این عبارت ترکی:
"بیر دَلی قویویا بیر داش آتدی، مین عقللی چیخاردا بیلمهدی"
"bir dəli qutuya bir daş atdı ,
min ağıllı çıxarda bilmədi"
در فارسی چنین ترجمه میشود:
«دیوانهای سنگی به چاه انداخت، هزار عاقل نتوانستند آن را بیرون بیاورند.»
معنا و تفسیر:
این ضربالمثل به این معناست که: گاهی یک انسان نادان یا بیفکر با یک اقدام نسنجیده، مشکلی به وجود میآورد که حتی افراد خردمند و باتجربه هم نمیتوانند آن را به راحتی حل کنند.
مثالهای زیادی در زندگی اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و تاریخی وجود دارد که این جمله در آنها صدق میکند.
نکته اخلاقی:
این سخن به ما هشدار میدهد که:
پیش از هر تصمیم یا سخنی، باید پیامدهای آن را بسنجیم.
کارهای ناپخته و نسنجیده میتواند اثرات طولانی و جبرانناپذیر داشته باشد.
گاه یک «دیوانگی» کافیست تا صدها خرد هم نتواند جبرانش کند.
🖊️آیدین
https://www.instagram.com/reel/DK1VqMNqJCs/?igsh=cHNscjBkbjh3am83
🎶 موسیقی قاجار؛ میراثی تورکتبار و چندقومیتی
برخلاف روایتهای رایج و تکبعدی، موسیقی دوره قاجار نه محصول یک قوم خاص، بلکه آیینهای از تنوع فرهنگی و قومی ایران است؛ با نقشی محوری از سوی قاجار و تورکان آذربایجان.
🟠 قاجارها تورکتبار بودند، و زبان غالب در دربار و لشکر تورک آذربایجانی بود. موسیقی درباری نیز تحت تأثیر عمیق سنتهای موسیقی تورکی، عاشیقی و مقامی بود.
🟠 نظام معروف به «موسیقی دستگاهی ایرانی» که در این دوره تثبیت شد، در واقع برگرفته از ساختار مقامهای موسیقی آذربایجان و سنت شفاهی عاشیقهاست. دستگاههایی چون شور، شوشتر، بیاتترک و ماهور، همگی یا نامی تورکی دارند یا ریشهای از فرهنگ موسیقایی تورکی.
🟠 بزرگترین استادان این دوران – از آقا حسینقلی، درویشخان و علینقی وزیری گرفته تا عاشیقهای آذربایجانی – یا تورکزبان بودند یا از سنتهای تورکی بهره میبردند. این واقعیت اما در تاریخنگاری رسمی عمدتاً سانسور یا کمرنگ شده است.
🟠 موسیقی قاجاری فقط دربار نبود؛ بلکه در کوچه و بازار، خانقاهها، محافل تعزیه و نقالی، و حتی در ارتش نیز با رنگهای متنوع اقوام ایران از جمله تورک، کرد، عرب و لر درآمیخته بود.
✅ موسیقی قاجار، در اصل نه "موسیقی ایرانی خالص"، بلکه نتیجه آمیزش ژرف فرهنگها و صدای اقوام مختلف ایران است؛ با سهمی درخشان از تورکان.
---
📌 بازنویسی تاریخ موسیقی، یعنی بازگرداندن صداهایی که عمداً خاموش شدند.
🖋️aydin
🎶
موسیقی : از استاد هابیل
🖼️
نقاشی : تابلوهای دوران قاجار
https://www.instagram.com/reel/DKm-EfXKU3l/?igsh=MWs0bG4zbTd5cXJnYw==
https://www.instagram.com/reel/DKgkeOHuDdC/?igsh=eXkydHB0dmtlcmgz
Читать полностью…رقص لَزگی (به ترکی آذربایجانی: Ləzgi)
یکی از معروفترین و پرشورترین رقصهای نواحی قفقاز بهویژه در فرهنگ آذربایجانی است.
ویژگیهای رقص لزگی در فرهنگ آذربایجانی:
1. ریتم تند و حرکات پرشور: رقص لزگی با ضربآهنگ بسیار سریع و پرانرژی همراه است. مخصوصاً در رقص مردان که با پرش، چرخش، و حرکات تیز پا شناخته میشود.
