babolharam_net | Unsorted

Telegram-канал babolharam_net - کانال ‌متن روضه

31487

بابُ الْحَرَم «کانال متن روضه» راه ارتباطی: @OnlySeydALI 🔸وب‌ سایت↶ www.babolharam.net 🔸سبک و شعر↶ @babolharam 🔸 فروشگاه فرهنگی↶ @babolharam_shop 🔸اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net

Subscribe to a channel

کانال ‌متن روضه

|⇦•ارث مظلومیت از غربت..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادرم افکند مرا در یَم احسان حسن

روزی از دست علی خوردمو از خوان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمانِ حسن

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل بهابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چقدر سخت گذشته اس به او درکوچه
چه مراعات نظیری است حسن در کوچه

باز هم خاطره ی گریه مادر در کوچه
قاتل جانِ حسن می شود آخر در کوچه

چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد
وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد

ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پاشود باز هم اما افتاد
*همه داغ امام حسن از این بود که تا صبح گریه میکرد، من دلیلیشو بهت میگم..وقتی مادر با حسن رفت حواله فدک گرفت..مادر ما را کشتند تو کوچه ها ..*

محکم می زدند
چهل نفر با هم می زدند

*نانجیب یه جوری زهرا رو زد دیگه چشم مادر ما جایی رو نمی دید.همه اوج مصیبت امام حسن این بود اقا همیشه میگفت اگه من با مادرم نبودم نانجیب مادر ما رو نمی شناخت. آخه حرامزاده وقتی اومد تو کوچه نگاه کرد نمیتونست تشخیص بده که فاطمه کدومه یهو امام حسن رو دید کنار خانمی داره میره. دوید اول که رسید یه لگدزد به پهلوی مادر...امان امان امان امان*
مثل یه صاعقه تکبیر حسن می آمد
یازده ساله ترین شیر حسن می آمد

بر تنش پیروهن خویش کفن ساخته است
او حسینی از خشت حسن ساخته است

یازده جرعهٔ ناب از یَم حیدر خورده است
خوب پیداست که بر غیرت او بر خورده است

او یتیمیست که نعلین ندارد حتی
فکر صد زخم در آن بین ندارد حتی

او نمی دیدکه خاری به کف پایش بود
دامن پیروهنش زیر قدمهایش بود

چند باری به زمین خورد ولی باز دوید
تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید

*دیدند عبدالله با عمه زینب اومد بالای تل، روضهٔ امشب روضهٔ مقتله، روضه ی عاشوراست. عبدالله آخرین شهید قبل از امام حسینه. بعضیا فکر میکنند علی اصغر آخرین شهیدِ قبل اباعبدالله هست.این بچه امانت دست خانم زینب بود.از مدینه که راه افتادند ابی عبدالله دست عبدالله روگذاشت تو دست زینب..وقتی امام حسن شهید شد این بچه یه سالش بود. لذا تو دامن ابی عبدالله بزرگ شد بعضی وقتا اباعبدالله رو صدا میزد بابا..خیلی ابی عبدالله مراقب یتیم امام حسن بود به خواهر سفارش کرد زینب جان دست عبدالله رو رها نکن این بچه خیلی شوق شهادت داره از موقعی که داداشش قاسم رفته دیگه نمی تونه رو پاش بند بشه..*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•من از بچگی عاشقت..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باید شبیه عابس تو خلق بشوند
حب الحسین اجننی از هرکلام ما

این حرف عابس به اصحاب کربلا
نفعی نبود و نیست به جز با امام ما

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رفیقشم برداشت با خودش آورد کربلا لبخندی با آمدن حبیب و مسلم ابن عوسجه رو لبهای خانم زینب و ابا عبدالله آمد*

باید جناده وار پسر را فدات کرد
در پیش پات سر ببرن از تمام

گفتی به جونِ خویش که آزادی و برو
او گفت زندگی پس از تو حرام ما

*کجا برم حسین من بی تو می میرم
تو خوشیا کنارت بودم الان که غریب گیر آوردنت می گی برو..نه آقا..بذار بمونم جونمو فدات کنم. گفت:آقا پوستم سیاهه بوی بد میده به من می گی برو؟من کجا برم ؟ من میگم شاید همین حرفش باعث شد کاری کرد اباعبدالله روز عاشورا که برا هیچکس انجام نداده بود. صورت به صورت کسی نذاشت غیر علی اکبر.لذا تاریخ میگه وقتی رسید بالا سر این غلامش دیدند صورت رو صورتش گذاشت.یه کاری کرد بعد عاشورا اومدند دیدند چه بوی عطری میاد.اومدن دیدند بوی عطر ازبدن این غلامه، آقا میشه زندگی ما رو هم رنگ و بوی حسینی کنی..*

باید شبیه عابس تو خلق بشوند
حب الحسین اجننی از هرکلام ما

این حرف عابس به اصحاب کربلا
نفعی نبود و نیست به جز با امام ما

بر روی تیر نام خودش را نوشته است
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

ما را عقیله دور و برت جمع کرده است
دخت علیست علت انسجام ما

وقت غروب بود که زینب بلند گفت
خولی قدم گذاشته بین خیام

چادر سیاه خواهرت افتاد دست شمر
در زیر پا لگد شده حد و مقام ما

*اومد محضر آقا گفت: آقا چرا اینقدرگریه میکنید؟شما پیغمبر رو از دست دادید، پدرتون امیرالمؤمنین به شهادت رسید، مادرتون فاطمه زهرا و برادرتون امام حسن به شهادت رسیدند. حضرت یه نگاه کرد فرمود: شهادت کرامت ماست گوشت و پوست و استخوان ما با شهادت عجین شده. اما یه سوال دارم قبل ازکربلا زنی ازبنی هاشم به اسارت رفته؟ تا قبل از کربلا کسی قد و بالای عقیله رو ندیده بود ازجمع ما زنی به اسارت نرفته بود..‌*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•شب ویرونه..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همونی که ازم پدرم رو گرفت
اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت


#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•شب ویرونه...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب ویرونه که با گریه چراغونی میشه
منکه هق هق میکنم خرابه بارونی میشه

هی میخوام نشون بدم بابا که هیچیم نشده
ولی سرفه ام میگیره کُنج لبم خونی میشه

می می میشه که نفس مو موقع صحبت نگیره
سر سرو پایین یتیمی از خجالت نگیره

بچه ها بهم می‌خندیدن بابایی
الهی دخترت یتیمی لکنت نگیره

بو دل شبده بو ویرانه گلیپسن یارالی
بو نه دنیادی بابا سن یارالی من یارالی

بابا ! من که درگیر توأم غیر تو گیری ندارم
اگه تو پیشم باشی درد اسیری ندارم

من دیگه بزرگ شدم نشون به این نشونی که
بعد تو چند روزه که دندون شیری ندارم

بابا !وضع ما رو می بینه هرکی از اینجا رد میشه
نمیخوام گریه کنم برای عمه بد بشه

شنیدم زجر اومده حرفمو آروم بزنم
نکنه نشونی خرابه رو بلد باشه

نمیشه که پا بشم تا به سر و روت برسم
عمه نشنوه باید به زخم بازو برسم

نمیتونم که نفس پیش تو راحت بکشم
نمیدونم‌ چطوری به داد پهلوم برسم

مشکل ازچشمام که نیست نمی بینه نیمه شب
من میخوام ببوسمت مشکل ما زخمه لبه

معلومه کارِ فقط یکی نبوده باباجون
چقده رگای حنجرت تو نامرتبه

میشه که بگی دیگه موهامو شونه نزنند؟
میشه که دعام کنی با هر بهونه نزنند؟

میشه که بیای پیشم صحبت کلفته نکنن سر قیمت اسیرا دیگه چونه نزنن

سنگینه دستشون
موی من مونده لای انگشتشون
همه می زدند منو زجر هم پشتشون

سنگینه مثلا صورتم نیلی نیست
شام شبم سیلی نیست
مثلا موی تو درهم نیست

بارون نم نمه
اگه تشنه ای هنوز من هم تشنمه
من به عمه هم نمیگم گشنمه

زجر دنبال منه
از همه فراریم، این حال منه
بابا آغوش گرمت مال منه زجر دنبال منه

مثلا در زدی در وا کردم و
خوب شد این پهلو دردم

*سخت ترین لحظه بر خانوم زینب میدونی کجا بود؟ وقتی اون زن غساله گفت: این بچه رو زود از اینجا ببرید این چه مریضی داره ؟زن غساله چه می گویی؟ خانم یه نگاه بهش کرد فرمود:این بچه مریض نبوده این دخترحسینه، فقط این بچه یه شب از ناقه افتاد تو بیابونا گم شد. وقتی دیدند نیزه ای که سر ابی عبدالله رو زمین فرو رفته هرکاری کردند نیزه از تو زمین در نیومد نانجیب اومد نگاه کرد دید چیزی به عقل ناقصش نمیرسه گفت: بگید امام سجاد بیاد حضرت رو با غل زنجیر آوردن آقا نگاه کرد دید سر مبارک روی نیزه برگشته داره عقب قافله رو نگاه میکنه .از گوشه چشم سر آروم آروم داره اشک میاد.*

