MA International relations Visiting Lecturer of Political Science Instagram.com/diplomacy_cha بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
«متأسفانه در حیات روشنفکری ما دو جریان روشنفکری خیلی مسلط بودند، یکی چپ مارکسیستی و یکی اسلام سیاسی. هر دو مروّج فراملیگرایی بودند. یکی غم و غصه کارگران جهان را میخورد و انترناسیونالیسم کارگری... و دیگری اسلام را سیاسی کرد و دغدغهٔ جهان اسلام داشت؛ هیچکدام به ایران فکر نمیکردند.»
امروزه ایرانگرایی عقلانی در ایران در حال گسترش است....
🔦شب حمید احمدی
یکشنبه، ۴ خردادماه ۱۴۰۴
خانه اندیشمندان علوم انسانی
@bestdiplomacy
🔵🔴در حالت تخاصم با امریکا توسعه ای در کار نخواهد بود!
در کتاب «تازهبه دوران رسیده» می خوانیم که چگونه چین در سه دهه گذشته با بهرهگیری از یک استراتژی نوآورانه به جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی رسید بی آنکه وارد جنگ یا رویارویی مستقیم با ایالات متحده شود.
چینی ها یک استراتژی سه وجهی داشتند: نخست، تقلید یعنی پیروی از رویکرد ها و سیاست های قدرتهای بزرگ نظیر مشارکت در نهادهای بینالمللی و تجارت جهانی (فعالیت به عنوان نگهبانان صلح سازمان ملل و سازمان های مالی جهانی). دوم، فرصت طلبی یعنی استفاده از خلأهای موجود در نظم جهانی و ضعفهای رقیب یعنی ایالات متحده (ایفای نقش میانجی در روابط بین کشورهای دیگر، دستکاری نهادهای بین المللی ضعیف و همکاری های امنیتی داخلی با کشورهای دیگر فارغ از تفنن هایی مثل حقوق بشر و آزادی). سوم، خلاقیت یعنی طراحی روشهای جدید بومی (سیاست صنعتی، راه ابریشم جدید و مانند آنها).
خلاصه کنم اگر بناست اهالی سیاست این سرزمین از چین چیزی یاد بگیرند همین سرشاخ نشدن با بزرگترین قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی دنیاست نه کنترل حداکثری شهروندان! شاید این را باید دوباره تکرار کرد که بدون نرمال شدن (فارغ از اینکه از نظر سیاسی چقدر موجه است) راهی به توسعه وجود ندارد. والله اعلم.
✍امیرحسین خالقی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 ایلان ماسک سرانجام از دولت ترامپ جدا شد
اگرچه این جدایی مودبانه و دوستانه و بدون برکتاری بود
ولی از همان ابتدا میشد پیش بینی کرد که رابطه ایلان ماسک و ترامپ در دولت طولانی نخواهد بود.
وی با تاسیس وزارت کارامدی سعی کرد بودجه های سربار را کم کند اما این بودجه ها براحتی قابل حذف نبودند.
اساسا از ابتدا هم پیوستن یک سوپر میلیارد به دولت کاری منطفی نبود
مهم ترین مشکل ایلان ماسک با دولت ترامپ در چهارماه اخیر برسر تعرفه های وضع شده برای بیش از هفتاد کشور بود طوریکه باعث شد وی برای لغو آنها شخصا با ترامپ گفت و گو کند.
ناراحتی وزیر خزانه داری و وزیر خارجه آمریکا از برخی مداخلات او در امور هم در جدایی زودهنگام ایلان ماسک از دولت ترامپ بی تاثیر نبود
حالا دولت ترامپ رو دیگر برخی تحلیلگران نمیتوانند کاملا تحت تاثیر ایلان ماسک بدانند.....
✍دیپلماسی در یک نگاه
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴آمریکا با تغییر دکترین به دنبال بازتعریف سیاستهایش در خاورمیانه است؛
رئالیسم ترامپی
✍الکساندر لانگلويس*
ترجمه:محمد حسین باقی
👈دنیای اقتصاد
دونالد ترامپ بهطور چشمگیری در حال تغییر رویکرد واشنگتن به سیاست خارجی در خاورمیانه است. درحالیکه «جنگطلبی» و «غیرقابل پیشبینی بودن» معرف رویکرد شخصی او در امور خارجی است، ترامپ از شکستن هنجارهای سنتی دیپلماسی و کشورداری که بسیاری معتقدند مدتهاست ایالات متحده و خاورمیانه را عقب نگه داشته است، ابایی ندارد. اگر ترامپ به این رویکرد غیرمعمول پایبند باشد و یک سیاست خارجی محدود را با در نظر گرفتن محدودیتهای قدرت و منافع ایالات متحده متمرکز کند، میتواند از رهبران منطقه در تلاش برای ترویج عصر جدیدی از عملگرایی و توسعه حمایت کند.
دکترین ریاض
نخستین سخنرانی مهم خارجی ترامپ در ریاض در ۱۳مه، نشاندهنده تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده بود. او بدون اتلاف وقت، دولتهای گذشته و سیاستهای منطقهای آنها را مورد انتقاد قرار داد: «این تحول بزرگ از مداخلهگران غربی ناشی نشده است... که به شما درس میدهند که چگونه زندگی کنید یا چگونه امور خود را اداره کنید. نه، شگفتیهای درخشان ریاض و ابوظبی توسط به اصطلاح «ملتسازان»، «نئوکانها» یا «نهادهای غیرانتفاعی لیبرال» مانند کسانی که تریلیونها دلار خرج کردند و نتوانستند کابل و بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر را توسعه دهند، ایجاد نشدهاند. در عوض، تولد یک خاورمیانه مدرن توسط خود مردم منطقه بهوجود آمده است... توسعه کشورهای مستقل خودتان، دنبال کردن دیدگاههای منحصر به فرد خودتان و ترسیم سرنوشت خودتان... در نهایت، به اصطلاح ملتسازان، ملتهای بسیار بیشتری را نسبت به آنچه ساختند، ویران کردند - و مداخلهگران در جوامع پیچیدهای مداخله میکردند که حتی خودشان هم آنها را نمیفهمیدند.»
