arhamsaraane | Unsorted

Telegram-канал arhamsaraane - تجربه های خوب_همسران موفق

15930

تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر 🔴آیدی ارتباط و تبلیغ 👇 @hamsaraaneAdmin همسران موفق 👇 @Hamsaraane خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇 @ide_Hamsaraane مخصوص آقایان:👇 @mardee_zendegi

Subscribe to a channel

تجربه های خوب_همسران موفق

دوستان لطفا فقط و فقط ب ربات پیام بدین

پی وی من کسی پیام نده لطفا.
ممنون از همکاری و درک شما عزیزان🌹

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

سلام
ببخشید می خواستم ببینم مشاوره قبل از ازدواج تا چه حد درسته و آیا واقعا مشخص می کنه که دو طرف با هم تفاهم دارن یا نه؟
من دخترم، یک بار قبلا عقد کردم ولی به دلایلی، قبل از رفتن خونه خودمون طلاق گرفتیم
اینم بگم درخواست طلاق از طرف من بود و من اونقدر توسط شوهر سابقم و خانواده اش اذیت شدم که راضیش کردم طلاق توافقی بگیریم و هیچی هم نخواستم نه مهریه، نه هیچی

تو ازدواج قبلیم، قبل عقد هیچ مشاوره ای نرفتیم، خودشم سنتی آشنا شده بودیم

الان درسته فعلا به فکر ازدواج نیستم اما همیشه وقتی به آینده و ازدواج فکر می کنم استرس می گیرم
می خواستم از اونایی که تجربه دارن خواهش کنم تجربه شون رو در مورد آشنایی قبل از عقد و مشاوره پیش از ازدواج بگن
اول اینکه مشاوره پیش از ازدواج تا چند درصد درست تشخیص میده که دو طرف با هم تفاهم دارن یا نه

دوم اینکه نحوه آشنایی قبل از عقد بهتره چجوری و به‌ چه شکلی باشه؟

سوم اینکه مدت آشنایی قبل از عقد چقدر بهتره باشه؟

از تمام کسانی که تجربه و آگاهی شون رو در این زمینه به اشتراک میذارن بی نهایت تشکر می کنم🙏🏻
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام
من خانم ۲۶ساله هستم چهار ساله با آقایی ۲۸ ساله در رابطه ام .یک سال هست که تصمیم به ازدواج گرفتیم و خیلی چیز هارو سنجیدیم خانواده هارو در جریان گذاشتیم ولی چون ایشون سرباز بودن نمیتونستیم سریع اقدام کنیم تا الان که هم کار جفتمون راه افتاده هم سربازی تموم شده.
شروع کردیم مشاوره رفتن و یک سری تست انجام دادیم که نتیجه این شد که ما به درد هم نمیخوریم، ما خیلی باهم تفاوت داریم خودمون اینو میدونستیم اما همیشه کنار اومدیم با این تفاوت ها میتونیم باهم صحبت کنیم و مسائل رو حل کنیم و در مقابل خ‌استه همدیگه کوتاه میایم و همدیگرو درک میکنیم اما روانشناس به من گفتن که این تفاوت ها باعث میشه به مرور افسرده شی به من گفتن تو برونگرایی و ایشون به شدت درونگرا یا اینکه جفتمون خیلی مستقلیم و هیچکدوم به دیگری تکیه نخواهد کرد و جفتمون دچار وسواس هستیم که گفتن باید درمان شه و خیلی چیز های دیگه .ما همه اینارو میدونستیم اما فک نمیکردم مشکل ساز شه الان به شدت انگار خورده تو‌ ذوقم و نمیدونم واقعا باید چهار سال دوستی خوب رو بریزم دور یا همین شکلی ادامه بدیم یا توجه نکنیم به حرف دکتر ، ما این چند سال زندگیمونو باهم ساختیم باهم
پیشرفت کردیم و یجورایی بدون هم نشدنیه،
ممنون میشم راهنمایی کنید اگر کسی در شرایط مشابه بوده چه تصمیمی گرفته
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام خدمت همه دوستان❤️

بنده 26 سالمه و همسرم 32 سالش شش سالم هست که ازدواج کردیم و بچه هم نداریم
با اینکه مشکلات زیادی تو زندگی داشتیم و داریم
خدا رو شکر با کم و زیادش با عشق در کنار هم ساختیم🌼😊
اما ی مسئله که من واقعا باهاش درگیرم و خیلی مواقع به خاطر همین با هم به مشکل میخوریم اینه ک مادر همسر من توقع احترام و خرید کادو و... داره ب صورت یک طرفه😏
یعنی توی این شش سال خدا شاهده یه شاخ گل واسه من نخریده ن تولدی ن روز زنی
حتی اولین عید و یلدایی😞
من معلم هم هستم حتی به مناسبت این روز هم به یک تبریک تلفنی بسنده میکنن
در صورتی که خانواده من توی تمام مناسبت هایی ک مربوط به همسرم هست کادو میدن بهشون و تبریک میگن
حتی سالگرد ازدواجمون🙃

ولی مادر همسرم با بهانه های مختلف توی تولدشون و روز مادر و... بچه ها رو موظف میدونن که کادو و گل و... اینا بگیرن
تا حدی که پارسال با خواهر شوهرم هماهنگ شده بودن ک مثلا تولدشون و توی رستوران برگزار کنن و سوپرایزشون کنن و تمام هزینه های رستوران و بچه هاش حساب کردن و خودشونم مهمون ما کردن😐😐😐 در صورتی که بعدش متوجه شدیم همش نقشه بوده و خودشون کامل در جریان این تولد بودن و سورپرایزی در کار نبوده فقط برا اینکه تو فامیل بگه بچه هام من و سورپرایز کردن😏😅😕😕


من با این کار برای روز مادر مشکلی ندارم حتی خودم اکثر اوقات کادو و.. تهیه میکنم چون به هر حال مادر هستن😊

اما چند روز پیش خواهر همسرم زنگ زدن که تولد مامانه من میخوایم اتو و ظرف و... بگیرم( اینا رو میگه که پسرا اینا رو تهیه کنن😑)

منم به همسرم گفتم چند سال سکوت کردم اما میخوام خودت درک کنی
کسی که چند سال یه شاخ گل برا من نخریده چطوری توقع داری برم میلیونی برا تولدش کادو بگیرم
دلم میخواد ی خرده هم به شعور من احترام بزاری خودت جوری رفتار کن که خودشون روشون نشه ازت همچین توقعی کنن یا حداقل اگر میخوای کادو بخری خودت اگ دلت بخواد تهیه کنی نه اینکه لیست خرید بدن بهمون😐😐

اما میگ این حرفا رو به من نگو
اگ تو مشکل داری خودت بهشون بگو
بگو نمیام چون شما هم برا تولدم کادو ندادین

گفتم بحث من فقط کادو نیست شعور و احترام ادماس😔
من هیچ وقت برا اینا خودمو کوچیک نمیکنم
اما ایشون میگن تقصیر تو
تو حساسی
تو سخت میگیری
و...

