12592
راهی برای آسمانی شدن وجود دارد کافیست اراده کنیم راه مشخص است جهت تعجیل در فرج آقا دعا بفرمایید مدیر کانال @ali_reza_ayati
آیت الله ناصری رحمت الله علیه:
این داستان را هم بگویم و دعایتان کنم آقا ؛ مرحوم دربندی یکی از بزرگان بوده ، کتابی هم نوشته است ،خیلی مطالبی که در کتب مقاتل نیست ، اینجا هست لکن می گفتند ایشان همه اش در مکاشفه بوده و می دید با چشم باطن بینی اش ؛ می دید با همان چشمها واقعه کربلا را ؛ دید و نوشت داستانهای عجیبی دارد که در کتب مورخین و مقتلهای کربلا نیست . و مرحوم دربندی ملا و مجتهد مسلم در زمان شیخ انصاری بود و خیلی علاقمند به حضرت ابا عبد الله بود بعد می گفتند که ایشان از نجف آمده بود کربلا بالا سر حضرت ابا عبد الله این غرفه های ضریح را گرفته بود و قرآن هم به یک دستش و می گفت : یا اباعبد الله ، قسم می دهم می دهم ،تو را به حق این قرآن و به حق مظلومیت پدر و مادرت حضرت زهرا س که شفاعت شمر را نکنی . این اندازه علاقمند بود و می گفت این بزرگوار حضرت اباعبد الله است و دریاست از محبت و بخشش و هرکسی وصل به او شد خلاص شد آقا . آنوقت این پیر مرد با این سوادش که مجتهد مسلم بود ، قرآن یک دستش و یکدستش هم ضریح را گرفته و حضرت اباعبد الله را قسم می دهد به حق قرآن و به حق پدر ومادرش که مبادا شفاعت شمر را بکند و این اندازه عقیده اش این بوده و همینطور هم هست . به جان امام زمان همین است . اما یک مقدار باشد که سوابق سوئمان را حسابش را برسیم و پرونده های گذشته مان را بایگانی کنیم و بیائیم میدان . خدا شاهد است ممکن نیست احدی را خداوند دست رد به او بزند چون می پذیرد ، قبول می کند و مهربان است ؛ حالا بخواهد قبول نکند ما چه بکنیم آخر ؛ کجا برویم ، پناه به چه کسی ببریم ؟ مسلما به خدا باید پناه برد . منظور اینکه مرحوم دربندی سوال کرد ، از شیخ انصاری (که شیخ انصاری از مهمین علما بوده و جای حرف در او نیست ) در حالی که مرحوم شیخ انصاری از حرم امیرالمومنین داشت می آمد بیرون و مرحوم دربندی داشت وارد حرم می شد دراین هنگام این دو عالم بزرگوار برخورد کردند به همدیگر ؛ بعد مرحوم دربندی از مرحوم شیخ انصاری سوال کرد :که آقا شما ملاذ و مرجع شیعه هستید ، در دنیا و من سوالی از شما دارم . مرحوم شیخ انصاری فرمودند : خوب بپرس که سوالت چیه ؟ عرض کرد که می خواهم سوال کنم که بوسیدن عَتَبه ی امیرالمومنین جایز است یا خیر ؟ عتبه همان ورودی دم درب است همآن چوب سُفت در است ، که عده ای خم می شوند و می بوسند . بعد مرحوم دربندی می پرسد که آیا بوسیدن چوب سفت در جایز است یا خیر ؟ مرحوم شیخ انصاری فرمودند : خیر جایز نیست ، که عتبه امیرالمومنین را کسی ببوسد ، جز امام حسن و امام حسین و حضرت سلمان و اویس قرنی آنها می توانند عتبه علی را ببوسند . ما که علی را نشناخته ایم چطور عتبه او را ببوسیم . بعد مرحوم دربندی پرسید پس شما جایز نمی دانید که عتبه علی را ببوسند ؟فرمود بله ببوسند عتبه امیر المومنین را ، نه از این بابت که عتبه امیرالمومنین است ؛ چون عتبه علی را همان بزرگان باید ببوسند که او را می شناسند بلکه عتبه علی را ما هم باید ببوسیم بعنوان اینکه جای پای زوّار حضرت اباالفضل ع است ; این عقیده را داشتند آقا اینطور میدیدند مطالب را .
