تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر 🔴آیدی ارتباط و تبلیغ 👇 @hamsaraaneAdmin همسران موفق 👇 @Hamsaraane خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇 @ide_Hamsaraane مخصوص آقایان:👇 @mardee_zendegi
#پیام_ناشناس
سلام
یک سال هست که بچهدار شدم
اما از اولین روز بارداریم تا همین الان پر از استرس و ناراحتی و غصه بودم
همسرم بسیار به ما بیتفاوته و فقط موقع رابطه جنسی به من نزدیک میشه، در ظاهر بسیار خونسرد، آرام و مهربانه اما در باطن اصلا به من و احساساتم توجه نمیکنه
شبها دیر میاد
در طول روز نه زنگ میزنه و نه پیام میده، هیچ تفریح مشترکی نداریم
مدام سرش تو گوشی و یا تلویزیونه
هرجقدر باهاش صحبت میکنم که خودش رو تغییر بده و بیشتر به رابطه دونفریمون اهمیت بده گوش نمیده
شده حتی من خونه مادرم بودم و اون چهارروز با من تماس نگرفته وقتی هم گلایه میکنم همیشه توجیهات تکراری میاره
مدام احساساتم رو نادیده میگیره و همهچیز براش شوخیه
خیلی خستم
دیگه حتی از دیدنش هم بیزارم
هیچ حسی به شوهرم ندارم
دیگه نمیدونم چیکار کنم
از نظر اون زندگیمون مشکلی نداره(چون خودش دائما سرکاره و وقتی میاد خونه همه چیزش به راهه، من سر به سرش نمیذارم، توقعاتم زیاد نیست، به خانوادش احترام میذارم)
اما همه اینها بدون عشقه
از لخاظ روانی حمایت نمیکنه
حرفش، حرف نیست
بدقوله
دهنبینه
زود با همه میجوشه
توی جمع حواسش به من نیست
وقتی یه بیرون ساده مییریم انقدر بهم استرس میده که پشیمون میشم
هروقت جایی میخوایم بریم یا کاری میکنه منت میذاره رو سرم
جدیدا که با دخترمم همینطور شده
نه زیاد باهاش بازی میکنه
نه حتی وقتی پیشش هستیم زنگ میزنه
انگار بود و نبود ما در زندگی اون تفاوتی نداره
@ArHamsaraane
خاستم از خانومای گروه بپرسم کسایی که برا پیشگیری از بارداری قرص مصرف می کنند چه قرصی مصرف می کنند و الان قرصا چند درصد قابل اطمینان هست چون بعضیا میگن دیگه قرصا قابل اطمینان نیست
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام به همگی و ممنون از کانال خوبی که دارین خانم هستم۲۸ساله من مشکلاتی در مورد بچه دار شدن دارم و خواستم نظر همه خانمایی که فرزند به دنیا اوردن بپرسم چون من اولین بچه خانواده م و شخص با تجربه و مناسبی هم نیس که باهاش مشورت بگیرم پیش هر دکتر یا مامایی هم که میری فقط بلدن بگن بچه بیار😐...من از خیلی سالهای پیش ترس از زایمان دارم خصوصا این فیلما که تو تلویزیون ودرد خانما دیدم بدنم میلرزه یا در جا استرسی میشم سریع شبکه رو عوض میکنم الانم از ترس این قضیه و اینکه دوس ندارم بدنم داغون بشه و به بدنم دست بزنن بیخیال بچه دار شدن شدم و به شوهرم میگم من علاقه ای ندارم ...نمیدونم چطوری با این ترس و استرسم مقابله کنم خیلی ادم حساسیم و دوس ندارم کسی به بدنم دست بزنه حتی مامانم تا حالا بدنم ندیده چه برسه تا زایمان که شنیدم تو بیمارستانا دانشجوها و ماماها همه میان بالا سر ادم و بدنتو میبینن و مرتب به ادم دست میزنن😭😕 شهرمون هم بیمارستان خصوصی نداره همین اخیر یکی از اشنا ها زایمان داشت بنده خدا رو اینقدر اذیت کرده بودن که بچه ش زودتر از موعد به دنیا اومد خیلی ناراحت بود میگه به زور کلی امپول و قرص دادن که بچهزود به دنیا بیاد با اینکه اصلا تایم زایمانش یه هفته بعدتر بود و فقط یه خاطر نوسان فشار رفت بیمارستان😐
واز طرفی مشکل ژنتیکی دارم که همیشه ترسو دارم خدا نکنه بچه م هم اونو داشته باشه و مثل من اذیت بشه دلمنمیخواد یکی دیگه مثل خودم مریض باشه و درگیر این مشکلات بشه میدونم باید بالاخره بچه دار شم حتی یک دونه ولی نمیتونم با این مشکلات چطوری مقابله کنم نمیدونم چه راه حلی داره🫠لطفا کمکم کنین