تا اینکه امشب به خاطر همین بحثمون شد و بهم گفت تو نمیفهمی
حسودی و..

میخوام ببینم به نظرتون مشکل واقعا ازمنه؟!؟!

فکر میکنید چه رفتاری مناسب این برخورد ها و حرف ها هست؟؟


پیشاپیش ممنون از اینکه فقط میزارین و پیام من و میخونین🙏
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام مجدد
ممنونم که پیاممو گذاشتید
و مرسی از دوستان عزیزی که با احترام نظرشونو گفتن و راهنمایی کردن🙏🏻🌹
ولی متاسف شدم برای یه عده که با بی ادبی و بدون درک شرایطم به من توهین کردن
اون دوستانی که گفتن اگه دوستش داری چرا به خواستگار فکر میکنی! من یه دخترم. از طرف جامعه و خانواده تحت فشارم که چرا خواستگاراتو رد میکنی در حالیکه مشکلی ندارن. و از طرفی اگه رابطم با این آقا به سرانجام نرسه و خواستگاری هم نداشته باشم همین افراد بهم سرکوفت میزنن همونطور که آقایی توی کامنتا همکلاسشو که تا ۴۰ سالگی ازدواج نکرده مورد تمسخر قرار داده!
بنظرتون عجیبه که فکر آیندم باشم؟ کاش با نظرات تند و جنسیتی درد کسی که از ناچاری ازتون کمک خواسته بیشتر نکنید!
اینم عرض کنم که من این آقا رو بی نهایت دوست داشتم و دارم. تا یک سال بعد از تموم شدن رابطم اجازه ندادم خواستگاری پا پیش بذاره. دلیل اینکه نرفتم ببینمشون هم این بود که اولین رابطم بود و تا حالا با کسی سر قرار نرفته بودم. خانوادمم سختگیرن و امکانشو نداشتم. از طرفی اعتماد به نفس نداشتم و میترسیدم از دستش بدم. هرچند قصدشو داشتم که ببینمش ولی قبلش رابطمون قطع شد.
سوال من از دوستان این بود که چطور میتونم این آقا رو مطمئن و دلگرم کنم؟ چون دوستان اکثرا متاهل هستن و میتونن خواهرانه مشورت بدن. اصلا با وجود توضیحاتی که دادم بنظرتون امکانش هست که رابطمون درست بشه؟ و اینم مطمئنم که این آقا منو دوست داره. چون من بعد از رد کردن خواستگارم داشتم زندگیمو میکردم و خودمو جمع و جور کرده بودم ولی ایشون خودشون برگشتن و یک ساله دارن تلاش میکنن که رابطمون قطع نشه چون من اوایل که برگشته بود باهاش سرد بودم. ولی انگار خودشم نمیدونه چی میخواد و بلاتکلیفه. چندوقت پیش باهاشون صحبت کردم و گفتم اگه رابطمون موقته نمیخوام دیگه ادامه بدم ولی نذاشت تموم بشه ولی هیچ تعهدی هم نمیده که آینده چی میشه. دل کندن ازش خیلی برام سخته😔 نمیدونم باید چیکار کنم. توی برزخ بدی گیر کردم

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

سلام

امشب بیاین فقط و فقط درمورد اتفاقای خوب زندگی مشترک بگین
همه مشکل دارن ، اما امشب ی عینک بزنید ک فقط و فقط خوبی های زندگیتون رو ببینید و بگین

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

دوستان عزیزم
لطفا اگه میخواین جواب بدین ب سوالات اعضا ، تو کامنت خودش تو کانال بنویسید

وقتی تو گروه مینویسید همه چی قاطی میشه🫤

ممنونم😊

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

خانمی هستم ۵۳ ساله ۳۵ ساله ازدواج کردم زندگی ام با تمام خوبی و بدیها تا حالا گذشته ولی در کل خوب بوده
حالا به طور اتفاقی متوجه شدم که شوهرم با یه خانمی چت میکنه خانم هم در حاله طلاق گرفتنه
کلیپ های سکس رد و بدل کرده بودن
خیلی حالم بد شده اصلا نمیدونم چیکار کنم بهش بگم نگم
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام من۲۴سالمه ۴ساله ازدواج کردم
مشکلم خیلی داره منو اذیت میکنه خواهش میکنم کمک کنید.
من یه خانوم با روابط اجتماعی عالی و تحصیل کرده هستم ولی در رابطه جنسی نمیتونم با همسرم رابطه برقرار کنم.دکتر زنان هم رفتم و کلی ازمایش دادم تهش گفت هیچ مشکلی نداری.ولی اصلا نمیتونم وارد رابطه با همسرم بشم.نمیتونم تمرکز داشته باشم همش زوریه.وهمسرم خیلی به این خاطر سرشکشته شده زیاد باهام بحث میکنه نمیتونه تحمل کنه و حتی میشنیه فیلم پورن دور از چشمم نگاه میکنه
من نمیدونم چیکار کنم؟
شوهرم میگه دیگه این مشکلیه که تو داری مسخره ترین مشکل دنیاست
من خیلی بابتش گریه میکنم
حتی نیمتونم بچه دارشم چون تعداد روابط جنسیمون در ماه خیلی کمه
کسی بوده این مشکلو داشته باشه؟
چیجوری حلش کردید؟
لطفا اعضا کمک کنن
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام وقتتون بخیر
من خانمی ۳۱ ساله هستم وهمسرم ۳۵ ساله ‌هر دو خوش چهره و از نظر مالی و تحصیلی تقریبا تو یک سطح و ۵ ساله ازدواج کردیم، و صاحب یک فرزند یکساله هستیم،شوهرم در کل مرد خوب ودلسوزی ولی من چون حقیقتا هنوز با اخلاقش نتونستم کنار بیام چون زود عصبی میشه و اون زمان هرچی دوست داره میگه بعد یکساعت بعد باهام حرف میزنه مخصوصا وقتی از خانوادش بد میگم سریع قاطی میکنه حتی صبر نمیکنه ببینه حق با کیه منم دیگه جوابش نمیدم محلش نمیزارم خیلی حالت لجبازی داریم ووقتی عصبانی میشه شروع میکنه به بددهنی و داد منم اعصابم خورد میشه ازین اخلاق که هر چی دوست داره میگه حرمت نگه نمیداره و بعد ب من میکه تو قلق منو نمیدونی یا گاهی اوقات میگه من کمبود محبت دارم دوست دارم قربون صدقم بری من زندگی و جونوعمرمو میزارم واست ولی نمیتونم حتی سعی هم میکنم الکی قربون صدقه برم نمیتونم میخام شروع کنم دست از غرورم بردارم شروع کنم و اخلاق گندم که درون گرا هستمو درست کنم ازتون راهنمایی میخاستم

