#باغ_خبوشان کانالی رسمی است به پیوست چاپ فصلنامه فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فصلنامه فوق با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون خواهد بود. پذیرای جستارها و پژوهشهای شما هستیم.
.
از سَرِ درد،
برای آقای #شفیعی_کدکنی و احترام استادیاش
.....
ای ریزهخوار سفرۀ عرفان
وی آبِ روی تو از نام عارفان
از چیست این عداوت بغضآلود
با عارفان زندۀ ایام؟
——————————
یکبار، تنها یکبار
اگر به دیدۀ تحقیق
بر خویش بنگری
نخواهی گفت بعد از آن:
این من بودهام که چنین هتاک
بیمعرفت
به ساحت مردان نشستهام؟
——————————
انگار
افسون جانشکار کِبر
ـ کِبرِ کمال ـ
به جانت نشسته است
و رهایی
از اژدهای کِبر نه آسان است
——————————
یادش بخیر
عزیزی که پیش از این
بر دفترش نوشت
بیمعرفت مباش
در کار و گفت و فکر
——————————
از برج عاج خویش فرود آی
بر خاکجای شرم زمین بنشین
دل را تهی کن از منِ منهایت
وآنگه اگر مجال به دست آمد
از خویشتن سفری کن
از خاک تا به خاک
از عشق تا به عشق
از شور به نور...
قوچان
1399/۱۱/07
#احمد_فلاح
.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔹بربنیاد چنین فرهنگ ایزدی است که ایرانی از هنگام طلوع تاریخ خویش به سبب مکارم اخلاقی مورد ستایش دوست و دشمن قرارگرفته است. و این بزرگی تنها درسایهی دانش اندوزی و عشق ورزیدن به کتاب و دانستن فراهم آمده است. دانش و آموختن و آموزاندن در آیینهی بیغبار این فرهنگ سپند دارای چنین ویژگیهاست: «پرسیدند فضل چیست؟ گفت: پاکیزگی، دلیری، خرد و بردباری.» در پناه چنین باور ژرف و سازندهای بود که در جامعهی ایرانی: دروغ وکژی، فقر و تنگ دستی، آز و زیادهخواهی، جهل و نادانی و.... که از مظاهر اهریمنی است، رخت بر بسته بود:
سزد گر هرآن کس که دارد خرد
به کژی و ناراستی ننگرد
دلی کز خرد گردد آراسته
چو گنجی بود پر زر و خواسته
🔹اندیشهی بلند دوستی با کتاب و جایگاه آسمانی آن در میان مردم و به ویژه بزرگان این مرز و بوم در همارهی روزگاران تداوم و استمرار داشته است. کوشش در به دست آوردن کتاب و به ویژه نسخ خطی در پیشگاه این مردم دستور و فریضهای ایزدی است. حضرت آیت الله مرعشی که یکی از بزرگترین و نفیسترین گنجینههای کتاب را برای ایران و ایرانی به یادگار نهادند، در خاطرات خویش در خصوص جمع آوری از این گوهرهای گرانبهای آسمانی چنین یاد میکنند: «پارهای اوقات برای تهیهی یک کتاب و نسخهی خطی که مبادا از ممالک اسلامی بیرون رود، هزینهی قوت دو یا سه روزم را بابت تهیهی آن نسخهی خطی میپرداختم، و در بسیاری از این روزها گرسنه بودم.» چراکه در بینش این فرهیختگان و خرد توختگان ایزدی «نسخ خطی پل ارتباط و پیوند با تمدن کهن است.» زیرا در باور ژرف آنان نسخ خطی آیینهی بزرگی، ارج و نمودگاه کوششهای والای یک ملت در خصوص دانشپروری و خردورزی است. و در سخنی فرجامین، سند هویت و مانایی سرزمین و مردمشان است. سخن و کلام در باورهای ایرانی چون تبارش پیوسته با ذات درخشان ایزدی است، آن گاه که بر شیفتگانش چهره نمود، و به صورت کتاب دیدهی مشتاقان شناخت و آگاهی را روشن ساخت، در پیشگاه انسان خدایجوی دانشاندوز ایرانی دارای همان قداست و ارج آسمانی است، و خانهی کتاب نیز به سبب این پیوند خجسته مورد تقدیس و احترام است. حضرت علامه طباطبایی، در خاطرات خویش این وصیت و رهنمود گرانبها را در خصوص حرمت و بزرگی کتاب و کتابخانه برای نسلهای پسین به یادگار نهادند: «حقیر یادم نمیآید که هرگز بدون وضو پا به کتاب خانه نهاده و یا به کتاب دست برده باشم.» آیا جز این است که بربنیاد باورهای کهن ایرانی، کتاب آیینهی تجلی حضرت خداوندی است، و کتابخانه به شوند این پیوند، سپند و قابل حرمت وبزرگی است؟
ص (5) 👇👇👇👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔹همین مترجم (جاحظ) در کتاب «التاج» که در واقع ترجمهای از یک اثر پهلوی است. در اعترافی روشن، بنیاد و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی را وامدار دانش و کتابهای اندیشمندان پارسی میداند: «باید از مردم ایران آغاز سخن کنیم که پیشگام این کار بودند، و ما قوانین حکومت و کشورداری را از آنها گرفتیم، و چگونگی ادارهی مردم و انتظام طبقات خواص و عوام، و واداشتن هر طبقه را به کار، خود از آنان آموختیم.» او در دیگر اثرش «البیان» معترف است که: « خطیبترین مردم ایرانیانند.» و سپس برای این سخن خویش از کتابی پارسی به نام «کاروند» که مشتمل بر قواعد علم بلاغت و سخندانی بود، نمونههایی را به شاهد میآورد. «حمزه اصفهانی» در ویژهی تنوع و فراوانی اشعار پهلوی درکتاب «مثال الصادره»ی خویش مینویسد: «روایات و اخبار ایرانیان و افسانههای آنان به شعر درآمده، درکتابها ثبت شده بود، و در خزاین آنان که کتابخانههای آنان بود، نگاهداری میشد. تعداد این کتابهای گردآمده چندان زیاد است که یقین آن دشوار است.» در دانش و احکام نجوم و رصد ستارگان کتاب «ذیج شهریاران» است که به گفتهی «ابنندیم» و «حمزه اصفهانی» پیوسته ترجمهی آن مورد استفادهی منجمان دوران اسلامی قرار گرفته است.