«طفل یتیمی ز حسین گم شده »

حضرت فرمود:عمه جان یه بار دیگه بچه ها را شمارش کنید. خانم زینب نگاه کرد دید ای وای رقیه بین بچه ها نیست. هرچی اصرار کردند بذارید خودمون این بچه رو پیدا کنیم شمر صدا زد زجر بیا جلو زود این بچه رو پیداش می کنی. نانجیب سوار اسبش شد تازیانه اشو برداشت.این حرامزاده اومد وسط بیابون دید این بچه زیر یه بوته افتاده همچی که از اسبش پرید پایین اول یه لگد زد به پهلوش.. گفت: بلندشو یه قافله رو اسیر خودت کردی یه نگاه بهش کرد...*

همونی که ازم پدرم رو گرفت
اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شب_دوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
داداش!
غریبی و اسیری چاره داره
چاره داره چاره داره

ولی آخر کُشد ما را غم یارغم یارغم یار

*می دونی چکار کرد غم یار؟ابی عبدالله بیست و هشت ماه رجب از مدینه حرکت کرد،لذا تاریخ میگه عبدالله همسرزینب همراه نشد با کاروان، شعبان، رمضان، شوال، ذی القعده ذی الخجه محرم صفر کاروان برگشت ،زینب نزدیک شش هفت ماه ازمدینه اومده بود بیرون وقتی کاروان برگشت مدینه امام سجادعلیه السلام فرمود:همین جا خیمه بزنیم یک نفر بنام بشیر رفت صدا زد مردم بیایید کاروان از کربلا برگشته،میگن عبدالله همسر زینب اومد ایستاد هی نگاه میکرد اومد محضر امام سجاد، آقاجان سوال دارم ،امام معصومه فهمید چی میخواد بگه، فرمود: چی میخوای بدونی عبدالله؟آقا جان از بنی هاشم زنی هم به شهادت رسیده؟ فرمود: نه،گفت هرچی نگاه میکنم عقیله بنی هاشم رو نمی بینم .یه وقت دید یکی بریده بریده میگه عبدالله برگشت دید یه خانم قدخمیده عبدالله من زینبم حق داری نشناسی.. عبدالله خودم دیدم باچکمه برش گردوند،عبدالله خودم دیدم نشست روسینه اش،عبدالله خودم دیدم محاسنش روتو دست گرفت..«طرف مَرده دو تا داغ می بینه میگن فلانی پیرشد..»خانم زینب از صبح تا غروب هجده داغ محرم دیده ..عبدالله خودم اومدم بالا سر علی اکبر،خودم دیدم علی اصغرش رو، رو دست گرفت،عبدالله خودم تو خرابه با دستای خودم بچه اشو دفن کردم. خودم براش تلقین خوندم، خودم تکونش دادم، اسمی افهمی یارقیه.. خودم گفتم عمه نترسی ها، خودم گفتم این تاریکی دیگه زجر نذاره،،،ای حسین..*

«به آبروی عمه جانمون زینب کبری پنح مرتبه اللهم عجل لولیک الفرج»


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•بعد بسم الله...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شب_دوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*شب دوم ماه محرم شروع دلشوره های زینب کبری.. بحق اون لحظه ای که یه وقت دید داداشش دست به محاسن مبارک زد و گفت: "انالله واناالیه راجعون.".میگن مثل فردا، وقتی رسیدند تا ابی عبدالله فرمود:" انالله واناالیه راجعون" هوا دگرگون شد غبار کربلا رو محاسن حسین نشست. یه وقت زینب نگاه کرد همه ی غمهای عالم رو دل زینب نشست.. چیزی طول نکشید چند روز دیگه این محاسن خونین شد اون موقعه ای که دیدند بلند مرتبه شاهی ..ارباب ما با گونه راست تو گودال خوابید.."السلام علی الخدالتریب.." به صورت خاک آلود ارباب دستامونوبلندکنیم زن و مردصدا بزن الهی العفو الهی العفو*

بعد بسم الله ما هست تعالی زینب
آیةُ الله علی، آیت عظمی زینب

هاجر و آسیه نه، مریم و حوا هرگز
بنویسید فقط حضرت زهرا زینب

خرج یک صفحه از اوصاف بلندش شده است
که‌ فقط نقش کند جوهر دریا زینب

زینتی داشت اگر نام علی نامش بود
خوب گفته اند که ای ام ابیها زینب

هرچه گفتیم از او در خور شأنش، هیهات
هرچه‌ خواندیم خدا گفت حاشا زینب

کربلا کرب و بلا نیست فقط بی زینب
کربلا کرب و بلا هست فقط با زینب

ذوالفقار علوی پیش دَمَش کم دارد
آنکه زد ریشه هرکاخ ستم را زینب

مرتضی گفت تویی فاطمه یا اینکه منی
نفست گرم به هرخطبه ی غرّا زینب

فکر کردند زینب دست بسته است
دست بسته است ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

*میگن وقتی تو‌ کوفه نانجیبا زینب رو دوره کردند خانم صدا زد،اُسکتوا. روایت میگه زنگ شتران از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد. پیرمردها گفتند:یاللعجب! این صدای علیه ،یه کاری کرد نوشتند زن های کوفه آنقدر گریه کردند. تازه فهمیدند این زن کیه.. از گریه زن هامردها شیون می کردند یه نفر دوید به عبیدالله گفت: امیرگفت چی شده بهم ریختی ؟ امیر اگه دختر علی همین جور ادامه بده الان کاخ رور وی سرت خراب میکنه. نانجیب گفت: برید ساکتش کنید سنگش بزنید..گفتند فایده ای نداره. یه بی مروت اونجا بود گفت من می دونم چه جوری ساکت میشه.. گفت چکارکنیم ؟ امیر چند روزه حسینشو ندیده.. بگید نیزه ای که سرحسین رو اون نیزه اس رو بیارند.داشت خطبه می خوند یهو نگاش افتاد به صورت داداش،صدا زد یا هلال زینب!..*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دیدند مسلم سربه دیوار گذاشته گفت نامه نوشتم آقاعلی اصغرتم بیار درختاشون میوه داده جوی آبشون روانه.... *

نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن
نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن
نیا حسین تیر و نیزه و سنان خریدن

دیدم که تو بازار یه کوفی نامرد
سه شعبه می سازه

اینجا که رحم و مروت محاله
خون علی اصغر تو حلاله

نیا حسین
واسه حنجره ات یه قطره آب ؟
اینجا جای همسرت رباب ؟

نیا حسین
زینب جاش تومجلس شراب؟

شکرخدا آقا ناموسم اینجانیست
مثل تو مظلومی هیچکی تو دنیانیست

*نوشتند وقتی بدن بی سرمسلم رو انداختند پایین مردم دور بدن مسلم جمع شدند یه وقت دیدن یه پیرزن داره همه روعقب میزنه برید کنارمن می شناسمش گفتند سر نداره از کجا می شناسی گفت از لباساش آخه یه شب مهمان من بوده اما بگم "لایوم میومک یا اباعبدالله" کاری بابدن حسین کردندنه پیراهنی نه انگشتی نه انگشتری زینب اومد تو قتلگاه ...*

گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل می رسم می بویم او را

*یه وقت دید از گوشه گودال یه صدای بریده بریده هی میگه... الیٌ ..امام صادق علیه السلام میفرمایندکاری باجدما کردندکه به اندازه یک نگین انگشترهم جای سالم دراین بدن نبودبی بی زینب لباروگذاشت رو رگهای بریده

داداش!
گفتم که فراغ را نبینم. دیدم
امد به سرم از آنچه می ترسیدم

*مسلم نگران ناموسش نبود اخه زن وبچه اشو دست اباعبدالله سپرده لذا بودتاخبرشهادت روشنید فرمودبگید حمیده بیاد،دایی این دخترهست محرمش هست این دخترروبغل کرددست برسرش کشید ابی عبدالله،دخترصدازددایی جان امروزیه جوردیگه دست روسرم کشیدی گفت آره عزیزم ازامروز من بابای توام اونایی که دخترداریدمی دونید این دختررونوازش کرد دخترخودش گوشه ایی داره می بینه لذا تو‌وداع آخر وقتی دیدذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرددیددخترجلو اسب روگرفته بابا یادته دخترمسلم روبغل کردی یکم بغلم کن..*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

🕊
   امام رضا علیه السلام:
🌸کسی که #غدیر را گرامی بدارد
در زمره شهدا خواهد بود🌸

نیت خیر کنید،
هرکی به قدر وسعش
یه نمکی بپاشه و خودش رو
به این جریان عظیم وصل کنه ..