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام ، من خانمی ۳۰ ساله هستم و همسنم با همسرم،،یه دختر ۲ ساله داریم باعشق خیلی زیاد باهمسرم ازدواج کردیم حدود ده سال پیش،ولی بعدش خیلی اذیت شدم تو زندگی ، همسر دست بزن داشت و عصبی بود ، بشدت بچه و دهن بین بود ، پوستم کنده شد تا بهتر بشه و این عادتهاشو کم کنه، اینم بگم که یمدت خیلی بهتر شده بود و تقریبا مرد خیلی خوبی شده بود که اقدام کردم واسه بچه دار شدن ، ولی دوباره بعد بچه باز رفتارای بدشو‌کم و بیش تکرار میکنه ، الان مشکل من اینه که اتفاقی فهمیدم یمدتیه با دوست دختر دوره مجردیش درارتباطه و در جواب اون خانم که گفته بود برو دنبال زندگیت بهش پیام داده بود که نمیتونم فراموشت کنم، حالم خیلی بده ، ما واقعا همدیگرو دوسداشتیم ، تصور اینکه اینمهمه مدت نتونسته اونو فراموش کنه داره دیوونم میکنه ، یعنی اینهمه سال به من دروغ میگفته دوستم داره ، یعنی تمام مدتی که با من بوده به اون خانم فکر میکرده!؟؟؟!!! خواهش میکنم بگید چیکار کنم ، مخصوصا اقایون نظرتونو بگید
اینم بگم با اینکه از نظر قیافه و شرایط مالی وخانواده و این قبیل مشکلی ندارم ولی بنابه دلایلی به هیچ وجه فعلا نمیتونم ازش جدا بشم ، حداقل تا ده یا ۱۵ سال اینده ، بااین اوصاف دراینده حتما ازش جدا میشم چون واقعا اذیتم کرده و خسته ام از دستش، ولی تو این مدت و این سالها چیکار کنم ، 😭😭😭

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام ،خانمی هستم ۵۲ ساله،۳۳ سال زندگی مشترک،بزرگترین تجربه زندگیمو بهتون میگم،اینکه بهیچ وجه ،بهیچ وجه برای همسرانتون فداکاری زیادی نکنی،زیاد نباشید براشون که زیادی میشید هر چقدر هم که همسر تون خوب باشه.گذشت زیادی نکنید ،توی زندگی گم نشید ،جسم و روحتون رو گم نکنید چون تنها کسی که براتون میمونه همین روح زخمتونه،مثل الان من...‌

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

سلام
دوستان با توجه ب درخواست زیاد اعضا ، کامنت فعال شد مجدد
لطفا رعایت کنید🌹

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام ممنون میشم مشکل من رو داخل کانال بزارین
من۲۶سالمه همسرمم۳۵سالشه مشکل من اینه که همسرمن محبت کردن بلدنیست هرروزبهش میگم که محبت عملی سرجاش ممنون امامن توحسرت یه دوستت دارم،خانومم،گلم موندم چی میشه یک باردست منو بگیری،بغلم کنی کنارم‌بشینی وقت بگذرونی باهم‌فیلم ببینیم نمیشه که همش بهونه میاری.درجواب فقط نگاه میکنه ومیگه بسه.خودمم واردعمل میشم یایه حرفی میزنم میگه توچقد پررو وبی حیایی.مگه من چیکارمیکنم که این حرف جواب من باشه.یه مدت هم محبت نمیکنم براش اصلامهم نیس بازمنم که اذیت میشم.اگه کاری هم بگه بهم انجام‌ندم مثلا میگه ماساژ بده میگم خستم بمونه برای بعدقهرمیکنه ومیگه دیگه حق نداری بهم دست بزنی.یک تعریف خشک وخالی یاتشکرنمیکنه یک لباس بپوشم یا یه رژ میزنم سریع میگه این چیه پوشیدی چراتیره نیست خیلی بدشدی میگه فقط لباس تیره وگشادوبلندبپوش اونجوری خیلی قشنگ میشی حتی توخونه یا رژ روپاک میکنه میگه خیلی زشت شدی دیگه چقدبقیه تعریف کنن ازم ولی حسرت یه تعریف ازشوهرم بمونه تودلم.وقتیم صبرم لبریز میشه میگه توروانی وبایدبری پیش مشاور ومن مقصرمیشم.
اینم بگم مرد بسیارکاری وخانواده دوستیه وبااخلاق ومتعهدی وزبانزد دوست واشنا خودش روبرای اسایش زن وبچه به آب واتیش میزنه امااین اخلاقاروهم داره
به جایی رسیده باخودم فکر میکنم نکنه واقعا من مشکل دارم واون بی تقصیره.

