bayramzn | Unsorted

Telegram-канал bayramzn - بایرام مجله‌سی‌

750

ارتباط با ادمین @Amb1353

Subscribe to a channel

بایرام مجله‌سی‌

https://fidibo.com/book/125294-%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D9%81%D8%B5%D9%84%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-1



لینک خرید نسخه های PDF مجله بایرام

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

معرفی و فهرست مطالب کتاب بخشیان و بیتیکچیان.

کتاب بخشیان و بیتیکچیان هم اکنون زیر چاپ است و تا پایان اسفند عرضه خواهد شد.

عنوان: بخشیان و بیتکچیان (درباره منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری)
نویسنده: علی طارمی
انتشارات: حکیم نظامی گنجه ای
تعداد صفحات: 232_ مصور (80 تصویر)
قطع: وزیری

قیمت پشت جلد کتاب 300 هزار تومان است و به زودی روانه بازار نشر خواهد شد.
✔️تخفیف تا پایان سال جاری: علاقمندان میتوانند تا زمان عرضه کتاب (پایان سال جاری) کتاب را با 20 درصد تخفیف و ارسال رایگان پستی به قیمت 240 هزار تومان دریافت کنند.

متقاضیان کتاب مبلغ مذکور را به شماره کارت 👇
5894 6315 1462 6829
به نام علی طارمی
واریز و تصویر رسید مبلغ واریزی را همراه با مشخصات خود و آدرس و کد پستی محل دریافت به اکانت تلگرامی زیر ارسال بفرمایند.

اکانت تلگرام: 
     @Alitaromi1

شماره تلفن:     
     09128410118

@bakhshies

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

بخش‌هایی از مقالۀ «بررسی برخی جزئیات در کتاب آذربایجان و شاهنامه»، علی برقی
منتشره در شماره ۷ #فصلنامۀ_بایرام. (در این مقاله دوازده مورد جزئی از کتاب آذربایجان و شاهنامه اثر دکتر سجاد آیدنلو، نقد شده است)؛


۱۲. در صفحۀ ۶۴۲، مؤلف ارجمند در نقد نظر دکتر فیض‌اللهی‌وحید مبنی بر ارتباط زن‌ایزد «اومای» (: ایزد بانوی تُرک نگهدارندۀ کودکان و زنان باردار) با «سیمرغ»، چنین نوشته اند؛

«اومای یک زن‌ایزد است و طبعاً ارتباطی با سیمرغ ندارد که در روایات اساطیری، حماسی و پهلوانی ایران نامِ پرنده‌ای بزرگ است و زال را نیز این پرنده می‌پرورد».

به باور ما، نظر استاد ارجمند دکتر آیدنلو مبنی بر بی‌ارتباطی زن‌ایزد اومای و سیمرغ، قدری عجولانه است. میدانیم که جزء اوّل واژۀ سیمرغ چه در اوستایی و چه در سنسکریت به معنی «عقاب» است (فرهنگ ریشه‌شناختی حسن‌دوست ج ۳ ص ۱۸۱۵). از سوی دیگر چنانکه پیشتر محققانی همچون ه‍. طهماسب هم اشاره کرده‌اند نام زن‌ایزد اومای بی‌گمان با واژۀ فارسی «همای» مرتبط است و میدانیم که واژۀ اخیر هم در فارسی میانه به معنی «عقاب» است. این اشتراک معنایی بین نام سیمرغ با نام زن‌ایزد اومای یکی از دلایلی است که نشان میدهد _ برخلاف پندار استاد ارجمند دکتر آیدنلو _  سیمرغ داستان زال، با زن ‌ایزد اومای در باورهای ترکانه مرتبط است که البته ما تفصیل این ارتباط را در فرصتی دیگر شرح خواهیم داد.

🆔 @turkdiledebiyat

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

سلاملار و سایغیلار
حورمتلی یولداشلار


#بایرام مجله‌سی‌نین ۹۱.جی نمره‌سی حاضیرلانیر.

بو نمره‌ده عادی یازی‌لاردان علاوه، اۆچ خصوصی پرونده‌میز اولاجاق:

۱- مرحوم شاعیریمیز اوستاد #سعید_بداغی_ابهری

۲- مرحوم شاعیریمیز اوستاد #علی_جباری_آشینا

۲- مولانا #همتی_انگورانی.

قلم صاحب‌لری دوستلاردان، بو قونولاردا یازی گؤزلویوروک.

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

#راجی

نه عشق اولایدی نه عاشق، نه حسن دلبر اولایدی،

نه آیینه نه صفا اى كؤئول، نه جوهر اولایدی.

نه ناز و غمزه نه غنج و دلال و نه عشوه،

نه عجز و لابه نه خوناب ديده تر اولایدی.

نه زولف اولایدی نه عارض، نه خال اولايدى نه خط،

نه مشک اولایدی نه مجمر، نه عود و عنبر اولایدی.

نه حسن اولایدی نه گؤیلوم، نه دسته - دسته بو زولف،

نه شه نه ملک، نه بو فوج - فوج لشكر اولايدى.

نه ابروی خم اولايدى، نه چشم نه موژگان،

نه تیغ اولايدى نه جلّاد، نه بو خنجر اولايدى.

نه رقص اولایدی نه مطرب، نه چنگ اولایدی نه تار،

نه بزم اولایدی نه ساقى، نه مى نه ساغر اولايدی.

ازل نه نشته اولایدی، سورا نه رنج خمار،

نه عيش وصل، نه اندوه هجر دلبر اولايدى.

نه اؤلدوره‌یدى خطین گلجک اوزده عشاقی،

مسیح تک نه لب لعل روح پرور اولایدی.

نه یالوارایدى رقيبه بو پایه ده عشاق،

بو مرتبه ده نه معشوق‌لر ستمگر اولایدى.

نه شور اولايدى نه بولبول، نه گول اولایدی نه خار،

نه لطف باد بهار و نه جور صرصر اولایدى‌.

نه ديل اولايدى نه قامت، نه قلب اولایدی نه روح،

نه شمع و شعله نه پروانه نه سمندر اولایدی.

نه گول نه عطر، نه شمشاد اولایدی، نه شانه،

نه زولف اولایدی، نه مشاطه، نـه بـو زیور اولایدی.

نه شرحه - شرحه اولايدى بو سينه تيغین‌له،

نه شرح دفتر درد و بلا، نه مسطر اولایدی.

جفاى يار ايله عشاق اینجیمز ای کاش،

نه سن‌ده ممکن او، من‌ده نه بو میسر اولایدی.

نه هجر اولایدی نه گریه، نه کونج غم نه بو آه،

نه آب و آتش و خاک و هوا مخمر اولایدی.

نه طفل اولایدی نه مكتب، نه درس اولایدی نه علم،

رموز عشق نه دیل‌لرده بئيله ازبر اولایدی.

نه کوى يارى قويوب خلق ائده‌یدی میل بهشت،

نه شیخ اولایدی، نه مسجد، نه وعظ و منبر اولایدی.

نه دیل اولايدی نه ديده، نه اشک خون آلود،

نه كان اولايدى نه دريا، نـه لعل و گوهر اولایدی.

نه اجتناب اولایدی نه توبه، نه ده پرهیز،

شکست توبه نه پیمان‌دن فزونتر اولایدی.

مذاق «راجی» نه شیرین اولایدی نه بئله تلخ،

نه هجر زهر هلاهل، نه وصل شكر اولایدی.

#کور_عرب_ماهنیسی
#حسین_جاوید
#راجی_تبریزی

/channel/Alimohamadbayani

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

🔹کور عرب ماهنی‌سی


سؤز: حسین جاوید
دیکلمه: آیناز رضازاده
اوخویور: عالیم قاسیموو


ایضاح: #حسین_جاوید بو شعری #راجی_تبریزی‌دن اقتباس ائتمیش.



راجی تبریزی:

نه عشق اولایدی نه عاشق، نه حسن دلبر اولایدی،

نه آیینه نه صفا ای کؤنول، نه جوهر اولایدی.

نه ناز و نه عمزه، نه غنج و دلال و نه عشوه،

نه عجز و لابه نه خوناب دیده تر اولایدی.....

