✳️ تفاوت عشق و شهوت
🔶در عشق، دیگری مهمّ است؛
در شهوت تو مهمّ هستی.
🔶در شهوت تو فكر میكنی دیگری را وسیلهی خوشحالی خودت قرار دهی؛ در عشق تو فكر میكنی كه خودت چگونه وسیله شوی.
🔶در شهوت تو دیگری را فدا میكنی؛ در عشق، خودت را فدا میكنی.
🔶عشق یعنی بخشیدن و دادن؛ شهوت یعنی گرفتن و بهدست آوردن.
🔶عشق یك تسلیم است؛ شهوت یك تهاجم است.
💜اشو
@oshowords
عزیزانم سیستمی وجود دارد به نام «#تناسخ» که در زمان حاضر موتوری است برای پیشرفت معنوی در سیاره:
یک زندگی را میگذرانید، چیزهایی یاد میگیرید و سپس میمیرید. و #آکاش شما روی شما اثر دارد تا لزوما دوباره همان کارها را انجام ندهید. [از همینرو] در زمینههای زیادی که یک روحجدید هیچچیز نمیداند یک روحکهن بهتر میداند.
اکنون، چیزی که #اینیت دربارۀ نیازمندی سیستم [برای رشد معنوی] فرا گرفته این است:
«#مرگ»!
به منظور فارغالتحصیلشدن و برداشتن خرد، تا بتوانید بالقوه در زندگی بعدی دارای یک آگاهیِ معنوی بالاتر شوید -چه از آن استفاده کنید یا خیر- چنین پتانسیلی فقط با مرگ ممکن است! و با تولد مجدد.
[از همینرو] اینیت از روی عمد به شما عمر کوتاه میدهد! عجب سیستمی!
اما ناگهان شما از نشانگر [سال ٢٠١٢] عبور کردید و دیگر لازم نیست بمیرید، لازم نیست دوباره متولد شوید، میتوانید خودتان این کار را انجام دهید. اما اینیت این را نمیداند.
از همۀ شما میخواهم شروع کنید و به اینیت بگویید که برای بهدستآوردن ایدهها و افکار پیشرفتۀ معنوی، دیگر لازم نیست بمیرید، و اینکه در همین زندگی میتوانید آن خرد را به دست آورید.
کرایون💜
عرش و عالم جز طلسمي بيش نيست
اوست و بس اين جمله اسمي بيش نيست
درنگر کين عالم و آن عالم اوست
نيست غير او وگر هست آن هم اوست
جمله يک ذاتست اما متصف
جمله يک حرف و عبارت مختلف
(مرد مي بايد که باشد شه شناس
گر ببيند شاه را در صد لباس)
💜عطار نیشابوری
(📖منطق الطير عطار)
@bakhaleghehasti
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
مولانا
@bakhaleghehasti
⁉️ پرسش:
چرا انسانها از «عریان بودن» خجالت میکشند؟
💠پارسایی گفت ،
خدایا از من مبُـــر.
خداوند فرمود :
کی پیوسته بودم به تو که اکنون ببُـرم از تو؟
کی بـُریده بودم از تو که اکنون بپیوندم به تو؟
تا بیم وصال با توست ، وصالم کی میسر تواند شد تو را؟
نه اتصالی هست بین ما نه انفصالی ، نه قُــربی نه بـُـعدی.
نه ایمنی هست این جا و نه نا امنی.
نه جای گفتار هست این جا و نه جای خاموشی.
نه رسیدنی در کار است و نه بازگشتی.
نه جایی برای فکر هست و نه جایی برای وهم.
نه مکانی هست که فکر در آن فرود آید و نه زمانی هست که وهم بدان تواند رسید.
به دست علما جز حرف ، و به دست فقها جز جست و جو چیزی نیست.
اگر به کعبــه روی ، جز سنگ نمی یابی.
اگر به مسجد درآیی ، جز دیوار نمی بینی.
اگر به عالم صورت ها نگری ، جز مصیبت نیست.
اگر به عالم بالا نگری ، جز حیرت نیست.
توحیدِ موحدان ، آرایش است و الحاد ملحدان ، آلایش.
نه از موسی سودی رسد به من و نه از فرعون ، زیانی.
