The Telegram Channel of The Federation of Anarchism Era کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم www.AsrAnarshism.com linktr.ee/asranarshism Info@asranarshism.com
Graffiti Writing of anarchists of the Federation of Anarchism Era's in The Grand Bazaar of Tehran and Hussainiya of security polices and IRGC
دیوارنویسی آنارشیستهای عصر آنارشیسم در بازار بزرگ تهران و حسینیههای اطلاعاتیها و سپاهیها
Oppressed People Stand up!
ستمدیده بپاخیز
The Era of Freedom, Anarchism
عصر آزادی، آنارشیسم
Death to Oppressor, Whether it's Shah or Khamenei
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه خامنهای
My Life for Freedom
جانم فدای آزادی
Woman Life Freedom
زن زندگی آزادی
Death to Khamenei
مرگ بر خامنهای
Freedom = Anarchism Era
آزادی = عصر آنارشیسم
Anarchism Era
عصر آنارشیسم
Father gave Bread his Life
بابا نان جان داد
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#آنارشیسم
#آنارشیست
#Woman_Life_Freedom
#Anarchism
#Anarchist
#IranRevolution
۲) در حالی که احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت رئیسی از احتمال افزایش فقط بیست درصدی حقوق کارگران و کارمندان شاغل و بازنشسته خبر داد که در نهایت نصف خط فقر پانزده میلیون تومانی خواهد بود، در ضمن فراموش نکرد توضیح دهد برای تامین بودجهی همین افزایش حقوق هم باید به روند خصوصیسازی شدت بخشید، شدتی که دستآخر با آغاز فروش اموال عمومی به بخش خصوصی تحت عنوان «مولدسازی داراییهای دولت» کلید زده شد. همزمان لایحهی بودجهی ۱۴۰۲، که کلیات آن در مجلس مصوب شده، موجب اعتراض پرستاران، معلمان، بخشهای سازمانیافتهی طبقهی کارگر و بازنشستگان شده است. لایحهای که در آن شگفتیهایی نظیر حذف بودجهی حمایت از معلولان نیز دیده میشود. چنانکه معلوم است جمهوری اسلامی، لااقل در این ساحت، نه تنها قصدی برای عقبنشینی ندارد بلکه گامهای بلندی در پیشبرد سیاستهای ریاضت اقتصادی نیز برداشته است. در کنار و مقارن این سیاستهای جنایتکارانه علاوه بر آزادی زندانیان سیاسی دولت با ارائهی طرحی تحت عنوان «بستهی امتداد وحدت» و موافقت خامنهای با این طرح تلاش کرده است بخشی از لایههای اجتماعی را در وضعیت «آشتی» قرار دهد و برخی شکافها را بپوشاند. در حالی که از سویی راست و مستقیم اعلام میکند در سال آتی، شدیدتر از سالهای گذشته استخوان طبقهی کارگر را خرد خواهد کرد از زبان ابراهیم رئیسی در توئیتر میگوید: «در امتداد نگاه پدرانهی رهبر انقلاب و با موافقت ایشان، دانشجویان و چهرههای فرهنگی، ورزشی و رسانهای که در اثر اقدامات غیرقانونی اخیر مشمول محدودیت شده بودند، رفع محدودیت خواهند شد. دولت همچنین بهزودی تسهیلات بیسابقهای برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور ایجاد میکند.»
به نظر میرسد جمهوری اسلامی پذیرفته است که بحرانهای اجتماعی چنان عمیق است که در درازمدت راهحلی برای آن وجود ندارد و بنابراین استراتژی خودش را کنترل و مهار کوتاهمدت خیزشها و قیامهایی تعیین کرده است که یکی از پی دیگری از راه میرسند و بنابراین برنامههای خودش را هم منطبق با همین استراتژی تنظیم کرده است. سالها پیش یکی از تئوریسینهای جناح اصولگرای جمهوری اسلامی به نام امیر محبیان در مصاحبهای گفته بود: «جمهوری اسلامی بحران را درونی کرده و از آن وسیلهای برای بقای حکمرانی ساخته است.» این گفته هرچند اکنون دیگر به کُری خواندن کشتیگیری میماند که به خوبی میداند با کمترین غفلت ضربهی فنی خواهد شد اما در ضمن بخشی از آن، که به تبحر جمهوری اسلامی در کنترل کوتاهمدت بحران مربوط میشود هنوز قابل تامل است.
