babolharam_net | Unsorted

Telegram-канал babolharam_net - کانال ‌متن روضه

31487

بابُ الْحَرَم «کانال متن روضه» راه ارتباطی: @OnlySeydALI 🔸وب‌ سایت↶ www.babolharam.net 🔸سبک و شعر↶ @babolharam 🔸 فروشگاه فرهنگی↶ @babolharam_shop 🔸اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net

Subscribe to a channel

کانال ‌متن روضه

.
متـن شـعر و سبــڪ هاے
جـدیـد و سـادہ سینـہ زنـے
#فیش_روضه
ویـژه شهـادت
امـام محمدبـاقـــر علیـہ السلام
در ڪانال سیماے حـرم بارگذارے شد.
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3674997620C2ef04a3ff7

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•ای فروزان گهر...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس حاج‌مهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام باقر (ع) :
سه چیز پشت انسان را می شکند :
مردی که عمل خویش را زیاد بشمارد
گناهانش را فراموش کند
و به رای خویش ، خشنود باشد

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•راندن درماندگان اصلا...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس سبد رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همه وجودش گستره دانش بود و انتشار آن، امویان را به خاطر کوردلی و ناتوانی‏شان در فهم و ادراک، به ستوه آورده بود.
کرامت به تیره‏‌بختان جاهل عرضه می‏کرد تا شاید از طوفان غفلت، به ساحلِ رستگاری برسند.وارث دردهای کربلا بود؛ وارث مظلومیّت سرهای بریده که از سیاه دلی و مکر یزید، به نیزه رفته بود.

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•امشب از آسمان...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خاک بقیعت دل جلا، ای یادگار کربلا
قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا

شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی
غم ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا


#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•من پنجمین ولی خداوند...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام محمد باقر (ع) می‌فرمایند:
تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم؛
اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن،
اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن،
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو،
اگر مدحت کنند شاد مشو و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•خاطراتی درون ذهنت...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس حاج‌میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشمان تو از روضه مکشوف پر است
پیداست تمام کربلا در چشمت

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج

🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

🕊
امام رضا علیه السلام:
🌸کسی که #غدیر را گرامی بدارد
در زمره شهدا خواهد بود🌸

نیت خیر کنید،
هرکی به قدر وسعش
یه نمکی بپاشه و خودش رو
به این جریان عظیم وصل کنه ..

✘ مشارکت از طریقِ ↶

6273817010150831
(روی شماره کارت بزنید کپی میشه)

به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم

🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حرامزاده یه دست کشید به لبای خشک ابی عبدالله گفت حسین چرا لبات خشکه؟ مگه نمیگن بابات ساقی کوثره بگو بیاد سیرابت کنه. حسین صدا زد..صدق جدی رسوال الله..گفت حسین پیغمبر چی رو راست گفته بود؟ گفت به من گفته بود کی منو می کشه.. نشونی های صورت تو داده بود. شمر عصبانی شد گفت الان یه کاری میکنم دیگه صورت منو نبینی از رو سینه اش بلند شد صورت ارباب روگذاشت رو خاک خنجر رو درآورد هرکاری کرد دید ازجلو نمی بُره ..امام رضا فرمود: جد ما رو مثل یه قربانی سر بُریدند. وقتی میخوان یه گوسفند رو سرببرند همه دور قصاب جمع میشن هیچکی نمیره جلوشو بگیره همه خوشحالند هرکی میگه یه قسمتش مال منه. یه وقت زینب نگاه کرد دید یکی میگه عمامه اش مال منه. خولی گفت شمر! سرش برا منه یه نانجیب گفت عباش مال منه ..اینجا ذوالجناح برگشت یه وقت دیدندصدای ذوالجناح داره میاد گفتند بابا برگشته. همه ازخیمه ها اومدند بیرون یه وقت دیدن ای وای ذوالجناح غرقه خونه یال غرق خونه زین واژگونه..هرکی یه حرفی زد یه وقت دیدن یه نازدانه اومد گردن اسب رو بغل گرفت صدا زد.. ذوالجناح من میدونم بابامو کشتند ذوالجناح یه سؤال دارم ازت.. بابام که میرفت لباش خشکیده بود ذوالجناح بگو ببینم بهش آب دادند؟میگم خانم جان آب که ندادن.. "فِرقةٌ بِالسُيوف، فِرقةٌ بِالرِماح..یه وقت دیدن شمر سر حسینو از بدن جدا کرد.*

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردند دیر رسیدم من

یه گوشه از گودال مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من

صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من

حسین ای تشنه لب حسین
ای بی کفن حسین

ای عشق زینب حسین
ای بی کفن حسین


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•الهی درد آقا رو نبینیم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب فرمود: عباسم از اینا وقت بگیر. ارباب ما امشب مناجات کرد استغفار کرد تا صبح مشغول تلاوت قرآن بودند شاید دلیل اینکه امشبو وقت گرفت یه دونش این باشه اگه کسی قراره برسه تا فردا برسه، نوشتند چند نفر فردا ملحق شدند در بخشهایی از مناجات روز عرفه میخونیم. هیچ دعا و مناجاتی اینجوری نداریم از هیچ معصومی که حضرات با تمام اعضاء جوارحشون به توحید و یگانگی خدا شهادت بدهند هر جا رو خودت معانی رو متوجه شدی ناله بزن.. "وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِى، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ، وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانِى، وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمِى وَفَکِّى وَمَنابِتِ أَضْراسِى؛وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تامُورُ صَدْرِى" قربون سینه ات بشم آقا.."وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِینِى، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى کَبِدِ" هی میگفت لشگر جگرم داره میسوزه .."وَمَا حَوَتْهُ شَراسِیفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى، وَأَطْرافُ أَنامِلِى.. وَلَحْمِى وَدَمِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَعَصَبِى وَقَصَبِى وَعِظامِى وَمُخِّى وَعُرُوقِى "ده نفرگفتند باید به ما جایزه ویژه بدین شما چکار کردید؟؟
ما همه استخون هاشو خرد کردیم."وَجَمِیعُ جَوارِحِى وَمَا انْتَسَجَ عَلَىٰ ذٰلِکَ أَیَّامَ رِضاعِى، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى وَنَوْمِى وَیَقْظَتِى وَسُکُونِى، وَحَرَکاتِ رُکُوعِى وَسُجُودِى؛"
امشب میگم چه سجده ای توگودال کرد
"أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ" یه جوری داشت مناجات میکرد اما یهو دیدن لحن مناجاتش عوض شد یهو دیدن هی میگه" یاغیاث المستغیثین"الان این عبارتهایی که گفتم با همه اعضاء و جوارح شهادت داد. لذا کربلا همه رو زدند، یه جای سالم موند اونم دندونای ابی عبدالله.. اونم می دونید کجا زدند؟سر رو گذاشت تو تشت طلا انقدر با چوب خیززان به دندان حسین زد.. حالا تو همین حالت شب استغفاره همه زن و مرد دستا رو بلند کنیم الهی العفو الهی العفو...*

کجایی که شب غم آخر اومد
ببین آه دو بیتی هم در اومد
ببین دل تو انقدر خونه که امشب
به داد حال و روزت مادر اومد

الهی دردِ آقا رو نبینیم
بمیریم و مداوا رو نبینیم
بگو با صبح  عاشورا نیادش
دعایی کن که فردا رو نبینیم

اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد
اگه تو خیمه‌ها دختر زمین خورد
همه تقصیرِ اون نامرده آقا
که آتیش زد در و مادر زمین خورد
  
*حالا این دستتو بیار بالا آقا رو صدا بزنیم
یاابن الحسن.. همین الان نیت کنید صدقه برا قلب امام زمان کنار بذارید امشب قلب امام زمان در فشاره، امشب امام زمان یه گوشه زیر بغل های مادرشو گرفته..«یاصاحب الزمان» آقاجانم*

