مصاحبه شبکه آمریکایی فاکس نیوز با دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، امروز ساعت ۱۸ به وقت واشنگتن در برنامه «رهبران جهان» از این شبکه پخش خواهد شد. خانم ایمی کلوگ در این مصاحبه، دکتر احمدی نژاد را محبوبترین سیاستمدار ایران معرفی میکند.
Ex-Iran leader Ahmadinejad describes letter addressed to Biden | Fox News Video
http://video.foxnews.com/v/6227163791001/
پیش از این سرمایه داری صنعتی با فشار تکنولوژی شیوه آموزش متناسب زبستِ شهری_مصرفی و صورت متناسب بهداشت صنعت پایه، شیوه سرمایه داری صنعتی را در غالب مدرنسیم در لوای اقتدا ر بر سایر نقاط جهان تحمیل کرد.
اکنون به نظر می رسد شیوه سرمایه داری مالی دیجیتال پایه اطلاعاتی_انقورماتیک با یهانه #کرونا درحال استیلا است
@BarayeAzadi
پاسخ احمدی نژاد به مدعیان. سال88
-آقای رئیس جمهور از خط ویژه نمی ری؟
-خط ویژه واسه چی؟ -ما نوکر مردمیم.
ما شهرداریم که بودیم نمی رفتیم.
خط ویژه مال.....
@BarayeAzadi
چه مستبدان(من سالاران) توتالیتر و چه الیگارش های لیبرال، در پی تحمیل یکی بودگی از طریق خنثی سازی انرژی های دموکراتیک عامهٔ مردم اند. لذا حمله به تکثر انسانی_ سیاسی خارج ازساخت سلطه ، به گفتهٔ مارکس، اغلب یورشی به «دموکراسی راستین» است.
@BarayeAzadi
دموکراسی شورشی ترامپ در یرایر دموکراسی تضادی دیپ استیت ایالات متحده.
«میگل ابسور» ، در کتاب «دموکراسی علیه دولت» دست به صورت بندی دو تیپ از دموکراسی می زند
«دمکراسی شورشی» و دموکراسی تضادی» که به واقع اگر با تز وی به انتخابات 2020 آمریکا تظر بیافکنیم بخوبی مشخص است که ترامپ و هوادارانش کنش گری تیپ دمراسی شورشی را داشتند و در مقابل مخالفنش از هر دوحزب و سایر مقامات تصمیم گیر تیپ دموکراسی تضادی را برگزیده بودند.
در انتخابات 2020 ایالات متحده درگیری بین نیروهای کنسرواتیو(احزاب رسمی دموکرات _جمهوریخواه) و به تعبیر سی. رایت. میلز، «نخبگان قدرت» با انرژی متراکم و خواست درون متنی مردمی، برای اصلاح روندها و رویه های دولت داری و مدیریت جامعه یود. که با مشی محافظه کاری سیاست جهانی در قبال بی توجهی به درون و رویکرد ملی، مخالفت داشتند.
تیپ کنش سیاسی ترامپ و هوادارانش «دموکراسی شورشی» می نمود، کنشی برای اصلاح وضعیت اسفبار اکثریت خاموش جامعه آمریکایی با گرایش اای ملی گرایانه که طی بیش از 70 سال گذشته در مقابل سیاست جهانی و دیدیه نشدن و ناشنیده ماند زیر سیطره تیپ «دموکراسی تضاد دوقطبی» از سویی هویت شان نادیده انگاشته می شد و با بمباران تبلیغاتی در دالان سکوت محکوم می شدند و از سوی دیگر یه لحاظ اقتصادی _ اجتماعی کمر خم کرده و تحت فشار بودند.
رقابت تضاد دوقطبی در درون محدوده های دولت محدود است، مدلی که سعی در مهار مردم دازد و رقابت تنها در درون نهادهای از پیش ساخته شده و مسیری مشخص جریان دارد و حفظ نظم کلی موجود الویت دارد میل دارد ارگونه رقابتی در درون نهاد دولت در بگیرد. چرا که به واقع بازیگران صحنه کلاسیک arche یعنی دولت از نخبگان افلیتی است که در پی کنترل اکثریت است.
در حالی که دموکراسی شورشی در بیرون دولت شکل می گیرد. و وسعتتش حضور مردم عامه در خیابان است و محدود به مناظره و نهاد دولت نیست.