«الکساندر لانگلویس»، تحلیلگر نشنالاینترست، در یادداشتی برای این اندیشکده مینویسد، این سخنان از یک رئیسجمهور مدرن ایالات متحده بیسابقه است. درحالیکه تلاشهای قبلی برای تنظیم مجدد اولویتها و رویکردهای سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه چیز جدیدی نیست، اما هرگز به این شدت بیان یا عملی نشده بودند. امکانات مثبت و منفی ذاتی در دکترین جدید سیاست خارجی ترامپ وجود دارد. واشنگتن مدتهاست که بیش از حد در سراسر جهان حضور یافته و در هر نبردی در هر قارهای برای تاثیرگذاری بر همهچیز، همه جا و همیشه میجنگد. این زیادهروی، منافع واقعی ایالات متحده و قابلیتهای لازم برای دستیابی به آنها را در نظر نگرفته و منجر به «جنگهای ابدی» قرن بیست و یکم شده است. در همین حال، مشکلات داخلی همچنان رو به وخامت گذاشته و اولویتهای امنیتی بهطور فزایندهای به آزادیهای مدنی در داخل آسیب رسانده است.
در واقع، این استدلال که یک رویکرد بیش از حد امنیتی به سیاستگذاری در واشنگتن برای شهروند عادی ایالات متحده منفی بوده، کمگویی است. با این حال، برخی از جنبههای تعامل خارجی بسیار مهم بودهاند. این شامل توسعه بینالمللی و کارهای بشردوستانه است که دهها هزار آمریکایی را به استخدام درآورده و در عین حال از جوامع نیازمند در سراسر جهان با هزینههای نسبتا کم حمایت میکند. چنین سیاستهایی عناصر مهم قدرت نرم هر سیاست خارجی کارآمد را تشکیل میدهند. در واقع، نوعدوستی باعث ایجاد حسن نیت در خارج از کشور میشود و از جوامع نیازمند حمایت میکند و در عین حال به ایده ایالات متحده ایمان به وجود میآورد.
خویشتنداری برنده است
با این حال، این تغییر از ابزارهای قدرت نرم مسلما در خاورمیانه آشکارتر است؛ جایی که ترامپ امروز در حال واژگون کردن دههها سابقه است. روزهای رویکردهای بیش از حد نظامی به منطقه، حداقل در مقایسه با دولتهای قبلی، گذشته است. در جای آن، یک معاملهگرایی شخصی و متمرکز بر تجارت (که به رفاقت نزدیک میشود) قرار دارد؛ نگرشی که کشورهای ثروتمند و خودکامه خلیج فارس میتوانند به راحتی با آن سازگار شوند. مطمئنا، این یک واقعیت کاملا جدید نیست. دولتهای مختلفی در کاخ سفید دههها با کشورهای حاشیه خلیج فارس صمیمی بودهاند، آن هم عمدتا به این دلیل که ایالات متحده به جریان آزاد انرژی از منطقه و معاملات تسلیحاتی خود نیاز داشت.
این منطق با یک طرز فکر ناقص «نظریه ثبات خودکامه» پشتیبانی میشد که نه صلح و نه توسعهای به همراه نداشت، بلکه منطقه را به عقب راند.
اما چرخشهای اخیر ترامپ نشاندهنده یک تغییر جهت جدی در خاورمیانه است. درحالیکه در ابتدا بهشدت به ارتش متکی بود، اما آتشبس ترامپ با حوثیها (انصارالله) در ۶مه یک نمونه از این تغییر رویکرد است. .....
ادامه در 👇👇
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-5/4184142-%D8%B1%D8%A6%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AA
%D8%B1%D8%A7%D9%85%D
🔵🔴 در ستایش یا در تخریب میراث فرهنگی ؟!
✍ مهرناز شهباز
هفته میراث فرهنگی شاید زمانی برای تجلیل از آنانی باشد که در مسیر دشوار حفاظت از تاریخ، فرهنگ و هویت این سرزمین گام برداشتهاند اما مراسمی که به این مناسبت در باغ جهانی چهلستون اصفهان برگزار شد، به جای آنکه محملی برای تقدیر از تلاشگران این حوزه باشد، به صحنهای برای انکار ارزشهای میراثی بدل شد.
در این جلسه حضور نداشتم اما با دیدن ویدئوهایی که توسط برخی بلاگرها و فعالان فضای مجازی منتشر شد، از شنیدن سخنان امام جمعه اصفهان متعجب و متأسف شدم و شاید باید بگویم خوشحالم که در آن فضا حضور نداشتم چراکه شنیدن جملاتی چون" اصفهان نیازی به هزار خانه تاریخی ندارد، ده، بیستای آنها را نگهدارید..." یا اینکه "میتوان روی ستونهای چهلستون رنگ کشید..." یا " مرمت سنگ مرمر آسیب دیده مسجد جامع ضرورتی ندارد و میتوان نمونه جدید و بهتر تراشید..." برای هر خبرنگار حوزه میراثفرهنگی دردناک و نگرانکننده است.
این سخنان نه تنها فاقد پشتوانه کارشناسی است، بلکه با روح و هدف هفته پاسداشت میراث فرهنگی در تضاد آشکار بود؛گویی در مراسمی که باید پاسدار هویت باشد، تریبون در اختیار کسی قرار گرفته که بهجای تأکید بر حفظ، مسیر حذف را مشروع جلوه میدهد.
از کسی که در حوزه دین صاحبنظر است، انتظار میرود در زمینهای که تخصص ندارد، با احتیاط سخن بگوید؛ نه اینکه با ادبیاتی طعنهآمیز و سهلانگارانه، به میراثی بتازد که ستونهای تاریخ و فرهنگ این سرزمین را شکل دادهاند.
در دورانی که اصفهان با بحرانهای زیستمحیطی، فرونشست زمین مواجه است، حفظ میراث فرهنگی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. گردشگری یکی از معدود مسیرهای نجاتبخش برای این شهر است و این صنعت بر شانههای همین خانهها و بافتهای تاریخی ایستاده است. حذف تدریجی این شناسنامهها، یعنی بریدن ریشههای فرهنگی و اقتصادی آینده اصفهان.
جای تأسف است که در مراسمی که قرار بود تکریم تلاشگران عرصه میراث باشد، سخنانی به گوش رسید که نهتنها حمایتی از آنان نبود، بلکه تمام زحماتشان را به سخره گرفت. بدتر از آن، اینکه چنین اظهار نظرهایی از سوی فردی صورت میگیرد که نهتنها تخصصی در این حوزه ندارد، بلکه انتظار میرود در جایگاه خود، پاسدار هویت و تاریخ این سرزمین باشد، نه منتقد بیپایه آن.
