▪️پیام تسلیت صادق نوروزی به مناسبت درگذشت مرحوم خباز
🔹 به گزارش عصرما، مهندس صادق نوروزی دبیرکل حزب «توسعه ملی ایران اسلامی» طی پیامی درگذشت مرحوم محمدرضا خباز، عضو حزب اعتماد ملی را به الیاس حضرتی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت.
متن این پیام به شرح زیر است؛
انا لله و انا الیه راجعون
جناب آقای الیاس حضرتی، دبیرکل محترم حزب اعتماد ملی؛
ضایعه درگذشت جناب آقای دکتر محمد رضاخباز ، نماینده محترم ادوار مجلس شورای اسلامی را به جنابعالی و اعضای محترم حزب اعتماد ملی تسلیت میگویم.
از خداوند بزرگ برای آن مرحوم، رحمت و غفران الهی و برای جنابعالی، خانواده و همه بستگان سوگوار ایشان صبر و اجر مسئلت دارم.
صادق نوروزی
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
در جست و جوی آزادی: گفتگوی رامین جهانبگلو با آیزایا برلین. آیزایا برلین؛ رامین جهانبگلو. ترجمه خجسته کیا. ویراسته عبدالحسین آذرنگ. تهران: نشر گفتار، 1371.
Читать полностью…✅دغدغه امنیت ملی
✍🏻مشقنو-علیرضا علویتبار منتشر
🔹تأمین «امنیت ملی» یک دغدغه و جهتگیری دائمی است. مستقل از اینکه چه نظری درباره حکومت داریم، تأمین امنیت ملی یکی از اهداف اصلی همه جریانهایی است که در مورد ارتباط کشور با جهان پیراموناش میاندیشند و میخواهند در شکلدهی به این روابط مؤثر باشند.
🔹دغدغه امنیت ملی بهویژه برای کشوری چون ما که به علت قرار گرفتن در محدودهای سرشار از بحران و تنش بهطور مداوم در معرض خطر و تعارض قرار دارد، پررنگتر و مهمتر از دغدغههای دیگر جلوه میکند.
🔹حکومتها میآیند و میروند، اما تأمین امنیت ملی به عنوان یک جهتگیری مهم باقی میماند. همه جریانهای سیاسی متکی بر شهروندان ایرانی باید به تأثیر انتخابها و خطمشیهای پیشنهادی خود بر روی امنیت ملی فکر کنند. امنیت ملی معیاری است برای ارزیابی مواضع و دیدگاههای سیاسی ما.
🔹ما نیازمند یک گفتوگوی ملی در مورد امنیت ملی و راههای تأمین آن و عوامل آسیب زننده به آن هستیم. به ویژه در شرایط کنونی منطقه.
🔸متن کامل
/channel/asrema_ir
🔴 برآیند یک تنش مزمن؛ فلسطین عمق استراتژیک، اما منازعه با آمریکا عمق استراتژیک ایران نیست / مراقب اتحادیه جهانی جنایتکاران جنگ طلب باشیم
✍ ابوالفضل فاتح
⬅️ در شرایط فعلی، سیاست نه جنگ و نه مذاکره و نوع روابط ایران و آمریکا، نیازمند ابتکار عمل جدیدی است
⬅️ روابط تهران و واشینتگتن هیچگاه به این اندازه وخیم نبوده است
⬅️ دلیلی برای بن بست وجود ندارد و نخبگان و دلسوزان دو کشور باید به رهبران دو کشور، طرحی نو ارائه دهند، ولو در بدو امر مسموع نباشد
⬅️ فلسطین عمق استراتژیک ایران است، اما منازعه با آمریکا، عمق استراتژيک ایران نیست و باید دو کشور راهی برای تفکیک شکاف خود بر سر فلسطین با موضوعات دیگر پیدا کنند
⬅️ ملت ایران که آغاز کننده ی هیچ جنگی نبوده اند اما زخم جنگ تحمیلی را بر دل دارند، مراقب اتحادیه جهانی جنایتکاران جنگ طلب باشند
⬅️ کسی باکی از هیمنه ی آمریکا ندارد. اما دیپلماسی مولفه ای مکمل و در شرایط فعلی «جهانِ به شدت ارتباطی»، که کلمات منزلتی منحصربفرد در «منطق سازی» برای ملت ها به ویژه نسل های جدید تماما تحصیل کرده یافته اند، غیر قابل اغماض است
⬅️ حتی اگر تهران بخواهد به مچ اندازی ها با آمریکا به شیوه ی جاری ادامه دهد، خالی گذاشتن کرسی های گفت و گو در جهان کنونی که به شدت دیپلماتیک و رسانه ای شده، فضا را برای شنیدن منطق ایران تنگ کرده و به نوعی فرصت سازی برای آمریکا و رقبای ایران بوده است
⬅️ بیاندیشیم چرا همین آمریکا که مشغول تخاصم با بسیاری از کشورهای جهان است، هیچگاه از دیپلماسی پرهیز ندارد؟
⬅️ ایران و آمریکا به یک توافق نانوشته دست یافته اند که راهبردهای خود در منطقه را حتی المقدور بدون ورود به یک جنگ نظامی مستقیم و پر هزینه پیش ببرند اما بدانیم جنگ کنترل شده، در هر شرایطی مقدور نیست
⬅️ جنگ، جنگ است و تضمینی وجود ندارد و ممکن است با رخدادی کنترل نشده یا کنترل شده اما با خطای محاسباتی، بیش از این پای آمریکا و ایران را به دامن خود بکشد
⬅️ همین روز جمعه امریکا اعلام کرد موشکی که به سوی ناو «یو اس اس گرولی» شلیک شده بود، درست در چهار ثانیه ی آخر اصابت به این ناو متوقف شد
⬅️ رژیم اسرائیل هم اینک با انحراف افکار عمومی از بن بست غزه، و انداختن هزینه های درگیری با ایران بر دوش آمریکا در حال تغییر سطح و جغرافیای درگیری است
⬅️ بعید است کسی باور کرده باشد که حملات گسترده به عراق و سوریه و یا حملات به یمن صرفا برای پاسخ به واقعه ی برج ۲۲ یا صرفا برای حفظ امنیت کشتی رانی بوده باشد
⬅️ هدف آمریکا از بمباران و موشک باران های اخیر، انتقام جویی، قدرتنمایی نظامی، تخریب امکانات تهاجمی گروه های مقاومت، و هدف اصلی تر تضعیف توانمندی های ایران، بر هم زدن موازنه در منطقه و انتقام از ایران به دلیل شرایط بن بست غزه است
⬅️ ماهیت گروه های مقاومت که از مردم منطقه ی خود هستند، با گروه هایی نظیر داعش و القاعده که عده ای جمع آوری شده از این سو و آن سوی جهانند، تفاوت اساسی دارد. لذا هر کدام این رخدادها به حمایت و پشتوانه مردمی این گروه ها افزوده است
⬅️ آمریکا مجددا مرتکب اشتباه شد
⬅️ اساسا ارتش های کلاسیک در برابر جنگ غیر متقارن این گروه ها کارآیی بازدارندگی و یا تهاجمی خود را چنان که در جنگ های کلاسیک نشان می دهند، ندارند
⬅️ آمریکا کار عاقلانه ای انجام داد که جرات ورود به جغرافیای ایران را به خود نداد، اما در شرایط تشدید تنش های پلکانی، مراقبت می خواهد،... از طرق دیگری ضربه نزند
متن کامل یادداشت 👇👇👇
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/213204/
#بیانیه_حزب_توسعه_ملی:
✅️جبهه اصلاحات به فعالیت حزبی نگاهی مدرن و توسعه یافته دارد
✅️حزب توسعه ملی مواضع انتخاباتی خود را براساس راهبرد و مواضع انتخاباتی جبهه سامان خواهد داد
🔶️حزب توسعه ملی در بیانیه ای انتشار راهبرد انتخاباتی #جبهه_اصلاحات در قبال انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان در سال ۱۴۰۲ را ابتکاری بی سابقه و در عین حال تحسین برانگیز دانست.
🔸️به گزارش کمیته اطلاع رسانی حزب توسعه ملی ایران اسلامی متن این بیانیه به شرح زیر است.
🔸️انتشار راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات در قبال انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان در سال ۱۴۰۲ ابتکاری بی سابقه و در عین حال تحسین برانگیز در عرف فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی کشور محسوب میشود. این اقدام در صورتی که مبنای عمل دیگر احزاب و ائتلاف های حزبی قرار گیرد، کمک شایانی به شفافیت عرصه سیاسی کشور خواهد کرد و به جامعه این فرصت را خواهد داد با اشراف بیشتری به ارزیابی و قضاوت در باره عملکرد احزاب بپردازند.