راجی‌نین بو اوزون شعرینده، فلسفی بوشلوق و تشکیک و حرمان گؤروْنور،
آما حسین جاوید اؤز اقتباسیندا اجتماعی مساله کیمی بو بوشلوق لا یاناشیر و بئله‌لیک له اؤز اعتراضینی اعلان ائدیر.

حسین جاوید بو شعری «شیخ صنعان» نمایشنامه‌سینه یازمیش.
#فکرت_امیروف دا بونون آهنگینی بسته‌له‌ییبدیر

#کور_عرب_ماهنیسی
#حسین_جاوید
#راجی_تبریزی

/channel/Alimohamadbayani

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

بایرام‌ین بو نمره‌سینی اوخوماغا چوخ اوشخونوردوم، بونلا بئله گئچن نومره‌لره گؤره، الیمه گئج چاتدی!
یئتیشن گوندن اوخوماغا باشلادیم، دیلیمیزدن تاریخیمیزدن آددا-بوددا بیر نه‌لر بیلدیگیم حالدا، بایرامین بو نومره‌سی بوتون منه یئپ-یئنی بیر بیلگی‌لر وئریب، منسجم خلاصه بیر حالدا اولان یئنگی مطلبری اوخودوم.

جناب طارمی‌یه تبریک و الیز-قولوز وار اولسون دئییرم، داواملی ایشلرینی آرزیلاییب گله‌جکده باشقا یازیلارینی اوخوماغا اومود ائدیرم.
بایرام مجله‌سینه ده بئله بیر دگرلی اثری یایماق اوچون تشککورومو بیلدیریرم.
یولونوز داواملی اولسون. 🙏

محمود فقیه



/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

🔹تحليل زبانشناختي كاربرد استعاري اسامي گل‌ها در زبان تركي

با مطالعه موردی اشعار شاعران زنجان

🖌 نویسندگان: دکتر ایرج ظفری و دکتر بهزاد رهبر

محل انتشار: نشریه زبانشناخت

تاریخ انتشار: 1402

زبان: فارسی

/channel/Aydinkhazarpub

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

کوراوغلو در محیط آشیقی استانهای قم، مرکزی، تهران، البرز، قزوین و همدان.


اسدالله امیری

#فصلنامه_بایرام.
شماره ۲
مسلسل ۸۴

زمستان ۱۳۹۹


/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

دربارة قُنقُلی، گرایلی و بُرکیاروق


علی محمدبیانی

فصلنامه بایرام- سال: شانزدهم ، تابستان  1401 / 2022


اشاره:
ثبت دقیق کلمه‌ها و اصلاحات و نام‌ها و جای‌ها توسط نویسندگان و کاتبان قدیم و جدید، می‌تواند تحلیل‌های زبانی و تاریخی و ادبی را در مسیر درستی هدایت کند، و بالعکس بی توجهی به عدم درج صحیح آنها می‌تواند بانی و باعث تفسیرها و برداشت‌های غلط باشد.  قدما وقتی از کلمة «تحریف» استفاده می‌کردند نظر به همین معنی داشته‌اند. بسیاری از آنها دارای هوشمندی و حساسیت لازم بوده‌اند، اما برخی نیز بنا به دلایلی در ثبت واژگان دقت نمی‌کرده اند.

عدم ثبت درست بعضی از کلمات در متون تاریخی کلاسیک، امروز باعث سردرگمی محققان شده است که در این مطلب به چند مورد اشاره می‌شود:

مینکبرنی: لقب سلطان جلال الدین خوارزمشاه.
بُرکیاروق: این کلمه ظاهراً «بؤرکو یاریق» تصور شده یعنی آنکه کلاهش شکافته است. (فرهنگ معین ج 5، ص 257) برکیاروق لقب رکن الدین ابوالمظفر ملکشاه سلجوقی پسر بزرگ ملکشاه است که بعد از ده سال و چهار ماه سلطنت در سال 498 درگذشت. برداشت ظاهری و عامیانه از کلمة برکیاروق باعث شده که استاد معین هم آن معنی غلط را ضبط کنند. در حالی که «یاروق» یا «یاریق»  علاوه بر معنی امروزین شکاف، در ترکی قدیم به معنی روشن و نورانی بوده است که در آن صورت «بؤرکو یاریق» می‌شود، آنکه کلاه نورانی و روشن دارد که مسلما اشاره‌ایست به تاجدار بودن پادشاه سلجوقی. 
قُنقلی یا قنگلی یکی از طوایف قدرتمند ترک در خراسان و آسیای میانه. در ادامه متن درباره آن می خوانید.

دوانلو که صحیح آن دوه‌لی(شتردار) است یکی از دو تیرة ایل قاجار که چون در قسمت علیای رود گرگان ساکن بودن به یوخاری باش هم معروفند.

قوانلو که صحیح آن قویونلو (گوسفنددار) است تیرة دوم از ایل قاجار. این تیره هم چون در بخش پایین رود گرگان ساکن بودند به آشاغی باش معروف شدند. سلسلة پادشاهی قاجار توسط قویونلوها تأسیس شد.  
توجه به بحث اشتقاق در زبان ترکی می تواند مانع بسیاری از کج فهمی‌ها و ناراستی‌ها باشد. در این متن به مصدر قونماق (فرود آمدن) و اشتقاقات آن تا کلمة قنقنلی بیشتر بپردازیم.

«قونماق» (qonmaq) از دو قسم «قون»  (qon)ریشه و «ماق» (maq) پسوند و علامت مصدر ترکی تشکیل شده است. از این مصدر اسم‌های زیادی ساخته شده است که به چند مورد آن اشاره می شود:

قوناق: قوناق کلمه‌ایست ترکی که کاربردی وسیع در این زبان دارد. قوناق در اصطلاح یعنی مهمان و در لغت یعنی کسی که فرود می‌آید.
قونوق: تلفظ دیگری از قوناق که در آناتولی مرسوم است. در دیوان لغات الترک و اشعار ترکی مولانا هم به صورت قُنُق ثبت شده است.
قوناقچی: مهماندار، میزبان
قوناقجیل: کسی که مهمان نواز باشد. مهمان پرست.
قوناقلی: کسی که سفره اش همیشه باز باشد. مهمان دوست
قوناق قارا: مهمانان، مهمان و در و همسایه
قوناقلیق: مهمانی
قونات: مونس، قونوق سئور، بیرلیکده کؤچ ائدن اوبا بیرلیگی (اسماعیل جعفرزاده)
قونالغا: خرج نزول [مهمان] ( سنگلاخ)
قونولقا: قوناق یئری، قوناغا وئریلن یئمک (اسماعیل جعفرزاده)
قوندور: قونوق سئور، الی آچیق (اسماعیل جعفرزاده)
قونا قویدو: نوعی بازی دسته جمعی که حول یک گودالی به نام قونا انجام می‌گیرد. (نک به شاهمرسی)
قوناج: آشیانه (شاهمرسی)
قوناش: مقارنه ماه و پروین (شاهمرسی)
قوناس: مقارنه ماه و پروین (سنگلاخ)
قونوش: به معنی نزول و نشست باشد و نیز حساب مقارنه ماه و پروین باشد که آن را قوناش و قوناشیق هم گویند.
قونشو: همسایه، کسی که در کنار شما فرود آمده است.
قونشولوق: همسایگی
قونوم قونشو: در و همسایه
قونقا: ارّابه، گاری و وسیله ای که بر روی آن فرود می‌آیند و یا سوار می‌شوند. (بعضی لغت نویسان قونقا را کلمه‌ای روسی دانسته‌اند، آما به نظر می‌رسد این لغت از ترکی قپچاقی قفقاز آمده، مثل کلمه «اُتو» که آن هم ترکیست و به اشتباه گمان برده‌اند که روسی است. اوتو از مصدر اوتمک به معنی سوزاندن مو و پر گرفته شده است.)

