|میسوزد و میسوزاند...| از زمانی که شمع آب شده خواب راحت نکرده پروانه... با اشعار استاد لطیفیان صفا میکنیم...
#عید_مبعث
#مدح_پیامبر_اکرم_ص
بَر سَرِ آشفته ام زُلف پریشان ریخته
در دلِ حیرانِ من آیاتِ حیران ریخته
نیستم ناراحت از اینکه شهیدم کرده اند
خون من گَر ریخته در پای جانان ریخته
سفره یِ دل باز کردن پیشِ مهمان بهتر است
این دلم هر آنچه دارد پای مهمان ریخته
تا مقام قاب قوسین ات بلا باید کشید
در بیابانِ طلب خار مُغیلان ریخته
گاه باید بیشتر همرنگ شد مثل اُویس
نذر یک دندانِ جانان چند دندان ریخته
هر دو عالَم عالَمی دارند پیشِ مَقدمش
این یکی دل ریخته است و آن یکی جان ریخته
گر چه آدم گرچه عیسی گرچه موسی بازهم
کمتر از دَرهای دَربارِ تو دَربان ریخته
بسکه خاطرخواه داری و عزیزی که خدا
جای گل روی سرت آیاتِ قرآن ریخته
نذر این پیغمبری خوب است ضِبحی رَد کنی
در ضمیر عید مبعث عید قُربان ریخته
آن قدر ذات خدا در تو تَجَلّی کرده است
ز آن همه یک جلوه اش را در خراسان ریخته
با علی بودن فقط راه مسلمان بودن است
وَرنه از این نامسلمانها فراوان ریخته
شب ، شب مبعث ولی یاد نجف افتاده ام
بَسکه از روی لبت ذکر علی جان ریخته
یا نبی و یا نبی و یا نبی یا مصطفی
یا علی و یا علی و یاعلی یا مرتضی
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
بر روی لَب هایت به جز یا ربّنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
چیزی نمانده از تمامِ پیکرِ تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی ست
زخمِ گلوی تو پذیرفته است امّا
زخمِ دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی ست
از چه تَقلّا میکنی؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلیدِ بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حَیا نیست
نامرد ! زندان بان ! در این زندانِ تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا عَبا نیست
این تخته یِ دَر که شده تابوت حالا
بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات
لبهاش تشنه بود ولی رودِ نیل بود
بالش شکسته بود ولی جبرئیل بود
زینب فرشته آینه، حوریه عاطفه
از جنس خانواده ای از این قبیل بود
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قَلیل بود
کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماماً اصیل بود
ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#وفات
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
افتادی و سرت به روی دامنم نبود
این خواهری ما که بدرد شما نخورد
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#ماه_رجب
نیمه ماه رجب از راه دارد میرسد
کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانه ی عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات "رباب" این شان کافی ست
که هیچ کس جز او "علی اصغر" ندارد...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
🌸یا جوادالائمه(ع)🌸
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد
تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد
درست مثل زمان تولد زهرا
مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد
هزار حظ منزه به دیده اش آمد
همین که چشم ستاره به روی تو وا شد
و آسمان اگر امروز این همه بالاست
به پای قامت طوبایی شما پا شد
صدای پای کریمانه تو می آید
دلم به پشت در خانه تو می آید
تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است
دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است
میان خیل هزاران هزار بخشنده
برای جود خودش انتخابتان کرده است
هزار و چهار صد سال می شود که خدا
مرا پیاله به دست شرابتان کرده است
تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن
تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است
قسم به کعبه برای شفاعت فرداست
اگر جواد الائمه خطابتان کرده است
خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند
کریمی اش به کریمی تو ظهور کنند
مسیح سبز نفس های تو حیاتم داد
شعاع نور ضریحت به جاده ام افتاد
برای آنکه خدا حاجت مرا بدهد
مرا نوشت و مرید تو را نوشت مراد
چگونه لطف نداری به این اسیری که
غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد
صدای اول عشق و صدای آخر عشق
تمام عشقی و ای عشق خانه ات آباد
رسیده است به روی مهت سلام رضا
علی اکبر در خانه امام رضا
تو آمدی پی اکرام و هم نشینیمان
جواب عاطفه باشی به مستکینیمان
تو آمدی ز طبق های آسمان پایین
و کردی از پی چشمانتان زمینیمان
چگونه دست توسل نیاوریم آقا
تو آمدی که همیشه گدا ببینیمان
تویی تو ماحصل چله ی توسل ها
تویی شراب طهورای اربعینیمان
تویی که حق خدایی به گردنم داری
تو آفریده شدی تا بیافرینیمان
تو را جواد و مرا آفریده ات کردند
قتیل آن دو کمان کشیده ات کردند
نگاه بی مثلت از تبار خورشید است
ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است
کواکب از جریان تو نور می گیرند
طلوع نور شما تا دیار خورشید است
تو انعکاس جمال امام خورشیدی
شبیه آینه ای که کنار خورشید است
همین که سردی مان رفت و فصل گرما شد
به گوش خویش سرودم که کار خورشید است
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ولادت
پَرِ خِرَد نرسد تا معانی نامش
شکسته بالِ خیال، از تصور بامش
چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را
کسی که جنت ما هست تحت اقدامش
چه دختری ست که در مدحتش بود بابش
چه دختری ست که در خدمتش بود مامش
چه دختری که بر او جبرئیل نازل شد
برای عرضه ی وحی اش برای الهامش
مقام لیله یِ قدر است، لیله یِ قدری
كه مانده ايم هنوز اول همان لام ش
گزاف نیست، تعجب مکن اگر گفتند
که هر پیامبری فاطمه ست پیغامش
علی که بودنش آرامش دو عالم بود
حضور دخت نبی می نمود آرامش
نماز بود و دعا بود، شام تا صبحش
نجات خلق خدا بود، صبح تا شامش
چگونه رزق خلائق بدست زهرا نیست
کسی که سوره رسیده برای اطعامش
به وقت میل انارش انار میل نکرد
خدای عزوجل هم نمود اکرامش
درخت دین پیمبر بلند قامت شد
خمید فاطمه تا قد کشید اسلامش
بدون فاطمه هر کس اگر طواف کند
لباس ذلت و خواری اوست احرامش
گدای فاطمه مسکین وقت و بی وقت است
فدای لطف بهنگام و نابهنگامش
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
⚫️ حضرت ام البنین(س)
⚫️ وفات
بدون ماه قـــدم مــــی زنم ســــــحر ها را
گرفته اند از این آســـــــــمان قمر ها را
چقدر خاک ســرش ریخته است، معلوم است
رسانده است به خانم کســــی خبرها را
نگاه کن سر پیری چه بی عصــــا مانده
گرفته اند از این قد کمان پســـــرها را
چه مشکل است که از چهار تا پسرهـایش
بیاورند برایش فقط سپــرهــــا را
نشسته است سر راه و روضــه می خواند
که در بیاورد آه آه رهگذرهـــــا را
ندیده است اگر چه ولی خــــــبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سرهــــا را
کنــــــار آب دو تا دست بر روی یک دست
رسانده است به ما خانم این خبرهـــا را
بشیر آمد و گفتی که از حسین بـــــــگو
ز عون دم زد و گفتی که از حسین بــــگو
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شـــــــــدی
برای خانه مولا که انتخاب شـــــــــدی
به خانه ولی الله اعظم آمـــــــدی و
دلیل عزت قوم بنی کلاب شــــــــدی
به جای اینکه شَوی مُدعیه همســــــری اش
کنیز حلقه به گوش ابوتراب شـــــــدی
تنور خانه حیدر دوباره گرم شـــــــد و
برای چرخش دستار انتخاب شــــدی
چهار تا پســـــــــر آوردی برای عــــلی
که جای فاطمه ام البنین خطاب شـــــدی
دلت همیشه چنین شوهری دعا می کـــرد
تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شــــدی
اگر چه ضرب غلافــــی به بازویت نگرفت
میان کوچــــــه به دیوار زانویت نگـرفت
تو را به قصد جسارت کســـــی اسیر نکرد
به چادر عربیــــــــه تو خار گیر نکرد
تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن
به غیـــــــر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد
به احتـــــــرام همــــــان تکه بوریا دیگر
زمین خـــــانه تو نیـــــت حصیر نکرد
از آن زمــان که شنیدی خزان گلها را
هـــوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد
چه خوب شـــــــد که نبودی کربلا بینی
که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد
به نعــــــل تازه گرفتند تا بدنها را
به ضـــرب دست لگد میزدند زن ها را
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#شب_جمعه
گریه کردیم راهمان دادند
بی نتیجه نماند زحمت ما…
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#فاطمیه