هدف دموکراسی شورشی ریودن قدرت نیست بلکه اصلاح اساسی رویه و روندهای فشار آوری است که طی زمان جامعه را دچار انرژی متراکم و پتانیل سیاسی هویت خواهانه برای تغییر کرده است و ابداع شکل سیاسی دیگری که با خودش امکان رهایی را از سلطه سیاسی اقلیت یرای عامه مردم محیا کند.
@BarayeAzadi
خوش بینی ترجیحا یک باور است، نه امید. خوش بینی براین عقیده و باور استوار است که امور به صورت طبیعی به سمت بهبود پیش می روند؛ نه بدین خاطر که آنها را الزاما و مصرانه به امید نسبت می دهیم. خوش بینی به عنوان یک دورنما یا دیدگاهکی قائم به ذات است. اگر نفی کردن آن دشوار است، بدین دلیل است که اعتقاد و نظرگاهی غریزی در باب جهان است، چیزی مثل زودباوری یا بدبینی که به معنای نگرش از یک زاویه خاص است و بدین ترتیب در برابر ابطال مقاومت می ورزد.»
خوش بینی طوری است که به آسانی نمی شود آن را از یک بیماری روانی تمیز داد. خوشی این چنینی، شکلی از یک انکار روان شناختی است. حالا هر قدرت خارق العاده ای که می خواهد داشته باشد، اما درحقیقت یک بهانه و فرار اخلاقی است. خوش بینی دشمن امید است، یعنی همان چیزی که بدان احتیاج داریم، آن هم درست به این دلیل که با امید می توانیم اعتراف کنیم که شرایط چقدر وخیم است. برخلاف آن، همان بی خیالی ای که باعث امیدواری آدم خوش بین می شود، او را به سمتی می برد که موانعی را که باید با آن ها روبه رو شود دست کم بگیرد و دست آخر، چیزی که برایش می ماند نوعی اعتمادبه نفس کاملا بیهوده و کاذب است
@BarayeAzadi
متنی که یک دوست آمریکایی و از پتریوت های ترامپ برایم فرستاد. آنها هنوز هم به ترامپ مانند یک قدیس برای نجات کشورشان ایمان دارند.
ترجمه متن.:
مراسم تحلیف مطابق برنامه روز چهارشنبه پیش خواهد رفت. کیفرخواست صبح چهارشنبه پلمپ می شود و قرار بازداشت صادر می شود. هنگامی که همه برای افتتاح محل آماده شوند ، از گارد ملی برای محافظت از محوطه کاپیتول استفاده می شود. با آمدن بایدن به صحنه ، سرویس مخفی تقریباً 50 تا 100 نفر از مخاطبان (از جمله بایدن ، پلوسی ، شومر ، اوباما ، کلینتون) را بازداشت و صادر می کند. بسیاری از کیفرخواستها از جمله اتهامات خیانت در امانت. همه آنها توسط تفنگداران به یک پایگاه نظامی زیرزمینی منتقل می شوند و در آنجا به جرم جنایات خود توسط دادگاه نظامی در تلویزیون زنده محاکمه می شوند. همه تلویزیون ها به طور خودکار در این دوره آزمایشی تنظیم می شوند ، مهم نیست که در چه ایستگاهی تنظیم کرده باشید. کلیه شواهد مربوط به جرایم آنها علنی خواهد شد. از نمایش لذت ببرید.
@BarayeAzadi
/channel/maktubat/15341
عدم درک تناسب مصرف و نیازمندی زندگی انسانی و تفاوت آن با تجمل و مصرف نمایشی در عصر کمیابی منجر به چنین برداشت های مغلوطی می شود. ما با دسته ای مهندس ها و طلاب که درک صحیحی از فلسفه علوم اجتماعی ندارند اما بصورت مغلوط و معوج تن به ادبیات اقتصاد_سیاسی سلطه داده اند رویرییم.!
@BarayeAzadi
ماجرای انتخابات 2020 آمریکا و ترامپ به ما اثبات کرد تاکتیک فیلترینگ درامنیت فضای مجازی حق هر حاکمیتی است برای حفاظت از امنیت جمعی. همانگونه که دسترسی آزادانه افراد، حق آنها است. مسئله، تزاحم حقوق در میدان است.