این گزارشها و اطلاعات گوشهای هرچند ناچیز از پیشینهی عشق و توجه ایرانی به کتاب و دانشاندوزی در ایران ساسانی را به نمایش میگذارد. در حالی که در همان روزگاران تعداد باسوادان درشبه جزیرهی عربستان از شمار انگشتان دست تجاوز نمیکرد. بر بنیاد چنین فرهنگی گرانمایه است که اندیشمندانی بزرگ برای تربیت و نجات انسانها پدید آمدند تا نهاد آدمی را آسوده از هر نژاد و رنگ درسایهسار پر مهر دانش وکتاب با عشق و مهرورزی و یگانگی آشنایی ببخشند. بیگمان این سخن «مردک» حکیم روزگار ساسانی را باید سند هویت پرافتخار هر ایرانی بدانیم: «شرف از دانش جویید، نسبت از دانش خود کنید، فخر به خردمندی آرید.» این میراث و راه و روش خرم را به خوبی ایرانیان حتا پس از هجوم تازیان باهمهی سختیها و کینورزیها پاس داشتند، و لحظهای از انس با کتابپای پس نکشیدند.
ص (3) 👇👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
💠شیشهی احسان ترک برداشته است
.
بنام خداوند جان و خرد
خبر به تعطیلی کشیده شدن کتاب ویستا ونامهی سرگشادهی جناب کسراییان بسی غم انگیز و دردآور است.
برآن شدم تا یادداشتی ویژهی ارج و جایگاه کتاب در فرهنگ گرانسنگ ایران اهورایی را برای یادآوری بنویسم، تا شاید تلنگری برای نسل گرفتار درغم نان ودربند دیو روزمرگی باشد.
🔹بدون هیچگونه تردیدی فرهنگ و تمدنی به این پایه از بزرگی و حکمتی ژرف و پویا که اندیشههای بلندش، خردورزان بزرگی چون افلاتون را وامدار خویش نموده است، به راستی بی پیوند با کتاب و آموزاندن و آموختن نبوده است. قدرت و عمق دستگاه اندیشگانی گاهان و فلسفهی «ضدین» زردشت آن قدر بلند و دست نایافتنی است که ایران شناس فرانسوی- یهودی، جیمز دارمستتر دریک داوری ناباورانه و از روی درمانگی و ناچاری چنین سخن میگوید: «چگونه میتوان پذیرفت مردی که (زردشت) حداقل شش قرن پیش از میلاد میزیسته است، و از یونان هم دور بوده است؟! بتواند با زبانی فلسفی و به کاربردن مفاهیم مجردی که یادآور زبان گنوستیکها و نوافلاطونیان است، اندیشههای خود را دربارهی خدا و جهان بیان کند.» بیگمان بالندگی و مانایی این فرهنگ سپند و فرازپوی، و فرزان خداییاش را باید در گرامی داشت و ارج آسمانی کتاب در اندیشههای ایرانی باز جست. در باورهای ایرانی کلام و سخن که وسیلهی اندیشیدن است، تباری آسمانی دارد. در اوستا که کهن ترین سند مکتوب ایرانی است، خداوند سخن پاک و روشن را از جان (فروهر) خویش آفریده، و به انسان ارزانی داشته است. به سبب این سرشت و تبار سپنداست که کتاب چه شفاهی و یا مکتوب، آیینهی صفتهای خدایی و دانشهای ایزدی است. در این فرهنگ مینوی، سرشت کتاب در یک باور همیشه مانا چنین برشمرده است: «کتاب نازنینی است که راستی را از (آشا)، اندیشهی نیک و روشن را از (بهمن)، پاکی و مهرورزی را از (اشاوهیشت = بهترین راستی)، دادگری و تحقق خواست و ارادهی خداوندی را از (شهریور)، تواضع و فروتنی و مهربانی را از (سپندارمذ)، کمال و رسایی را از (خرداد) و نامیرایی و جاویدانی را از (امرداد) که همگی فروزههای مانای خدایی است، فراگرفته است. پس بسی بیجهت نیست که فرزانگان ایرانی «کتاب را بوستان بیخزان نامیدهاند.» چراکه «روان روشن و درخشان اهورامزدا، سخن مقدس و هستیبخش است.» بر بنیاد این تبار نژاده است که کتاب در پیشگاه این فرهنگ خدایی، رهانندهی آدمی از بندهای تیرهی اهریمنی است: «برگهای کتاب به منزلهی بالهایی هستند که آدمی را به سر منزل نور و روشنایی میرسانند.» به چرایی این پیوند خجسته است که شاهنامه سند هویت ایرانی، آغازی بس شکوهمند، ویژهی ستایش از خرد و خردمندی دارد. نامهای سپند که از آغاز گشایشش، آدمی را به اندیشیدن و خردورزی و خردمندی فرا میخواند و «خرد» را نخستین آفرینش، رهنما ودلگشا، و یاریدهنده و دستگیر آدمی در هر دو سرا میداند. به این سبب است که خردمندان ایرانی، خرد را بهترین بخشش خداوند به آدمی برمیشمارد: «خرد بهتراز هرچ ایزدت داد». به این چراییهاست که در شاهنامه باز گفتهایی را بازمییاببم که آشکارکنندهی دانشپژوهی و خرداندوزی و در نهایت ارجنهادن ایرانیان به نوشتن و کتاب است. دریک بازگفت استورهای، تهمورث در برابر زینهار دادن به دیوان، تنها درخواست یادگیری نبشتن و فراگیری دانشها را از آنان دارد:
نبشتن به خسرو بیاموختند
دلش را به دانش برافروختند
.
نبشتن یکی نه که نزدیک سی
چه رومی، چه تازی و چه پارسی
.
چه سغدی، چه چینی و چه پهلوی
زهر گونهای کان همی بشنوی
.
ص (1) 👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
#قفس
بنگر این قفس چه سخت و سهمگین
آسمانهاش زمان
کَفَش زمین.
*
میلههاش،
از حقیقت و شریعت و طریقت و
زبان و تیره و نژاد
در میان فضلۀ سیاست و
کنارِ چینهدانِ اقتصاد،
سهمِ عمرمل
میرود به باد.
*
آسمانهاش زمان کَفَش زمین
بنگر این قفس چه سخت و سهمگین!