امشب شهادت نامه عشاق امصاءمی شود
فردا زخون عاشقان این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
..اینجا صدا زد داداش اگه میشه منو برنگردون. چرا برت نگردونم؟همه شهداء رو ابی عبدالله برگردوند خیمه دارالحرب. بدن علی اکبر با اون وضعیت برگردوند بدن قاسمو برگردوند. اصحاب و برگردوند اینجا یه نگاه کرد گفت: حسین اگه میشه منو برنگردون آخه من به رقیه قول آب دادم. تا بهش قول دادم دیدم اول از همه رفت تو خیمهٔ رباب ،گفت: رباب غصه نخوری عمو عباسم رفته آب بیاره. لذا خودش از ارباب ما خواست بدنشو برنگردونه. خواستهٔ سومش این بود گفت داداش اگه میشه زود پاشو برو،کجا برم ؟تو هنوز نفس داری.. گفت: داداش گوش بده اینا فهمیدند من خوردم زمین صدای اسبا داره میاد الان میرن به خیمه ها،پاشو برو زینب تنهاست. میگن اینجا عباسو رها کرد چند قدم که رفت یه وقت برگشت نگاه کرد دید همه ریختند دور اباالفضل...دیدن یکی داره پاهاشو می زنه یه نانحیب اومد جلو گفت: عباس که میگن تویی چرا بلندنمی شی؟ گفت: حالا که دست ندارم اومدی؟ نانجیب گفت :تو دست نداری منکه دارم یه نیزه رو برد بالا چنان زد ....اربعین وقتی اومدند رفتند کنار قبر عباس یه لحظه خانوم سکینه ایستاد گفت: عمه نکنه اشتباه اومده باشیم چرا عزیزم؟ عمه چرا اینقدر قبرش کوچیکه..؟*

مزارت عشق را بی تاب کرده
فلک را بنده سرداب کرده

گواهی می دهد این قبر کوچک
که مردی را خجالت آب کرده

*خانم زینب یه وقت دید حسین داره میاد امام زمان داره میاد یه نفر گفت: بیایید بابام داره برمیگرده، خانم زینب نگاه کرد دید یه دست به عنان ذوالجناح گرفته با آستین داره اشکاشو پاک‌ میکنه، وقتی خانم این صحنه رو دید دیگه نرفت جلو دوید تو خیمه صدا زد.. رقیه جان بیا عمه.. چیه عمه جان؟ گفت برو از بابات سؤال کن ببین چرا عمو عباس برنگشته؟ دختر خدای عاظفه اس دختر خیلی بابا رو می شناسه اومد جلو ابی عبدالله یه نگاهش کرد گفت بابا میشه بغلم کنی؟ نشست روی پای بابا اول با گوشهٔ چارقدش این خون وعرقهارو از صورت بابا پاک کرد. آروم دم گوش بابا صدا زد.."أبتا أین عمی العباس؟"حسین یه نگاه بهش کرد این بچه رو بوسید گذاشتش رو زمین، چه گذشت برحسین یه وقت دیدن رقیه داره خاک به سر میریزه، چرا؟ باباش رفت کنار خیمه عباس دیدند عمودخیمه رو پایین کشید..*

تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود

*امروز یه حرفی زدم گفتم دشمن بعد عباس بی حیا شد. دشمن بعد عباس پاش به خیمه ها باز شد.
آی امان امان امان ازدل زینب امان ازدل زینب امان ازدل زینب

گفت داداش ازسرنیزه خواهرت رو ببین توکس و کار منی شمر جلو دار شده

«به آبروی ابالفضل این دست راستتو بیاربالا زن و مرد حاجت دارید، کاردارید، مریض دارید همه بامادرش بفرمایین حسین ..»


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•رسیده رزق عالم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به اون ساعتی که مادرش ام البنین، مادر حیا، مادر ادب، مادر وفا، قنداقه رو داد دست خانم‌ زینب عرض کرد بی بی جان بچه رو نزد امیرالمؤمنین ببرید. ،یه مادر بعد نُه ماه بارداری بچه اش بدنیا میاد همه آرزوش اینه وقتی قنداقه رو دست باباش میدن لبخند رضایت به بچه بزنه. میگن ام البنین یه گوشه ایستاده بود. قربون ادبت برم بی بی، عباس بعد باباش امیرالمؤمنین هرچی داره از مادرش ام البنین داره، ادب کرد یه گوشه ایستاده بود امیرالمؤمنین اول از همه دستای بچه رو از قنذاقه در آورد هی دستاشو می بوسید گریه میکرد. خانم ام البنین اومد جلو آقا جان یه سؤال دارم خدای نکرده دستای بچه ام ایرادی داره ؟مولا فرمود: نه،یه روز میاد حسینم این دستا رو از زمین بر میداره،"هذا ذخر الحسین" این ذخیره حسینمه..بی دست کربلا دست منم بگیر. شب تاسوعاست. تاسوعا مهمونای خودشو داره بعضیا توی طول سال کاری با این دم و دستگاه ندارند اماbحساب عباس جداست. یه شب و روز تاسوعا میاد ارمنیا میان دست رد بر نمی گردند،گرفتارا میان، مریض دارا میان، لذا وقتی شنید مولا فرمودند "هذا ذخرالحسین" یه روز دیگه ام زینب یه صحنه ای دید بچه رو برداشته دور سر حسین می گردونه. یه بارهم وقتی مولا مشرف شدن خانه دیدن خانم یه گوشه نشسته زانوی غم بغل کرده چی شده؟ آقاجان یه خواهشی دارم چی شده؟ اگه میشه تو این خونه منو دیگه فاطمه صدا نزنید. ببینید ادب رو..گفت: چرا ؟بهترین اسم عالم فاطمه است.گفت آقا جان می دونم اما هر موقع میگید فاطمه می بینم زینبت به در نگاه میکنه. خیلی ادب داره این خانم.. میگن شب عروسی وقتی خانوم رو از طایفه بنی کلاب بود. جلال و جبروتی وارد خانه شدن دیدن یه جایی خانم دستشو بلند کرد ایستاد. گفتند چی شده؟ گفت اینجا کوچه بنی هاشمه، شنیدم اینجا فاطمه زمین خورده، شنیدم اینجا صدای ناله های فاطمه بلند شده، شنیدم اینجا محکم می زدند،چهل نفر با هم می زدند، هرچی داره مولا ازمادرش داره..سائل از عاشورا خبر نداشت هر سال میومد در خونه ی اباالفضل رزق یکسالشو میگرفت میرفت. اومد در زد کنیز اومد دم در گفت برو بگو آقام بیاد. گفت آقات کیه؟گفت آقام اباالفضل، هر سال میومدم روزیم و میگرفتم میرفتم‌. کنیز یه نگاه بهش کرد گفت دیر اومدی آقاتو کربلا شهیدش کردند، میگن کنیز در رو بست اومد داخل، خانم ام‌البنین پرسید کی بود دم‌در؟ گفت خانم جان یه گدایی بود گفت هر سال میومد، خب چی بهش گفتی گفتم عباس نیست شهید شده. میگن این خانم بلند شد چرا بهش گفتی بره؟ اومد تو کوچه ها گدا رو پیداش کرد. تو بودی گدای عباس؟آره خانم شما کی هستی؟ گفت بیا بریم هرچی میخوای بهت بدم. عباس نیست مادرش که هست. بذار بگم مادرجان مادرجان مادرجان،می دونید کیا به این خانم میگفتند مادرجان ؟ ابی عبدالله میگفت مادر جان.. خانم زینب وقتی که از کربلا برگشتند بغلش کرد گفت مادرجان...
کاروان برگشت یه وقت دیدند خانم زینب نگاهش افتاد دستاشو باز کرد رفت بغل این خانوم.. اول خانم گریه نمیکرد این خانوم میگفت:زینب جان! گریه کن مادر.. عزیزم.. چی شده زینب جان؟گفت مادرجان نبودی کربلا دستای عباسو زدن هی میگفت از حسینم چه خبر؟ حسینم کجاست؟ میرفت قبرستان بقیع چهارصورت قبر درست میکرد هی میزد تو سینه میگفت وای حسینم.. گفتند تو مادر چهار شهیدی چرا هی میگی حسین ؟گفت بچه های من مادر دارند براشون‌گریه میکنه.*

مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد

حالا به خانوم ام البنین دستامون رو بلندکنیم ،خدایا به این مادر ادب امشب به ما نگاه کن. ما شب تاسوعامون رسید..شروع با استغفار ریشه داره.. امام وقت گرفت برا استغفارو برا نماز و قرائت قرآن واستغفار،این دستتو بیار بالا به بی دست کربلا الهی العفو الهی العفو...*