@BarayeAzadi
...در مسیر رحمت زندگی ، تر شو ،
و سبز باش
و با مهرت به دیگران موهبت هستی را تکثیر کن .
همراهی و همیاری با عزیزانت را پاس بدار و بدان هر رنجی که عروق تو را منقبض میکند،برکاتت را در ارض و سما
منبسط می کند.
شادیهایت را قسمت کن و سکر گذار درهای باز رحمت و زندگی باش
بر تو باد «گل به توان ابدیت»
@BarayeAzadi
پیترکروپتکین، متفکر آنارکوبیش از یک قرن پیش درباب تجمل و تجملگرایی در کتاب «تسخیرنان» چقدر متعادل و منطقی نوشته و می گفت: بی تردید در جهان امروز، جایی که صدها و هزاران نفر از نوع بشر به نان، ،پوشاک و سرپناه نیازمندند، تجمل گرایی یک جرم است. زیرا برای ارضای آن، کودکان کار باید بدون نان بمانند. اما در جامعه ای که در آن، همه نان و سرپناه ضروری خود را دارند، نیازهایی که ما امروز تجملاتی می دانیم، بیشتر طبیعی به نظر خواهند رسید.
از آنجایی که انسان ها شبیه به هم نیستند و نمی توانند باشند زیرا تنوع سلايق و نیازها، اصلی ترین ضمانت برای پیشرفت بشری است،
@BarayeAzadi
تزریق واکسن های RNA و اثرات ژنتیکی اش که ارگانیسم را درگیر می کند مرا به یاد رمان «دنیای قشنگ نو» آلدوس هاکسلی و تزریق سوما برای کنترل همگانی انداخت.
این سرکوب رسانه های مسلط جهانی و بستن دهان منتقدان جدی و حذف آنها هم ملتفتم کرد که ما به جهان 1984 جورج اورول تبعید شده ایم.
@BarayeAzadi
افسانه آزادی بیان و رسانه های آزاد فروریخت
پس از انتخابات2020 ایالات متحده مشخص شد..
رسانه ها رکن چهارم استبداد وسلطه اند
@BarayeAzadi
تنها کسی که به بازماندگان رئیسعلی دلواری، نماد ملی مبارزه با انگلیس، کمک مالی کرده است چه کسی است؟
جواب: همان کسی که حکم حمید بقایی را جلوی سفارت انگلیس آتش زد. تنها مقام مسئول جمهوری اسلامی که در دهههای اخیر برای رفتن به مزار مرحوم مصدق تلاش کرد و عضو ارشد تنها حلقهای که ارتباط یکی از مقامات ارشد نظام با پیتر گاستنفیلد را افشا کرد.
منبع تصویر: شاهد یاران، شماره 52، اسفند 88
صفحه 72
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/566778
@armanshahr_tk
پس از کوفتن آن همه چماق آزادی رسانه و ژست آزادی بیان بر سر کشورهای زیر سلطه حالا این وضعیت آزادی بیان و امکان آزادی در متروپل خودباختگان وضعیت سکولار
تباهی از این بیشتر؟!
@BarayeAzadi
https://per.euronews.com/amp/2021/01/28/facebook-ceo-zuckerberg-says-will-dial-back-political-content-on-platform?__twitter_impression=true
دموکراسی تنها تا آنجایی وجود دارد که علیه دولت به پا خیزد.
دموکراسی اجرای قسمی «قیام مداوم» علیه دولت،است، علیه یکدست سازی، ادغام، و سازمان دهی سلطه در قالب شکلی از دولت.
@BarayeAzadi
اوتوپیا (ناکجا آباد) و آزادی خواهی
یوتوپیا Eutopia به معنای آرمانشهر (مدینه فاضله) است.
یوتوپیا واژهای است یونانی.
این واژه از ریشه ou-topos است و بهترین ترجمه آن در زبان فارسی از اصلاح شهاب الدین سهروردی به معنای ناکجاآباد است. در تاریخ مدرن و بخصوص پس از رنسانس برخی میل داشتند که بین این واژه و توتالتاریسم رابطه ای همبسته را نشان دهند اما به ظن بنده و بر اساس مطالعات تاریخی الزمان ایده همبستگی توتالیتاریسم و آرمانشهر صحیح نیست.
