پیشنهادی متین، مستند، عاقلانه و کارآمد
ماندگار در تاریخ👌
/channel/armanshahr_tk/4180
دل تنگ بوسه های خاک
پارچه ای سفید
آرامشی جاودانه
کدامین رؤیا در خود غرقه خواهد کرد مرا؟
ای کاش آن قدر فقیر نبودیم تا برای پایمال شدن چیزی به جز قلب هایمان را تقدیم سرنوشت می کردیم.
@BarayeAzadi
🖋 فرجام شناسی مسیحی و مارکس.
🔹از دیدگاه مارکس با پیدایش بورژوازی متقدم و کاپیتالیسم متأخر، آمدن مسیح، یعنی امکان رستگاری ( سعادت مند شدن) انسان ها از طریق مسیحیت، دیگر تقلیب یافته و ناممکن شده است، زیرا هرگاه در زمان مسیح بخواهد بازگشت کند، زمان آمدن او یک روز پس از زمان موعود آن خواهد بود، که دیگر به آمدنش نیازی نیست. چرا که در حقیقت این خودِ جهان ابلیسی سرمایه داری است که ظاهراً آیین های مسیحیت را به نحو بازاری و تجاری حفظ نموده است، ولی باطناً سد راه ظهور واقعیت پیام مسیح شده است.❌
@BarayeAzadi
رقابت انسان ها و ایده ها، تنها اصل سازمانی جهانی شدن است. تفمیک بنابر اصل رقابت برای انسان ها همان نقشی را ایفا می کند که تفکیک ژنتیکی برای مورچگان
با زدودن هر خصلت احتمالی از واقعیت نابرابری، در واقع خود امکان آزادی را از بین می بریم. جامعه انسانی به شرطی آزاد است که طبیعی نباشد. آزادی یک ساخت سیاسی است.
@BarayeAzadi
بر خلاف عقیدهٔ نیچه
شفقت اخلاق بردگان نیست و بدون شفقت وجود انسانی مانند صحرای بی آب و علف
🖍 ژان ماری گوبو
@BarayeAzadi
حتی در لائیک ترین دموکراسی ها، انتخابات که شاخصه زندگی مدرن و دموکراتیک است، یکی ویژگی مذهبی را درون خود دارد.، رای دادن.
انگا ر که نوعی تشهد است، نوعی غسل تعمید،
گویی موجود انسانی تا شهروند نباشد، انسانیتش کامل نیست.
@BarayeAzadi
در کشوری که فضای دانشگاهی، رسانه ای، هنری و روشنفکری آن دربست در اختیار حزب مترقی دموکرات است و آنها توانسته اند خود را به عنوان نماینده تحصیل کرده های لیبرال آرمان خواه جا بزنند، شوایتزر یک تنه و با شایستگی های حرفه ای و قلم توانایش، صدایی برای ضدیت با این رویکرد بوده است. در واقع نوشته ها، مقالات و کتاب های او نه بیانیه های سیاسی تعصب آمیز که منطبق با استانداردهای اساسی روزنامه نگاری تحقیقی هستند و بنابراین اکثر ادعاهایش را مستند به اسناد و مدارک و نقل قول های رسمی سیاست مدارانی می کند که هدف و شکار نگاه تیزبین او قرار می گیرند
@BarayeAzadi
سانسور، دیده بانی است که خودش به قهرمان شلیک می کند...
مشکل ما با سانسور این است که خودش آرمان را انکار می کند.
@BarayeAzadi
در تعریف هنری لفور، فیلسوف چپ فرانسوی «توتالیتاریسم» ؛ بیش از آن که « دروغ بزرگ باشد» که از بیرون بر افراد تحت سلطه حادث می شود. حکمرانی توهمی تلقی می گردد که، تا حدی مشخص، خود افرادتحت سلطه در آن مشارکت دارند
@BarayeAzadi
رابطه با چین رو که جناب لاریجانی پیش میبره و پیام مهم به پوتین رو آقای قالیباف میبره. وزارت خارجه و وزیرش هم کشک!
برام سئواله اینایی که دنبال ریاست جمهوری هستن، چی توش دیدن؟
@armanshahr_tk
پاسخ:
تحدید قدرت از طریق عامل مردم.
دموکراسی علیه دولت مطلقه.