#استاد_محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
#طفلی_به_نام_شادی ، ص 138
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔹درختِ رهایی
.
درختی است، همواره، بالنده بالا
فرو گسترانیده بر زندگی پر
*
درختی ست عمرش
به پیشینۀ عمرِ عصیانِ آدم
و حتی بگو عصرِ عصیانِ ابلیس
*
درختی که با ضربتِ هر تبر
یا که شمشیر و خنجر
در اعماغ هستی
شور ریشه هایش فزون تر سراسر
و هر شاخ و برگش
به هر دم شود بیشتر سایه گستر
که با ضربتِ تیشه و تیغ و خنجر
شود ریشه و
شاخ و برگش
فزون تر
فزون تر
فزون تر.
.
#استاد_محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
#طفلی_به_نام_شادی ، ص 131
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
بخشی از فیلم #آتش_سبز
مُشتاق علیشاه (میرزا محمد تربتی) نزدیک به دو قرن پیش، سیم چهارم را به ساز سهتار اضافه کرد که به نام «سیم مُشتاق» شناخته میشود. گفته میشود او که مرد خوشسیما، خوشصدا و عارفمَسلکی بوده، محبوب دل جوانان شده و صدای سازش در شهر طنینانداز بوده. میگویند، او در حجرهای نزدیک مسجد جامع کرمان مینشسته، قرآن میخوانده و سهتار میزده. ظاهرا کسانی از رونق گرفتن جلسههای ادبی و نشستهای هنری و عرفانی او با جوانان و جمعشدن مردم گِردَش دل خوشی نداشتند. عدهای آرامآرام شهر را به هم میریزند و مُلاعبدالله مجتهد، امام جمعه کرمان فتوای قتل او را به جُرم خواندن قرآن با ساز، صادر میکند. مردم به محل ساز زدن و زندگی او یورش میبرند و سنگسارش میکنند.
بخشی از فیلمِ آتش سبز ساختۀ محمدرضا اصلانی به همراه موسیقی محمدرضا درویشی، سهتار سید آرش شهریاری و آواز همایون شجریان.
کانال رادیو قوچان
/channel/lahjehh/8341
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
#خاطره_ای_از_نخستین_دیدار_با_شادروان_استاد_دکتر_غلامحسین_یوسفی
بنام خداوند جان آفرین
سال هزار و سیصد و پنجاه و دو بود که حقیر به مسابقات شاهنامهپژوهی و شاهنامهخوانی و نقالی در سطح کشور راه یافتم. مسابقات نهایی بر این منوال بود که در دوروز ارائهی مقالات شاهنامهپژوهی برگزار میگشت، و دو روز دیگرش شاهنامهخوانی و نقالی و حفظ خوانی بود. مسابقات در سالن پیشآهنگی سابق در چهار راه لشکر، سه را ه بیسیم در شهرستان مشهد برگزار میشد . در روز مسابقه پس از ارائهی قسمت نخست برنامهام که شاهنامهخوانی و نقالی بود، برای پارهی دوم، رسم بر این بود که داوران قسمتهایی از شاهنامه را که از قبل برای حفظ کردن مشخص کرده بودند، میگشودند و بیتی از آن پارهی شاهنامه را قرائت میکردند، و سپس از شرکت کننده میخواستند که دنباله آن را بخواند. یکی از داوران شاهنامه راگشود،...
ادامه در پست بعدی 👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
دوم بهمن زادروز #غلامحسین_یوسفی
( زاده ۲ بهمن ۱۳۰۶ مشهد -- ۱۴ آذر ۱۳۶۹ تهران ) نویسنده، مترجم، مصحح متون، و استاد برجسته ادبیات فارسی
یوسفی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش پایان برد و از سال ۱۳۲۵ برای تحصیل در دوره لیسانس زبان و ادبیات فارسی، عازم تهران شد.
وی در سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ در دوره دکتری در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد و از سال ۱۳۲۹ رسماً کار خود را در اداره فرهنگ خراسان آغاز و همزمان دوره لیسانس حقوق قضایی و سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران را هم گذراند.
با تأسیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، از سال ۱۳۳۴ تدریس دروس تاریخ ادبیات را در این دانشکده آغاز کرد.
دکتر یوسفی تا مهر ۱۳۵۸ در دانشگاه فردوسی مشهد در دورههای لیسانس و فوق لیسانس و دکتری ادبیات تدریس کرد و در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.
تأسیس دورههای فوق لیسانس و دکتری در دانشگاه فردوسی مشهد پس از دانشگاه تهران، مدیون تلاشهای وی بود.
او همزمان به تحقیق و پژوهش در حوزههای گوناگون ادامه داد و به این منظور سفرهای مطالعاتی به کشورهای مختلف از جمله فرانسه، انگلستان و آمریکا انجام داد. تصحیح متون، یکی از زمینههای مورد علاقه وی بود که در این مسیر کارهای ماندگاری از او در دست است. ابومسلم سردار خراسانی، دیداری با اهل قلم، کاغذ زر، تحقیق درباره سعدی و شیوههای نقد ادبی از جمله آثار تصنیفی و ترجمهای اوست.
برای معرفی بیشتر این چهره فرهیخته به دیگر آثار وی که تالیفاتی چون، تمرین فارسی برای کلاس اول دبستان فرخی سیستانی، بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او، نامه اهل خراسان، دیداری با اهل قلم، برگهایی در آغوش باد، روانهای روشن، چشمه روشن، باید اشاره کرد.
همچنین میتوان از تصحیح قابوسنامه، قابوسنامه درسی، التصفیه فیاحوال المتصوفه، لطائفالحکمه، سراجالدین محمود ارموی، گزیده
قابوسنامه، بوستان سعدی ( وی این کتاب تصحیحشده را در سال ۱۳۵۹ شمسی به چاپ رسانید) ملخص لغات خطیب کرمانی، گلستان سعدی ( وی این کتاب تصحیح شده را در سال ۱۳۶۸ شمسی به چاپ رسانید) نام برد.
/channel/bargi_az_tarikh/7397
.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔵آلبوم موژان منتشر شد
.