بر خلاف کسانی که علیه آرمانشهر، معتقدند باور به آرمانشهر و اوتوپیا(ناکجا آباد) موجب تخدیر شده و تولید توتالیتاریزم می کند. معتقدم باور به آرامانشهر و اتوپیا داشتن، رابطه نزدیکی با آزادی خواهی دارد.
آرمانشهرها یا اوتوپیاها نه جهان های خیالی که درون آن انسان ها بتوانند در سعادت و نیک بختی کامل زندگی کنند است و نه طرح های کلی یا برنامه هایی سیاسی است که باید همین جا و هم اکنون به مرحله عمل در آورده شود. بلکه دقیقا بر عکس، اتوپیا ها را بایست راهی برای تربیت میل دانست، شیوه ای در جهت میل به زندگی بهتر در باورمندان آن ها و یر انگیختن میل به عمل با افادهٔ این معنا که جهان یک بار برای همیشه تثبیت نشده است.
@BarayeAzadi
دشمنان دموکراسی؛ از دموکراسی دولتی تا دولت استبدادی
در آغازین سالیان «پایان تاریخ»، در میانه نبرد دولت و تروریسم، در سپهر جهانی شدن سرمایه، و در غیاب هر گونه نشانی از رویاهای شیرین روشنگری، شاید اندیشیدن به دموکراسی، این اصطلاح کهن و مستعمل چندان بجا ننماید؛ آن هم وقتی دموکراسی چنان به هرزگی کشیده شده که آشکارترین دشمنان آن نیز نه تنها داعیه تصاحب آن را دارند، بلکه با جعل ترکیبات اعجاب آور و متناقضی چون «دولت دموکراتیک» برای رام کردن ابدی آن جشن گرفته اند. اما شاید خود همین تلاش بی امان برای تصاحب این نام، بهترین گواه «نااهلی بودن» امری باشد که تنها دارایی دموسی است که اگر در تمامی تاریخ نشانی از خویش به جا گذاشته و به مقام حیوان سیاسی ارتقا یافته، به لطف همین نیرویی است که دشمنی آشکار و نهان با آن یکی از وجوه مشترک تمامی فرادستان تاریخ بوده است. البته امروزه دیگر کمتر نشانی از دشمنانی آشکار چون ادموند برک می یابیم که نیروی شورشی دموس را علنا مذمت کنند و اغلب نسخه های امروزین دشمنان دموکراسی، از قبیل نظریه پردازان انواع و اقسام رژیم های سیاسی دموکراتیک، سعی دارند در نهان کمر به قتل این پویش تاریخی ببندند. لیک آنچه تمامی این تلاش ها را متحد می سازد چیزی نیست مگر مهار دموکراسی به اتکای دولت، خواه چون نیرویی در مقابل آن و خواه بالعکس به مثابه تنها نماینده بر حق آن. طرفه آن که هر دوی این تلاش های به ظاهر مخالف، یعنی دموکراسی ستیزی مستبدانه و دموکراسی خواهی دولت گرایانه، ابزاری بهتر از دولت برای رفع این کابوس تاریخی از سر خویش نیافته اند. در این جاست که دموکراسی راستین، به تعبیر ابنسور یا اقدامی است بی امان علیه دولت یا هیچ نیست مگر ضد خویش
@BarayeAzadi
دشمنان دموکراسی؛ از دموکراسی دولتی تا دولت استبدادی
در آغازین سالیان «پایان تاریخ»، در میانه نبرد دولت و تروریسم، در سپهر جهانی شدن سرمایه، و در غیاب هر گونه نشانی از رویاهای شیرین روشنگری، شاید اندیشیدن به دموکراسی، این اصطلاح کهن و مستعمل چندان بجا ننماید؛ آن هم وقتی دموکراسی چنان به هرزگی کشیده شده که آشکارترین دشمنان آن نیز نه تنها داعیه تصاحب آن را دارند، بلکه با جعل ترکیبات اعجاب آور و متناقضی چون «دولت دموکراتیک» برای رام کردن ابدی آن جشن گرفته اند. اما شاید خود همین تلاش بی امان برای تصاحب این نام، بهترین گواه «نااهلی بودن» امری باشد که تنها دارایی دموسی است که اگر در تمامی تاریخ نشانی از خویش به جا گذاشته و به مقام حیوان سیاسی ارتقا یافته، به لطف همین نیرویی است که دشمنی آشکار و نهان با آن یکی از وجوه مشترک تمامی فرادستان تاریخ بوده است
@BarayeAzadi
ماجرای انتخابات آمریکا نشان داد که ژاک رانسیر در کتاب «نفرت از دموکراسی» پر بیراه نمی گفت.