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر عایه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*یه وقت دید یه دست آروم اومد رو شانه حسین. برگشت نگاه کرد دید زینب اومده. بعضیا نوشتن اگه خانم نمی اومد، أبی عبدالله رو بدن علی جون میداد. اینجا امام حسین به چه کنم چه کنم افتاد! می دونی یاد کجا افتاد؟ یاد اون شبی که باباش بدن مادرو گذاشت رو زمین. دیدن علی هی میره تو قبر بیرون میاد. یه وقت دید دوتا دست شبیه دستای پیغمبر، هی میگه "اِلَیَّ..." اینجا هم زینب آمد. وای وای وای... یا صاحب الزمان! روضه امشب من با عباست.. عبای اباعبدالله سِبقه داره. این عبا از اُحُد شروع شد. از اون موقعی که پیغمبر عبارو انداخت رو بدن جناب حمزه. گفتند خواهرش داره میاد، دید وضعیت این بدن نامناسبه صورت رو مُثله کرده بودن، گفت نباید این خواهر ببینه. عبارو انداخت رو بدن حمزه سیدالشهداء. سادات منو ببخشند، یه جای دیگه این عبا بکار آمد. یا صاحب الزمان! میدونی برا کجا بود؟ وقتی دستای علی رو بستند؛ داشتند آقا رو می بردند از خونه بیرون، دید خانمش افتاده زیر دست و پا. دیدند علی عبا رو انداخت رو ناموسش. وای وای وای...علی اصغرم زیر عبا برد. اما کنار علی اکبر، دیدند حسین، اومد این عبارو پهن کرد زمین.یا صاحب الزمان! دید نمی تونه بدنو جمع کنه، صدا زد جوونای بنی هاشم بیایید. میدونی چه جور علی رو برد؟ صدا زد عباسم چهار گوشه عبا رو بگیرید. عبارو بردند زیر بدن علی اکبر. بدن رو چیدند تو عبا. یه وقت خواهرش نگاه کرد دید دارند بر می گردند. همه چهار گوشه عبارو گرفتند رقیه دید از زیر عبا داره خون می چکه. امان امان امان...گفت شما علی رو ببرید من خواهرمو برگردونم. بگم آقاجان! این جا هنوز شما بودید، عباس بود، هنوز قاسم و جوونای بنی هاشم بودن. امان از اون ساعتی که زینب صدا زد...*

از سر نیزه ببین خواهر تو زار شده
تو کس و کار منی شمر جلودار شده

*حالا دست راستتو بیار بالا، زن و مرد به قصد فرج... حسین... مظلوم حسین ،عطشان حسین، بی کس حسین...*

به مقام علی اکبر که بارها ایشون در عالم مکاشفه فرمودن. چرا شیعیان ما از منه علی اکبر چیزی نمیخوان؟ فرمودن: فقط کافیه من یه اشاره به بابام حسبن کنم. امشب هرکی اومده جوونا برا پدر مادراتون دعا کنید. پدر مادرا برا جووناشون دعا کنن. امشب از جناب علی اکبر بخوایم. نمیدونی داغ علی اکبر با حسین چه کرد! میگن تو مجلس نامحرما، اون حرامزاده با چوب دستیش، لابه لای موهای ابی عبدالله. یه نهیب زد، این چوبشو بین موهای ابی عبدالله. گفت حسین چقد پیر شدی همه موهات سفید شده .یه وقت دیدن خواهرش زینب بلند شد، صدا زد نانجیب می دونی کجا داداشم پیر شد؟ حسین رو بدن علی اکبر پیرشد...*

نمک زندگی من پسرم بود
نمک زندگی ام را به زمین پاشیدند

*دیدن یه دست به کمر گرفته، پشت عبایی که دارن علی رو می برن میان. گفت بابا...!*

ریز ریزی ولی عزیزی تو
چه کنم از عبا نریزی پسرم


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر عایه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻

*یه موقع دیدی از جلو یه خونه رد میشی یه پارچه مشکی زدند. صدای گریه نمیاد. سوال می کنی آیا کسی که از این خونه رفته سنی ازش گذشته به قول ما دیگه زندگیشو انجام داده، بچه هاشو به سرانجام رسونده...اما یه موقعی از جلو خونه ای رد می شی. هرکی داغ جوون دیده منو ببخشه. بعد چند وقت می بینی هنوز صدای گریه داره میاد. میگی چه خبره؟ میگن اینا داغ جوون دیدن. لذا اوج مصیبت جایی بود...*

اشک چشم امام را دیدن
گل باغ امام را چیدن
آی مردم بلند گریه کنید
که‌ به آقای ما بلند خندیدن

*آقاجان! اصحاب وعده کردند تا ما زنده ایم، نفری از بنی هاشم نباید بره سمت میدان. لذا پا قولشون هم وایسادن. اصحاب همشون رفتن. اولین نفری که از بنی هاشم میخواد بره میدان علی اکبره. همچین که اومد گفت بابا من برم؟ بدون تعلل گفت برو علی جان. قاسم رو گفتم برات پریشب. انقدر اصرار می کرد اجازه نمیداد. امشب روضه، روضه ی مرگ حسینه. فقط یه نگاه کرد گفت بابا برو با خواهرات وداع کن. برو با عمه هات وداع کن. سخت ترین وداع بعد از وداع ابی عبدالله، عاشورا وداع علی اکبر بود. لذا رفت تو خیمه مخدرات همه محارم دور علی اکبرو گرفتن. یه وقت دیدن یکی هی دامن علی رو میکشه. نگاه کرد دید رقیه ست. گفت داداش! میشه بغلم کنی؟ تا بغلش کرد، یه جمله ای داره این دختر، علی اکبرو بهم ریخت. گفت داداش داری میری "إرحم به غربتنا علی اکبر" رحم کن به غربت ما داداش...*همه اومدن دورشو گرفتن. ابی عبدالله دید نمیذارن از خیمه بیاد بیرون. میگن ارباب ما اومد دست علی رو گرفت، عجب جمله ای می فرماید امام! فرمود علی رو رها کنید، "ممسوس فی ذات الله" علی غرق در خدا و غرق در شهادته. روضه رو باید تجسم کنی من میخونم. علی اکبر اومد بیرون لباس رزم پوشیده. شخصی که خَلقا، خُلقا، منطقا، اشبه الناس به رسول اللهه... یه وقت دیدند عباس داره عقاب رو میاره. اسب جناب علی اکبر اسمش عقاب بود. اسبی که خیلی باهوش بود، میگم برات. علی اکبر سوار شد. تا اومد حرکت کنه، برگشت دید امام دست به محاسن گرفته.یه نگاه بهش کرد گفت بابا پیاده شو یکم دیگه جلوم راه برو. لذا سوار شد گفت برو بابا. علی اکبر اومد وسط میدان، شروع کرد به جنگیدن، نوشتند تعداد زیادی رو به درک واصل کرد، اما دید انگار هنوز شهادتش امضا نشده. برگشت نگاه کرد دید ارباب ایستاده داره نگاش میکنه. یه جمله ای داره، که میگن جناب علی اکبر برگشت گفت: بابا من تشنمه. ببخشید! جناب علی اکبر مقامش در مقام امامت بود، در کنار امام سجاد علیه السلام. لذا این آقازاده می دونست آب تو خیمه ها نیست. اما دقت کن چی میخوام بگم. جوونا! بین شماها و ماها و باباها مون از یه سنی به بعد، یه پرده حیایی میاد. دیگه بابا نمیتونه جوونشو بغل کنه ببوسه. همه اش دنبال یه بهانه اس. یا بری کربلا برگردی بغلت کنه یا شب دومادی بغلت کنه ببوسدت. لذا علی اکبر دید باباش دل نمی کَنه، برگشت گفت: بابا تشنمه. این آقازاده باباشو بغل کرد. ارباب ما زبان در دهان علی گذاشت. اینجا بود دیگه امام دل کَند از علی، برگشت وسط میدان. چه جنگ نمایانی داره. دیدن حریفش نمیشن، گفتند دوره اش کنیم. یه جایی یه نامردی از پشت یه شمشیر زد به فرق علی اکبر. اسب حیوان نجیب و باهوشیه. تعلیم دیده بود اگه سوار بیفته رو گردن اسب، یعنی باید برگرده عقب. اینجا علی اکبر خودشو انداخت رو گردن عقاب. اما خون فرق علی جلو چشمای اسبو گرفت. دیدند اسب مسیر رو اشتباه داره میره وسط لشکر دشمن. یه نانجیبی گفت یه کوچه باز کنید، خودش داره میاد. یه حرامزاده ای گفت: اسمش علیه! یه نیزه زد تو پهلوی علی اکبر. یا الله! دیدند علی از رو اسب خورد زمین. اینجا بود صداش بلند شد، بابا! "علیک منی السلام"اینجا رو خانم سکینه نقل میکنه...*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•زمین گدای..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گل طوفان سواری وای بر من
تمام عشق یاری وای بر من
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای برمن