2. تقابل زن و مرد: در بسیاری از اجراها، مرد با حرکات تند و قوی نقش قهرمان را دارد، درحالیکه زن با ظرافت و وقار حرکت میکند. مرد به زن نزدیک نمیشود، که نشانگر احترام است.
3. لباس سنتی: مردان غالباً لباسهایی مانند چوخا به تن دارند، با کفشهایی سبک برای حرکات سریع. زنان لباسهایی بلند و پرزرقوبرق با روسری یا تاج دارند.
4. موسیقی: از سازهایی چون ناغارا، تار، زورنای آذربایجانی و گاه بالابان برای اجرای موسیقی لزگی استفاده میشود.
جایگاه فرهنگی:
رقص لزگی بخشی از جشنها، عروسیها و مراسم رسمی در آذربایجان است.
این رقص نهفقط نوعی سرگرمی، بلکه نمایش غرور ملی، مهارت رزمی و احترام اجتماعی است.
در اجراهای بینالمللی، گروههای رقص آذربایجانی اغلب لزگینکا را بهعنوان نمایندهٔ هویت فرهنگی خود اجرا میکنند.
آیدین 🖊️
musiqi səni deyirlər
Ebrahim Alizadeh
https://www.instagram.com/reel/DJ8WiodPdty/?igsh=aDZwaG8zd2VncDdv
یاشا آذربایجان
دیلیمیز ده ببر شعار وار
یاشا آذربایجان ـ یاشا آذربایجان
سنی دونیا تانیدی
بیر باشا آذربایجان
یاشا آذربایجان ـ...
yaşa Azərbaycan
dilimizdə bir şüar var
yaşa Azərbaycan (2)
səni dünyaya tanıdı
bir başa Azərbaycan
yaşa Azərbaycan
#آذربایجان
#تورک
#ترک
#Azerbaycan
#Türk
https://www.instagram.com/reel/DJeeEXQuGvm/?igsh=MXV6N2k2ejl0bm5qcQ==
چندی پیش دیدم فردی ریشه ی کلمه داداش را در زبان فارسی جستجو می کند و دوستی با ایشان وارد گفتگو شده بود که داداش پسوند داش دارد و مانند یولداش ، قارداش ، آرخاداش ، سویداش و امثال آنهاست
و آن شخص می پرسید دا یعنی چه که داش پسوند آن باشد (ایشان« دا» را برادر و داش را از فعل داشتن می دانستند)
مداخله کرده و جواب دادم
اشتباه شما این هست که فکر می کنید. داداش پسوند «داش» دارد . در صورتی که داداش پسوند «اش» دارد . مانند کلمات (بالاش ، آداش ، اویناش و...) کلمهی داداش = داد + اش
یعنی هم طعم ، هم نشئه ، هم میل ، هم مایه
بنابر داداش صفتی برای دوست و برادر و همراه است.
و کسی که بخواهد فردی را همراه و همسو با خود کند و یا همراه و همسوی خود کرده باشد وی را داداش خطاب می کند
آیدین 🖊️
تامغا
در اوراسیا بخصوص در جای جای ایران به ویژه آذربایجان به این نمادها 𐱃𐰢𐰍𐰀 بر خورد می کنیم که قدمتی به بلندای تاریخ دارند.
#آیدین
آذربایجان در اسنادی تاریخی و معتبر
سند ۲،۱ ، ۳ـ نقشه جهان و نقشه حدود دریای خزر وآذربایجان ترسیم از محمد بن علی بن حوقل معروف به ابن حوقل جغرافیدان قرن چهارم هجری قمری ( قرن دهم میلادی )
کتاب «مسالک و الممالک » یا «صورة الارض»
سند ۴ ـ نقشه جهان رسیم شده توسط محمود بن حسین بن محمد کاشغری نویسنده نخستین فرهنگ ترکی،
قرن پنجم هجری ( قرن یازدهم میلادی )
کتاب «دیوان لغات الترک »
سند ۵ ـ نقشه جهان ترسیم شده توسط الشریف الادریسی یکی از سه جغرافیدان بزرگ عربِ قرن 12 میلادی در
کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق
سند ۶ ـ نقشه جهان ترسیم شده توسط عمر بن مظفر بن عمر ابن الوردی جغرافیدان بنام قرن 14 میلادی
کناب خریده العجائب
مرمت ناشیانه
یا
تغییر عامدانه
در مقایسه ی تصاویر پیشین و پسین در می یابیم
که چندین تغییر در نگاره صورت گرفته است .