متن کامل بیاینه را در لینک زیر مطالعه فرمایید:⬇️⬇️⬇️⬇️
B2n.ir/h32229
#اختصاصی
✅ظریف در سیامین مجمع عمومی جامعه پزشکی مطرح کرد: مردم را با مشت آهنین نمیتوان حفظ کرد/ ما واژگان را از دست داده و میگوییم، سردار دیپلماسی، قرارگاه دیپلماسی!/ در روابط بینالمللی، مردی و نامردی نداریم/ نباید نفوذ را با حضور اشتباه گرفت/ برخی تصور میکنند که روسیه و چین حاضرند تا منافع خود را خاطر ما به خطر بیاندازند!/ قدرت بازدارندگی ایران و ستون استوار آن، مردم هستند
✍🏻 امتداد-گروه خبر: محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق کشورمان در سیامین مجمع عمومی جامعه پزشکی با اشاره به دهه فجر و ایام پیروزی انقلاب، اظهار داشت: انقلاب ما، مبتنی بر مردم بود. اگر به نوشتههایی که در آغاز انقلاب توسط تحلیلگران خارجی و اساتید علوم سیاسی منتشر شد، توجه کنید، انقلاب ایران را به دلیل اینکه توسط مردم انجام شد، یک انقلاب متفاوت در جهان میدانستند.
🔹ریچارد فالک از اساتید برجسته حقوق بینالملل میگفت که این انقلاب، آغازگر یک نظم نوین است. این، آرزوی ما بود و امیدواریم این آرزو با واقعیت منطبق باشد.
🔹 بازدارندگی ایران، ستون استوار آن، مردم ایران هستند. اگر جنگ عراق و سایر قضایا را نگاه کنید، باز هم خواهید دید که ستون، مردم هستند. در دنیا هم، یک دختربچه پاکستانی میتواند، دنیا را برای آموزش دختران و کودکان و نگرشهای افراطگرایانه بسیج کند.
🔹 آمریکا امروز از پس حوثیها برنمیآید. آیا اسرائیل توانست با این همه توان نظامی و حتی داشتن بمب اتم از پس حماس بربیاید؟ آیا توانست از پس دو میلیون آدم در غزه به رغم همه جنایات، آدم کشیها و خون ریختنها بربیاید؟ امروز محبوبیت حماس در غزه، نسبت به قبل از هفتم اکتبر قابل قیاس نیست. جهان تغییر کرده و امروز میبینیم که کشوری به مانند آمریکا از پس یک گروه به مانند حوثیها برنمیآید.
🔹ما پاسخ هر چیز را با پهپاد و موشک تصور کردیم اما در نظر نداشتیم که نفوذ با حضور متفاوت است. در جهان کنونی، دولتها مهم هستند. البته نمیگوییم که آمریکا افول کرده! آمریکا تا 30، 40 سال آینده قدرت بزرگ در دنیا خواهد بود اما قدرت هژمونیک نخواهیم داشت، نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگر. در زمان حمله به کنگره آمریکا، یک آقایی با من تماس گرفت و گفت که بنویس؛ آمریکا نابود میشود، با من! گفتم؛ من وزیرخارجه هستم، یعنی چه که اینطور بنویس، با من!
🔹 ما دنیا را هنوز قطبی میبینیم و تصور داریم که عربستان چون نوکر آمریکاست، نمیتواند با رقبای آن ارتباط بگیرد. تصور میکنیم که روسیه و چین حاضرند تا منافع خود را خاطر ما به خطر بیاندازند. توقعات بیجا درست میکنیم. الان عربستان، امارات و دیگر کشورها هم با آمریکا و اروپا ارتباط دارند و هم با روسیه و چین ارتباط خوبی برقرار کردهاند. بر همین اساس هم قیاس کنید، رابطه ما با روسیه و چین و عربستان و امارات با این کشورها.
🔹 ما در روابط بینالمللی، مردی و نامردی نداریم. ما دیگر وفاداری در روابط دنیا نداریم. نه قرار است ما به کسی وفادار باشیم و نه کسی به ما وفادار باشند. به همین دلیل هم میگوییم که ما گروههای نیابتی نداریم. مگر حماس با ما در خصوص بشار همراه بودند؟ مگر دوستان ما در عراق در ماجرایی با ما همراه بودند؟ به همین دلیل هم میگویم که نیروی نیابتی معنا دارد.
🔹چین تصمیم گرفته که در حوزه امنیت با آمریکا رقابت نکند. اروپا، تصمیم گرفته در حوزه هنجاری با آمریکا رقابت کند و در حوزه امنیتی چنین تصمیمی ندارد. هر کسی تصمیم گرفته که ببیند کجا مزیت نسبی دارد و این، خاصیت دوران پساجنگ سرد است.
🔹نفوذ ما در منطقه برای ما مهم است اما به این شرط که نفوذ را با حضور اشتباه نگیریم. هیچ کشوری دوست ندارد که نیروی خارجی در خاک کشورش حضور داشته باشد. این مسئله را آمریکا متوجه شده و از سال 2004 به این سو از حضور فراری است. حضور هزینهآفرین است اما ما چون حضور را با نفوذ اشتباه گرفتیم، نفوذ را هم نفی میکنیم. نباید از آن سوی بام افتاد.
🔹نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم کرده و ادبیاتمان را نظامی کنیم. نگوییم قرارگاه دیپلماسی، نگوییم سردار دیپلماسی، ما واژگانمان را از دست دادهایم. خیال میکنند که اگر بگویند که در سنگر هستند، قدرت دارند در حالی که قدرت، مردم هستند. قدرت بخش پزشکی ما هستند. بخش خصوصی و مردم هستند که این کشور را حفظ کردهاند.
🔹مردم را با مشت آهنین نمیتوان حفظ کرد. خدا به رسول خدا میفرماید که رحمت بر تو که با این مردم، نرم و اگر با آنها برخورد تندی داشته، از دور تو پراکنده میشدند.
🔸متن کامل
#امتداد
@emtedadnet
🟢 بیشتر به فکر فهم خود از اسلام باشیم تا مسلمان کردن دیگران
🔹 فکر دینی ما باید اصلاح بشود. تفکر ما درباره دین غلط است، غلط. به جرئت میگویم از چهارتا مسئله فروع، آنهم در عبادات، چندتایی هم از معاملات، از اینها که بگذریم دیگر فکر درستی ما درباره دین نداریم؛ نه در این منبرها و در این خطابهها میگوییم و نه در این کتابها و روزنامهها و مقالهها مینویسیم و نه فکر میکنیم.
🔸 ما قبل از اینکه بخواهیم درباره دیگران فکر کنیم که آنها مسلمان شوند، باید درباره خود فکر کنیم. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
🔹نمیخواهم تخطئه بکنم که چرا مبلّغ به خارج فرستادند. البته کار صحیحی است، بسیار کار خوبی است. شاید در آنجا مسلمان واقعی درست بشود و بعد نمونه شوند برای ما. ولی آنچه که واجبتر است توجه و تنبّه است به اینکه ما مسلمانهایی هستیم که فکرمان درباره اسلام غلط است.
📗 استاد مطهری، ده گفتار، ص۱۵۸-۱۵۷
🔺🔺اسرائیل حداکثر تلاشش این است که جنگ را گسترش دهد؛ به این امید که آمریکا را هم وارد جنگ کند اما مقاومت تا به حال با هوشیاری مانع این اتفاق شده است. ضمن اینکه حزبالله توان دفاع از خودش را دارد، لبنان توان دفاع از خودش دارد و اسرائیلیها هم این را بهخوبی میدانند.
اسرائیل میخواهد بدون اقدام نظامی و با فشار یک امتیازی در لبنان بگیرد تا حداقل از بیآبروییای که در غزه برایش ایجاد شده فرار کند یا بتواند پای دیگران را نیز به جنگ بکشاند. خب! سیاستهای عاقلانهای توسط جبهه مقاومت اتخاذ شده و کماکان هم ادامه دارد ولی این به آن معنا نیست که جبهه مقاومت آمادگی دفاع از خودش را در لبنان نداشته باشد.
🔺🔺موضوع بعدی آینده فلسطین و غزه است. به نظر بنده آنچه مهم است این است که منافع فلسطین و منافع مردم فلسطین باید در هر روندی در آینده حفظ شود.
🔺🔺جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مهم که نقش تاثیرگذاری در منطقه دارد و همه هم به آن اذعان دارند، باید نقش فعالی ایفا کند. بالاخره هر جنگی تمامشدنی است. این یک واقعیت تاریخی است. جنگها یک هفته، یک سال یا 10 سال طول میکشند و بالاخره تمام میشوند. جنگ یک برآیندی دارد و شما باید در آن برآیند حضور داشته باشید و به نظر بنده جمهوری اسلامی باید حضور فعال داشته باشد در اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد، نباید جمهوری اسلامی نقش حاشیهای ایفا کند، بلکه باید نقش مستقیم در هر روندی که میخواهد شکل بگیرد ایفا کند.
به نظر بنده این یک تصمیم راهبردی است. جمهوری اسلامی بزرگترین حامی مقاومت است. جمهوری اسلامی بزرگترین حامی مردم افغانستان بود و سال 2001 نقشی مستقیم به نفع مردم افغانستان ایفا کرد. سال 2003 بزرگترین حامی مقاومت عراق بود و به نفع مردم عراق نقش مستقیم ایفا کرد. به نظر بنده جمهوری اسلامی نقش مستقیمی هم باید به نفع مردم و آینده فلسطین ایفا کند.
