بس که ترسیده است چشم غنچه از غارتگران
پای بلبل را خیال دست گلچین میکند
کانال عتائق 📝 @ataeq
خیام
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
چون کافر مفلسیم و چون قحبهء زشت
نه دین و نه دنیا و نه امید بهشت
[احتمالاً کاتب این دو بیت را خلط کرده و رباعی واحدی پنداشته که ظاهراً صحیح نیست]
کانال عتائق 📝 @ataeq
از حکمتهایِ نهج البلاغه
لِدوا لِلْموتِ
وقالَ {علیهِ السّلام}: إنَّ لِله مَلَکاً یُنادي في کلِّ یومٍ: لِدُوا لِلموتِ واجْمَعُوا لِلْفَناءِ وابْنُوا لِلْخَرابِ .
ترجمه
وگفت او {علیهِ السّلام}: به درستی که مر خداراست فرشته ای که آواز دهد در هر روزی که : بزائید برای مرگ ،ومتّفق شوید برای فناء وبنا نهید برای خرابی.¹
●
این بیت عربی دقیقاً ازکلام حضرت امیر {علیهِ السّلام}اقتباس شده وگویا شاعرآن ابوالعتاهیه می باشد که بسیار در زهد وحکمت شعرسروده است:
لَهُ مَلکٌ ینادی کلَّ یومٍ
لِدُوا لِلموتِ و ابنُو لِلخَرابِ
●
مرحوم مهدی اخوان ثالث در مجموعهٔ شعری خود به نام تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم ،این بیت عربی را به دوبیت فارسی ترجمه کرده وگوید:
یکی از ملایک شنیدم زعرش
به هربامداد این صَلا می زند
بزایید تا مرگ روزی خورد
بسازید تا دهر ویران کند²
___
1_کتاب نهج البلاغه باترجمهٔ فارسی قرن پنجم وششم ،تصحیح دکتر عزیزالله جُوینی ،چاپ دانشگاه تهران ،صفحهٔ ۴۶۹
2_تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم،مهدی اخوان ثالث (م.امید)،انتشارات زمستان ،۱۳۹۳ ,صفحهٔ ۳۸۷
🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
دخل أشعب بن جبير على قوم يأكلون
فقال: ما تأكُلون ؟
فقالوا مستَـثْقِـلين حضوره: نأكل سمّاً
فأدخل يده في الصَّحن
وقال : الحياة بعدكم حرام
/channel/fraidalkelam12
📜
🔴 «قفا نبکِ بخوانید!»
خاطرهای از ادیب نیشابوری در بستر احتضار
[دیوان اشعار ادیب نیشابوری، به کوشش دکتر یدالله جلالی پندری، ص۷۴]
#کتابپاره
@KetabPare
رباعی لطیف
از جنّت وفردوس برین کوی تو بِه
از قامتِ طوبی قدِ دلجوی تو بِه
از ماه نو وزلیلة القدر وزبدر
ابروی تو وروی تو و موی تو بِه
🌾🍃🍃@adabvahekmat
ابتیاعی از سوق الحویش؛ متبرک بغبار صحن آستان امیرالمومنین صلوات الله علیه.
کانال عتائق 📝 @ataeq
.
🚩 ومن كلام أبي بكر محمد بن زكريا الرازي:
قال: الحقيقة في الطب غاية لا تدرَك والعلاج بما تنصّه الكتب دون إعمال الماهر الحكيم برأيه خطر !
#رازی
🌿 @tebarabi
🔥اَلْخِصَالُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلنِّيرَانِ فَقَالَ نَارٌ تَأْكُلُ وَ تَشْرَبُ وَ نَارٌ تَأْكُلُ وَ لاَ تَشْرَبُ وَ نَارٌ تَشْرَبُ وَ لاَ تَأْكُلُ وَ نَارٌ لاَ تَأْكُلُ وَ لاَ تَشْرَبُ فَالنَّارُ اَلَّتِي تَأْكُلُ وَ تَشْرَبُ فَنَارُ اِبْنِ آدَمَ وَ جَمِيعِ اَلْحَيَوَانِ وَ اَلَّتِي تَأْكُلُ وَ لاَ تَشْرَبُ فَنَارُ اَلْوَقُودِ وَ اَلَّتِي تَشْرَبُ وَ لاَ تَأْكُلُ فَنَارُ اَلشَّجَرَةِ وَ اَلَّتِي لاَ تَأْكُلُ وَ لاَ تَشْرَبُ فَنَارُ اَلْقَدَّاحَةِ وَ اَلْحُبَاحِبِ.
📚 بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۲۹
کانال عتائق 📝 @ataeq
🔸 گزارش جالب سخاوی از طب آموزی نووی
✍ خوشبختانه بهلطف کتاب عيون الأنباء في طبقات الأطباء ابنابیاصیبعه اطلاعات خوبی از شیوههای آموزش پزشکی و درمان در دمشق همزمان با نووی در دست داریم. پزشکی جالینوسی با پیرنگی سینوی سنت رسمی پزشکی بوده است.
بنا به گزارش سخاوی، نوویِ محصّل علوم دینی، زمانی تصمیم میگیرد که پزشکی بیاموزد. در مسیر تحصیل پزشکی، کدورت باطنی که از خواندن این علم بر او عارض میگردد، سبب میشود که مطالعات او در باره پزشکی دیری نپاید و او این دانش را کنار بگذارد. نووی میگوید:
« بر ذهنم آمد که دانش پزشکی بیاموزم. کتاب قانون( ِ ابن سینا) را خریدم و عزم را بر پرداختن به آن جزم کردم. قلبم تار و تیره شد. روزهایی توان پرداختن به چیز دیگری نداشتم. به کار خود اندیشیدم: از کجا این تیرگی بر من وارد شده است؟ خداوند متعال بر من الهام نمود که سبب این تیرگی دل، پرداختن به پزشکی است. به سرعت، کتاب یادشده (القانون في الطب) را فروختم و از خانهام هر چه که به نحوی با پزشکی در نسبت بود، بیرون افکندم. پس، دلم دوباره روشن گشت و حال خوشی که داشتم بازگشت و به آنچه پیش از این بر آن بودم، بازگشتم».
🌾 @naturalphilosophy
ألا موت يباع فأشتريه
فهذا العيش ما لا خير فيه
ألا موت لذيذ الطعم يأتي
يخلصني من العيش الكريه
إذا أبصرتُ قبراً من بعيد
وددت لو أنني مما يليه
ألا رحم المهيمن نفس حر
تصدّق بالوفاة على أخيه
🖌مهلبي م٩٦٣
[آیا مرگ فروخته نمیشود تا آن را بخرم؟!
که خیری در این زندگانی نیست.
آیا مرگِ خوشگوار نمیآید
تا مرا از این زندگی زشت خلاص کند؟!
هرگاه از دور قبری را میبینم،
دوست میدارم که من درون آن باشم.
خدا رحمت کند کسی را که مرگ را به برادرش(=یعنی شاعر) صدقه دهد.]
📚 صفحات من صبر العلماء، عبدالفتاح أبوغدة
کانال عتائق 📝 @ataeq
عریان
مرا نی فکر سودائی نه سودی
نه در دل میل بهبودی نه بودی
نخواهم چشمه ساران و لب جو
که هر چشمم هزاران زنده رودی
کانال عتائق 📝 @ataeq
و کم أوقعت العيون القلوب في الحبائل، و كم بات المقتول بها لهجاً بحب القاتل:
فبتّ ألثم عينيها و من عجب
أني أقبّل أسيافاً سفكن دمي
[و چه چشمها که دلها را در دام افکندند، و چه کشتهگانی که بدانها مفتونِ عشق قاتلشان شدند:
شب هنگام چشمانش را میبوسیدم و چه عجیب بود
که بر شمشیرهایی بوسه میزدم که خونم را ریخته بودند]
📚رسالة الطيف، بهاء الدين إربلي(م ٦٩٢ ه ق)
کانال عتائق 📝 @ataeq
مُردم از حسرت آهو روشان [و] رمشان
بچه نیرنگ ندانم که بچنگ آرمشان
کانال عتائق 📝 @ataeq
در سینه دارم کوه غم داند اگر یار این قدر
دانم که نپسندد دلش بر خاطرم بار این قدر
کانال عتائق 📝 @ataeq
هو الحبیب
چند صباحی پیش از این، نگاشتههای دوستی را میخواندم که بمناسبتی با ذکر ابیاتی از معلقهء امرؤالقیس از این کمینه یاد کرده بود. باعثی شد تا دوباره بسراغ این معلقه بروم. یاد ایامی افتادم که منِ ابجدخوان، بلندپروازانه از زوزنی و ابن انباری در فهم این قصیده استمداد میجستم؛ ولی ناگفته پیداست که آنان نیز جز بر حیرتم نمیافزودند. و به یاد روزهای کارورزی بخش گوش و گلو و بینی افتادم، که با یکی از رفقای فاضل به مباحثهء ابیات ابتدایی این معلقه مشغول میشدیم.
فَفاضَت دُموعُ العَينِ مِنّي صَبابَةً
عَلى النَحرِ حَتّى بَلَّ دَمعِيَ مِحمَلي
[پس اشکهای اشتیاق از چشمانم بر گلویم جاری گشت، تا بحدیکه گریهام تسمهء شمشیرم را تر کرد.]
کانال عتائق 📝 @ataeq
جاهلان در حق یزدان پسر و زن گفتند
دختر و صورت گاو اینهمه در قرآن هست
انبیا را بکهانت همه نسبت کردند
مصطفی نیز ازیشان بسلامت بنرست
حقتعالی چو زبانهای عوام از پی خود
و انبیا هیچ نبسته است، ز من خواهد بست؟
🖋شمس الدین کیشی، م ۶۹۴
قریب باین مضمون است، این ۲ بیت تازی:
قيل إن الإله ذو ولد
قيل إن الرسول قد كهنا
ما نجى الله و الرسول معاً
من لسان الورى فكيف أنا
کانال عتائق 📝 @ataeq
✍ صفی الدین حلّی در میان اشعار سرشار از صنایع ادبی اش، چند بیت مرتبط با پزشکی نیز سروده است.
🔸 برای نمونه در اشعار بالا دردهای بدن را بر اساس کتاب القانون فی الطب بوعلی به نظم در آورده است.
🔸 توضیح آن با شما دوستان
#طبیات
🍃 @Adab_estaan
البته این جمله در النوادر الطبیه ابن ماسویه -که مقدم بر رازی میباشد- نیز آمدهاست.
کانال عتائق 📝 @ataeq
🔹 إن العاقل إذا تفقّد ونظر فيما يعتوره الكون والفساد من هذا العالم، ورأى أن عنصرها عنصر مستحيل منحل سيال لا ثبات لشيء منه، ولا دوام له بالشخصية، بل كلها زائل داثر مستحيل فاسد مضمحل، فلا ينبغي أن يستكثر ويستعظم ويستفظع ما سلب منه وفجع به منها، بل يجب عليه أن يعد مدة بقائها له فضلًا، وما استمتع به من ذلك ربحًا، إذ كان فناؤها وزوالها كائنًا لا محالة ولا يعظم ويكبر ذلك عليه وقت كونه إذ كان شيئًا لا بد أن يعرض فيها فإنه متى أحب دوام بقائها فقد رام ما لا يمكن وجوده لها، ومن أحب ما لا يمكن وجوده كان جالبًا بذلك الغم إلى نفسه ومائلًا عن عقله إلى هواه.
الفيلسوف المتطبب محمد بن زكريا #الرازي
🌿 @tebarabi
سه فرسخ تا سه فرسخ لالهزار است
بهشت روی دنیا خونسار است
📚 روضات الجنات، ج۲
کانال عتائق 📝 @ataeq
یادداشت شماره ۱۲۴۰
ز روزگار به رنجم ز دوستان محروم
چو مرتضی ز خلافت، چو فاطمه ز فدک
شهاب الدین ادیب صابر
نقل از تذکره هفت اقلیم، امین احمد رازی، تصحیح سید محمدرضا طاهری«حسرت»، جلد دوم، انتشارات سروش، ۱۳۸۹، ص ۵۹۹
@barebaaghedaanesh
حکایت ناصرالدّین شاه قاجار و سام میرزای شمس الشُّعراء وانجیر
مرحوم شاه شهید ناصرالدّین شاه «طابَ ثَراهُ» روزی انجیر میل می فرمودند .مرحوم سام میرزا شمسُ الشّعرا وارد شد .فرمودند به او که اشعار تو یا از خودت نیست یا اگر هست بسیار به زحمت می سازی ،اگر راست می گوئی برای این انجیر شعری بساز.مُرتجلاً إنشاد کرد:
انجیر اگر میوهٔ شیرین نبدی
درمجلسِ شاه ناصرالدّین نبدی
گر پاک و لطیف وخوب ورنگین نبدی
هرگز قسمِ خدای والتّین نبدی
💐🍃🍃@golvabolbol110
در دم مردن بیا یکدم کنارم یا حسین
جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین
خادمم عبدم ذلیلم نوکرم درماندهام
سروری کن لحظهای در انتظارم یا حسین
بینوا را جان زهرا مادرت از در مران
مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
در این جهان بخدا تا رمق بجان من است
همیشه نام حسین بر زبان من است
چه گویمش که محمد بوصف او فرمود
منم از آن حسین و حسین از آن من است
[دستخط مبارک جدّ امجد، مرحوم غلامعلی رحیمی اعلی الله مقامه]
کانال عتائق 📝 @ataeq