/channel/hoseinmirichannel/1766
.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
🌍📚⚖️👁👉https://www.instagram.com/tv/CKSFw07BI9K/
✍️ گنچ راستین موسیقی ایران، استاد حاج قربان سلیمانی،
👈 برنامه زنده در آرامستان این بزرگوار
🔹 در علی آباد – شهرستان قوچان
👁 قسمت دوم
👈 بخش دوم
✍️ با تشکر قبلی از همیاری و همکاریهای خوبتان در فرایند توسعه فرهنگی اجتماعی پایدار هنر موسیقی پیش بسوی، تاسیس انجمن صنفی توسعه حقوقی فرهنگی پایدار هنر موسیقی سه شنبه، 30 دیماه 1399، برابر با نوزدهم ژانویه 2021
#نگرشی_نو_به_توسعه_پایدار
#توسعه_حقوقی_فرهنگی_پایدار
#توسعه_حقوقی_فرهنگی_پایدار_هنر_موسیقی
#حقوق_تاسیسی
#حقوق_فرهنگی_معاهداتی
#توسعه_فرهنگی_اجتماعی_معاهداتی
#هنر_موسیقی_مناطق
#هنر_موسیقی_محلی
#هنر_موسیقی_خراسان_شمالی
#حاج_قربان_سلیمانی
#مرتضی_گودرزی
#نسترن_ابوالحسن_زاده
#مهدی_اصلاح_علی_آبادی
#یلدا_یزدانی
#سجاد_پورقناد
#علی_نجفی_ملکی
#محمد_حسینی_باغسنگانی
#محمد_معین_فر
#فصلنامه_فرهنگی_هنری_باغ_خبوشان
#قوچان #شهر_من_قوچان
#ابراهیم_عماد
#فایلهای_ویدئوئی
.
💠در چارراهِ برده فروشان
.
بر زورقی ز واژه نشستن
وز ابِ رویِ خویش گذشتن
وانگه به گوشِ عرش رساندن
بیدادها و عربدهها را
*
مردم! چه سادهلوح و گولید
این «عارفان» حرفه ای شهر
شرمی نمیکنند شما را
*
اینان که زیر پرتو خورشید
- در چارراهِ برده فروشان -
حرّاج کرده اند خدا را!
.
#استاد_محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
#طفلی_به_نام_شادی ص 38
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۶
@Mortezagoodarzichannel
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۴
@Mortezagoodarzichannel
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۲
@Mortezagoodarzichannel
.
🔹کتاب در نظر مشتاقان و شیفتگان خویش، چونان محبوبهای است عزیز و گرانقدر. ایرانی آن قدر در این عشق سوزان پیش رفته است که به خواست همهی سفارشها در خصوص گسترش کتاب و کتابخوانی در میان مردم، حتا امانت دادن آن را نیز بسی برخویش گران و دشوار میداند، و در اندیشهای رندآمیز و باریک درمقام توجیه آن برآمده است. در شاهنامهای که از نیایم (آقا محمد رحمانی) به حقیر رسیده است، در صفحهی نخست آن در چهار گانهای، این اندیشهی مهرورزانه که سرشار از عشق به کتاب، چیستی و ارزش و نگاهداری درست آن است، در سخنی گرم و عاشقانه خودنمایی میکند:
ما رنج در این کتاب بردیم بسی
معشوقهی خوب ماست در هر نفسی
گویند: دو روزیش بده تا خوانیم
محبوبهی خود به کس ندادست کسی
دریغ و درد که ملتی با این پیشینهی روشن و تابناک در این روزگاران به شوند (گرانی، تورم، غم معیشت و نان و...) از کتاب این نازنین آسمانیاش به دور افتاده است. و هر از گاهی شاهد بسته شدن یکی ازفروشگاههای با سابقهی کتاب است. زیرا تنها میتوان در سایهی پر عطوفت کتاب از نشانههای اهریمنی کناره گرفت، و از دام تباهیها رهید. و با دوستی و الفت با کتاب این سرچشمهی همهی نیکیهای آشکار، فروزههای زیبای خدایی(عشق و مهرورزی، راستی و درستی، بردباری و مدارا، دانش و خردورزی، گذشت و آرامش، رادی و آزادی و از همه مهمتر نیک اندیشی و مردمی) را در جامعهی ایرانی نهادینه کرد. و به آرزوی هستیشناس بزرگ ایرانی: «ز دیو و دد ملولم و انسان آرزوست» با پیوندی هرچه محکمتر با «یار مهربان» باوجود همهی سختیها و تنگیها جامهی عمل بپوشانیم، و به این اندیشهی بلند و سپند فرزانگان ایرانی «که مردم نباشد به جز مردمی» تحقق ببخشیم. زیرا که در نگاه فرزانگان هستیشناس ایرانی «کتاب آیینهی احسان است، و هرکه احسان نکند، انسان نیست. »
ایدون باد و ایدون تر باد.
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما لَهُ کُفواً احد
تلخیصی از مقالهی «جایگاه و نقش کتاب در فرهنگ ایرانی»
#مهدی_رحمانی_قوچانی
۲۹ / ۸ / ۱۳۹۲
🔹یاری نامهها:
۱- مصراع عنوان نوشتار از سرودههای نگارنده است.