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

*فک نکنی فقط اینکه دو تا آقازاده هاشو فرستاد، نه نه لحظه ی آخر دید ابی عبدالله گریه میکنه. حسین گریه میکرد زمین و زمان می لرزید. آروم این دستشو آورد بالا اشک چشمای حسینو پاک کرد. فرمود: داداش تو گریه نکن! گفت چه جور گریه نکنم دارم برادری مثه تو رو از دست میدم. گفت داداش! من الان دارم میرم تو کنارمی، عباسه، زینبه، دارم روضه گودال میخونم ها! صدا زد حسین جان" لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ" یه روزی میاد تو گودال با گونه راست زمین می خوری. یه طرف نگاه می کنی شمرِ، یه طرف حرمله ست. اجازه بدین روضه قاسم ابن الحسن بخوانم. شب عاشورا همه اصحاب تو خیمه جمع شدن دور امام نشستند. حضرت فرمود: هرکی میخواد بره آزاده. از این تاریکی شب استفاده کنید. همه اصحاب نشستند. امام فرمود، شما باشید یا نباشید فردا مثه این ساعت حسینو کشتند. هرکی میخواد بره آزاده، یه وقت دیدند حبیب بلند شد اون جملات معروف رو... زهیر بلند شد، عباس بلند شد، علی اکبر، همه اصحاب دونه دونه آقا کجا بریم اگه صدها بار ما رو بکشند، ما رو بسوزونند، خاکستر ما رو بر باد بدن، باز ما جونمون رو فدات میکنیم. صحنه رو تجسم کنید آقایون! در این میدانه ای که حبیب رجز میخونه زهیر، بریر، عباس، افرادی مثه اینا یه وقت دیدن از لابلای این جمع یکی هی دستشو میبره بالا. ابی عبدالله نگاه کرد دید قاسم ابن الحسنه...عمو اجازه هست؟ جانم قاسم! بلند شد ایستاد دست ادب گذاشت. عموجان منم فردا در رکاب شما شهید میشم یا نه؟ امام یه نگاه بهش کرد تو دلش گفت جانم این این پسر حسنمه! صدا زد قاسمم مرگ در نظر تو چگونه ست؟ یه نگاه کرد با تمام ذوق صدا زد "احلی من العسل..."شیرین تر از عسله عموجان! أبی عبدالله فرمود: بشین قاسمم، آری! فردا تو هم شهید می شی. بگم این جمله رو. فردا تو به بلای عظیم کربلا گرفتار میشی. عاشورا شروع شد روضه منم شروع شد. بسم الله الرحمن الرحیم... قاسم میخواد به میدان بره. هی میومد کنار ابی عبدالله عمو اجازه هست برم؟ یه دستی رو سرش می کشید می فرمود: نه قاسمم برگرد تو خیمه. هی میومد دوباره می رفت عمو اجازه بده برم. می رفت تو خیمه دار الحرب یه نگاه به بدن علی اکبر میکرد. عمو اجازه بده من برم میدان؛ برگرد قاسمم! رفت تو خیمه مادرش نگاه کرد ای جانم به این مادر، مادرای شهدا امشب سرفراز اند‌..
روضه من تقدیم به همه شهدا و سیزده ساله های خمینی و، همه ی اونایی که رفتند. حواسمون باشه اونا جون دادن، اونا رفتن که من و تو راحت دست زن و بچمون بگیریم اینجا برا حسین گریه کنیم. یه وقت مادرش دید یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. اومد گفت چیه پسرم؟ گفت: مادر! هرچی اصرار میکنم عمو‌ اجازه نمیده. میگن رفت درِ صندوقچه رو باز کرد یه دست‌ نوشته از امام حسن داد دستش. گفت: اینو بده عمو دیگه ردخور نداره. میگن قاسم خوشحال دوید عموجان! عموجان! برگشت نگاه کرد چی شده قاسمم؟ عمو برات یه امانتی آوردم. میگن تا دستخط امام حسنو دید بغلش کرد. عبارت نوشته "فَغُشی علیهما..." اون قدر این عمو و برادرزاده گریه کردند. گفت باشه قاسمم برو مادرت بگو لباس رزم تنت کنه. برگشت، مادر زود باش الآن دیر میشه. دیدند نجمه هی از این خیمه به اون خیمه می دوئه. هی می رفت تو خیمه زنها میگفت نگاه کنید ببینید کلاه خود اندازه قاسم هست یا نه؟ زره اندازه پسرم هست؟

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

📲 #پیشنهاد_ویژه
برای مشاهده محصولاتِ تولید شده توسط دوستانِ خود در مجموعه فرهنگی بابُ الحَرَم «کانال متن روضه» ویژه عید بزرگ #غدیرخم و ماه #محرم و صفر به «کانال فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم» مراجعه فرمایید:👇

🆔 @babolharam_shop
🆔 @babolharam_shop
🆔 @babolharam_shop

●━━━━━━━━━●
کتیبه و پرچم بابُ الحَرَم
🆔 @babolharam_katibe
فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم
🆔 @babolharam_shop
سایت فروشگاه باب الحرم
🌐 shop.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•ای فروزان گهر...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛"

ای فروزان گهر خاک بقیع
گل پرپر شده در خاک بقیع

با سلامت کنم آغاز کلام
ای تو را ختم رسل گفته سلام

مولای من!
پنجمین حجت و هفتم معصوم
بأبی انت که گشتی مسموم

اثر زهر به زین آلوده
کرد اعضای تو را فرسوده

کربلا دیده‌ای و کوفه و شام
ای شهید از ستم و ظلم هشام

تنت از رنج و الم کاسته شد
تا که دین قامتش آراسته شد

خار در پا و رَسن در بازو
رفته‌ای با اسرا در هر سو

*روز شهادت اون آقای غریب و مظلومی که همه مصائب کربلا و عاشورا رو دیده، رنج اسارت کشیده، کوفه رو دیده، مصائب شام رو دیده..*

آنچه من دیدم به عالم
چشم گردون هم ندیده
دیده‌ام من بوسهٔ
زینب به رگ‌های بریده

*دید نگذاشتن بمونه، اومدن با کعب نی و تازیانه، می‌خواد از برادر جدا بشه علی القاعده باید صورت برادر رو ببوسه، سر بالای نیزه است، الهی بمیرم چه کنه این خواهر، دستاشو رو زمین گذاشت، لب گذاشت به رگ‌های بریده،حسین...*

کی شود از خاطر من
یاد عاشورا فراموش
لاله ها را چیده دیدم
بلبلان را جمله خاموش

از دل هر خیمه می‌زد
شعله آتش زبانه
می‌چکید از چشم زینب
اشک غربت دانه دانه

شد ز طفلی قسمت من
سوز و اشک و آه و ناله
دیدهٔ من دیده سیلی خوردن طفل سه ساله

*الهی بمیرم برا دلت آقا جانم*

مرهم زخم دل بابای من زخم زبان شد
روی نی رأس شهیدان بر سر من سایبان شد

*یادم نمیره، کاری کردن شام ناله بابام امام زین العابدین بلند شد، صدا زد.." فیا لیت امی لم تلدنی و لم اکن یزید یرانی فی البلاد اسیر" یعنی ای کاش مادر مرا نمی‌زایید، تا یزید منو اینسان اسیر نمی‌دید
حسین...*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•راندن درماندگان اصلا...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه..."

راندنِ درماندگان اصلا نمی آید به تو
جز عطا، ای آسمان، اصلا نمی آید به تو

دل شکسته آمدم سویت پناه آورده ام...
دل شکستن، بی گمان اصلا نمی آید به تو

من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام
قهر با این ناتوان، اصلا نمی آید به تو

حقِ من این است رسوایم کنی
با این وجود حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو

ما عزاداران زهراییم پس با این حساب
بستنِ در، رویمان اصلا نمی آید به تو

مرا با یک نظر اهلِ نظر کن
مرا تا زنده ام اهلِ سحر کن

اگر هر جا که من هستم نیایی
بیا ،من میروم زین جا گذر کن

اگر رد میشوی از این محله
نگاهی بر گدایِ بی وفا کن

پس از آنکه گذشتی از گناهم
نصیبم یک سفر، کرب و بلا کن....

نگرانم نگرانم نکند من به محرم نرسم....