@BarayeAzadi
وقتی اظهار نظری چندان برآشفتهمان میکند که لب به دشنام باز میکنیم، به واقع آن، موضع عقلانی و انسانی نیست، که با اندیشیدن آزادانه انتخاب شده باشد. خشم از نظر دیگری و خشونت کلامی نشانهی جایگیری تعصبی است که از ما نه انسانی خردمند که آدمک دست آموز سلطه ساخته چونان مترسکی..
@BarayeAzadi
مردم برای تغییر و نو کردن ساختارهایشان حقی ابدی و نامشروط دارند.
لحظه ای که ساختار، دیگر بیان راستین ارادهٔ مردم نباشد، به توهمی بدل می گردد.
بازتولید سلطنت مقدس.
https://twitter.com/DavariAbdolreza/status/1357169643664912391?s=19
توصه می کنم از مرورگر duke duke go استفاده کنید، فوق العاده است. و از طرفی سلطه گوگل را هم می شکنید.
@BarayeAzadi
در جامعه اطلاعاتی (عصر فراگیری رسانه و دسترسی عمومی به اطلاعات) توقع شفافیت از زمامداران از مطالبات اصلی دموکراتیک است. تمامی قدرت و بخش هایش باید در معرض روشنایی و مناظرهٔ عمومی و انتقاد قرار گیرد
از آنجا که بخش اصلی کنش سیاسی ادارۂ مستغلات نیست بلکه تعریف و تجسم ارزشهای یک جامعه است، لذا، شناختن و ارزیابی رفتار خصوصی رهبران سیاسی جامعه، طبیعی است؛ هدف دانستن این است که آیا رفتار خصوصی آنان بازتاب عینی ارزشهایی هست که ادعا میکنند؟
#مقامات_جمهوری_اسلامی
@BarayeAzadi
@dr_davari
🔹یادداشت اختصاصی
🔻آیا قدرت ، ذاتا "فساد زا" است؟ | در نقدگزاره مطلق انگارانه «فساد ذاتی قدرت»
🔸رضا واعظی راد
ویرانگریهای بی برنامه ( بنام رویکردهای پست مدرنی) بر خاسته از فرط استیصال و نا امیدی برخی نحله های و جریان های روشنفکری و شبه روشنفکری از سویی،وتبلیغ با برنامه و بی امان،اما کاملاً پنهان قدرت های سلطه گر برای اشاعه آن در جهان ازسوی دیگر،برای ایجاد تسلیم درونی درآدمیان،با افشاندن بذرناامیدی،و بدون ارائه هیچ روزنه امیدبخشی برای آینده انقلابات ضد سلطه و کتمان آزادی وعدالت و حقیقت و آشفته سازی همه چیز،و در پایمال کردن همه حوزه های مقدسی است که قبلاً با ورود حوزه اقتصاد به قول «دورکیم» آلوده، بیمار وبه انزوا رانده شده بودند و اکنون با هجوم اینگونه فلسفه های روان گردان و گفتمان های بیمار گونه و نفی همه دستاوردهای بشری،و مطلق گرایی در نسبی گرایی،در اخلاق و زیبایی شناسی ومنطق وعلم وفلسفه وهنر ودین،گویی در حال خلع سلاح کردن توده ها و پاکسازی جهان از هرگونه مقاومت است!
اگرجنگ وساز وکارهای آشکار آن،توده های مردم زیر سلطه را خلع سلاح کرده و به تسلیم ظاه ی و از سر ناچاری می کشاند.فلسفه های هیچ انگار و آشوب گرایانه و شبه فلسفه های مطنطن و پر طمطراق،تحصیل کردگان جوامع زیر سلطه را از درون به انقیادی خطر ناک تر از تسلیم نظامی سوقمیدهد.اگر گروه اول به زندان وزندان بان نیازمندند.اینان خود زندان بانان خویش اند.شبه طغیانگران وشورشیانی که نمی دانند باید بر علیه چه بشورند.وبرعلیه چه طغیان کنند.اگر گروه کثیر نخستین را باید با زور سرنیزه به کار اجباری و اعمال شاقه وادارند.گروه دوم،با ظاهری انقلابی و شورشی بر علیه قدرت موهوم ونامعلوم و بی فاعل و عامل ومرجع و در عین حال نافذ و مقاومت ناپذیر ظاهر می شوند. چرا که به زعم برخی بزرگان نونیهیلیست« ورای قدرت جز قدرتی افزون تر وورای بی عدالتی جز بی عدالتی بزرگ تر وجود ندارد.»! بنا بر این از تساوی طلبی و عدالت خواهی و آزادی بخشی تنها به همترازی همه روایت ها و قرائت ها والبته به جز نظریات استقراضی خودشان بسنده می کنند.