۲- پانوسی، استفان. تأثیرفرهنگ و جهان بینی ایرانی بر افلاتون، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۵۶
۳- صفا، ذبیح الله. حماسه سرایی در ایران، امیرکبیر، ۱۳۶۳
۴- فرای، ریچارد. عصر زرین فرهنگ ایران، به کوشش مسعود رجب نیا، سروش، ۱۳۷۵
۵- کریستن سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، به کوشش رشید یاسمی، دنیای کتاب، ۱۳۷۰
۶- دومزیل، دومناش. تاریخ تمدن ایران. به کوشش جواد محیی، گوتمبرگ، ۱۳۳۶
۷- زیاری، کیکاوسبن وشمگیر. قابوسنامه، به کوشش سعید نفیسی، انتشارات فروغی، ۱۳۶۶
۸- ابوالقاسم، فردوسی. شاهنامه، جلد یک، به کوشش برتلس، مسکو، ۱۹۶۶
۹- التاج، جاحظ، ابوعثمان عمروبن بحر، به کوشش حبیب الله نوبخت، آشیانه کتاب، ۱۳۸۶
۱۰- صفا، ذبیح الله. تاریخ ادبیات در ایران، جلد یک، امیرکبیر، ۱۳۶۳
۱۱- ابن خلدون، ابوزیدعبدالرحمانبن محمد. تاریخ ابن خلدون، به کوشش عبدالمحمد آیتی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۸
۱۱- پورداود، ابراهیم. یشتها، به کوشش بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶
۱۲- خردنامه، نویسنده گمنام، به کوشش منصور ثروت، امیرکبیر، ۱۳۷۸
۱۳ - بلخی، جلال الدین. مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسون، امیرکبیر، ۱۳۸۳
✍️ #مهدی_رحمانی_قوچانی
ص (6) پایان
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔹باز گفتی از یک جهانگرد تازی که هم موجب نازش و هم مایه تآثر و اندوه هر ایرانی دلآگاه است را باهم بازنگری میکنیم: «یاقوت حموی» در هنگام اقامتش در مرو خراسان پیش از تازش مغول، در مورد کتابخانههای بزرگ و شهرهی مرو، و سنت نیکوی و مکارم اخلاقی مردمش در «المعجم» چنین گزارشگر است: «درآن موقع ده کتابخانهی معتبر در آن شهر وجود داشت که نظیر آنها را از جهت کثرت کتابها و خوانا و خوب بودن نسخههای خطی در شهر دیگری ندیدم. دسترسی به این کتابها بینهایت آسان بود، و کمتر اتفاق میافتاد که در منزل من ۲۰۰ جلد یابیشتر از آنها بدون هیچ گروی نباشد. اگر این شهر به چنگ تاتار نمیافتاد، و رو به ویرانی نمییافت، تا دم مرگ آن را ترک نمیگفتم، چه مردم آن خوش معاشرت و مهماننواز و شهر از جهت کثرت کتاب متقن بیهمتاست.»
🔹در این فرهنگ خدایی است که سعی و تلاش بیش از حد در مسیر کسبِ دانش و تحصیل شناخت و آگاهی نکوهش که نشده، بلکه هماره آدمی را به فراگرفتن دانش و دوستی و الفت باکتاب و کتابخوانی ترغیب میکند. «عنصرالمعالی، قابوسبن وشمگیر» در نامهی پندمندش «اندرز کایوس» در سخنی شگفت، که در حقیقت پیوسته با فطرت و سرشت ایرانی در خصوص اهتمام و جهد در فراگیری دانش و آفرینش آثار هنری است، سفارش و اندرزی بس نغز و پسندیده و عمیق دارد، که شاید مانندش را در هیچ فرهنگی باز نتوان جست. سخنی که هرگز تن به کهنگی نخواهد داد، و برای همهی روزگاران باید سرلوحه و هدف هر ایرانی قرار گیرد: «بدان ای پسر که اگر دبیر باشی، باید که به سخن گفتن قادر باشی و خط نیکو داری و تجاوز کردن در خط عادت نکنی، بسیار نبشتن عادت کنی تا ماهر شوی. از بهر آن که شنودم که صاحب بن عباد، روز شنبهای بود، در دیوان چیزی همی نبشت. روی سوی کاتبان کرد و گفت: هر روز شنبهای من در کاتبی خویش نقصان میبینم، از آن که روز آدینه به دیوان نیامده باشم، و چیزی ننوشته باشم. آن یک روزه تقصیر را در خویش تأثیر میبینم. پس پیوسته به چیز نوشتن مشغول باش، به خط گشاده و متین، هر سخنی که گویی عالی و مستعار و شیرینتر و مختصرگوی. » آری خردمند هنر آفرین ایرانی، حتا تعطیل روز آدینه را در امر دانش و مطالعه و ممارست، باعث کاستی و عقب ماندگی در امر دانش و هنر خویش میداند. ایرانی بر بنیاد آموزههای دینی و باورهای ژرف نیاکانی و انس و دوستی با کتاب و آموزش و دانشاندوزی درست بود، که توانست پس از هر توفان سیاسی و یا نظامی با همهی سختیها با یک عزم و ارادهی دگرگون کننده در تمام عرصههای علمی، بزرگانی را به جامعهی بشریت تقدیم کند که هنوز روزگار با دیده اعجاب و شگفتی به آنان مینگرد. پس شگفت نیست که «ارنست رنان» فیلسوف فرانسوی در یک داوری نژادپرستانه، بزرگان فرهنگ ایرانی را پیوسته و متعلق به نژاد هند و اروپایی میداند: « فردوسی از ما بود، او حافظ، سعدی و خیام که ستارههای درخشان ادبیات و دانش فارسی هستند، نشان میدهند کهچگونهنبوغ هند و اروپایی در طول قرنهای متمادی با دشواریهای زندگی در افتاده، و همواره برآن پیروز شده است.»
ص (4) 👇👇👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔹گفتوگوی موبدان با زال، خودگواه دانش اندوزی و مهرِ نیاکانِ ما به کتاب و آموختن است، دراین مناظره که از حوادث روزگار جان بدر برده است، میتوان نکاتی از دانشهای گوناگون از جمله: نجوم، ستاره شناسی، گاه شماری، فلسفهی مرگ و ... را بازیافت. گفتوگوهای بزرگمهر حکیم با فیلسوفان رومی و بخردان غربی، خود گویای دانشاندوزی وشوق فراگیری ایرانیان را درسایهسار اُنس باکتاب آشکار میسازد. اسناد انکار ناپذیری دردست است که بیانگر عشق و توجه ژرف ایرانی به کتاب و کتابخوانی است. فرهیختهی خردورز ایرانی برای به دست آوردن نسخهای نایاب و یا فراگیری علوم و دانش دیگر کشورها، رنج و سختی سفرهای طولانی را به جان میپذیرفت، تا جامعهی ایرانی را از موهبت هرگونه دانش برخوردارگرداند. برزویهی طبیب به دستور شاه ساسانی برای دست یافتن به نسخهای از کتاب «کلیلک و دمنک» و چندین کتاب فلسفی- اجتماعی دیگر (هزارافسان، سندبادنامه، بلوهر و بوداسف، طوطینامه ) رهسپار سرزمین هند گردید، و پس از دستیابی، آنها را از زبان سانسکریت به پهلوی ساسانی ترجمه نمود. کتابخانهی بزرگ و پرآوازه ی جُندیشاپور و مجمع علما و فلاسفهی ایرانی و یونانی و سریانی در دانشگاه گُندیشاپور، خود گواه توجهی فراوان ایرانیان به کتاب و فراگیری دانش است. در روزگاری که امپراتوری روم، فلاسفهی تهیدست خویش را به گناه خردجویی و دانشاندوزی به خواری از کشورشان میراند. این ایرانی است که مقدم آنان را به گرمی میپذیرد، و حتا دریک پیمان وسازش سیاسی، شاه ساسانی، امپراتور روم را متعهد و وادار به نگاهبانی از سلامت جسم و روان آنان میگرداند.