۱- قره نی (ساز تورکی )
به ترومپت (ساز غربی) تغییر یافته است.
۲ - جنس کلاه پوستین ( مختص آذربایجان )
به کلاه پارچه ای شبیه بختیاری تغییر کرده است.
۳- چهره نقاشی از یک چهره آذربایجانی
به چهره ای ائدهآل تعریف شده ای چون
ابروی هلالی ، بینی باریک چشمان بادامی تبدیل شده است.
۴- در سبک نقاشی پرسپکتیو برداشته شده
و رنگ یک دست زده شده است.
۵ - سبک نقاشی قاجاری را به "نگارگری ایرانی" یا "مینیاتور ایرانی" تبدیل کرده است .
۶ - نقاشی از یک سند تاریخی
به یک نقاشی کودکانه تغییر یافته است
نتیجه : فرد رسام برخلاف ادعای برخی که کار وی را ناشیانه می خوانند
خیلی حرفه ای توانسته تغییرات هویتی و فرهنگی ایجاد نماید و به هدف سیاسی و اجتماعی خود برسد.
آیدین 🖊️
شعری از فرخی یزدی از فریاد آذربایجان
بود اگر تهران دمی در یاد آذربایجان
بر فلک می رفت کی فریاد آذربایجان
خاک خودخواه خطرخیز ری بی آبروی
داد بر باد فنا بنیاد آذربایجان
یکسر از بی اعتنایی های تهران شد خراب
خطه مینووش آباد آذربایجان
از فشار خارج و داخل زمانی شاد نیست
خاطر غم دیده ناشاد آذربایجان
مکری و سلدوز و سلماس و خوی و ساوجبلاغ
سر به سر پامال شد ز اکراد آذربایجان
از ارومی بانگ هل من ناصر و ینصر بلند
کو معینی تا کند امداد آذربایجان
خصم خیره بخت تیره والی از اهمال سست
سخت اندر زحمتند افراد آذربایجان
نیست رسم داد کز بیداد شخصی خودپرست
کر شود گوش فلک از داد آذربایجان
کی روا باشد به بند بندگی گردد اسیر
ملت با غیرت آزاد آذربایجان
در تاریخ آمده پزشک احمدی پس از کشتن فرخی یزدی و دیگر مخالفان رضاه شاه با آمپول هوا
با حمایت و وکالت احمد کسروی نتوانست تبرئه شود . و عاقبت اعدام شد
الغرض ای شاه عجم، ملک جم
رفت وفنا گشت زبان عجم
نصف زبان را عرب از بین برد
نیم دگر لهجه به ترکان سپرد
این شعر از ملک الشعرای بهار شاعر نامی در صپ سال گذشته هست
الان در ایران بیش از ۶۰ درصد مردم به زبان تورکی صحبت می کنند
نمی شود این را نادیده گرفت
تورکی سومین زبان برتر دنیاست
کۆرت اوغلو
در گذشته تقسیمات ایام سال به شکل امروزی نبوده
است . مثلا فصل زمستان که ۹۰ روزهست بجای سه ماه ۳۰ روزه به چند بخش متفاوت تقسیم می شده است. که بعضی سنت ها و تقسیم بندی ها آن در میان مردم آذربایجان پابرجاست
پس از گذشت۴۰روز« بویوک چیلله»
و۲۰ روز « کیچیک چیلله »
۷ روز « چیلله بئچه » شروع می شود
و پس از آن ۳ روز « قاری چیلله سی » از راه می رسد.
و مجموعا ۷۰ روز « چیلله » سپری می شود.