و چه می شود گفت؟
هنگامی که میبینی برخی تحصیل کردگان نا امیداز لاهوت وناسوت و عالم کبیر وصغیر! به تبعیت و تقلید از برخی فلاسفه غربی،که بحران فلسفی و تمدنی غربی و بحران های روانی برخاسته از آن را در وجود خویش،توأمان باز می تابانند.بی توجه به مختصات تار یخی وجغرافیایی ودلایل عینی وذهنی چنین رویکردهایی،چنان «دون کیشوت»گونه و پهلوان پنبه وار با شیفتگی و خود شیفتگی و با ذوق تمام،از ویرانی جهان و ویرانگری های زعما و مراجع فکری خود و در واقع از نومیدی و شکست وعسرت بشریت،با لحنی وقرائنی سخت پیروزمندانه سخن می گویند که گویی سرداری فاتح،پیروزی وفتح الفتوح خود را باز می گوید! به نظر می رسد اینگونه سخنوری و کژروایت گری نه نشانی از صداقت در خود دارد و نه سلامت روان و نه بویی از رسالت های روشنفکری ومقتضیات رهیری اجتماعی.
چیزی که هست به قول میشل فوکو ؛«قدرت در شرایطی که بخش مهمی از خود را پنهان می کند.قابل تحمل است.موفقیت قدرت بستهبه موفقیت آن در پپهان کردن سازوکارهایش است.آیا قدرت در صورت. رسوایی چیزی قابل قبول میبود»؟
به قول جالز تیلور؛ « تحلیل فوکو اساساً با قدرت/ تسلط و پوشیدگی/ توهم سروکار دارد.او از نظام قدرت مدرنی پرده می دارد که به کلی نافذ تر ومکارانه تر از اشکال پیشین است.توان این نظام تاحدودی در این امر نهفته است که نه به عنوان قدرت،بلکه بن منزله علم یا کمال یا حتی آزادی انگاشته می شود.»
لذا یکی از مهم ترین رسالت های روشنفکران آزاده جهان این است که افزون بر افشاگری زورهای پنهان و در نقاب ها ولفافه های استتار و اختفا،به دنباال راهکارهایی برای تفوق بر منابع زور این قدرت ها برآیند و برخلاف نظر فوکو،این یک جابجایی کودتاوار قدرت نیست .زیرا در فهم قدرت،افزون بر قدر مطلق،و میزان کمّی و فیریک وارهٔ آن،کیفیت قدرت وجهت وهدف ومنابع تولید کنندهٔ آن نیز بسیار مهم است.
🔻/channel/dr_davari
امروز سالگرد بمباران درسدن آلمان توسط نیروی هوایی بریتانیا و آمریکا در سال ١٩۴۵ است. طی دو روز بیش از ٢٠هزار نفر کشته شدند و نیمی از شهر نابود شد. بمباران هوایی به منظور وادار کردن شهر به تسلیم و کشته شدن غیرنظامیان همیشه سوالی برای اخلاقی بودن و توجیهپذیر بودن آن بوده
@BarayeAzadi
بازار افق تفکر اقتصادی است، و حتی اصطلاح «بازار آزاد» نوعی حشو است. هر اقتصادی، فی الواقع همان اقتصاد بازار است، منتها صورت های بازار به کثرات عواملی است که بر عرضه و تقاضا مؤثر هستند.
@BarayeAzadi
اگر می شود قدرت شاهان و امرا را به نام مردم محدود کرد، قدرت مردم را به کدام نام می شود محدود ساخت؟!
درحالی که حاکمیت مردمی هیچ قدرتی را به رسمیت نمی شناسد. حکومت های توتالیتر این منطق را تا ریال آخر خرج کرده اند و به نام مردم _در حالی که جریانات جعلی یگانه یا دوگانه اشراف سیاسی آنها را نمایندگی می کند _ بر امورات مردم مسلط شده و حکومت می کنند.