@ArHamsaraane
سلام
من ۲۴سالم هست
همسرم فامیل هست
و اصلیت اصفهانی هستیم
کل فامیل هامون در اصفهان هستند به جز ۲/۳تا از اقواممون که تهران هستند
۲سال عروسی کردم با همسرم
از بچگی در تهران بودم به همراه خانوادم و همسرم به خاطر من انتقالی گرفت و اونم اومد تهران
ما یه خونه توی شهرستان داریم
خانواده من هم ۱/۲سال اینده میرن اصفهان برای زندگی منتظر بازنشستگی پدرم هستند
همسرم جدیدا فهمیده که خانوادمم دارند برمیگردند
مدام میگه بیا ما برگردیم اصفهان
هم میتونم خونمون رو بفروشم پول بزاریم روش
خونه بهتر بگیریم
دیگه خونه خودمون هستیم
هم میگه زندگی اونجا خیلی راحته و جای پیشرفت بیشتری داره تا اینجا
از طرفی میگه خرج و مخارج هم کمتره اونجا
اینم بگم که اونجا کارش هم اوکی هست
منتها من نمیدونم چیکار کنم؟!از طرفی میگم اونجا دیگه دغدغه خونه و اجاره رو نداریم
از طرفی هم میگم من بزرگ شده تهرانم چه جوری برم تویه شهر دیگه تازه فامیل شوهرمم بغلم هستند و مثل الان دیگه نمیتونم دیر به دیر ببینمشون!!؟؟
تو دوراهی گیر کردم ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🏻
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام من یه دختر ۳۵ ساله مجردم و حدود دو سه ماه وارد رابطه با یه آقایی شدم که همسرشون یکساله فوت شدن که چندین سال با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کرد و یه پسر بچه ۹ ساله داره. همه چیز خوب و عالی بود من داشتم خودم رو با شرایط وفق میدادم که یکدفعه این آقا برگشت گفت برو تو لیاقتت خیلی بیشتر از زندگی با منه. و من موندم چیشد یکهو و تا لحظه آخر از دوست داشتنم گفت و رفت گفت خیلی برام سخته ولی نمیخام تو قربانی کنم چون ممکنه یکی دوساله دیگه پشیمون بشی ازین ازدواج. من دو تا سوال برام مطرحه اگر کسی خودش یا اطرافیانش تجربه این شکل ازدواج رو دارن ممنون میشم بگن ضمن اینکه این آقا بسیار با شخصیت و رفتار و شغل اجتماعی عالی دارن و هیچکس رو پیدا نکردم که از ایشون ناراضی باشه و هرجا رفتیم احترام خاصی براش قائل بودن و پسر بچه فوق العاده با ادبی دارن من فقط یکبار دیدمش باعنوان خواهر دوستش. و سوال دیگه اینکه چی باعث شده این آقا این تصمیم بگیره من خودم حس میکنم بین خودش و بچش آینده بچش رو در نظر گرفت و ازخودگذشتگی بسیار بالایی داره همونطور که ۸ سال یه همسر بیمار رو نگهداری کرد و از زن داشتن چیزی نفهمید. اهل دختر بازی هم نیست و من خودم به شخصه شیفته تعهد ایشون شدم
حدود ده روزه ندیدمش و فقط یکی دوبار پیام داد دلم برات تنگ شده اما نمیخام که برگردی نمیدونم این چه معنی میده
@ArHamsaraane
توجه کنید هرمزگان آمار تالاسمی بالایی داره
همین هرمزگان ماه دیگه خون کم میاره
بقیه استان های معین که خون ارسال میکنن ، اهداکننده این ماه خون داده،تا ۳ ماه حداقل نمیتونه خون اهدا کنه
اونا هم نمیتونن خون مورد نیاز تهیه کنن و ارسال کنن
ممنون از مهربونی و همدلی و یاری مردم عزیزمون
لطفا لطفا همکاری کنید❤️
دوستان عزیز
کل کشور
الان فقط گروه های منفی اهدای خون داشته باشند کافیه
درنظر داشته باشید گلبولهای قرمز نهایت ۳۰ روز استفاده میشه
پلاکت که ۳ روز ، ریلیبل بشه ۵ روز
لطفا لطفا لطفا اگه همکاران ادارات انتقال خون بهتون میگن الان لازم نیست ، ماه دیگه ، هفته ی دیگه مراجعه کنید
ناراحت نشید
عصبانی نشید
لطفا همکاری کنید
❤️🙏
اگه گروه خونی O منفی دارید لطفا حتما برای اهدای خون مراجعه کنید
اکثر پایگاه ها شیفت یک سره یا شیفت عصر دارند
کل کشور میتونید مراجعه کنید
#پیام_ناشناس
آقایی هستم. ۴۴ ساله . فوق لیسانس و شاغل در صنعت....