الان در یک برهه حساس هستیم؛ اینکه تصمیم بگیرند در آینده برای فلسطین چه اتفاقی خواهد افتاد. غربیها حتما نمیتوانند تصمیمشان را به مقاومت تحمیل کنند اما میتوانند برای مقاومت هزینه ایجاد کنند. جمهوری اسلامی میتواند مانع شود که نه تنها آنها هزینه ایجاد کنند، بلکه مقاومت بتواند از این وضعیت دستاورد داشته باشد.
🔺🔺به نظر بنده ترامپ بهراحتی میتواند نامزد حزب جمهوریخواه شود، ضمن اینکه باید بپذیریم در واقع مساله این است که ریشهداران جمهوریخواه نمیخواهند ترامپ نماینده آنها شود.
ترامپ استاد عوامفریبی است و با حرکات عوامفریبانهای که توانسته ایجاد کند، معلوم نیست روسا و سردمداران که استخوانبندی حزب جمهوریخواه هستند بتوانند در برابر ترامپ مقاومت کنند.
میگویند ترامپ، حزب جمهوریخواه را مال خودش کرده، لذا اتفاقاتی داخل حزب میافتد. اتفاقی که در حزب دموکرات میافتد این است که آیا بایدن نامزد دموکراتها میشود؟
قاعدهاش این است که رئیسجمهور کنونی نامزد دوره بعدی شود ضمن اینکه الان داخل حزب دموکرات رقابتی ایجاد نشده است. برخی پیشبینیها میگوید قبل از مجمع سراسری حزب دموکرات که کنوانسیون حزب دموکرات گفته میشود، آنجا اتفاقی میافتد که فعلا در حد گمانهزنی است اما آنچه ظاهر امر نشان میدهد، معادله بسیار پیچیده است. با توجه به پیچیدگی معادله و با توجه به اهمیت موضوعاتی که در این معادله وجود دارد، تحولات غزه تاثیرگذار خواهد بود.
🔺🔺درست است پشت درهای بسته ممکن است فشارهایی به اسرائیل بیاورند که دیگر تحمل ما تمام شده و افکار عمومی ادامه جنگ را نمیپذیرد اما متاسفانه در سیاست علنی، آمریکا حمایت 100 درصدی از اسرائیل انجام میدهد و این حمایت بیقید و شرط از اسرائیل برای دولتمردان آمریکا هم هزینهساز شده است.
میبینیم که ترامپ با وجود اینکه در دوره ریاستجمهوری خود دربست در اختیار اسرائیل بود اما الان به آن شکل و شدت از رژیم صهیونیستی دفاع نمیکند و حتی انتقادهای جدی از نتانیاهو درباره روشی که نخستوزیر اسرائیل در دوره ترامپ به کار گرفت، کرده و اینها نشاندهنده واقعیات افکار عمومی است.
🔺🔺حمایت از اسرائیل، اجماع دستگاه سیاست خارجی آمریکا شده و خیلی ربطی به جمهوریخواهان و دموکراتها ندارد.
اتفاقا در گذشته دموکراتها بیشتر از جمهوریخواهان از اسرائیل حمایت میکردند و رای یهودیان آمریکا هم عموما دموکرات بوده است. این قضیه در دوره بوش پسر و ترامپ تغییر کرد و شاید یکدورهای شدن ریاست جمهوری بوش پدر (جرج هربرت واکر بوش) هم به خاطر فشار لابی صهیونیسم بود که دیده شد به اندازه کافی طرفدار اسرائیل نیست اما دیدیم بوش پسر در دوران ریاست جمهوری تمام تلاش خود را کرد تا در جهت منویات اسرائیل گام بردارد و هیچگاه با اسرائیل درنیفتد، چون بوش پسر سال 1992 رئیس کارزار انتخاباتی پدرش بود که از بیل کلینتون شکست خورد و این موضوع همیشه به عنوان یک خاطره در ذهن جرج دبلیو بوش مانده بود.
🔺🔺این روایت تاریخی است که از سال 1967 به بعد آمریکا تماما آمد و جایگزین انگلیس و فرانسه در حمایت از اسرائیل شد.
شما میبینید که سال 1956 در جنگ سوئز، آمریکا موضع متفاوتی اتخاذ کرد. انگلیس و فرانسه بودند که همراه با اسرائیل حرکت میکردند. در مورد سلاح هستهای اسرائیل هم همینطور است؛ بیشترین کمک به سلاح هستهای اسرائیل را فرانسه انجام داد تا آمریکا ولی از 1967 به بعد کاملا مشخص است که آمریکاییها تمامقد در کنار اسرائیل برای سرکوب مردم فلسطین ایستادند و این را ادامه دادند.
این به ضرر بایدن تمام میشود، چون بایدن در حال از دست دادن رایی است که در برابر ترامپ به میدان آمده بود و به سبد او ریخته شد. انتخابات قبلی یکی از پرحضورترین و پرمشارکتترین انتخابات آمریکا بود، به خاطر نوع دوقطبیای که در جامعه آمریکا ایجاد شده بود.
یک قسمتی از گروهی که به بایدن رای دادند، امروز از او جدا شدهاند و نمیدانند کجا بایستند. به نظرم این سیاست حمایت بیحد و حصر بایدن از اسرائیل برایش هزینهساز شد.
این را هم عرض کنم که ریگان هم به اسرائیل فشار چندانی نیاورد و کسی که به اسرائیل فشار آورد، مقاومت بود. یعنی حمله شارون به لبنان در سال 1978 تا رود لیتانی و سال 1982 تا بیروت باعث ایجاد مقاومت شد. یعنی اشتباهی که اسرائیل کرد و الان هم میکند این است که با اقدام نظامی نمیتواند مقاومت مردمی را از بین ببرد.
🔺🔺امروز حماس در غزه و کرانه باختری محبوبترین گروه است و در کل فلسطین با فاصله زیاد از بقیه جلوتر است. ممکن است اسرائیل «حماسِ اداری» را در غزه برچیده باشد و مدیریت غزه الان در دست حماس نیست اما «حماس سیاسی و مقاومتی» قدرت پیدا کرد.
کما اینکه حمله اسرائیل به لبنان اگرچه باعث شد جنبش فتح به تونس اخراج شود و به آنجا مهاجرت کند اما همزمان باعث شد جهاد اسلامی، حزبالله و حماس تشکیل شوند. یعنی در فاصله سالهای 1982 تا 1990 شاهد شکلگیری ۳ گروه اصلی مقاومت در برابر اسرائیل بودیم؛ جهاد اسلامی، حزبالله و بعد با فاصلهای حماس.
🔺🔺موضوعی که به این قضیه در آمریکا اضافه شده، بحث گروههای افراطی مسیحی است؛ گروههایی که به روایات تورات و انجیل یا عهد جدید و قدیم درباره بازگشت حضرت مسیح(ع) و نقشی که یهودیها در این وضعیت دارند، اعتقاد دارند.
در دولت ترامپ ۲ نفر نقش برجستهای در این قضیه داشتند؛ آقای پمپئو و آقای پنس که معاون ترامپ بود، اینها رپچریست بودند؛ کسانی که به جنگهای آخرالزمانی اعتقاد دارند. آنها حامیان عجیب و غریبی برای رژیم صهیونیستی هستند، چون معتقدند یهودیها باید برای بازگشت حضرت مسیح(ع) حضور داشته باشند و نگاهشان اینگونه است که آنها قربانیان بازگشت حضرت مسیح(ع) هستند.
🔺🔺 رای اخیر دیوان بینالمللی دادگستری که هم رای به صلاحیت دیوان و هم دستور موقت برای جلوگیری از نسلکشی است، شکست بزرگی برای رژیم صهیونیستی است.
البته دیوان بینالمللی دادگستری در رایهای خود ملاحظات سیاسی را هم در نظر میگیرد که در رای اخیر هم دیدیم ملاحظاتی را در نظر گرفته بود. قبلا هم سابقه داشته اعضای این دیوان به علت گرایشهای ملی خود مثلا در رابطه با استفاده از سلاحهای هستهای در سال ۱۹۹۶ میلادی رایی دادند که به لحاظ حقوقی کاملا قابل سوال بود! اما در این دیوان قضات از شهروندان ۶-۵ کشور حضور دارند که چند تا از این کشورها هستهای هستند و چند تا هم زیر چتر کشورهای هستهای هستند و از آنها نمیتوانیم توقع داشته باشیم علیه مواضع ملی خودشان رای بدهند؛ اگرچه ادعا میشود در قالب صلاحیت شخصی خودشان در دیوان حضور دارند.
الان هم ترکیب دیوان به شکلی بود که کشش آن به سمت غرب بود اما جنایات رژیم صهیونیستی آنقدر واضح بود که جز این نمیتوانستند رای دیگری بدهند و حداکثر سعی و تلاش خود را کردند تا رایی بدهند که کمتر علیه رژیم صهیونیستی باشد اما پیروزی بزرگی بود بویژه برای آفریقای جنوبی که این قدرت اخلاقی را هم داشت که این موضوع را در آنجا مطرح کند و شاید بهترین انتخاب برای طرح این موضوع در دیوان بینالمللی دادگستری، آفریقای جنوبی بود.