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

من هزار بار گفتم ، بازم میگم
وقتی سوم شخص ، پیام خودتون رو بخونید ، راحتتر تصمیم میگیرید و خودتون رو گول نمیزنید....
😕

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

سلام دوستان وقتتون بخیر.
من 29 سالمه تقریبا سه سال پیش با آقایی وارد رابطه شدم البته همکار بودیم.
دوران دوستی خوب بودیم مشکل خاصی نداشتیم،بدون مشكل هم نبوديم ايشون خيلی به حجاب حساس بود منم محجبه نیستم.
ایشون ادعا داشتن که آدم مذهبی نیستن اما فقط نماز و روزه نمیگرفتن ولی بقیه عقاید کاملا مذهبی بود.
من نه ادم مذهبی ام نه غیر مذهبی
یه ادم نرمال که حد و حدود خودش رو داره.
و خانواده این اقا به شدت مذهبیین و به اجبار این اقا اومدن خواستگاری و چون من چادری نیستم و خودمون باهم آشنا شدیم کاملا بی میل بودن و پدر من این رو فهمید و از طرفی هم پدر منم مخالفت کرد. و کلا همه چی بهم خورد. و طی تحقیقاتی که انجام شد مشخص شد این اقا خیلی به مادرشون وابستن و حرف حرف مادرشه.
5-6 ماه بود که ما از هم جدا شده بودیم.
و چه روزهای سختی که من از غصه نبودن اون تحمل نکردم مثل یه مرده ی متحرک شده بودم،تو دو ماه 10 کیلو وزن کم کردم و ... .
اما تو اون مدت متوجه شدم که این اقا با یه خانم دیگه وارد رابطه شدن.
الان یک هفته است که دوباره زنگ و پیام حتی سرکار دنبالم اومدن که من تو این مدت فهمیدم هیش کی نمیتونه جاتو بگیره همه ش به تو فکر میکردم و یه فرصت دیگه بده.
اینبار دیگه کاری باخانوادم ندارم راه مو از اونا جدا کردم.
اینم بگم خودش هیچ سرمایه ای نداره،نه ماشین نه خونه .
فقط شغل داره.
البته منم شاغلم بادرآمد دوتامون رو هم میشه یه زندگی معمولی داشت.
اما از این میترسم دوباره به خاطر حرف خانوادش ولم کنه بره.
یه بار هم طلاق گرفتن که انگار مسببش مامانش بود.
الان من منطقم میگه ولش کن بره.
احساسم میگه دوسش دارم یه فرصت دیگه بهش بده
موندم چیکار کنم

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

سلام و عرض ادب خدمت ادمین عزیز و شما دوستان☘🌻
پیشاپیش از اینکه وقت میذارید ممنونم✨
من و همسرم سال۹۸ ازدواج کردیم که ابتدای امسال رفتیم خونه خودمون . اختلاف سنی نداریم به اون صورت و هردو ۲۵ ساله هستیم. قبل ازدواج&nbsp چند سال نامزد بودیم خانواده هامون در جریان بودن&nbsp . مشکل من با همسرمه چون تو مدتی که نامزد بودیم خیلی به من سخت گذشت و ایشون دل منو بارها و بارها میشکست و من چون دور از خانواده خودم بودم هی تو خودم می‌ریختم حتی یکبار هم تصمیم گرفتم که نامزدی رو بهم بزنم اما با صحبت با مشاور این اتفاق نیوفتاد. همسر من آدم مهربون منطقی هست اینجوری نیست که دست بزن یا بد دهن بودن یا ... چیزها داشته باشه .اما تو مدت نامزدی ایشون از من سو استفاده جنسی میکرد علا رقم میل خودم. شرایطی رو بوجود میاورد که یا من باید به خواسته ایشون جواب مثبت میدادم یا به طریقی ایشون عصبانیت و ناراحتی شو به صورت طعنه یا ... به رخ اطرافیان من میکشید و همه فکر میکردن مقصر منم .به جای اینکه تو نامزدی باهم آشنا بشیم با اخلاقیات و علاقه مندی های همدیگه همممش برای من خاطرات بده. من سعی می‌کردم مخالفت کنم اما نمیدونم بخاطر دوری از خانواده م&nbsp احساس ضعیف بودن میکردم یا اعتماد به نفسم پایین بود اما مخالفت ها تاثیری نداشت. یه سری دعواهای دیگه هم داشتیم احساس خودم اینه که چون همسن هستیم ۲۳ سال برای یک مرد برای شروع زندگی سن کمیه ، ایشون به اون پختگی لازم برای ازدواج نرسیده بود . من موضوع رو با مشاوری که قبل عروسی رفتیم در میون گذاشتم چون نتونستم به خانواده م بگم ، اما ایشون بین ما رو آشتی داد و نظرش این بود شخصیت این آدم طوریه که میشه باهاش زندگی کرد و اشتباهات ش رو ببخشم و ما ازدواج کردیم.
اما هنوز که هنوزه دلم چرکیه و مهر و محبت اولیه رو ندارم بهش همش فکر میکنم انتخابم اشتباه بوده.نمیتونم خاطرات بد رو از ذهنم خارج کنم. از من درخواست بچه میکنه اما من به ر.ج به زور تن میدم. هیچ جذابیتی برای من ندارن .
( دوستان من همین طوری حالات روحی نرمالی ندارم لطفا سرزنش نکنید .
مشاوره هم رفتم ولی خب تا حالا که فایده ایی ندیدم .ممنون از شما 🙏🏻)

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

سلام وقت همگی دوستان بخیر ❤️💋
من 21 سالمه و نامزدم 27 سالشه نزدیک یک سال میشه ک نامزد کردیم
بر خلاف همه دوستان و آشنایان ک با خانواده شوهرشون یا حتی شوهرشون مشکل دارن
من با خانواده خودم مشکل دارم
خیلیییی منو سر جهیزیه خریدن اذیت میکنن سر جهیزیه ب همسرم بی احترامی میکنن با اینک من اصلنننننن اذیتشون نمی‌کنم خودم میرم قیمت مناسب میگردم همونو میگم برام بگیرید
در ضمن من از 18 سالگی کار کردم و خودم هم بطور کامل جهاز تهیه کردم
و جالب اینجاست ک وام ازدواجمم خودم ضامن جور کردم با هزار بدبختی
الان همشون سر کوفت میکنن ک چرا چیزی از پول نمونده و
چرا ما باید بره داماد کت و شلوار بگیریم
و اینک ما کلن 3 قلم برای همسرم وسیله نوشتیم
ب من میگن ترشیده بودی 😑 ک انیجوری گفتیم
هعی هم منو تحت فشار میذارن عروسی بگیرید بد عید نمیدونم میگم بیاید عروستونو ببرید و. اینک رسم هست یخچال و خانواده عروس پر کنن دیگ پدر و مادر من هعی میگن ب ما چ خودش پر کنه
مامانم از ی طرف میگ داماد ما چقدر پروعه در صورتی ک اصلن ن حرف میزنه ن راجب جهیزیه نظر میده هیچی نمیگه
یبارم ب ما دلداری ندادن ک آره با این وضع عروسی میگیرید همش میگن چرا عروسی نمیگیره پسره زود جم کنه و فلان
با انیک خودشون در جریان هستن ک همسر من ن پدرشون کمک میکنه ن چیزی اونم بنده خدا وامشو گرفته و خرج شد
از دوستانی ک تجربه دارن خواهشا کمک کنن
چجوری با خانوادم صحبت کنم ک از این کارا نکنن

