انتقاد از این رسانه صوتی و تصویری را در بسیاری از مصاحبههایِ مطبوعاتی مطرح كردم؛ در حضورِ جمعی از مدیران و كاركنان، دعوتنامه جشنِ به اصطلاح هنرِ شیراز را پاره كرده و رویِ میزم انداختم؛ از پذیرفتنِ دو مدالِ در جشنِ پنجاهمین سالِ سلطنتِ پهلوی كه یكی به خاطرِ سخنسُرایی در انواعِ شعرِ پارسی و دیگری به واسطه ترانهسرایی و ایجادِ تحوّل در این شاخه دشوارِ هنری به این جانب تخصیص داده شده بود، خودداری كرده و آنها را توسّطِ آورندهاش ابراهیمِ صهبا برگشت دادم.
سرانجام مجموعِ این حركاتِ مخالف باعث شد تا اوّلِ مهرماهِ ۱۳۵۴ زمانی كه با استفاده از مرخصی در كرمانشاه به سر میبُردم، حكمِ بازنشستگیِ تعلیقیِ اینجانب پس از ۲۲ سال خدمت، به صورتی كاملاً غیرِ قانونی صادر شود.
چون حقوقِ ناچیزِ دولتی زندگیام را تأمین نمیكرد، بازگشتِ من به دورانِ جوانیام دلچسبتر شد و تصمیم گرفتم در ملكِ اجدادیِ خویش و در زمینی كه از ۱۰ سالگی در آن رشد كرده و جدّ اندر جّد به خانواده ما تعلّق داشت زراعت كنم؛ دوثلثِ این ملكِ ششدانگ را دولت سابق به نفعِ زارعین تصرّف كرده بود و مایملكِ ما به یك ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی كه از این ارث داشتم سال ها زندگیِ مرا اداره میكرد تا اینكه در پاییزِ سالِ ۱۳۵۹ با شروعِ جنگ و آشفتگیِ منطقه غرب، باقیماندهاش نیز توسّطِ هیأتِ هفت نفره جمهوریِ اسلامی بر باد رفت؛ درآن زمان بدونِ هیچ گونه مذاكره و رسیدگی و حتّی حضورِ خودم، مابقیِ این ملكِ موروثی به تصرّفِ زارعینِ دهاتِ مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحبِ حقّ ندانستند. سال ها از این جریان میگُذرد و هنوز هم نتوانستهام برایِ این حركت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم.
زندگیِ منِ اجاره نشین نیز با زمان سپری شد ولی گویی خالقِ هنر با من هنوز كار داشت و مرا به سادگی در لحظاتِ بیهوده عُمر رها نساخت و قلم را برایِ انجامِ وظیفهای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامیِ آن مصائب و تجربیّات، مشكلات، چوب خوردنها، محسود واقع شدنها، حقكُشیها، دسته بندیها و آزادهكُشیها زمینه سازِ انجامِ این وظیفه بوده است؛ خلقِ تاریخِ منظومِ ایران؛ كاری كه از سال ۱۳۷۲ روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عُمرم را به خود اختصاص داده است.
خوشحالم كه مأمورِ انجامِ این خدمتِ بزرگِ ملّی و فرهنگی شدم و پاداشِ آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت."
زندهیاد معینی کرمانشاهی با وجود نوشته شبکههای مجازی، هرگز در بستر بیماری به سر نَبُرد و در حالی که تا ۴۸ ساعت قبل از فوت مشغول نوشتن و سُرودن بود، در ۹۳ سالگی به دلیل ایستِ قلبی درگذشت.
با تشکر از آقای عبدی پور
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
خدایا خودت به داد مردم برس
فقر در کردستان
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از محمدخان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
از آن شبهایی بود که فضلا و ادبا و اعیان تهران در خانه یکی از رجال پایتخت دور هم جمع بودند. تازه آواز قمرالملوک وزیری به پایان رسیده بود و همه از آن به وجد آمده بودند و گپ میزدند؛ که ناگهان صدای آوازی بالاتر از صدای قمر بلند شد و همه سرهای حاضران به جستجوی صاحب صدا به این سو و آن سو شروع به چرخیدن کرد...