قونقالی/ قنقلی / قنگلی: دارندة گاری و ارّابه. اصل آن به احتمال زیاد «قونقالی» است یعنی دارندة قونقا و ارّابه باشد. نام قبیله‌ای ترکی که دارای ارابه‌های فراوان بوده‌اند. این نام در کتاب‌های تاریخی عصر سلجوقی و خوارزمشاهی به صورت «قنقلی» و یا «قنگلی» ثبت شده است.
شبیه چنین ساختاری در نام یک طایفة دیگر ترکی هم دیده می‌شود، مثل ایل «گرایلی». گرایلی از منتسبان ایل بزرگ جغتای است. پروفسور فاروق سومر در حق گرایلی می‌نویسد:👇👇👇

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

طُغرا سوریه و عراق‌دا

مصطفی رزاقی

فصلنامه بایرام- سال: شانزدهم ، تابستان  1401 / 2022

بایرام مجله‌سی‌نین اوچونجو (مسلسل 85) شماره‌سی‌نین جلدینده بیر گؤزل طاوسا بنزر تصویر هر گؤره‌نی مسحور ائدیر. بو تصویرین مقاله‌سی بایرامین ایچری‌سینده علی طارمی جنابلاری‌نین «خط طغرا، نشان حاکمیت بر اتحادیة ترکان اوغوز» مقاله سی دیر. همین مفصل مقاله بو علامتین معناسینی و تفسیرینی تاریخی منبع لرین اساسیندا گتیریر و اؤزو بیر یئنی نظریه ایره‌لی سورور و بو علامتی اوغوز تورکلری‌نین اتحادیه‌سینه حاکمیت معناسینی داشیمانی وورغولاییر.
مقاله نین ایچینده گتیریلمیش تاریخی طغرالاردا جذاب دیرلار. همین جذابیت، انسانی مقاله‌نین باشدان آیاغا اوخوماسینا چکیر.
من به مقاله‌نین یانینجا طغرا کلمه‌سی حاقینده بیر مستقل تحقیق ده باشلادیم. ایلک اوّلده ذهنیمه گلدی کی بو کلمه‌نی یای مقصوره ایله ده گؤرموشم: «طُغری ». بورادا بو سؤال مطرح اولدو کی بو کلمه تورکو‌دورسه، نییه عربی کلمه‌لر کیمی یای مقصوره ایله یازیلیب. اونا گؤره عرب امکداشلاریمدان بو کلمه‌نین معناسینی سوروشدوم. اونلار اینترنت آختاریشیندا بو کلمه‌نین یانیندا گلن کلمه ایله داها چوخ تانیش ایدیلر. عربی توضیح‌لرده طغری کلمه‌سینی «طره» کلمه‌سی ایله مترادف یا او کلمه‌نین دگیشیلمیش فورمو توتورلار. بو یول «طره» کلمه‌سی عربی اؤلکه‌لرده داها چوخ خلق ایچینده تانیش دیر.
عراقلی یولداشیمیز دئدی بیز اوشاق ایکن، اوشاقلیق اویونلاریندا بیر دمیر سکه‌نی گؤیه آتاردیق و اونون هانسی طرفی اوزده اولسایدی، اونونلا اویون باشلاردی. سکه‌نین تصویرلی اوزونه «طره» و یازیلی اوزونه عامیانه تلفظ ده «کِتبه» دئیردیک. بو عکس عراق‌دا معمولاً بیر خورما آغاجی‌نین عکسی اولاردی.
سوریه‌لی امکداشیمیز دئدی: بیز ده سکّه‌نین تصویرلی طرفینه «طُرّه» دئیردیک. آنجاق اونلارین تصویری بیر عقاب عکسی ایمیش. سوریه ده یازیلی اوزه «نقش» دئیرمیشلر.
بونلاری ائشیدندن سونرا، من او توضیح یادیما دوشدو کی طغرانی تورک‌لرین چوخ سئودیگی افسانه‌وی قوش «طغرا» یادینا دوشدوم. اوّلاً بونو دئییم کی نظره گلیر عربی ده طّره کلمه‌سی همان طغرا کلمه‌سی‌نین تصحیف اولموشودور.
بو قوش نظریه‌سی او سکه‌نین اوستونده‌کی عقاب تصویری ایله من‌ده بیر حدس اویاندیردی کی طغرا علامتی‌نین عکسی ده بیر قوشا بنزر بیر تصویر دیر. اونا گؤره اونو کلی حالت‌ده آشاغیداکی تصویر کیمی چکدیم.
بو تصویرده ایکی ایچ ایچه بیضی‌لر بو قوشون دؤشو و او بیضی‌لرین ساغ اله اوزانان دسته‌لری اونون قویروغو و اوچ الف یا اوچ دیک اوخ دا اونون بوینو نظرده توتولوب (کلّه‌نی من آرتیرمیشام کی تصویر کامل اولسون.).
بو تصویری چکندن سونرا، بیر داها طغرانی آرادیقدا همین خطّی بعضی خوشنویس‌لر دوغوردان دا بیر قوش شکلینده دؤندردیکلرینی گؤردوم. (بلکه ده قاباق‌دان همین تصویرلری گؤرموشدوم کی اونلار منیم ذهنیمه تأثیر قویوب!)
تصویرلرینی آدرسی: http://novintahrir.ir/post/toghra
بو فرضیه‌یه بیر دلیل ده بو ایدی کی، قازاق تورکوسونده «توراغای» کلمه‌سی قوش («سئرچه») معناسیندا ایشله‌نیر. هر حال بیر ابتدایی فرضیه‌دیر. آنجاق جناب علی طارمی‌نین پیشنهادینا گؤره یازدیم کی او مقاله‌نین داوامی اولموش اولا.
22/11/1400

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

Прописи для изучающих уйгурское письмо. 15 в.
В начале текста - басмала на арабице и уйгурице.

Иллюстрация:
طارمی علی. بخشیان و بیتیکچیان: دربارهء منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری// بایرام. - تابستان، ۱۴۰۲/۲۰۲۳.

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

کوراوغلو داستانی‌نین یارانیشی

محمدعلی نقدی


فصلنامه بایرام
شماره ۲ (مسلسل ۸۴)
زمستان ۱۳۹۹
ترکی با الفبای لاتین.

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

[1] - برادران گریم، یاکوب (۴ ژانویه ۱۷۸۵ – ۲۰ سپتامبر ۱۸۶۳) و ویلهلم گریم (۲۴ فوریه ۱۷۸۶ – ۱۶ دسامبر ۱۸۵۹)، اهل هاناو، از زبان شناسان، پژوهشگران و دانشوران آلمانی بودند که به علت گردآوری و انتشار داستان‌های فولکلور عامیانه و قصه‌های پریان مشهور شدند. برادران گریم نخستین اثر خود را به نام « قصه های خانه و خانوادگی» در سال ۱۸۱۲ منتشر کردند. آنها مطالعاتی در زمینه زبان‌شناسی داشتند (مانند قانون گریم) و یک فرهنگ لغات برای زبان آلمانی هم نگاشتند.
معروف‌ترین داستان‌های فولکلور آنها عبارتند از: «سفید برفی»، «راپونزل»، «سیندرلا»، «هانسل و گرتل»، «شنل قرمزی» و «شاهزاده خانم و قورباغه». فیلم سازان و کارگردانان مشهور با حمایت و سرمایه کمپانی والت دیزنی براساس این افسانه‌ها، فیلم‌ها و کارتون‌های زیبا و جذابی ساخته‌اند. تصویر این دو برادر بر روی اسکناسهای 1000 مارکی آلمان چاپ شده است. ایشان از بنیانگذاران فرهنگ ملی آلمان به حساب می آیند.

[2] - بیجاسازی ترجمه ای از اصطلاح انگلیسی dislocation. این اصطلاح را رضا ضیاء ابراهیمی در کتاب «پیدایش ناسیونالیسم ایرانی، نژاد و سیاست بیجاسازی» بکار برده است و منظور از آن این است که ناسیونالیسم ایرانی از بدو تشکیل هیچگاه بومی و اینجایی نبوده است و صرفاً شعبه ای از ناسیونالیسم غربی بوده است. با همان طرح مسأله اروپایی از ناسیونالیسم. این نوع ناسیونالیسم به خاطر طرح مساله ای مقلدانه، به پاسخهای مقلدانه رسیده است. طرح مساله و پاسخهایی که ربطی به اینجا ندارد، بلکه دقیقا «بیجا» است. به نظر میرسد ناسیونالیسم ایرانی حتی توان تطبیق خود با همان نسخه‌های جدید و تکثرگرایانه اروپایی خود را هم از دست داده و صرفا نسخه ای کلاسیک و عقب مانده‌تر آن است. ملغمه ای از دوگانه سازی‌های جعلی از تخاصم دینی و مذهبی و نژادی و عطف به ماسبق کردن آن با چاشنی نوعی رومانتیسم که نامش را «تاریخنگاری»! گذاشته است. این نوع روشنفکری بی‌آنکه هزینه ای در تحولات تاریخی معاصر ایران داده باشد با تکیه به همان حمایتهای بیجایی (و نه اینجایی) توانست نقشی بسیار پررنگتر از آنچه استحقاقش بود، بازی کند.