اگر بیایی ،
شادمانه با مایی ،
دربانی نیست.
اگر نیایی ،
غمگنانه در مایی ،
پاسبانی نیست.
مناجاتی از #سعدی
@sufianehh
حکایت جستجوی انسانها برای خدا؛
حکایت ماهیانی است که در درون دریا به دنبال دریا می گردند،
بی خبر از آنکه دریا ، درون و بیرون آنها را فرا گرفته است.
ديپاك چوپرا
@bakhaleghehasti
تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس
خودِ راه بگویدت که چون باید رفت
#عطار_نیشابوری
#مختارنامه
@sufianehh
ای درویش!
کار تربیت و پرورش، دانا دارد. بی صحبت دانا امکان ندارد که کسی به جایی رسد. میوه ی بیابانی که خود رسته باشد ،
هرگز برابر نباشد با میوه بستانی که باغبان او را پرورده باشد.
همچنین هر سالکی که صحبت دانا نیافته باشد
هرگز برابر نباشد با سالکی که صحبت دانا یافته بود.
#عزیزالدین_نسفی
@sufianehh
ذهن ما بسیار شلوغ هست مدام در حال فرافکنی و توجه به بیرون هستیم و هوشیار نیستیم
حضرت مولانا ما را به یک جستجو فرا میخواند
✨️آن کیست که بیرون درون مینگرد؟
آیا اون اصل وجودی که چیزهای بیرونی میبینه و میفهمه و فکر می کند ذهن ما؟ یا چیزی فراتر اون که متوجه ذهن هست چیزی فراتر از ذهن
👈حضرت مولانا ما را هدایت میکند به سمت هوشیاری ترک ذهن
تفحص خود حقیقی اون گستره معرفت و هوشیاری درونی و الوهیت درون
✨️وز دیده نگر که دیده چون مینگرد
و آن کیست که از دیده برون مینگرد
@bakhaleghehasti
...
به یاد داشته باش که همیشه اثبات چیزی بطور مثبت بسیار دشوار است. ولی بیان یک جملهی منفی بسیار آسان است.
برای نمونه، اگر بخواهی ثابت کنی که خدا وجود دارد، بسیار دشوار است. زندگیات باید از آتش ریاضتها گذر کند. حتی آنوقت هم مشخص نیست که گواه آن رخ بدهد ـــ در این زندگی، در زندگانیهای بسیار؟!! ولی همین حالا میتوان اثبات کرد که خدا وجود ندارد! این مشکلی ندارد. فقط قدری مهارت در مباحثه مورد نیاز است. لازمهی خداناباوربودن، داشتن هوشمندی و کارآمدی زیاد نیست؛ احمقترین احمقها میتواند یک خداناباور باشد.
داستانی مشهور از ایوان تورگنیف وجود دارد با عنوان: “ابله بزرگ”
مرد حرّاف و ابلهی در یک روستا زندگی میکرد. او بسیار ناراحت بود زیرا هرچه که میگفت مردم او را مسخره میکردند. مردم عقیده داشتند که او فقط یک ابله پرگو و حرّاف است. حتی وقتی چیز درستی را بیان میکرد باز هم مردم به او میخندیدند. زندگی او با ترس آمیخته شده بود و شهامت حرفزدن نداشت. اگر حرف نمیزد مردم مسخرهاش میکردند و اگر حرف میزد، باز هم مردم به او میخندیدند. اگر کاری میکرد مورد تمسخر دیگران واقع میشد، اگر هم کاری نمیکرد باز هم مردم او را مسخره میکردند.
روزی یک راهب به آن روستا آمد. آن شب این ابله به پای آن راهب افتاد و گفت: “برکتی به من ببخش. آیا تمام زندگی من باید با تسخر و ترس سپری شود؟ آیا من باید مانند یک ابله پرگو از دنیا بروم؟ آیا راهی هست که من قدری هوشمند شوم؟!”
راهب گفت: “راهی هست. به این کلام قصار عمل کن: «همه چیز را محکوم کن.»”
مرد گفت: “با این کار چه اتفاقی خواهد افتاد؟”
راهب گفت: “تو هفت روز این را انجام بده و دوباره برای دیدن من بیا.”