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام امیدوارم خوب باشید
ممنون میشم پیام من رو بذارید
من۲۴ سالمه و قراره بزودی با یه آقای ۲۷ ساله ازدواج کنم
مدتی هست که باهاشون آشنا میشم و دوستیم ایشون از هر لحاظی آدم خوب و منطقی هستن
یعنی تقریبا تمام معیارای من رو دارن
اما تنها چیزی که من رو خیلی اذیت میکنه این هستش که ایشون تو اینستاگرام یسری از بلاگرهایی رو فالو میکنه که پستای بی نقص زیادی از بدناشون میذارن یا بازیگرا و دخترای خیلی خوشگل خارجی رو فالو میکنه یه سری کانالا داره که عکسای خانما توش هست
من به شدت روحیه حساسی دارم و مدام خودمو با اون عکسا مقایسه میکنم
همش فکر میکنم اونم منو مقایسه میکنه البته تو رفتار و حرفاش تا حالا هیچی ندیدما ولی این تو فکر خودم داره دیوونم میکنه
اما نمیتونم بهش بگم میترسم حساسش کنم یا اینکه بره با پنهون کاری نگاه کنه..
بنظرتون چیکار کنم؟
این موارد نشون دهنده چیه؟
@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه
من ۲۶ سالمه و عشقم ۲۷ ساله س. ما حدود شیش ساله که باهمیم. اوایل اصلا قصدمون دوستی و ارتباط نبود و برای کاری به من پیام داد. اما از همون روز اول که باهاش حرف زدم همش به خودم میگفتم چقد شبیه همیم و چقد اخلاق و روحیاتمون نزدیکه. همون موقع ها بارها بهش گفتم به من پیام نده ولی گوش نکرد و بعد چند ماه ابراز علاقه کرد و خب منم بهش علاقمند شده بودم. خیلی پسر خوبی بود و هست. با اینکه شیطون بود ولی سر به راه و کاری، اهل دود و اینام اصلا نبود. کم کم عشقمون عمیق شد و بی نهایت همو دوست داشتیم. یه عشق خیلی پاک و قشنگ. تقریبا سه سال هربار اصرار میکرد که همو از نزدیک ببینیم و صحبت کنیم تا رابطمون جدی بشه. چون ما فقط تو دانشگاه دورادور همو دیده بودیم و حضوری صحبت نکرده بودیم. میدونم که قصدش ازدواج بود و هربار مستقیم و غیرمستقیم میگفت اینو. ولی من حماقت کردم و نرفتم. چون هم شرایطم طوری بود که میترسیدم و هم اعتماد به نفسشو نداشتم با اینکه از لحاظ ظاهر چیزی کم ندارم. همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه خسته شد و رفت. رفیقاش بهش گفته بودن اگه دوستت داشت اینقد سر کارت نمیذاشت! یک سال تموم هر روز گریه میکردم ولی میدونستم مقصر خودم بودم که اذیتش کردم. اونم لج کرده بود. اینم بگم تو این مدت که باهم بودیم اصلا سواستفاده ای از من نکرد حتی حرفی نمیزد که من معذب بشم و کلا از لحاظ اخلاقی عالی بود.
بعد از اون یک سال من به سختی کنار اومدم و با اصرار یکی از خواستگارام که موقعیت خوبی داشت راضی شدم باهاش آشنا بشم. دو ماه با خواستگارم صحبت کردم و خواستگاری رسمی هم اومدن ولی از لحاظ اخلاقی اصلا با اون قابل قیاس نبود آخرشم بهم زدیم و جور نشد.
بعد از مدتی وقتی فهمیده بود میخواستم ازدواج کنم و بهم خورده بهم زنگ زد. میگفت روزی که شنیده برای اولین بار مست کرده و خیلی ناراحت بوده. ولی من خیلی سرد جوابشو دادم
بازم رابطمون ادامه پیدا کرد و چند روزی یبار زنگ میزد و پیام میداد. حالا یک ساله که رابطمون همینطور ادامه پیدا کرده
من هنوزم دوستش دارم ولی اون میگه معلوم نیست کی ازدواج کنه. یعنی با اینکه قبلا قصدش ازدواج بود ولی حالا چیزی از ازدواج نمیگه. میگه نمیتونه تضمینی واسه آینده بده و معلوم نیست چی میشه. منم الان خواستگارای خوبی دارم ولی دلم پیش اینه
چندبار خواستم باهاش تموم کنم ولی نمیذاره. اونم طاقت جدایی نداره. میدونم که هنوزم خیلی منو دوست داره و اینم مطمئنم که هیچکس تو زندگیش نیست. ولی بلاتکلیفه و انگار از عشق من ترسیده
نمیدونم باید چیکار کنم. دوستم میگه باید با محبت و سیاست نگهش داری و مطمئنش کنی تا پا پیش بذاره. از طرفیم میترسم درست نشه و وابسته بشم مثل قبل. خواستگارامم از دست بدم
بنظرتون باید چکار کنم؟ با وجود عشقی که بینمونه میتونم نگهش دارم؟ ممنون میشم نظرتونو بگید و اگه راهکاری به ذهنتون میرسه راهنماییم کنید

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
من همون خانوم ۲۴ساله که مشکل سکس داشت هستم.
گفتم دکتر رفتم تمام ازمایشات هورمونی رو دادم از هورمون تستوسترون گرفته تا ازمایشات تخصصی دیگه
دکتر زنان بهم گفت طبیعیه بعد چهارسال ازدواج سرد بشی
از همون اول دختر خجالتی بودم که نمیتونستم رابطه زناشویی رو درک کنم خجالت میکشیدم در حین رابطه دچار استرس میشدم.ولی بعدش خوب شدم.چون همسرم
۸سال بزرگتره خیلی با من حرف میزد و درکم میکرد ولی خب بعد یک ماه از عقدم دخول رو تجربه کردم و چون دور از شوهرم بودم خیلی گرم بودم دائما خیال پردازی داشتم.ولی در این پنج شش ماه اخیر و باتوجه به اینکه همسرم دائما حتی در سرکار با هم هستیم.و همکار همیم ایشون رو میبینم دلم براش تنگ نمیشه و برام عادیه.
وقتی پریود باشم میل جنسیم بالاست وقتی نباشم صفر
دخول هم انجام میشه و مشکلی نیست دردی هم باهاش نیست.ولی من اصلا حس نمیگیرم.نمیتونم حس بگیرم.
درکی ندارم از رابطه.ولی قبلا حس میکردم و لذت میبردم.
میگم مشکلم خیلی مسخره به نظر میاد اما حتی تست های میل جنسی هم دادم جوابش۱۵تا۲۰درصد میاد
اذیت میشم توی این سن اینقدر کم توانی در خودم میبینم
وقتی دوستان یا زنای دیگر رو میبینم از خودم متنفر میشم.
دلم میخاد مشکلم حل بشه و از این یکنواختی بیام بیرون