پروانهها را گفتهام دورت نگردند
شاید شبآخر کمی راحت بخوابی...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#زهرا_جان
با دست پخت تو سر سفره نشستم
وقتی نباشیتو ، چه نانی و چه آبی...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#فاطمیه
منهیچشکوهایازبیگانگانندارم
آنکهبهحالوروزمخندیدآشنابود...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت
فاطمه بعد از پیمبر دائماً سردرد داشت
دستمالی بر سرش می بَست دیگر ؛ درد داشت
غُصه یِ اسلام را می خورد جای نان شب
انحرافِ دین برایش خیلی آخر درد داشت
شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر را زدند؟
شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر درد داشت؟
خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت
خاک عالم بر دهانم ضربه یِ در درد داشت
بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد
دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت
صبح تا شب زخم برمیداشت ، شب تا صبح درد
آه ، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت
یک نفر از بچه ها هم سَمتِ آغوشش نرفت
بچه ها هر وقت می دیدند ... مادر درد داشت
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
🏴حضرت معصومه(س)-وفات🏴
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
كاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود
بار بستیم سوی شاهِ خراسان كریم...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#مناجات
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم
دست خالی نروند از دَر احسان كریم
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طَیّب اللّه به این لطف دو چندان كریم
كاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود
بار بستیم سوی شاهِ خراسان كریم
بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم
به قسم های خداوند به قرآن كریم
طَلب رزق نكردیم زِ دَربار كسی
نان هر سفره حرام است مگر نان كریم
هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما نیز رسیده است به دامان كریم
نا امیدم مكنید از كَرَمش فرض كنید
باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم
گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش
سپر درد و بَلای همه شد جان كریم
ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
یاد دادند به ما از سحر عاشورا
تا شب پانزده ماه رجب گریه کنیم…
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
روزگارم با غلامىِ "على" سَر میشود
هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود
بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من
چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود
جاى آن دارد بگیرم حلقه یِ دارَش کنم
حلقه اى را که زِ گوش بندگى دَر میشود
شأن او را نه قلم کافیست نه دفتر نه فهم
شان سلمانش فقط صد جلد دفتر میشود
نفس مثل خیبر است و هیچکس فَتّاح نیست
فتح این قلعه فقط با دست حیدر میشود
یا که اول هست و آخر نیست یا بالعکس آن
این چه موجودى ست هم اوّل هم آخر میشود
از همینجا میشود فهمید - با مهر على-
عاقبت این عاقبت ها خیر یا شَر میشود
محضر "یادعلى" و محضر "نادعلى"
هر که آدم میشود از این دو محضر میشود
قدر زَر زرگر شناسد قدر "زهرا" را "على"
علتش این است داماد پَیَمبَر میشود
بیشتر کار برادر را برادر میکند
حق بده پس باتو پیغمبر برادر میشود
کار خیر ما کنار حُبّ تو می ایستد
دو برابر، سه برابر….صد برابر میشود
معجزات چشمهایت خلق صاحب معجزه ست
دِل دِلَت رَد میشود سنگ همه زَر میشود
تو میان خانه هم باشى همه ذِبح تواند
تو به خیبر هم نیایى فتح خیبر میشود
هر یک از پیغمبران اول میاید محضرت
با تو بیعت میکند بعداً پَیَمبَر میشود
طفل خود را بر سر شانه نجف آورده ام
کودک است امروز, در آینده قَنبر میشود
این زمین خاصیتش این است قیمت میدهد
سنگ را اینجا بیندازند گوهر میشود
زان طرف سنگ نشانى هم ندارد "فاطمه"
زین طرف دارد کف صحن تو مَرمَر میشود
“باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر میپرد
شاه اینجا همنشین چند نوکر میشود
حال من چون حال بیماری است زیر دستِ تو
هر چه بدتر میشود انگار بهتر میشود….