*شاید تا محرم دیگه بهت اجازه ندن بگی حسین...تا زنده ای بگو حسین ....بگو حسین...*

در دو روز زندگیم غربت فراوان دیده ام
بارها از پیکر خود رفتن جان دیده ام

*اگه یه بچه کوچک یه صحنه بدی رو ببینه سعی میکنی راهتو عوض کنی تا روحیه اش آسیب نبینه. این آقایی در کربلا چهار پنج سال بیشتر نداشته یه چیزایی با چشمای خودش دیده..هر چی هم بخوایم بگیم تحمل مردا بیشتر از زنهاست تحمل پسرا بیشتر از دخترهاست.نمیدونم حرفمو فهمیدی یانه..اگه این آقا در کربلا چهار پنج سال بیشتر نداشت اما میتونه تحمل کنه..قربون اون سه ساله ای برم که سرِ بریدهٔ باباشُ براش آوردن..گفت: همهٔ ما رو با همدیگه مثل سلسله ای بستن..اولِ سلسله، امام سجاد ..تهِ این سلسله، عمهٔ ما زینب
ما، میون این سلسله.. آقا رو میزدن تا تند حرکت کنین اگه تند حرکت میکرد ما رو زمین میفتادیم. اگه آروم حرکت میکرد آقا و بچه ها رو میزدن..اما میگه یه جایی رسیدیم آقا هرچی این طناب رو میکشه دید سلسله حرکت نمیکنه..چی شده چرا بی بی ایستاده؟وقتی به مجلس یزید رسیدن عمه ما دوتا دست رو حلقه در کرد
هی صدا میزنه من وارد این مجلس نمیشم
دختر علی کجا ؟مجلس حرام کجا.؟میدونی چیکار کردن.....تازیانه ها رو کشیدن اینقدر به بازوی عمهٔ ما غلاف زدن تازیانه زدن.....ای حسین ...یه جای دیگه بانویی دست به بازوی علی گرفت گفت نمیذارم ببرینش..*


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•امشب از آسمان ...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب از آسمان چشمانت
دسته دسته ستاره می چینم

در غزل گریه‌ی زلالت آه
سرخی چارپاره می بینم

زخمهای دل غریبت را
مرهم و التیام آوردم

باز از محضر رسول الله
به حضورت سلام آوردم

در شب تار تیره فهمی ها
روشنی را دوباره آوردی

آسمان را کسی نمی‌فهمید
تا که با خود ستاره آوردی

وارث آبروی سجاده!
بندگی را تو یادمان دادی

دل ما شد اسیر چشمانت
دلمان را به آسمان دادی

آیه آیه پیام عاشورا
در احادیث روشنت گل کرد

امتداد قیام عاشورا
در تب اشک و شیونت گل کرد

دم به دم در فراتِ چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود

چشم تو لحظه ای نمی آسود
همه‌ی عمرِ تو محرم بود

دیده بودی سه روز در گودال
پیکر آسمان رها مانده

سرِ سالار قافله بر نی
کاروان بی امان رها مانده

دل تو روی نیزه ها می‌رفت
دستهایت اسیر سلسله بود

قاتلت زهر کینه ها هرگز !
قاتلت خنده های حرمله بود

از ازدحام کوچه های ای وای ای وای
از کوفه و شام بلا ای وای ای وای

قاری روی نیزه را تشویق کردند
جای دعا با ناسزا.. ای وای ای وای

آل علی را خارجی خواندند آن روز
گبر و یهود و بی خدا ای وای ای وای

هم سوخت هم بر باد شد قرآن مولا
این بود مزد مصطفی ای وای ای وای

آن سیب سرخی که زهرا بوسه میزد
شد زینت تشت طلا ای وای ای وای

با خیزران تفسیر قرآن دیدنی نیست
آن هم به پیش بچه ها ای وای ای وای

سه کفن آوردن ،حضرت رو تو سه کفن به هاک سپردن فرمود؛ از قریش یه عده ای رو‌ دعوت کنید. مردم جمع سدن بدن رو‌ تشییع کردن..اما زینب نگاه کرد دید زین العابدین داره جان‌ میده..گفت :عزیز دلم این چه حالیه داری؟ گفت :عمه جان نگاه کن بدنهای نحس خودشون رو دفن کردن.‌بدن بابای من بی غسل و کفن رو‌ زمین کرم کربلاست....*


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•من پنجمین ولی خداوند...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*آقاجان ،خودت زبان به روضه بازکن، شب شهادته امام باقر روضه خوان کربلاست، ازدوران کودکی همه مصائب کربلا روبه عینه دیده...*

من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی وبلند قدر باقرم

گنجینه ی علوم الهیست سینه ام
از نسل سفره دار کریمِ مدینه ام

مشهور شهرم و کرم ابراز میکنم
با یک نظر زکار گره باز میکنم

ای گرفتارا و مریض داراسفره ی امام باقرهمیشه تومدینه پهن بودسجیت این خانواده کَرَمه،عادتشون احسانه،
لذا امشب بگواقاجان مارو کناربقیع ات جای بده،می دونم امشب گریه کن نداری غریب ترازهمیشه ای مدینه خصوصا شبها کنار بقیع اونایی که رفتند می دونند الان نه یه شمعی نه یه چراغی..*

بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرب و بلا منم

من شاهد مصیبت عظمای عالمم
من شاهد غریبی آقای عالمم

*از زبون امام باقر این فرازها چقدر آشناست امشب اومدیم برای اون آقایی گریه کنیم که عاشورا یادگاری این آقاست، "به ابی انت وامی"، اینجوری آقاشو و جدشو صدا میزنه،"انا سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم"

باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم‌ نیست تماشای تنی بی سر را

*آقاجان یه ذره از اون روضه ها رو برا ما بخون ما شب شهادت چشممون خشک نمونه.. صحنه های زیادی رو امام باقر دیده، اصلا روضه امام باقر تکرار عاشوراست. من یه دونه از عاشورا بگم یه دونه ام از شام بگم..امام باقر محاله یادش بره کجای عاشورا؟چه لحظه ای ازعاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟*

باورم نیست غروب و حرم و آتش ودود
دیدن سوختن چارقد دختر را

*دیگه چی دیدی آقا...؟*

باورم نیست غارت خود و غارت گهواره و مشک،غارت پیروهن و غارت انگشتر را

*باور نمی کنم یادم نمیره اون صحنه روکه همه فرار می کردند یه مرتبه دیدم عمه زینبم کنار خیمه بابام مضطربه، نگرانه دست روی دست میزنه دست رو سر میذاره اومدن گفتند: زینب چرا اینجا ایستادی؟ بیا فرار کن همه رو دارن می زنند.باورم نمیشه اون صحنه رو دیدم. عمه ام گفت: آخه زین العابدین تو خیمه اس، اماممه حفاظت از جانش وظیفه منه. اما چه کردند آخ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرما همه داد می زدند همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقاجان؟ یه صحنه دیدم از شام دلت رو آتش میزنه شب شهادت ،کربلا گذشت این خانواده، خانواده شهادتند اینا از پیغمبر، از امیرالمؤمنین، مادرشون زهرا همه با شهادت آمیخته اند.. چهل منزل زنجیر به دست و پای زین العابدین ،طناب به دست و پای بچه ها از این شهر به اون شهر.از اون ساعتی که پشت دروازه ساعات شما رو نگه داشتند بجای اینکه بیان آرامتون کنند شهر رو آذین بستند. آقاجان اون صحنه یادتون نمیره تا آخر عمر برا این صحنه گریه کرد کدوم روضه ؟خودم دیدم سرجدم توتشت طلا قرآن می خواند..هرجا صدای قرآن می شنید یاد سربریده می افتاد
کسی که قرآن می خونه لباشو بوسه می زنند اما خودم دیدم هی با چوب خیزران به لب و دندانش میزدن..حسین ای حسین..*


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•خاطراتی درون ذهنت...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم‌مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خاطراتی درون ذهنت هست
از همان روزهای کودکیت
خاطراتی عجیب حک شده
در همه جای جای کودکیت

حرف‌های نگفته ای داری
بغضها در گلویت پنهانند
اشک‌هایت همیشه پنهانی است
مردم از درد تو چه می‌دانند

مردم شهر تو نمی‌دانند
که اسیری و شام یعنی چه
مردم شهر تو نمی‌دانند
سنگ از پشت بام یعنی چه

می‌نشینیم پای درد دلت
درد و دل‌های تو شنیدنی است
با خودت درد و داغ آوردی
مزه روضه‌ات چشیدنی است

تو خودت شاهد قضایایی
راوی دردهای عاشورا
بر همین کودکی چه پیر شدی
یادگار عزای عاشورا

تو خودت توی کربلا دیدی
خیمه‌هایی که شعله ور شده بود
وقت رفتن غروب عاشورا
پدرت دست بر کمر شده بود

خطبه یا روضه هیچ فرقی نیست
قسمت این بود بی‌نشان باشی
خطبه‌ها را که عمه ات خوانده
بهتر این است روضه خوان باشی

گریه کارت شده نمی‌دانم
که تو آن روزها چه‌ها دیده‌ای
شاید آقا دلیلش این بوده
که سری از بدان جدا دیدی

*امام باقر رفت سفر یکی از اصحاب با آقاست.آب به همراه نداشت آقا فقطبه اندازه وضو‌ گرفتن دید یه نفر زیر سایه ی درخت تکیه داده شاید تشنه باشه این آب رو براش ببر. رفت برگشت کفت آقا این مجوسیه اصلا مسلمون نیست..حضرت فرمود آب رو براش ببر مگه نمیدونی یه کبد داغ و شعله وری رو‌ خنک‌ کنی. اگه به یهتشنه آب بدی حتی اگه چارپا باشه. خدا تو رو‌ در سایه ی مرحمت خودش قرار میده.*