از این منظر بدون شک جمهوری اسلامی به «نشاط» ناشی از آزادی فلهای زندانیان سیاسی نیاز دارد اما این نشاط باید تبعات مادیای داشته باشد که به بقای جمهوری اسلامی یاری برساند. آنچه که طی چهل و چند سال گذشته همواره محل حساسیت و هراس جمهوری اسلامی بوده مبارزهی سازمانیافته و متشکل، به ویژه مبارزهی مخفی است. یکی از نتایج مادی قیام ژینا، متشکل شدن مردم در محلهها و شهرها در سطوح مختلف بود؛ چه سطوحی که سرانجام آگاهانه خودشان را تحت عنوان «کمیته» یا نامهای مشابه بازنمایی کردند و چه آنهایی که در دوران قیام شکل گرفتند، امروز تقریبن از هم گسستهاند اما در ضمن زمینهای برای آنها فراهم است که در صورت لزوم با سرعت بیشتری از قیام گذشته به هم بپیوندند.
یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی اعتبارزدایی از این شکل مبارزهای است که از درون قیام شکل گرفته و سامان یافته است. آن فضای «نشاط» باید بتواند بر احساس نیاز مبرمی که در جامعه احساس میشد/میشود فائق بیاید و تلاش برای سازمانیابیهای مخفی را غیرضروری یا دستکم غیرفوری نشان دهد. اگر دانشجویان بازداشتشده در جریان قیام به راحتی آزاد میشوند و بناست به دانشگاه بازگردند چه ضرورتی برای تشکیل کمیتههای مخفی در دانشگاهها وجود دارد؟ اگر دهها زندانی سرشناس و ناشناس از زندان آزاد میشوند تشکیل هستههای مخفی برای تداوم مبارزه چه فوریتی دارند؟ اگر جمهوری اسلامی در حال عقبنشینی است و در هراس از شعله کشیدن دوبارهی قیام ژینا با آزادی زندانیان سیاسی به جامعه رشوه داده است چرا باید به جای فعالیت علنی و تحمیل حضور به جمهوری اسلامی به سنگرهای مبارزهی مخفی و زیرزمینی عقب نشست؟
چنین است که اگر نه مضمون اصلی، دستکم یکی از مضمونهای اصلی آزادی فلهای زندانیان سیاسی و اقداماتی نظیر «بستهی امتداد وحدت» آشکار میشود. فراموش نباید کرد که جمهوری اسلامی ضدانقلابی است که از درون یک انقلاب روییده و همان انقلاب را سرکوب کرده است. نهادها و استراتژیهای امنیتی جمهوری اسلامی هرچند با مشارکت فعالانهی ساواکیهای سابق شکل گرفت اما در ضمن توسط کسانی بنیانگذاری شد و سازمان یافت که برخی از آنها خود تجربهی مبارزهی مخفی و سازمانیافته را داشتند.
■ بسوی رکیکشدن
▪︎ کلمات رکیک را همیشه به عنوان فرومایگی اندیشه، سخیف و پست شناختهاند؛ و این درست وقتی است که بهترین کلمات که بیانگر امر والا و متعالی بودهاند، انسانها را از خودشان جدا کردهاند، برداشتهاند و بر سطحی از ابر نشاندهاند. ابری که در صورت بخود آمدن فرد، پاره گشته و منجر به سقوط خواهد شد: در چنین سقوطی در حرکت بسوی پستی، بخود باز خواهیم گشت.
▪︎ و بازگشت ما با اینکه مخالفان بسیاری در سطوح فکری مختلف دارد، نیروی خودش را از همان مخالفت میگیرد؛ زیراکه هرچقدر بیشتر بخود بیاییم، میبینیم که نیروی بیشتری صرف انکار و نفی مان میشود و این یعنی قدرت ما در نفیشدن خواهد بود نه تائید.
▪︎ ولی با وجود اینکه میدانیم، آنچه که بر کلیت امور مان مسلط است و ما را بسوی خود میخواند- این حرکت بسوی امر والا و ملحق شدن به آن- نوعی تعالی است که در آن گم میشویم؛ آیا رکیک شدن و سقوط به ورطههای پستی نیست که به ما فضای. درخور حضور مان را میدهد؟
▪︎ در هنر میتوان شیوههای مختلف پست شدن را یافت و دید که یک اثر هنری چگونه از امر والا به سوی پستی نازل میگردد؛ ولی نه بقصد دستگیری از چیزِ پست بلکه بقصدِ ملحق شدن، رکیک شدن و در واقع تجربهی فرومایگی.
▪︎ یکی از امکانها برای تجربه روشهای هنریِ رکیک شدن، نوشتن و یکی هم گفتن است... تِکست این آهنگ هر دو را با خود دارد و گفتونویس رکیک است که توانسته با لاابالیگری، از مرجع، نهاد مسلط و دستورده- معارف- آن ساختاری که هر محتوایی به صرف وصلت با آن مبدل به چیز مورد تایید میگردد، کَنده شود، و این تلاش برای انکار چیزی نیست؛ این تلاش برای نفیشدن است تا خودش را از امور متعالی و ارزشهای آن بزداید.