/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

سال‌ها قبل، لفظ کئش(kéş) را در تداول محلی آن، در اطراف میانه، شنیده بودم. این لفظ دقیقاً معادل کَز در ترکیه استانبولی است اما تلفظ آن قدری عجیب می‌‌نماید. اگر چه دایره محدود رواج آن، احتمال ورود از زبان‌های مجاور و یا غیرترکی را تقویت می‌کند، ولی نباید فراموش کرد که لغات اصیل و رایج قدیمی، گاه در حوزه‌های بسیار محدودی باقی می‌مانند و احیاناً به طور کامل از حافظه یک قوم پاک می‌شوند. برای مثال با آن که گزلیک و گزلک در فارسی و لهجات محلی ایران رواج قابل ملاحظه‌ای دارد، اما در ترکیه فقط در امیرداغِ ولایت افیون با املای کَزلیک و معنای "چاقو و کارد" باقی مانده است.

باری توجیه تبدیل گز به کئش آسان نیست؛ زیرا جدای از توجیه تبدیل صدای فتحه به é (بسته/ قاپالی)، تبدیل ز>ش نیز به سهولت میسور نیست. بر این اعتقادم که در اصل، کئش متحول شده از کَز ترکی است. اما تحت تاثیر کشیک دخیل از مغولی قرار گرفته است. این حدس، هم تبدیل فتحه به کسره یعنی é<ä را به خوبی توضیح می‌دهد و هم تحول معنایی را تبیین می‌کند.

اما در خصوص سؤال مقدری، که نوعاً نسل جوان علاقه‌مند به ترکی‌نویسی می‌پرسند، یعنی این‌که آیا می‌توان از این الفاظ در زبان امروزی استفاده کرد؟ و اگر می‌توان، کدام یک بهتر و صحیح‌تر است؟ مختصر و مفید بنویسم: هیچ یک از سه شکل کئش/ کئز/ کَز را اشتباه نمی‌دانم(و همین طور فرم حاشیه‌یی‌تر گَز را)، اما دو شکل کَز و کئش را با حال و هوا و اقلیم ترکی آذربایجان سازگارتر می‌بینم. والله اعلم بالصواب.



http://qopuntular.blogfa.com/post/76



/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

معرفی و پیش فروش کتاب بخشیان و بیتیکچیان:

▪️شاید بیست سال پیش بود که برای اولین بار تصویر یکی از صفحات نسخه ای از کتاب عتبه الحقایق را به خط اویغوری دیدم. کتابی ترکی - اسلامی کــه بــه خـط اویغوری نوشته شده بود. کتابت کتابی با محتوای اسلامی با چنین خط پیچ در پیچ و دلربایی برایم عجیب و غریب مینمود. بعدها که گاه گاهـی بـا چنین متونی در میان کتابها برخورد میکردم پی بردم این خط نه تنها در کتابت عتبه الحقایق بلکه در متون دیگر هم استفاده شده است، حجم عظیم و قابل توجهی از اوراق و متون ترکـی بـه ایـن خــط در میان نسخ خطی کتابخانه ها و موزه های جهان پراکنده بود. با مشاهده ایــن نـوع مــتون ســـؤالاتی در ذهنم شکل گرفت. این متون چه هستند؟ منشأ این خط چیست و از کجا آمده است؟ چرا با وجود محتوای اسلامی آن نه به خط عربی بلکـه بـه خـط اویغوری نوشته شده اند؟ این متون چه فرقی با متون ترکی که به خط عربی هستند دارند؟ اصرار بر استفاده از این خط از کجا سرچشمه میگرفت؟ نویسندگان و خوانندگان این متون چه کسانی بوده اند؟ محتوای دقیق این متون چه بوده است؟ جغرافیای استفاده از این خط کجا بوده است؟ در کدام اعصار نوشتن به این خط مرسوم بوده است؟ و... جستجو درباره پاسخ این سؤالات سخت بود چه توضیح قانع کننده و جامعی در این باره در کتابهای چاپ شده در ایران وجود نداشت چیزهایی میشد از منابع انگلیسی و ترکی استانبولی درباره این متون به دست آورد ولی این توضیحات هــم عطش سؤالات را رفع نمیکرد. شروع به نوشتن آنچه در این باره دریافتـه بــودم کــردم که حاصلش چند مقاله کوتاه بود که در مجله بایــرام منتشر شد.

▪️با گذشت زمان و تفحص در متون چاپی و نسخ خطی دریافتم که این اوراق پراکنده با موضوع منشیان و دبیران ترکی نویس دربارهای حاکمان ترکتبار مخصوصاً در عصر ایلخانی و تیموری در ارتباط است. موضوع منشیان و نویسندگان ترکی نویس این دوره ها موضوعی بود که تقریباً هیچ نوشته درخوری درباره اش نمیشد پیدا کرد. محققان معاصـــر ایــران اغلــب بلکه به اتفاق نوشته اند که کار دبیری و منشیگیری همواره در دستان فارسی نویسان بوده است و امرای ترکتبار تنها اهل شمشیر بوده اند و قلم را یکسره به فارسی نویسان سپرده بودند. در چنین جوی مطرح کردن اینکه این متون پراکنده ترکـی بـه خط اویغوری، نشانی از نویسندگان و منشیان گمنام ترکی نویس است، ایده غریبی به نظر میرسید ولی میتوانست هم تا حدودی به سؤالات طرح شده درباره ماهیت متون اویغوری - اسلامی پاسخی دهد و هم نوری در تاریخ تاریک منشیگری ترکی بیفکند، منشیانی که در تاریخ آنها را با عنوان "بخشی ها و بیتیکچی ها" میشناسیم.

▪️ محصول کاوش درباره این منشیان ترکی نویس کتابی شد با عنوان "بخشیان و بیتیکچیان". کتابی که ابتدا بصورت ویژه نامه در فصلنامه بایرام (شماره8/ مسلسل 90_ تابستان 1402) منتشر شد. باری با اتمام نسخه های نشریه و بنا به امر و درخواست دوستان، راغب به انتشار دوباره آن شدم و اینک توسط انتشارات حکیم نظامی گنجه ای در قالب کتاب زیر چاپ است و تا پایان اسفندماه سال جاری روانه بازار نشر خواهد شد و با هماهنگی های صورت گرفته شده در آینده نه چندان دور به ترکی استانبولی نیز ترجمه و در ترکیه به چاپ خواهد رسید. امیدوارم این اثر توانسته باشد در شناخت تاریخ و ادبیات ترکها در دوره ایلخانی و تیموری گامی برداشته باشد.

▪️ گفتنی است در چاپ کنونی از حیث محتوایی، اصلاحاتی جزئی نسبت به ویژه نامه بایرام اعمال شده است. قطع همچنان وزیری است ولی از لحاظ شکلی بکلی دگرگون شده است، از جمله اینکه چاپ کنونی در 232 صفحه بوده تمامی تصاویر و اسناد 80 گانه آن برای رساترشدن مطالب کتاب، از پایان به داخل متن منتقل شده است.

▪️قیمت و تخفیف: قیمت پشت جلد کتاب 300 هزار تومان است و علاقمندان میتوانند کتاب را با تخفیف 20 درصدی و ارسال رایگان پستی به اقصی نقاط کشور به قیمت 240 هزار تومان پیش خرید بفرمایند. لازم به ذکر است تخفیف و ارسال رایگان شامل پیش خرید کنندگان کتاب تا پایان اسفند امسال خواهد بود.