✍️تبیان
@Asemani_bashim
الهی حسن
خاطره ای از آیت الله قاضي
آیت الله فروغی
@Asemani_bashim
حاج آقا قرهی:
میخواهید نشانههای حیا را بدانید؟ یک روایت بسیار عالی است که حتماً بر روی آن تأمّل کنید. پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) راجع به شاخههای حیا فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَيَاءُ فَيَتَشَعَّبُ مِنْهُ اللِّينُ وَ الرَّأْفَةُ وَ الْمُرَاقَبَةُ لِلَّهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ وَ السَّلَامَةُ وَ اجْتِنَابُ الشَّرِّ وَ الْبَشَاشَةُ وَ السَّمَاحَةُ وَ الظَّفَرُ وَ حُسْنُ الثَّنَاءِ عَلَى الْمَرْءِ فِي النَّاسِ فَهَذَا مَا أَصَابَ الْعَاقِلُ بِالْحَيَاءِ فَطُوبَى لِمَنْ قَبِلَ نَصِيحَةَ اللَّهِ وَ خَافَ فَضِيحَتَه»، از حیا، شاخ و برگهای به وجود میآید که عبارتند از:
«اللِّينُ »، نرمش، یعنی انسان با حیا، با مؤمنین، پدر و مادر، همسر، برادر، شاگردان، استاد و ... نرم است. دعا کنیم که همه اینطور شویم.
«وَ الرَّأْفَةُ» ، دومین مورد این است که رأفت دارد و مهربان است.
«وَ الْمُرَاقَبَةُ لِلَّهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ»، سومین مورد هم مراقبه کردن نسبت به اوامر پروردگار عالم، چه جایی که تنها هست و چه علن. خدا را در آشکار و نهان خودش در نظر دارد. آن کسی که همیشه خدا را در نظر دارد، دیگر افکار بد هم سراغ او نمیآید، چه در سرّ و چه در علن....
«وَ اجْتِنَابُ الشَّرِّ »، انسان با حیا از بدی و شرارت دوری میکند. بدی کسی را نمیخواهد و انسان بد، رذل و پستی هم نمیشود.
این روایت خیلی عجیب است. نمیدانم بگویم باید با طلا بنویسیم که طلا، فلز است و من و شما بر روی آن قیمت گذاشتیم و این، اصلاً مافوق این حرفهاست. معلوم میشود هر کسی یک کدام از این خصایص بد ذکر شده در این روایت را داشته باشد، یک شعبهای از بیحیایی را دارد...
«وَ الْبَشَاشَةُ»، بشّاشیّت دارد و خوشرو است. با مردم و همسایههایش خوب و خوش برخورد است. با فرزند و دوستانش خوشرو است و عنق نیست. بعضیها نسبت به همسایگان خود خیلی بدرفتاری میکنند و عنق هستند. این نشانه بیحیایی است. داد بزنی، یقه بگیری و ... معلوم است که بی حیایی. برعکس باید خوشرو باشی.
« وَ السَّمَاحَةُ »، گذشت. از همدیگر گذشت کنیم. چقدر گذشت خوب است که در روایتی دارد: اگر کسی در این دنیا قبل از این که برادرش از دنیا برود، نسبت به او گذشت کند، یعنی از طرف مقابل بدی دیدم و حقّ هم به تعبیر عامیانه با من است، البته حقّ که همیشه با ما نیست، امّا تصوّرمان این است، ولی گذشت کنم؛ پروردگار عالم قبل از این که بمیرد، از او گذشت میکند؛ یعنی پروندهاش را صاف میکند. میگوید: چون تو از بنده من گذشتی، من هم اینجا میگذرم.
امّا آنهایی که نگذرند، داریم که فردای قیامت حسابرسی میکند. چون حساب خیلی سخت است. در آنجا هم تازه میگویند: اینطور است، آنطور است و ... . حقّ هم با تو بوده، میگویند: درست است حقّ با تو بوده، امّا حسابرسی میکنیم، چرا در آنجا اینطور شد، دلیلش چه بود و ...، تازه باید بیایی حساب پس بدهی که حقّ با من بوده است. بعد پروردگار عالم میگوید: خوب من هم برایت دارم، آنجا هم اینطوری است، اینجا هم آنطوری است و ... . خیلی عجیب است. روایات بیان میکند.