✘ مشارکت از طریقِ ↶

6273817010150831
(روی شماره کارت بزنید کپی میشه)

به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم

🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•ساربان خواست...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ساربان خواست که انگشتریت را ببَرد
دید بایست که انگشت تو را هم ببُرد

سارقی خواست که غارت بکند پیروهنت
دست انداخت گریبان تو را هم بدرد

دیگری داشت به سر نقشه ی عمامه ی تو
گفت شال کمرت را ز چه با خود نبرد

آن یکی گفت که در کوفه کسی حتما هست
زره پاره و خونین تو را هم بخرد

اخنس انگار مهیای سرت بود ولی
شمر می خواست خودش از بدنت سربِبُرد

گفت قاتل به سنان بن انس با وحشت
چه کنم خنجر اگر حنجر او را نبرد

*میدونم خیلی خسته ای، ولی هیچکدوم خسته تر از زینب نیستیم همه ی این صحنه ها رو بی بی داره میبینه..*

آخرالامر به رزازی تو تن دادند
گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رد

خوب از حال که رفتی به روی سینه نشست
گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد

جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت
تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نبرد

ای وای پر از زخمه ای وای دلم خونه
دنیا برام امشب، شام غریبونه

باید برم ولی دلم جا می مونه
پیش تن تو، توی صحرا میمونه

باور نمی کنم ازت جدا میشم
تنهاترین تنهای کربلا میشم

برادرم برادرم چاره چیه بدون تو باید برم
برادرم برادرم پاشو داداش قرآن بخون پشت سرم

این لحظه ی آخر، خیلی نفس گیره
دارن میگن پاشو دارن میگن دیره

*یکی داره فریاد می زنه میگن بریم دیگه دیر شده*

سرت تموم‌راه دور و برمه
ای سایه ی سرم سایه ت رو سرمه

دلواپس معجر دخترات نباش
تو قافله خودم مراقبم داداش

تو درد و‌ درمون منی
آرامش دل پریشون منی
تو درد و درمون منی
بی کفن کرب و بلا جون منی

*همچین که خیمه ها رو آتیش زدن، آقا دستور دادن "علیکنَّ بالفرار"همه ی این زن و بچه تو صحراها می دوند همه دارن فرار میکنن، به سمتی پناه میبرن.دومن یکی از این بچه ها آتیش گرفته ،میگه دیدم دنبالش کردم آتیش دومنشو خاموش کنم هر چی میدید من میدوم دنبالش ، این دخترم از ترس فرار می کرد یه جا نفسش گرفت، خسته شد ایستاد گفت: آقا! من چیزی ندارم هم گوشواره هامو بردن هم النگوهاموهم خلخال،چیزی ندارم دنبال من گذاشتی، گفت می خوام آتیشتو خاموش کنم گفت مگه آب داری؟ آری آب آزاد شده گفت: میشه یکم آب به من بدی؟ آبوریختم تو ظرف گرفتم جلوی بچه، دیدم ظرف آبو گرفت هی داره این طرفو اون طرفو‌ نگاه میکنه. دنبال چیزی می گردی؟ گفت شما می دونی گودال قتلگاه مقتل بابام‌ کدوم طرفه؟چی کار داری؟ آخه دیدم‌اون لحظه ی آخر که شمر نشسته بود رو سینه ش، این لبهاش مثل دو تا چوب خشک بهم میخوره، هی صدا میزنه جگرم..ای حسین....*

داداش!
جلوی نامحرما معذبم من زینبم خواهر تو
جلوی نامحرما معذبم، چی بگم از حنجرِ تو

* از قدیم رسم بوده شب آخر می رفتن درخونه ی مادر و میزدن، منم دنبال راه گریزی میگردم بریم مدینه، امشب خیلی این بچه ها رو زدن، خیلی عمه ی ما رو زدن، از بس کتک خورده بودن خوابشون نمی برد یکی میومد می گفت عمه، پهلوم درد می کنه، یکی میگفت عمه صورتم خیلی میسوزه، یکی میومد میگفت عمه بازوم خیلی درد می کنه، تو کوچه هم همینجور شد در خونه ی مادر مون همینجور شد. امام صادق فرمودند: خدا رحمت کنه اونایی که برا مادر ما فاطمه بلند بلند گریه می کنند. همچین که مادر اومد پشت در، مادر ما هجده ساله بوده، جوون بوده، پا به ماه بوده، همچین که اومد پشت در، اون نامرد چنان با لگد به در زد کار به اینجا ختم نشد تازیانه رو گرفت انقدر به این بازو زد..*

صدای در، دری که تو شعله سوخت
دری که یه میخو توی سینه دوخت

صدای جیغ توی خاکستر و دود
کی میدونه چی تو دست فضه بود

بابام با اشک داره فریاد می زنه
این زنی که میزنید زن منه


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_شام_غریبان
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده #شب_شام_غریبان ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بریم ببینیم تو این لحظه ها و ساعتها کربلا چه خبره؟ کسی خبر داره؟ بچه بودم یادمه شام غریبان بعضیا با شمع میومدن تو‌روضه ، برام سوال بود،بعد فهمیدم آخه امشب این بچه ها نه جا داشتن نه سر پناه داشتن، همه جای صحرا تاریکه ، نه نور و چراغ داشتن فقط دو سه تا خیمه ی نیم سوخته بود که بی بی همه رو جمع کرد زیر این خیمه ها ، همه ی بچه ها رو بی بی یکی میخوابونه، دست سر همه میکشه همه رو نوازش می کنه، همه رو یکی یکی رو‌پاهاش می خوابونه، همچین که خوابیدند یه آماری گرفت دید یکی دو تا از این بچه ها کمند.صدا زد خواهرشو، ام کلثوم بیا خواهرم، ببین این بچه ها کم‌شدن یا چشمای من ضعیف شده میشه تو هم بشماری؟ آدم که داغدیده ست حواسش نیست.حواسم نیست همه ی حواسم به گوداله، ببینم کسی میره روی داداشم یه چیزی بندازه؟ بی بی هم شمرد دید یکی دو تا از بچه ها کمند. تازه با همه ی خستگیش، اینهمه از صبح تا حالا داغ دیده،اینطرف و اونطرف دویده، خسته شده، زنه.. زنها ضعیف تر از مردان، گرچه اگر مرد هم بود دیگه از پا می نشست ، تازه وقتی دید بچه ها کمند گفت بلند شو خواهرم بریم تو این صحرا بگردیم تو این تاریکیها؟ آره بریم ببینم این بچه ها کجا رفتن.تو این تاریکیا هی دارن صدا میزنن، بچه هارو نمیتونن پیدا کنن تا اومدن دیدن زیر بوته ها دوتا بچه دست گردن هم انداختن.همچین که یه تکونشون داد دید دوتایی با هم افتادن، هر جفتشون جون داده بودن، نمیدونم زیر دست و پای اسبها جون داده بودن،نمیدونم از ترس جون دادن، یا وقتی گوشوارشونو‌ کشیدن جون دادن. ولی یکی دیگه از بچه ها هنوز کمه تو تاریکیها دنبالش میگشتن یه مرتبه بی بی صدا زد خواهرم من میدونم این بچه کجا رفته، کجا رفته خواهرم؟ از صبج هی نگاهش به گودال بود. همچین که باباش لبهاش بهم میخورد هی میگفت جگرم، به من میگفت عمه کاش می شد یکم برا بابام آب میبردیم. اومدن تو تاریکیها با هزار مکافات گودالو پیدا کردن دیدن این بچه خودشو انداخته رو بدن بی جان باباش، دست گذاشت رو شونه ی این بچه، دخترم عزیز دلم! اینجا چی کار میکنی؟تو این دل شب گودالو از کجا یادگرفتی اومدی،صدا زد عمه خیلی دلم هوا بابامو کرد. خیلی دلم برا بابام تنگ شده، چجوری گودالو پیدا کردی؟ عمه جان! هی زیر لب میگفتم أبه، تو این صحرا هی صدا می زدم بابا، این طرف میرفتم میگفتم بابا، یه مرتبه دیدم یه صدای آشنایی میاد میگه داره میگه إلیّ ، دیدم صدای آشناست. دی م صدا، صدای بابامه بیا دخترم، تا اومدم جلو دیدم از حنجر بریده ی این بدن داره صدا میاد دخترم بیا تو بغل بابا. اما کار اینجا تموم نشد اینجا بهونه ی باباشو گرفت خودشو هرجوری بود رسوند به باباش، اما یه جای دیگم من سراغ دارم، اینجا دختر خودشو رسوند به باباش، یه جا هم تو‌ خرابه، هی صدا می زد بابا، بابا...یه مرتبه دیدن یه سربریده تو طبق گذاشتن جلوی دختر، این سر و مقابلش گرفت ...*

نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
نشناختمت هنوزم خودت بگو‌ کدومی

صورت نصف نیمه حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر تموم‌ زندگیمه

منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، صورتم بهم ریخت

تو‌رو زدن، نیزه ها و‌ خنجر
تو رو‌ زدن، به پیش چشم مادر

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_شام_غریبان
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•هر گاه بی قرار حریم..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آقاجان!
هر گاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه برد به صحن رضا حسین
دلشوره ی زیارت تو‌ می کشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•دستم ز دامن تو..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و‌ پا حسین

جز تو کسی به کاسه ی ما اعتنا نکرد
تنها امید ظرف غذای گدا حسین

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•نه مانده برای..
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نه آب مانده برایم نه آبرو چه کنم
نه باده مانده نه چیزی از این سبو چه کنم

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خیره چشمان ترش روبه همان منظره بود
دور گودال فقط دایره در دایره بود

همه با خاطره بغض علی جمع شدند
حلقه در حلقه به یک نقطه ولی جمع شدند

باید از بین همه رد بشود می داند

*خانوم دستشو گرفته منتظر فرصته..الان بهت میگم کی دوید.. یه وقت بی بی نگاه کرد دید یه نانجیب موهای ابا عبدالله رو گرفت..اینجا خانم دستاش اومد بالا گذاشت رو سرش صدا می زد.."اما فیکم مسلم"آیا بین شما یک مسلمان نیست ؟
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید الان فرصت خوبیه دوید به سمت گودال..*

رد شد از حلقه‌ی پیران عصازن
و سپس از وسط جمعیتی، سنگ به دامن

نه فقط سنگ، که چوب و شن و آهن
بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری

و صدای نفس و شیحه و کوبیدن سم‌ها
همه سو حول قدم‌ها و علم‌ها

به خودش گفت کمی مانده برو
از وسط این همه جامانده، برو

پیش می‌رفت ولی، حلقه‌ی یک لشکر شد
متراکم متراکم متراکم‌تر شد

داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد
از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد

رد شد از حلقه‌ی سر نیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پر از خون و تن کوچک مجروح دوید و لب گودال رسید و ته گودال چه دید

*همچین که رسید دید شمر عمو رو با پا برگردوند. محاسن عمو رو گرفت تو دست یه حرامزاده شمشیر رو برد بالا..عبدالله دستش رو برد جلو، چنان ضربه دست عبدالله...افتاد رو سینه ی حسین خوش بحالش، پسر امام حسن چه مقتلی داره. تا حالا بهش فکر کرده بودی افتاد روسینه ی عمو، بغلش کرد. عمو چرا اومدی؟ یاصاحب الزمان...من به بابام قول دادم عموم رو تنها نذارم، یه وقت دیدند یکی صدا میزنه حرمله این بچه مزاحمه. دیدند حرمله اومد جلو.. حرمله تیر زیاد زده هر تیری زده از فاصلهٔ دور بود. اگه به قلب حسین زد، اگه به علی اصغر زد، اگه چشم عباس رو زد،
اینجا دیدند آستین هاشو زد بالا تیر رو درآورد و سرفرصت گذاشت تو چله کمان قدم برداشت اومد جلو یه وقت عبدالله برگشت نگاه کرد چنان تیرزد تو حلقوم عبدالله....*

ناله ایی بین گلو بود که زهرا غش کرد
او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد

کاش جبریل جراحت دو تن را می بست
کاش می شد که علی چشم حسن را میبست


باز از خاک حسن مادر خود را برداشت
شمر تا کندترین خنجر خود را برداشت

«بگو حسین.. مظلوم حسین..
عطشان حسین بی کس حسین »

*نانجیب غلاف رو از مغیره گرفت. گفت اینجوری نمی زنند..چرا بهش رحم میکنی؟ مگه نمی بینی نمیذاره علی رو ببرم. انقدر با غلاف به سر و صورت زهرا زد..*

گریه کنید مادر ما بی گناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود

«حسین ای تشنه لب حسین
دور از وطن حسین..»

«ان شاءالله نبینی مادرت جلو نامحرم زمین بخوره..ان شاءالله بچه ایی نبینه مادرش چادرش پاره میشه.. هی میگفت: مادر خونه امون این طرفه بیا مادر من..دو دستتو بیار بالا اللهم عجل لولیک الفرج»


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦• ارث مظلومیت از غربت..
#قسمت_اول #روضه و توسل به مریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همه جا بروم به بهانه ی تو
که مگربرسم درخانه ی تو
که تویی درمان همه دردم
همه جا دنبال تو می گردم

«دستاتو بیاربالا..
یا اباصالح مددی مولا یااباصالح مددی مولا»

چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادرم افکند مرا در یم احسان حسن

*امشب شب امام حسنه انقدر آقای ما غریبه، مظلومه، وقتی میگی حسن شاید مادرش امشب بگه دستتون درد نکنه الان تو عالم همه دارن میگن حسین کسی حسنمو صدا نمی زنه...*

چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادرم افکند مرا در یَم احسان حسن

روزی از دست علی خوردمو از خوان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمانِ حسن

دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم

رو به هر قبله و قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم

نان هر سفره حرام است بجز نان حسن

*وقتی اومد وارد مدینه شد دید در اون گرمای طاقت فرسا یه آقایی مشغوله تو بیابونا بیل زدنه کار میکنه.. اومد سلام داد نشست تا اومد..آقا سفره رو باز کرد هر کار کرد دید نمی تونه همسفره بشه بلند شد، آقا فهمید صداش کرد گفت: وارد شهر که شدی از هر کی بپرسی خونه حسن ابن علی رو‌ میخوام نشونت میدن. اونجا سفره پهنه اومد از هر کی سوال کرد نشونش دادند.. اومد دید یه سفره ای پهن کردند یه غذای عالی یه آقایی هی میاده دور سفره میگرده کنار این میشینه کنار اون میشینه لقمه تو دهن جذامیا میذاره.. از همه پذیرایی میکنه.بهش راه دادن اومد نشست حضرت دید یه لقمه خودش میخوره یه لقمه تو کیسه اش می ذاره،امام نشست کنارش گفت: هرچی میخوای میل کن هر چقدم دوست داری میدم ببری. طرف به قول ما یه جوری شد. گفت: آقاجان من برای خودم نذاشتم .تو راه که می اومدم بیرون شهر یه آقایی تو نخلستان کار میکرد آدرس خونه شما رو هم اون بهم داد.بر اون میخوام ببرم، حضرت یه نگاه بهش کرد شروع کرد اشک ریختن.گفت: ای مرد این سفره برا همون آقاست. اون بابای غریبم امیرالمؤمنین علیه، لذا همه عالم سر سفره امیرالمؤمنین اند..*

چه مقامی وچه نامی چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامی دارد

خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد

همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
آن که نامش شده احلی من عسل کیست حسن

آنکه بخشندگیش گشته مَثل کیست حسن
معنی حی علی خیرالعمل کیست حسن

مرد نام آور پیکار جمل کیست حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن

ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قدخم، سینهٔ پرخون، دیدهٔ دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریب الغربا جا دارد

زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم

*اجازه بدین امشب از امام حسن بخونم وقتی خانمش زهر رو بهش داد...یه نگاه بهش کرد گفت: از در پشتی حجره برو بیرون ،چقدر مرام داره. الان داداشم حسین میاد، الان عباس میاد... یه روز امام حسن نتونست بره مسجد نماز، ابی عبدالله رفت مسجد. راوی اومد گفت:آقا زود خودتو برسون مسجد،چی شده؟ گفت دیر برسی ابی عبدالله مروان رو به درک واصل میکنه. امام حسن اومد دید ابی عبدالله مروان رو زده زمین نشسته رو سینه اش. اومد گفت: داداش بلند شد چی شده ؟صدا زد حسن جان! من اینجا نشسته بودم این نانجیب رفت بالا تخته چوب شروع کرد به بابا علی جسارت کردن. اونجایی که فضائل امیرالمؤمنین گفته نشه منبر نیست تخته چوبه، امام حسن یه نگاه بهش کرد. گفت: داداش حق داری ولی من هر روز اینجا می نشینم...امان ازغریبی اتون امام حسن جانم ..*

زینبش آمد و چشمای ترش ریخت به هم
همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم

دل پریشان شده از موی پریشان حسن

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کار یه جا اونقدر بالا گرفت میگن اون لحظه آخر امام حسین رفت تو خیمه امام سجاد وصایای امامت رو تحویل بده. یه وقت امام سجاد نگاه کرد دید بابا نفس می کشه از لابه لای جوشن خون بیرون می زنه.یه نگاه کرد گفت: بابا! مگه دیگه کسی دور و برت نیست؟ بابا عموم عباس کجاست؟ یه نگاه کرد صدا زد علی جان دیگه این خیام محرمی غیر من و تو نداره. امام رفت لحظاتی بعد یا ساعاتی بعد نمیدونم عقیله دید زمین کربلا داره می لرزه دوید تو خیمه امام سجاد چی شده عزیز برادرم! چرا هوا دگرگونه، چرا زمین داره می لرزه ؟صدا زد عمه جان همین الان کاربابام رو یکسره کردند. لذا پرده خیمه رو کنار زد..*