ابله گفت: “چگونه باید همه چیز را محکوم کنم؟”
راهب گفت: “هرگاه کسی چیزی گفت، یک جمله در نفی آن بگو. برای نمونه اگر کسی گفت: «چه خورشید زیبایی طلوع کرده،» تو بگو: «زیبایی آن در چیست؟ آن را ثابت کن. زیبایی کجاست؟ زیبایی یعنی چه؟ خورشید هر روز طلوع میکند، میلیاردها سال است که طلوع میکند. یک توپ آتشین است! زیبایی آن کجاست؟»
اگر کسی گفت که «سخنان مسیح بسیار عاشقانه هستند،» تو فوری روی او بپّر و بگو: «چه چیز عاشقانهای در سخنان او هست؟ چه چیز مخصوصی دارد؟ چه حرف تازهای زده است؟ امثال این حرفها بسیار زده شده است؛ چیز تازهای نیست و کهنه شده است؛ تمامش قرض گرفته شده از گذشتگان است.» تو فقط انکار کن و نفی کن.
اگر کسی گفت: «چه زن دلربایی، زیبایی او را ببین!» تو فوری بگو: «کجایش زیباست؟ که چی که بینی او قدری ظریفتر است؟ که چی اگر پوست او قدری سفیدتر است؟ جذامیها هم پوست سفیدی دارند! کدام زیبایی؟ آن را ثابت کن!»
تو باید از همه درخواست سند و گواه داشته باشی و یادت باشد که همیشه از موضع منفی صحبت کنی. بگذار آنان مثبت باشند و تو در جایگاه منفی بمان. پس از یک هفته برگرد.”
هفتهی بعد که او برگشت، تنها نیامد؛ بسیاری از مردم مرید او شده بودند! او را همراهی میکردند. حلقههای گل بر گردن او انداخته بودند. ارکستر موسیقی همراه داشتند. او به راهب گفت: “راهکار تو خوب عمل کرد. تمام روستا مجبور شدند ساکت شوند. هر کجا میروم جلوی من سرخم میکنند. در میان مردم شایع شده که من یک نابغهی بزرگ هستم. هیچکس نتوانست در برابرم پیروز شود. حالا چه باید بکنم؟”
راهب گفت: “حالا هیچ کاری نکن، فقط با همین بمان. اگر میخواهی جایگاه خودت را حفظ کنی، هرگز وارد چیزهای مثبت نشو. اگر کسی از خدا سخن گفت، فوراً بیخدایی را به میان بیاور. هرچه که گفته میشود تو همیشه یک جملهی منفی در نفی آن بگو. هیچکس قادر نیست تو را شکست بدهد زیرا ردکردن یک عبارت منفی بسیار دشوار است. اثبات یک جملهی مثبت بسیار سخت است.”
برای اثبات وجود خدا نیاز به هوشمندی عظیمی هست، یک حساسیت بسیار ظریف مورد نیاز است. نیاز به بیداری کامل قلب هست. نیاز به یک وضعیت خالص و پاک از آگاهی هست. حداقل قدری نور در درون مورد نیاز است. ولی برای انکار الوهیت نیاز به هیچچیز نیست. در انکار الوهیت هیچ تعهدی وجود ندارد. برای همین است که مردم دنیا بسیار سرزنشگر و منفیگرا شدهاند.
💜اشو
📒«مرگ مقدس است»
تفسیری بر کتاب هندی “بمیر، ای یوگی! بمیر”
سخنان اشو از اول تا دهم اکتبر ۱۹۷۸
مترجم: م.خاتمی / خردادماه ۱۴۰۲
@oshowords
مرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
@bakhaleghehasti
رهایی شما به مرگ ربطی ندارد. شما دقیقاً بعد از مرگ همانی هستید که قبلا بودید. هیچ چیز تغییر نمیکند، شما فقط بدن را رها میکنید.
اگر قبل از مرگ دزد یا دروغگو یا متقلب بودهاید، با مردن به یک فرشته مبدل نمیشوید، نه اینگونه نیست. هر چه تا به حال از خود ساختهاید، بعد از مرگ نیز همان خواهید بود.
برای رشد و تغییر باید تلاش کرد. این دنیا مکانی برای انجام آن است.