▪︎ دیگر نماینده معارف نیست- معارف بمنظور نام مستعار هر نهاد دیگر بشمول خانواده- و دیگر از حضور نمادین که درواقع حضور دروغین است، برآمده و عملاً در میدان قرار میگیرد.
▪︎ دختر خوبِ مؤدب به دختر تربیت ندیدهی بد زبان و زدوده از هر ارزش تعیینشده از سوی معارف، مبدل میشود.
در #گوهردشت( زندان رجایی شهر) یک بند مخفی به نام بند سپاه هست
این بند مثل دو الف جدا و مستقل از سازمان زندانها است
یعنی اصلا تحت نظارت و کنترل سازمان زندانها و قوه قضاییه نیست.
اگر تا کنون زندان اوین یا گوهردشت را تعطیل نکرده اند ، یکی از مهمترین دلایلش همین بندهای سپاه و وزارت بوده
از سال ۹۵ بند الف یک توسط سپاه ساخته شد تا جایگزین چنین بند هایی شود.
اگرچه زندانهایی مثل گوهردشت و اوین سند جنایتهای این حکومتند و تغییر کاربری آنها یا تخریبشان هزینه های زیادی برای حکومت خواهد داشت.
به احتمال زیاد این جابجایی صرفا به دلیل تجمعات مردم در برابر زندان بوده و حکومت گمان می کند با انتقال تعدادی از زندانیان ( به ویژه زندانیان سیاسی محکوم شده ) می تواند تجمعات را به خارج از شهر بکشاند و آسانتر سرکوبشان کند.
#بند_سپاه #زندان #زندان_گوهردشت #زندانی_سیاسی #دادخواهان_دربند
در هر سطل زباله ،چند نفر خم شده اند و دنبال تکه ای نان می گردند،
روی دیوارهای شهر پر از آگهی فروش کلیه ، کبد و ...
به هر سو می نگری کودکان کار،کوله بر، سوخت بر ...آدمهای گرفتار، فقیر و بیکار ...را می بینی،
زندانها پر از افراد ورشکسته یا کسانی شده که از سر تنگدستی برای اولین بار دست به سرقت زده اند، چون برای تامین نیازهایشان راه دیگری نیافتند...
هزاران زندانی ، حتی در همین پایتخت توان خرید آب آشامیدنی سالم ندارند ، حتی ساکنین مناطق چرمشهر و فشافویه نیز از همین آب شور و پر از لجن که زندانیان هم از آن می آشامند مصرف می کنند و سالهاست که هیچ دولتی ( از اصلاحات، اصولگرا تدبیر و امیدی تا ...) و فکری برای حل مشکل آب آشامیدنی در این مناطق نبوده ...
این وضع پایتخت است، ببینید در بلوچستان و امثال آن چه می گذرد ...
اما ظاهرا عوامل سازمان تبلیغات اسلامی، تمایلی به دیدن مشکلات و بحرانهای مردم نداشته اند که دغدغه آنها خرید قرآن برای جوانان حق جوی اروپا و آمریکا شده...
On September 13, 2022, Iranian Kurdish woman Jina Mahsa Amini was arrested in Tehran because her headscarf did not cover her hair enough, and was beaten in custody, leaving her in a coma. On September 16, she was pronounced dead at the hospital.
Since this crime by the Iranian Islamic State, mass protests and various forms of civil disobedience broke out, which quickly developed into a nationwide revolutionary movement. This movement is largely based on women, and the Kurdish movement has been one of the driving forces from the start.
All over the country, "Jin, Jiyan, Azadi!" (Woman, life, freedom!") chants, in Kurdish as well as in Persian, "Zan, Zendegi, Azadi!" Even in everyday life, women take off their headscarves, people dance illegally on the streets, and there are mass strikes in many sectors of the economy, such as the oil industry, steel mills, transportation, schools, and retail. Schoolgirls tear down the pictures of the leaders and much more.
At the invitation of the Anarchist Group in Krefeld, Nezam Jalali (Federation Anarchism Era) and another person report on the current situation and on the anarchist movement in Iran and Afghanistan.
——
در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، زن کرد ایرانی، ژینا (مهسا) امینی، به دلیل اینکه روسری به اندازه کافی موهایش را نپوشاند، در تهران بازداشت شد و در بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به کما رفت. در ۲۵ شهریور، او در بیمارستان فوت کرد. پس از این جنایت توسط دولت اسلامی ایران، اعتراضات گسترده و اشکال مختلف نافرمانی مدنی آغاز شد که به سرعت به یک جنبش انقلابی سراسری تبدیل شد.