▪️شماره کارت جهت خرید👇

5894 6315 1462 6829
به نام علی طارمی

متقاضیان کتاب لطفا رسید مبلغ واریزی و آدرس خویش _جهت ارسال کتاب_ را از طریق تلگرام ارسال بفرمایند. ( متاسفانه فعلا صفحه ای در سایر شبکه های اجتماعی از قبیل اینستاگرام و فیس بوک و توییتر و... ندارم)

اکانت تلگرام: 
    @Alitaromi1
شماره تلفن:   
   09128410118

علی طارمی_ پنجم اسفندماه 1402

@bakhshies

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

صفحاتی از معراجنامه ترکی به خط اویغوری_ نسخه پاریس

معراجنامه اویغوری پاریس در حقیقت فصلی از کتاب نهج الفرادیس محمود کردری است که در دوره شاهرخ تیموری به خط اویغوری برگردانده شده است. کاتب آن مَلٍک بخشی هروی* است. این نسخه حدود 60 مینیاتور زیبا دارد و یکی از شاخص ترین آثار نگارگری تیموری است. در این نسخه بر خلاف نگارگری اسلامی، چهره پیامبر اسلام پوشانده نشده است بلکه مانند چهره قدیسان مانوی و بودایی در سنت نگارگری اویغوری تنها هاله ای نورانی در اطراف چهره پیامبر کشیده شده است. چهره و لباسهای پیامبران و فرشتگان در این نسخه شبیه به اویغوران ترسیم شده است.

معراجنامه اویغوری نخستین بار به همت پاوه دوکورتی مستشرق فرانسوی خوانده شد ولی شهرتش نصیب "ماری رزسگای" مترجم انگلیسی کتاب شد. مقدمه ماری رزسگای اشتباهاتی داشت از جمله درباره هویت مؤلف کتاب.

*ملک بخشی، در عین حال کاتب ترجمه ترکی تذکره الاولیای عطار به خط اویغوری نیز هست. ملک بخشی سفیر و حامل پیام الغ بیک به دربار دای منک، شاه چین در پکن بوده است.

منبع: بخشیان و بیتیکچیان (ویژه نامه فصلنامه بایرام شماره 8) _علی طارمی صص 114_115با تلخیص

@Turkkitabxanasi

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

✍ سؤز: اوستاد سعید بداغی ابهری(۱۳۱۸- ۱۴۰۲ ش)

🎤 سس: مهدی اختیاری


@dastanca

/channel/Alimohamadbayani

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

کور عرب ماهنیسی گؤرکملی آذربایجان بسته‌کاری #فکرت_امیروفون، آذربایجان شاعیری یازیجی و دراماتورگو #حسین_جاوید شعرینه بسته‌له‌دیگی مشهور ماهنی‌دیر.
حسین جاوید بو ماهنینی #شیخ_صنعان درام اثرینده گتیرمیش.
امیروف شیخ صنعان تاماشاسینا بسته‌له‌دیگی ماهنی چوخ قارشیلاندی و چوخ مغنی‌لر اونو سسلندیردی.

ماهنی‌نین ایلک ایفاچیسی #محمدعلی_علیف اولوب. عصریمیزده #عالم_قاسموفون اوخودوغو کور عرب ماهنیسی دا مشهور اولموش. حسین جاوید بو شعری #راجی_تبریزی‌دن اقتباس ائتمیش ( یوخاری پست‌دا راجی‌نین شعری گلدی). 

حسین جاویدین شعری بئله‌دیر 👇:

نه عشق اولایدی نه عاشیق، نه نازلی آفت اولایدی.

نه خلق اولایدی نه خالق، نه عشقه حسرت اولایدی.

نه درد اولایدی نه درمان، نه سور اولایدی، نه ماتم

نه آشیانة وصلت، نه بار فرقت اولایدی.

کؤنول‌ده نور محبت، گؤزومده پردة ظلمت

نه نور اولایدی نه ظلمت، نه بؤیله خلقت اولایدی.

توکندی طاقت و صبریم، عدالت آخ عدالت،
نه اؤنجه اؤیله سعادت، نه بؤیله ذلّت اولایدی.


#کور_عرب_ماهنیسی
#حسین_جاوید
#راجی_تبریزی


/channel/Alimohamadbayani

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

🔹ابوالحسن راجی تبریزی

1247 – 1292 ق
1831 – 1875 م

آذربایجان ادبیاتی‌نین غزل ژانریندا نئچه شاعیر اونودولمامالی‌دیر. «نسیمی» غزلی اجتماعی بیر مسیره سالارکن، «فضولی» اونو هم ادبیات و هم عرفان‌لا باریشدیردی و رسمی محفل‌لره داخل ائتدی. «قوسی» بو غزلی داها دا یئرلی ائتدی و فولکلورا یاخینلاشدیردی و هم ده ائله بیل غزلی رنگارنگ بیر فضالارا آپاردی.

«واقف» شعری و غزلی رئال عالمینه گتیردی. «نباتی» یئرل بیر عرفان‌لا، دیلی موسیقایی بیر دئییم‌له بیر داها باش‌دان سسلندیرمه‌گه چالیشدی.

نوبت گلدی قاجار عصری‌نین بؤیوک شاعیرلرینه. اونلارین بیری تبریزلی راجی‌دیر.

علی اکبر اوغلو «ابوالحسن راجي» 1247.جی قمری ایلینده تبريزده آنادان اولموش. او بو شهرده مکمّل تحصیلات آلیب و تبریز بازاریندا تجارت ایشی له مشغول اولدو:

🔸من ایله سن گئدیب گلمک‌لیگین ترک ائیله ایسترسن،

نه هم صنف اینجیسین من‌دن، نه همکار اینجیسین سن‌دن

گؤرنده ای کؤنول بازار ایچینده یاره چوخ باخما،

او قدری قالماییب کیم اهل بازار اینجیسین سن‌دن

▫️شاعیر بازاردا «ایپ- ساپ» ایشی له مشغول اولدوغونو دا بئله نظمه چکیر:

گئدرسن یوسفین بازارینا بیرجه «کلاف» ایله

اؤزون فکر ائیله گؤر «راجی»، وئریرله، سن کی شاعیرسن!

و باشقا بیت بئله دئییر:

گئجه‌لر فکرِ یار ایلن، گونوزلر بو «کلاف» ایلن،

همی معشوقه ایسترسن، همی «راجی» مداخل سن.

▫️راجی بیر سیرا تبریز تاجرلری له بیرلیکده 1292 ه.ق ایلینده مکّه زیارتینه گئدیب و زیارت‌دن سونرا، قاییت‌باش، اونلارین گمی‌لری قیزیل دنیز (بحر احمر)ده توفانا قارشی سینیب و بوتون مسافرلری له بیرلیکده غرق اولدو. راجی‌ده بو حادثه‌ده جانینی ال‌دن وئردی.

▫️راجی‌نین غزل‌لری آذربایجان غزل‌لری‌نین ان گؤزل، یوکسک، اعجابلی و محکم اؤرنک‌لریندن‌دیر. نسیمی، فضولی، قوسی، سید عظیم، راجی، صراف و هیدجی‌نی آذربایجان کلاسیک غزل شاعرلری‌نین یئددی ذیروه‌سی آدلاندیرساق یانیلمامیشیق.

▫️ راجی‌ده ائله بیت‌لر وار کی انسانی ائشیتجک تحسینه وادار ائدیر:

حور و ملَک بو حُسن ایله ائیلر حسد سنه،
نه روح‌سن کی جان اؤزو اولموش جسد سنه.

*
اوّل جگرین سیخِ محبّت‌ده کباب ائت
اوندان سورا بو میکده‌ده میلِ شراب ائت
*
خالین قوی اؤپوم تا یئتیشیم حدِّ کماله،
هر کیم حجری اؤپسه اونا حاجی دئیرلر.

تام جناس بو بیت‌لرده نه گؤزل دوشموش:

جانه بو حسن ایلن گئجه آیی گون ائیلیسن،

قربان اولوم جمالیوه، یوخسا «گونئیلی» سن
***
داغیت او اَیری قاشین اوسته زولفِ قاره یئری،

وئر ایندی غیبت کبرادا ذوالفقاره یئری

▫️دوشونجه و فیکیر عرصه‌سینده بو غزلی ائشیدن حیران اولور و نه دئیه‌جه‌گینی بیلمیر:

نه عشق اولایدی نه عاشق، نه حُسنِ دلبر اولایدی،

نه آیینه نه صفا ای کؤنول نه جوهر اولایدی

ازل نه نشئه اولایدی، سورا نه رنجِ خمار
نه عیش وصل، نه اندوهِ هجر دلبر اولایدی ...