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#یاجوادالائمه
جواد بودن بابالمراد یعنی حق
به یک نفر کرم چهارده نفر دادند...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
🌼یا جوادالائمه(ع)🌼
طوبای تو میان دلم قد کشیده است
بین من و خیال خودم سد کشیده است
احساس می کنم به تو نزدیک می شوم
جذر مرا نگاه تو مد کشیده است
این جذبه طلایی بالا نشین تو
بال مرا حوالی گنبد کشیده است
دست خدای عز و جل روی قلب ما
این بار سوم است محمد کشیده است
نوری رئوف در حرمت موج می زند
الطاف کاظمین به مشهد کشیده است
بخشنده تو ،خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند
سجاده ی دعای تو نقاشی ام کنند
بگذار بر کنار قدم های هر شبت
با رشته عبای تو نقاشی ام کنند
بال و پرم بده که شبیه کبوتری
امروز در هوای تو نقاشی ام کنند
بگذار از زمان ازل تا همیشه ها
آقای من برای تو نقاشی ام کنند
وقتی میان خانه دعا پخش میکنی
مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
ای بالش تو دست امام رئوف ما
ای سایه بان روی تو بال فرشته ها
تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت
ای مستجاب چله سجاده دعا
تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود
خورشید از مقابل گهواره شما
اینگونه بی نقاب نظر می خوری عزیز
اینقدر در مقابل آیینه ها نیا
آقا قرار ما سر میدان کاظمین
ای اولین زیارت ما بعد کربلا
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
تنها امام سامره تنها چه ميكنی؟
در كاروان سرای گداها چه ميكنی؟
دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم
پایِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنيم شأن تو را رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای يار ريختند
روی سرِ تو از در و ديوار ريختند
مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير، وایِ من
بزم شراب و آيه یِ تطهير، وایِ من
هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد
دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران نيزه، نيزه نصيب تنت نشد
دست كسی مزاحم پيراهنت نشد
اين سينه ات مكان نشست كسی نشد
ديگر سر تو دست به دست كسی نشد
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ولادت
هر که با زهراست احساس سخاوت می کند
«مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند»
دستپُخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می کند
حضرت جبریل یک جلوه است ، ذاتا وحی را....
....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند
فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند
در میان خانه اش وقتی عبادت می کند
مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی !!!
کیست که بر دیگری دارد اِمامت می کند؟!
هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است
آینه از شأن همتایش حکایت می کند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است
مرتضی می ایستد، زهرا قیامت می کند
رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشته ای از چادرش؟!....آری... شفاعت می کند
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
⚫️ حضرت ام البنین(س)
⚫️ وفات
گفتم ام البنین، دلم پا شد
گره هایی که داشتم وا شد
مادر آب را صدا زدم و ...
خشکسالم شبیه دریا شد
سوره ی حمد نذر او کردیم
گم شده داشتیم و پیدا شد
با ادب بود و روی دامانش
تا گل نازدانه ای جا شد...