خانههای تاریخی اصفهان، نشانههای زیسته مردم این شهرند؛ آنها سندهای زندهای هستند از فرهنگ، معماری، و زیست شهری در ادوار مختلف. کماهمیت جلوهدادن این خانهها، تنها زمینهساز تسریع روند تخریب و بیتوجهی به بافت تاریخی نیست، بلکه نوعی بیحرمتی به حافظه جمعی مردمی است که با این فضاها زیستهاند و نفس کشیدهاند؛ بیحرمتی به کارشناسان، کنشگران و حافظان دغدعهمند میراث فرهنگیست.
میراث فرهنگی، کالایی مصرفی نیست که با نمونه تازه جایگزین شود. اگر به خود اجازه میدهیم سنگی از صفه یا ستونی از چهلستون را با نمونهای نو تعویض کنیم، به همان سادگی میتوان هویت یک شهر را هم تعویض کرد و آیا ما آمادگی آن را داریم که هویتمان را از نو تراش دهیم؟
هزار افسوس؛ هزار افسوس!
امید که به جای حذف صداهای تخصصی و گشودن تریبون برای اظهارنظرهای غیرکارشناسی، جایگاه واقعی حفاظت از میراث تاریخی اصفهان را حفظ کنیم؛ چراکه شهر تاریخی، تاریخی باقی نمیماند اگر از درون تهی شود.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 دکتر ولی نصر، مشاور سابق اوباما:
فرآیند مذاکراتی که در آن هفتهای یکبار برای یک روز ملاقات میشود و گفتوگوی مستمری در کار نیست، نمیتواند در عرض دو ماه نتیجه بدهد. بنابراین حالا صحبت بیشتری از دستیابی به یک #توافق_موقت بین ایران و آمریکا در جریان است که در واقع زمان ایجاد کند.
این زمان بیپایان نیست.
در واقع، بخشی از مذاکرات بعدی بین ایران و آمریکا شاید اصلاً درباره موضوع هستهای نباشد، بلکه درباره این باشد که چطور دو سه ماه آینده را مدیریت کنند تا برنامه زمانبندی اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، روند مذاکرات را از مسیر خارج نکند...
آنها باید سازوکارهایی پیدا کنند برای اینکه بفهمند چطور میخواهند این وضعیت را مدیریت کنند./بلومبرگ فارسی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴ریچارد نفیو: ترامپ سطح محدودی از غنیسازی را بپذیرد و کار را تمام کند
✍ فارن افرز
🔹 توافق با تهران شدنیست؟/ آمریکا سطح محدودی از غنی سازی ایران را بپذیرد اما محدودیت ها را تقویت کند / ترامپ در ازای توقف بلندمدت غنی سازی، پیشنهاد لغو برخی تحریم های اولیه را بدهد/ کاخ سفید اصرار کند که موشک ها و پهپادهای تهران به دیگران تحویل داده نشود/ ترامپ باید به هر توافقی، حتی توافقی ناقص دست یابد
از میان تمام اقداماتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سیاست خارجی برخلاف اجماع معمول انجام داده است، احیای مذاکرات هستهای از شگفتانگیزترین آنهاست.
ریچارد نفیو، معمار تحریم های ایران، در «فارن افرز» نوشت: از میان تمام اقداماتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در سیاست خارجی برخلاف اجماع معمول انجام داده است، احیای مذاکرات هستهای با ایران از شگفتانگیزترین آنهاست. ترامپ، به هر حال، در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هستهای سال ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، خارج کرد. و پس از چهار سالی که دولت بایدن در مذاکره برای جایگزینی این توافق ناکام ماند، چشمانداز یک توافق جدید بسیار ضعیف به نظر میرسید. در عوض، طی هفت سال گذشته، ایران بهاندازهای اورانیوم با غنای نزدیک به سطح تسلیحاتی تولید کرده که برای ساخت چندین کلاهک هستهای کافی است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، علیرغم تاریخچه دشمنی میان تهران و واشنگتن، از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، دو طرف علاقهای مداوم و متقابل به دستیابی به توافق نشان دادهاند. در چندین دور مذاکره، دو طرف حتی چارچوبهای احتمالی توافق را ترسیم کردهاند. هر دو طرف انگیزههای روشنی برای دستیابی به یک توافق دارند. دولت ترامپ میخواهد ثباتی راهبردی در خاورمیانه برقرار کند و ترامپ نیز بهصورت شخصی به تقویت تصویر خود بهعنوان یک "معاملهگر" متعهد است. ایران، که همچنان تحت فشار شدید تحریمهای آمریکا قرار دارد، خواهان کاهش پایدار فشارهای اقتصادی و توقف درگیریها پس از تضعیف بسیاری از نیروهای نیابتیاش است.
اما با وجود اینکه ترامپ گفته میخواهد سریعاً به مسئله هستهای رسیدگی کند و اصرار دارد که توافق نزدیک است، مسائل بنیادی و دیرپای میان دو طرف احتمالاً روند را دچار مشکل خواهد کرد. نگرانیهای ایالات متحده درباره برنامه غنیسازی ایران و تأمین مالی نیروهای نیابتی همچنان از نقاط اختلاف باقی خواهد ماند؛ همانطور که تردید ایران نسبت به عقبنشینی از برنامه هستهایاش و نگرانیاش درباره دوام هرگونه توافق با آمریکا – با توجه به اینکه ترامپ توافق قبلی را نقض کرد – پابرجا خواهد بود. ایران به سختی خواهد توانست آنقدر امتیاز بدهد که یک توافق هستهای برای ایالات متحده ارزشمند باشد، بدون آنکه از خطوط قرمز خود عبور کند.
حتی توافقی که شرایطش به نفع ایالات متحده باشد، بدون ریسک نخواهد بود و هر توافقی مستلزم دادن امتیازاتی ناخوشایند از سوی هر دو طرف خواهد بود. اما توافقی که نظارت گسترده بر سایتهای هستهای اعلامشده و اعلامنشده ایران و محدودیت بر غنیسازی اورانیوم را در ازای کاهش برخی تحریمها فراهم کند، میتواند منافع از دست رفته برجام را دوباره احیا کند. اگر چنین توافقی با دقت مذاکره شود و فرصت کافی برای نشان دادن نتایج خود پیدا کند، میتواند بخشی از آسیبی که پس از خروج واشنگتن از توافق اولیه وارد شد را جبران کند، از وقوع یک بحران در کوتاهمدت جلوگیری کند، و پایهای برای ایجاد ثبات منطقهای در آینده فراهم آورد.