▫️بو جدی شاعیر هردن اؤزونه ده بیر سؤز آتیر و تجارت اهلی اولدوغونو مزاحا توتور:

دئسن «راجی»‌یه شعر یاز هی یازار،
پول آدی گتیرسن بیلک‌دن قورور.

و بعضاً زاهده قارشی، عاشق‌دن حمایه ائدیر:

عاشقین کُفرونه قرآن‌دا نه آیه یازیلیب،
کُفردیر، بو سؤزو زاهد، دئمه اؤز یانیندان.

و هردن گون تکنولوژی‌سینی تمثیل ائدن کلمه‌لردن بئله فایدالانیر:

معشوقه عاشقین بیلی رازِ نهانینی،

بو رشتة محبت اونا «تلگراف» اولور.

و البته آنا یوردو تبریزی مدام تکرارلاییر:

سابقاً ذوق وئرردی شعرایه شیراز
ایندی شیرازی گئچیب، آب و هوای تبریز.

#کور_عرب_ماهنیسی
#حسین_جاوید
#راجی_تبریزی

/channel/Alimohamadbayani

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

مقاله: کوراوغلو حماسه‌سینده آدلار

🖌 علی محمدبیانی

❎ بایرام مجله‌سی

نمره ۳
مسلسل ۸۹

قیش ۱۳۹۹


/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

وداع با غزلسرای پیشکسوت زنجانی


استاد علی جباری متخلص به آشنا، شامگاه یکشنبه ۱۹ آبانماه در زنجان دار فانی را وداع گفت و امروز در بهشت زهرای زنجان به خاک سپرده شد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر فصلنامه بایرام، علی جباری که پیش از این پنج اثر از وی منتشر شده است، در ۷۵ سالگی دار فانی را وداع گفت. علی جباری متولد ۱۳۲۷ زنجان یکی از آخرین غزلسرایان به سبک کلاسیک ترکی بود که شیوه‌ای خاص در غزلسرایی ترکی و فارسی داشت.
با اینکه پنج جلد جلد از آثار وی چاپ شده، هنوز سه جلد از جمله کلیات آثار ایشان در مرحله مجوز و انتشار است.
کتابهای پنج گانه شاعر با نام کلی «آشنا غزللر، سس‌سیز نغمه‌لر» چاپ شده که یک جلد آن فارسی و چهار جلد آن ترکی است.

/channel/Aydinkhazarpub

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

İran’da yayımlanan değerli bir Türklük bilimi çalışması...

Eserin Farsça adı:
“Baḫşiyān ve bitikçiyān;
Der-bāre-yi münşiyān-ı Türkī-nivis-i ʿaṣr-ı ilḫanī ve timurī”

Eserin Türkçe adı:
“Bahşılar ve Bitikçiler;
İlhanlı ve Timurlu dönemi Türkçe yazan münşiler hakkında”

Yazar: Ali Tarumi

Bayram Dergisi (özel sayı), Yaz 2023

Yazar bu çalışmada birincil kaynaklardan (çeşitli dönemlerde kaleme alınan Türkçe ve Farsça yazma eserler) yararlanarak İlhanlı ve Timurlu dönemi Türkçe eserler, Türkçe yazan şairler, münşiler ve bitikçiler ve bu dönem Uygur yazısının önemi ve yeri ilgili bilgi vermiştir.

Kitabın içindekiler bölümü:

Birinci fasıl: Uygurlar ve Uygur Mirası
İkinci fasıl: İlhanlı Bahşıları
Üçüncü fasıl: İlhanlı Bitikçileri
Dördüncü fasıl: Timurlu Bahşıları ve Mektup Mirasları
Sözlük
Kaynakça
Fotoğraflar
/channel/TurklukBilimi

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

👆👆
ادامه پست قبلی

«قبیلة گرایلو (گرایلی) منتسب به ایل جغتای ساکن خراسان نیز در خدمت دولت صفوی بودند.» (نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، پروفسور فاروق سومر، مترجمین دکتر احسان اشراقی، دکتر محمد تقی امامی، نشر گستره، تهران، 1371، ص 132)

همچنین «گرای» را زمین شخم خورده و مسطح نوشته‌اند. (فرهاد جوادی، ص 561) که در این صورت گرایلی یعنی دارندة زمین مسطح و شخم زده. همچنین گرای عنوان و لقب پادشاهان ترک شبه جزیره کریمه هم بوده است. چنانکه در زبان ترکی قالب شعر هجایی «بایاتی» منسوب به طایفة مشهور بایات (بیات) است، قالب شعر گرایلی هم به طایفة گرایلی منسوب است. گرایلی شعریست هشت هجایی و سه یا چهار بندی است که سه مصرع اول آن مقفّا و مصرع چهارم ترجیع آن است. همچنین «گارایلی garaylı یکی از هاواها و آهنگ‌های موسیقی عاشیقی که با کوک روحانی اجرا می شود، گرایلی garaylı یکی از ده مقام معروف موسیقی باغشی‌های شمال خراسان» (فرهنگ لغات موسیقی امینی، ص 325) 
لذا با دقت در ساختار کلمة قونقا مشابه آن را در سایر کلمات ترکی هم می‌توان دید. پسوند «قا» و «گه» از واژه‌سازهای قدیم و فعال ترکی هستند. این پسوندها در پایان اصل و ریشة کلمه قرار گرفته و اسم خاص، اسم ابزار، و اسم اعضا بدن و ... می‌سازد. (نک به ترکی هنر است، اسماعیل هادی، احرار، ص 103)
کلماتی مثل، تامقا (دامغا)، یورقا، جووقا (جوخه) اؤپگه، بؤلگه، جؤلگه، سوپورگه، قوورقا، اونورقا (ستون فقرات)، قابیرغا، چکیتگه (چکیرتگه)، دؤنرگه، داشقا، سیرغا (آسیرغا)، بلگه (سند)، و... درست بر اساس قاعده ای ساخته شده اند که کلمة قونقا ساخته شده است.

لازم به ذکر است کلمة «قونقا» در زبان روسی به صورت гонка  نوشته می‌شود که معنای «مسابقه» می دهد.*
قونقا باشی: نام محله ای در تبریز که سابق بر این محل سوار شدن کالسکه و ... بوده است.
قوندارما: ساختگی، مصنوعی
قوندارما تیکمه: تکه دوزی
قوندارا: کفش (عده ای هم این کلمه را مأخوذ از یونانی دانسته اند که احتمالاً صحیح نباشد)
قونداراچی: کفش دوز
قونداق: این کلمه به صورت قُنداق وارد زبان دری شده است. قنداق کودک، قنداق تفنگ که هر دو، محل و جایی است که کودک و اعضای تفنگ در آن قرار داده می‌شوند.
قوندورماق: نشاندن، فرود آوردن
قونوشما: هم صحبتی
قونوشقان: همنشین مناسب، خوش صحبت، زود جوش
قونو: از کلمات جدید است که از مصدر قونماق ساخته شده است و به معنی «موضوع» به کار می‌رود.
قونوت: مجتمع مسکونی (دیل دنیز، اسماعیل هادی) تیکینتی، ائو (اسماعیل جعفرزاده)
قون قون: سنجاقک، حشره‌ای که مدام بر روی آب می‌نشیند و بر می‌خیزد. در بعضی مناطق به شاپرک هم  قون قون گویند.
قونج(qonc): قسمتی از جوراب یا چکمه که ساق پا را در بر می‌گیرد. بعضی این
کلمه را قونج (qunc) تلفظ کرده‌اند.

* توضیح روسی را دوست عزیز آقای مجتبی پویا در اختیار من قرار دادند. با تشکر از ایشان.