مردم سالاری نه شکلی از حکومت است که به الیگارشی اجازه دهد به نام مردم حاکمیت داشته باشد، نه شکلی از جامعه است که قدرت کالا آن را ساماندهی کند. مردم سالاری کنشی است که بی وقفه، انحصار حکومت های الیگارشیک بر زندگی عمومی و همگانی و چنگ اندازی ثروت بر زندگی ها را از بین می برد. مردم سالاری توان بالقوه ای است که باید امروزه بیش از هر زمان دیگری برضد درهم آمیختگی این قدرت هایی که تنها و تنها تحت قانون سلطه هستند به مبارزه برخیزد.»
@BarayeAzadi
ما از افراد آزاد آغاز می کنیم تا به جامعه آزاد برسیم، به جای آنکه مانند آنها (سرمایه داری اقتدارگرا و کمونیسم اقتدارگرا) از دولت بیاغازیم و تا سطح افراد پایین برویم. حرکت ما صعودی است برخلاف آنچه در اقتصاد سیاسی چپ و راست (صورت بندی نزولی) حاکم بود. ما الفبای جدیدیم
@BarayeAzadi
بحثی که در این لینک /channel/maktubaat/23089 و به اصطلاح بین دوتن از فعالان سیاسی_اجتماعی و حوزهٔ اقتصاد سیاسی صورت می گیرد و گویا هردو طرف میل شدید به رویکرد سوسیالیتس دارند نمونه «خودگویی و خو خندی، عجب مرد هنرمندی» است.
راقم این سطور یکی از طرفین را بخوبی می شناسد و خوب می داند که حداقل در این گفتگو - و شاید پس از آنکه جلای وطن کرد و بنابر مسایل زندگی شخصی به سرزمین به اصطلاح خود باختگان آرزوهای بزرگ و مأمن نظام سرمایه داری لگام گسیخته، به ظن برخی کمونیست ها؛ شیطانی مهاجرت کرد - در تور گفتمانی عقب افتاده ها و پهلوان پنبه ها افتاده که چنین غیر منطقی در تأیید بافته های بلاهت آمیز آن دیگری سخنرانی می کند. پیش از این چنین مغلوط و معوج تحلیل نمی کرد.
راستش بنده یکبار آن بزرگوار دیگر را که بجای نقد منطقی و محترمانه وقتی دست به بی حرمتی زده بود و خودش را زیادی جدی گرفته بود، دعوت به گفتگو کردم و عرض شد بجای بازی در نقش گروهبان قندلی و پهلوان پنبه وار دلیل بیاوردید، برا شفت و انواع فحاشی ها بدور از پرستیژ اجتماعی را نثارمان کرد.
بگذریم. حالا بجای این ژست های «خودگویی و خود خندی.. » و صرف تحلیل، در فضای گفتمانی «کمونیستی اقتدارگرا» و تقلیل مفاهیم اجتماعی _تاریخی اگر اندک عرضه ای دارند بحث را نه در گعده های تنگ و تاریک کوچه پشتی های خودشان که با دیگران و از زاویه های دیگر از جمله نگارنده این متن به بحث و گفتگو بپردازند «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد».
@BarayeAzadi
مانیفت آنارشیسزم جمع گرایانه و تحلیلی متفاوت استعماری از سرمایه داری.