...به مدینه نگفت مادر شد
گفت، مولای شهر بابا شد
با کنیزی خانواده ی عشق
در دو عالم عزیز زهرا شد
خادمی کرد تا که عباسش
از ازل تا همیشه آقا شد
همه ی بچه هاش عیسایند
گرچه عباس او مسیحا شد
آن قدر خرج گریه شد افتاد
آن قَدَر خرج گریه شد تا شد
تا قیامت به احترام حسین
ذکر لبهاش واحسینا شد
گفت - گفتند روز عاشورا
در غروبی که خیمه غوغا شد
بین تقسیم آبروی حرم
مشک بی آب - سهم سقّا شد
کاش دست عمود نخلستان
سدّ راهش نمی شد امّا شد
گفت - گفتند بعد آنی که
علیِ اکبر ارباًاربا شد
قد سقّا شبیه قاسم شد
قدّ قاسم شبیه سقّا شد
گفت - گفتند بر سر نیزه
سر عباس من تماشا شد
بسته بودند اگر نمی افتاد
بسته بودند اگر به نی جا شد
خوب شد همره حسین نرفت
در مسیری که سر به نی ها شد
خوب شد مجلس شراب نرفت
در همان جا که جشن برپا شد
زینب و چشم های بی غیرت
که به روی ستاره ای وا شد
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#فاطمیه
رفتم برای مردمحجتتمامکردم
او را که میکشیدید او حجتخدا بود...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#فاطمیه
ای کاش میشکستم این دست دیگرم را
اما بجای این دست آن دستبسته وا بود...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#زهراجان
حالا که میروی جگرم را نگاه کن
این چشم های محتضرم را نگاه کن…
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت
سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود
آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود
یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود
طفلان من به جای مردم گُرُسنه بودند
افطار خانه یِ ما در سفره یِ شما بود
امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود
من هیچ شِکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه دوست باید آماده یِ بلا بود
دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود ، ذکر علی شفا بود
رفتم برای مردم حُجّت تمام کردم
او را که می کشیدید او حُجّت خدا بود
ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دستِ بسته وا بود
با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سَرَم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!!
تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود
تا قبر بُردنم را همسایه هم نفهمید
از بس که مردن من چون شمع، بیصدا بود
از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود
ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
#شهدای_ارتش🖤
#شهدای_فراجا🖤
غریب نیز از اینجا نمیرود عریان
برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی...
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif
🌸امام حسن عسگری(ع)-ولادت🌸
ای جلوه خدایی بی انتها حسن
خورشید روشن سحر سامرا حسن
بی تو عبودیت به خدا بت پرستی است
نور خدا مکمل توحید ما حسن
امشب عروج زخمی بال مرا ببر
تا سامرا ، مدینه ، نجف ، کربلا ؛ حسن
در بین خانواده زهرای مرضیه
باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن
زنجیره ی محبت زهراست دین من
با یک حسین و چار علی و دوتا حسن
سوگند میخوریم خدا لشگری نداشت
روی زمین اگر حسن عسگری نداشت
آنکه مرا فقیر حرم میکند تویی
یک التماس پشت درم میکند تویی
آنکه در این زمانه ی بی اعتبارها
با یک سلام معتبرم میکند تویی
آنکه برای پر زدن سامرایی ام
هرشب دعا برای پرم میکند تویی
آنکه مرا برای خودش خانه خودش
با یک نگاه ، در به درم میکند تویی
آنکه تو را همیشه صدا میکند منم
آنکه مرا همیشه کرم میکند تویی
شکرخدا گدای امام حسن شدم
خاکی ترین کبوتر بام حسن شدم
تو کیستی که سائل تو جبرئیل شد
دست فرشته پای ضریحت دخیل شد
تو کیستی که جدّ نجیب پیمبرت
مهر تو را به سینه گرفت و خلیل شد
تو کسیتی که حضرت موسی عصا به دست
ذکر تو را گرفت اگر مرد نیل شد
اصلی که پا گرفت بدون تو فرع فرع
فرعی که پا گرفت کنارت اصیل شد
تنها خدا به خانه ی تو آفتاب داد
بعدا تمام زندگی ات نذر ایل شد
امشب دعا کنید ظهوری کند مرا
تا اینکه میهمان حضوری کند مرا
امشب دعا کنید بیاید نگار ما
آیات روشنایی شبهای تار ما
امشب دعا کنید بیاید در این خزان
فصل گلاب فاطمه فصل بهار ما
امشب دعا کنید بیاید گل خدا
تا اینکه این بهار بیاید به کار ما
امشب دعا کنید بیاید ز راه دور
مرکب سوار آل علی تک سوار ما
آنکه اگر نبود دلم فاطمی نبود
حتی نبود سجده ی سجاده یار ما
زهرا هنوز دست به پهلو کند دعا
زهرا کند دعا که بیایی کنار ما
#اشک_لطیف
#علی_اکبر_لطیفیان
@ashke_latif