و در ۲۰ روز باقی مانده از فصل زمستان
بادی از سمت غرب شروع به وزیدن می کند که «وَده یئلی» نام گرفته است توده هوا و بادی که از سمت غرب می آید به زبان محلی «گرمیج» نامیده می شود
ماه پایانی سال «بایرام آیی» که مصادف با اسفند ماه می باشد شامل ۴ هفته بنام های عناصر اربعه(آب ،آتش ،باد، خاک) نامگذاری شده است
که هر کدام آداب و سنن مخصوص به خود دارد
و به این روال « چرشنبه لر سورور »
« سو چرشنبه سی »
« اود چرشنبه سی »
« یئل چرشنبه سی »
« تورپاق چرشنبه سی »
البته امروزه «اود چرشنبه سی» بعنوان آخرین «چرشنبه سال » جشن گرفته می شود .
اوایل ایام «چیلله بئجه » که مصادف با هفته اول اسفند ماه است. روزی بنام « کورت اوغلو » نامگذاری شده است. که داستان شنیدی و آموزنده ای دارد.
در چنین روزی از سال جوانی به شکار می رود و گرفتارکولاک برف می شود
خانواده و اهالی در پی آن می روند و بخاطر کولاک شدید برف و سیاهی شب جستجو را به فردا روز روشن موکول می کنند
جوان در « کۆرت » یعنی در جایی که کولاک توده ی برفی را جمع کرده گیر می افتد
وی برای جلوگیری از یخ زدن در« کۆرتۆک» محلی که کولاک برف را در آنجا جمع کرده است فضایی برای خود ایجاد می کند و با حرکاتی بدنش را گرم نگه می دارد تا از بهذسرما غلبه کند.
فردا روز پس از نجات از« کورت » در میان اهالی به ( کورت اوغلو ) مشهور می شود
و چنین روزی نقل محافل شده و در یاد ها می ماند
کورت kürt = توده برف یا توده شن که با کولاک در محلی جمع می شود
کورتوکkürük = محل کورت معمولا چاله یا دره که اصطلاحا کولاک گیر گفته می شود
کورتاوغلوkürtoğlu = اوغول علاوه بر پسر معنی دلیر هم می دهد ، پسر دلیر برفگیر
(البته بعضی کۆرتkürt را با کُرد kord اشتباه می گیرند)
آیدین 🖊️
پایلاشین دوستلار
لطفا انتشار دهید
تا بدست مدعیان برسد
زبان یعنی شخصیت ، هویت ، عزت ، حرمت ،
زبان یعنی رسمیت ،ملیت ،حیثیت
زبان یعنی حریت
زبان یعنی تفاوت انسانیت از حیوانیت ،
زبان یعنی تاثیر دیگران برشما و تاثیر شما بر دیگران ،
زبان یعنی سواد علم و اگاهی
زبان یعنی عشق ،دوستی و برادری زبان یعنی بنیاد خانه و خانواده
دانستن زبان غیر یعنی توانایی
و زبان یعنی زبان مادری
زبان مادری را پاس داریم
روز جهانی زبان مادری مبارک
#آیدین
📜
بسیاری بر این باورند که تشیع با آغاز سلطنت شاه اسماعیل صفوی در سال ۱۵۰۱ میلادی رسمیت یافت. اما آیا صفویان، آنگونه که بعدها تصویر شدند، واقعاً پادشاهانی زاهد و شریعتمدار بودند؟
نگاهی به شواهد برجا مانده، از اشعار آمیخته به شراب و سماع شاه اسماعیل (خطایی) گرفته تا نقاشیهای بزم شاهعباس اول در کاخ چهلستون، ما را به پاسخ دیگری میرساند: از همان آغاز، شرابنوشی، موسیقی، رقص، و مجالس طرب نهتنها رایج، بلکه نمایشی از قدرت و ذوق درباری بودند.
در دیوارنگارهٔ معروف بزم شاهعباسی، شاه در میانهٔ مجلس شرابنوشی نشسته، اطرافش ساز و رقص و مطرب است، و در کنار او محمدولیخان ازبک و دیگر مهمانان مسلمان آسیای مرکزی بیهیچ اعتراضی حضور دارند.
این صحنه نهتنها پنهان نشده، بلکه با دقت و افتخار بر دیوار تالار سلطنتی رسم شده است.
در دیگر نگارههای آن دوران نیز، این مجالس با همین سبک و سیاق تکرار شدهاند.