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

کوراوغلو در قاب هنر

اکبر بیات


فصلنامه بایرام
شماره ۲ (مسلسل ۸۴)
زمستان ۱۳۹۹


/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

Почему "тюркская национальная" письменность - уйгурица не прижилась среди тюрок-мусульман? Дело не только в религиозном аспекте, но и в том, что арабская письменность оказалась более приспособленной для записи тюркских языков. Так, некоторые похожие звуки (д-т, х-къ-гъ, з-с) в уйгурской письменности передавались одной буквой, отсутствовали буквы для передачи звуков, заимствованных из арабского и персидского языков (ج، ه). Не случайно тюрко-мусульманские тексты на уйгурице для большей понятности нередко приходилось дублировать на абджаде (арабской графике).
Зачем же мусульманам - Тимуру и тимуридам - было поощрять, а местами насаждать использование уйгурицы? Дело в том, что Тимур и его потомки позиционировали себя как восстановители Монгольской империи. Одним из важных средств легитимации этого своего статуса тимуридами рассматривалось использование уйгурского письма, введенного в делопроизводство Чингиз-ханом.

Иллюстрация:
طارمی علی. بخشیان و بیتیکچیان: دربارهء منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری.

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

کوراوغلو در آیینه امثال

شعبان کریمی


فصلنامه بایرام
شماره ۲ (مسلسل ۸۴)
زمستان ۱۳۹۹


/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

طرمطاز اویغور، مشوق سلطان اولجایتو در برگزیدن مذهب تشیع:

ماجرا از این قرار است که علمای فرقه های اهل تسنن روزی در مجلس سلطان به مباحثه میپردازند و این مباحثه به فحاشی بر بزرگان قدیم فرقه ها کشیده میشود. اولجایتو مجلس را از روی غضب ترک میکند، یکی از امرای مغول به ایشان خطاب میکند که این چه خبطی بود که ما در ترک دین اجدادی و یاسای چنگیزی و قبول آیین عرب کردیم و به مذهبی فرود آوردیم که تا این حد میان علمای آن اختلاف است. آوازه این سخن میان مغولان میپیچد، از قضا در همین ایام در حین سفر اولجایتو طوفانی شدید میوزد و چند تن از همراهان اولجایتو بر اثر صاعقه هلاک میشوند. از آنجا که مغولان از صاعقه میترسیدند و آن را نشانه غضب تنگری میدانستند سلطان نیز وحشت زده راهی سلطانیه میشود. جماعتی از مغول میگویند که سلطان باید بر حسب آداب مغول بر آتش بگذرد تا دچار عاقبتی وخیم نگردد. اولجایتو رضا میدهد و جمعی از بخشیان را برای اجرای مراسم این کار حاضر میکند، بخشیان میگویند که نزول این بلا بر اثر شومی مسلمانان و مسلمانی است. آورده اند که سلطان چند ماهی در تردید بود تا عاقبت به توصیه و تشویقات یکی از امرا به نام طرمطاز، از مذاهب تسنن دلزده و مایل به مذهب تشیع میگردد، چندی بعد اولجایتو در سفر عراق پس از زیارت نجف اشرف به سبب خوابی در آنجا مذهب تشیع اختیار میکند. این طرمطاز که موجب اولیه گرایش اولجایتو به تشیع بوده، گویا فرزند بایجو بخشی_ همان معلم خط اویغوری غازان خان در کودکی_ میباشد که در ری میان شیعیان نشو و نما کرده و به تشیع گرویده بود و از زمان غازان خان از مقربان سلاطین ایلخانی بود. به تصریح مؤلف تاریخ اولجایتو، تبار او از "استخوان اویغور" _نژاد اویغور_ بود.(عباس اقبال،1364 صص 315-314 خسروی برده، 1394، صص 128_127)

منبع: بخشیان و بیتیکچیان (ویژه نامه فصلنامه بایرام_ شماره 90) ص 44

/channel/Bayramzn

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

اینجا و روشنفکری بیجا

علی محمدبیانی

فصلنامه بایرام- سال: شانزدهم ، تابستان 1401 / 2022

روشنفکری غربی یا روشنفکری برخاسته از اروپا، مبتنی بر عقلانیت و نفی حاکمیت کلیسا بود. به عبارتی دیگر آنها امر قدسی و اشراقی را به امری زمینی تبدیل کرده به نفی آن پرداختند. اتهام شرقی بودن قداست کلیسا و مذهب و عیسی و امثالهم هم راهی بود که روشنفکران معترض اروپایی برای درهم کوبیدن قدرت کلیسا و فردی کردن مذهب برای خود برگزیده بودند. در حالی‌که شرقی بودن امر قدسی چندان گزینه درستی نبود. در یونان و روم و اسکاندیناوی اعتقاد به امر قدسی یا خدایان و قوه‌های ماوراءطبیعی هم موجود بود، اما روشنفکر اروپایی صرفاً شرق را منشأ امر قدسی و به قول خودشان امر غیرزمینی و خرافی و غیررئالیستی می‌دانستند. بر همین اساس غربی‌ها امروز هم خود را اهالی عقل و منطق، و شرقی ها را اهالی احساس و اشراق و عرفان می‌دانند، اما به نظر می‌رسد چنین گزاره ای هم صحت ندارد. بنابراین نسبت دادن امر قدسی یا دین یا کلیسا و تعالیم و مسیح به خاورمیانه و عارضی بودن آن در اروپا، تاکتیکی بود برای خلع ید از کلیسا.

عجیب است روشنفکری در ایران هم که زاییده و در ذیل روشنفکری اروپایی بود، همین فرمول را در ایران پیاده کرد و ادعا کرد که مذهب و به زعم ایشان خرافات عربی! امری وارداتی هست که باید از این جغرافیا ریشه کن شود. این نحلة روشنفکری همچنین ادعا می‌کرد که قبل از اسلام تمدن و جلال و جبروتی در ایران بوده که آمدن اعراب آن را از بین برده است. طنز ماجرا اینجاست که روشنفکر اروپایی برای اثبات ادعای خود، فلسفه یونان باستان را که مثلاً مبتنی بر عقلانیت فلسفی بود به پیش میکشید. (اگرچه صددرصد چنین نبوده چون یونان منبع اسطوره و اشراق هم بوده است) اما روشنفکری ایرانی حتی نمونه های مثل اروپایی ها در گذشته خود نداشت تا آن را به پیش بکشد. چون آنچه بود اسطوره و اشراق و احساس مکاشفه عرفانی بود که شعبه‌ای از آن در شبه قاره هند و شعبه‌ای از آن در بین النهرین و شامات و شبه جزیره عربستان و شعبه‌ای در آسیای میانه و آذربایجان و قفقاز ذیل شامانیسم فعال بود.
روشنفکری اروپایی مدل برگشت به ملیت‌ها و ملت‌های اروپایی و به رسمیت شناختن تنوع‌ها را پیش کشید، که از ذیل آن دموکراسی، برگشت به خویشتن، اعتماد به نفس قومی- ملی، حس سازندگی، حس تعلق سرزمینی، بازیافت فولکلور و فرهنگ ملی(کاری که برادران گریم در آلمان کردند)[1] و ... بیرون آمد، اگرچه مستعمره جویی و بازاریابی با همة نقاط ضعف و قوت خود هم به وجود آمد.
اما روشنفکری رسمی در ایران به جای دیدن تنوع‌ها و تکثرها و رنگارنگی‌های زبانی، فرهنگی، اقلیمی و قومی و غیره، مدل «همه مثل من باشید» را پیش کشید و با مطرح کردن «ناسیونالیسم بیجاساز»[2]، هزینه‌های جبران ناپذیری را در گرده مردمان این سرزمین سوار کرد. مدل «همه مثل من باشید» باعث «وادادگی» طیف عظیمی از فعالین و نخبگان قومی- ملی از سویی و موجب «واگرایی» بخش بزرگی از نیروها و استعداد های قابل توجه از سویی دیگر شد. «وادادگی» نخبگان قومی خسارت‌های زیادی به بار آورد و اعتماد به نفس و زبان و فرهنگ‌های اصلی را به خطر انداخت و «واگرایی» هم هیجان را جایگزین خلاقیت و عقلانیت کرد.
این طیف روشنفکری که روزی خود سرکوبگر تنوع و تکثر قومی، زبانی و اقلیمی بود، امروز که خود از گود تصمیمات اخراج شده، «وای تنوع»، «وای تکثر» سر داده است که کسی دیگر صدایش را نمی‌شنود.
روشنفکری مذکور، برای ملت‌سازی و اجرای ناسیونالیسم بیجاساز و تعمیم الگوهای خود، با ارائه اسطوره‌های داستانی و ذهنی و غیرواقعی و بی ربط به اقوام، همه چیز را خدشه دار کرد. آنها حس تعلق اجتماعی، حس ایلی و قبیلگی، زبانهای کاربردی و هماهنگ با ایل و اقلیم و راهکارهای بومی شده سنتی را کوبیدند و از بین بردند و به جای آن حسّ فردگرایی، منفعت فردی، وانفساگرایی، «منه نه، سنه نه گرایی»، بی توجهی به زبان و ادبیات و فولکور بومی، عدم تعلق سرزمینی و بی‌عنایتی به محیط زیست و آب و خاک و معدن و غیره را به بدنة جامعه تزریق کردند، تزریقی که تأثیرات منفی آن سده‌ها باقی خواهد ماند.
به خاطر همین مسائل است که این گونة روشنفکری با سابقه‌ای بیش از ۱۲۰ سال هنوز نتوانسته است مختصات جامعه و مأموریتهای خود را بشناسد تا بتواند تفکر و اندیشه‌های واقعی و ماندگار در جهت توسعه و آبادانی و اخلاق و حقوق بشر ارائه دهد. آنچه گفته و نوشته و تولید کرده جز نق و انتقاد و رد و تکذیب و تحقیر دیگری نبوده است. باید اعتراف کرد این بخش از خاورمیانه مثل جاهای دیگر آن هنوز اندیشمندی تأثیرگذار و اندیشه‌ای ماندگار مبتنی بر عقل و فلسفه و رئالیسم ارائه نداده است. عجیب است حتی در عرصه علم و هنر و ادبیات هم اثری بزرگ و جهانی پدید نیآورده است.