این جنبش عمدتاً بر پایه زنان استوار است و جنبش کردی از ابتدا یکی از نیروهای محرک بوده است. در سراسر کشور «ژن، ژیان، ئازادی!» به زبان کردی و «زن، زندگی، آزادی!» به زبان فارسی شعار می دهند. حتی در زندگی روزمره، زنان روسری خود را بر میدارند، مردم به طور غیرقانونی در خیابان می رقصند، اعتصابات گسترده در بسیاری از بخش های اقتصادی مانند صنعت نفت، کارخانههای فولاد، حملونقل، مدارس، خردهفروشیها، و مغازهها شکل گرفته است. دختران دانشآموز تصاویر رهبران و بسیاری موارد دیگر را پاره میکنند.
به دعوت گروه آنارشیست کرفلد، نظام جلالی (فدراسیون عصرآنارشیسم) و شخص دیگری از وضعیت موجود و جنبش آنارشیستی در ایران و افغانستان گزارش می دهند.
در پایان باید یاداور این مسئله باشم که ؛آزادی، توانایی انجام هر کاری که می خواهیم، نیست و ما تنها زمانی آزاد هستیم که مطابق با بهترین ویژگی های وجودی خود رفتار می کنیم: از آزادی خبری نیست وقتی تحت سلطه ی امیال و نیازهای خودمان و دیگران هستیم.
سینابهشتی (زندان اوین سوم فروردین ۱۴۰۰) زندانی سیاسی سابق و فعال آنارشیست
دنیا متعلق به ما نیست. اگر اربابی آنچنان احمق هست که جهان را همینگونه میخواهد، بگذاریم به حال خود باشد. بگذاریم او ویرانهها را بجای ساختمانها، گورستانها را در جای شهرها، گل و لایها را بجای رودخانهها و لجنهای گندیده را در جای دریاها بشمارد.
بزرگترین نیرنگ افسونگری جهان دیگر ما را فریب نمیدهد.
ما مطمئن هستیم که جوامع شادی از مبارزه ما در اینجا و اکنون پدیدار خواهند شد.
و برای اولین بار زندگی بر مرگ پیروز خواهد شد.
- آلفردو بونانو، شادی مسلحانه
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#OpIran
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
اربابِ خودم نظر به من کن
داره دیگ میجوشه یکم روغن کن
اربابِ خودم سرتو بالا کن
اربابِ عنم فکرِ خلا کن
اربابِ خودم بایبای
شیخی یا که شاه بایبای
یا جمهوریخواه بایبای
سردارِ سپاه بایبای
بشکن بشکن
[بشکن]
من که میشکنم
[بشکن]
کارو میشکنم
[بشکن]
دارو میشکنم
[بشکن]
زندونشکنون
بشکن
بردگیِ نون
[بشکن]
اون روز میادش
[حتماً]
یادت بمونه حرفم
متن از دو عموفیروز آنارشیست
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
ما موظف به امیدوار و مصمم ماندنیم...
عمو سعید ( ماسوری)از چند روز پیش ، طبق معمول هر سال سبزه و بقیه لوازم سفره هفت سین را فراهم کرد، با هم فرشا و موکتای بندُ شستیم، دیوارا و هواخوری را تمیز کردیم، عمو حسن( صادقی ) و محمد (شافعی)شیرینی و کلوچه درست کردن ، مصطفی و حمزه شام شب عید( سبزی پلو ) درست کردن...
هر کس یک جای کارُ گرفت تا باز بتونیم با همین امکانات ، تا حدی فضا را شبیه به خانه کنیم، تا به ویژه جوانتر ها کمتر حس غربت و دلتنگی کنند و دوری از عزیزان کمتر آزارشان دهد...
امسال ، سال ویژه ای بود ، پر از رویدادها و تحولات امیدبخش، البته که سختی ها و مصیبت هم کم نداشتیم...
ولی تحولات مهمی نسبت به سالهای پیش داشتیم
چند تا از قدیمی های بند ، پس از سالها حبس ، آزاد شدند
عمو ارژنگ( داودی) ، آقای پیروز منصوری و ...
چند تا جوان هم به جمع ما پیوستند
ترکیبی از خیلی با تجربه ها و خیلی جوانها باعث انتقال انگیزه جوانها به ما پیرمردها و انتقال تجربه ما به جوانها شده ...
هر زندانی خیلی زود به خانواده جدیدش ( همبندی هایش) عادت می کند و جدا شدن و جدا ماندن از هر کدام از خانواده ها سختی و زجر زیادی دارد ، اما به هر روی برای رسیدن به آزادی باید بر این سختی ها غلبه کرد ...