۱۲ سال پیش ازدواج کردم. قبل از از ازدواجم فقط درس و کار .اهل هیچی نبودم. همسرم از دوسال بعدش بچم یکسالش بود. به بیماری صعب العلاج ام اس پیش،رونده مبتلا شدن. والان بعد از ۱۲ سال با وجود همه تلاشم برای درمان متاسفانه توان حرکتی درست نداره و حتی کارهای شخصی خودش را هم به سختی انجام میده و در امور خانه و زناشویی ضعیف. پرستار گرفتم میاد خونه کار میکنه.
نه میتونم جدا شم و نه میتونم زن دوم دائم بگیرم. البته خودش حرفی نداره....ولی،خودم دلم نمیاد... چون بالاخره ایشون همسر بنده هستن و من در برابر ایشون هم تعهد دارم. و به قولی مرد موقع بیماری همسرش، میشه شناخت. باور کنید خدا شاهده در مورد همسر و فرزندم تاکنون در حد توانم تلاش کردم. از پزشک و کاردرمانی و فیزیو تراپی گرفته تا مسافرت و زیارت البته به سختی تا کار درمنزل و کمک و خرید و تغذیه خوب و.......و همچنین رسیدگی به امور فرزندم به بهترین نحو.....بطوریکه تمام اطرافیانم و اقوام این صبوری و پشتکار بنده حقیر را تحسین میکنن. اما متاسفانه همه ظاهر خندان بنده را میبینن. ولی کسی از درون من خبر ندارد.
..واقعا خیلی وقتها اذیت میشم. همش غصه گذشته را میخورم.....کاش اصلا ازدواج نمیکردم یا عجله نمیکردم.....یا انتخاب بهتری میکردم..نمیدونم...شاید بهتر بود تایید را مثلا به مادرم نمیسپردم. کلا این فکرها اذیتم میکنه.....هرکسی خودش مشکلش را; خودش بهتر میدونه.... مدتی است فکر ازدواج دوم به سرم زده.....نمیدونم درسته یا نه...متاسفانه در کشور ما کمتر خانمی زیر بار زن دوم شدن میره عرف نیست.....ومننمیدونم چگونه مطرح کنم این موضوع را..یکبار; به مادر و خواهرم گفتم در عربستان; کشور مهد اسلام با اجازه اسلام و قرآن هر مردی میتونه بیشتر از یک زن داشته باشه....در جواب به من گفتن اونها فرهنگشون با ما فرق داره.... این خیانته!!!! در جواب گفتم اصلا چرا اگر دونفر را دوست داشته باشی میشه خیانت؟; پس،امامان ما همه خیانتکار بودن اگر اینطوره... اون مختارم پس خیانتکار بوده براش سریال ساختن..... پس چطور قوانین دیگر اسلام را اجرا میکنید... اینجا که میرسه فرهنگتون فدق میکنه.جوابی نداشتن بدن..... نتونستن قانعم کنن که چند همسری یعنی خیانت... نمیدونم . بالاخره من هم آرامش میخوام.من هم باید فکر آینده و دوران پیری اگر عمرم برسه باشم.....مگه من چه فرقی با مردهای دیگه دارم.....میترسم به بیراهه بیفتم....امیدم به خداست. تو را خدا راهنماییم کنید چکار کنم. آیا اخنیار همسر دوم درسته تا سنم خیلی بالا نرفته......یا اصلا عطای زناشویی را به لقایش ببخشم و فقط نقش سرپرست و پرستار را داشته باشم؟
اصلا قانون و شرع این مملکت برای مردانی با وضعیت من چه فکری کرده؟ چرا باید زود قضاوت بشیم..؟
...آیا; طلاق همسرمبه آرامشم کمک میکنه......... پس پسرم چی میشه؟یا همینجور به این زندگی ادامه بدم....یا؟؟؟؟...نمیدونم.....ممنون میشم اگر کمکم کنید🙏🙏
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام همگی وقتتون بخیر🌸
دوستان ببخشید من سوالم رو رک می پرسم. نظرتون درباره ی رابطه س.ک.س کامل توی دوران نامزدی و بعد از اون در دوران عقد چیه؟