🔺
شرابنوشی، حضور آزاد زنان رقصنده، و نوای موسیقی، نهتنها از سوی برخی تاریخنگاران امروزی مورد سرزنش قرار نمیگیرد، بلکه گاه رنگی عرفانی یا تقدسگونه به خود میگیرد. اما آیا این عرفان، تفسیر امروزی ماست یا پروژهای برای تبرئهسازی تاریخی؟
📌
آیا این نقاشیها و اشعار، بازتاب واقعیتهای دربار صفویاند یا بازسازیهایی هنری؟
رقص و طرب، در این بستر تاریخی، عرفان است یا ابزار مشروعسازی قدرت؟
چرا اثری از مناسک شریعت در این مجالس نیست؟
آیا چهرهای که امروز از شاه عباس و شاه اسماعیل میشناسیم، بازتابی تحریفشده از واقعیت فرهنگی آن زمان است؟
و آیا تاریخنگاری رسمی، آگاهانه بخشی از واقعیت صفویان را حذف نکرده است؟
🔍
برای فهم بهتر هویت صفویان، باید به سراغ منابع تصویری اصیل، متون غیرایرانی، و مقایسهای نقادانه میان روایت رسمی و اسناد مستقل رفت — از آغاز تا اوج، از شعر تا دیوارنگاره.
🖊️ آیدین
https://www.instagram.com/reel/DKuUFmiqTru/?igsh=MXZvdXE3Z2k4YmR0NQ==
جیپ جیپ جوجه لریم
جیپ جیپ جیپ جیپ
جوجه لریم
منیم قشنگ جوجه لریم
توکو ایپک جوجهلریم
گؤزله.ییرم تئز گلنیز
گؤی چمنده دینجهلهنیز
منیم گؤیچک جوجهاریم
گلین سیزه یئمک وئریم
من سو وئریم چؤرک وئریم
آرزوم بودور بوی آتاسیز
آنانیزا تئز چاتاسیز
اوخویور ضغری باقرزاده
ساز توفیق مطلب ائو
سؤز قنبر حسینلی
Cib-cib cücələrim.
Cib-cib-cib-cib cücələrim.
Mənim qəşəng cücələrim,
Tükü ipək cücələrim.
Gözləyirəm tez gələniz,
Göy çəməndə dincələniz.
Mənim göyçək cücələrim.
gəlin dizə yemək verim
mən su verərəm, çörək verim
Su verərəm, dən verərəm
Arzum budur boy atasız,
Ananıza tez çatasız.
1945
oxuyur Süğra Baqırzadə
söz Tofiq Mütəllibov
saz Qənbər Hüseynli
https://www.instagram.com/reel/DKPfbAuK61s/?igsh=dnF2MzgwMWllaDNw
بالبال
مجسمه هایی به شکل آدمی ، سنگ قبر هایی که در دوره های مختلف تاریخی در کشورهای ایران ، ترکمنستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکستان (اویغورها) تورکیه ، کشور آذربایجان و قسمت های ترک نشین روسیه یافت می شوند.
بالبال ها سنگ نگاره های انسان نما به یاد آلپ ها در میان تورکان با نام های (داش باباdaş baba) ، (داش آتاdaş ata) ، ( باش داشیbaş daşı ) ، (داش باشtaş ata ,daş baş) بر سر قبرهای زنان و مردان تورک از بالکان تا سیبری پراکنده هستند
بالبال ها نماد قهرمانی و شجاعت تورکان محسوب می شوند
قدیمی ترین بالبال ها در کنار رود قره سو روستای پیرازمیان بخش ارجه شهر خیاو (مشکین شهر) - اردبیل واقع هست که به اسم «شهریئری» معروف است .
علاوه بر آن در موزه سنگی شهر تبریز نمونه هایی از بالبال های کشف شده از آذربایجان در معرض دید عموم قرار گرفته است .
همچنین بالبال هایی در آغدام ، آغ دره و قره باغ در کشور آذربایجان نیز کشف شده و موجود است .
بالبال ها اهمیت تاریخی و نمادین زیادی در میان اقوام تورکان دارند. و دانشمندان بالبالها را به عنوان بخشی از فرهنگ تورکهای کهن می شناسند.