«وَ الظَّفَرُ »، بخشندگی و پیروزی.
«وَ حُسْنُ الثَّنَاءِ عَلَى الْمَرْءِ فِي النَّاسِ»، از شاخههای حیا این است که مردم تا او را دیدند، نگویند: وای شرور آمد، بگویند: این آدم خوشنام و خوبی است.
در ادامه فرمودند: « فَهَذَا مَا أَصَابَ الْعَاقِلُ بِالْحَيَاءِ»، اینها فوایدی است که عاقل از حیا میبرد. این که بیان کردیم حیا از خصیصههای عاقل است، همین است. « فَطُوبَى لِمَنْ قَبِلَ نَصِيحَةَ اللَّهِ وَ خَافَ فَضِيحَتَه»، خوشا به حال آن کسی که نصیحت خدا را بپذیرد و از رسوایی خودش بترسد. وقتی انسان، بیحیا شد، رسوا هم میشود و خیلی بد است.
✍️سیصد و چهل و یکمین جلسه درس اخلاق با عنوان "خطورات و مراقبه"
@Asemani_bashim
خورشید گنبد مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام
@Asemani_bashim
در میان بنی اسرائیل جوان فاسقی بود که اهل شهر، از فسق و فجور او به تنگ آمده و از دست او به پروردگار خویش شکایت کردند. خطاب الهی به موسی رسید که آن جوان را از شهر بیرون کن که به واسطه ی او آتش قهر الهی بر اهل شهر نازل آید. موسی(ع) آن جوان را به روستای اطراف تبعید کرد. خطاب آمد که او را از آن قریه نیز بیرون کن.
حضرت موسی(ع) هم به فرمان حق او را از آن قریه خارج کرد. آن جوان رفت به مغّاره ی کوهی که در آن نه انسان، نه حیوان و نه زراعتی بود. بعد از مدتی در آن مغّاره مریض شد. نزد او کسی نبود که از او پرستاری کند. دل شکسته شد و صورت روی خاک گذارد و عرض کرد:
پروردگارا! اگر الآن مادرم به بالین من حاضر بود، بر غربت و تنهایی من گریه می کرد و اندوهگین می شد و اگر الآن پدرم بر بالین من حاضر بود، بعد از فوتم مرا غسل می داد و کفن می کرد و به خاک می سپرد. خدایا! اگر زن و بچه ام در کنار من بودند، برایم نوحه سرایی می کردند و می گفتند:
«اللهم اغفر لولدنا الغریب الضعیف العاصی المطرود من بلد الی بلد و من قریه الی مغاره».
«بارالها! ببخش این فرزند غریب و تنهایی ما را، این بنده ی بی چاره ی گنهکار خودت را که از شهر تبعید شده و از دیاری به دیار دیگر و از قریه به مغّاره ی کوهی آواره گشته.»
بعد عرض کرد: پروردگارا! حال که بین من و ایشان جدایی افکندی، مرا از لطف و رحمت خود محروم مفرما؛ حال که قلب مرا از دوری خاندانم سوزاندی، مرا به خاطر گناهانم به آتش قهر و غضب خود مسوزان.
در این لحظه دریای رحمت بی کران حضرت حق به جوش و خروش درآمد و خدای رئوف ملکی به صورت پدر و حوریه ای به شکل مادرش و حوریه ای دیگر به صورت همسرش و غلامانی به شکل فرزندان او فرستاد تا در کنارش نشسته، برای او گریه و ماتم سرایی کنند.
جوان به گمان این که آنها خاندان او می باشند، مسرور شد و با دلی خوش و قلبی امیدوار چشم از جهان فروبست و به عالم باقی شتافت. آن گاه به حضرت موسی(ع) خطاب شد که ای موسی! شخصی از دوستان ما در فلان منطقه از دنیا رفته است، برو او را خودت غسل بده، کفن نما، بر جنازه اش نماز بخوان و او را دفن کن.
موسی(ع) به آن مکان آمد، دید همان جوانی است که او را از شهر و روستا بیرون کرده بود. از جانب حق تعالی خطاب آمد: «ای موسی! من به ناله های جانسوز او و جدایی از خاندانش ترحم کرده و به خاطر ذلت و خواری اش حوریه هایی به صورت خاندانش فرستادم تا برای او نوحه سرایی کنند.