بودند دیو ودد همه سیراب و
می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

*وقتی حر اومد خطبه بخونه گفت: آی مردم! آبی که چرنده و پرنده آسمون ازش میخورن به پسر پیغمبر حرام‌ کردیم..*

شیعه مدیون خطبه خواندن توست
حرف‌های تو جاودان شده است
گفته‌هایت چه عبرت آموزند
مرهم زخم بی کسان شده است

من دلم جای دیگر گیر است
گریه شد کار روز و شب‌هایم
فکر بابا بزرگ پیر توام
این شده ورد روی لب‌هایم

چه بلایی سر تو آوردن
بدن تو چرا بدون سر است
من که باور نمی‌کنم
اما قول شیخ مفید معتبر است


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•الهی درد آقا رو نبینیم..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد
اگه تو خیمه‌ها دختر زمین خورد
همه تقصیرِ اون نامرده آقا
که آتیش زد در و مادر زمین خورد

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود

*امشب که برگشتی برو قران بردار یک خط برا آقات هدیه کن، قربون صدای قرآن خوندنت بشم آقا.. هی رونی قرآن میخوند دخترش میگفت: صدای بابامه.. اما یجا زورشون رسید صدای قرآن رو قطع کردند.*

امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها گم گشته پیدا می شود

امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود

امشب رقیه حلقه زرین اگردارد بگوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب گرفته در میان اصحاب ثارالله
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود

امشب سر سِرّ خدا بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود

منو چش به راه نذار
تو رو جون مادرت پا تو قتلگاه نذار

منو بی پناه نکن
دست و پا که می زنی مادر رو نگاه نکن

*دیدی جایی میخوای بری مادرت خواهرت میگه منو بی خبرنذار رسیدی خبربده..*

منو بی خبر نذار
جای شونه های من روی نیزه سر نذار

یه نفرکاری کنه
شمر اومده برا ما جلوداری کنه

* ابی عبدالله آمد محضر بی بی، صدا کرد خواهرم پیراهنی که مادرم آماده کرده بیار. پیراهنو گرفت گذاشت رو زمین بی بی دید داره با خنجر این پیراهنو پاره میکنه. عرض کرد داداش! چرا پیراهنو پاره‌ می کنی؟یه نگاه کرد زینب جان! اینا خیلی بی حیا و نامردند.لذا ابی عبدالله پیراهنو به تن کرد سوار مرکبش شد. همچی که داشت می رفت دید یکی آروم هی میگه "مهلاً مهلا یا ابن الزهرا "حسین غرق در شهادته اما یه وقت دید یکی داره با نام مادرش صدا میزنه
برگشت دید زینبه، چیه خواهرم؟ عرض کرد داداش! وصیت مادرم مونده، چه وصیتی ؟حسین جان! مادرم وصیت کرده زیر گلوت رو ببوسم. وصیت مادر و انجام داد ابی عبدالله رفت جنگ نمایانی کرد. یه لخظه ذوالجناح رو نگه داشت. نفسی تازه کنه ،یه نانجیب یه سنگ به پیشانی مبارکش زد هر کاری کرد خون پیشانی بند نیامد. پیراهن عربیشو بالا زد خون پیشانی رو پاک کنه صدرا لحسین نمایان شد. یه وقت دیدند حرمله نشست رو زانو چنان تیر به قلب حضرت زد هر کاری کرد تیر رو از جلو بیاره بیرون نشد. نوشتند خم شد تیر رو از پشت سر بیرون کشید. اینجا بود نوشتن ..

بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد

*ارباب ما با گونه راست تو گودال خورد زمین، اینجا که با گونهٔ راست خورد زمین دیدند دیگه تکون نمی خوره. یه نفر گفت حسین کارش تمامه دید یه نانجیبم گفت: هنوز زنده اس. یه نفر گفت می خواهید بدونید زنده اس یا نه ؟گفت چه کنیم ؟گفت اینا غیرت الله اند گفت حسین اینجا افتادی دارن به خیمه هات حمله می کنند. یه وقت دیدند ارباب ما یه تکونی خورد تکیه داد به نیزهٔ غریبی. صدا زد اگه دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید. شمر دهنه اسبشو گرفت گفت: راست میگه اینا غیرت الله اند. رفت تو گودال، دیدند ارباب ما با صورت تو گوداله حرامزاده اول با چکمه حسینو برگردوند. نشست روسینه ی حسین. ارباب ما صدا زد من انت ؟تو کی هستی رو‌سینه ی من نشستی؟ صدا زد" انا شمرابن ذی الجوشن" حسین فرمود:"هل تعرفنی" می شناسی منو می دونی من کی ام ؟حرامزاده یهو محاسن حسینو گرفت گفت: آره یا ابن فاطمه.. گفت اگه مدینه نشد فاطمه رو بین در و دیوار بسوزونم الان زینبو تنها گیر میارم.. ای حسین..* همه‌ زندگی ما فدای اباعبدالله به نفسی واهلی و مالی یا اباعبدالله..*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•رسیده رزق عالم..
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رسیده رزق عالم از سر خوانِ ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره از نانِ ابوفاضل

چه جای غصه خوردن هست تا وقتی
که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_ دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رسیده رزق عالم از سر خوانِ ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره از نانِ ابوفاضل

چه جای غصه خوردن هست تا وقتی
که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل

کمیت زندگیش لنگ می ماند هر آن کس
که
نمی بندد دخیلش را به دامان ابوفاضل

پس از حیدر نوشتند لافتی الا ابوفاضل
سپس لاسیف الا تیغ برّان ابوفاضل

گدا از سختی به سلطان می زند رو
چه می داند او از طاق ابروی ابوفاضل

کسی که اربعین تا کربلا رفته است می داند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل

*دیدی وقتی میرسی اون‌ عمودای آخر رفیقت میگه فلانی حرم پیداست.. تاسر تو بالا میاری می بینی به به گنبد و بارگاه اباالفضل..*

برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل

گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد
گره وا می شود تنها به دندان ابوفاضل

فقط داغ برادر را برادر مرده می داند
که زینب را در آخر کُشت فقدان ابوفاضل

*از صبح دل تو دلش نبود هی میومد محضر ابی عبدالله آقاجان اجازه میدین من برم میدان؟میفرمود: نه عباسم تو بمون تو همه لشکر منی..فرمود به عباس خیمه اتو جلو بلندی نصب کن. یه دلیلش اینه میخواست هر وقت عباس از خیمه میاد بیرون دو‌جهت.. یکی اینکه بچه ها قد و بالای عمو رو ببینند یکی هم لشکر ببینه عباس رو،لذا بهش اجازه نمیداد بره..اما یه جایی دید یکی گوشه ی دامن عباسو داره میکشه برگشت نگاه کرد. دید عزیز برادرش همه بچه هارو با خودش آورده گفت: عموجان من به اینا قول آب دادم من به اینا گفتم یه عمو دارم، حرفش حرفه، قولش قوله.. نشست این دختر و بغل گرفت. جان عمو! رو چشمم عمو،لذا اومد مشکو برداشت سوار مرکبش شد رفت زد به دل دشمن. چهار هزار تیر انداز رو اجیر کردن مبادا کسی به شریعه برسه .اما این پسر علی ابن ابیطالبه رسید به شریعه، مشکو پر از اب کرد. یه نهیب زد آب رو روی آب ریخت سوار مرکبش شد داره بشدت برمی گرده سمت خیمه ها، اما یه نانجیبی چنان دست راست عباسو زد. اومد جلوتر دست چپو زدن.. «یاصاحب الزمان» مشکو به دندان گرفت انقدر تیر زدن یه وقت دید یک تیر به مشک آب خورد. میدان مشک اونجایی بود که دقیقا نقطه ای که تیر به مشک خورده اگه نگاه کنید مسیر عباس از شریعه به سمت خیمه های حسینه اما اینجا که مشکو زدن مسیرشو عوض کرد دیگه نرفت سمت خیمه ها.. میگن اینجا مسیرشو عوض کرد رفت به سمت دشمن همه دارن فرار میکنن یه وقت شمر یکیشونو گرفت. گفت: کجا دارید فرار می کنید؟ این که دیگه دست نداره یه نگاه کرد گفت: امیر یه جوری نگاه میکنه همه دارند از ترس زیر دست و پا له میشن. گفت: برگردید من الان درستش میکنم دیدند شمر داره میدوه حرمله زود باش، چه کنم؟ گفت: زود باش چشم عباسو بزن.« یاصاحب الزمان» نانجیب چنان تیر و زد به چشم عباس هرچی سرشو تکون داد دید تیر بیرون نمیاد سر و خم کرد بین دو زانو تیر و بیرون بیاره. خود از سر عباس افتاد یه نانجیب چنان یه عمود آهن زد به فرق عباس، دیدند عباس از رو اسب با صورت خورد زمین ،من یه سؤال می پرسم ازشما این تیرکه در نیومده اگه هنوز تیر تو چشم آقا باشه لذا اینجا عباس با صورت خورد زمین..اینجا صداش بلندشد "یا اخا ادرک اخا" اینجا میگن ابی عبدالله خودشو رسوند کنار عباس یه نگاه کرد دید ای وای..سر شو برداشت رو زانو گذاشت. صدا زد.. داداش! میشه این خونابه ها رو از چشمم پاک کنی بذار با اون چشمم یه بار دیگه ببینمت حسین، خونابه ها رو پاک کرد یه نگاه کرد به داداشش.. دیدن عباس داره گریه میکنه صدا زد" لا یبکی" برا چی داری گریه می کنی ؟ من باید گریه کنم دارم عزیزی مثل تو رو از دست میدم. یه نگاه کرد گفت: داداش! من دارم میرم تو سرم رو برداشتی حسین جان! ساعتی بعد یه طرفت شمره یه طرف حرمله اس..