سری به نیزه بلند است دربرابر زینب

حسین ای تشنه لب حسین
ای بی کفن حسین

*ازامام سوال کردند آقا می فرماییدکربلا این اتفاق افتاد؟ آری.. اما دیدند حضرت هی میگه الشام! الشام! الشام.. آری اینا تو شام هفت تا بلا سر ما آوردند. اولیش این بود امام فرمود: ما رو پشت دروازه ساعات معطل کردند ما رو طلوع آفتاب وارد کردند دم دمای غروب ما رسیدیم‌ یه مسیر کوتاه رو یعنی اینقدر زینب رو تو این کوچه ها گردوندند. دومین بلایی که حضرت فرمود: ایناریسمان بلندی آوردند یه سر ریسمان رو به گردن من بستند، یه سر ریسمان رو به بازوی عمه جانم.. کی جرات کرده طناب به دست زینب ببنده؟ امام میفرماید:ما بین من وعمه جانم این ریسمان رو به بچه ها وصل کردند. هر موقع تازیانه می زدنند می دیدم این بچه ها باصورت زمین می خوردن. سومین بلا مه امام فرمود: اینا جایی ما رو اسکان دادندکه شبها بچه ها از سرما می لرزیدند. روزها از تابش آفتاب می سوختند.چهارمین بلا میدونی کجا بود؟ حضرت فرمود:یه جا مسیر رو شمر عوض کرد.. دهنه ی شتر رو گرفت گفت: ببرید محلهٔ یهودیا، زینب و وارد محله یهودیا کردند...*

زینب و یه مشت حرامی
زینب و مردای شامی

*رفتن تو‌ محله ی یهودیا انقدر رقاصه ها دور این کاروان رقصیدند،مشروب خوردند. سهل ساعدی میگه اومدم سوال کردم شما عید دیگه ای داریدشما؟ گفتند برگرد نگاه کن سهل ساعدی میگه برگشتم دیدم سر بریده حسین رو نیزه اس. اومدم جلو خودمو به یکی از این دخترا معرفی کردم گفتم: خانم جان من سهلم از دوستان شمام یه نگاه کرد. فرمود: سهل! پول همراهت داری؟ گفتم: بله خانم جان،سهل برو بده به نیزه دار بگو سر بابامو از وسط زنها ببرند. اینا کمتر به نوامیس حسین نگاه کنند. یه وقت دیدم یه پیرزن عجوزه پنجره خونه اشو باز کرد. گفت: چه خبره؟ گفتن پیر زنیه عده خارجی آوردند. گفت کی ایتا، بزرگشون کیه؟گفت: بزرگشون حسینه. کدوم حسین؟ گفتند:حسین ابن علی ابن ابیطالب، تا گفت علی دیدند پیرزن بلند شد گفت ما از بابای اینا زخم خوردیم یه سنگ بزرگ برداشت رفت تو بالکن خونه اش به نیزه داری که سرحسین رو می برد اشاره میکرد سر رو بیاره جلو، خم شد سنگ‌ رو برداشت یه وقت خانم دیدچنان سنگ روزد تو صورت داداش..*

من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم

عشق زینب حسین حسین
ای بی کفن حسین حسین

*تازه از بازار برده فروشا رد شدند.*

ما پرده نشینان حرم راچه به بازار
دور از نگاه غیرت عباس روی نی
بر روی قیمت اسرا چانه می زدند

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•من از بچگی عاشقت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"لاحول و لا قوةالا بالله العلی العظیم حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر"* همچی که داشت میومد سمت مولا هی میگفت: نعم المولی و نعم النصیر.."

*وقتی خبر دادند حر داره میاد ابی عبدالله به علی اکبر فرمود: علی جان! شما برو استقبال حر. ای عهده دار مردم بی دست و پا، آقاجان امشب دست ما رو هم بگیر..لذا وقتی حر اومد حر تنها نیومد پسر بیست و پنج ساله اشو آورد. برادرش رو آورد غلامش رو آورد. حر کم کسی نبود.صاحب منسبه حر فاضل، ادیب، فرمانده لشکره اما یه جوری برگشت دیدندچکمه هاش و دور گردنش انداخته. میگن اباعبدالله دید سرش پایینه دستای مبارک رو گذاشت زیر محاسن حر صدا زد.."یاشیخ !ارفع راسک " سرتو بالا بگیرچه کرد با دل حر،هی میگفت من دل بچه هاشو لرزوندم امشب بگو آقا!*

من از بچگی عاشقت بودم

*امشب شب توبه اس شب گناهکاراس امشب اومدم بگم آقاجان چه عزتی به حر دادی.به اون لحظه ای که حر با صورت تو گودال خورد زمین..میگن وقتی صورتش رو خاک بود داشت با خودش حرف میزد.میگفت: نه حر تو که حبیب نیستی، تو که بُریر نیستی، تو که زُهیر نیستی، تو دل زینبو لرزوندی، نه!حسین بالا سرتو نمیاد.مشغول دعا بود دید یه نفر سرشو از زمین برداشت نگاه کرد دیدبه به "رحمة الله الواسعه"، اون دستمال معروف رو هم بست به سرحر، یه سرّیه هر شهیدی می افتاد زمین اباعبدالله سراسیمه خودشو میرسوند بالا سرش میدونی چرا؟ امام میدونست اینا زنده زنده سر از بدنشون جدا میکنند. هر شهیدی زمین افتاد خود حسین آمد بالا سرش.. اما امون ازاون ساعتی که بلندمرتبه شاهی با گونه راست تو گودال خورد زمین.. داشت مناجات میکرد صدا میزد.." الهی رضا برضاک تسلیما لامرک" یه وقت دید رو سینه اش سنگین شدچشم بی رمقشو باز کرد دید شمر نشسته ر وسینه اش ..اینجا بود لحن مناجاتش عوض شد هی میگفت:" یاغیاث المستغیثین "
حالا تو دستاتو از سرت بیار بالا به ناله های زینب کبری بالای تل الهی العفو..*

شیرین شود به بردن نام تو کام ما
این یا حسین ما شراب مداوم ما

تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم
زهرا به یاد خویش سپرده است نام ما

*همچی که میگی حسین مادرش میگه اگه حسین خودتو میگی خدانگهش داره اما اگه داری حسین منو صدا میزنی بین دو نهرآب هی میگفت جگرم داره میسوزه..*

خرد و کلان برای تو مجلس گرفته اند
روضه است اجتماع خواص و عام ما

هنگام مرگ همچو وهب بی سر
جانم فدای لحظه ی حُسن ختام ما

مثل حبیب عشق تو راجار می زنیم
نامت شنیده می شود از پشت بام ما
با جبر خود به بند کشیدی زُهیر را

*چه عشقی داشت یه جوری بهش نگاه کرد.خانمش اومد گفت: پاشو برو، زهیر هی میرفت جایی خیمه میزدکه اباعبدالله رو نبینه،پیکش که اومد تو خیمه لم داده بود.خانمش گفت :پاشو برو می دونی این کیه؟ پسر فاطمه اس.. لذا وقتی اومدچه جوری بغل کردحسین رو مادرش اینجوری بغلش نکرده بود وقتی برگشت خانمش پرسید چی شد دیدی حسین رو؟ گفت: بله هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله..*

بهشت ارزانی خوبان عالم است
بهشت من تماشای حسین است

مثل حبیب عشق تو را جار می زنیم

*برای حبیب نامه نوشت.«حبیب باش که دعوت به کربلات کنن..»من الغریب الی الحبیب..یه وقت دیدند این پیرمرد از جاش بلند شد نامه پسر زهرا رو داره میخونه.. سریع بارو بنه اش رو برداشت، شمشیرشم برداشت، اومد بازار تنهایی نیومد اومد رفیق قدیمیش رو تو کوچه ها و بازار گشت پیداکرد.رفیقش کیه ؟ جناب مسلم ابن عوسجه دوتا پیر عاشق از صفین با هم بودند بر چا علی شمشیر زدند.دید مسلم بن عوسجه داره میره گفت کجا ؟ گفت دارم میرم حنا بخرم محاسنم رو‌ خضاب کنم. گفت رفیق بیا بریم یه جایی ببرمت به عاقبت همه غبطه بخورن...*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*یه حرفی بگم اونایی که دختر دارند میدونند دختر با پسر فرق داره.«از مشغولین بهشت زهرای تهران پرسیدن خاطره داری روضه ای چیزی تو ذهنت مونده باشه؟ گفت خیلی زیاد..گفت: یک روز دیدم یه دختربچه ای رو دفن کردند مراسماش تموم شد دیدم از فردا دم دمای غروب بابای بچه میومد تا نزدیک طلوع آفتاب که هوا روشن میشه کنار قبر دختر می موند بعد میرفت. گفتم شاید تا چهلم دست برداره چند ماه گذشت یه روز رفتم جلو بهش سلام کردم گفتم: فلانی من اینجا خدمتگزارم یه سوال ازت دارم خدا صبرت بده، خدا بچه اتو رحمت کنه چرا هر روز غروب میای میگن خوبیت نداره؟ یه نگاه کرد گفت: دخترم خیلی از تاریکی می ترسه»همچین که از رو شتر افتاد یه نگاه کرد دید همه رفتند.تاریکی خیلی سخته اونم دختربچه تو بیابون گم‌ بشه بزرگش نمیتونه تحمل کنه اگه دختر بچه زمین بخوره یا خدای نکرده کسی بهش آسیبی برسونه دستشو میذاره رو همون جایی که آسیب دیده تا برسه به باباش میگه بابا فلانی منو زد. اما من نمیدونم این حرامزاده چه جور این بچه روزد تا اوردش داخل کاروان دیگه نرفت سراغباباش اول ازهمه خاک لباساشو تکوندیه نگاه کردرفت لابه لای نیزه هانیزه ای که سرعموعباسش رونیزه بودیه نگاه کرد..*