صدایی غرا و پرتحریر با حالتهایی که نزدیک به آوازهای ردیف دستگاهی بود اما حالتها و پیچیدگیهایی اضافهتر داشت و کردی میخواند؛ و این آغازی بود برای ورود مردی مرموز و لاغر اندام به تاریخ موسیقی ایران که تا آن شب نه کسی چیزی درباره او شنیده بود و نه شیوهٔ اجرایش به گوش کسی آشنا میآمد. آن مرد سیدعلی اصغر کردستانی نام داشت...
تصنیف “غهمگین و دل پهشیوم” از سید علی اصغر کردستانی که استاد شجریان تصنیف “مرا رها کن” را از او الگو گرفته بود. این صدا ۹۰ سال قبل ضبط شده است.
با تشکر از آقای شریعتی پور
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
با تشکر از فریبرز خان شهسواری
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
پیرشالیار
در نقل مردم هورامان مشهور است که اسم پیر شالیار، سید مصطفی بوده و از سادات به شمار میرود. در شجرهنامه سادات روستای کلجی واقع در شهرستان سروآباد که خود را از نوادگان پیر شالیار میدانند، نسب وی چنین آمدهاست:
سید مصطفی، ابن سید معروف، ابن سید بابیل، ابن سید مسعود، ابن سید سلیمان، ابن سید فضلالله، ابن سید محمد، ابن سید محمد، ابن سید حسین، ابن سید احمد، ابن سید علی العریضی، ابن سید (الامام) جعفر صادق، ابن الامام محمد باقر، ابن الامام زین العابدین، ابن الامام حسین، ابن الامام الهمام علی ابن ابی طالب و فاطمه الزهراء، ورده الرسول المختار سیدنا.
که با احتساب این شجرهنامه و همچنین حضور وی در حلقهی مریدان شیخ عبدالقادر گیلانی که تاریخنگار کُرد ماموستا عبدالکریم مدرس در کتاب «بنەماڵەی زانیاران» به آن اشاره کرده، وی در سدهی ششم هجری قمری میزیست.
از جمله کراماتی که درباره او روایت میکنند، ماجرای شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است. در داستان، «شاه بهار خاتون» کر و لال است و همه پزشکان از درمان او ناتوان میمانند تا این که آوازهٔ «پیر شالیار اورامی» به بخارا میرسد. پادشاه بخارا هم شرط کردهاست که هر کسی دخترش را شفا دهد، او را به عقد وی درمیآورد؛ بالاخره عموی پادشاه با گروهی از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه میافتند تا دختر را نزد «پیر شالیار» ببرند. وقتی که نزدیک روستای «اورامان تخت» میرسند، گوشهای دختر بهطور آنی شنوا میگردند و وقتی به نزدیکیهای خانه «پیر شالیار» میرسند، صدای نعرهٔ دیوی توجه آنها را جلب میکند و سریع دیو از تنورهای که هماکنون اهالی به آن «تنوره دیوها» میگویند و نزدیک خانه «پیر شالیار» هست، بر زمین میافتد و کشته میشود. در این هنگام، زبان «شاه بهار خاتون» هم باز میشود و شروع به سخن گفتن میکند. پادشاه، دخترش را به عقد وی درمیآورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیر شالیار و بهار خاتون برپا میکنند. به باور مردم بومی، مراسمی که امروز برگزار میشود، سالگرد همان روز است.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
در این رقص که یک دقیقه میکس شده فواره نت های پیاپی از دهانه نمناک ساز کرمعلی به میدان گاه رقص می جهد و در این معرکه ربانی ساز کرمعلی که زمان و مکانش غایب هستند همه وجود پیر و جوان را به ارتعاشی وصف ناشدنی وا می دارد.
مقام فتای که مثل آواز داوودی مرده را زنده می کند حتی با میکس نوای ساز کرمعلی چنان به این رقص خواهران و مادران ما آذین شده است گویی که رستاخیزی در میان است .