@BarayeAzadi
در کشوری که فضای دانشگاهی، رسانه ای، هنری و روشنفکری آن دربست در اختیار حزب مترقی دموکرات است و آنها توانسته اند خود را به عنوان نماینده تحصیل کرده های لیبرال آرمان خواه جا بزنند، شوایتزر یک تنه و با شایستگی های حرفه ای و قلم توانایش، صدایی برای ضدیت با این رویکرد بوده است. در واقع نوشته ها، مقالات و کتاب های او نه بیانیه های سیاسی تعصب آمیز که منطبق با استانداردهای اساسی روزنامه نگاری تحقیقی هستند و بنابراین اکثر ادعاهایش را مستند به اسناد و مدارک و نقل قول های رسمی سیاست مدارانی می کند که هدف و شکار نگاه تیزبین او قرار می گیرند. آنچه او درباره بنیاد کلینتون نوشت، چند سال بعد در ایمیل های معروف وزیر خارجه و بانوی اول سابق آمریکا در دسترس عموم قرار گرفت که همین عاقبت باعث شد هیلاری کلینتون جاه طلب که از سال ها قبل اسب خود را برای پا جای پای شوهرش گذاشتن در کاخ سفید زین کرده بود، آن طور مغلوب تازه واردی به نام دونالد ترامپ شود که همه رسانه های بزرگ آمریکا او را مسخره می کردند که چطور جرئت کرده در مقابل ستاره سیاسی پرفروغی چون هیلاری کلینتون کاندیدا شود. حالا همین صاحب قلم تیزبین و روزنامه نگار پیگیر، کتابی درباره شماری دیگر از چهره های بانفوذ و ستاره های پرفروغ سپهر سیاسی حزب دموکرات که نام خود را «ترقی خواهان» گذاشته اند، نوشته است و ایده اولیه اش هم این بوده که فسادهای به ظاهر کوچک چگونه می توانند در وجود یک سیاست مدار تکثیر شوند و او را تماما فاسد کنند. همین دید سیاسی و آینده نگری ژورنالیستی باعث شده فصل اول کتاب خود را با نوشتن درباره زنی شروع کند که خیلی ها در زمان نگارش کتاب (سال ۲۰۱۹) به ویژه خارج از آمریکا اسمش را نشنیده بودند اما ناگهان تا معاونت رئیس جمهور که دومین سمت اجرائی مهم در ابرقدرت دنیاست بالا آمد. «کامالا هریس» آن گونه که شوایتزر در کتاب «نخبگان فساد» (با نام اصلی Profiles in Corruption) او را تصویر می کند، زن جاه طلبی است که برای بالا رفتن از نردبان قدرت هر کاری که لازم بوده کرده و از انواع بی اخلاقی ها و زدوبندها برای سری در میان سرها درآوردن ابا نداشته است. بعد هم می رود سراغ رئیس جمهوری منتخب این روزهای آمریکا، «جو بایدن»، که از نگاه خیلی از صاحب نظران، رای آوردنش تا حد زیادی ریشه در نگاه سلبی مردم آمریکا به ترامپ آن هم به خاطر اثرات مخرب اقتصادی کرونا و پاره ای موضع گیری های نابخردانه رئیس جمهوری داشت و نه شایستگی های پیرمرد آویزان به قدرتی که چهل وچند سال است شغلی جز حضور در محافل سیاسی نداشته است؛ بی آنکه کار مهمی در عالم سیاست برای کشورش کرده باشد. شوایتزر درباره بایدن می نویسد که اعضای خانواده او قبل از اینکه او با همسرش ازدواج کند، سراغ دختر (جیل بایدن) رفتند و به اطلاع او رساندند که جو امید خانواده برای رسیدن به مناصب بالای سیاسی است و روزی رئیس جمهوری آمریکا خواهد شد و او باید خود را برای این موضوع آماده کند. شوایتزر با لحن گزنده خود، بایدن را فاسدترین چهره حزب دموکرات می خواند و سند ادعایش هم فسادهای مالی گسترده اطرافیان او به ویژه پسرش هانتر بایدن و برادرانش است. جالب اینکه حالا که این متن را می خوانید، خبر آمده به زودی پرونده مالیاتی هانتر به جریان می افتد تا معلوم شود زدو بندهای گسترده او در کشورهای نه چندان دموکراتیک مانند اوکراین، روسیه و چین که عمدتا با توسل به جایگاه سیاسی پدرش صورت گرفته اند، تا چه حد قانونی بوده اند. چهره های دیگری هم در این کتاب زیر تیغ تیز افشاگری شوایتزر رفته اند که بی شک در سال های آتی در موردشان بیشتر خواهیم شنید؛ از «الیزابت وارن» محبوب محیط های دانشگاهی تا «برنی سندرز» پر مدعا و چهره های جوانی که چون درنده ای که پشت بوته ها در کمین شکاری باشد، برای رسیدن هر چه زودتر به بالاترین مدارج قدرت و فرصت طلبی خیز برداشته اند. این کتاب کلاس درسی است برای روزنامه نگاری حقیقت جو که مقهور نام ها و خروجی های رسانه ای نشود و شاخک هایش به هرگونه فساد از کوچک ترین مصادیق سوءاستفاده از موقعیت و قدرت تا اختلاس های بزرگ منابع عمومی تیز باشد.