اینکه آیا اینها فایدهای هم دارد، بستگی به این دارد که شما چه توقعی از آنها دارید. از دیوان بینالمللی دادگستری نمیشود توقع این را داشت که توازن قدرت دنیا را به هم بزند، بلکه آنها میتوانند توازن قدرت را تعدیل کنند. تا حدی ابزارهای مختلفی وجود دارد برای تعدیل توازن قدرت و سازمانهای بینالمللی هم در همین حد نقش ایفا میکنند. میتوان توجه کرد که همین تصمیمات و رای اخیر مجمع عمومی چقدر برای رژیم صهیونیستی میتواند گران تمام شود و اگر گران تمام نمیشد در جلسات دادگاه لاهه شرکت نمیکرد.
مصاحبه محمدجواد ظریف با روزنامه وطن امروز
❇️عصر ما بخش هایی از مصاحبه را بازنشر میکند👇👇
✅بخش نخست از صحبت محسن میردامادی در عرصه سیاست خارجی مطرح شده در مجمع عمومی اخیر حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
✍🏻امتداد-گروه خبر: محسن میردامادی دبیرکل حزب مشارکت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم و عضو حزب اتحاد ملت درمجمع عمومی حزب اتحاد درارتباط با عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ماجرای 7 اکتبر مباحثی را مطرح کرد که خلاصه آن را در زیر می خوانید:
🔹در عرصه سیاست خارجی در دوره آقای رئیسی، دولت برخی اقدامات مثبت داشته و در موارد مهم و استراتژیکی هم به خطا رفته است.
🔹در نکات مثبت، یکی پیوستن به دو سازمان بین المللی بود که مهم بودند؛ یکی شانگهای و دیگری بریکس. برای عضویت در این سازمانها کارهایی در دولت قبل شده بود، بخصوص در مورد شانگهای و عضویت در مراحل نهایی بود. این دولت هم که آمد روند را متوقف نکرد و عضویت کامل در سازمان شانگهای حاصل شد. همچنین در مورد بریکس که قبلا کارهای کمتری شده بود، دولت فعلی ادامه داد و کار را به نتیجه رساند. این سازمانهای بین المللی ممکن است در کوتاه مدت خیلی دستاورد محسوسی برای ما نداشته باشند، ولی بههرحال چارچوبی بین المللی برای فعالیت دیپلماتیک است.
🔹 اما از این موارد که بگذریم، با موارد مهم دیگری مواجهیم که از دید ما بهعنوان اصلاح طلبان مورد نقد جدی در سیاست خارجی است. مهم ترین آنها دو مورد استراتژیک در عرصه سیاست خارجی است.
موضوع اولی که ما همواره در قبال آن انتقاد جدی داشته و داریم و بارها به دولت و بطور کلی به حاکمیت در حوزه سیاست خارجی گفته و تکرار کردهایم، موضوع برجام و تنش مزمنی است که با قدرتهای غربی داریم و متاسفانه همچنان باقی مانده و حتی تشدید شده است.
ما با برجام، هم میتوانستیم دستاورد اقتصادی قابل توجهی داشته باشیم، هم میتوانستیم تنش زدایی جدی با بلوک غرب داشته باشیم
چین هم در بده و بستان با این کشورها همین کار را میکند و منافع ملی ما را قربانی می کند که کرد. زیرا میداند این ما هستیم که نیازمند او هستیم که تنها خریدار نفت ماست و نفتمان را مجبوریم به او بفروشیم
🔸چگونه به اینجا رسیدیم؟
✍ لطفالله میثمی
✅قانون اساسی در عمر صدوبیستساله خود با فرازونشیبهای بسیاری روبهرو بوده است، طبعاً دو نظام ریشهدار، یکی نظام شاهنشاهی و دیگری نظام حلال و حرام، نقش بسیاری در قانون اساسی داشتهاند. لازمه دستیابی به توسعه پایدار و موزون این است که قانون اساسیای داشته باشیم که ما را به هدف دستیابی به توسعه برساند؛ بنابراین همواره سعی من و تحریریه نشریه بر این بوده است که دو نظام شاهنشاهی و حلال و حرام در نظام قانون اساسی را ادغام کنیم و به قانون واحدی چون قانون اساسی دست یابیم که هم مقبول ملت و هم مشروع باشد. ملت ما در این ۱۲۰ سال از تداخل و تنازع این سه نظام، رنجهای بسیاری را متحمل شده است. نقش آیتالله نائینی در انقلاب مشروطیت این بود که دین و فقه را بهصورت قانون و حقوق درآورد تا در کشور مرکبی مانند ایران که از دینها، نژادها، اقوام و زبانهای مختلف برخوردار است، همه به زبان قانون و حق شهروندی با هم به گفتوگو بپردازند و کارهای توسعه را به پیش ببرند. آیتالله منتظری با توجه به اینکه ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را بر عهده داشت، در همین راستا نقش بسیاری ایفا کرد؛ بدین معنا شورای ترازی که در قانون اساسی مشروطیت نظر مراجع دینی را نمایندگی میکرد، به شورای نگهبان قانون اساسی تبدیل شد تا به دین و فقه و بهعبارتی به قول مرحوم امام خمینی اجتهاد مصطلح صورتبندی قانونی ببخشد.
✅در شماره ۵۰ نشریه چشمانداز ایران، در گفتوگویی که با آیتالله منتظری داشتیم، ایشان معتقد بودند نگهبانی از قانون اساسی توسط شورای نگهبان بدینمنظور بود که فقها و حقوقدانان شورای نگهبان، مرجعیت تصمیمگیری خود را مبتنی بر تکتک مواد قانون اساسی قرار دهند؛ قانون اساسیای که به تصویب فقها و اندیشمندان رسیده است که ضمن داشتن مشروعیت، رأی مردم را نیز در پشتوانه خود دارد: یک بار رأی مردم به نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان؛ و بار دیگر، رأی مردم بعد از تصویب قانون اساسی. ایشان بدین مضمون میگفتند در خبرگان قرار نبود فقها و حقوقدانان شورای نگهبان بر اساس اجتهاد مصطلح یا نظام حلال و حرام، یا آموزشهای جاری قضاوت کنند، بلکه باید تصمیمگیریشان مبتنی بر مواد قانون اساسی باشد. تفسیر قانون توسط شورای نگهبان باید مبتنی بر نص قانون باشد، نه مغایر آن و از آییننامه و روش تفسیر برخوردار باشد.
✅آیتالله منتظری: «اصل قانونگذاری و قانونگرایی امری عقلایی، بلکه بر اساس پذیرش حسن عقلی عدل، امری عقلی و بروندینی است، ولی کیفیت تنظیم و مفاد و اجرای آن در جامعه دینی امری درون دینی است که باید بر پایه قواعد شرع تحقق یابد. اصل چهارم قانون اساسی، به مناسبت حکم و موضوع مربوط به آن اصولی است که در ارتباط با احکام شرع باشد؛ بنابراین اصولی که به چگونگی انتخاب مدیران جامعه یا نحوه اداره جامعه و یا احراز و اجرای احکام شرع مربوط است، موضوعاً از این اصل خارج میباشند... ارائه برداشتی از اصل چهارم که موجب بیاثر شدن قانون اساسی گردد، نه مقصود تدوینکنندگان قانون اساسی بوده و نه اکثریت مردمی که به آن رأی مثبت دادند. در هر صورت، چون قانون اساسی مربوط به مدیریت کلان جامعه و تصرف در شئون مختلف آن میباشد، اکنون که نزدیک به سه دهه از تصویب آن میگذرد و ترکیب جمعیت بهطور غالب تغییر کرده، قانون اساسی کشور باید مورد رضایت اکثریت مردم حاضر قرار گیرد.
✅متأسفانه اعضای شورای نگهبان فراموش کردند موجودیت آنها در مرحله نخست به رأی مردم در انتخابات خبرگان و در مرحله دوم به رأی مردم پس از تصویب قانون در مجلس خبرگان مشروط است. همچنین بهتدریج فراموش کردند شورای نگهبان نهادی است جزو ارگان تقنینیه و میبایستی مرجعیت فکریاش مواد قانون اساسی باشد، نه آموزشهای جاری و سنتی. آنها بهتدریج قرائت معکوسی را از قانون اساسی و نیت قانونگذاران زمزمه کردند، بدین ترتیب که:
۱ - تکتک مواد قانون اساسی که هم مشروعیت و هم مقبولیت دارد، مشروط به اصل ۴ این قانون است.
۲ - اصل ۴ قانون هم مشروط به موازین اسلامی است.
۳ - موازین اسلامی هم مشروط به فهم فقهای شورای نگهبان است که همان فهم مبتنی بر آموزشهای حوزهای و اجتهاد مصطلح است که به قول امام کافی نیست.