#پاراماهانسا_یوگاناندا
@bakhaleghehasti
💠 بودا میگوید:
اگر با همسر مرد دیگری همبستر شوی
با دردسر همبستر شده ای
خواب تو منقطع میشود
شرافت خود را از دست میدهی،
به تاریکی سقوط میکنی..
این سخن بودا را نباید به شکلی سطحی نگاهش کرد.
باید به درک عمق این سخن رسید.
در مورد همسر مردی دیگر چه میتوان گفت؟
حتی زن و یا شوهر خودت کفایت میکند تا تمام زندگی ات آشفته شود.
اگر به آن درک واقعی نرسیده باشی.
بودا میگوید:
آیا هنوز از این پدیده آگاه نشده ای؟
آیا زن خودت کافی نیست تا تو را هشیار سازد؟
آیا شوهر خودت کافی نبوده تا به این بازی توقعات و انتظارات احمقانه از یکدیگر پایان بدهید؟ ولی ذهن پیوسته ادامه میدهد.
ذهن میگوید: این زن خوب نیست، شاید زنی دیگر خوب باشد. کسی چه میداند؟ اگر با این زن جور نیستم، شاید با زنی دیگر جور بشوم و خوشبختی را بچشم ...
اما بدان که تو نمیتوانی با هیچکس خوشبخت باشی، زیرا خوشبختی هیچ ربطی به دیگری ندارد، خوشبختی چیزی است که تو باید در درونت آن را خلق کنی.
تو میتوانی خوشبختی ات را با دیگری سهیم شوی، اما نمیتوانی آن را از دیگری طلب کنی.
بودا میخواهد بگوید اگر در دیگری به دنبال خوشبختی باشی همیشه به دنبال دردسر خواهی بود.
هرگاه که برای خوشبختی خودت به دیگری وابسته باشی، درخواست دردسر کرده ای، آنگاه تو تبدیل به موجودی وابسته خواهی شد. و وابستگی همان دردسر است.
آنگاه با دردسر همبستر شده ای
آنگاه دیگری تبدیل به جهنم میشود و با وابسته شدن به دیگری تو یک برده خواهی شد ... و اینگونه خواب تو منقطع میشود.
آرامش تو برهم میخورد.
استراحت تو از دست میرود.
زندگی ات یک اختلال دائمی میشود.
زیرا تو سعی داری از دیگری بهره کشی کنی و دیگری نیز میکوشد از تو بهره کشی کند.
آنگاه شرافت خود را از دست میدهی.
وقارت، زیبایی ات و صداقت تو از دست خواهد رفت ...
💜اشو
@oshowords
🌟استاد #مزدافر_مؤمنی🌟
🔅سمینار علمی «موج سواری بر امواج زندگی» قسمت اول
☘️کانال یوتیوب استاد مزدافر مؤمنی . آدرس👇🏻:
👍 https://youtube.com/c/MazdafarMomenie
@bakhaleghehasti☘️
هرگز روی بهشت را نخواهد دید آنکس که به هوای بهشت نیکی میکند،خداوند با عشق معامله نمیکند.
و بارها جهنم را تجربه میکند کسی که بخاطر ترس از جهنم نیکی میکند،
چون ترس بیایمانی محض به رحمت خداوند است.
خداوند فقط عشق را میشناسد.
#ابوسعید_ابوالخیر
@sufianehh
...
بیشتر و بیشتر به یاد داشته باشید که خودتان علتِ رنجهای خودتان هستید، پس میتوانید سبب سُرور خود نیز باشید.
شما سبب جهنمی هستید که در آن زندگی میکنید، پس میتوانید بهشت را نیز خلق کنید. فقط خود شما مسئول هستید و نه هیچکس دیگر.
هرگز سعی نکن به کسی آسیب بزنی زیرا همهچیز به خودت بازمیگردد. اگر میتوانی به کسی کمکی کنی، کمک کن. اگر میتوانی قدری مهر، کمی عشق داشته باشی، بگذار جاری شود، زیرا این هم به تو بازمیگردد.
تا میتوانی عشقبورز و کمک کن و نگران این نباش که کمک تو اکنون پاداش میدهد یا نه. پاداش خواهد داد، پاداشی عظیم خواهد داشت. نیازی نیست که نگران زمان و مکان آن باشی ـــ پاداش خواهد آمد. روی هم انباشته میشود و یک روز، وقتی که نیازمند باشی، به سمت تو میشتابد.