بالبال ها یکی از کهن ترین مستندات خواستگاه تورکان در آذربایجان است
بالبال کلمه مرکب ( بال+بال) است.
بال = در تورکی به معنی چسبنده ، چسبیده به هم , جناق است . به دلیل چسبندگی در تورکی به عسل هم بال می گویند و کلمات مانند آن عبارتند از (بال ، بالا ، بالینج ، بالتا ، بالیق ، بالبال و…)
تکرار بال در کلمه بالبال علاوه بر نشانگر تورکی بودن کلمه به معنی اهمیت و مرتبط دانستن آن بال نماد با رشادت بال دوم یعنی قهرمان خفته در خاک است.
آیدین🖊️
https://www.instagram.com/reel/DJzHGkqq3lq/?igsh=MXR6b2V5eXZuOTJiYg==
کئچل ـ کئچل بامبیله
گئتدی مریض خانییه
#تورک #آذربایجان
@mosio_ai
https://www.instagram.com/reel/DJHphmcvQLQ/?igsh=ZHE4emxkZDVuMzR3
تامغا
در اوراسیا بخصوص در جای جای ایران به ویژه آذربایجان به این نمادها 𐱃𐰢𐰍𐰀 بر خورد می کنیم که قدمتی به بلندای تاریخ دارند.
تامغا چیست؟
تامغا در تورکی به معنی نشانه گذاشتن است که می تواند علامت زدن به طریقه داغ کردن در اندام حیوانات اهلی و یا مهر کردن اسناد رسمی باشد ویا
بصورت کنده کاری روی صخره ها سنگ مزار و کتیبه ها ویا نقوش سکه ها ، ظروف سفالی و فلزی , زیور آلات و یا نقشی در فرش ، گلیم ، پارچه ، یا علامتی در خالکوبی ها و نشانه ای در پرچم ها و نمادهای در یراق آلات و ابزار جنگی و… که در حفاری های تاریخی می توان به وفور دید که قدمت بعضی به بالای ۵ هزارسال می رسد.
ابتدایی ترین خط نوشته ای که در میان تورکان رایج بوده و بعدها بعضی به حروف تبدیل شده و بعضی به شکل مهر و علامت قومی و قبیلهای تا کنون جایگاه خود را حفظ کرده اند.
امروزه تامغا ها را به عنوان نماد تجاری ، اقتصادی شرکت ها و درجه های نظامی و …با نام های لوگو یا آرم می شناسیم.
ریشه کلمه تامغا
در لهجه های مختلف تورکی تامغا ، دامغا ، داغما و در فارسی تمغا گفته می شود .
تامغا در اصل « تاغ ما » و به گویش دیگر « داغ ما » بوده که (م ،غ) در گویش ها جابجا شده است
لاکن هنوز هم در بعضی لهجه های تورکی تاغ ما و داغ ما گفته می شود.
که مرکب از « داغ + ما » هست
داغ در تورکی به معنی کوه است .
که در تورکی آذربایجانی و قشقایی و آنادولو dağ گفته می شود
و در تورکمنی dog در قزاقی tog و در تاتاری tay ودر تورکی اویغوری tağ تاغ و… می گویند.
« ما ma» نیز پسوند اسم ساز هست.
همانطور که می دانید کوه (داغ) چند صفت مشخصه دارد
سنگینی و غیرقابل انتقال بودن ، ماندگار بودن و نشانه بودن و دیده شدن از دور دست هاست
در تورکی مصدر(داغلاماق) به معانی داغ کردن ، نشانه گذاشتن و مهر زدن بکار می رود .
و از این قرار در زبان فارسی هم داغ به شکل های مختلف وارد شده است
داغ با صفت سنگینی برای غم واندوه و ماتم
مانند : (داغ عزیزان)
و بعنوان نشان و علامت زدن
مانند : (داغ کردن )
و نیز چون این ابزار داغ کردن خیلی گرم و سوزان است به معنی خیلی گرم و سوزان آمده است
مانند (چای داغ و اوتوی داغ )
#آیدین
تامغا
در اوراسیا بخصوص در جای جای ایران به ویژه آذربایجان به این نمادها 𐱃𐰢𐰍𐰀 بر خورد می کنیم که قدمتی به بلندای تاریخ دارند.