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام من 27سالمه
از 17 سالگی باهمسرم دوست بودیم از همون روزای دوستیمون باهم سکس داشتیم و همه چی عالی پیش رفت تو و الا 7 ساله ازدواج کردیم 4 ساله خونه خودمونیم و بچه هم نداریم
طی این چند سالی که باهم هستیم بلاخره دعوا و جر بحث و اختلاف نظر بین مون بوده ولی نه اونجوری که بخواییم حرمت هم دیگر و بشکنیم
ما دوتا همیشه و همه جمع ها مارو به عنوان یه زوج عاشق و دوست داشتنی میشناسن و واقعا ما هم دیگرو خیلی دوست داریم
اما مسئله ای که برای من ایجاد شد
من محل کارم کاملا مردونه است یعنی 9 تا 10 پسر جون (هم سن و سال خودم یکی دوسال کوچیک تر یا بزرگ تر)با من که سرپرست شون هستم که باهم ماموریت میریم رستوران میرم و دائم داریم باهم بگو بخند میکنیم که خب این برای من عادی چون 5سال کارم همینه و به این محیط عادت کردم و روابطمو همیشه کنترل میکنم
داستان من از جایی شروع میشه که یه همکار اقای جدید پیش من اومد که بسیار مغرور و خوشتیپ و جدی هستند و از همون روز اول ایشون تو نگاه من جور دیگه ای بودند از قضا همه پروژ ها و ماموریت هامون باهم بود هر روز روابطمون بهم نزدیک تر شد. به طوری که من وابسته ایشون ث ایشون وابسته من شدند و خب کارمون به بغل و بوس رسید بعد از اون ماجرا هم من و هم ایشون خیلی عذاب وجدان گرفتم و 2 ماه سرکار نرفتم وگفتم طی این مدت فراموششون میکنم
و تموم میشه اما بعد از دو ماه دوباره بعد از روبه رو شدن باهم دوباره دلمون لرزید و دوباره بهم برگشتیم هر دو ما بهم وابستگی پیدا کردیم ولی از شرم اتفاقی که داره بینمون میفته جفتمون عصبی و ناراحتیم نه میتونم ادامه بدیم نه اینکه از بگذریم
من آنقدر حالم روحیم خرابه کع احساس میکنم فقط باید خودکشی کنم از ترس اینکه همسرم متوجه بشه دارم میمرم
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم دارم زجر میکشم هم از عذاب وجدان هم از وابستگی که به اون آقا پیدا کردم
تورو خدا بدون قضاوت و توهین راهنماییم کنید کمکم کنید
#سنا
@ArHamsaraane
سلام دوستان عزیزم❤️
فردا، چهارشنبه
۲۷ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۰ صبح
💥جلسه شرح غزلیات حافظ💥
(غزل ۷۱ حافظ) بخش دوم
برگزار میشود
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
📍آدرس: تهران، پونک، تقاطع میرزابابایی و سردار جنگل، جنب ترهبار،
سرای محله پونک جنوبی
❤️ این جلسات رایگان و شرکت برای عموم آزاد است
@dr_s_shokri
#دکتر_سمیه_شکری
غزل ۷۱ حافظ👇👇
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh71
#پیام_ناشناس
سلام من یه دختر ۲۲ساله و مجردم
اگر بخواید بعنوان یه فرد متاهل به کسی که مجرده یه نصیحت یا راهنمایی کنید اون چیه؟
دوست دارم از تجربیاتتون استفاده کنم✨
@ArHamsaraane
سلام رفقا
سال نو همگی مبارک باشه
امیدوارم سالی سرشار از برکت و سلامتی باشه😍
#پیام_ناشناس
میشه راهنماییم کنید