عمو عباس گوشواره هامو یادت هست
عمو عباس النگوها مو یادت هست
عمو‌ به غارتش بردن

صدای شمر میده منو عذاب أین عمی العباس ؟
جلو چشای ما میخوره آب أین عمی العباس؟
دستای عمه رو بسته با طناب أین عمی العباس ؟

عمو بیا دخترحرمله میگه مارو کوفه می برند
عمو بیا من خجالت میکشم دورم پر از نامحرمه عمو بیا


*بچه رو از زن غساله گرفت اومدند تو خرابه نشستند اصلا آیین و بنیان تشییع جنازه اینه رو شونه باید تشییع بشه،خانم زینب نشست رو زمین این بچه رو،رو دست گرفت، یه طرف رباب نشست، یه طرف امام سجاد، یه طرف خانم سکینه، یه طرف ام کلثوم نشست ،تا حالا تشییع جنازه نشسته دیده بودید؟ حضرت داره قبر رو آماده میکنه این بچه روگذاشتند رو دست همدیگه..به عزت وشرف لااله الاالله..*

بیایید تشییع جنازهٔ یک بدنه
بیایید بدن رقیه هم بی کفنه

*بچه رو گذاشت تو قبرخانم یه نگاه کرد صدا زد رقیه جان؟ نترسی عمه این تاریکی دیگه زجر نداره. سخت ترین لحظه دفن این خانوم اونجا بود هی همه دارن بهم نگاه میکنند کی خاک رو بدن میریزه ؟آخه این امانت حسین بوده، این سوگلی داداشش بوده.. خانم زینب یه لحظه یاد نیمه شبی افتاد تو مدینه باباش امیرالمؤمنین هی می رفت داخل قبربیرون میومد. دیدن علی نشسته بالای قبر فاطمه ..*

چه کنم! آتشی افتاده به جانم چه کنم؟
آتش از آب دو دیده ننشانم چه کنم؟

*انقدر بابا بابا کرد..وقتی باباشو بغل گرفت گفت عمه دیگه نمیخوابم میترسم دوباره بابام بره...میگن فردای شهادت این خانم دیدن بی بی ام کلثوم خیلی گریه میکنه.خانم زینب فرمود خواهرم چرا انقدر گریه میکنی؟ عرضه داشت خواهرم دیروز رقیه رو پای من خوابش برده بود. یه لحظه بیدار شد گفت عمه میتونم یه چیزی بگم؟ چیه عزیز دلم!عمه خیلی گرسنه ام شده..

زخانه ها همه بوی طعام می آید
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•بعد بسم الله..
#روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شب_دوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من که از آغاز عمربی تو نکردم سفر
خیز و ببین یا اخا با که سفر میکنم

سه غم اومد به جانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شب_دوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ذوالفقارعلوی پیش دَمَش کم آرَد
آنکه زد ریشه هر کاخ ستم را زینب

مرتضی گفت تویی فاطمه یا اینکه ‌منی
نفست گرم به هر خطبه ی غرٔا زینب

نور که سایه ندارد که به آن دیده شود
چشم محجور کجا نور معلی زینب

ظلمتی هم اگر آمد که شما جلوه کنید
که ببینند چه کرده است به دنیا زینب

قدم اول خود را سر دنیا زدی و
قدم بعد روی زانوی سقا

*یه وقت دید دیگه ذوالجناح قدم از قدم بر نمیداره نوشتند تا هفت مرکب عوض کرد، امامه،معصومه ،میخواد بقیه بفهمند، فرمود:بگید اون پیرمرد بادیه نشین بیاد، اومد جلو آقا فرمود:پیرمرد اهل این سرزمینی؟بله آقا، بگو ببینم اینجا را چه نامیده اند؟ عرض کرد آقاجان اینجا رو غاضریه میگن،شط فرات میگن،نینوا میگن،حضرت یه نگاه کرد پیرمرد اسم دیگه ای هم داره؟ سرش رو انداخت پایین بله آقا به اینجا کربلا هم میگن. تا گفت کربلا ابی عبدالله فرمود: "اعوذبالله من الکرب والبلا "تا دیدند ابی عبدالله فرمود: کربلا آروم آروم خانم پرده محمل رو کنار زد..شاید یه نفر صدا زد گفت خوبه نزدیکی ما آب هم هست، یه لحظه رباب خیالش راحت شد، یه جمال و جبروتی با یه فضای دلنشینی خانم زینب رو از ناقه پیاده کردند ابی عبدالله فرمود: علی اکبر اومد قمر منیر بنی هاشم اومد دو طرف این ناقه را گرفتندکه وقتی شتر میخواد زانو بزنه مباد خانم توو محمل تکون بخوره. لذا وقتی خواستن قدم رو زانوی اباالفضل بگذارند جناب علی اکبر فرمود: چشمها رو پایین بندازید.. ابی عبدالله دست زینب رو گرفت پیاده کرد. فرمود: یک خیمه ی بزرگی بپا کردن همه زنها و مخدرات تو این خیمه جمع کردند. لذا ابی عبدالله نشست وسط خیمه یه نگاه به زینب کرد یه نگاه به رباب.. گاهی اوقات رقیه رو بغل میکرد
همه خیمه ها رو برپا کردند. اولین خیمه ،خیمه اباالفضله فرمود:عباسم! خیمه اتو رو بلندی بنا کن. اینا دلیل داره،میخواست هر موقع عباس از خیمه میاد بیرون لشکر دشمن قد و بالای عباس رو ببینه .خیمه ها رو بناکردند فرمود:خیمه زینب رو کنارخیمه حسین بزنید..*

جانِ زینب به لبم آمده جانم چه کنم
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم

داداش !
خاک این دشت چرا قوت پایم را بُرد
قدمی تا که زدم رفت توانم چه کنم

دور تا دور فقط خنجر و تیر است
بند آورده تماشایش زبانم چه کنم

نگرانم تو و زانو زدنت پیش علی
وای دلواپس آن نیزه زنانم چه کنم

برگرد مدینه که نگویم در راه
بعد تو همسفر شمر و سنانم چه کنم

برگرد که در شام نگویند به سرم
بین یک شهر پر از زخم زبانم چه کنم

مادرم گفته به حلقت دو سه تا بوسه زنم
جان زهرا نتوانم نتوانم چه کنم

امان ازاین چه کنم چه کنم ها... می دونی زینب کجا به چه کنم چه کنم افتاد؟؟
عصر روز یازدهم همه رو سوار محمل ها کرد یه وقت یه نگاه کرد دید دور و برش هیچ محرمی برا زینب نمونده. یه وقت شمر اومد جلو خانوم دستاش شروع کردبه لرزیدن، دستارو گذاشت رو سرش اول یه نگاه به علقمه کرد یه نگاه کرد توو گودال، شمر میگه دیدم بدن حسین داره می لرزه هی صدا میزنه "اُخیه اُخیه" خانم صدا زد نانجیب عقب برو.یا صاحب الزمان اینجا خودش سوار مرکب شد. حسین جان کجا بودی اون ساعتی که زینب رو وارد محله یهودیا کردن.. *

«ای تشنه لب حسین»

از پیش تو با رخ کبودم رفتم
با داغ نشسته بر وجودم رفتم

چشم تو براد رعزیزم روشن
با شمر سفر نرفته بودم رفتم

داداش!
از سر نیزه ببین خواهر تو زار شده
تو کس و کار منی شمر جلودار شده

دستا رو بالا بیارید مظلوم حسین،
عطشان حسین بی کس حسین
تشنه حسین عریان حسین زخمی حسین

من که از آغاز عمربی تو نکردم سفر
خیز و ببین یا اخا با که سفر میکنم

سه غم اومد به جانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•تا گریه بر حسین..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن
نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن
نیا حسین تیر و نیزه و سنان خریدن

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•تا گریه بر حسین...
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنا و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"