پشت دیوارهای این بندها دادخواهان بسیاری در حال تلاش برای حفظ روحیه خود و همبندیانشان هستند و آنچه امیدبخش است روحیه بالای مبارزان و همبستگی بین آنهاست که امیدواریم در همه جا این اتحاد تقویت شود...
روحیه بالا و همبستگی زندانیان سیاسی بسیار امیدوار کننده است، همین همدلی را در خیابانها و در اعتراضات هم دیدیم، مردم برای ایجاد تحولات مثبت مصمم شده اند و نوروز واقعی( روزهایی نو و خوب ) را به زودی می سازند...
امیدواریم این آخرین سالی باشد که عزیزانمان در بند هستند، امیدواریم که سالهای اعدام و شکنجه را هرچه زودتر و با اتحاد و رزم مشترکمان به پایان برسانیم...
سر میاد زمستون
#دادخواهان_دربند
نوروزمان پیروز
۳) اگر ضدانقلاب خارج از کشور، متشکل از ترکیبی از خادمان دربار و اصلاحطلبان سابق است که در نهایت فهمشان از سازماندهی «مزدورپروری» و از مبارزه «لابی» و «چانهزنی در بالا» است (این مفاهیم را در متن «زخم کودتای ۲۶ دی» توضیح دادهایم)، مسئولان و مدیران امنیتی جمهوری اسلامی بیشتر از همه میدانند که هر انقلابی تنها با سازمان یافتن جامعه اتفاق میافتد و برای جلوگیری از انقلاب، برای اینکه خیزشها و قیامهای تودهای به «انقلاب» فرا نروید باید مسیر جامعه را به سوی سازمان یافتن مسدود کرد، خواه با «سرکوب» و خواه با «توهم». خبر قطعی این است: جمهوری اسلامی هنوز سقوط نکرده و مبارزه با آن از دستور کار خارج نشده است. قانونمندیهای اجتماعی را نیز نمیتوان دور زد و راه میانبری در آنها وجود ندارد. بنابراین مبارزهی انقلابی باید لاجرم از منطق مبارزهی انقلابی و قانونمندیهای اجتماعی آن پیروی کند. منطق و قانونمندی مبارزهی انقلابی، مبارزهی سازمانیافته و مخفی و گسترش آن است، هرچند با اشکال نوینی که باید در درون واقعیت ساخت و ابداع کرد. فراتر از این آزادیهای امروزی هم قیامهای دیگری از راه خواهند رسید و هم چرخ ماشین سرکوب جمهوری اسلامی زنگار نبسته و از کار نیفتاده است، باید به هر اندازه که دستگاه حکمرانی با تقویت سیستمهای نظارتی و امنیتی و سرکوبگرش دارد خودش را آمادهی روزها و ماههای آینده میکند، در میان نیروهای انقلابی نیز برای آنچه که در پیشِ روست آماده شد، سازمانیافتهتر و آسیبناپذیرتر.( مطلب دریافتی )
Читать полностью…۱) جمهوری اسلامی در حال عقبنشینی نیست
هوشیار باشیم...
آزادی زندانیان سیاسی همهی ما را مشعوف و شاد کرده است. دیدن یارانی که با مشتهای گرهکرده، سرودخوان و مقاوم، شعار بر لب و خنده بر دهان از درهای زندانها بیرون میآیند بدون شک صحنههای زیبایی است در ستایش مقاومت و مبارزه. اما درست در میانهی این شادی و شعف همگانی چیزهایی را باید یادآوری کرد.
برای یادآوری این امور، که قاعدتن باید بدیهی به نظر میرسید، ابتدا باید به این بیندیشیم که چرا جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است گوشهی در زندانها را باز و بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد کند.
از این سو و آن سو شنیده میشود و در برخی بیانیهها و موضعگیریها به این اشاره شده است که جمهوری اسلامی در هراس از شعله کشیدن دوبارهی آتش قیام در خیابانها تلاش میکند با آزاد کردن بخشی از زندانیان سیاسی فضای ملتهب اجتماعی را آرام کند و با همین تحلیل گاه آزادی زندانیان سیاسی در روزهای گذشته را با آزادی زندانیان سیاسی در آبان ۱۳۵۷ مقایسه کردهاند. تبعات چنین تحلیلی البته میتواند مضراتی داشته باشد و بنابراین برخی جوانب آن را بررسی میکنیم.