علائم ترک
توافق برجام، که در دوران دولت اوباما مورد مذاکره قرار گرفت و در تابستان ۲۰۱۵ امضا شد، محدودیتهای مهمی بر برنامه هستهای ایران اعمال کرد. این توافق غنیسازی اورانیوم و دیگر فعالیتهای هستهای را مجاز میدانست، اما تحت محدودیتهای سختگیرانه و نظارت فشرده بینالمللی. طبق این توافق، قرار بود ایران تا آیندهای قابل پیشبینی، دستکم یک سال با دستیابی به سلاح هستهای فاصله داشته باشد. گرچه برخی مفاد برجام دارای تاریخ انقضا بودند و در بازههای مختلف طی دو دهه بعد پایان مییافتند، ایران در سال ۲۰۳۰ از مهمترین محدودیتهای توافق خارج میشد، در حالی که اساساً همان برنامه هستهای سال ۲۰۱۵ را حفظ کرده...👇
@bestdiplomacy
لینک متن کامل مقاله
https://vrgl.ir/V7DON
🔴 آمریکا لولهکش و برقکار میخواد نه فارغالتحصیل هاروارد / کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید:
"کشور ما به نیروهای فنی مثل برقکار و لولهکش بیشتر نیاز داره، نه صرفاً فارغالتحصیلان رشتههایی که مثلاً حول موضوعات جامعه LGBTQ در دانشگاههایی مانند هاروارد بودن. این نگاه بخشی از سیاستهای دولت فعلی به شمار میاد."
@Americana_ir
🔵🔴چگونه دونالد ترامپ به قدرت نرم(جذابیت...) آمریکا آسیب میزند
باید دانشگاه #هاروارد را بعنوان بهترین دانشگاه جهان یکی از عناصر مهم جذابیت علمی آمریکا در جهان دانست
اما منع ورود دانشجوی خارجی به آن و تعلیق بخش مهمی از بودجه این دانشگاه توسط دولت ترامپ، نشان می دهد که آمریکای ترامپ چگونه در حال اسیب به سافت پاور آمریکا و ویژگی های الهام بخش رویای آمریکایی در جهان است....
✍دیپلماسی در یک نگاه
@bestdiplomacy
🔵🔴بودجه وزارت نیرو را بین مردم تقسیم کنید!
سخنان شنیدنی یکی از مدیران صنعت کشور
@bestdiplomacy
🔵🔴غذا کو؟ ساعت چند است؟
بچهها عصر که به خانه میرسند، گرسنهاند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکیای برای راه ببرم، یا اگر فراهمشدن بیدرنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمیگیرند. چنان بیقرار و پرسروصدا و هرولهکنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقصپا میکنند، که منگ میشوی و خون به مغز تو هم نمیرسد. آنقدر که گرسنگی به خودت هیچگاه چنین فشار نمیآورد. غذا و خوراکی که بهشان میرسد، چون آب سردی است بر آتش بیقراری. یکهو آرام میشوند و خون به مغزشان میرسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام میشویم.
کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکلهزدن با بچه را ساعتها از سر گذراندهاند، میدانند بیقراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیهای را معادل خوراکی نمیداند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام میگیرد. بیهیچ صبری، بیهیچ قراری، بیهیچ متانتی.
بر این تأکید میکنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیستهای از بیقراری بیدرمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژههای ساده و سخت را نمیفهمند. در همین دقیقهای که من این کلمات بهنظر بدیهی را مینویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بینالمللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جاندادناند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشهای نه، آنها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.
در همین دقیقه و ثانیهای که تقویم میلادیاش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان میدهد، در همین دقیقه و ثانیهای که در صدسال گذشتهاش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوقبشر آفریده و قوانین بینالمللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارندهای رخ نمیدهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آنقدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینیها نمیچرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامیخواند، که نخستوزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ غزه زیر رگبار حمله میرود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل میکند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید میکند، که برخی از ارتشیهای داخل اسرائیل دولت را به نسلکشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم میکنند.
به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچهها در اثر گرسنگیهای کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر میکنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاکپشت از دریا رو آوردهاند، در این ساعتها و دقیقهها با بیتابیِ بچهها چه میکنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمیآییم. آنان چه میکنند؟ با مثل شمع آبشدن کودکان خردسالِ گرسنه چه میکنند؟ ساعتها و دقیقههای این درد بیدرمان را چگونه میگذرانند؟
بدیِ دوران همذاتپندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسانها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشیهای خود، تماشاگر نسلکشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دستبسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلومنمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچگاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بیرحمتر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخدادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسلکشی و گرسنهکشیِ امروزه غزه، انگشتشمارند کسانی چون گرتا تونبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه میکنند و فقط لحظهلحظههای زندگیِ روزمرهشان زهر میشود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمیشود! غذا کو؟ ساعت چند است؟
#یادداشت
@Hamesh1
T.me/bestdiplomacy
غلامرضا قاسمیان، از معممین اصولگرا، توسط نیروهای امنیتی سعودی در شهر مدینه بازداشت شده است.
یک روز قبل از آن، او ویدئویی از خود در این شهر منتشر کرده بود و در آن، حاکمان عربستان را کاسبان و غاصبان قبله نامیده و مدعی شده بود که در مکه و مدینه، مراکز فحشا راه انداخته اند: «عزیزان دیگه از این به بعد به جای اینکه لازم باشه بخوان برن آنتالیا میتونن به مکه و مدینه سفر بکنن. کاسبان و غاصبان قبله شرایط خوبی رو فراهم کردند، قمارخانه ها، مراکز فحشا، کنسرتهای رکیک همه آماده شده و به تنظیمات کارخانه بنی امیه داره برمیگرده.» !
در این باره نکات زیر قابل توجه است:
1 - از این که یک هموطن ما در کشوری دیگر درگیر مسائل پلیسی و امنیتی و بازداشت و محاکمه و ... شده، ناراحت هستیم و امیدواریم هر چه زودتر مشکل او حل شود و به مشکل سازی برای کشور نینجامد.