@BarayeAzadi
جالب است بدانیم روزنامه واشنگتن پست 60 شغل جدیددر تحریریه خود اضافه کرد تا دامنه ای از موضولات حساس عمدتا متمرکز بر ترامپ را پوشش دهنده
جنگ رسانه ای و عملیات روانی #نخبگان_فساد دموکرات برای تصاحب قدرت
@BarayeAzadi
قلمرو سیاسی محلی است که اشیا، عمل و سخن با هم تناسب پیدا می کنند» به بیان دیگر، قلمرو سیاسی عرصه ای است که این عناصر می توانند گرد هم آیند. درست همان طور که به زعم هایدگر، این جایگاه، «محلی است که یک پدیدار، ذات خود را انکشاف می بخشد، جایگاه سیاسی محلی است که نیروی انسجام بخش اصل در دوره های مشخص تجلی می یابد. مراد از تجلی یابی دو چیز است: قسمی حضور یافتن یا فاش شدن، لیک همچنین قسمی علنی ساختن، زیرا قلمرو سیاسی، خود این اصل را علنی و برملا می سازد.
این تصویر که بیانگر عیان شدن همدستی همه نیروهای اشراف سیاست در صحنه سیاسی است که در ظاهر در علیه یکدیگر موضع می گرفتند، سند خوبی است از گزارهٔ مطروح بالا. و جالب تر می شود اگر بیانیه ذیل را نیز در همین چارچوب ببینیم
https://t.co/P0lspJhRZL?amp=1
@BarayeAzadi
هایدگر :
پاسخ من به پرسش چگونگی یک نظام سیاسی و چه نوع نظام سیاسی برای عصر تکنولوژیک مناسب است؟ این است که من مجاب نشده ام که دموکراسی پاسخ مناسبی باشد...
@BarayeAzadi
روزهای انقلاب ،هاتف و این ۲ خانوم در حال ضبط سرود"الله الله تو پناهی بر ضعیفان" هاتف بچه محله جوادیه تهران بود
@BarayeAzadi
چندی پیش جملهای خواندم از توماس مان، به این مضمون: نویسندهٔ واقعی کسی است که نوشتن برایش از دیگران سخت است!
@BarayeAzadi
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار بادهٔ ناخورده در رگ تاک است.
به خود خزیده و محکم چو کوهساران زی
چو خش مزی که هوا تیز و شعله بیباک است.
اقبال جان🌹
@BarayeAzadi
نظر مارکس درباب مطبوعات و رسانه های جمعی، لازم به ذکر است که در باور مارکس آزادی اندیشه از آزادی بیان جدا نیست.
«آزادی مطبوعات چشمان بیدار و همه جا حاضر جان مردم است، تجسد ایمان مردم به خود، پیوندی گویا که فرد را با دولت و جهان مرتبط می سازد... مطبوعات اقرار رُک و بی پرده مردم به خویشتن است، و قدرت رستگاری بخش اقرار امری است شناخته شده مطبوعات آینه ای است معنوی که مردم در آن می توانند خود را ببینند، و همانا نخستین شرط خردمندی ارزیابی خویشتن است.»
@BarayeAzadi
مادران و جوانان شان راچنین از خانه هامی ربایند. اینجا اروپا است، همان جا که ژست ورژن چندم حقوق بشر را دارند. نمی دانم رفقای معمم و مکلای گا که چماق ورژن های حقوق بشر را بر سر ما می کوبند، نظری ندارند؟
#اروپا
روزگار غريبي ست، نازنين
آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.
آنك قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوري خون آلود
كباب قناري
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبي ست، نازنين
ابليسِ پيروزمست
سورِ عزاي ما را بر سفره نشسته است.
@BarayeAzadi
ته جالب مصاحبه دکتر احمدی نژاد و فاکس نیوز: خوب این برجام چی هست واقعاً؟ آیا یک قرارداد است و جنبههای حقوقی در آن رعایت شده است؟ من فکر میکنم این برجام نوعی به مسخره گرفتن حقوق و قواعد بینالمللی است
@BarayeAzadi