آزادی زندانیان سیاسی در آبان ۵۷ آشکارا بخشی از عقبنشینی دیرهنگام سلطنت پهلوی در مقابل موج انقلاب مردمی بود. آزادی زندانیان سیاسی در سال ۵۷ در وضعیتی اتفاق افتاد که نه حاکمان امکان ادامهی حکمرانی داشتند و نه مردم میخواستند حاکمان بر آنها حکم برانند. از سویی بارزترین نمود این بحران در هیات حاکمه جابهجایی مداوم نخستوزیرانی بود که عملن امکان اعمال قدرت بر جامعه را نداشتند و این روند از مرداد ۵۶ با برکناری امیرعباس هویدا بعد از نزدیک به ۱۳ سال نخستوزیری آشکار شده بود و به مرور شدت یافت. (جمشید آموزگار مرداد ۵۶ تا شهریور ۵۷، جعفر شریفامامی شهریور ۵۷ تا آبان ۵۷، غلامرضا ازهاری آبان ۵۷ تا دی ۵۷، شاپور بختیار دی ۵۷ تا بهمن ۵۷) و از سوی دیگر روند رو به گسترش تظاهرات مردمی بهرغم کشتارهای وسیع، آغاز و تعمیق اعتصابات گسترده از جمله اعتصاب سرنوشتساز کارگران نفت و گسترش مبارزات مخفی و علنی در تمامی نقاط موجب شده بود حکومت حتا از برقراری حکومت نظامی نیز عاجز باشد. بنابراین عقبنشینی و دادن امتیاز به مردم راهحلی بود از جانب شاه و مشاورانش برای آرام کردن خشم مردمی که قصد به خانه برگشتن نداشتند و آزادی زندانیان سیاسی تنها عقبنشینی در این مورد نبود. تقریبن همزمان با آزادی زندانیان سیاسی برخی از مقامات دولتهای پیشین یا اشخاص نزدیک به دربار به اتهام «فساد» و «سوءاستفاده از قدرت» بازداشت شدند. (امیرعباس هویدا، نعمتالله نصیری، منوچهر آزمون، عبدالعظیم ولیان، داریوش همایون، غلامرضا نیکپی، سپهبد جعفرقلی صدری و منوچهر تسلیمی) و ساواک هرچند رسمن منحل نشد اما با خروج مقامات و مسئولان رده اول آن (از جمله پرویز ثابتی) عملن دیگر فعالیت و قدرتی نداشت. بنابراین در یک نمای عمومی از لحظهی آزادی زندانیان سیاسی در آبان ۵۷ تفاوت آن با آزادی زندانیان سیاسی در بهمن ۱۴۰۱ آشکار میشود.
گرچه جمهوری اسلامی هم به لحاظ بینالمللی و هم به لحاظ داخلی دچار بحران است اما هنوز تلاش میکند این بحرانها را بدون آنکه در عامترین خطوط سیاستهایش تغییری بدهد، مدیریت کند. از سویی در عرصهی بینالمللی با نزدیکی بیش از پیش به روسیه-چین عملن خودش را در انزوا احساس نمیکند و از سوی دیگر در عرصهی داخلی با فروکش کردن حضور خیابانی مردم گمان میکند موج قیام ژینا را پشت سر گذاشته است. اما در ضمن جمهوری اسلامی بهتر از هر کس دیگری میداند تا چه اندازه در موقعیت ضعف قرار دارد و «آرامش» ادعاییاش تا چه اندازه شکننده است.
بنابراین عدم انزوای بینالمللی به معنای نبود بحران نیست. جمهوری اسلامی نیز به خوبی میداند نه روسیه و نه چین متحد استراتژیک او نیستند و به محض اینکه منافع بینالمللی آنها اقتضا کند بر سر جمهوری اسلامی با رقبای غربی خودشان معامله میکنند، هرچند به واسطهی بحران در موقعیت بینالمللی روسیه در نتیجهی تهاجم نظامی به اوکراین، شرایط لااقل در کوتاهمدت برای چنین معاملهای مهیا نیست. اما اتفاقن خود مسئلهی اوکراین میتواند موجب شود سرنوشت جمهوری اسلامی زمانی روی میز معامله قرار بگیرد. بنابراین جمهوری اسلامی نیاز دارد از تنش روابط با غرب بکاهد و امکان لازم را برای بازگشت دولتهای غربی به میز مذاکره فراهم کند. یکی از دلایل آزادی پر سر و صدای زندانیان سیاسی میتواند همین باشد.
اما در بعد داخلی فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی همزمان با آزادی زندانیان سیاسی سلسله سیاستهایی را پیش میبرد که منطقن باید بحران داخلی را تعمیق کند.