نتیجه آن همه جانفشانی برای دستیابی به یک انقلاب توحیدی، اسلامی و مردمی و قانون اساسی محصول انقلاب، خلاصه شده در فهم فقهای شورای نگهبان. در این مورد، طنزی به زبانها جاری شد که آیا ما قانون اساسی داریم یا همهاش فهم فقهای شورای نگهبان است.
منبع: سرمقاله چشمانداز ایران شماره 143
برای مطالعه متن کامل سرمقاله به آدرس http://B2n.ir/y48619 مراجعه کنید.
🔴نقد و نه ملامت!
🔺اعتماد ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘قصد نداشتم که دیگر در باره سفرهای استانی آقای رییس جمهور چیزی بنویسم، چون بیفایده میدانستم ولی سخنان ایشان در بندرعباس موجب شد که توضیحاتی را بدهم، آقای رئیسی اظهار داشت که؛
▪️میتوانیم بهجای سفر استانی در تهران بمانیم و گزارش بگیریم اما شنیدن کِی بود مانند دیدن...برخی ما را مورد ملامت قرار دادند که چرا این سفرها انجام میشود... ما را ملامت نکنید این راه را برگزیدیم و برکات بسیاری در این مسیر هست...اگر بتوانم به بخشها و روستاها هم سفر میکنم چون دیدن مسایل و مشکلات...وقتی میآییم مردم را میبینیم برای تصمیمگیری میتوان گامهای بهتری را برداشت.▪️
🔘۱ـ اولین نکته این است که کسی رفتن به این سفرها را ملامت نمیکند. چون ملامت کردن معطوف به انجام عمل نکوهیده است و سفرهای استانی نمیتواند ذاتاً نکوهیده باشد، سهل است که پسندیده هم هست. آنچه که گفته میشود ملامت نیست، نقد است و میان این دو فاصلهای فراوان است. نقد معطوف به اثربخشی یک سیاست با توجه به وظایف است.
🔘۲ـ شاید آقایان گمان میکنند که حتماً کار خوبی انجام میدهند که منتقدان از جمله بنده حسادت ورزیدهایم و میخواهیم آنان را از این کار پسندیده باز داریم. برای رفع این سوءتفاهم، امیدوارم که ایشان بتواند به هدفشان که سفر کردن نه فقط به استان که به شهرستان و بخش و دهستانهای کشور هم هست عملی شود و آن اندازه در سفر باشند که فرصتی برای حضور در پاستور نداشته باشند.
🔘بنده اگر خائن به کشور و مقامات آن بودم، حتماً هر روز در مدح و ستایش این سفرها مینوشتم. ولی واقعیت این است که بسیار خوشحال خواهم شد که ایشان حداقل برخی از وعدههای اصلی خود را محقق کند و با ایجاد سالانه یک میلیون شغل مولد و یک میلیون واحد مسکونی و تورم تک رقمی به مردم خدمت کند و قطعا بنده هم بی قید و شرط حمایت خواهم کرد همچنان که در دولت اول اصولگرایان هم یکی از حامیان جدی تغییر سیاست فروش حاملهای انرژی و پرداخت مستقیم یارانهها بودم.
https://telegra.ph/نقد-و-نه-ملامت-02-05
🖋 یادداشت راهبرد: اکسیر وارونه قدرت
👈 محمدجواد روح
✍ در روزهایی که بنا بر مناسبت ایام دهه فجر، هر روز گروهی از مسئولان و مقامات نهادهای مختلف حکومتی به آرامگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی میروند و تجدید میثاق میکنند؛ گفتارهای سیدحسن خمینی در مقام میزبان، طبعاً رنگ و بوی تکرار میگیرد و در بسیاری از این مراسم، نقل قول و سخن مفصلی از وی منتشر نمیشود و گویی، فراتر از حد رعایت ادب سخنی نمیگوید.
✍ اما در میان این برنامههای متعدد، برخورد سیدحسن خمینی در مراسم حضور مدیران ارشد سازمان صداوسیما، متفاوت بوده است. او در این مراسم که دیروز برگزار شد، فرصت را مناسب دید تا از منظری متفاوت و البته کنایهآمیز و آمیخته به هشدار، با مدیران صداوسیما سخن بگوید و تلویحاً از آنان بخواهد از تجربه همتایان خود در دوران پهلوی درس بیاموزند و بیش از این، تحت عنوان «رسانه ملی» از آحاد ملت و افکارعمومی فاصله نگیرند.
✍ سخنان سیدحسن خمینی از آن جهت اهمیت دارد که همین چند روز پیش، خبر رسید دولت و مجلس بودجه سازمان صداوسیما را برای سال آینده چنان بالا بردهاند که به سه برابر سال قبل میرسد. آن هم درست در شرایطی که فشارهای اقتصادی و تورم، بخش زیادی از جامعه را متأثر ساخته است و در گذران و قوت یومیه خود ماندهاند.
✍ چنین است که صداوسیما و لشکر چنددههزار نفری کارمندان آن، در منظر جامعه، نورچشمیهایی را میمانند که با تولید گفتارهایی بر سبیل مدح و شعار، از آسایش و رفاه بهره میبرند؛ درست برخلاف سایر کارمندان دولت که افزایش حقوق آنها از ۱۸ به ۲۰درصد محل تردید و سوژه کشاکش دولت و مجلس است. گویی، صداوسیما جزیره جدا از آحاد ملت و کارکنان دولت است که این موقعیت از آن یافتهاند که خود را رسانه و صدای اکثریت ملت قرار ندادهاند.
✍ گفتار سیدحسن خمینی درعینحال، درست در روزهایی بیان میشود که شبکه تلویزیونی «منوتو» کرکره خود را پایین کشیده است؛ شبکهای که ناظران و کارشناسان رسانه، آن را تجربهای موفق در دستیابی به هدفی که ترسیم کرده بود، تحلیل میکنند. آن هدف، درست همان بود که نواده امام دیروز از شکست آن در مقطع انقلاب سخن گفت. «منوتو» میخواست و توانست تصویر رژیم پهلوی را در منظر افکارعمومی ایرانیان -بهویژه نسلهای جوانتر- بهبود بخشد؛ تا جایی که بسیاری از مؤثران انقلاب گرفتار حتی درگذشتگان فرهنگ و هنر در سالهای اخیر، سوژه حملات گسترده در فضای مجازی و افکارعمومی قرار گرفتهاند با این اتهام که در برانداختن رژیم سابق، نقشی و اثری داشتهاند.
✍ در چنین بستر و موقعیتی است که گفتار دیروز سیدحسن خمینی اهمیت بیشتری مییابد. گفتاری که در آن، از تجربه دوسویه صداوسیمای پهلوی ازیکسو و کنش رسانهمحور انقلابیون از سوی دیگر سخن گفت و سقوط را فرجام بیتوجهی رسانه اصلی رژیم سابق به افکارعمومی دانست.
✍ نکته کلیدی سخن سیدحسن خمینی آنجا بود که از شکست صداوسیمای پهلوی از یک برنامه نیمساعته در رادیویی خارجی گفت. منظور او، همان برنامه «صدای روحانیت» بود که در دوران تبعید امامخمینی به عراق با مدیریت سیدمحمود دعایی از رادیو بغداد پخش میشد؛ برنامهای که شاید توفیق و تاثیرگذاری آن، رهبران انقلاب را به این تصور انداخت که وقتی با یک برنامه نیمساعته میتوان موتور انقلاب را راه انداخت و رژیمی به استحکام پهلوی را برانداخت؛ لابد با در اختیار گرفتن حکومت و انبوه رسانههای آن، میتوان انسان و جهانی از نو ساخت.
✍ این تصور و توهم بود که گرچه تا چند سالی پیش رفت؛ اما از مقطعی به بعد تاثیری وارونه گذاشت. کار به جایی رسید که هرچه صداوسیما و رسانههای مشابه آن بگویند و بخواهند، درست در مقابل راهی است که جامعه میپیماید.
✍ اگر جامعه میدید کسی در صداوسیما مورد اتهام یا مشغول اعتراف است، اتفاقاً با آن ابراز همدلی و همراهی میکرد. در مقابل نیز، صداوسیما (بهویژه در سالهای اخیر) هر چهره و مجری را که محبوب جامعه یافت، او را به اتهامی بیرون انداخت.
✍ حاصل این وضعیت و روند، جز آن نبوده و نیست که امروز صداوسیما با وجود بودجه و امکانات و هزاران نیرو، به اندازه یک شبکه کوچک ماهوارهای و حتی کانالی تلگرامی تاثیر ندارد.
✍ این روند که از یک برنامه رادیویی نیمساعته اما مؤثر و جریانساز در سال۱۳۵۷ به صدها کانال و روزنامه و خبرگزاری بیاثر و حتی دشمنساز در سال۱۴۰۲ رسیده است، روند درسآموزی است؛ البته برای آنان که ببینند و بشنوند.
✍ این، همان اکسیر وارونه قدرت است. اکسیری که طلا را مس میکند و بزرگترین رسانه را بیاثر و بیمخاطب میسازد...
@javadrooh
▪️انالله وانا الیه راجعون
سرکار خانم دکتر جمیله کدیور
جناب آقای دکتر محسن کدیور
درگذشت پدر فاضل و اندیشمندتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت میگوییم.