مادرشوهرم خیلی به رابطه خوب من و همسرم حسودی میکنه و همیشه ی جوری سعی میکنه رابطمون رو خراب کنه امتحان کردم محبت رو از سمت من قبول نمیکنه داعما دنبال بهانه گرفتن و حرفهای دروغ از منه انگار گوش ها و چشماش رو بسته زنگ زدن به عروسش رو بد میدونه خیلی مغروره خودش رو دست بالا میگیره همش میخواد تحت سلطش باشی و بهت غر بزنه نمیخواد پیشرفت منو ببینه تو زندگیم دخالت میکنه فلان کار و نکن به خانوادم و خودم بی احترامی کرد من یک ماه خونش نرفتم چرا چون شوهرم یک روز صبح نرفت پیشش برای صبحونه من درمانده شدم میشه بگید با این آدم چه میشه کرد اصلا ن میزاره ب حال خودت باشی ن میچسبی بهش علاقه نشون میده نمیدونم چشه
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام وقت بخیر
من 23 ساله همسرم 28 سالشه
چهار ماهه حامله هستم و حاملگی اولم هست
تا قبل از حاملگی، زندگی بسیار خوب و عاشقانه داشتیم
مشکل زندگیمون از روزی که حامله شدم شروع شد 😥
یه جورایی ویار به همسرم پیدا کردم
ازش فراری ام 😔
4 ماهه نتونستیم رابطه جنسی انجام بدیم
هرچی هم قرص ضد تهوع و از اون آمپول های B6 میزنم ،بازم فایده نداره ، نه غذای درست و حسابی میخورم نه حال خوبی دارم ، اکثر اوقات روز حالت تهوع دارم 🥺
البته من که بدم میاد و حالم بهم میخوره از رابطه ، فقط همسرم خیلی بهش فشار میاد و خیلی بهش سخت میگذره ، بیچاره هرروز بهم میگه هنوز خوب نشدی؟ هنوز میل نداری؟ 🥺
هم خجالت میکشم هم از خودم ناامید شدم که چیکار کنم؟
همسرمم خیلی هوامو داره ، همش میپرسه چه غذا و میوه ای دوست داری تا برات بگیرم
ولی فقط بخاطر رابطه نمیتونم براش کاری کنم
کسی راهکاری داره بگه؟
خدا برای هیشکی نیاره این روزارو
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام وقتتون بخیر
من 27 سالمه و همسرم 29
دوران نامزدی و عقدم 2 سال بود، و الان 4 ماهه عروسی کردیم
مشکل من اینه از اول تا الان خیلی کوتاه اومدم بخاطر بی احترامیای همسرم و خانوادش
من از همسرم سر ترم ولی مدام از طرف خودش و خانوادش تهدید ب جدایی میشدم ولی بعد ی عذرخواهی ساده همه چیو میبخشیدم خودمو هزار مدل توجیه میکردم ک مثلا ی حرفی بوده تو عصبانیت زده و یا اینکه باید مواظب زندگیم باشم
خیلی دختر بسازیم خیلی هوای همسرمو دارم خیلی بهش محبت میکنم و سرحالم ولی دلم پره از حرفایی که تو دعوا ها بهم میزنه و من بعد ی عذرخواهی ساده زود میبخشم
الان رسیدم ب نقطه ایکه خسته شدم پشیمونم ک چرا انقد راحت گرفتم دارم منفجر میشم ک چرا جرئت اینو نداشتم بزنم زیر همه چی یا من اونا رو تهدید کنم
همسرم ظاهرا دوسم داره، در حالت خیلی خوبیه ولی تو دعوا و عصبانیت خیلی کوچیکم میکنه
میگه حذفت میکنم، میگه کاشکی قبلا از هم جدا میشدیم
این در حالیه ک بخدا مثل عسلم براش ن دعوایی میکنم ن هیییییچی
جدیدا ی جاری وارد خونوادشون اومده برعکس اون همش دعوا داره، همش قهره ولی همشون ب شدددددت ازش میترسن و احترامشو دارن
میتونم جبران کنم؟ میتونم تغییر کنم؟
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
#پیام_ناشناس
سلام وقت بخیر
دختر هستم و قصد ازدواج دارم، خواستگاری دارم که از نظر اخلاقی و موارد دیگه خیلی بهم میایم اما از نظر اعتقاد و باور مذهبی با هم اختلاف داریم ، مثلا من نماز و روزه برام مهم هستش، اما ایشون نه، که من از این بابت نگران و ناراحت هستم.