برای ثبت در تاریخ
#امیرحسین_مرادی #علی_یونسی
New song about the executions in Iran.
https://www.youtube.com/watch?v=eLiK-9-mgoM&list=PLg7bSxCU6Io72bHv1ojGzB5OwVFZWBwah&index=1
https://asranarshism.com/fa/1402/01/22/become-inaudible
Читать полностью…رفقای عزیز سلام،
کمیته کنشگران انقلاب "زن، زندگی، آزادی" برای تیزر تبلیغاتیِ تظاهرات روزِ اولِ آپریل، نیاز به ویدئوهای چند ثانیه ای از شما، به زبانهای مختلف دارد.
در این ویدئو با اعلام مکان و تاریخِ برگزاریِ تظاهرات از مردم برای شرکت در آن دعوت میکنیم.
با تنوع زبانی، این ویدئوها طیف بیشتری را برای مشارکت در این برنامه پوشش می دهند، که طبیعتاً میزان مشارکت را افزایش خواهد داد.
این ویدئوها را برای ما ارسال کنید.
متن تیزر :
👇👇👇👇
اول آپریل - کلن
در حمایت از انقلابِ "زن، زندگی، آزادی" و اعتراض به رفراندومِ کذایی و غیر دموکراتیکِ جمهوری اسلامیِ ایران در سال ۱۳۵۸، که خمینی با شیادی، به مردم تحمیل کرد، گِرد هم می آییم.
برای آزادی، همبستگی، علیهِ تبعیض و استبداد و برای به رسمیت شناختنِ حقوقِ همه یِ گرایش های سیاسی، اجتماعی، جنسیتی، ملی، قومی و مذهبی فریاد اتحاد سر خواهیم داد.
برای "زن، زندگی، آزادی" و نه به جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی ایران، راهپیمائی ایرانیان آزادی خواه و برابری طلب را در تاریخ شهر کلن به عنوان برگی زرین از جنبش انقلابی مردم ایران ثبت خواهیم کرد.
قرار ما:
اول آپریل (۱۲ فروردین)
شهر کلن
ساعت شروع برنامه: ۱۳:۰۰ به وقت اروپای مرکزی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#قدرت_به_دست_مردم
#powertothepeople
#wlfcomitee
تماس با ما
https://linktr.ee/wlfcommittee
«نگاهی به رویکرد امید به تغییر بعد از آزادی از زندان».
آغاز و پایان هر فلسفه ای آزادی ست...
(امانوئل کانت؛نقد عقل محض)
در ادامه نوشته ها و صحبت های قبل در مورد افرادی که از زندان آزاد شدند خسته و درمانده از جامعه دچار یاس و ناامیدی شده و غار تنهایی را برای ادامه مسیر انتخاب کردند،جدا از تمام ظلم هایی که شاهد آن بوده اند، برای بازگشت به جامعه وپذیرفتن اینکه قرار نیست بعد از هر اعتراضی شاهد انقلاب باشیم بلکه باید بدانیم حرکت ما زنجیره ای در راستای خرد جمعی و آگاهی جامعه بوده ،با نگاهی گذرا به تاریخ اعتراضات و زندگی زندانیان سیاسی پی می بریم اعتراضات و اعتصابات باید مستمر و همیشگی باشد ،چه بسا ناامیدی و یاس در زندانی های تازه آزاد شده باعث سکته در حرکت جمعی متعترضان می شود،برای همین تصمیم گرفتم نگاهی به فلسفه ی تغییر و نگرش فرد ازادشده در مقابل جامعه داشته باشم؛
شاید اولین سوال یک زندانی سیاسی آزاد شده از زندان در مواجهه با اطرافیان یا حتی جامعه ای که در آن زندگی می کند این باشد که انتقام روزهای رفته را با پیشرفت خودم میگیرم...
در خیال اکثر زندانیان معترض فکر ازادی روی دستان مردم شهر و تشویق و معروفیت تصور زیاد دوری نیست...
"چه بسا همیشه فریاد زدم راه رسیدن به شهرت و محبوبیت قطعن از سیاست نمیگذرد ".
واقعیت مایوس شدن مبارز و حسرت روزهایی را که در زندان گذرانده و هیچ چیزی تغییر نکرده خود خوری ها و دلسرد و غم زدگی های یک فرد زندانی را بپذیریم و ببینیم !من نمیخواهم و حتی نمیتوانم پاسخ درستی به آنها بدهم اما باید این مسائل را شناخت در موردشان صحبت کرد،ریشه های آن را بررسی کرد و النهایه...!!!