2 - اگر کسی به ایران بیاید و در مقابل حرم امام رضا علیه السلام، ویدئو بگیرد و بگوید که حاکمان ایران غاصبان و کاسبان حرم هستند و بعد هم مسوولان کشورمان را متهم به راه اندازی مراکز فحشا در جوار حرم کند و سپس این فیلم را در فضای اینترنت منتشر کند، آیا مسوولان امنیتی کشورمان به چنین شخصی لبخند می زنند یا همان کاری را می کنند که امنیتی های عربستان کردند؟
کسی که اندکی دانش داشته باشد می فهمد که مکه و مدینه در قلمرو حاکمیتی عربستان سعودی است و سعودی ها حاکم سرزمین شان هستند نه غاصب سرزمین خودشان.
کسی که اندکی از خرد برخوردار باشد می فهمد که وقتی میهمان وارد خانه میزبان می شود، باید قوانین خانه اش را رعایت کند نه این که به او توهین کند و او را متهم به غاصبی و کاسبی قبله و تفکرات الحادی و ... کند.
کسی که اندکی تقوا داشته باشد حرمت دو شهر مقدس مکه و مدینه را حفظ می کند و با مقایسه این دو حرم با آنتالیا، به دروغ نمی گوید در جوار حرم الهی و نبوی، مراکز فحشا برقرار کرده اند و حال آن که این دو شهر، عاری از چنین مراکزی هستند.
راستی این مراکز کجای مکه و مدینه اند که فقط قاسمیان آدرس شان را می داند؟!
3 - قبل از آغاز سفر حج، به حجاج توصیه های لازم شده است که مراعات قوانین و حساسیت های کشور میزبان را بکنند. آیا این فرد، نمی دانست که اگر در همین آغاز سفر حج، چنین ویدئوی موهنی را منتشر کند، ممکن است با او برخورد شود؟ فکر کرده صدا و سیمای خودمان است که هر حرف ناروایی هم بزند، کسی با او کاری نخواهد داشت و حتی تشویقش هم می کنند؟!
به نظر می دانست که انتشار این سخنان، عواقب امنیتی دارد چون در همین ویدئو می گوید که سختگیری ها وحشتناک است و حتی به زائران اجازه این که معارف حج را هم بفهمند نمی دهند(!). حال سوال اینجاست که چرا چنین کرده است؟ آیا می خواسته انتحار کند؟ یا برای خودش اعتبار بسازد؟ یا ماموریت داشته که برای کشور حاشیه بسازد؟ یا نیت دیگری داشته است؟! اساساً چه سودی در این ویدئو نهفته بود که فکر کرده باید منتشرش کند؟!
4 - بحران سازی در روابط ایران و عربستان، خطی بوده است که همواره از سوی برخی جریان های مشکوک دنبال شده است. نمونه بارزش که خسارت های غیرقابل جبرانی به ایران وارد کرد، آتش زدن سفارت عربستان در تهران توسط همین گروه ها بود. حالا هم در شرایطی که روابط دو کشور در مسیر بهبود قرار گرفته، ناگهان یک روحانی معروف که اتفاقاً به همان گروه ها نیز نزدیک است، در آغاز فصل جدید حج، فایل ویدئویی منتشر می کند و با حمله شدید به حاکمان عربستان، به صراحت می گوید که گول رفت و آمدهای دیپلماتیک را نخورید!
با توجه به شهرت این فرد و انتساب او به برخی مسوولان، لازم است جمهوری اسلامی به فوریت و صراحت از سخنان احمقانه او اعلام برائت کند تا مواضع او به حساب تهران نوشته نشود.
به راستی تا کی قرار است مردم و کشور و نظام ، تاوان نابخردی های فردی را بدهند؟
5 - این فرد حتی اگر از دادگاه های سعودی رهایی یافت، باید در ایران محاکمه شود تا هم او و هم دیگران بفهمند که هزینه تراشی برای یک ملت تاوان دارد چه سفارت آتش بزنند و چه با سوءاستفاده از شهرت خود، حرّافی کنند و عِرض خود ببرند و زحمت ملت بدارند.
✍جعفر محمدی/عصر ایران
T.me/bestdiplomacy
👈حمله ترامپ به پوتین
ترامپ در شبکه اجتماعی خود نوشت:
پوتین کاملاً دیوانه شده است. بدون هیچ دلیلی موشک و پهپاد به اوکراین شلیک میکند.
او میخواهد تمام اوکراین را تصرف کند و این کار منجر به سقوط روسیه خواهد شد.
🔵🔴درس بحرانهای بین المللی به دونالد ترامپ:
🔦وقتی سیاست واقعیت تلخ خود را به ترامپ نشان می دهد
جهان سیاست جهان حل یک روزه بحرانهای بین المللی نیست
نه پرونده #اکراین با آمدن ترامپ ۲۴ساعته حل شد و نه هنوز موضوع پیچیده #هسته_ای ایران به نتیجه قطعی رسیده است
سیاست ورزی پروژه محور نیست بلکه پروسه محور است
حتی پروژه ها در سیاست باید در یک پروسه مشخص و هدفمند به نتیجه برسند
✍دیپلماسی در یک نگاه
@bestdiplomacy
🔵🔴خانم بریژیت، شوخی تو اینگونه است؟ جدی تو چگونه است؟
✍مالک رضایی
بدنبال سیلی محکم خانم بریژیت همسر رئیس جمهور فرانسه بر گونه مبارک شوهرش، ایمانوئل مکرون، گویا دولت فرانسه اعلام کرده؛ قضیه، فقط یک "شوخی ساده " و "یک صمیمیت زناشویی" بوده است.
تو گفتی و ما هم باور کردیم
باری؛
علامه دهخدا داستانهای شیرین و کوتاهی دارد که آنها را در مجموعه ای بنام "دخو"جمع کرده است.
"دخو" مانند ملانصرالدین، سمبل کاراکترهای گوناگون است. گاهی باهوش، گاهی ساده لوح، گاهی زیرک، گاهی آب زیرکاه ... مانند این داستان کوتاه که:
دخو، سر چهارراهی نشسته بود که مسافری از راه رسید و گفت: دخو از کدام طرف بروم ؟ دخو پرسید کجا می خواهی بروی؟ مسافر گفت : فرقی نمی کند و دخو گفت : پس فرقی هم نمی کند که از کدام طرف بروی
والله، این را خانهی ما میبرند. این نشانیها که گفت آن کودک، یک به یک، خانهی ما راست بی تردید و شک....