ممنون میشم دوستان متاهل که شرایطی مشابه این رو داشتن تجربه هاشون رو بفرماین که تصمیم بتونم بگیرم ممنون
@ArHamsaraane
لطفا این پیام هایی که گفتم رو اطلاع رسانی کنید
واقعا خیلی از مردم اصلا نمیدنن پروسه اهدای خون و تهیه فراورده چطوریه
همینطور موارد بحرانی باید کاملا عقلانی عمل بشه نه احساسی
الان هزاران اهداکننده بار اول وارد چرخه شده که جای بسی خرسندی داره
ولی نکته مهم نگهداری و مصرف این خون ها هست
بگید به همه
لطفا اطلاع رسانی کنید
نیاز به خون همیشگیه
چون جایگزین طبیعی یا مصنوعی درحال حاضر نداره
شما برای رضای خدا و نجات جان هموطن تشریف میبرید خون بدید
کادر انتقال خون کل کشور قدردان محبت و حضور شماست
اما لطفا همکاری کنید🙏🙏
فراخوان اهدای خون در بندرعباس
🔹در پی حادثه اخیر، تمامی گروههای خونی به ویژه گروه خونی O منفی مورد نیاز است.
آدرس پایگاه انتقال خون بندرعباس:
🔹خیابان شهید نظری، روبهروی آموزش و پرورش ناحیه ۲
🔹پایگاه انتقال خون به صورت یکسره فعال و آماده پذیرش داوطلبان اهدای خون است.
#پیام_ناشناس
سلام به هر کی که پیاممو میخوانه و جواب میده
راه حل میخوام برای شناخت تروما و درمان تروما
لطفا کتاب معرفی کنید...
پادکست معرفی کنید
اگه دارید تو چت گروه بفرستید
ویژگی های روانشناس خوب رو برای درمان تروما بهم بگید؟
تروما قابل برگشته؟
کتاب اپرا وینفری رو کسی داره؟ چه اتفاقي برایت افتاد
@ArHamsaraane
سلام خودمم الان متوجه شدم کامنت فعال نیس
براشون اینجا کامنت بذارید
غیر از کانال تلگرام ،کانال های کست باکس خانم دکتر سعیده شکری خیلی خوبه هم مثنوی داره
هم فیه مافیه
هم از نظامی گنجوی لیلی و مجنون و هفت پیکر
و همینطور غزلیات حافظ رو هم
آنلاین و حضوری رایگان برگزار میکنن
واقعا شیوا و فصیح میگن ، درکش برای همه آسونه
خدا سلامتی بده به ایشون❤️
🌸ᥫ᭡ 𝕾𝖆𝖍𝖆𝖗 𝕭𝖆𝖓𝖔𝖔 ᥫ᭡🌸
#پیام_ناشناس
سلام وقت همگی بخیر
من راجب چند تا موضوع سوال دارم
جنسیت :دختر
سن: ۲۰
وضعیت تاهل : مجرد
تابحال شده کسی به شما تهمت بزنه در صورتی که اصلا هیچ نیت بدی نداشتید؟
من وقتی دبستان بودم ۱۱ سال داشتم رفتم کلاس رزمی
خیلی مربیم برام عزیز بود و همه جا تعریفش رو میکردم
اما نمیدونم چرا و به چه علت هر بار کسی چیزی گم میکرد، گردن بندی
ی هزار تومنی حتی
ی جوری چپ چپ نگا من میکرد انگار من دزدشم خدایی نکرده ، با این که خدا شاهده من اصلااااا اینجوری نبودم خدا رو شاهد دارم حتی به اون ارشد هایی که به خودش نزدیک تر بودن هم انگار دیدگاه غلط و تهمت خودشو به اونا گفته بود اونا هم چپ چپ نگام میکردن و رفتار خوبی باهام نداشتن ، حتی ی بار داشتم لباس رو تعویض میکردم که برم خونه از یکی از اون ارشد ها شنیدم گفت چهره اش غلط اندازه
حس کردم منو میگه واقعا من هم نماز میخواندم و میخوانم و هم روزه میگرفتم اما چرا این همه راحت به من تهمت زد بدون این که من کاری کرده باشم