ای موسی! زمانی که غریبی از دنیا می رود، ملائکه ی آسمان بر حال او می گریند، پس چگونه من بر حال او ترحم نکنم و حال آن که من ارحم الراحمین هستم.»
✍️عاقبت به خیران عالم/ ج 1/ ص 73
@Asemani_bashim
زیارت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللّٰه صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللّٰهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جاهَدْتَ فِي اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ، وَجُدْتَ بِنَفْسِكَ، وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللّٰهِ (ص)، وَكُنْتَ فِيما عِنْدَاللّٰهِ سُبْحانَهُ راغِباً، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً إِلَى اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ بِزِيارَتِكَ، وَ مُتَقَرِّباً إِلىٰ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِذٰلِكَ، راغِباً إِلَيْكَ فِي الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِْي بِزِيارَتِكَ خَلاصَ نَفْسِي، مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِي بِما جَنَيْتُ عَلىٰ نَفْسِي، هارِباً مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي احْتَطَبْتُها عَلىٰ ظَهْرِي، فَزِعاً إِلَيْكَ رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّي، أَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ طالِباً فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، وَقَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي وَأَتَيْتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّي؛ وَلَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ، فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِي وَحاجَتِي، فَقَدْ سِرْتُ إِلَيْكَ مَحْزُوناً، وَأَتَيْتُكَ مَكْرُوباً، وَسَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ باكِياً، وَصِرْتُ إِلَيْكَ مُفْرَداً، وَأَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَ نِيَ اللّٰهُ بِصِلَتِهِ، وَحَثَّنِي عَلىٰ بِرِّهِ، وَدَلَّنِي عَلىٰ فَضْلِهِ، وَهَدانِي لِحُبِّهِ، وَرَغَّبَنِي فِي الْوِفادَةِ إِلَيْهِ، وَأَلْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتٍ لَا يَشْقىٰ مَنْ تَوَلَّاكُمْ، وَلَا يَخِيبُ مَنْ أَتاكُمْ، وَلَا يَخْسَرُ مَنْ يَهْواكُمْ، وَلَا يَسْعَدُ مَنْ عاداكُمْ.پس رو به قبله کن و دو رکعت نماز زیارت بخوان و پس از تمام شدن نماز، خود را به قبر بچسبان و چنین بگو:اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اللّٰهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِكَ بِلُزُومِي لِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِيُجِيرَنِي مِنْ نِقْمَتِكَ وَسَخَطِكَ وَمَقْتِكَ فِي يَوْمٍ تَكْثُرُ فِيهِ الْأَصْواتُ، وَتُشْغَلُ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّمَتْ وَتُجَادِلُ عَنْ نَفْسِها، فَإِنْ تَرْحَمْنِي الْيَوْمَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيَّ وَلَا حُزْنٌ، وَ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلىٰ عَبْدِهِ، وَلَا تُخَيِّبْنِي بَعْدَ الْيَوْمِ، وَلَا تَصْرِفْنِي بِغَيْرِ حاجَتِي، فَقَدْ لَصِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ، وَرَجاءَ رَحْمَتِكَ، فَتَقَبَّلْ مِنِّي، وَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلىٰ جَهْلِي، وَبِرَأْفَتِكَ عَلىٰ جِنايَةِ نَفْسِي، فَقَدْ عَظُمْ جُرْمِي، وَمَا أَخافُ أَنْ تَظْلِمَنِي وَلٰكِنْ أَخافُ سُوءَ الْحِسابِ؛ فَانْظُرِ الْيَوْمَ تَقَلُّبِي عَلىٰ قَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ، فَبِهِمَا فُكَّنِي مِنَ النَّارِ، وَلا تُخَيِّبْ سَعْيِي، وَلَا يَهُونَنَّ عَلَيْكَ ابْتِهالِي، وَلَا تَحْجُبَنَّ عَنْكَ صَوْتِي، وَلَا تَقْلِبْنِي بِغَيْرِ حَوائِجِي، يَا غِياثَ كُلِّ مَكْرُوبٍ وَمَحْزُونٍ، وَيَا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَلْهُوفِ الْحَيْرانِ الْغَرِيْقِ الْمُشْرِفِ عَلَى الْهَلَكَةِ، فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَانْظُرْ إِلَيَّ نَظْرَةً لَاأَشْقىٰ بَعْدَها أَبَداً، وَارْحَمْ تَضَرُّعِي وَعَبْرَتِي وَانْفِرادِي، فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاكَ، وَتَحَرَّيْتُ الْخَيْرَ الَّذِي لَا يُعْطِيهِ أَحَدٌ سِواكَ، فَلَا تَرُدَّ أَمَلِي؛ اللّٰهُمَّ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلىٰ عَبْدِهِ وَجَزائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلَا أَخِيبَنَّ الْيَوْمَ، وَلا تَصْرِفْنِي بِغَيْرِ حَاجَتِي، وَلَا تُخَيِّبَنَّ شُخُوصِي وَوِفادَتِي، فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِي، وَأَتْعَبْتُ بَدَنِي، وَقَطَعْتُ الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَالْمالَ وَمَا خَوَّلْتَنِي، وَآثَرْتُ مَا عِنْدَكَ عَلىٰ نَفْسِي، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ، فَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلىٰ جَهْلِي، وَبِرَأْفَتِكَ عَلىٰ ذَنْبِي، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِي، بِرَحْمَتِكَ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ.