فقط در یک دقیقه از نقطه شروع که پرده پرده نت های موسیقی گوش مردمان را به دلشادی در می نوردند چنان با ظرافت و اندک اندک اوج می گیرد که فقط باید چشمان مان ببندیم و به مقام فتای گوش بسپاریم که مراتب اوج گرفتن ساز کرمعلی را فقط در یک دقیقه بشنویم که چنان با مهارت ویژه با سکوت میان پرده ها و چنان با انگشتان زیر و بم و پیچان پیچان ساز را می نوازد و به ارتفاع موسیقیایی می برد که تاویل و فهم این رازواره موسیقی آن هم در یک دقیقه را بسیار دشوار میکند.
رحمت الله صادقی روز نامه نگار
با تشکر از محمد خان احمدی
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
اشعاری از دکتر محمود اکرامی
در رابطه با کورد و کرمانج
با تشکر از آقای عبداللهی
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
فامیل خدا
با تشکر از آقای مفیدی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
ادامه ی مصاحبه کانال عصر ایران با آقای ئاسو نادری
شما به عنوان یکی از معدود مدرسان هنرهای حرکتی و رقص آیینی کردی، چقدر پژوهش در این بخش داشتهاید و بهنظرتان اساس و منشأ ابداع آن چیست؟
بنده پژوهشگر هَهلپَهرکِی (رقص آیینی و حماسی کردی) هستم
آنچه به شما گفتم و میگویم با سند است و احتمالاً آنها را جایی نشنیده یا نخواندهاید؛ زیرا هیچ منبع مکتوب و موثقی در مورد «ههلپهرکی» یا همان رقص کردی وجود ندارد. اگر مقالههای معدودی در فضای مجازی پیدا شوند نیز در آنها با دیدی سطحینگرانه به «هلهپهرکی» پرداخته شده است. قطعاً مطالعه و تحقیق در مورد این آیین هزاران ساله کمی سختتر از چیزی است که فکرش را بکنیم.
«ههلپهرکی» آیین هزاران سالهای است که راز و رمز آن توسط، نیاکانمان نگه داشته شده و سینه به سینه و نسل به نسل انتقال پیدا کرده است. این هنر مقدس مانند گوهری درخشان در میان فرهنگ و هنر و تاریخ این مردمان میدرخشد.
پژوهش در زمینه «ههلپهرکی» کار دشواری است؛ زیرا باید در چند زمینه گسترده از جمله مطالعه تاریخ، اسطوره، آیین، افسانه، حماسه، مردمشناسی، جامعهشناسی، رواشناسی، ادبیات، موسیقی و فلسفه دست به پژوهش، تحقیق و بررسی بزنیم. پس از انجام تحقیقات میدانی و بررسیهای کامل در حوزههای ذکر شده، میتوانیم به نتیجه و پاسخی درست درباره ریشه و نهاد این حرکات و جایگاه آن در اجتماع و زندگی مردمان کرد بپردازیم.
من اگر بخواهم مثلا در زمینه شناخت اسطوره در رقصها به نتیجهای درست برسم باید کتابهای زیادی از پژوهشگران و اسطورهشناسان مطالعه کنم و پس از مطالعه آنهاست که میتوانم به شباهتها و تفاوتهای اسطورهها در رقص کردی بپردازم.
طی این سال ها اوقات زیادی را برای مطالعه در مورد این آیین هزاران ساله پشت سر گذاشتهام و نتیجه و حاصل آن را در کتابی به نام «ههلپهرکی سرود مقدس کُردها» نوشتهام، اما هنوز به چاپ نرسیده است. تعدادی مقاله نیز نوشتهام که در رسانههای مختلف به چاپ رسیدهاند.
آنچه که در تمام حرکات هنری و آیینی قومی مشترک است، چیست؟
رقص کردی مانند رقصهای تمام قومیتهای دنیا در دو اصطلاح خلاصه شده است که آن دو مقوله «آیین» و «اسطوره» است و به هر منطقه با هر قوم و فرهنگ بروید، متوجه اهمیت این دومقوله در رقصهای اقوام خواهید شد.