بربنیاد این باورهای بلنداست که بزرگمهر حکیم در سخنی وصیتگونه، اهمیت دادن به کتاب و مطالعه و اهتمام در نگاهداری آن را به جامعهی ایرانی سفارش میکند: «کتابها صدفهای حکمتند، شکافته از گوهرهای گران. دانشها پراکندهاند درکتابها، گردشان آورید. شعرها پراکندهاند درکتابها جمعشان کنید.»
🔹این پیشینهی روشن و گرانمایه است که بسیاری از اندیشمندان و صاحبان قلم را حتا برخلاف میلشان به بازگویی ارج و بزرگی ایرانیان در خصوص جایگاه دانشاندوزی و فراگیری و اُنس باکتاب واداشته است. «گیرشمن» ایران شناس بزرگ اروپایی در یک اعتراف تکان دهنده در خصوص میزان و پیشرفت دانش و علم در نزد ایرانیان چنین میگوید: «اگر دموکریتوس، با دانشمندان ایرانی و بابلی درتماس نبود، شاید فرضیهی اتمی خود را مطرح نمیکرد.»
«استفان پانوسی» فیلسوف بزرگ ایتالیایی درکتاب پرآوازهاش «تأثیر جهانبینی ایرانی بر افلاتون»، اساس و بنیاد پارهای از دیدگاهها و اندیشههای پدر فلسفهی گیتی را برگرفته از حکمت ایرانی میداند: «آری افلاتون پرشگرف، شالوده گذار آموزههای فروهرها (جهان مثل) نیست. او یک تاراجگر است، و این نه از آن روی که وی تعالیم زردشت را بازنگاری نموده، بلکه ازآن جا است که این مطلب را مکتوم و پنهان گذاشته است.»
«ابنخلدون» پدر جامعه شناسی در خصوص اهمیت دادن به کتاب و امر دانش اندوزی و به ویژه علوم عقلی در نزد ایرانیان، این چنین روشن و بی پرده سخن میگوید: «مابین اممی که اخبار و تواریخ احوالشان به ما رسیده است، قومی که از همه بیشتر به علوم عقلی توجه نمودهاند، همانا ایرانیان بودهاند. اهمیت علوم عقلی نزد ایرانیان به غایت عظیم بود، دامنهی آن به غایت وسیع، به مناسبت عظمت و فخامت دولت ایشان و طول سلطنت آنان، گویند که این علوم به یونانیان از جانب ایرانیان منتقل شده است. وقتی که اسکندر دارا (داریوش سوم) را بکشت، و سلطنت کیانیان (هخامنشیان) را منقرض کرد، برکتب و علوم ایرانیان که از حد وحصر بیرون بود، استیلا یافت. و وقتی که مملکت ایران به دست اسلام مفتوح گردید، کتب بسیاری در آن سرزمین به دست ایشان افتاد.»
🔹«جاحظ» وقایعنگار تازی در مورد اهتمام و پشتکار ایرانیان در بزرگداشت کتاب و دانش و تأثیر نگارش در زندگی ایرانی، سخنی بس شگفت دارد: «ایرانیان برای ثبت وقایع مهم و یا پندها و سخنان ارزشمند، آن را حتا بر سنگ و صخرهها و برگ گیاهان مینوشتند.» رودکی، پدر شعر پارسی، آن نابینای روشن دل، اهتمام و کوشش ایرانی را برای کسب دانش و پاسداری از دست آوردهای آن و انتقال دادن به نسلهای آینده را حتا در کتابهای سنگی (کتیبهها) در پیکر شعر نغز دری برایمان به یادگار نهاده است:
تا جهان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راز دانش بینیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هر گونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
دانش اندر دل چراغ روشن است
وز همه بد، برتن تو جوشن است
ص (2) 👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
💠شیشهی احسان ترک برداشته است
بنام خداوند جان و خرد
خبر به تعطیلی کشیده شدن کتاب ویستا ونامهی سرگشادهی جناب کسراییان بسی غم انگیز و دردآور است.
برآن شدم تا یادداشتی ویژهی ارج و جایگاه کتاب در فرهنگ گرانسنگ ایران اهورایی را برای یادآوری بنویسم، تا شاید تلنگری برای نسل گرفتار درغم نان ودربند دیو روزمرگی باشد.
.
🔹بدون هیچگونه تردیدی فرهنگ و تمدنی به این پایه از بزرگی و حکمتی ژرف و پویا که اندیشههای بلندش، خردورزان بزرگی چون افلاتون را وامدار خویش نموده است، به راستی بی پیوند با کتاب و آموزاندن و آموختن نبوده است...
✅استفاده از این مقاله با قید منبع فصلنامه باغ خبوشان بلامانع خواهد بود
ادامه متن کامل در پست های بعدی ... 👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
#آزادی
از تو، ای ابلیسِ از بارانِ لعنت خیس!
از تو میپرسم
کاندران صبح بهشتی، راستی آیا
لذّتِ دندان فشردن رویِ
طعمِ سیب یا گندم
از درونِ «خواستن» برخاست
یا که از جوشِ«توانستن»
یا نه این بود و نه آن،
از شوقِ «دانستن»؟
#استاد_محمدرضا_شفیعی_کدکنی
.
#طفلی_به_نام_شادی ، ص 133
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
اینجا کشور دانمارک، یکی از بی دین ترین کشورهای جهان است! این راننده مسلمان عرب سوریه ای، در دانمارک به تنهایی زندگی می کند و امروز هم روز تولدش است! اما او مجبور است به خاطر مخارج زندگی امروز را هم سخت کار کند! حالا ببینید مردم کشور دانمارک که مسلمان هم نیستند، وقتی از این قضیه مطلع می شوند، چه سنگ تمامی برای این مرد مسلمان می گذارند! واقعا زیبا و تاثیرگذار است! به همین سادگی معجزه گر زندگی دیگران باشیم!