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
اثرات دعاها
حاج آقا فاطمي نيا رحمت الله علیه
@Asemani_bashim
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:
روح ایمان در شیعیان و دوستان اهل بیت فرمان فرماست، چون امامان(ع) به شیعیان و دوستانشان نظر دارند. البته به همه امت نظر دارند. منتهی چون اینها صافتر و پاکتر هستند بیشتر بهره میبرند. همانند بچهای که فهمیدهتر است، لطیفتر است، تمیزتر است، با ادبتر است و بهره بیشتری از پدر و مادر میبرد.
البته این کار را علنی نمیکنند، چون نمیخواهند دیگران با او دشمن شوند. حضرت یعقوب، یوسف را خیلی دوست داشت، خیلی احتیاط میکرد تا برادرانش با او دشمن نشوند. هرچند سرانجام به محبّت پدر نسبت به یوسف پیبردند. وقتی هم که خواب دید، ظاهراً موضوع خواب را فهمیدند، با هم گفتند: پدرمان یوسف را خیلی دوست دارد و او مزاحم ما است. کاری کنیم تا از دست او راحت شویم. یعقوب خیلی احتیاط میکرد که یوسف به زحمت نیفتد، برای همین به یوسف گفت: اگر خوابت را به برادرانت بگویی با تو دشمن میشوند. ولی برادران فهمیدند و حضرت یوسف را بردند ته چاه انداختند. البته خدا هم کار خودش را میکند. کاری کرد که از چاه بیرونش آوردند، بردند مصر و سرانجام عزیز مصر شد
✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 38
@Asemani_bashim
میدان مبارزه برای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
@Asemani_bashim
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رحمت الله علیه:
عمر خود را خیلی صرف دنیا نکنید، به فکر آخرت هم باشید. این قدر مشغول دنیا نباشید. غصّههای دنیایی اجازه نمی دهد یک لقمه نان هم از گلویت پایین برود. یک جرعه آب هم زهرت میشود.
اگر با غصّه آب بنوشی، همان یک جرعه زهرت میشود و یا اگر با غصّه بخوابی، مرتباً خوابهای بد میبینی. نفسی که میخواهی بکشی، از بس که دویدهای میخواهد رودههایت را پاره کند. نیازهای ضروری انسان پنج شش فقره بیشتر نیست که همه آنها را خداوند تضمین کرده است خودش هم برکت داده است. امیدوارم خداوند هم ما را آخرت قرار دهد. هَمّ ما دنیا نباشد. کسی که همّش دنیا باشد کوچکها را بزرگ میکند.
✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 111
@Asemani_bashim
فرزندی که ۴۰هزار سال قبل از پدرش خلق شد.
آیت الله فروغی
@Asemani_bashim
🚩🚩ایام قمر در عقرب
۲۴فروردین تا ۲۷ فروردین و احتیاط تا ۲۹ میباشد
@Asemani_bashim
صوت زیارت حضرت حمزه علیه السلام
@Asemani_bashim
متن در زیر👇
کلیپ کوتاه
راز مقام عظیمالقدر عبدالعظیم علیهالسلام
@Asemani_bashim