من دانش نامه هفت جلدی بینالمللی «رقصهای دنیا» را مطالعه کردهام و میتوانم بگویم ما فقط نوع بیان حرکاتمان متفاوت است. یعنی، کل حرکات موجود، در رقصهای آیینی کشورهای دنیا و مناطق مختلف ایران وجود دارد. ما به طور کلی در حرکات آیینیمان از زایش و به دنیا آمدن حرف میزنیم و از تسخیر و به دست آوردن میگوییم. اصل موضوع این بوده که مردم کشورها و مناطق مختلف بتوانند خدا و خدایانشان را به تسخیر خود درآورند تا خدایان از آنها ناراحت نباشند و به زندگیشان برکت دهند و آن انسانها بتوانند طی این روند زنده بمانند.
با توجه به عدم وجود منابع مکتوب موثق درباره این نوع حرکات آیینی، خودتان بر اساس چه منابعی به قدمت رقصهای کردی پی بردهاید؟
در تاریخ پر راز و رمز کردستان رقصها دارای قدمت و پیشینه بسیارند، اما همان طور که گفتم هیچ کتابی از پژوهشگر یا مؤلفی موجود نیست تا بتوانیم به آن رجوع کنیم و تاریخ دقیق و مکتوبی را از یک منبع موثق داشته باشیم. در میان مردم عام که رازهای زیادی از فرهنگ هزاران ساله شان در سینه دارند نیز، هیچ کس از تاریخ به وجود آمدن حرکات اطلاع دقیق ندارد و هر آنچه هست میراث گرانبهائیست که از نسلهای گذشته به ارث بردهاند.
یحیی ذکائی در مورد تاریخ رقصهای کردی از سندی نام برده که قدمت آن به هزار سوم پیش از میلاد میرسد. آن اسناد تکههای سفال متعلق به «کاسوها» یا «کاسی ها» هستند که در شمال ایلام، پیرامون کرمانشاهان و درههای کوههای زاگرس( پشتکوه و پیشکوه ) زندگی میکردهاند. بر روی آن نگاره سه رقصنده در نزدیکی چادرها یا کلبههایی از نی نشان داده شده است (پیکره شماره ۳۲ صفحه ۱۳).
ادامه دارد
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
رقص کوردی
بهطور کلی علل پیدایش هنرهای حرکتی در تاریخ کهن چیست و در این میان رقص آیینی کردی چه جایگاهی دارد؟
جواب این سوال را باید در اسطورهها و آیینهای عصر کشاورزی دنبال کنیم. قبل از دوره انقلاب کشاورزی انسان شکارگر و خوراکجو به جمعآوری و جستجوی گیاهان و حیوانات میپرداخت و آنها را دارای موقعیتی برابر با انسان میدانست. موجودات (انسان، حیوانات و نباتات) مستقیما با هم در رابطه متقابل بودهاند و در خصوص قوانین حاکم بر زیستگاه مشترکشان با هم توافق میکردهاند. اما در عصر کشاورزی، انسانها خود را مالک نباتات و حیوانات میدانستند و آنها را اداره میکردند و نمیتوانستند خود را تا آن حد تنزل دهند که با آنها که مایملکشان بودند بر سر چیزی توافق یا معامله کنند و همین مسئله در آن عصر سرمنشا یک مشکل بزرگ شد.
آنها به این امر تمایل داشتند که بر حیواناتشان تسلط کامل و مطلق داشته باشند، اما این را هم میدانستند که این کنترل محدود است. آنها میتوانستند حیوانات را در حصاری جمع کنند، آنها را پرورش دهند یا حتی برخی از حیوانات را اخته کنند. اما آنها نه مطمئن بودند که میشها یا گوسفندهایشان باردار میشوند و برههای سالم به دنیا میآورند و نه میتوانستند از شیوع بیماریهای فراگیر و کشنده جلوگیری کنند. پس باروری و سالم ماندن گله را چگونه میشد تضمین کرد؟
یک نظریه غالب درباره منشأ خدایان و اهمیتشان این بود که آنها میتوانستند برای حل این مشکل و مشکلات دیگر راهحل ارائه دهند. وقتی نباتات و حیوانات توانایی خود را برای سخن گفتن از دست دادند، خدایانی چون الهه باروری، خدای آسمان و خدای طب جایگاهی محوری پیدا کردند و نقش اصلیشان میانجیگری میان انسان ها از یک طرف و نباتات و حیوانات خاموش از طرف دیگر بود.