* ملانصرالدین پیوسته از پیانیست درخواست میکرد که پیانو بزند.
- “خب حالا که اینهمه اصرار میکنی برایت مینوازم. چه آهنگی را دوست داری که بنوازم؟”
ملا گفت: “هر چیزی باشد فرق ندارد. فقط برای آزاردادن همسایه میخواهم!”
مردم همیشه چنین کارهایی میکنند. شاید خودشان ابداً لذت نبرند، ولی اگر بتوانی همسایه را آزار بدهی، بقدر کافی لذت دارد! این ناسالم و بیمارگونه است، ولی مردم اینگونه رفتار میکنند.
مردم از شکنجهدادن لذت میبرند، و سپس، وقتی که شکنجه میشوند، گریه و شکایت میکنند که زندگی بسیار ظالم است و خدا عادل نیست!
بودا میگوید که خدا وجود ندارد. او فقط امکان خدا را رها میکند تا شما نتوانید مسئولیت را روی هیچکس دیگر پرتاب کنید.
او میگوید که یک قانون وجود دارد، نه خدا، و آن قانون راه خودش را دنبال میکند. اگر از قانون پیروی کنی، خوشبخت خواهی بود، اگر از قانون پیروی نکنی، بدبخت خواهی بود.
او فقط به این سبب مفهوم خدا را میاندازد تا به شما کمک کند. زیرا اگر خدا باشد این امکان باقی میماند که ما عملی اشتباه انجام دهیم و سپس گریه و زاری کنیم و دعا کنیم و بگوییم: “من یک احمق بودم، ولی حالا تو مرا نجات بده!”
تو نمیتوانی در برابر یک قانون دعا کنی، نمیتوانی در برابر قانون بایستی و بگویی: “من یک احمق بودم.” اگر یک احمق بودی باید رنج آن را ببری، زیرا قانون یک شخص نیست؛ مطلقاً بیطرف است؛ فقط از طبیعت و عملکرد خودش پیروی میکند.
اگر زمین بخوری و استخوانهایت بشکند، نزد قانون جاذبه نمیروی و نمیگویی: “چرا آنقدر با من مخالف بودی؟ میتوانستی دستکم به من هشدار بدهی. چرا اینهمه از من خشمگین شدی؟!” نه، تو هرگز با قانون جاذبه اینگونه حرف نمیزنی، زیرا میدانی که اگر به درستی از آن پیروی کنی، همیشه از تو حفاظت میکند. بدون قانون جاذبه تو نمیتوانستی روی این زمین باشی، در آسمان شناور بودی! نمیتوانستی روی زمین بایستی. این قانون جاذبه است که تو را روی زمین نگه میدارد؛ خودِ ریشهی تو است. بدون آن تو اینجا نبودی. این قانون به تو اجازهی راهرفتن میدهد، اجازهی بودن میدهد. ولی اگر عمل خطایی انجام دهی، آنوقت تنبیه میشوی.
ولی این قانون نیست که تو را تنبیه میکند یا به تو پاداش میدهد. قانون هیچ رابطهی شخصی با تو ندارد. تو خودت را تنبیه میکنی، به خودت پاداش میدهی؛ از قانون پیروی کن و به خودت پاداش بده... از قانون پیروی نکن و برخلاف قانون عمل کن و قربانی خواهی شد و رنج خواهی کشید!
بودا این قانون را دامّا میخواند ـــ این خدای اوست. بودا شخصیبودن را از خدا بیرون میکشد؛ زیرا انسان با شخصی کردن خدا مشکلات بسیاری ایجاد کرده است... یهودیان فکر میکنند که آنان مردمان برگزیدهی خدا هستند، پس خدا با آنان بیشتر مدارا میکند و آسان میگیرد! این بیمعنی است.
و مسیحیان فکر میکنند که آنان مردمان برگزیده خدا هستند زیرا او “تنها پسر خودش را” برای نجات آنان فرستاد؛ تا پیروان مسیح بتوانند نجات پیدا کنند! ولی این بهنظر یک خویشوقومپرستی (پارتیبازی) میآید ـــ این مانند سیاستمداران و مقامات دولتی هندوستان است. فقط قوم و خویشهای رییس برگزیده هستند! این بیمعنی است.