امید که روح آن عالم فرهیخته، قرین رحمت واسعه الهی قرار بگیرد.
حزب توسعه ملی ایران اسلامی
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
#گزیده_های_جهان
☑️ منابع قدرت آمریکا؛ سیاست خارجه برای جهان تغییر یافته
▫️جیک سولیوان، فارین افرز (۲۴ اکتبر ۲۰۲۳)
▫️ترجمه فارسی: کانال تحلیلی ابتکار ایران
@yekhezaran
بیانیه تحلیل حزب توسعه ملی ایران اسلامی در خصوص حوادث دی ماه ۱۴۰۲
❇️ تکرار حوادث مشابه حادثه کرمان، حکایت از عدم توجه دستگاه های اطلاعاتی به اولویت های امنیتی دارد.
️❇️ غیبت دیپلماسی فعال در حوادث اخیر از بیکفایتی مسؤلان دستگاه دیپلماسی کشور حکایت می کند.
️❇️حزب همچنین نمی تواند تأسف عمیق خود را از واکنش های ضد ملی برخی که به انگیزه ضدیت با حاکمیت در فاجعه کشته شدن هموطنانشان و نیز ترور نظامیان شادمانی و دست افشانی کردند و برخی دیگر که نابخردانه آن را نعمتی الهی و شایسته شکرگزاری دانستند، ابراز ندارد. این واکنشهای ضد ملی بیش از هر چیز ضرورت تغییر رویکردهای جاری، توجه به همبستگی ملی و تعمیق و تحکیم آن حکایت دارد.
🔹حزب_توسعه_ملی_ایران_اسلامی در بیانیه ای تحلیلی به بررسی حوادث رخ داده در دی ماه امسال پرداخت.
متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمایید
https://telegra.ph/tosee-melli-01-30
🔺🔺نتیجه این شد که سال 2000 رژیم صهیونیستی به خاطر مقاومت از لبنان خارج شد و سال 2005 به خاطر مقاومت از غزه خارج شد، لذا این حرکتها باعث میشود مقاومت مردم در برابر اشغال خارجی یک واقعیت شود و غربیها باید این را بپذیرند. هر قدر اسرائیل بیشتر حماس را سرکوب کند، مقاومت بیشتر میشود.
پیش از 7 اکتبر در فلسطین بویژه کرانه باختری حمایت از حماس در مقابل دولت محمود عباس حمایت نسبتا برابری بود ولی امروز حماس با فاصله بسیاری از بقیه جلوتر است.
🔺🔺همه ما دلمان از اینکه این همه فلسطینی قربانی جنایات و نسلکشی رژیم صهیونیستی شدند، میسوزد؛ اما مردم فلسطین هستند که باید تصمیم بگیرند 7 اکتبر به نفعشان بوده یا به ضررشان.
خیلی از روشنفکران ما میآیند و میگویند 7 اکتبر به کشتار انجامید و از این قبیل حرفها میزنند. ما میتوانیم همدردی کنیم اما تصمیم اینکه ۷ اکتبر درست بوده یا نه با مردم فلسطین است. مردم فلسطین تایید کردهاند تصمیم 7 اکتبر درست بوده است، چون تمام نظرسنجیها نشان میدهد فلسطینیها بعد از ۷ اکتبر از حماس بیشتر حمایت کردند.
اگر معتقد بودند اقدام حماس غلط بوده که حمایت نمیکردند، لذا مردم فلسطین رای دادهاند که ۷ اکتبر درست بوده و این حق آنهاست که رای بدهند. ما حق داریم همدردی کنیم اما حق نداریم به جای مردم فلسطین تصمیم بگیریم که حماس کار درستی کرده یا نه.
مردم فلسطین بارها تصمیم خودشان را در نظرسنجیها اعلام کردهاند اما اینکه چرا این تصمیم را گرفتند، میتوانیم تحلیل کنیم، نمیتوانیم تصمیم بگیریم.
🔺🔺تحلیل بنده این است که مردم فلسطین با یک «انتخاب» مواجه نبودند، با یک «اضطرار» مواجه بودند. موضوع فلسطین در حال حذف شدن از صحنه روزگار بود.
مردم غزه در یک زندان روباز ۲ میلیون نفری زندانی بودند و کم کم داشتند زندانیان فراموش شده تاریخ میشدند. همانطور که شما گفتید در سازمان ملل متحد نتانیاهو در نقشهای فلسطین را حذفشده نشان داد.
او در آن نقشه، فلسطین را به شمول کرانه باختری و غزه به عنوان اسرائیل نشان داد و گفت ما با ۹۸ درصد جهان عرب ارتباط داریم و آن ۲ درصد هم خودشان مشکلشان را حل کنند.
در این شرایط برای مردم فلسطین دعوا بر سر انتخاب نبود، بلکه بر سر مرگ و زندگی بود. به خاطر همین است که مردم فلسطین با درصد رای بالا از حماس حمایت میکنند.
ممکن است کسانی با برخی اتفاقات ۷ اکتبر موافق نباشد. خود حماس هم گفت عملیات نامنظمی در اسرائیل انجام شد و عملیات منظم نبوده، حماس اهدافش مشخص بوده، اهداف نظامی بودند، نظامیان سابق بودند، زنان و کودکان جزو اهداف حماس نبودند اما اینها حواشی قضیه است. واقعیت قضیه تصمیم راهبردی حماس و خود مردم فلسطین بوده است.
🔺🔺از سوی دیگر ما نباید یک تصمیم ملی را به تصمیم نیابتی تبدیل کنیم. اگر نیابتی بود که مردم فلسطین حمایت نمیکردند و میگفتند اینها گروهی مزدور هستند و به نیابت از دیگران این کارها را کردهاند. چرا مردم فلسطین از ۷ اکتبر حمایت کردند؟ چون حماس یک اقدام اصیل انجام داد؛ اقدامی با خواست فلسطینی، با دلایل فلسطینی و با زمینههای فلسطینی.
جنایات اسرائیل بعد از سال 2005 روزانه در غزه ادامه
داشته است. درست است اسرائیل از سال 2005 از غزه خارج شده اما محاصره غزه و اینکه آنجا به یک زندان بزرگ تبدیل شده بوده برای یک روز و ۲ روز نبود، بلکه برای دههها و سالها ادامه داشت، لذا ۱۸-۱۷ سال مردم غزه زندانی بودند و اسرائیلیها هر جنایتی میخواستند در فلسطین انجام میدادند.
حتی در کرانه باختری هم همینطور است. بنده به کرانه باختری میگویم «بانتوستان»؛ اگر خاطرتان باشد در رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، تکههایی بود که سیاهپوستان زندگی میکردند و میگفتند شما اینجا خودمختاری دارید و هر جوری که میخواهید زندگی کنید که به آن بانتوستان میگفتند.
آیا دنیا به بانتوستان رضایت داد؟ مردم در فلسطین حتی از این دهکده به آن دهکده که میخواهند بروند باید از زیر نظر سربازان اسرائیلی عبور کنند؛ اینها واقعیت علیالارض است؛ چند بانتوستان در کرانه باختری و غزه و یک زندان بزرگ در غزه که اینها هم تازه بعد از پروسه توافقات مادرید و اسلو در دهه 90 میلادی است
🔺🔺در همین موضوعات اخیر، وتو کردن آمریکا برای آنها هزینه دارد. آقای بایدن به دلیل اینکه با آتشبس میان رژیم صهیونیستی و فلسطین مخالفت میکند، بسیاری از حمایتهایش را از دست داده است.
🔺🔺شاید اینجا لازم باشد نقبی به شکستی که رژیم صهیونیستی متحمل شده، بزنم. ۲ محور در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از ابتدای تاسیسش وجود داشته؛ یکی محور مظلومنمایی بوده که اسرائیلیها میگفتند به ما و یهودیها ظلم شده و ما مظلوم هستیم (حالا اینکه مظلوم هستند یا به دیگران ظلم میکنند، بحثی جداست) و همیشه سعی داشتند این مظلومنمایی را زنده نگه دارند.
زمانی با هولوکاست این را پیش میبردند. بعد با ادعای اقدامات تروریستی اعراب علیه اسرائیل بود، بعد از دهه ۱۹۹۰ میلادی شروع به برجسته کردن خطر ایران - نه تنها علیه اسرائیل، بلکه جهان - کردند و با امنیتیسازی (Securitization) و تهدیدانگاری از ایران تلاش کردند خودشان را مظلوم نشان دهند و گفتند میخواهند هولوکاست را تکرار کنند و متاسفانه برخی صحبتها هم که در دولت نهم زده شد، این امکان را به آنها داد تا بازی مظلومنماییشان را شکل بدهند.