پاورقی: 👇👇👇

Читать полностью…

بایرام مجله‌سی‌

قوپونتولار:
👆👆👆

اما در باب معنای پنجم، یعنی دفعه و نوبت و اینکه منشأ آن چیست، اختلاف نظرهایی وجود دارد. ولی قبل از خوض مختصر در آن باب، لازم است اشاره کنم که در ترکی قراخانی و دیوان لغات الترک محمود کاشغری، علاوه بر موارد فوق، از دو معنای دیگر یعنی (1) نوعی پارچه ابریشمی چینی، (2) جِرم‌هایی مانند آرد و شیر که به ته ظروف می‌چسبند، نیز یاد شده است. معنای ابریشم، آدمی را به یاد کژ/کج موجود در فارسی می‌اندازد که شهرتی دارد و لذا باید دخیل از فارسی باشد. اما در خصوص معنای دوم عجالتاً نکته‌ای برای گفتن ندارم.

درباره تکوین معنای پنجم مرحوم آندریاس تیتسه، نظری عجیب دارد. به زعم وی، احتمالاً این کلمه، که با تلفظ گَز(gez) هم در منابع و لهجات محلی ترکی ضبط شده، در اصل اقتباس یا به واقع back formation از هرگز (hergiz) دخیل از فارسی است. به زعم آن مرحوم معنای قدیمی هرگز، "دائماً، همواره" بوده و با تفکیک هر+گز کلمه جدیدی در ترکی پدید آمده است. این تحلیل به دلایل متعددی قابل قبول نیست. یک دلیل استوار برای ردّ آن، رواج این کلمه در ترجمه کهن قرآن کریم به ترکی قراخانی است. قرآن مدّ نظر که قدیمی‌ترین ترجمه موجود ترکی از قرآن است، در موزه آثار اسلامی ترکی استانبول با شماره ۷۳ نگهداری می‌شود. مترجم آن نامعلوم بوده اما مستنسخ آن محمد بن حاجی دولتشاه شیرازی در سال ۷۳۴ هجری قمری، آن را احتمالاً در شیراز کتابت کرده است. اما بیشک زبان آن قدیمی‌تر است. تحقیقات متعددی روی این ترجمه صورت گرفته که علاقه‌مندان میتوانند به آنها رجوع کنند. در عین حال می‌دانیم که لفظ "هرگز" در ترکی در سطح زبان عامه وارد نشده و صرفاً در لسان ادباء و شعرا یافت می‌شد.

سئوان نیشانیان تصور می‌کند که کز(kez) به معنای "دفع، نوبت" در ترکیِ استانبولی جدید، در اصل از کزیک (kezik) در ترکیِ قدیم متحول شده است؛ کزیک در واقع همان لفظی است که منشأ واژه مغولی و شایع کشیک محسوب می‌شود. کشیک دادن هنوز هم در فارسی و ترکی آذربایجان معادل "نگهبانی، نوبت کار و شیفت" است.

پروفسور استاچوفسکی در کتاب جدید خود فرهنگ مختصر اتیمولوژیک زبان ترکی[3] در این خصوص دیدگاه دیگری دارد؛ به زعم وی معنای "دفعه، نوبت" از معنای گَز کمان مشتق شده است و احتمالاً مراد از آن در ابتدا دفعات تیراندازی بوده است. وی برای تأیید دیدگاه خویش به اشتقاق مشابهی در زبان لهستانی (زبان مادری مؤلف) اشاره می‌کند که در آن raz هم به ضربه(Schalag) گفته می‌شود و هم به دفعه(Mal) اطلاق می‌گردد.

حقیقت آن است که هیچ یک از تحلیل‌های فوق برایم رضایتبخش نیستند. تصورم بر این است که دیدگاه استاچوفسکی به واقعیت نزدیک‌تر است. ولی به احتمال زیاد باید تاثیر و معنای کزیک/گزیک را در تحول معنایی آن دخیل دانست. زیرا معنای نوبت و دفعه در کزیک/کشیک واضح است، اما از معنای گَز کمان، قدری دور به نظر می‌آید. لذا ظاهراً آمیختگی(contamination) معنایی در ظهور کلمه گز/کز با معنای جدید، دخیل بوده است.
👇👇👇

👆👆👆

اما در باب منشأ و اشتقاق گَز/کَزِ کمان، پروفسور مارسل اردال بر این باور است که یا کلمه مزبور از بن فعل کَرتمک (=بریدن، تراشیدن) مشتق و سپس °rtg° مختصر شده است؛ فعلی که به زعم وی منشأ لفظ کَرکی(kärki) "تیشه" نیز محسوب می‌شود و یا آنکه از بُن بدون شاهد آن فعل، یعنی *kär- مشتق شده است. شخصاً این احتمال دوم را قوی‌تر و مرجّح‌تر می‌دانم. زیرا در توضیح اشتقاق گز نیز می‌تواند کمک کننده باشد. تصور می‌کنم که در اصل یک فعل*kä- به معنای "بریدن، شکستن" وجود داشته که ریشه لفظ کَس(käs) در ترکی قدیم به معنای "تکه، قطعه" و منشأ فعل کسمک (بریدن، قطع کردن) بوده است. می‌دانم که کسانی برای این فعل منشأ احتمالی هندواروپایی مطرح می‌کنند. اما تصور می‌کنم که تحلیل فوق، ضرورت چنین احتمالی را رفع می‌کند. با این فرض، فعل فرضی فوق‌الذکر *kär- نیز مشتق دیگر همان فعل *kä- مقدم‌تر خواهد بود و اشتقاق کَز(käz) از آن کاملاً بی‌نقص خواهد بود. در خصوص پسوند ـز در مطلب دیگری، انشاالله، با تفصیل بیشتری خواهم نوشت. گذشته از این‌ها، لفظ گزلیک/ گزلک به معنای "کارد کوچک، چاقوی آشپزخانه، چاقوی جیبی" هنوز در زبان فارسی و لهجات محلّی متعددی در ایران رواج دارد. بر اساس نقل محمود کاشغری، کَزلیک، "چاقوی کوچک/ کاردی بوده که با آن سوراخ باز می‌شده و زنان این نوع چاقوها را از لباس‌های بیرونی خویش می‌آویختند". اگر این نوع چاقو آویختن، رسم خاصی نبوده باشد، ممکن است کزلیک، حکم چاقوی جیبی را داشته باشد. به هر حال اشتقاق آن از کز مزبور و پسوند مشهور ـلیک(=وسیله ایجاد سوراخ یا تراشیدن) کاملاً واضح است.

***

Читать полностью…
Subscribe to a channel