قربانت گردم. تعلیم و شوخیات این باشد. تنبیهات چگونه خواهد بود؟ من، خداحافظ .
🔵🔴 استاد خالقی مطلق از بزرگترین شاهنامه شناسان جهان از اهمیت زبان ملی ایران فارسی در حفظ زبان های دیگر می گوید
@bestdiplomacy
مسئلهی جهانی شدن از ايران آغاز شده است و سخنگوی بارزِ اين فكر، شاهنامه و فردوسی است.
شاهنامه يک خطاب جهانی دارد، از همان ابتدا كه شروع میشود میگويد «به نام خداوند جان و خِرَد»، اين جامعترين و بالاترين تعريف در مورد خداوند است، برای اينكه كلّ بشر در هر نقطه از دنيا كه واجدِ جان و خرد است، به اين قوا نظر دارد.
فردوسی در ادامهی شاهنامه، در مورد آفرينش جهان، ستايش خرد، آبادانی جهان و بانيان تمدّن حرف میزند و اين خطاب جهانی است، و مخصوص يک قوم و ملّت و تمدّن نيست. موضوع شاهنامه نبرد بين نيكی و بدی است؛ يعنی يک امر جهانی كه در كلّ سرنوشت جهان جريان داشته است. اين موضوع به صورت يک فرهنگ جهانی در «عرفانِ ايرانی» جريان پيدا میكند. وقتی مثنوی مولوی را باز میكنيد میبينيد فراتر از همهی نظريّهها و باورها حركت میكند و يک هدفِ جهانی مورد نظر اوست، و اين ريشهاش برمیگردد به ايرانِ پيش از اسلام، و آنچه در روحيّهی ايرانی بوده، كه هميشه ديدش يک "ديدِ جهانی" است.
#ایران_و_جهان_از_نگاه_شاهنامه
کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@bestdiplomacy
🔵🔴 نگاهی به شخصیت مرحوم #داریوش_همایون و نظرش در مورد انقلاب
@bestdiplomacy
🔵🔴مطلب ترامپ درباره خود:
او در حال انجام ماموریت الهی است و هیچ چیز نمی تواند جلوی آنچه در راه است را بگیرد
@bestdiplomacy
🔵🔴ابتذالِ شر!
✍️محمدرضا واعظ
#هانا_آرنت، فیلسوف برجسته آلمانی، در کتاب مشهورش «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شر»، پرده از حقیقتی هولناک برداشت: شر نه همواره از سر آگاهی و خباثت، که گاه از دلِ بیتوجهی، بیتفکری و سطحینگری برمیخیزد. آرنت نشان داد که چگونه شرّی که به ظاهر پیشپاافتاده و مبتذل به نظر میرسد، میتواند بهتدریج جامعه را از درون تهی کند و مرزهای اخلاقی و حقیقت را به سادگی محو نماید. آنچه اخیراً درباره علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه تراکتور رخ داد، شاید در نگاه نخست، یک حاشیهی سادهی رسانهای باشد؛ اما با نگاهی عمیقتر، میتوان آن را از همین منظر فلسفی و نقادانه بررسی کرد.
ماجرا از جایی آغاز شد که بیرانوند در یک برنامهی ورزشی تلوزیون اعلام کرد دانشجوی مقطع دکتری فیزیولوژی در دانشگاه آزاد واحد خرمآباد است. بلافاصله پس از انتشار این خبر، روابط عمومی دانشگاه آزاد در واکنشی رسمی اعلام کرد که دانشگاه آزاد خرمآباد در این رشته اصلاً مقطع دکتری ندارد و بیرانوند حتی هنوز پایاننامه کارشناسی ارشد خود را هم دفاع نکرده است. در واکنش به این تکذیب رسمی، بیرانوند با انتشار یک استوری کوتاه در اینستاگرام اعلام کرد که در واقع «دانشجوی کارشناسی ارشد» است و تنها در آزمون اولیه دکتری پذیرفته شده است.
آنچه در ظاهر یک خطای ساده یا حتی یک سهلانگاری بیضرر به نظر میآید، دقیقاً همان چیزی است که آرنت از آن با عنوان «ابتذال شر» یاد میکند. شرّی که بیهیاهو و در قالب رفتاری بیتفکر و سطحی رخ میدهد. بیرانوند با بیتوجهی به مسئولیت اخلاقیاش در گفتار عمومی، عملاً در دام ابتذال افتاد و آن را به امری عادی و روزمره بدل کرد. این اتفاق، هرچند کوچک، نشانهای هشداردهنده از عادی شدنِ بیدقتی و سهلانگاری نسبت به «حقیقت» در فضای اجتماعی است.
اما این فقط یک مسئلهی فردی نیست. در پسِ این رفتار، بحرانی عمیقتر قابل تشخیص است؛ بحرانی به نام «مدرکگرایی». در جامعه امروز ایران، داشتن عنوان «دکتر» به نشانهای از منزلت اجتماعی و پرستیژ تبدیل شده است. در چنین فضایی، «مدرک دکتری» دیگر لزوماً نشاندهنده سطحی عمیق از دانش و توانمندی پژوهشی نیست، بلکه به ابزاری برای کسب اعتبار ظاهری بدل شده است. وقتی یک فوتبالیستِ مشهور، بدون طی کردن مراحل علمی و تحصیلی لازم، به راحتی مدعی تحصیل در مقطع دکتری میشود، بیش از آنکه دروغی ساده گفته باشد، بر موج اجتماعی مدرکگرایی سوار شده است که دانشگاه را نه نهادی برای کسب دانش و خرد، بلکه یک «مرکز خرید مدرک» میبیند.
اما این بحران صرفاً محدود به انگیزههای فردی نیست. ریشههای عمیقتر آن را باید در نظام آموزشی دید که بهشدت فشل و ناکارآمد شده است. در برخی از واحدهای دانشگاهی و مراکز غیردولتی، کسب مدرک دکتری بهقدری آسان شده است که اعتبار علمی آن تقریباً از بین رفته است. بدین ترتیب، دانشگاه به جای اینکه نهادی برای پرورش تفکر عمیق و اصیل باشد، به یک بنگاه اقتصادی و یک «مدرکفروشی» تبدیل شده است. در چنین سیستمی، آنچه به ابتذال کشیده میشود فقط مدرک نیست؛ بلکه اصلِ اندیشیدن و تفکر است.