واقعا چقدر میل به دیده شدن را در خود وجودمان حس کردیم و با آن اشناییم ،میل به تایید و تشویق را چقدر می شناسیم ،چقدر از پیشرفت درست دیگران در مسیر رسیدن به انقلاب و آگاهی مردم خوشحالیم باز حاضریم در همان مسیر کمک هم بندی هم اتاقی مان کنیم؟ هنوز همرزم هایی را که قبل زندان رفتنمان مقصر میدیدیم به خاطر ارامش روح مبارزه گر خودمان بخشیده ایم؟یا بعد از آزادی چقدر نگاهمان در جهت پیشرفت مبارزات تغییر کرده است؟
زندگی مسابقه نیست که بخواهیم از بقیه جلو بزنیم ،ما باید طوری زندگی کنیم که خودمان احساس رضایت و آرامش داشته باشیم،اینکه بخواهیم به همه ثابت کنیم از همه بهتریم ایا معنای زندگی را تغییر نمیدهد؟
هیچ انسانی از انسان دیگری بالاتر نیست هدف از تلاش کردن باید در راستای رشد و انسانیت باشد،همانطور که موفقیت انسانها را بر مبنای انسانیت ارزشگذاری می کنند.
به نظر من تصور زندگی آرمانی در جامعه آزاد شاید منشا یه انگیزه ی هیجانی در زمان نادرست باشد،تصور ما از زندگی و تغییر و رسیدن به هدف باید براساس منطق تعیین شود چنان که اعتقاد دارم تلاش کردن و خواستن ،برابر با رسیدن نیست عوامل زیادی مثل جامعه،خانواده ،دوستان،میتوانند بر موفقیت تاثیر گذار باشند،پس صرف داشتن پشتکار و تلاش و تصمیم درست در زمان درست ،مکان درست می تواند تضمین کننده زندگی و اینده درست باشد،همچنان که هر انسانی داستان زندگی خودش را دارد ، زندگی ما قابل مقایسه با دیگران نیست.داشتن اراده کافی نیست !نرسیدن به خواسته ها و شکست قسمتی از زندگی فردی و اجتماعی هر مبارزیست و باید بتواند با این قبیل مسائل کنار بیاید.
انسان با رنج زاییده میشود،و رنج خواستگاه اگاهی هاست ،و آگاهی منشا روشنایی ،پس فرد مبارز نباید با رنج رو تاریکی نا امیدی بداند و غرق تاریکی و خستگی شود!...
خیلی چیزها کنترلش از دست تو خارج است پس تو مقصر نیستی!
با داشتن این نوع نگاه به زندگی چه پاسخی برای این جمله ها دارید؟
تو مقصر این وضعیتی که داری هستی!!!
خیلی ها از تو وضعیت بدتری داشتن اما موفق شدن ،چون باور داشتن...!!!
خودت باید بخوای،اگه موفق نیستی به خاطر اینه که نخواستی و تلاش نکردی...
پاسخ این سوالات را از خودتان بپرسید ،می توانید نگاه و روش زندگیتان را با دادن جواب های صادقانه عوض کنید،این نوع نگاه به زندگی باعث میشود دیگر صدد پاک کردن صورت مسئله ها نباشید. دیگر پذیرفتید که چالش ها همیشه هستند ،روزهای خوب و بد وجود داره پس اینبار شجاعت رو هم در کنار اراده و تلاش خودت به کار خواهید بست.
حس تنفر و نا امیدی از به ثمر نرسیدن تلاشهای چندماهه و هزینه هایی کم و زیادی که هر معترضی برای گرفتن حق آزادی می دهد ،نباید منجر ناامیدی جمعی و تبعید های اجباری برای فرار از نشدن ها باشد.
ترس از زندان و شکنجه و نداشتن آینده روشن وترس از دادن جوانی پشت میله های زندان بهانه خوبی برای بی تفاوت شدن نسبت به جامعه و مردم نیست،ما باید نسبت به جغرافیای زیستگاهمان مسئول باشیم صرف گفتن" من دین خودم رو ادا کردم " برای کسی که میخواهد آینده را خودش بسازد قابل قبول نیست.
The world does not belong to us. If it has a master who is stupid enough to want it the way it is, let him have it. Let him count the ruins in the place of buildings, the graveyards in the place of cities, the mud in the place of rivers and the putrid sludge in the place of seas.
The greatest conjuring trick in the world no longer enchants us.
We are certain that communities of joy will emerge from our struggle here and now.
And for the first time life will triumph over death.
- Alfredo Bonanno, Armed Joy
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#OpIran
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#Jina_Amini
#IranRevolution
Anarchist Wall Graffiti in Iran:
Long Live Anarchy
Woman Life Freedom
دیوارنویسی آنارشیستها در ایران:
زندهباد آنارشی
زن زندگی آزادی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زيويش_أزأیي
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#ژینا_ئهمینی
#OpIran
#Jina_Amini
#IranRevolution