دوسال بعد اون مربی رفت یکی از همون دوستاش که دیدگاهش رو بهشون گفته بود مربی ما شد حدود ۲ ماه پیشش بودیم
خیلی خوب بود ی بار همه رو جمع کرد چون جلسه آخر بود بعد گفت تو این مدت که اینجا بودم دیدگاهم نسبت به بعضی ها تغییر کرد (اون لحظه که اینو گفت یکی از همون ارشدا صف اولی برگشت نگاه من کرد حالتش بنظر خوب میومد )
اون جا واقعا حس کردم پاکی من بهش اثبات شده خداروخیلی ممنونم
بعد از اون مربی اولی هنوز ذهن من درگیره که چرا این همه راحت بهم تهمت زد
چرا آخه من قیافم غلط اندازه؟
چون پوستم تیره اس؟
چون لباس هام تجملاتی و ... نیستن؟
اما سالی که اومدیم کلاس دوازدهم _یازدهم هم یکی از معلم ها که باز خیلیی خیلی برام قابل احترام و عزیز بود
اون هم همچین رفتاری از خودش نشون داد
تا سر کلاس چیزی از جامدادی کسی میوفتاد رو زمین من خواستم کمکش کنم بلند کنه خیلی بد نگام میکرد اما تابحال حرفی نزد مستقیم
خیلی دلشکسته و ناراحت میشدم چون من واقعا خدا شاهده دست به چیزای کسی نمیزدم و نمیزنم
آدم فعال و درس خوانی هم بودم آروم نبودم زیاد صحبت میکردم ارتباط با معلم هم عالی معلم ها هم خیلی قبولم داشتن و دارن
اما این معلم اینجوری نگام میکرد و با نگاهش تهمتش رو میزد
حتی وقتی پاک کن خودم زمین میوفتاد بلندش نمیکردم از ترس این که بهم تهمت نزنه دیگه یا مهر تایید نزنم رو دیدگاه غلطش
خدا فقط شاهدِ منه ...
ی بار هم تو سن ۶_۷سالگی پیش خالم بودم وسایل کیفشو هی بر انداز میکردم از سر بچگی و فضولی های اون دوران بعد خالم به دختر عموم گفته بود وقتی من میرم خونشون مواظب باشه که من دست به وسایلش نزنم اونم وقتی داشت نماز میخواند من رو صندلی چرخان دور میخوردم برا خودم تموم که کرد گفت دست زدی به وسایلم؟ گفتمش نه بعد گفت که خالت اینجوری بهم گفته من بجه بودم اما واقعا میفهمیدم چرا فکر میکردن چون سن کمی داریم متوجه حرف ها و صحبت ها نمیشیم؟
چرا انقد راحت بهم تهمت زدن؟
من روم نیست این حرفا رو به کسی رو در رو بزنم چون حس میکنم اگه بگم هم دیگه بد بهم نگاه کنن و نگاه های سنگینشون اذیتم کنه چون دیگه میترسم از تهمت زدن ها و قضاوت زود هنگام آدم هایی که فکر میکردم متقابلا منو دوستم دارن و همون طور که من اعتماد دارم بهشون اونا هم بهم اعتماد دارن
چرا من پوستم تیره اس تو خانواده ثروتمند آنچنانی نبودم که این همه تهمت زدن براشون راحت باشه
من حتی اگه به خانوادم بگم حق رو به جانب آدمای بیرون میدن هر چند اونا رو نمیشناسن میگن حتما تو خودت ی کاری کردی
ولی خدا گواهه من اصلاا دست به چیزای کسی نمیزدم
من با اون آدم ها چجوری رفتار کنم وقتی در حال تهمت زدن هستن به طور غیر مستقیم ؟
چجوری فکرم رو رها کنم از تفکر به اون آدم ها؟
چجوری این دلشکستگی رو ترمیم کنم ؟
@ArHamsaraane
دلم نمیخواد شروع بحث های کانال در سال جدید با انرژی منفی باشه
برای همین