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
من همون خانوم ۲۵ ساله هستم که گفتم حس میکنم علاقم از بین رفته ، یسری دوستان گفتن من ایشونو محدود میکنم در صورتی که اینجوری نبوده
تا دو سال اول ایشون همه جا با دوستای جنس مخالفش میرفت و راحت باهاشون در ارتباط بود و منم مشکلی نداشتم چون اعتماد داشتم، مساله از وقتی شروع شد که دیدم رابطشون خارج از عرف هستش که اونم به خواست خودش تغییر کرد ولی من حدود پنج شیش ماه اذیت شدم تا اعتمادم برگرده
و درسته رابطه‌ی ما ثبت رسمی نشده ولی چرا فکر میکنین به سبک خارجیه و جنبشو نداریم! کل خانواده در جریانن و به قصد ازدواج در ارتباطیم فقط به دلیل مسائل مالی نتونستیم فعلا ازدواج کنیم.
من کمک خواستم که اگه کسی تجربه داره نظر بده ببینم میتونم حسم و سرد شدنمو تغییر بدم یا نه، چون قدر دان تلاش‌های این اقا هستم و میدونم که خودمم بهش علاقه داشتم و دارم فقط بخاطر اون مسائل حسم کمتر شده
ازتون کمک خواستم نه اینکه در موردم قضاوت کنین!
مرسی وقت گذاشتین.

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام یه راهنمایی میخام از عزیزان
من یه دختر 10 ساله دارم و هنوز نشونه های بلوغ رو در ایشون ندیدم، با توجه به سنش الان زمان مناسبیه که درمورد بلوغ و جسمش باهاش حرف بزنم؟؟
و اگه کتاب مناسبی میشناسید معرفی کنید

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

سلام، من دختر هستم ۲۵ سالمه،
با یه آقای هم‌سن خودم سه ساله که توی رابطه هستم و قصدمون ازدواجه و خانوادمون در جریانن ولی هنوز عقد نکردیم.
من با ایشون از طریق دوست مشترکمون اشنا شدم و از همون موقع خیلی بهش علاقه پیدا کردم و یه سال کامل علاقمو پنهان کردم تا اینکه متوجه شدم این حس دو طرفه‌ست و با پیشنهاد ایشون وارد رابطه شدیم، تا دو سال اول همه چیز خیلی بینمون خوب بود و عاشق هم بودیم و اختلافی هم نداشتیم تا اینکه یسری مسائل پیش اومد و من ازش خیلی دلخور شدم و یه مدت رابطمون سرد شد، انگار بخاطر اون اتفاقا از چشمم افتاد (چیزایی بودن که بهشون عادت نداشتم و حس میکردم ممکنه خیانت باشه مثل در ارتباط بودن با همکارای خانوم، بیرون رفتن باهاشون خارج از ساعث کاری و چت کردن و عکس گرفتن باهاشون ..
و وقتی کامنت نامناسبی از ایشون زیر پست یکی از همون همکاراش دیدم نتونستم تحمل کنم و کلی سرش جر و بحث کردیم و ایشون گفت رابطشون عادیه و همه‌ی همکاراشون با هم اینطورین و چیزی نیست که بخاطرش نگران باشم و کلی توضیح داد که قانعم کنه فقط یه ارتباط معمولی داره باهاشون ولی من نمیتونستم کنار بیام)
یه مدت کوتاهی گذشت و ایشون عذرخواهی کرد و خیلی سعی کرد جبران کنه و رفتارش کلا تغییر کرد و از اون کار اومد بیرون و رابطشو با همشون قطع کرد. دیگه کلا بدون من با کسی بیرون نرفت و هیچ چیز مشکوکی هم ازش ندیدم . داره همه‌ی تلاششو میکنه که همه چیز باب میل من باشه تا یکی دو سال دیگه ازدواج کنیم ،
ولی مشکلی که هست اینه که من حس میکنم دیگه مثل قبل بهش علاقه ندارم و اونقدری که قبلا بهش اهمیت میدادم دیگه نمیتونم اهمیت بدم
یعنی خودم نمیخوام اینطوری باشم و این اقا الان از همه نظر خوب و مناسب من هستش ولی نمیدونم چرا حس سابقو ندارم و هر کاری میکنم نمیتونم خودمو تغییر بدم . خیلی از این موضوع نگرانم چون از یه طرف ایشون منو خیلییی دوست داره و بخاطرم خیلی عوض شده و از طرفی ما قراره ازدواج کنیم و همه در جریانن و نمیتونم بزنم زیرش. خودمم نمیخوام از دستش بدم ولی چیکار کنم که سرد شدم نسبت بهش. خواهش میکنم راهنمایی کنین که چجوری دوباره حسم بهش برگرده. از این وضع دارم اذیت میشم
ممنون ازتون🌸