🔺🔺ستون دیگرش شکستناپذیری است. اسرائیلیها همیشه در جنگ با دولتهای عربی پیروز شدهاند. درست است آمریکا همیشه حامی آنها بوده و برای ارسال سلاح به رژیم صهیونیستی پل هوایی در سالهای 1967 و 1973 ایجاد کرد تا در برابر کشورهای عربی شکست نخورد ولی سرانجام اسرائیل بر کشورهای عربی پیروز بوده، لذا اسرائیل این افسانه شکستناپذیری را داشته که البته این افسانه یک بار سال 2000 با اخراج اسرائیل از لبنان و یک بار هم سال 2005 با اخراج اسرائیل از غزه توسط مقاومت - و نه دولتها - با الهام از انگیزشهایی که انقلاب اسلامی ایران برای مقاومت ایجاد کرده، شکست.
دیدیم که بعد از هر دوره، اسرائیلیها با حجم وسیع عملیات ضدانسانی تلاش کردند «بالانس وحشت» را ایجاد و افسانه شکستناپذیری را تقویت کنند. این ۲ ستون سیاست خارجی اسرائیل است؛ شکستناپذیری و مظلومنمایی.
خیلی هم جالب است که این ۲ ستون معارض همدیگر است اما اسرائیلیها که ید طولایی در روایتسازی دارند، پلی بین این ۲ ستون با ۲ کلمه زدند: دیگر هرگز! میگویند ما دیگر اجازه نمیدهیم مظلوم باشیم، دیگر اجازه قتلعام شدن را نمیدهیم، لذا باید شکستناپذیر باشیم و این افسانه شکستناپذیری و اقدامات ضدانسانیشان را بسیار برجسته میکنند.
🔺🔺انگیزش بسیار مهمتر از بقیه منابع قدرت جمهوری اسلامی است. توان انگیزشی جمهوری اسلامی در مقاومت توانست اسرائیل را اخراج کند.
🔺🔺 ۳ رکن سیاست جنگی اسرائیل وجود دارد که توسط «بنگوریون» اعلام شده است؛ اول اینکه جنگ باید در خارج از اسرائیل باشد، دوم جنگ باید به شکل غافلگیرانه باشد و سوم اینکه جنگ باید سریع تمام شود و این ۳ ستونهای دکترین نظامی اسرائیل است.
هم آن ۲ ستون سیاست خارجی اسرائیل هم آن ۳ ستون سیاست نظامی اسرائیل، در جنگ غزه و در عملیات ۷ اکتبر شکست خورد.
در وهله اول اسرائیلیها سعی میکردند راهبرد مظلومنمایی خودشان را حفظ کنند، آن هم با آن دروغهایی که میگفتند که بچههای ما را کشتند که مشخص شد همهشان دروغ بوده است اما زمانی که به بیمارستان حمله کردند، ستون مظلومنماییشان شروع به فروریختن کرد و امروز به همین دلیل اسرائیل بدترین شرایط را در افکار عمومی جهان و در داخل سرزمینهای اشغالی دارد؛
هر ۲ تصویر اسرائیل یعنی هم تصویر شکستناپذیری و هم مظلومنمایی اسرائیل شکست. تمام وحشیگریهایی که اسرائیل انجام میدهد برای این است که حداقل تصویر شکستناپذیری خودش را احیا کند. همه تلاشی هم که آمریکا برای جلوگیری از آتشبس میکند، این است که شکستناپذیری اسرائیل را احیا کند، چون پذیرش آتشبس یعنی شکست اسرائیل.
به نظر بنده اسرائیل هر میزان عملیات وحشیانه خود را ادامه دهد، تصویر شکستناپذیرش قابل احیا نیست. با توجه به این واقعیت است که میبینیم آقای بایدن در داخل آمریکا هم با مشکل روبهرو شده است.
🔺🔺در اینکه رژیم صهیونیستی حتما یک پروژه غربی در منطقه است، حالا قبل از اینکه یک پروژه آمریکایی هم باشد، یک پروژه انگلیسی – اروپایی در منطقه است، تردیدی نیست ، ولی بعد از آن آمریکا به عنوان بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی حضور داشته و تقریبا میشود گفت اسرائیل بدون آمریکا در برهههای مختلف توان و ادامه حیات نداشته است.
🔺🔺اگر جنگ ۱۹۶۷، جنگ ۱۹۷۳ و جنگ اخیر را در غزه در نظر بگیریم، نقش آمریکا نقش بسیار برجستهای است و مشاهده میکنیم آمریکا با وقاحت حتی با آتشبس مخالفت کرده و این موضع را دنبال میکند اما واقعیت آن طرف صحنه این است که در آمریکا یک اصطلاحی است به نام «Israel Firsters» یا کسانی که برایشان اسرائیل از آمریکا مهمتر است.
امروز اگر کسی این اصطلاح را به کار ببرد میگویند او ضدیهود است و با این عنوان (anti-Semitic) با وی برخورد میکنند. در واقع لابیهای صهیونیسم این اتهام را میزنند تا بتوانند غوغاسالاری کنند، چون آنها در آمریکا در غوغاسالاری ید طولایی دارند.
به همین دلیل زمانی که بنده وزیر بودم از عبارت «Netanyahu Firsters» استفاده میکردم و این یعنی کسانی که منافع نتانیاهو برای آنها مهمتر از منافع آمریکاست.
لذا امروز خیلیها معتقدند منافع اسرائیل در بسیاری موارد، با توجه به حضور گستردهای که اسرائیلیها در صحنه سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی آمریکا دارند، اولویت دارد و منافع آمریکا قربانی منافع اسرائیل میشود.
شاید یادتان باشد که ترامپ گفت من به خاطر اسرائیل از برجام خارج شدم و این نشان میدهد منافع اسرائیل حاکم است، لذا رابطه بسیار پیچیدهای است و بهراحتی نمیتوان گفت اسرائیل دست آمریکا در منطقه است یا آمریکا دست اسرائیل در منطقه و این یک رابطه دوسویه است و باید به تاریخ و پیشینه آن توجه داشته باشیم.
🔺🔺آمریکا در ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی عنصر اصلی نبود. عامل این قضیه اروپاییها بودند که دلیلش هم میتواند از نژادپرستی و ضدیهودی بودن اروپا سرچشمه بگیرد؛ یعنی اروپاییها میخواستند مشکل یهود در اروپا را صادر کنند و از طریق صدور به منطقهای دیگر این مشکل را حل کنند.
موافقم که اروپاییها به یهودیها خیلی ظلم کردند؛ هولوکاست را انجام دادند و قبل از آن در قرن پانزدهم، اسپانیاییها، یهودیها را اخراج کردند. همه اینها قبول اما در این بین مسلمانهای فلسطین چه گناهی کردند؟
مگر جز این است که هر زمان یهودیها را از هر جایی اخراج کردند، مسیحیها و مسلمانهای فلسطین و منطقه با آغوش باز از آنها استقبال کردند و پذیرفتند؟ آیا گناه دیگری کردند؟
اما حالا کار به جایی رسیده که نه تنها اسرائیلیها برای خودشان حق قائل هستند، بلکه میگویند فلسطینیها باید به جای دیگری بروند! میگویند یک جزیره مصنوعی در دریای مدیترانه درست کنیم و اهالی غزه را به آنجا بفرستیم. شما بودید که آمدید! اروپاییها به خاطر اینکه مشکل خودشان را حل کنند شما را به این منطقه فرستادند.
♦️گزینههای بایدن برای واکنش به ایران
#تحلیل
✍️ احسان کیانی
🗓 ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹 جکدتچ، کارشناس خبری پنتاگون طی یادداشتی در «فارنپالیسی» مورخ ۹ بهمن ۱۴۰۲ به بررسی گزینههای احتمالی بایدن برای واکنش به عملیات پهپادی مقاومت عراق علیه پایگاه این کشور در اردن پرداخته که مرگ ۳ سرباز و جراحت حداقل ۲۵ سرباز را در پی داشت. وی اشاره داشته که سه سناتور کنگره، لیندسیگراهام، تامکاتن و جانکورنین، خواستار حمله آمریکا به ایران شدهاند.
🔸 نویسنده علیرغم اعلام رسمی ایران مبنی بر اینکه «ارتباطی با این عملیات نداشته» و گروههای مقاومت به طور مستقل تصمیم میگیرند، بیان داشته که «ایران همچنان حامی اصلی چنین گروههایی است و سپاه پاسداران روابط نزدیکی با آنها دارد».
🔹 طبق این گزارش، دولت بایدن در مقابل بیش از ۱۶۵ عملیات علیه پایگاههای آمریکا، فقط ۸ بار به گروههای مقاومت عراق و همچنین انصارالله یمن حمله کرده که نویسنده آن را نشان خویشتنداری دولت آمریکا برای جلوگیری از گسترش جبهه نبرد دانسته است. اما اکنون دولت بایدن تحت فشار شدیدی است که حتما واکنش سختی نشان دهد. به تعبیر نویسنده، بر مبنای گفتگوهای او با مقامات فعلی و سابق پنتاگون، سه گزینه در اختیار بایدن قرار گرفته است:
1️⃣ حمله به ایران
بایدن با این انتقاد روبروست که مماشات وی با عملیاتهای قبلی مقاومت، به ایران جسارت بیشتری برای تهدید نظامیان آمریکایی داده است. پس برخی منتقدان معتقدند که «حمله همهجانبه به خاک ایران» تنها راه حذف این تهدید است. پیشنهاد جانمیلر دریاسالار بازنشسته ارتش، «حمله به منافع اقتصادی سپاه در داخل ایران است که توانایی ارسال سلاح به خارج را تضعیف کند». وی همچنین خواستار تحریم شدید علیه صادرات نفت ایران شد. میلر معتقد است که حمله به «نیروهای نیابتی» کافی نیست زیرا این نیروها «تا آخرین نفر مبارزه خواهند کرد».