اگر آرنت در نقدش به جامعه معاصر بر این نکته تأکید میکند که شرّ ابتذالیافته، شرّی است که در بیتفاوتی و بیتوجهی عادی شده، آنگاه میتوان گفت آنچه در فضای آموزشی و رسانهای ایران رخ میدهد نیز مصداق بارزی از همین «ابتذالِ نهادیشده» است. این ابتذال از آنجا شکل میگیرد که «مدرک» به عنوان یک کالای مصرفی عادی شده است و سلبریتیها، برخی از سیاستمداران، و چهرههای رسانهای به سادگی و بدون مسئولیت از آن استفاده میکنند. در چنین فضایی، حقیقت، دانش، و اعتبار علمی روزبهروز بیشتر قربانی میشوند.
در نهایت، ادعای بیرانوند نه یک حاشیهی بیاهمیت، که نشانهای از ابتذال فراگیر و نهادیشدهای است که در لایههای عمیق جامعه رسوخ کرده است. این اتفاق نشان میدهد چگونه جامعهای که در آن تفکر، دقت و مسئولیت اخلاقی کمرنگ شده، میتواند به سرعت به وضعیتی دچار شود که دروغ و بیاعتنایی به حقیقت، قاعده باشد نه استثنا. و درست در همین نقطه است که باید با نگرانی به هشدار آرنت گوش سپرد: خطر بزرگ شرّ در جامعه ما نه از کسانی که عامدانه دست به اعمال شرورانه میزنند، بلکه از کسانی ناشی میشود که بدون تفکر، بدون دغدغه، و با بیتفاوتی به حقایق بنیادین زندگی اجتماعی، این چرخهی شرّ را تداوم میبخشند.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴در باب توسعه آمرانه!
خاطره ای از یکی از دختران هوادار گروه های چپ می خواندم که تجربه حضورش در خیابان انقلاب را چند روز پیش از 22 بهمن 57 شرح می داد. می گفت که از ترکیب جمعیت حاضر و برخی رفتارها متعجب شده بود. پیشتر با کسانی شبیه خودش روبه رو می شد که برای رهایی پرولتاریا با هم بحث سیاسی می کردند و شعر می خواندند و ... اما الان آدم هایی را می دید با زبان و رفتار متفاوت که گویا متلکی هم به او پرانده بودند. احساس ناامنی کرده بود و مجبور شد محل را ترک کند. اما فکر کنم به خوبی فهمید که «پرولتاریا» واقعی با چیزی که او در بحث های حزبی با آن آشنا شده بود متفاوت است. آزادی البته عالی است ولی باید واقعیت های روی زمین را هم در نظر داشت.
شخصا و از نگاهی لیبرال باور دارم که رشد و پیشرفت مملکت از دل انتخاب آزاد شهروندان آن می گذرد. در کوتاه مدت می توان با مداخله دولتی کارهایی کرد ولی با پیچیده تر شدن اقتصاد و جامعه باید به بازار سلام کرد. از منظر سیاسی هم که بعید است کسی با آزادی های مدنی و مشارکت و ... مخالفتی داشته باشد. اما مقصد را نباید با مسیر اشتباه گرفت! برای رسیدن به آزادی مجبوری با دشمنان آزادی ستیز کنی! ما حق نداریم دنیا را کارتون ببینیم؛ واقعیت ها جدیتر از این هستند که بتوان نادیده شان گرفت. یک لیبرال رادیکال می تواند به مردانی سیاه پوش با ریش انبوه و پرچم سیاه وسفید داعش هم حق آزادی بیان و ترویج عقاید بدهد ولی آدم عاقلی که از گذشته درخشان (و آینده درخشانتر!) سیاه پوش های خلافت اسلامی خبر دارد خیلی پای آزادی بیان را در این موارد پیش نمی کشد!
اما توسعه آمرانه. از دو منظر می شود به آن نگاه کرد: یکی اینکه اتوریته سیاسی تخصیص منابع را برای اهداف سیاسی-اقتصادی تغییری اساسی دهد و منطق تخصیص بازار را به درجاتی ندیده بگیرد؛ دوم اینکه بازارها نیاز به بستر و شرایطی برای فعالیت خود دارند که تنها با ابزارهای سیاسی می توان به وجودشان آورد. چالش های مالکیت و نظم بدون خشونت که پیش نیاز عمل بازارهاست یا آشوب گروه های قدرتمندی که اساسا نظم بازاری را تاب نمی آورند.
درباره منظر اول می شود نقدهای جدی داشت ولی دومی به ویژه در صحاری خاورمیانه بحثی جدی است، اساسا باید کسی در ابتدا بربرهای دشمن آزادی را به جهنم بفرستد تا تو عزیز لیبرال بتوانی به آزادی فکر کنی! اسلحه و توحش دستکم در کوتاه مدت بر هرگونه استدلال نظری پیروز است! در میدان عمل نیز حق با کسی است که علاوه بر ایده های خوب از زور بیشتری برخوردار باشد و البته اراده اعمال آن را هم داشته باشد. توسعه آمرانه چیزی خوبی نیست ولی مشروط بر اینکه نوع غیرآمرانه آن دم دست باشد!
اما چرا امروز و الان این حرف ها را می زنیم؟ بربریتی ارتجاعی این گربه بزرگ (ایران) را تهدید می کند و آن هم چیزی نیست جز «سیاست ورزی قومیتی»؛ ارتجاعی که سیاسیون نادان (چه در قدرت و چه در سودای قدرت!) آن را ترویج می کنند و فقط بر نفرت می افزاید! تنها چیزی که به نظر می تواند این شکاف را پر کند «توسعه» است (اگر غیرآمرانه سراغ دارید که عالی است!)؛ ایران برای همه اقوامش جا دارد ولی اول باید ایرانی باشد که بتوان به آینده اش فکر کرد! در این مسیر همه اوباش ایران ستیز را هم باید تبعید کرد به غار! الله اعلم.