بودا هرگونه شخصیتپردازی را از خدا گرفته است. آنوقت او نیازی ندارد زبان ژاپنی بداند یا زبان انگلیسی یا عبری یا سانسکریت! هندوها میگویند که زبان سانسکریت، زبان خودِ خدا است: باقی زبانها انسانی هستند، سانسکریت زبان الهی است! و این حماقت [در انواع و اشکال مختلف در تمام ادیان] در سراسر دنیا وجود دارد.
بودا خودِ ریشه را قطع میکند. میگوید خدا یک شخص نیست، فقط یک قانون است. از آن پیروی کنید و به خودتان پاداش بدهید. از قانون پیروی نکنید و رنج ببرید.
پس این را بعنوان یک قانون اساسی به یاد بسپارید که هر کاری با دیگران انجام میدهید، در واقع با خودتان انجام میدهید ـــ پس مراقب باشید!
💜اشو
📚«آموزش فراسو»
جلد ۱/۴
مترجم: م.خاتمی / شهریور ۱۴۰۲
@oshowords
وقتی تصمیم به بیدار شدن میگیری، معنی رنج کشیدن تغییر میکند.
در این حالت تو دیگر با آن بازی نمیکنی و کلنجار نمیروی،
بلکه وقتی رنجی در راه است با آن کار میکنی، چون متوجه میشوی که آن یک وسیله نقلیه ارزشمند است.
تنها دلیل رنج کشیدنت این است که ذهن تو میچسبد.
به عنوان مثال، اگر رنج میکشی که چرا در حال مردن هستی، برای این است که به زندگی چسبیدهای.
اگر رنج میکشی که چرا داری پیر میشوی، برای این است که به جوانی چسبیدهای.
اگر رنج میکشی که چرا چیزی را نداری،
برای این است که تو به مدل داشتن آن چیز چسبیدهای.
#رام_داس
#درد_رنج
هله عاشقان بشارت
که نماند این جدایی
برسد وصال دولت
بکند خدا خدایی
ز کرم مزید آید
دو هزار عید آید
دو جهان مرید آید
تو هنوز خود کجایی
شکر وفا بکاری
سر روح را بخاری
ز زمانه عار داری
به نهم فلک برآیی
کرمت به خود کشاند
به مراد دل رساند
غم این و آن نماند
بدهد صفا صفایی
هله عاشقان صادق
مروید جز موافق
که سعادتی است سابق
ز درون باوفایی
به مقام خاک بودی
سفر نهان نمودی
چو به آدمی رسیدی
هله تا به این نپایی
تو مسافری روان کن
سفری بر آسمان کن
تو بجنب پاره پاره
که خدا دهد رهایی
بنگر به قطره خون
که دلش لقب نهادی
که بگشت گرد عالم
نه ز راه پر و پایی
نفسی روی به مغرب
نفسی روی به مشرق
نفسی به عرش و کرسی
که ز نور اولیایی
بنگر به نور دیده
که زند بر آسمانها
به کسی که نور دادش
بنمای آشنایی
خمش از سخن گزاری
تو مگر قدم نداری
تو اگر بزرگواری
چه اسیر تنگنایی
#مولانا
#دیوان_شمس
@sufianehh
فقط زندگی کن
با زندگی مبارزه نکن
به زندگی فشار نیاور
آن را هُل نده
به آرامی وقوع وقایع را تماشا کن
بگذار آنچه که روی میدهد، روی بدهد.
تمام تنشها را از جانب خودت بینداز و بگذار زندگی آنگونه که دوست دارد جاری شود.
به زندگی اعتماد کن، بگذار زندگی روی بدهد و هر آنچه که روی دهد من به شما اطمینان میدهم که خیرتان در آن است و به جای درستی میرود .
اوشو💜
@bakhaleghehasti
و گفت: «حجاب میان[ بنده و ]خدای آسمان و زمین نیست عرش و کرسی نیست.
پنداشت و منی تو حجاب توست.
تو خود از میان برگیر و به خدای رسیدی.»
ابوسعید ابوالخیر
@bakhaleghehasti