گفتا که :
دیوانه وار دوستت دارم
چه ساده بودم كه نفهمیدم!!!
به دیوانه...
اعتباری نیست!!!
اگر کسی احساست را نفهمید؛
مهم نیست...
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس کار هرآدمی نیست..
همیشه افراد ساکت را دوست داشته ام. هیچگاه نمیفهمی در حال رقصیدن در رویای خویشند و یا سنگینی بارِ هستی را به دوش میکشند...
Читать полностью…گفته بودی :
یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست
…کسی حتی مهم تر از من ........
همیشه منتظرم ..
همانند انتظار
شنیدن
یک آهنگِ قدیمی ،
از آرشیو رادیو هفت ..
برای تکرار
خاطرههای زیبایمان ...
تو مرا باور کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما نفسم میگیرد
در هوایی که نفس های تو نیست
يه سري ها هستن ميان و
قول ميدن که تا اَبد تنهات
نميذارن ،
” ولي خيلي زود ،
اَبدِشون عفو ميخوره ” … !!!
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿــﺨﻨﺪﻡ
ﺍﺯ ﺩﻟﺨـﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﻡ ﯾاﺩﻡ ﺑـﺮﻩ
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﺮ ﻧﺸـــﻢ ...
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑـﻨﻢ...!!!
خاطرات خیلی عجیبند
گاهی اوقات می خندیم
به روزهای که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم
به یاد روزهایی که می خندیدیم......!
دلهای ما که به هم نزدیک باشد
دیگر چه فرقی میکند کجای این دنیا باشی
دور باش ، اما نزدیک
که من از نزدیک بودنهای دور میترسم
دل است دیگر بر هوای
بیقرار یادها می شکند
می بازد می بارد....
و بر قرار بی وفای روزگار
می ماند می سازد می سوزد....
دلڪم تنھاتـــــ ڪَذاشتڹ
هـرڪیرفته پِـی ڪارش
اونڪه پاش عمـرتو داد؎
حـالا رفـتـه پِـی یـارش
توهرجاڪہ هستے
دلم تنگتہ
با هرڪس نشستے
دلم تنگتہ
اگر چہ گذشتے
ازعشق منو
منو بد شڪستے
دلم تنگتہ
با اینڪہ دل تو
با نامردیاش
بہ من زد یہ دستے
دلم تنگتہ
دلم تنگتہ
دلم تنگتہ…
اولین بودی وتا آخرگرفتارتوام.... آخرین هستی وازاول وفادارتوام...... بودنت راهرکسی اندازه من حس نکرد هرکه هستی هرکه باشی بازهم بادتوام
Читать полностью…بہ "دلم” قول داده ام... کہ هیچ وقت... “اسیر”هر“بیگانہ اے”نشوم... “شاه کلید قلبم“را
”فقط”بہ“ڪسے”... هدیہ میڪنم کـہ؛حداقل پا روے“قلب شکستہ” نگذارد
سکوتی کرده ام
که صدای نعره هایش . . .
به آسمان هفتم رسیده . . .
وای به حال وقتی که . . .
دل شکسته ام دردهایم را با تمام وجود
فریاد بزند
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد...
نه شمارش ستاره ها تسکینم......
چرا صدایم کردی؟؟؟؟
چرا؟؟؟
فرقی دارد کجا باشم؟
خندان در آینه
یا منتظرت کنار پنجره ...
هر جا که باشی
در آغوش منی
خودت هم این را می دانی