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•حرم وقتی حرم شد..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اشک چشم امام را دیدن
گل باغ امام را چیدن
آی مردم بلند گریه کنید
که‌ به آقای ما بلند خندیدن

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میگه تا صدای علی اکبر اومد دیدم بابام رکاب اسبو گم کرده، نمی تونه سوار بشه. عباس کمکش کرد. دیدند حسین اومد وسط لشکر. یه جمله ای بگم! تنها بدنی که امام، عاشورا براش حریم قائل شد، بدن علی اکبر بود. هفت قدمی بدن علی اکبر، ذوالجناح رو نگه داشت؛ اما من نمی دونم چی دید امام؟ که اینجا شیخ حر عاملی، عبارت مقتل عوض میشه. هرجا رسیده نوشتن؛ "و نَزَلَ فَرَس مِن الفَرس" یعنی حسین از اسب پیاده شد، اما اینجا نوشتند"و سَقَطَ من الفَرَس" همه دیدند حسین از اسب خورد زمین. داره با دو زانو میاد جلو یا الله... یا الله! یاصاحب الزمان...!*

پاشو بابا جون، شده دلم خون
بگو به من چرا شده، موهات پریشون

پاشیدی از هم، مُردم از این غم
پیکر تو عزیز من، شده چه دَرهم

*رسید بالاسرِ علی اکبر دو زانو خودشو رسوند. یا صاحب الزمان! اینجاس که میگن روضه، روضه مرگ حسینه. کنار هر شهیدی رسید، باهاش چند جمله حرف زده، اما شیخ عباس میگه جان از بدن علی مفارقت کرده بود. هرچی بهش گفت بابا یه بار دیگه لباتو تکون بده. یه بار دیگه منو صدا بزن، دید فایده نداره. می دونی ارباً اربا یعنی چی...؟* اینجا که سر علی رو برداشت، شونه های علی افتاد رو زمین. پاهای علی رو برداشت، پهلوهاش افتاد رو زمین. می دونی چکار کرد؟ دیدند سرِ علی رو گذاشت رو خاک، یه دست گذاشت اینطرف صورتش، یه دست گذاشت اون طرف صورت، دیدند پیرمرد کربلا خم شد صورت گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: ولدی. هی داد می زد وَلَدی، وَلَدی پسرم. اینجا بود همه دور حسین جمع شدند.گفت...*

ریشهٔ نخل امیدم کندن
آه اِستاده به من می خندن

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•حرم وقتی حرم شد...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر..."

شب هشتم ماه محرم، امام رضا جانم فرمود: با استففار خودتونو خوشبو کنید بوی بد گناه ملائک مقرب رو از شما دور میکنه. زن و مرد همه با هم "استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و أتوب الیه"به مقام علی اکبر امام حسین الهی العفو...*

خوش بحال شهدا که پر کشیدند
خوش بحال شهدا بهشتو دیدند
خوش بحالشون که از دنیا بریدند

تو نمازاشون خدا خدا می کردند
شب حمله برا هم دعا می کردند
یه توسل به امام رضا می کردند

یاد شما دلامونو خدایی کرده
یاد شما ماها رو کربلایی کرده

شهدا شبای جمعه
همه زائر حسین اند
دیگه چی بهتر از این
که مجاور حسین اند

*حالا دست راستت بیاد بالا؛ سلام بر شهدا، همه احترام کنید. سلام بر شهدا... "السلام علیکم یا انصار رسول الله..."*

جهان ملکی ست بی پایان که سلطانش علی باشد
صراط الله آنجایی ست که پایانش علی باشد

علی عین کتاب اله، آیاتش شروع او
ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد

حدیث من یَمُت فرمود، جان دادند عشاقش
خوشا آن خانهٔ قبری که مهمانش علی باشد

به مقداد و به سلمان و ابوذر می خورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد

به قربان علی زهراست، از اول یقینا هم به قربانش به قربانش به قربانش علی باشد

پیمبر گفت در دوزخ نمی سوزد هر آن کس که
فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد

بهشت ماست آن جایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقش ایوانش علی باشد

قیامت، نامه اعمال ما را زود می پیچند
خوشا آن نامه ای که جای عنوانش علی باشد

حرم وقتی حرم شد که دلارامش حسین است و
نگهدارش علمدار و، نگهبانش علی باشد

حرم وقتی خیالش تخت می باشد که می بیند
سلحشورش علی باشد رجز خوانش علی باشد

حسین از عُمر میخواهد فقط دور علی گردد
به دامانش علی باشد به دستانش علی باشد

من از حال پدر دنبال اکبر خوب دانستم
فقط جانش علی باشد فقط جانش علی باشد

*همه چی بخاطر نام امیرالمؤمنین بود. همه چی از غدیر شروع شد. حواسمون باشه، اینا رو برا بچه هامون بگیم. اونایی که غدیر رو فراموش کردند عاشورا رو رقم زدند. اونایی که برا نفرات اول دست تو دست علی گذاشتند، تا امیرالمؤمنین با پیغمبر آمدند پایین، بعد از اینکه رسول خدا فرمود:" من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله..." اون اولی و دومی ملعون اومدند دست تو دست علی گذاشتند "بَخِّن بَخِّن "گفتن. اونا گفتند علی برات جبران کنیم. می دونی کجا جبران کرد؟ وقتی اومد پشت در صدای فاطمه رو شنید. اینا رو باید بگیم بچه ها بدونن. نانجیب خودش نوشته برای معاویه. گفت اول اومدم برگردم یاد کینه ای که از علی داشتم افتادم. لذا کاش اون چند قدم رو هم نرفته بود این حرامزاده. این فاصله ای که گرفت باعث شد هرچی زور داشت تو لگدش جمع کرد. لذا اینقدر فاطمه رو بین در و دیوار... عاشورا هم وقتی ابی عبدالله اومد شروع کرد خطبه خوندن، یه حرامزاده ای بلند شد گفت حسین اینایی که اینجا جمع شدند "بُغضا لِأبیک" بذا کار دارم با این جمله امشب تو روضه. گفت اینا همه بخاطر بابات علی اینجا جمع شدن. حالا امشب میخواد علی اکبرو بفرسته میدان.. یه موقع به مرحوم سراج تو حرم ابی عبدالله گفتند پاشو روضه بخوان. گفت چی بخونم؟ گفتند علی اکبر بخون. گفت به یه شرط علی اکبر میخوانم؛ شرط داره مگه؟ چه شرطی؟ گفت چند نفر برن زیر بغل های باباشو بگیرن، باباشو از حرم ببرند بیرون، من جلو ابی عبدالله روضه علی اکبر نمیخونم.