تا هزاران سال پس از انقلاب کشاورزی، مراسم عبادی عمدتا شامل قربانی کردن گوسفند و اهدای شراب و شیرینی به قدرتهای آسمانی بود که در ازاء آن وعده فراوانی محصول و باروری گله را میدادند. عبادتها و قربانیها و گناهان و اعمال نیکو، تعیین کننده سرنوشت تمامی اکوسیستم بود. یک سیل سهمگین میتوانست میلیاردها مورچه و ملخ و لاک پشت و آهو و زرافه و فیل را نابود کند، فقط به این دلیل که یک عده انسان نادان خدایان را خشمگین کرده بودند. انسانها در این مرحله به جادو روی آوردند و برای خرسند کردن خدایان و الهههایشان جشنها و مراسم بر پا میکردند.
همانطور که اشاره کردم آنها نذر میکردند و قربانی میدادند. گاهی قربانیها حیوانات اهلیشان بود و گاه برای برکت زمین، پیروزیها و تضمین در نبرد، انسان یا انسانها را قربانی میکردند تا به این وسیله بتوانند روح طبیعت سرکش و خدایانشان را به تسخیر خود درآورند. آنها برای اجرای درست و تاثیرگذاری بیشتر در مراسم، قربانیها، پیروزیها، جشنها و زایشها، حرکاتی را با اعضای بدنشان ادا میکردند و این علل پیدایش حرکات بود.
بر همین اساس که فلسفه وجودی حرکات رقص کردی نیز از راز و رمزهای زایش، رزم، بزم نشات میگیرد، میتوانیم ریشههایی از حرکات آیینی را در عصر کشاورزی و دورههای پس از آن دنبال کنیم؛ هرچند به لحاظ تاریخی میتوانیم از نمونههای بسیار نادر نام ببریم که به عنوان رفرنسی دقیق نماینگر وجود حرکت در دوره قبل از انقلاب کشاورزی باشد.
رقص آیینی کردی حرکات زیادی دارد که هر کدام از آنها نماد و سمبل محسوب میشوند. این حرکات برگرفته از چه مواردی هستند؟
تمام حرکات موجود در رقص کردی و گونههای مختلف آن برگرفته از طبیعت است. یعنی این گونه نبوده که شخص یا اشخاصی تفکر کند و طراحی کند تا آن نیروهای ماورایی را به کنترل خود درآورند. همه حرکات برگرفته از همان نیروهای موجود و طبیعت است. درختان، رودخانه، باران، دریا، کوه و آسمان برخی از مواردی هستند که به طبیعت تعلق دارند و از آنها در رقصها استفاده میشده است. همه حرکات به لحاظ نمادشناسی و فلسفی برگرفته از طبیعت و قابل بررسی هستند.
به طور مثال عبادتها، تعظیمها و حالتهای نیایشی مربوط به آن دقیقا بر اساس بادی طراحی شده که در نیزارها و گندمزارها و بیشهزارها میوزیده است.
این الهام گرفتنها منحصر به طبیعت نیست و حتی حیوانات نیز مورد توجه بودهاند. اگر توجه کنید حیواناتی چون ببر، سگ و دیگر چهارپایان در زمان استراحت و پیش از خواب بدنشان را کش میدهند و منقبض میکنند و در زمان برخاستن حرکاتی انجام میدهند. تمام این موارد در رقص و رقصهای کردی وجود دارد.
اگر توجه کنید حرکات سم اسب نیز در رقص کردی وجود دارد. اتفاقا مقالهای در اینباره دارم که بخشی از آن در رسانهها منتشر شده و «اسب؛ اسطوره و رقص در کردستان» نام دارد و در بخش هنری مجلهای به نام «دنیای اسب» منتشر شده است.
گورانی زۆر خوش پێشکەشتان بێت،هاوڕێیانی خۆشەویست.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA