azarbijan_sarab | Unsorted

Telegram-канал azarbijan_sarab - تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

289

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام به تمامی شهروندان این کانال در راستای شناسایی مردم از تاریخ آذربایجان می باشد لطفا مارا یاری کنید. ارتباط با ادمین: @Sa3275314

Subscribe to a channel

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

سنگ مزار شاعر گمنام سرابی، میرزا یوسف خان ( ملقب به ناظم الشعرا) و فرزندش میرزا فیض اله خان ناظمی.

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

مرحوم میرزا جبار اظهری در باکو (سال ۱۲۹۹ شمسی)

عکس از آرشیو آقای امید اظهری
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

عریضه فیروز میرزا نصرت الدوله
به ناصرالدین شاه راجع به علیقلی خان سرابی
بازنویسی: نیما بدلی شیره جینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

سندی بر مبنی تخته قاپو شدن ایلات شاهسون در دوران رضاشاه پهلوی
از آرشیو موزه عشایر سراب
بازنویسی: نیما بدلی شیره جینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

شاه همینکه چشمش به شخص دروغگو افتاد از فرط شباهتی که به شخص او داشت به خنده در آمد و با صدائی نافذ و موثر فریاد زد:

احمق دیوانه کدام شیطان تو را رهبری نمود که به صورت من در آیی و برای خودت عنوان شاهی اختیار کرده از سادگی و پاک نهادی روستاییان استفاده کنی و نسبت به مقام منیع سلطنت خیانت روا داری؟
در این گیرودار اعتمادالدوله تقلبی و میرشکار جعلی از وسط هنگامه گریخته به کوه ها پناهنده شدند ولی مردی که خود را شاه نامیده بود دستگیر و برای محاکمه به تبریز روانه گردید.
✍حسین مسرور
منبع: مجله خواندنیها، ج ۲۱، ص ۳۸
گردآوری: نیما بدلی شیره جینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

تصویری از مهاجرین سرابی (آغمیونی) در داغستان روسیه ( ۱۹۲۵ میلادی)
از آرشیو آقای برات بی سرای

منبع: کانال آناوطن آغمیون
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

لوگوی شهرداری سراب در سال ۱۳۴۰
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

نوحه سوزناک ترکی در عزای آقا امام حسین

بو عالمون غم و اندوهی...

میرزا جواد آقا واقف سرابی
رحمه الله علیه(م 1263 قمری)


بوعالمون غم و اندوهی عالم عالم اولیدی
نه بو محرّم اولیدی نه زینبه غم اولیدی

حسین الینده علی اصغر اُلمییدی سوسوز دان
تمام شیعه‌لرون مسکنی جهنّم اولیدی

نه حور اولیدی نه جنّت نه جام اولیدی نه کوثر
نه کربلاده حسینون جلالی بر هم اولیدی

نه مشکی پاره‌لنیدی نه ال دوشیدی نه بیرق
نه زینبون بو مصیبتده قامتی خم اولیدی

نه شمر اولیدی نه خولی نه تیغ اولیدی نه خنجر
نه کسمه‌گه الینی ساربان مصمّم اولیدی

شکنج زلف علی ‌اکبریله بندیدی لیلا
قاچان دگلدی نه لازم طناب محکم اولیدی

گوروب او پیکری اوچ حصّه آغلیوب دیدی زینب
حسین بدنده باشون اللّرون ده با هم اولیدی

مترجم اولمادی سینونده قالدی حکم الهی
گرک بو علموه آت دیرناقی مترجم اولیدی

منی زمانه بو احواله سالمیوب آنام‌ اوغلی
گرک سکینه اسیر فرنگ و دیلم اولیدی

اُلیدی کاش باجون گورمییدی بیرجه بو حالون
حسین بدنده باشون اللّرون مسلّم اولیدی

آنام تنوریده قویماز کسیک باشون قالا یالقوز
گیدنده دیره پذیرالقندا مریم اولیدی


@safinehyetabriz

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

#اسناد_تاریخی_سراب
موضوع سند: اجاره یک حجره طاحونه ( آسیاب آبی) واقع در روستای وانق علیا

برداشت از پیچ نسخه خوان
بازنویسی: بدلی شیره جینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

ای شیعه وداع ائله دی دونیانی پیعمبر
دونیاده یتیم ائتمه گی زهرانی پیعمبر

رحلت ائله ین وقتده بیر انجمن اولدو
مشروطه طلب انجمنه پنج تن اولدو
زهرا و علی بیرده حسین و حسن اولدو
امر ائیله دی صبره شه مردانی پیعمبر

بو دورد نفر آند ایچدیلر اولسونلا مجاهد
تسلیم دن اؤزگه دئمه سین کلمه واحد
بو شرطی یازیب اولدو خداوند اوزؤ شاهد
مؤهر ائیله دی(،) مؤهر ائتدی او طفرانی پیعمبر
بو شرطی پیعمبردن آلیب شاه ولایت
ابلاغی دولاندیردی ولایت به ولایت
محرابده جان وئرمه یه ائتمیشدی وکالت
یازمیشدی گئده ن وقته بو عنوانی پیعمبر

یئتدی حسنه دشمن مشروطه ائلیب جوش
بو جوش خروشی ائیله دی حلم ایله خاموش
آخرده حسین سوده الماس ائله ییب نوش
ائتمیشدی ازل گونده بو پیمانی پیعمبر

بیر مدت حسن دن سورا غائله قالدی
بو امری حقیقتده حسین صورته سالدی
یئتمیش ایکی قربان ایله مشروطه نی آلدی
تا قالما یا تعلیقیده بو فرمانی پیعمبر

چون شرط وفا خامس مشروطه یه یئتدی
یئتمیش ایکی جاندان کئچه نی منتخب ائتدی
مجموع وئریب رای شفاعت طلب ائتدی
امضا آلیب قانیله قرآنی پیعمبر

گلدی اؤزو میداندا دوروب یکه و تنها
عرض ائتدی رضایم نه بلا گلسه خدایا
میداندا اگر دوغرویالار جسمیمی اعدا
اوللام بو گجه عرشده مهمانی پیعمبر

بیمارلیغی قویمارام اسلامه یتیشسین
بیماری وکیل ائیله میشم شامه یتیشسین
تا شامده بو ظلم سرانجامه یتیشسین
بو شامی صاباح ائتسه یئتیمان پیعمبر

بو شرط ایله حیدر باشی شق القمر اولدو
زهرا قولو‌ سیندی(،) حسنی خون جگر اولدو
جان وئردی حسین آل علی دربدر اولدو
جانانه فدا جان ائله ییب جان پیعمبر

مشروطه طلب اولمادی باخسین بو اموره
بیر مدتی ظلمت غلبه ائیله دی نوره
شرع نبوی حکم خدا گلدی ظهوره
ظاهر اولونور عدل ایله دیوان پیعمبر

(واقف) دئیر بو مشروطه گلیب هشت و چهاره
(بیخود) بو شریعتدن اؤزون چکمه کناره
بو شرطی دانان منکر اولور جنت و ناره
محشرده بو عصیان اولی کتمان پیعمبر

میرزا جواد واقف سرابی (از شاعران مراثی دوران قاجار)

منبع: دیوان واقف سرابی به تصحیح مرحوم اکبر اظهری، صفحات ۱۹_۲۳، چ اختر، تبریز، ۱۳۸۱

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

#مفاخر_سراب
دیوان تقی صحاف سرابی از شاعران مراثی دوران قاجار
باتشکر از آقای میر رسول هاشمی گواشینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

سنگ مزار مرحوم سلیمان امینی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

#مفاخر سراب
معرفی شاعران حسینی سراب
مرحوم سلیمان امینی سرابی از شاعران اهل بیت و از خوشنویسان کتب مرثیه

پ.ن: عکس از آرشیو مرحوم رحیم نیکبخت
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

چندانکه شمار قطرهٔ بارانست
چندانکه ستاره بر فلک تابانست
چندانکه پری و آدمی را جانست
ما را به تو اشتیاق صدچندانست

از سروده های شاعر گمنام حسن بن اسحاق موسوی سراوی ( سرابی)
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

🔸فرستنده: عباسقلی صادقی

🔸بازنویسان: عزیز دهپور، عباسقلی صادقی و یوسف افلاکی

سواد کاغذیست که حضرات علمای سراب به جوان بیگ برادر مصطفی قلی سلطان و حسین بیگ نوشته‌اند عالیشانان جوان بیگ و حسین بیگ سلامت بوده باشند بقراریکه مذکور می‌شود شما از اهالی اسبقران و کادیجان جمعی در قریه زیراسف حاضر نموده‌اید با تدارک دعوا و به رعایای قریه مزبوره اذیت رسانیده که ما دعوا خواهیم کرد بنا بمراتب مسطوره عالیجاه میرزا جواد و اعیان را حاضر کرده از شما احوال پرس شویم که جار و جمعیت شما جهت چه حاضر است و سخن شما چیست اگر فی الواقع سخن شرعی دارید سخن شرعی جار و جمعیت نمی‌خواهد حاضر شوید گفتگو نمائید و الا هر سخن دارید دو کلمه بیان نمائید مخصوصاً عالیجناب کربلایی میر آقا و آخوند ملا عبادالله و ملا عبدالله را روانه نمودیم جهت اجماع و ازدهام (ازدحام) شما را معلوم نمایند برای چیست فی ۲۵ محرم الحرام ۱۲۸۵

السواد مطابق الاصل ملحوظ حرره الداعی

مهر: رب نجنی بمحمد و علی

مهر: یا امام زین العابدین ادرکنی

🟢 توضیحات

پشت سند:

محل مهر آخوند ملا محمدعلی شیخ الاسلام

محل مهر جناب آخوند ملا ابراهیم

محل مهر آخوند ملا زین العابدین

محل مهر آخوند ملا اسدالله
@Aziz_Dehpour

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

این شعر هم به قلم خودشان در پشت همان عکس نگاشته شده است:
سال مسیحی ۱۹۲۰
شمسی ۱۲۹۹
سالهایی اندر این تصویر منزل داشتم
دور عالم را همی تصویر می پنداشتم
اشتغالم را به افکارم زمان تطبیق کرد
رفتم از تصویر و این تصویر را بگذاشتم
(اظهری)
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

قربان خاک پای مبارکت شوم علیقلی خان سرهنگ فوج سمنان وارد شد چون موکب همایون نزدیک دارالخلافه بود و دور نشده بود شرفیابی خود او را بِجهة فقرات چند لازم دانستم که حضوراً بِخاکپای مبارک عرضه دارد امورات فوجی و حالت فوج و آنچه به آنها رسیده بود وضعی تقریر کرد که شرفیابی او را این غلام واجب دانست از این گذشته آدمی هم مخصوصا از راه کفایت که داشته به قزل سو فرستاده بودم که از حالت قشون روس و تفصیل او مطلع شده است که در مقام تحقیق عرضه میدارد پس از شرفیابی او به هر قسم و هر دستورالعملی که باشد از بابت فوج و تنبیه او و فقرات استرآباد و قزل سو مقرر فرمایید بِطاعت خواهد شد زیاده جسارتی ندارد امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع مطاع
غلام جان نثار فیروز
@Azarijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

شیر و‌ خورشید
وزارت داخله
ایالت آذربایجان
اداره حکومتی مشگین
دایره اسکان ایلات
تاریخ ۴/۱۲ ماه ۱۳۱۶
نمره ۹۳۲
ضمیمه -

ایالت شرقی آذربایجان
در اجرای مقررات نظامنامه اسکان و تسهیلات برای خاتمه قطعی دادن به تخته قاپو شدن ایلات شاهسون در حوزه مشگین و مغان و انگوت با موافقت نظر آقای مهدوی رئیس اسکان ایلات عملیات ذیل انجام گردیده.
۱- برای آنهائیکه سال گذشته قبل از صدور جواز با اغنام و احشام به مغان بدون جواز چوپانی رفته بودند و در موقع بازگشت به ییلاقات مورد تعقیب مامورین بازرسی شده برای بدست آوردن وضعیت آنها و اینکه اوراق جواز از مقام ایالتی خواسته شده و تاسف [که] نرسیده است ورقه موقتی سی (۳۰) روزه و چهل و پنج (۴۵) روزه با رعایت مقررات نظامنامه و دستورات واصله از مرکز به مراجعه‌کنندگان داده شده که پس از وصول اوراق جواز رسمی همان اوراق موقتی تبدیل به اوراق جواز رسمی شود.
۲- در حدود ماده هشت نظامنامه آنهائیکه اسکان شدند و برای جمع آوری محصول اغنام و احشام خودشان تقاضای اعزام یک نفر از زنان خود مینمایند اجازه موقتی چهل و پنج (۴۵) روزه صادر میگردد که در ییلاقات در کومه (؟) چوپان مشغول جمع آوری محصول اغنام و احشام آنها بشوند.
۳-خانوارانیکه علاوه از اغنام و احشام مندرجه در اوراق جواز چوپانی صادره در سال گذشته حسب اظهارات کتبی خودشان در هذه السنه تقریبا ۲۵۰ تا سیصد یا چیزی کم و زیاد برَه از اغنام آنها بعمل آمده و بدون چوپان و سرپرست نگهداری آن غیر مقدور می‌باشد به این قبیل مراجعه کنندگان نیز اجاره نامه موقتی سی (۳۰) روزه صادر و به آنها داده شد که در موقع شروع به صدور جواز چوپانی بطور عموم درصدد دستورات مربوطه و سایر سوق اغنام *{۱} و احشام آنها نیز مورد عمل واقع گردد.

پاورقی
۱-کوچ دادن
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

عکس قجری
سمت راست یحیی خان اسماعیل زاده قلعه جوقی، سمت چپ رشید لشگر خان رشیدی قلعه جوقی، ایستاده خلیل بیگ (عزیز خان نرمیقی)

با تشکر از آقای بهنام رشیدی
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

منم شاه عباس صفوی

چگونه دو شاه عباس اصلی و بدلی در سراب سرسفره چلو کباب بهم برخورد کردند؟

در شهر سراب آذربایجان شهرت یافت که شاه عباس بزرگ به اتفاق سه نفر شکارچی از حومه سراب گذشته به طرف قزل آغاج رفته تا برای چند روز در آنجا شکار بکنند.
در دنباله این خبر مسافری خبر داد که شاه را در راه اردبیل دیده که برای زیارت مقبره شیخ صفی به اتفاق دو تن شکارچی با توله و باز به آن شهر می رفتند.
هنوز داستان مسافرت شاه به طور ساده به اتفاق دو نفر شکارچی از این و آن شنیده میشد که ناگهان خبر رسید شاه با دو سه تن همراه از شکار بازگشتند در یکی از دهات دوردست سراب به منزل کدخدای محل وارد شده در آنجا به رفع خستگی و استراحت پرداخته است.
انتشار این خبر باعث شد که مردم دهات مجاور بدست و پا افتاده با تقدیمی ها و پیشکشی ها به طرف آن دهستان روانه شدند. کم کم موضوع تائید شد و مردمی که برای پای بوس و عرض بندگی به آن دِه رفته بودند، بازگشته خبر ملاقات شاه عباس و زیارت او را برای یکدیگر می گفتند و سایران را برای رفتن به خانه کدخدا و زیارت شاهنشاه که بر طبق معمول آن شهریار بسیار ساده و بدون ملتزم و همراه رفت و آمد میکرد تشویق می نمودند.
کم کم مدت توقف شاه در آن دِه و استراحت طولانی در خانه کدخدا باعث هجوم مردم نواحی شده هریک با تقدیمی های مناسب از گوسفند و بره و روغن و چیزهای دیگر بطرف آن ده رهسپار شدند.
شاه عباس این دهاتی های باشوق و شور را در خانه کدخدا به حضور طلبیده پیشکشی ها را می پذیرفت و با اظهار مرحمت های شاهانه ایشان را مرخص می فرمود. گاهی هم به دو نفر ملازم رکاب که یکی اعتمادالدوله و دیگری میرشکار نام داشت اظهار می فرمود که نام این اشخاص را یادداشت کنند تا در موقع ورود به تبریز و رسیدن به اردوی همایونی برای آنان خلعتی مناسب فرستاده شود.
چند روز از توقف شاه عباس در منزل کدخدا گذشت ولی هر چه مردم منتظر شدند که شاه چه روزی حرکت می کند اثری مشهود نشد و اعتمادالدوله و میرشکار همچنان به گرفتن پیشکشی ها و جمع آوری نقد و جنس سرگرم شده اسمی از حرکت و رفتن به اردبیل و تبریز به زبان نمی آوردند.
کم کم مردم دِه از طول مدت پذیرایی میهمانان عالیقدر خسته شده بنای گله و شکایت را نهادند زیرا شنیده شد که میرشکار باشی شب به خانه یک نفر دهاتی رفته مزاحم زنان مردم شده است، اما باز هم به مناسبت احترام از مقام شاه عباس کبیر قضیه را مسکوت گذاشته منتظر حرکت ایشان ماندند. فردا صبح شاه عباس با دو نفر همراه اسبان را زین کرده باز های شکاری را برداشتند و با توله ها برای شکار به کوه های مجاور رفتند. مردم از رفع زحمت مهمانان خوشحال شده در ضمن از اینکه توانستند در روزهای توقف سلطان ایران زیارت او را درک کنند و به وظیفه پای بوس شهریاری مفتخر گردند با هم گفتگو داشتند و از اظهار مرحمت های شاهانه که به فرد فرد آنان شده بود، غرق شادمانی و خرسندی بودند. اما هنوز ساعتی از رفتن آنها نگذشته بود که مردم دیدند شاه با باز شکاری و دو نفر ملازم یعنی اعتمادالدوله و میرشکار تاخت کنان به دِه بازگشتند و اسبان خود را بدست دهاتی ها داده یک راست به خانه کدخدا رفتند.
اعتمادالدوله رو به کدخدا نموده گفت زود باش چلوکباب خوبی فراهم کن که اعلیحضرت ظل الهی کسالت دارند و ما چاکران صلاح دانستیم که ذات شهریاری با حال کسالت به کوه ها بالا بروند و خدای ناکرده چشم زخمی عارض مزاج مقدس شاهی شود.
کدخدا و اهالی آبادی باز به تکاپو افتاده هریک برای تهیه وسایل چلوکباب و پذیرایی مجدد از میهمانان عالیقدر گرم رفت و آمد شدند. دوباره خبر به اطراف رفت و از دهات دیگر برای دیدن شاه و همراهان که تنها و بدون اثاث به شکار آمده اند روی به خانه کدخدا نهاده اند.
هنوز چلوکباب آماده نشده میرشکار باشی گرم چیدن قرابه های شراب بود که ناگهان در خانه کدخدا باز شد و یک شاه عباس دیگر با دو نفر ملازم وارد خانه شدند و یک راست به طرف اتاقی رفتند که شاه عباس قبلی با همراهان منتظر رسیدن غذا و خوردن چلوکباب نشسته بودند.
شاه عباس که در این سفر تنها و با ملازم کم‌ از شهرهای آذربایجان می‌گذشت در راه خلخال شنید که شخصی به واسطه شباهت زیاد نام شاه عباس روی خود گذاشته و با چند نفر به نام اعتمادالدوله و میرشکار باشی به خانه دهاتی ها رفته آنها هم از دیدن شاه با شور و شعف بسیار پذیرایی نموده و پیشکش برای آنان می آوردند.
شاه با شنیدن این خبر به اتفاق یوسف بیک غلام که از این جریان آگاه شده بود راه سراب را پیش گرفته هنگامی رسیدند که شاه عباس جعلی منتظر آماده شدن چلوکباب نشسته بود.

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

در کنار ویرانه مغازه خود به سرمایه از دست رفته می اندیشد!

قبلاً به استحضار خوانندگان عزیز رسید که بازار هاشمی سراب طعمه حریق گردید و در این آتش سوزی مهیب رو بهمرفته یکصد و بیست مغازه طعمه حریق گردید که از این تعداد چهل مغازه با اثاثیه بکلی سوخت و هشتاد مغازه نیز برای جلوگیری از توسعه آتش خراب شد. در یک صحنه از عکس بالا ویرانه های باقی مانده از آتش سوزی بازار هاشمی سراب و در صحنه دیگر پیرمرد بازرگانی که مغازه اش در این آتش سوزی با کلیه اثاثیه اش طعمه حریق گردیده است دیده می شود.

مأخذ: روزنامه اطلاعات، سال سی و چهارم، ش ۱۰۱۱۳،مورخ ۲۲ دی ۱۳۳۸
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

ای گرم الیین کورسوسونی هر گونده دوباره
ای یای گونی سرمادن گلن ناله و زاره
صندوقنی وئرن سوخت زمستانه سرابلی...
نه فصلی منظم، قیشی قیش نه یایی یایدی
گون گؤردویوموزایلده حقیقت ایکی آیدی
اوندان قالانی سئل دی سودی شاختادی چایدی
بو اصل حقیقت دئمه بیهوده یالاندی
بیر سمتده بزگوش داغی بیریان سبلاندی
گه گرمجی گاهی مهی، طوفانی سالاندی
هئچ وقتده یتمز غمی پایانه سرابلی...

میرزا جبار اظهری
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

با اجاره شرعیه قبول نمودند خیرالزایرین مشهدی رستم و کربلایی حسینقلی ساکنان قریه وانق علیا از نواب مستطاب اشرف والا شاهزاده امیر اسمعیل میرزا دام اقباله تمامی یکحجر طاحونه واقع در قریه مزبوره بمبلغ معین القدر بیست تومان رایج قران جدید بقرار ۲۴ نخود وزناً و یکهزار دینار صرفاً از حالتحریر الی انقضاء به مدت یکسال تمام و مشروط بر آنکه هر چه مخارج طاحونه باشد بغیر از سنگ بعهده مستاجر است نه بعهده مالک و صیغه صحیحه شرعیه بینهما جاری و واقع گردید تحریر فی غره شهر رمضان المبارک فی شهور سنه ۱۳۲۱
مهر عبده رستم
مهر عبده حسینقلی

و مشروط بر آنکه وجه اجاره را بعد از انقضاء (به) مدت شش ماه تمام از تاریخ متن کارسازی نمایند.
مهر عبده حسینقلی
مهر علی اکبر بن محمد رضا

قد اقرء بما رقم فیه لدی حرره الداعی
مهر علی اکبر بن محمد رضا
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

وله [مهدی بیک شَقاقی سرابی]¹ درمدح وتاریخ گنبد مبارک حضرت عبّاس {علیه السّلام} گفته

در زمان خسروِ گیتی ستان
آنکه نامش فتح را آمد مُعین

جم نشان فتحعلی شاه آنکه هست
آسمانش تخت وخورشیدش نگین

سایهٔ جاهش عمودِ فرقِ کفر
پایهٔ گاهش عمادِ کاخِ دین

لشکرش هرچه مکین دار ومکان
کشورش هرچه مکان دار و مکین

خانِ خاقان مرتبت حاجی حسین²
آنکه باشد دولتِ شه را امین

آن بهارِ فیض کز وی اصفهان
بی خزان باغیست چون خلد برین

بانی عالی بنائی شد که هست
کعبهٔ دین را به از رُکنِ رکین

با ضیائش مهرِ اندر چون سُها³
با عُلوّش چرخِ اعلی چون زمین

وهم ،خشتش مِهر وسقفش آسمان
گفت وزین آشفت عقلِ دوربین

کآفتاب افزونتر از انجم که دید
برسپهری برتر از عرشِ برین

با وجودِ خشت او چون ذرّه دید
کرد بس نظّاره از عین الیقین

ورنه اوّل دربنایش می نهاد
خشت خود را عیسی گردون نشین

هست این مسکن یکی مخزن که هست
گنجِ فیضِ ایزدی در وی دفین

روضهٔ عبّاس باشد اینکه نیست
غیرِ خاکش، کُحلِ چشمِ حورِ عین

آن شهی کزبهرِ شُکر بندگیش
چرخِ اعلی برزمین ساید جبین

شهسواری کَش جنیبت کش⁴ کشد
توسنِ ⁵افلاک را در زیرِ زین

شوکتش جان است وهفت اختر⁶ جسد
قدرتش دست است و نه چرخ آستین

صحنِ قصرِ عالیش از ارتفاع
با نُهم بامِ⁷ سپهر آمد قرین

خاک پاکش رَشکِ مُشکِ باغِ خلد
آب تابش غیرتِ ماء مَعین

صبحِ او چون روی جانان جان فزا
شامِ او چون زلفِ دلبر دلنشین

نه فلک از پایه اش رفعت پذیر
شش جهت از سایه اش راحت گزین

وَه چه پایه ،قدرِ خیرالانبیاء
وه چه سایه ،فیض ربّ العالمین

دید چون مهدی⁸ که گردید آشکار
آسمانی بر زمین زآثار این

بهر تاریخِ بنایش زد رقم ⁹
کآسمانی گشته پیدا برزمین ¹⁰

___

1_مهدی بیک
شقاقی شاعرادیب درسال ۱۲۱۴وفات یافته ،قبرش درحرم امامزاده دربرامام پشت ضریح قراردارد.ازآثارش غیراز دیوان اشعار مثنوی لیلی و مجنون است که به طریق هزل سروده وگویند شاعری هتّاک وهجوگو بوده است .(تذکرة القبور ،مصلح الدّین مهدوی ،صفحهٔ ۳۷۱)تاریخ وفات وی با این شعر مادّه تاریخ سازگاری ندارد .

2_حاجی محمّد حسین خان صدراصفهانی (۱۱۸۵_۱۲۳۹ه.ق)سوّمین صدر اعظم فتحعلی شاه بین سالهای ۱۲۳۴الی ۱۲۳۹ه.ق.
گویا این حکایت لطیف بین مهدی بیک شقاقی وحاجی محمّدحسین صدر اصفهانی واقع شده که دَری شوشتری در کتاب چمن سرور آورده وآن چنین است:

حکایت

آورده اند که مهدی بیک شقاقی دراصفهان به خدمتِ محمّد حسین خانِ کاشی که درآن ولایت حاکم بود رفت قاپی چی [دربان] اورا نگذاشت رُقعه ای نوشته به دستِ غیری داد که :بنده گان پناها ،مهدی شقاقیست دربیرونِ درایستاده ودربان اورا مانع

هم چو اقبالت درآید ازدر این فرخنده پی
یاچوبختِ دشمنت برگردد این برگشته بخت

چون رقعه به نوّاب خان رسید ایشان را طلبیده نوازش نمود .
(تذکرهٔ چمن سرور ، دری شوشتری ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ ملّی ایران به شماره ۳۲۵۰۸ ،برگ ۳۱۰)

3_سُهی :ستاره ای است ریزه و بسیار خفی در بنات النّعش صغری.شیخ سعدی گوید :

در نعت او زبان فصاحت کجا رسد
خود پیش آفتاب چه پرتو دهد سها

4_جنیبت : از عربی جنیب ، یدک . اسب کتل . 
جنیبت کش: شخصی را گویند که اسب کوتل را میکشد. نظامی گوید :
دور جنیبت کش فرمان توست 
سفت فلک غاشیه گردان توست .

میرآخور را نیز گفته اند که ریش سفید طویله باشد. 
5_توسن :اسب سرکش و حَرون و جهنده را گویند خصوصاً.سعدی فرماید :
تو بر کرّه ٔ توسنی بدگهر
نگر تا نپیچد ز حکم تو سر
6_هفت اختر به نظم پارسی چنین است :

قمر است وعطارد وزهره
شمس ومرّیخ ومشتری و زحل

واسماء پارسی هفت اخترچنین است :

کواکب مه و تیر و ناهید میدان
چو خورشید و بهرام و برجیس وکیوان

7_نهم بام :همان فلک اطلس در هیئت قدیم است .
8_تخلّص شعری مهدی بیک شقاقی است .
9_مصرع دوّم مادّه تاریخ بناست که بنده حساب کردم وسال ۱۲۳۳ هجری قمری می باشد.
10_کشکول زنوزی (حسن بن عبدالرّسول زنوزی متخلّص به فانی )نسخهٔ خطّی مجلس به شمارهٔ ۷۷۲۷،برگ ۲۸۲

@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

حسینیه های قدیمی سراب

حسینیه جعفر عامل ( تاسیس ۱۲۵۰ ه.ش)
حسینیه حاج عامل ( تاسیس ۱۲۵۴ ه.ش)
حسینیه عامل بزرگ ( تاسیس ۱۳۰۲ ه‌.ق)
حسینیه عسگر عامل
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

متن شبیه خوانی مربوط به دوران قاجار
از آرشیو مرحوم اکبر اظهری
از صفحه آنایوردوم سراب
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

مرحوم سلیمان امینی سرابی از شعرای اهل بیت عصمت وطهارت است که بعد از مرگش دیوان قطور وی از منزلش به سرقت رفت. این مجموعه را جناب نظمی تبریزی که از دوستان نزدیک امینی بود گرد آوری و چاپ کرده است.
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

تگرگ سراب
در اوایل ماه جمادی الاول ۱۳۱۵، در شهر سراب که از بلاد آذربایجان است، تگرگ شدیدی باریده و خسارتی سردرختی (محصولات) از قبیل سیب و گلابی رسانیده و در جبال اطراف هم برف باریده است.

مأخذ: مرآت الوقایع مظفری به تصحیح عبدالحسین نوایی، ص۱۲۲
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

شجره نامه خاندان موسوی سرابی به قلم آیت الله مرعشی نجفی (رضوان الله)

نسب این خاندان جلیله به شاه قاسم انوار عارف مشهور سرابی می رسد.

باتشکر از آقای سید محمود آل مولانا
@Azarbijan_sarab

Читать полностью…

تاریخ آذربایجان_تاریخ سراب (ساراب)

🔸فرستنده: عباسقلی صادقی

🔸بازنویسان: عزیز دهپور، عباسقلی صادقی و یوسف افلاکی
@Aziz_Dehpour

Читать полностью…
Subscribe to a channel