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام خدمت همگی
اول از همه بگم من حال روحیم اصن خوب نیس پس همین اول کاری خاهش میکنم تمسخرو شوخی رو بذارید کنار یا اگه قصدشو دارید از پیامم رد شید و نظرتون رو نگیید ❌
اگه کمکی یا حرف حسابی هم هست ممنون میشم برام بذارید
اینم بگم خودم عقلم میرسه برم مشاور یا میدونم مشکلم به مرور با مشاور حاذق احتمالا حل بشه (باتوجه به اینکه تو اکثر کامنتا میگیید مشاور انگار سوال کننده از پشت کوه امده )ولی شرایطشو ندارم برم بنا به دلایلی پس پیشنهاد مشاور ندید لطفا آلرژی گرفتم با این پیام ❌
ببخشید اگه پیامم یکم تنده🙏
اونایی که حرف حسابی واسه گفتن دارن راهنمایی کنن
من مشکل ریزو درشت زیاد دارم ولی این مشکل خیلی وقته باهامه واز لحاظ روانی خیلی اذیتم میکنه
دو چیز از بچگی تا الان اذیتم کرده اذیت که نه نابودم کرده یکیش بچه طلاق بودن و نداشتن پدر یکیشم ظاهری که هیچوقت دوسش نداشتم ظاهری که بخاطرش خیلی تحقیر شدم حالا بقیه میگن اینطوری نیس شیرینی و این حرفا منم قبول دارم فقط ظاهرم یه عیب داشت اونم بینی م بود بزرگ بود واقعا به چهره م نمیومد تموم بچگی و نوجونیم زهرم شد تاعمل کردم وقتی عمل کردم بهتر شدم تقریبا پنج شش سال خیلی خوب بودم تا دخترم بدنیا امد تو بارداری کل حاملگی دعا کردم گقتم خدا خیلی اذیت شدم بچه م همه چیزش بمن بره الا بینیش اگه از خدا نخواسته بودم فک کنم انقد کپی من نمیشد الان وقتی به دخترم نگاه میکنم انگار خودمم دوباره بدنیا امدم تو درونم که از ظاهر خودم بدم میومد خیلی واسم سخت بود به دخترم عشق بدم ولی دادم گناه داشت طفلی چ گناهی کرده توان من مادرو بده
بهرحال الان دوسالس سعی کردم باهاش خیلی خوب باشم ولی درونم همش ناراحته درونم عذاب میکشه حالا این یه طرف مسئله شوهرم و خونواده شوهرم ایراد رو عالمو آدم میذارن فلانی بچه ش زشته دماغش اینجوریه یا فلان فلان فلان🤦&zwj♀همش به دخترم میگن دماغ کوچولو من میدونم دماغ دخترم شبیه منه تو سن هف سالگی دماغم قشنگ تو دید بود الان غصه من جدا از همه مشکلات دیگه ای که دارم اینه چطور با خودم کنار بیام که انقد اذیت نشم شوهرم چی مطمئنن خونواده ش به روش میارن انوقت اون چی باید ج بده اصلا فامیلایه دور شوهرم چی میگن اونا هم دلمو میشکنن اگه دل دخترمو بشکنن چی اگه اونجور که تو بچگی دل منو شکوندن دل دخترمو با حرفاش بشکنن چی
شاید اینا واستون مسخره باشه ولی واسه من یه مشکل خیلی بزرگه که داغونم کرده خسته م کرده اینم بگم شوهرم خوشکله دماغش یکم عقابیه ولی خب بهش میاد زیاد تو دید نیس
چند بار خاستم با شوهرم درد دل کنم نتونستم گفتم خودمو پایین آوردم اگه باهاش ابنجوری راحت حرف بزنم مشکلمم حل نمیشه فقط خودمو کوچیک کردم(واقعا با گفتن پیش شوهرم حل نمیشه شوهرمو میشناسم)

الان نمیدونم راهکار بدرد بخوری دارید بگیید یا نه یا تجربه ای چیزی
خیلی وقته میخام درابن مورد پیام بدم بخاطر دخترم دلم نمیومد میگفتم بابا خدارو شکر کن سلامته سالمه
ولی خب درونم گوش نمیده در عذابم 😔

پیشاپیش ممنون بخاطر راهنماییه عالیتون
میخام جواب بگیرم از کمکهاتون پس کامنتاتون واسم با ارزشو مهمن ❤️❤️

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

/channel/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE




سوال یا تجربه هاتون رو بصورت پیام ناشناس برام بفرستید..‌‌

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

/channel/tajrobeh_hamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام اگه امکانش هست پیاممو بذارید دوستان منو راهنمایی کنن ممنون میشم 🥲


دوستان من تقریبا شیش ماه میشه عروسی کردم و هنوز سر خونه زندگیمون نرفتیم چون من و همسرم هردو دانشجو هستیم و سال اخرمونه و گفتیم بعد از درس بریم سر خونه زندگیمون . و اینکه من یه شهر دیگم و ایشونم ی شهر دیگه ! ... ببینید ایشون الان تقریبا نزدیک سه ماه داره میشه منو ندیدن و مرخصی هم که دوبار گرفتن رفتن خونه مادر و پدر خودشون ! من توقع داشتم بیاد سمت من ولی به بهونه اینکه میخاست بره ثبت نام ماشین کنه گفت میرم ک کاراشو بکنه ولی اصلا هیچ کاری هم نتونست بکنه ! ببینید خب منم نیاز هایی دارم هم عاطفی هم جنسی و ...

من یه بار که مادرشوهرم زنگ زد حتی بهش گفتم من از شوهرم دلخورم . تازه توقع داشتم شما بهش بگید ولی ایشون کار پسرشو توجیه کرد که نشد بیاد ، پول نداشت بلیط بگیره و این حرفا



توی همین مدت اواخر یه اتفاقی پیش افتاد که ایشون به بنده توهین کردن منم شکایتشو پیش پدرش بردم ... موضوع هم این بود که به جای محبت کردن ایشون فقط به فکر خونه و ماشینه خب این یه حسنه ولی من چی ؟! من نباید محبت ببینم
نزدیک سه ماهه منو ندیده فقط ذهنش از اقتصاد پره ... من که نمیگم اقتصاد همه چیز منه اما بخشی از زندیگه ما هست
من به پدرشون گفتم کاش همه بعد ازدواج رو به پسرشون آموزش میدادن

بماند که در دوران عقد چه اتفاقاتی سر من در اورد مادرش
منم توی این مدت ک حرفمون شد همه رو به روی شوهرم اوردم حتی اونایی که نمیدونست


دیگه کلام اخر من بهش گفتم از این به بعد رفتارم با خانوادت مثل غریبه هاست


الان نزدیک دو هفته است نه مادرش نه پدرش به من زنگ نزدن در صورتی که هر سه روز یه بار به من زنگ میزدن !