/channel/LaLaLandTel/16592
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
ادامهی پست قبل 👆👇
... و از داستان کاموسکشانی بیتی را قرائت کرد. قرعهی حقیر آن قسمت از داستان بود که، خاقان چین با پیران ویسه سپهدار تورانی در بالای تپه ایرانیان درکوه محاصره شده را مینگریستند، خاقان از پیران میپرسد که این مردم دارای چه خصایص و منشهایی دارند، فرماندهی سپاه ایران کیست و چگونه مردی است، پیران پاسخ میدهد:
سپهدارشان توس مردی دلیر
به هامون نترسد ز پیکار شیر
بزرگان چوگودرز کشوادگان
چو گیو و چو رهام از آزادگان...
بنده در حالی که مشغول حفظخوانی بودم، بیتی از داستان را فراموش کردم، میدیدم که سه داور مشغول صحبت با یکدگرند. با توهم جوانیام گمان کردم که داوران متوجه خوانش من نمیباشند. فیالبداهه بیتی را مناسب حال و هوای دستان در ذهنم ساخته و خواندم:
پلنگینه پوشند ایرانیان
به آورد بر سانِ شیر ژیان
وقت مسابقهام تمام شد و با تشویق حاضران به جای خویش برگشتم. چند دقیقهای نگذشته بود که آقایی به سویم آمد، گفت: آقای #دکتر_یوسفی با شما کار دارند. تازه فهمیده بودم که یکی از داوران آقای #دکتر_غلامحسین_یوسفی است. نام ایشان را شنیده بودم، و بعضی از آثار ایشان را میشناختم. اما هرگز تا آن لحظه حضرت استاد را ندیده بودم.
با شنیدن نام ایشان کمی ترس ناشی از احترام و بزرگی استاد بر من مستولی شده بود، با نگرانی و اضطراب به سوی استاد رفتم، سلام کردم، و مؤدبانه ایستادم. استاد با صدایی گرم سلامم را پاسخ گفت. پس از مکث کوتاهی سرش را بلند کرد و گفت:
کجایی هستی؟
گفتم: خراسانی هستم.
فرمودند از کدام شهر و منطقهی خراسانی؟
گفتم: قوچانی هستم.
پرسیدند: شاهنامه را کجا و در نزد چه کسی آموختهای؟
به ایشان عرض کردم که: شاهنامه و طرزخوانش آن را از اوان کودکی در محضر نیایم آموختهام. و با اندکی مکث و شاید غرورکودکانه عرض کردم که، نیایم شبهای جمعه در منزلشان مجلس شاهنامهخوانی داشتند.
سپس عرض کردم در دوران ابتدایی و از همه مهمتر دبیرستان با تشویق و راهنمایی آقای #محمدمهدی_هراتی که معلم درس هنرمان بود، شاهنامه را به صورت جدیتر فراگرفتم، و در طرز درست خوانش شاهنامه و به خصوص خواندن زورخانهای را در زورخانه از استادم حاج #احمد_پهلوانی آموختم.
- از نگاه سرشار از مهر و شادمانیاش دریافتم که حضرت استاد از این گفتوگوی ساده و بیآلایش خرسند بودند.-
نگاهی به من کرد و گفت: آیا روستای خسرویه را میشناسی؟
شتاب زده گفتم: بله استاد، چند تن از کارگران پدرم از اهالی روستای خسرویه هستند.
با همان لحن زلال نوجوانی گفتم: استاد، اهالی روستا آن را خروه مینامند.
فرمودند: درستش همین خروه با ضمه است، سپس گفتند: آیا میدانی معنای خروه چیست؟
گفتم: خیر،
گفتند: خروه به معنای سرزمین و جایگاه بلند است، و گویش فارسی مردمش یکی از اصیلترین و دست نخوردهترین گویشهای فارسی است، و به سبب کوهستانی بودنش، اعراب دیرتر موفق به فتح آن گردیدند، به همین علت زبانشان کمتر با زبان عربی آمیخته شده است.
داشتم کم کم به تشویش و اضطرابم غلبه میکردم که استاد یاداشت زیر دستش را به من نشان داد و گفت: این بیت را که خواندی ازکیست؟
با شگفتی دیدم که حضرت استاد همان بیت را که ساخته بودم، یاداشت کردهاند. در اندیشهی خام و کودکانهی خویش خواستم آن را از ابیات الحاقی و یا بیتی از چاپ نسخهی هند بنامم. اما نیرویی در درونم مرا وامیداشت که در محضر استاد زبان به دروغ نیالایم، پس با لحنی آمیخته به ترس.
گفتم: استاد از خودم است، دیدم شما و دو داور دیگر مشغول صحبت هستید، آن را فیالبداهه ساختم.
تبسمی کرد و گفت: مگر شاعر هم هستی؟
با هزار شرم و ترس آمیخته به ادب.
گفتم: بله.
آنجا بود که به احاطه و چیرگی و شناخت درست، دقت، تیز بینی و نکتهیابی حضرت استاد در متون گرانسنگ پارسی پیبردم - و هرچه بر سالیان عمرم افزوده گشت، بیشتر بزرگی، تسلط، برتری و چیرگی، تبحر و دانندگی ایشان را در ادب پارسی باز یافتم-. عرق صورتم را خیس کرده بود.
حضرت استاد با صدایی دل نواز گفتند: بالاترین نمره را به شما دادهام، پس قوچانی این بیت از شاه نامه نیست!
آن سال در مسابقات کشوری مقام نخست را کسب نمودم و هنگامی که برترینهای رشتههای مختلف در اردوی رامسر بودیم، دومین دیدار با حضرت استاد نصیبم شد. و در نشستهایی که به ویژه در شبها داشتیم، با راهنمایی ایشان با اوستای آسمانی آشنایی پیدا نمودم، و لحن دلگشای حضرت استاد در بزرگی اوستا و متون پهلوی، این آتش سپند و درخشان را در نهادم برای همیشه روشن و فروزان ساخت.
روان حضرت استاد دکتر غلامحسین یوسفی در مینوی اهورایی درآرامش باد.
یاد و نام خجستهاش هماره مانا و راه روش خرمش جاویدان و پر از رهرو باد.