تامغا چیست؟
تامغا در تورکی به معنی نشانه گذاشتن است که می تواند علامت زدن به طریقه داغ کردن در اندام حیوانات اهلی و یا مهر کردن اسناد رسمی باشد ویا
بصورت کنده کاری روی صخره ها سنگ مزار و کتیبه ها ویا نقوش سکه ها ، ظروف سفالی و فلزی , زیور آلات و یا نقشی در فرش ، گلیم ، پارچه ، یا علامتی در خالکوبی ها و نشانه ای در پرچم ها و نمادهای در یراق آلات و ابزار جنگی و… که در حفاری های تاریخی می توان به وفور دید که قدمت بعضی به بالای ۵ هزارسال می رسد.
ابتدایی ترین خط نوشته ای که در میان تورکان رایج بوده و بعدها بعضی به حروف تبدیل شده و بعضی به شکل مهر و علامت قومی و قبیلهای تا کنون جایگاه خود را حفظ کرده اند.
امروزه تامغا ها را به عنوان نماد تجاری ، اقتصادی شرکت ها و درجه های نظامی و …با نام های لوگو یا آرم می شناسیم.
ریشه کلمه تامغا
در لهجه های مختلف تورکی تامغا ، دامغا ، داغما و در فارسی تمغا گفته می شود .
تامغا در اصل « تاغ ما » و به گویش دیگر « داغ ما » بوده که (م ،غ) در گویش ها جابجا شده است
لاکن هنوز هم در بعضی لهجه های تورکی تاغ ما و داغ ما گفته می شود.
که مرکب از « داغ + ما » هست
داغ در تورکی به معنی کوه است .
که در تورکی آذربایجانی و قشقایی و آنادولو dağ گفته می شود
و در تورکمنی dog در قزاقی tog و در تاتاری tay ودر تورکی اویغوری tağ تاغ و… می گویند.
« ما ma» نیز پسوند اسم ساز هست.
همانطور که می دانید کوه (داغ) چند صفت مشخصه دارد
سنگینی و غیرقابل انتقال بودن ، ماندگار بودن و نشانه بودن و دیده شدن از دور دست هاست
در تورکی مصدر(داغلاماق) به معانی داغ کردن ، نشانه گذاشتن و مهر زدن بکار می رود .
و از این قرار در زبان فارسی هم داغ به شکل های مختلف وارد شده است
داغ با صفت سنگینی برای غم واندوه و ماتم
مانند : (داغ عزیزان)
و بعنوان نشان و علامت زدن
مانند : (داغ کردن )
و نیز چون این ابزار داغ کردن خیلی گرم و سوزان است به معنی خیلی گرم و سوزان آمده است
مانند (چای داغ و اوتوی داغ )
#آیدین
چرا واژه های عید در فارسی
یا عربی هستند یا نامفهوم
چرشنبه لر سورجی
سو ، اود ، یئل ، تورپاق
«چهارشنبه سوری»
بایرام
«عید»
یئنی گون
«نوروز»
ایل
«سال»
تکمچی ـ کئچل - کوسا
«عمو نوروز ـ حاجی فیروز»
یئتدی سین
«هفت سین»
دوغا گونو (روز طبیعت)
«سیزده بدر»
...
چهارشنبه سوری
یا
👈🏻 چرشنبه سوره جی
Çərşənbə sürəci
بوگونلر چرشنبهلر سورجی دیر
بیلدیگینیز کیمین بایرام آییندا
۴ چرشنبه گونلری وار
۱.💦سو چرشنبه
۲.🔥اود چرشنبه
۳.💨 یئل چرشنبه
۴.🌱تورپاق چرشنبه
بو چرشنبه سورجی اود چرشنبه گونو
چرشنبه سورجی خوش
گونلریز سئونجلی
گوزونوز آیدین
اورگینیز ایستی قانلی
اود چرشنبه نیز قوتلو
📌سورج sürəc = دوره ی زمانی
چرشنبه لر سورجی = دوره ی زمانی چرشنبه ها
سورجی در زبان فارسی به شکل,« سوری»
وارد شده و چرشنبه سورجی (چهارشنبه سوری ) خوانده می شود
۷سین دن بیرین
آیدین 🖊️
Qar adamı səni sevdim
Adamlara tay deyilsən
canın soyuq olur, ürəyin isti .