بیاید برای همدیگه آرزو های قشنگ و درخواست سلامتی کنیم
و
«اهداف امسال» خودتون رو بگید
چه برنامه ای دارید برای امسال ؟😍
#پیام_ناشناس
سلام خانما میشه بگین چقدر براتون مهمه همسرتون شما در جریان اندر مالی زندگی بذاره؟ شوهر من هیچی نمیگه اصلا خسیس نیست پول بخوام میده ولی اصلا نمیگه پولا کجا خرج میشه ولی من ناراحتم
هیپ حرف غیر منطقی نمیزنم فقط میپرسم قسطا و بدهید چقدر هزینه هارو داده یا نه یا اینکه درآمدش چقدرش شده (شغلش ازاده) اما ناراحت میشه میگه من خوشم نمیاد زنم تو این چیزا دخالت کنه
واقعا حق زن نیست از امور مالی زندگیش مطلع باشه؟
@ArHamsaraane
#پیام_ناشناس
سلام. ممنون میشم پیام من رو در کانال قرار بدین.
من یه دختر ۲۳ ساله هستم که یکماهه عقد کردم. (بعد از پنجماه آشنایی و دو ماه نامزدی) در حال حاضر نه با همسرم و نه با خانوادهاش هیچ مشکل خاصی ندارم خداروشکر. مشکل من با مادر خودمه. ایشون دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی هستن و تبع اون بسیار سلطهجو، کنترلگر و مداخلهکننده هستند. درحالیکه همسرم شدیدا نسبت به دخالت حساسه.
با اینکه میدونه نه خودم نه همسرم دلمون نمیخواد درمورد ریز و درشت رابطهمون به کسی حرفی بزنیم، مادرم انتظار داره همهچیز رو باهاش مطرح کنم. حتی در این حد که کجا رفتیم و غذا چی خوردیم!! و وقتی در مقابل پرسشهای بیربطش یا اظهارنظرهای بیجاش گارد میگیرم، به قهر و بیمحلی رو میاره.
یا رفتارهایی ازش میبینم که بوی مقایسه و حسادت میده که واقعا دلم میشکنه.
اینطور بگم؛ همۀ گله و شکایتهایی که تازهعروسها از مادرشوهرشون دارن، من از مادرم دارم.
فقط یک نمونه اینکه پیش همسرم همهاش عیب منو میگه.
از اون طرف، با اینکه همسرم و خانوادهاش صد درصد توان خودشون رو برام گذاشتن، همهش کم و کاستیها رو میبینه و به روم میاره.
نمیگمم غرضی داره؛ کلا عیبجو و ازخودراضی هست.
الان یکهفتهای هست که بیهیچ دلیلی در حالت قهر و بیمحلی هست! بیهیچ دلیلی!
نمیدونم چطور باید رفتار کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب؟ مدام دنبال بهانهست، بهم توهین میکنه، دست رو نقطه ضعفهام میذاره و وقتی واکنشی نشون میدم حتی در حد اعتراض، منو به خاطر واکنشم متهم میکنه؛ طوری که همه فکر میکنن مقصر منم! این بازی روانیای هست یک عمره مادرم داره با من میکنه و در این یکماهه به اوج رسیده. از هیچ و پوچ یک جنگ میسازه و منو مقصر جلوه میده و این راهی هست برای اینکه بتونه همچنان منو کنترل کنه.
باتوجه به اینکه تا یک الی یکونیم سال باید عقد بمونم، چطور باید این وضعیت رو کنترل کنم؟ رفتار درست چیه؟ مادرمه؛ نمیخوام بهش بیاحترامی کنم یا ناراحتش کنم. ولی از سمت دیگه همسرم داره نسبت به رفتارها و دخالتهای مادرم حساس میشه و نمیخوام کار به مقابلۀ مستقیم همسرم بکشه. خودمم از نظر روحی و روانی تحتفشارم...
@ArHamsaraane