ایدون باد
#مهدی_رحمانی_قوچانی
۲/ ۱۱ / ۱۳۹۹ خورشیدی
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
دوم بهمن زادروز دکتر #غلامحسین_یوسفی، ادیب، پژوهشگر، استاد دانشگاه و منتخب دومین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
#گلستان_دری
دمید نوری در اوج آسمان سخن
گرفت روشنی از پرتوش جهان سخن
هزار اختر رخشان از او پدید آمد
به دلربایی و منظر، چو لعبتان سخن
زبان فارسی آن چشمۀ فروزانست
که زنده کرد به انوار خویش جان سخن
پریر مشرق زیبای او خراسان بود
دیار فرّخ من، زادگاه و کان سخن
هنوز نیز فروغ ادب از او تابد
به جلوههای فراوان به شارسان سخن
هنوز زمزمۀ شاعر خراسانیست
سرود قافلهسالار کاروان سخن
شکفته باد گلستان شعر و نثر دری
که خرمنی ز گل آورد ارمغان سخن
ببین چه کاخ بلندی ز نظم پی افکند
بزرگمردی دانا و پهلوان سخن
و یا چگونه بیاموخت قدسیان را شعر
غزلسرای هنرمند خاندان سخن
نگر به پردۀ شعرش به رقص ماهرخان
به هر نوای دلانگیز و شادمان سخن
یکی سرود بسی داستان رنگارنگ
نظام داد به ارکان داستان سخن
ترانههای حکیمانه آفرید یکی
نشاند نکتۀ بسیار در میان سخن
حکیمی آمد بگشود دفتری چو بهشت
فرانمود گلستان و بوستان سخن
هزار گونه حوادث گذشت بر این ملک
چو سیلهای خروشان به خانمان سخن
زبان ما چو دژی استوار باقی ماند
به پاسداری فرهنگ جاودان سخن
به شعر و عشق و هنر بود نامور این ملک
به پیش خلق جهان گسترید خوان سخن
به شرق و غرب همه بهرهور ز احسانش
درودگویان بر جان میزبان سخن
پراگنید به هر سو شمیم شعر دری
نسیم خرم گلزار بیخزان سخن
سخن بماند بر جای تا جهان برپاست
هنر بماند جاوید در ضمان سخن
.
#دکتر_غلامحسین_یوسفی
.
/channel/AfsharFoundation/1907
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔵آلبوم موژان منتشر شد
.
/channel/hoseinmirichannel/1765
.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
.
🔵آلبوم موژان منتشر شد
(قطعاتی برگرفته از موسیقی محلی خراسان شمالی )
دانلود قانونی از سایت های داخلی: بیپ تونز و نمانو
@beeptunes.com
@namanew.ir
و پلتفورم های خارجی
iTunes
Spotify
Amazon
Shazam ...
تنظیم کننده: مژگان خوش اندام
شاعر : حسین میری
با صدای : مژگان و مرجان خوش اندام و رضا کاظمی
با حضور استاد اردشیر کامکار : کمانچه
پیمان منعمی : دوتار
رضا انسان : سه تار و تارباس
امیر فرهنگ اسکندری: عود
مرجان خوش اندام : دف، دایره،دهل،بندیر،کوزه
امور استودیو (صدا،میکس و مسترینگ) :آوای پردیس (حمید شاهمیرزایی _حجت الله حسینی)
ضبط صدا: استودیو مدرن تهران (صادق نوری)
طراح لوگو و پوستر :محسن محسنیان
موشن گرافیک : حامد حافظیه
گوینده : آرش جوان
آلبوم موژان ثبت شده در دفتر شعر و موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
ثبت و اخذ مجوز : موسسه ی افق هنر پارسان ( حمیده سعیدی نیا _ مجید دهقانی)
@ardeshir_kamkar
@mozhgan_khoshandam
@marjankhoshandam
@kazemimoghaddam.reza
@hoseinmiri9102
@peyman.monemi
@rezaensan
@amirfarhange
@hamid_shahmirzaee
@hojat.studio.official
@mohsen_mohsenian
@hamed_hafezieh
@arashjavan_official
@majid.dehghani66
@h.saeedinia
@sadegh_nouri
/channel/hoseinmirichannel/1764
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
/channel/Baghekhabushan
🌍📚⚖️👁👉https://www.instagram.com/tv/CKR7Qt8B2Ez/
✍️ گنچ راستین موسیقی ایران، استاد حاج قربان سلیمانی،
👈 برنامه زنده در آرامستان این بزرگوار
🔹 در علی آباد – شهرستان قوچان
👁قسمت دوم
👈بخش اول
✍️ با تشکر قبلی از همیاری و همکاریهای خوبتان در فرایند توسعه فرهنگی اجتماعی پایدار هنر موسیقی پیش بسوی، تاسیس انجمن صنفی توسعه حقوقی فرهنگی پایدار هنر موسیقی سه شنبه، 30 دیماه 1399، برابر با نوزدهم ژانویه 2021
#نگرشی_نو_به_توسعه_پایدار
#توسعه_حقوقی_فرهنگی_پایدار
#توسعه_حقوقی_فرهنگی_پایدار_هنر_موسیقی
#حقوق_تاسیسی
#حقوق_فرهنگی_معاهداتی
#توسعه_فرهنگی_اجتماعی_معاهداتی
#هنر_موسیقی_مناطق
#هنر_موسیقی_محلی
#هنر_موسیقی_خراسان_شمالی
#حاج_قربان_سلیمانی
#مرتضی_گودرزی
#نسترن_ابوالحسن_زاده
#مهدی_اصلاح_علی_آبادی
#یلدا_یزدانی
#سجاد_پورقناد
#علی_نجفی_ملکی
#محمد_حسینی_باغسنگانی
#محمد_معین_فر
#فصلنامه_فرهنگی_هنری_باغ_خبوشان
#قوچان #شهر_من_قوچان
#ابراهیم_عماد
#فایلهای_ویدئوئی
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۷
@Mortezagoodarzichannel
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۵
@Mortezagoodarzichannel
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۳
@Mortezagoodarzichannel
"سفیر شمال خراسان در موسیقی دنیا"
زندگی و هنر حاج قربان سلیمانی در گفتگو با مرتضی گودرزی
روزنامه اعتماد
سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹
گفتگوی مرتضی گودرزی با سیمین سلیمانی خبرنگار روزنامه اعتماد
ص۱
@Mortezagoodarzichannel