AYDIN
قارآدامی سنی سئودیم
آداملارا تای دئییل سن
جانین سؤیوق اولور
اورگین ایستی .
آیدین
این ضرب المثل های فارسی
👈 معادل تورکی ندارند!
خیمه شب بازی طرح ۲ ساعته زبان مادری به جای اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی کار آنهایی است که ریگی در کفش دارند ، آنها جنگ زرگری راه انداختن تا به اصطلاح آب را از سر چشمه ببندند هدفشان چوب لای چرخ گذاشتن بود. سالهاست دست دست می کنن که قانون اساسی اجرا نشود. گروهی هم خود را به کوچه علی چپ زدند. تا آنهایی که خرده شیشه دارند . زیر میز بزنند واز بهانه ی امنیت ملی را بول بگیرند تا سرملت را شیره بمالند. در این میان عده ای رو دست خوردند . و آنهایی که کاسه ای زیر نیم کاسه دارند. کلاه شرعی بافتند. و به قولی گذاشتن تو کاسه مون و درنهایت تفرقه انداختند تا حکومت کنند
توجه : لطفا ترجمه نکنید برای هر کدام ضرب المثل معادل تورکی بنویسید
آنادیلینی ایستیرسن ؟
نییه فارسی یازیرسان
یازماق اوچون
نه قانون گرک دیر
نه ده مدرسه
من ایللر دیر آنادیلیمده یازیرام
سن ده یاز 👉
ترجمه
زبان مادریت را می خواهی؟
چرا فارسی می نویسی
برای نوشتن
نه قانون لازم هست
نه مدرسه
من سالهاست به زبان مادریم می نویسم
تو هم بنویس👉
آیدین
در جواب کسانی که ادعا می کنند
و برای کلمه
👈🏼بیمار داستان سرایی می کنند
بعضی به فارسی وارد شده که مفرس آن در داخل پرانتز نوشته شده است
زومارzumar= آذوقه
سومار sumar= مشک آب
جومارcumar = حمله می کند
یامارyamar = وصله می کند
یومار yumar = می بندد
اومارumar= توقع دارد
هامارhamar= صاف (هموار)
و آنهایی که با مار به زبان فارسی وارد شدند
شومارşumar = لیز( شمار)
دامارdamat = رگ ( دمار )
قومار qomar= احاطه شده (قمار)
تومار tumar = نوازش( تیمار)
بومار bumar = زمین گیر( بیمار)
معنای بوم در تورکی به معنی «دره رودخانه، محل صعب العبور» است. بوم در فارسی به معنی زمین و محل وارد شده است
آیدین 🖊️
زیرآب زنی
حتما شما هم مثل رایج « زیرآبزنی » را شنیده اید
آیا تا به حال به معنی و مفهوم آن دقت کردهاید
« زیرآبزنی » ترجمه ای از کنایه ی تورکی
(یئرینه سو جالادی ) است
yerinə su caladı
ییرینه سو جالادی یعنی به جاش آب پاشید
طبیعتا اگر در جایی که فرد می خواهد بنیشد یا بخوابد و یا استراحت کند آب ریخته شود فرد از ماندن در آنجا منصرف شده و آنجا را ترک می کند
بسیار دیده شده برای اینکه جایی پاتوق نشود انجا آب می پاشند تا خیس شود و جایی برای نشستن نباشد
در زبان تورکی عموما این مثل برای افرادی بکار می رود که با ورد به زندگی دیگران خانواده اش را از هم می پاشند
این مثل در فارسی به شکل (زیر آب زنی) ترجمه شده و در اصل به همان معنی و کمی متفاوت بکار می رود بطوری که فرد در محل کار و جایگاه اجتماعی وی ورود می کند
البته برای این مثل نیز طبق معمول توسط گروهی داستان سرائی شده چنانکه گویا در قدیم جایی بنام زیرآب بوده و مردم از سر لج و لجبازی داخل حوض رفته زیر آب حوض همدیگر را می کشیدند و و آب حوض را خالی می کردن ! تا عصبانی شود !
آیدین ✏️