فقر، علت نخستین ثروت بود. این فقر بود که نخستین سرمایه دارها را ساخت. زیرا پیش از «انباشت ارزش اضافی، - که از آن بسیار شنیده ایم - مردم باید آن قدر فقیر بوده باشند که به فروش نیروی کار خود رضایت دهند تا از گرسنگی تلف نشوند. این فقر بود که سرمایه دارها را ساخت. و اگر شماره فقرا در قرون وسطا آن قدر پرشتاب افزایش یافت، به علت جنگ ها و لشگرکشی هایی بود که از پی تشکیل دولت های ملی روی دادند و افزایش ثروتی که از استثمار شرق نشأت می گرفت. این دو عامل، پیوندهایی را از هم گسیختند که اعضای اجتماعات کشاورزی و شهرنشین را به یکدیگر پیوند می داد و به مردمان یاد دادند که به جای اصل همبستگی و انسجام که در زندگی قبیله ایشان جریان داشت، بر اصل حقوق ها پای بفشرند. اصلی که مطلوب استثمارگران بود.
این انسجام، همان اصلی است که باید از بطن انقلاب بیرون آید. انقلابی که بتوان نام انقلاب اجتماعی را بر آن نهاد؛ نامی خواستنی برای گرسنه ماندگان، سرکوب شدگان و رنجبران!
و اینگونه خواهد بود. زیرا آن روز که نهادهای کهن، به ضرب تبر پرولتاريا فروپاشید، صدای مردم فریاد برخواهد آورد: «نان، سرپناه، آسودگی برای همگان!» و این بار، این صداها شنیده خواهد شد، مردم خواهند گفت: «بیایید اشتیاقمان به زندگی، به شادمانی و به آزادی را که هیچگاه سیرابش نکرده ایم، فروبنشانیم و بعد، زمانی که این لذت را چشیدیم، کار امحای آخرین باروهای سلطه طبقات متوسط را هم از میان خواهیم برد: اخلاقیاتی را که از دفترهای حساب، از فلسفهٔ «بدهکار_بستانکار» و نهادهای «مال من، مال تو» برآمده است. همان گونه که پرودون گفته است: «در ویران ساختن است که می سازیم» ما نیز در این ویرانی به نام جمع گرایی آنارشیستی، جهانی نو خواهیم ساخت.
پتر کروپتکین، تسخیرنان، رضا اسکندری،، نشر افکار 1398،چ اول، ص284،285
@BarayeAzadi
استقلال و تنهایی، در تناوب با زمانی که در جامعه گذرانده می شود. آن چیزی است که طبیعت بشر بدان تمایل دارد.
به همین دلیل، ناممکن بودن تنهایی در زندان، یکی از سخت ترین شکنجه ها برای زندانی ها است.
از َسویی دیگر، حبس در زندان انفرادی، در صورتی هم که به تناوب با حضور در جامعه همراه نباشد، شکنجه ای جدی است.
@BarayeAzadi
نان، آزادی، فراغت
اگر انقلاب اجتماعی باید قوت روزانه همگان را تضمین کند، از آن رو است که بتواند لذاتی را که امروز برای اقلیتی محدود کنار گذاشته شده، به همه ما بچشاند؛ برای آن است که فراغت و امکانی را برای توسعه توانایی های ذهنی در اختیار همگان بگذارد.
پس از آنکه مسئله نان برای همیشه حل شد، عالی ترین هدف ما فراغت خواهد بود.
@BarayeAzadi
ترامپ فارغ از هر کنش و قضاوتی نشان داد ایالات متحدهٔ آمریکا بزرگترین و طولانی ترین تقلب تاذیخ را در لوای دموکراسی داشت اما امروز با برافتادن نقاب از چهرهٔ این نظم متقلبانهٔ سیاسی توده های مردم بیش از هرچیز به ماهیت نظام سلطهٔ جهانی آگاهی یافته اند.
@BarayeAzadi
تاریخ ورق خورد، آگاهی برگشت ناپذیز است. توده های آمریکایی در یک لحظهٔ تاریخی که پیامد فرایندی طولانی و بطئی بوده به آنِ «نفی و ارتقای» سیاسی و انقلابی دست یازیدند. زنده باد جنبش مردم
@BarayeAzadi
پیتر کروپتکین آنارشیست در کتاب «تسخیر نان» از گستردگی آزادی فردی پیامد روند طبیعی جامعه می گوید: با همگانی شدن تحصیلات و یکسانی مدارک، درهای موزه ها، باغ های علمی، کتابخانه ها و همایش های سالانه و... بروی یکایک اعضایش باز می گردد، خواه آن عضو داروین باشد، یا یک یک آماتور.
@BarayeAzadi