*چشم برهم زدیم اول ماه محرم رسید جا مونده های شبهای قدر و شبهای رمضان چشم امیدشون به این شبهاست..آقا! چقدر دلم برای سیاهی های مُحرمت تنگ شده بود. از شام غریبان سال قبل لحظه شماری میکنم. لذا همیشه عرض کردند مجلس رو با استغفار شروع کنید.امام رضا جانمون فرمود:خودتون رو خوشبو و معطر کنید با ذکر استغفار که بوی بد گناه رو ملائکه از شما دور میکنه.امشب شب اول ماه محرمه جان اون امام رضایی که فرمود:"یابن الشبیب ان کنت باکیا یابن الشبیب گریه فقط بهرکربلا کن ،به مادرشون زهرای مرضیه زن ومرد گوشه و کنارهمه دستهارو ازسر بالا بیارید بالاتر هیچ دستی پایین نمونه
بالحجة الهی العفو

تا گریه برحسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است

نزدیک‌ می کنددل ما را به هم حسین
این اشک روضه نیست که عقد اخوت است

مقبول اگر شدست نمازی که خوانده ایم
مُهر قبولش به خدا مُهر تربت است

ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم

*همه چی از غدیر شروع شد. از زمانیکه غدیرخم‌ رو فراموش کردند عاشورا شروع شد.عاشورا رو رقم زدند.همونایی که وقتی پیغمبر دست علی رو برد بالا"مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ" تا اومدند پایین دست رو دست علی گذاشتند اومدند و گفتند ان شاءالله برات جبران میکنیم می دونید کجا برا علی جبران کردند؟خودش نوشت به معاویه اومدم پشت در تا صدای فاطمه رو شنیدم، اول اومدم برگردم یاد کینه هایی که ازعلی داشتم افتادم چنان با لگد به در زد.. صدای شکستن استخوان های سینه فاطمه بلند شد ،آی مادر مادر مادر..*

ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم
این دستهای رو به خدا دست بیعت است

پیدا شدیم هرچه در این ره گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است

از دخل آبروی حسین است خرج ما
نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است

قرآن و منبر و دو سه خط روضه ی عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است

حالا که بغض بسته به من حرف را
بگو
مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است

*شب اول بگم...*

نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء برجدال طاقت داشت

هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه ازاسب سرنگون گردید

دلواپسم آقا خیلی هراسونم
گفتم بیا اما حالا پشیمونم

چند روزه بازارِ کوفه شلوغه
آقا نیا نامه هاشون دروغه

خورشید این شهر هنوز بی فروغه
نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن

نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن
نیا حسین تیر و نیزه وسنان خریدن

*دیدین که یه موقع برای رفیقت خیلی احترام قائلی می گی فلانی بیا شهر و دیار ما، زنگ میزنی دعوتش میکنی میگی آب و هوای شهر ما خوبه برای زن وبچه ات عالیه هی تاکیدمی کنی زن و بچه اتم بیار....*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_netج

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•ساربان‌خواست..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو درد و‌ درمون منی
آرامش دل پریشون منی
تو درد و درمون منی
بی کفن کرب و بلا جون منی

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•رو به هرکس زد..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما محرم گرسنه ی اشکیم
کاش چشمی کم اشتها نشود
گریه کن همنشین معصومی است
تا قیامت از او جدا نشود

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•رو به هر کس زدم..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رو به هر کس زدم مرا پس زد
هیچ کجا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو بر ملا نشود

ما محرم گرسنه ی اشکیم
کاش چشمی کم اشتها نشود
گریه کن همنشین معصومی است
تا قیامت از او جدا نشود

زهد بی حبّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو با خدا نشود
پرچمت اعتبار منزل ماست
بی تو این خانه ها بنا نشود

وادی طور ما حسینیه هاست
نطق ما هر کجا که وا نشود
وا مکن از سر خودت ما را
سفره ی شاه بی گدا نشود

*امشب سفره دهه اول رو جمع می کنن کی قراره سفره رو جمع کنه؟ خیلیا میگفتن امشب شب آخره به مادر بگو، بی بی جان این نوکرا یازده شبه برا حسینت گریه کردن، همه ی ما یه درد مشترک داریم دردمون کربلا اربعینه*

دوای درد مرا هیچ کس نمیفهمد
مگر کسی که شب جمعه کربلا رفته

بی پناهم پناه من زهراست
دستم از چادرش رها نشود
تعزیه دار روضه ی تو رضاست
او نگرید عزا عزا نشود

حج نوکر طواف شش گوشه ست
مکه خوب است کربلا نشود
کل عالم به پات جان بدهد
باز حق غمت ادا نشود

ته گودال رفت و آمد بود
روی جسمت برو بیا نشود
دختر کوچک تو نخوابیده
کاش دورت سر و صدا نشود

کاش آقا تو بی کفن نشوی
کاش سهم تو بوریا نشود

هم از بابت کودکان خاطرت جمع
هم از بابت کاروان خاطرت جمع
به زینب سپردی اگر دختران را
دلت قرص آسوده جان خاطرت جمع

به جانت قسم آخر انگشترت را
بگیرم من از ساربان خاطرت جمع
اسیریم بعد از تو و دشمن از ما
نخواهد شنید الامان خاطرت جمع

نترسم ز بی حرمتیها برادر
نبازم ز زخم زبان خاطرت جمع
قسم خورده ام بانگ‌ مظلومیت را
رسانم به هفت آسمان خاطرت جمع
شبیه علی از جمل فاتحانه

برون آیم از امتحان خاطرت جمع
بود قصه ات تا أبد در میان
شود پرچمت جاودان خاطرت جمع

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب__شام_غریبان
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•هرگاه بی قرار حریم تو...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آقا الان همه صحنه ها رو تو‌کربلا داره میبینه، میبینه چجوری عمه اش دست به سر گذاشته.این بچه ها رو چجوری کنار خودش تا تل آورده ، داره میبینه چجوری زینب چادرشو جلو چشم بچه ها گرفته بچه ها این صحنه رو‌نبینن ، میبینه چجوری جدش حسینو‌ دوره کردن، داره میبینه چجوری دارن با شمشیر می زنن با نیزه می زنن ، با سنگ می زنن همه رو داره آقا میبینه ما فقط یه چیزی میشنویم..*

آقاجان!
هر گاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه برد به صحن رضا حسین
دلشوره ی زیارت تو‌ می کشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین

*امشب همه روضه خونن، امام رضا هم داره اینجور روضه میخونه..*

ریان بن شبیب جد ما رو غریب گیر آوردن
ریان بن شبیب ابو واسه حبیب دیر آوردن

تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد
آه ته گودال زمین گیر شد حسین پیر شد

بلا سر زینب آوردن سر و بردن
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سر تو‌دعوا بود ناله کشیدم‌ من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
افتان و خیزان و نفس بریدم من

دیر آمدم دیدم سرت دست سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضه خوان بود
افتاده بودی زیر نعل تازه ی اسب
با اینکه زیر پای تو هفت آسمان بود

این نامرتب بودنت تقصیر شمر است
تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود
انگشترت هر چند دست یک نفر رفت
پیراهنت اما به دست این و آن بود

نزدیک‌ مغرب شمرجسمت را رها کرد
ازخون وضو میساخت هنگام اذان بود
دندان تو افتاد روی خاک گودال
جنس عصای پیرمردان خیزران بود

با قامت خم رفتم از گودال بیرون
یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود

*یادته چه زندگی خوبی داشتیم از همون روزی که مادرمو تو کوچه ها زدن گفتم دیگه این زندگی زندگی نمیشه، یادمه دعا می کردی ان شاءالله مثل مادر بشم الان که دارم میبینمت چقدر شبیه مادر شدی، نیزه به پهلوت زدن طعم دردپهلو رو کشیدی، کاش میشد منم درد پهلو رو بچشم،تا این حرفو زد یه عده اعراب ریختن تو گودال، انقدر با تازیانه به پهلوش زدن*

آنقدر سخت شد جدا سرِ تو
که بلند است آه مادر تو
پیش زنها خجالتت دادند
پیروهن نیست روی پیکر تو

فکر می کردی آخرش با شمر
بشود هم مسیر، خواهر تو
من نگفتم‌کجاست انگشتر
که نگویی کجاست معجر تو

اولین ضربه کربلا لرزید
سر گودال مادری افتاد
از حرم یک نگاه پر خواهش
به لب کندخنجری افتاد
دومین ضربه شمر هم لرزید
چکمه اش بر گلو ترحم کرد

ناله ی یا بنی ای آمد
خنجری دست و پای خود گم کرد
سومین ضربه غنچه ای پژمرد
لاله در چنگ‌ خار و خس افتاد
سینه ای غرق زخم بود اما
خنجری کند از نفس افتاد

چهارمین ضربه پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم تر می شد
ششمین ضربه هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی پسر می شد
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید
درد بر استخوان مماس افتاد