الان مشکلم خود همسرمه
به جای اینکه یکم درکم کنه یا حتی بخاطر توهینش ازم معذرت خواهی کنه همچنان سرد برخورد میکنه
من موندم چیکار کنم

بخدا به مادر و پدرم هیچی نمیتونم بگم که جوش میزنن
از شدت دوست داشتن و علاقم به همسرم داره کم میشه و مقصرش خودشه !
نمیدونم چیکار کنم

میترسم برم سر خونه زندگی
چون هم سرد برخورد میکنه ، هم اینکه وابسته به خانوادشه

اینم بگم من در دوران عقد و نامزدی درست و درمون نشناختمش با اینکه همسایه بودیم قبلا ! و این به خاطر تعصبات پدرم بود که نمیذاشت رفت و امد کنیم !

تو روخدا بگین من چیکار کنم فقط ۲۱ سالمه و دارم دیوانه میشم ...

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس
سلام عزیزم تورو خدا مشکل منم بزارین

من و همسرم پنج ساله ک ازدواج کردیم دو سال هم نامزد بودیم ، هر دو ۳۰ سالمونه

همسرم خیلی منو دوست داشت موقع خواستگاری التماس کرد جواب مثبت بهش بدم

مشکل من اینه ک همسرم اون زمان گفت نه مشروب میخوره نه سیگار می‌کشه ، اما قلیون می‌کشه منم مشکلی نداشتم
متاسفانه همسرم خیلی جو‌گیره ، فقط عشق اینو داره خودشو نشون بده
چند وقت پیش رفتیم مهمونی مشروب آوردن ایشون جلو من خوردن ، ( من مشکلی نداشتم فقط چون زیر قول و قرارش پا گذاشت من ناراحت شدم )
چند باری بود سوار ماشین میشدم احساس میکردم بوی سیگار میاد یه بار هم بسته ش رو دیدم ، گفت برای دوستمه

اما دیشب دیدم بله با برادرش صحبت میکرد ب لهجه ی خودشون ( از دو شهر متفاوت هستیم )
فهمیدم تازگی ها سیگار می‌کشه

من مسئله م کشیدن سیگار نیس ، میگم چرا پنهون می‌کنه حتی اونروز ک من دیدم گردن نگرفت

منم امروز بهش گفتم آره سیگار میکشی فهمیدم گفت آره میکشم خوب کاری میکنم به تو ربطی نداره😔 تو هم هر غلطی که میخوای برو کن
من فقط داشتم دوستانه بهش میگفتم چرا از من پنهون کردی خو میگفتی من ک کاری ندارم اما اینطور جوابم رو داد
(اینم باز بگم چون طرز فکرشو می‌دونم عین بچه هاس ، مثلا سیگار دست میگیره همه بگن اووو اینم سیگار می‌کشه ، متاسفانه ما منطقه پایین زندگی میکنیم که پسرا همه عشق گنده .... دارن )

امروز با این حرفش خیلی از چشمم افتاده ، ما بچه هم نداریم خودمون نخواستیم ، تو روابط عاطفی هم صفره ، ما تو روز کلا پنج دقیقه هم باهم حرف نمی‌زنیم من همیشه میام باهاش حرف بزنم حرفمو قطع می‌کنه ، رابطه جنسی هم در حد هفته ای یک بار اونم بعضی وقتها نه

حالا سوالم از شما اینه چیکار کنم مخصوصا آقایون هم جواب بدن ، ایشون خونه و ماشین رو ب نام من کردن اما از اینور هم رفتارشون صحیح نیس ،موندم جدا بشم یا نه ، سی سالمه اما هیچی از زندگی نفهمیدم ، دلیل زیادم برای جدا نشدن اینه نمی‌خوام برگردم خونه پدرم (درسته خونه ب نام من هست اما نمیشه حق همسرم رو ندم) ، چون اونا باز می‌خوان بگن بیا دوباره ازدواج کن یا سرکوفت بزنن
اینم اضافه کنم شاید شش ماه اینا میشه ک سیگاری شده ، از وقتی ک ماشین خریدیم
و چند بار تو گوشی دیدم خیانت کرده ( در حد پیام دادن) اما چشم پوشی کردم ، الانم تو اینستا چند بار دیدم تو اکسپلورش فقط خانم های بی حجاب و اینا رو نگاه می‌کنه

نمی‌دونم تو ذهن و فکرش چیه 😔 منو دوست داره نداره
چون تقریبا هرچی هم بخوام تا در توانش باشه مهیا می‌کنه
چندبار هم شده گفتم فلان چیزو نگفتی گفته چون میدونستم ناراحت میشی نگفتم

@ArHamsaraane

Читать полностью…

تجربه های خوب_همسران موفق

#پیام_ناشناس

سلام عزیزم ممنون میشم مشکل منو بذاری واقعا نیاز به کمک دارم😔
من ۲۴ سالمه و ۶ ساله با آقایی ۳۰ ساله اول دوست بودیم و الان نامزدیم ، ایشون منتظرن من درسم تموم شه عقد کنیم. من تقریبا ۶ ماه پیش فهمیدم ایشون کل این مدت داشتن به من خیانت میکردن و با یه دختر دیگه هم در ارتباط بودن...وقتی فهمیدم ارتباطمو کامل باهاش قطع کردم و افسردگی شدید گرفتم. بماند که با دختره حرف زدمو گفت من برام مهم نیست باهاش میمونم بازم. چندماه گذشت و این آقا بهم زنگ زد گفت همو ببینیم رفتم دیدمش گفت یه فرصت بهم بده بذار جبران کنم من اشتباه کردم نباید بهت خیانت میکردم دیگه اذیتت نمیکنم و از این حرفا. ایشون منو راضی کردن و ما دوباره رابطمون شروع شد.ولی الان دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم همش استرس دارم گذشته دوباره تکرار شه😔😔 خیلی بهم محبت میکنه خیلی حواسش بهم هست ولی نمیتونم بهش اعتماد کنم. خودشم شاکیه که چرا بهم اعتماد نداری و همش سر این قضیه دعوا داریم جدیدا. دیروز رفته بودم خونشون دیدم روی پهلو و پشتش خطای قرمز افتاده ، شبیه جای ناخن نبود ولی حس کردم جای چنگ کسیه رو تنش دنیا رو سرم خراب شد😔😔😔😔بهش گفتم گفت بخدا به جون خودت نمیدونم چیه بخدا جای ناخن نیست من کاری نکردم. آخر سر دید من قبول نمیکنم گفت هرطور راحتی دیگه رنگمم نمیبینی خدافظ😔
من الان به نظر شما باید چیکار کنم؟
به نظرتون زیاده روی کردم؟ یعنی داشته راست میگفته ؟

@ArHamsaraane

Читать полностью…
Subscribe to a channel