2️⃣ حمله به نیروهای ایرانی خارج از ایران
ناتانسیلز، مدیر هماهنگکننده حوزه «مبارزه با تروریسم» در وزارت امور خارجه ترامپ، گفت که «ضربه به داراییهای با ارزش ایران در منطقه، میتواند از تداوم تحریکات ایران جلوگیری کند». وی حملات آمریکا به ناوچهها و سکوهای نفتی ایران در جریان جنگ تحمیلی را مثال زد. او مدعی است که ترور سردار سلیمانی و ابومهدیالمهندس نیز واکنش چندانی برنینگیخت و موجب «عقبنشینی ایران از عملیات علیه آمریکا در عراق و سوریه شد».
3️⃣ مسیر دیپلماتیک
اما برخی کارشناسان معتقدند که عملیات علیه ایران، تلاشهای دیپلماتیک آمریکا برای توقف نبرد غزه را خدشهدار خواهد ساخت. به خصوص که آمریکا درصدد گسترش صلح اعراب و اسرائیل پس از پایان این نبرد است. متدوس، کارشناس سابق وزارت خارجه آمریکا و معاون «مرکز سیاست بینالملل» میگوید که «آمریکا در نهایت باید به راهحلی برسد که ایران نیز جزیی از آن باشد». بازگشت به میز مذاکرات هستهای و تحقق راهحل دوکشوری دو پیشنهاد او به دولت بایدن است.
🔸 به گفته نویسنده، هیچیک از کارشناسان خواستار «یک حمله گسترده به تهران و حذف رهبران جمهوری اسلامی» نبودند ولی جکدتچ معتقد است که باید محاسبات ریسک بالای هر اقدامی علیه ایران را در نظر گرفت. زیرا ایران نیز خواستار جنگ با آمریکا نیست ولی «حمله به داخل ایران میتواند آمریکا را وارد یک نبرد داغ با تهران کند».
🔹 هرچند طبق این گزارش، منتقدان بایدن معتقدند که «هزینه انفعال بیشتر است» زیرا نیروهای مقاومت همچنان نیروهای آمریکایی را هدف قرار خواهند داد و به عملیات در دریای سرخ و تنگه هرمز نیز ادامه میدهند و «و ما شاهد تابوتهای پرچمپوش بیشتری خواهیم بود که به خانه میآیند».
✅ گرچه برای اولین بار است که سنتکام، تلفات رسمی آمریکا در عملیاتهای مقاومت را اعلام میکند ولی تجارب تلفات پیشین در سالهای گذشته نشان داده که بیش از عملیات علیه نیروهای مقاومت یا نیروهای سپاه در سوریه، اقدام دیگری انجام ندادهاند. آنچه امروز تحت عنوان فشار بر بایدن برای حمله مستقیم به ایران دیده میشود، بیشتر ناشی از کمپین تبلیغاتی جمهوریخواهان در آستانه رقابتهای ریاستجمهوری است.
خود فریبی بزرگ
سرمقاله هممیهن
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
در پی حمله به یک پایگاه نظامی ارتش آمریکا که در مرز اردن و سوریه انجام شد، جریان تندی علیه ایران در فضای رسانهای غربی شکل گرفت که این حمله را منتسب به گروههای تحت حمایت ایران معرفی کردند و خواهان واکنش تند آمریکا شدند؛ بهویژه آنکه چند تن از نظامیان آمریکایی کشته و چند ده نفر هم مجروح شدند. فارغ از اتهامات زدهشده به ایران این نکته بسیار مهم است که وضعیت سیاسی و نظامی در منطقه ناپایدار است.
در این میان، اسرائیل و تا حدی روسها نیز ترجیح میدهند این وضعیت به سمت تنشهای تندتری جریان یابد. اسرائیل برای خلاص شدن از فشاری که بر اثر جنگ غزه علیه آن وجود دارد و روسیه نیز به علت باز شدن یک جبهه جدید در جهان که موجب فراموشی جنگ اوکراین و احتمالاً آماده شدن غرب برای سازش در آن جنگ خواهد شد
🖋 یادداشت راهبرد: خالصسازی خبرگان
درباره معنا و پیامدهای ردصلاحیت حسن روحانی و تاثیرآن بر آینده سیاسی ایران: راه تکرار هاشمیرفسـنجانیِ ۱۳۶۸ را بر او بسـتند میتواند نقش هاشمیرفسنجانیِ ۱۳۹۲ را بازی کند؟
👈 محمدجواد روح
🔅نکاتی از متن:
🔹برای خودش هم عجیب نبود: «گرچه در زمان ثبتنام هم، میشد حدس زد که وقتی عدهای در دو انتخابات قبلی به جرم حمایت از روحانی رد شدهاند، خود روحانی را هم رد کنند». و این اتفاق قابلانتظار چهارم بهمنماه رخ داد. چهرهای که بیش از دو دهه به نمایندگی رهبری در شورایعالی امنیتملی عضویت داشت و پس از هاشمیرفسنجانی در میان رجال زنده سیاسی ایران میتوان او را «مخزنالاسرار» و «مرد جنگ و صلح» خواند و تاکنون نیز در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری عضویت داشته است؛ ناگهان و پس از دوران ریاستجمهوری از نظر فقهای شورای نگهبان خلع صلاحیت شد. اتفاقی که در هر جای جهان، میتواند شگفتیساز باشد؛ اما در ایران، تقریباً به یک روال تبدیل شده است. گویی، ریاستجمهوری کارخانه «منحرفسازی» است (تعبیری که احمد زیدآبادی به کار برده است). نهادی که در آن هرکس تاکنون وارد شده است، خلع صلاحیت و حاشیهنشین شده است؛ مگر دو کس که یکی به مقام شهادت رسید و دیگری که به مقام ولایت.
سطح خرد: آینده روحانی
🔹طیفی از ناظران، به پیامدهای ردصلاحیت روحانی چندان خوشبین نیستند و این رخداد را نشانهای از گسست کامل و قطعی او از ساختار سیاسی تلقی میکنند که جز در صورت تغییر جدی در معادلات کلان قدرت، بعید است به شرایط و روابط سابق بازگردد. ضمن آنکه (چنان که گفته شد)، روحانی پایگاه جدی اجتماعی (همچون خاتمی) و یا پایگاه جدی سنتی (همچون ناطقنوری) و یا پایگاه جدی تاریخی (در حد هاشمیرفسنجانی) ندارد که او را در موقعیت سیاسی جدید، از ارتباط و پیوند با سطوح عالی ساختار سیاسی بینیاز کند و یکشبه، تصویر او بهعنوان مقامی حکومتی به چهرهای با مشی مدنی و انتقادی در جامعه سیاسی ایران تغییر کند. ضمن آنکه چنین تغییری، آورده چندانی هم برای روحانی ندارد و در بهترین حالت، او را در خارج ساخت قدرت همسایه و همنشین خاتمی و ناطقنوری و سیدحسن خمینی میکند. چنین ترکیبی شاید از جهت به چالش کشیدن وزن جریان حاکم مفید باشد.
سطح میانه: خبرگان خالص
🔹بسیاری از ناظران نیز تصور میکنند اصلیترین عامل ردصلاحیت روحانی، همین نگرانی از نقشآفرینی احتمالی او در تحولات آتی و تاثیرگذاری بر روند و معادلات جانشینی است. احتمالی که هرچند اندک و دور از ذهن هم باشد، چنان اهمیت بالایی دارد که طراحان پروژه آینده سیاسی ایران را وا میدارد، از کنار آن نگذرند و پیش از آنکه چشمه پر شود، سر آن را با بیل ببندند.
سطح کلان: به حاشیه راندن روحانیت
🔹در چنین روندی است که به حاشیه راندن روحانیت و نیروهای سنتی نیز، همچون به حاشیه راندن نیروهای مدرن و سکولار اتفاقی طبیعی و بدیهی تصویر و تصور میشود. روندی که در حوزههای مختلف زیست سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی امروز ایران، قابل مشاهده است و در نتیجه آن، پرچم خالصسازی بر همه حوزهها و نهادها افراشته میشود. رخدادهای نمادینی چون تعیین روزی به نام پدر معنوی خالصسازان و بنیادگرایان دینی و در مقابل، سکوت و سانسور رسانه و گفتمان رسمی در قبال چهرههایی چون هاشمیرفسنجانی در چارچوب همین روند قابل تبیین است. ردصلاحیت حسن روحانی نیز، برگ دیگری است در سناریویی که خالصسازان برای آینده ایران نوشتهاند و چارهای جز به صحنه بردن آن نداشتند...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/t99426
@javadrooh