نهمین ضربه خنجر کهنه
پشت گردن به التماس افتاد
دهمین ضربه کاسه ی صبر لشکری
رفته رفته سر می رفت
زودتر از سر بریده به شام

قاصدی داشت خوش خبر می رفت
نوبت ضربه ای عجیب رسید
یازده بار آسمان غش کرد
حرمله سمت خیمه ها می رفت
در حرم معجری جوان غش کرد

وای از ضربه ی دوازدهم
ضربه ای که سنان پسندتر است
شمر با دستهای لرزان گفت
چه کسی نیزه اش بلندتر است؟

*دید صدای ابی عبدالله هنوز بلنده، هی میگه "یاغیاث المستغیثین"داره با خدا مناجات می کنه آبروی اینها داره میره، همچین که دید داره میگه "یا غیاث المستغیثین" نیزه رو برداشت چنان تو دهن ابی عبدالله زد..*

ای وای پر از زخمی
ای وای پر از خونی
عطشان اگه بودی عریان نمیمونی

نترس اگه غارت شده پیروهنت
چادرمو میندازم رو بدنت

منم شبیه خیمه هات می سوختم
کاشکی خودم برات کفن می دوختم

خدای من خدای من
عریانه بچه ی با حیای من

خدای من خدای من
سر بریدن بچمو رو پاهای من

خدای من خدای من


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•دستم ز دامن تو ...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و‌ پا حسین

جز تو کسی به کاسه ی ما اعتنا نکرد
تنها امید ظرف غذای گدا حسین

حب تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلی خوف و‌ رجا حسین

هر کس مسیر عاشقیش را سوا نکرد
فردای حشر می کند او را سوا حسین

حکم قبول بندگی ماست با خدا
حکم قبول نوکری ماست با حسین

آدم برای گریه به تو آفریده شد
بانی خلقت همه ی انبیا حسین

ان شالله خدا قسمت کنه بری خانه ی خدا،مصاف،سعی و صفا، مروه، بعضیا میگن اونجا همونجاییه که آدم توبه کرده وقتی از بهشت روندنش انقدر گریه کرد سالها چندین سال گریه می کرد دیگه دید اوضاعش خیلی بهم ریخته، خدایا نمی خوای محلی به ما بذاری، جبرییل اومد میخوای یه راهی بهت یاد بدم خدا تو رو ببخشه،آره خیلی وقته دنبالشم، چه راهی بلدی.هر چی من میگم تکرار کن"یاحمید بحق محمد" ،آدمم تکرار می کرد"یا عالی بحق علی "آدمم تکرار می کرد ."یا فاطر بحق فاطمه"یا محسن بحق الحسن"
یا قدیم الاحسان" اینجا که گفت هم جبرییل گریه می کرد هم خود آدم گریه می کرد.یا قدیم الاحسان بحق الحسین این اسم چیه که من نمتونم اسمشو بگم گریه امونمو نمیده ،من سالهاست دارم اشک میریزم ولی این اشکم یه جوری دیگه ست، دلم شکست کیه این؟شروع کرد روضه بخونه ، از فرزندهای تو یه آقایی میاد بنام حسین ، تو یه سرزمینی به نام کربلا اونجا دوره ش می کنن گیرش میندازن با لب تشنه می کشنش ،یعنی آب بهش نمیدن؟ نه ادم آب بهش نمیدن اینقدر هی میگه جگرم میسوزه ولی کسی بهش محل نمیده.یه نفر اومد جلو‌ گودال گفت مگه نمیگفتی بابات ساقی کوثره، چرا به بابات نمی گی آبت بده؟ ظرف آب رو جلو ابی عبدالله گرفت گفت ببین حسین آب هست بهت نمیدیم آبها رو‌ جلو ابی عبدالله رو زمین می ریخت. آب رو زمین می ریزم ولی به تو نمیدم حسین...*

حسین جان!
دمنوش روضه ات دم عیسی بن مریم است
هرچایخانه ات شده دارالشفا حسین

در کشتی نجات رقیه ست ناخدا
ما را همین سه ساله رسانده ست تا حسین

*کی به ما یاد داد گریه کردنو، حسین حسین گفتنو یاد داد*

ذکر تو را به روی لبم مادرت گذاشت
سرمایه ی محبت زهراست یا حسین


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•نه آب مانده برایم...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نه آب مانده برایم نه آبرو چه کنم
نه باده مانده نه چیزی از این سبو چه کنم

*ابی عبدالله اومد بالا سر عباسش، به فرض اینکه دید ابی عبدالله تلاش می کنه عباسشو ببره..صدا زد حسین!*

به فرض اینکه مرا سمت خیمه ها بردی
اگر سکینه به من گفت آب کو چه کنم
به پای مشک سرو چشم و دست را دادم
ولی. به روی زمین ریخت آرزو چه کنم

از اینکه آب رساندم به خیمه ها یا نه
اگر که ام بنین کرد پرس و‌جو چه کنم
بدون دست شدم من که پای می کوبند
عزیز فاطمه درمانده ام بگو‌ چه کنم

دودست خونی من یا اگر که مادر تو
به اشک دیده ی تر داد شستشو چه کنم
ببخش دیدن دست بریده باعث شد
برات زنده، غم ماجرای کوچه کنم

چهارتا یل ام بنین فدات شوند
تو را چو دوره کنند از چهار سو چه کنم
برای حنجر تو سینه ام به تنگ آمد
اگر که نیزه نشیند بر این گلو چه کنم

ببینم از سر نیزه سه ساله را که کسی به
قصد کشت دویده به سمت او چه کنم
و یا که از سرنیزه ببینم افتاده ست
سرت به زیر سم و‌ چکمه ی عدو‌ چه کنم

بگو ببینم اگر خواهرت شود جایی
کنار راس تو با شمر روبرو چه کنم

*دو نفر در این عالم با غم ناموس کشته شدن، نه اینکه غم تیر و شمشیر و زهر نه، دو نفر به غم ناموس کشته شدن. یکیشون امام حسن بود تو کوچه ها وقتی دید مادرش رو کتک میزنن. دیگه تا عمر داشت با همین سرکرد آخرم با همین غم کشته شد. یکی هم عباسه، همچین که رو زمین افتاده دید ابی عبدالله داره بهش نزدیک میشه...*

سقای دشت کربلا ابالفضل
دستش شده از تن جدا ابالفضل

ام البنین در کربلا نبودی واویلا
بر فرق عباست زدن عمودی واویلا

قد حسین بن علی تا شده واویلا
پای عدو به خیمه ها وا شده واویلا

خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شبث افتاد

*حاج اکبر ناظم شب تاسوعا رو منبر داشت برا حضرت عباس روضه میخوند. بچه اش مریض بوده یه نفر اومد وسط نوحه گفت ، حاج اکبر دخترت مرد، تموم کن بریم‌ خونه..حاج اکبر گفت: کار من برا عباس نوحه خوندنه کار عباسم مرده زنده کردنه، چند لحظه ای گذشت نوحه اشو خوند خم به ابروش نیومد. یهو یه نفر اومد گفت: حاج اکبر، گفت بچه ات زنده شده..کار دست عباسه امشب..*

تو حسینی صدای پاهاتو
خیلی وقته که خوب میشناسم
میدونم باورش برات سخته
این منم روی خاک، عباسم

قبل از اینکه برم به سمت فرات
منو سقا خطاب می کردند
قبل از این وقتی قول می دادم
روی حرفم حساب می کردند

آخرین خواهشم ازت اینه
آخرین خواهش منه تنهاست
مشک خالی شده ولی سرده
برسونش به خیمه ی زنها

*آخه وقتی میخواستم بیام دیدم بچه ها دومنارو بالا زدن شکمها رو رو مشکای خالی گذاشتن..*

منو تا زنده ام نبر خیمه
تا که شرمنده ی رباب نشم
آروم آروم بذار گریه کنم
تاخودم از خجالت آب نشم

داداش نگو‌گریه نکنم
بخدا فقط خجالتمو
سخت تر میکنی اگه ببری
بدتر از چیزی هم که میبینی
با عبا هم نمیشه که ببری
منو اینجا رها کنو برگرد
تا نبینند که خالیه دستت
به رقیه بگو عمو گفته
من همیشه مراقبش هستم

*خیلی دلم برا رقیه تنگ میشه
داداش یه چیزی بگم دوتایی باهم بسوزم*

پیش پای تو‌ مادرت اومد
چادرش رو کشید روی سرم
من میتونم داداش صدات کنم
چون که زهرا صدام زد پسرم

*حسین جان! میخوای برگردی خیمه.. چجوری برگردم تو هنوز زنده ای، مگه نمیبینی اینا منتظرن تو پیش من بمونی*

مادرت روضه ی تو رو‌ میخوند
روضه ی سینه ای که سنگینه
فاطمه گریه کرد و من دیدم
با همین چشمی که نمیبینه
والشمر جالسٌ نفس مادرش گرفت


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…
Subscribe to a channel