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ببین شوق این مادر شهید رو. چجور میخواد بچشو آماده کنه. هرچی گشتند دیدند نه خود اندازه سرِ قاسم هست نه زره اندازه اش بود. دیدند این مادر شهید یه لباس سفید تنش کرد عمامه امام حسنو آورد. ای جان! تو رو قرآن امشب یتیم نوازی کنید. ابی عبدالله فرمود: خودم براش عمامه رو می بندم. عمامه امام حسنو بست رو سرش. تحت الحنک عمامه رو باز کرد. دیدی امام جماعت یه بخشی از عمامه رو باز میکنه موقع نماز. به اون میگن تحت الحنک عمامه. یه وقت مادرش دید این تحت الحنک رو بست رو صورت قاسم. از خانم زینب سوال کرد چرا صورتشو می پوشونه؟ گفت: می ترسه چشمش بزنند. آخه این خونواده ازچشم زخم خیر ندیدن. زندگی باباشونم چشم زدند. زندگی روبراهی داشتم، چشمم زدند...*

* آماده شد یه وقت دیدند عباس داره میاد مرکب قاسمو آورد. دل تو دل علمدار نیست. این نوجوان میخواد بره میدان. دیدند نجمه ایستاده، یه وقت حسین قاسمو بغل گرفت. تا بلندش کرد، سینه ی قاسمو به سینه چسبوند نجمه نگاه کرد دید پاهای بچه از زمین اومد بالا! گفت مادر قربون قد و بالات بشم. عباس بغلش کرد گذاشتش رو اسب، یه نگاه به عمو کرد عموجان اجازه هست؟ برو قاسمم. اومد وسط لشکر یه دور، دور لشکر زد. روضه قاسم همه اش حماسه است. چند نفر رو به درک واصل کرد. پیرمردا گفتند این کیه؟ نه زره داره، نه کلاه خود داره، اینجوری می جنگه. یه وقت دیدن دستشو برد بالا صدا زد" ان تنکرونی فأنا ابن الحسن..."*تا گفت من پسر امام حسنم، یه نگاه کرد عمر سعد، گفت به أزرق شامی بگید بیاد. أزرق اومد جلو بله امیر؟ گفت برو کارشو تموم کن. به قول ما بهش برخورد. من برم ؟ پسراشو صدا زد. گفت یکی از پسرا بره کارشو تمام کنه. تاریخ میگه چهار تا پسر أزرق رو قاسم به درک واصل کرد. میگن أزرق شامی خشم برش داشت. گفت الان داغشو به دل مادرش میذارم. اومد وسط میدان. قاسم ابن الحسن یه نگاه بهش کرد، گفت أزرق شامی که میگن تویی؟ تو اگه سواره ای چرا هنوز پات تو رکاب نیست؟ میگن نانجیب سرشو برد پایین، قاسم ابن الحسن چنان یه شمشیر یه فرقش زد. منو نگاه کن. دیدن عباس تو بلندی داره نگاه میکنه. هی میگه الله اکبر... الله اکبر... أزرق رو به درک واصل کرد. دور لشکر می چرخید، آخه شاگرد رزم عباسه. یه وقت یه نامردی گفت پسر امام حسنه... گفت: باباشو تو مدینه تیر بارون کردیم. مگه نمی بینید زره نداره. سنگ بارونش کنید.... انقدر سنگ زدند، یه وقت از رو اسب افتاد زمین. صدا زد عمو به فریادم برس! این عبارت مقتل هیچ کجا دیگه بکار نرفته. اینکه مثل باز شکاری آمد. خاصیت باز شکاری اینه؛ وقتی برسه سریع طعمه اشو پیدا میکنه. اما ابی عبدالله رسید، دید یه جا اسبا دارن می دوند. صدای قاسم میاد، اما هرچی نگاه میکرد قاسمو نمی دید. گفت: عمو! عمو سخته منو صدا بزنی، نتونم کمکت کنم.کجا رفت دلت؟ آخه مدینه، باباش علی! گفت فاطمه جان! سخته بین در و دیوار گیر افتادی. یه وقت نگاه کرد، دید یه نانجیب کاکل قاسمو تو دست گرفته. ابی عبدالله یه نهیب زد، همه فرار کردند. یکی از اون بدن هایی که امام پیاده برگردوند بدون قاسمه. وقتی قاسمو بغل گرفت، من نمیدونم چه جوری برگشت. چی گفت موقع میدان رفتن؟ ابی عبدالله سینه اشو به سینه چسبوند، دید پاهاش داره به زمین کشیده میشه. می دونی چرا؟ اینقدر این اسبا رو بدنش رفتند. همه استخوانهای قاسم خرد شده.. خوب شد این بدنو برگردوند. آخه یه ساعتی همین بدن تو گودال گیر افتاد. ده نفر اسباشونو نعل تازه زدند. کاری با بدن حسین کردند، میگن یه بار که رفتند، برگشتند بدنو، دوباره از رو بدن حسین...

گل طوفان سواری وای بر من
تمام عشق یاری وای بر من
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای برمن

*امان امان امان...! خوب شد قاسم رفت، ندید یه نامردی میخواد دستای عمه رو ببنده....


↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…

کانال ‌متن روضه

|⇦•زمین‌ گدای ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
حسبنا الله و نعم الوکیل و نعم المولی و نعم النصیر..."

میخوایم جلسه رو با استغفار شروع کنیم..عرضم اینه، بگم..آقا به حق اون لحظه ای که عمه جان امام زمان رفت تو گودال قتلگاه. هرچی نگاه کرد بدن برادرو پیدا نمیکنه...*

آخ گلی گم کرده ام می جویم او را...

*ما دلمون برا کربلا تنگ شده آقا. یه وقت دید از گوشه ی گودال یه صدایی میگه اِلَیَّ... اومد جلو نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها رو کنار زد، دست برد زیر این بدن خواهر. میخوام دستامونو بلندکنیم. خودم بیچاره ام دستم خالیه. هرکی مثل من کوله بارش سنگینه این دستامونو از سر بیاریم بالاتر. به اون ساعتی که صدازد "اللهم تقبل هذا القلیله..." چه کرده خانم با این عبارت. صدازد خدا این کم رو از ما قبول کن! اینجا هم مناجات کرد هم روضه خوند. به ناله های دل زینب کبری زن و مرد، جوونا، پدران مادران. صدا بزنید: الهی العفو الهی العفو الهی العفو...*

زمین گدای علی الدّوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
بنام باب نجات بشر بنام حسن

«حسن امام من هست و منم غلام حسن»

بنام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صد هزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده

فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن

حسن کریم، حسن مهربان، حسن دلخواه
حسن مُعزُّالائمه، حسن عزیزالله
حسین شمس دل فاطمه، حسن هم ماه

پیمبران همه درحسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن

فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده

نگه نداشت کسی شأن و احترام حسن

*امشب مادرش یه سری هم مدینه میزنه آخه گفت حسنم گریه کن نداره. لذا پیغمبر خدا فرمود: هرکسی برا امام حسن یه قطره اشک بریزه، امشب به چشمت التماس کن؛ برا امام حسن یه قطره اشک بریزی. پیغمبر فرمود: خودم دستشو میگیرم. برا ابی عبدالله نفرمود. فرمود: نمیذارم کور وارد محشر بشه. ان شاءالله امشب این اشک بر امام حسنو از ما قبول کنه آقا. آخه لحظه ی آخر، وقتی خبر آوردن برا ابی عبدالله یه جمله میگم، زهر رو که داد امام حسن تو حجره افتاد، دید این بار دیگه کارتمامه، به غلام فرمود: برو به داداشم، حسین بگو که امام حسن می فرماید اگه دیر برسی دیدار به قیامت میفته. حواست هست چی میگم؟ لذا راوی میگه من هیچ‌ موقع ابی عبدالله رو در این حالت ندیدم! میگه دیدم تو کوچه ها داره می دوئه عمامه به سر می بنده. رسید دید امام حسن تو حجره افتاده، داره این دستاشو به زمین می کشه برش گردوند، دید خونابه ها از رو لب امام حسن... داداش کی این بلا روسرت آورده؟ یه وقت دیدن یکی داره محکم در میزنه، در و باز کردند چیه چی شده گفت آقا خواهرتون زینب داره میاد. حضرت فرمود: سریع این تشت رو بردارید. فرمودند: زود این خون ها رو از لب من پاک‌کنید زینبم نبینه. بگم آقاجان! اینجا شما نخواستی پاره های جگر رو داخل تشت زینب ببینه، اما چیزی نمونده یه وقت نگاه کرد دید سر بریده حسین تو‌ تشته... همه مراقب زینب بودند رفقا، گریه کنا! من نمی دونم چه سرّی بود. امیرالمؤمنین قربونش برم، شب نوزدهم با اون‌ وضعیت وقتی رسیدند پشت در، فرمود امامه. امام که نعوذ بالله با کسی تعارف نمیکنه. فرمود: منو رها کنید بذارید خودم راه بیام. امام حسن عرض کرد پدرجان! شما حالتون مساعد نیست، اینهمه خون از شما رفته. فرمود:حسن جان! زینبم پشت دره. امام حسن اینجوری حواسش بود میخوام بگم هرچی رو مدینه ندید، هر چیو کوفه ندید، همه رو کربلا یکجا دید. اینجا بود که گفت: آمد به سرم از آن چه می ترسیدم... شکر میکنیم پروردگار رو که به ما اجازه دادن بنام امام حسن برا ابی عبدالله روضه بگیریم. آخه الان هیچکی بقیع نیست...*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net

✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net

✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net

✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net

✓ تلگرام ↶
/channel/babolharam_net

Читать полностью…
Subscribe to a channel