✍امیرحسین خالقی/راهبرد
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴اوج ابتذال در کنکورهای دکتری و کارشناسی ارشد؛
در واکنش به ماجرای دکتری علیرضا بیرانوند
✍حسین آخانی
کاری به شایستگی آقای بیرانوند به عنوان چهره ورزشی ندارم. او به عنوان یک چهره ملی جایگاه خودش را دارد و مردم و دوستدارانش هم او را دوست دارند.
اما به عنوان یک دانشگاهی از انتشار این گفتگو در رسانه ملی احساس درد کردم، عرق شرم بر پیشانیام ریخت و البته خیالم هم راحت شد.
چون مدتهاست که میدانم در دانشگاههای کشور، چه دولتی و چه غیر دولتی کنکورهای دکتری و کارشناسی ارشد به اوج ابتذال رسیده است.
اگر مملکت حساب وکتاب داشت بعد از این مصاحبه بلافاصله همه دست اندرکاران کنکوری که پذیرفته شدگانش به این شکل انتخاب میشوند را دستگیر میکردند.
درد آن نیست که به جناب بیرانوند دکتر بگویند یا نگویند، درد آن است که او شانس بالایی دارد که بعد از دکتر شدن حتی استاد دانشگاه شود. مگر نمونههای این چنینی که این لباس را پوشاندهاند کم هستند؟
T.me/bestdiplomacy
کودکی که هفت سال سن دارد اهمیت یادگیری شنا، آموختن زبانهای خارجی، عادت کردن به مطالعه و پذیرفتن آداب مدنی را نمیداند. پدر و مادر هستند که با فکر، برنامهریزی، هزینه کردن، آموزش و آینده نگری، فرزند خود را برای سن 20 و 30 سالگی آماده میکنند. کشوری موفق است که حکمرانان آن به لحاظ وسعت اندیشه و برنامهریزی، 50 سال ازجامعه جلوتر باشند
در سال 2050 جهان چگونه خواهد بود؟ احتمالاً در آن موقع، ثروت امارات پانزده میلیون نفری از دو تریلیون دلار فراتر خواهد رفت و گستردگی وتکثر Hedging(پوشش ریسک)آن، دهها بلکه صدها برابر خواهد شد. همین طوردر آن موقع، عربستان با جمعیت 50 میلیون نفری از تولید ناخالص داخلی سه تریلیون دلاری بهره مند خواهد بود. با این ثروت و تنوع عربستان، امارات و قطر یا Leverage (قدرت نفوذ)آنها در فنآوری، انرژی و قدرت مالی، بسیاری از کشورهای کوچک و بزرگ منطقه از جمله مصرِ قابلِ تصورِ 160 میلیون نفری درآن موقع و یا پاکستانی که جمعیتِ آن به 370 میلیون نفر در سال 2050 خواهد رسید، تحت نفوذ ساختاری ریاض، ابوظبی و دوحه خواهند بود.
✍دکتر محمود #سریع_القلم /استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
@bestdiplomacy
🔵🔴چگونه حاکم ظالم #خرد را از بین می برد
چرا #فردوسی بیان میدارد که ضحاک مغز (جوانان) را می خورد!
تفسیر استاد #دینانی درباره داستان #ضحاک ماردوش
@bestdiplomacy
🔵🔴 نخل از خاکستر برخاست
✍عبدالرضا خزایی، روزنامهنگار
سینمای ایران، خسته، زخمی، محدود؛ اما هنوز زنده است. در کشوری که فیلمساختن شبیه به عبور از میدان مین است، در سرزمینی که هر پلان باید از تونل تردید و ممیزی بگذرد، نخل طلای جشنواره کن در سال۲۰۲۵ بر شانههای فیلمی ایرانی نشست.
جعفر پناهی با یک تصادف ساده، حادثهای خلق کرد که قلبِ هفتاد و هشتمین کن را لرزاند و دوباره نام ایران را بر بلندای هنر جهان نشاند.
این فقط یک جایزه نیست؛ این نخل، فریادیست در سکوت. ثمره سالها ایستادگی در برابر خاموشی. فیلمی که در دلِ محدودیت متولد شد، در دلِ جهان درخشید.
جایی که خیلیها از «نبودِ آزادی» مینالند، سینماگری پیدا شد که از همان تنگنا، آزادی تصویر را استخراج کرد. پناهی مثل همیشه، دوربینش را از پنجره تنگ خانه بیرون برد، ولی جهانی را به درون کشید.
بیایید واقعبین باشیم؛ سینمای ایران سالهاست با کمترین حمایت، بیشترین افتخار را ساخته. بدون اسپانسرهای میلیاردی، بدون فرش قرمز داخلی و حتی گاهی بدون مجوز نمایش. اما این سینما، سینمای خلاقیت است.
سینمای فیلمنامههایی که از دل کوچه پسکوچههای جامعه میجوشد، بازیگرانی که با چشمهایشان حرف میزنند، و کارگردانانی که میدانند دوربین چطور از دیوار هم رد میشود.
نخل طلای ۲۰۲۵ را باید قاب گرفت و به دیوار سینمای ایران آویخت؛ نه فقط بهعنوان افتخار، بلکه بهعنوان یادآوری. یادآوری اینکه سانسور میتواند صدا را خفه کند، اما نمیتواند صدا را حذف کند. که دوربین میتواند توقیف شود، اما نگاه نه. این نخل، از دل خاکستر برخاسته؛ خاکستر سانسور، بیمهری، تحقیر و تبعید.
#جعفر_پناهی دوباره ثابت کرد که وقتی درها بسته میشوند، پنجرهها حرف میزنند. سینمای ایران هنوز زنده است، چون بلد است در سکوت، فریاد بزند
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به فرمانده سپاه فومن، کاظم صدیقی و محسن رضایی : حرف زدن بلد نیستید، حرف نزدن هم بلد نیستید؟
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔹اظهارات فرماده سپاه فومن در باره بازسازی نمادین جهنم با نقدهای فراوانی مواجه شده است.
🔹نشر این موضوع در رسانهها این پرسش را به ذهن میآورد که حالا اگر- مثلا- بهشت را نماد سازی میکردند بهتر نبود؟ البته سخت است بهشت ساختن. اول باید در ذهن ما باشد تا بتوانیم در زمین پیاده کنیم. یک البته دیگر سختتر میشود نقش کوثر و جویبار شرابِ طهورا زدن. دشوار است سرسبزی بهشت را تصویر کردن. هزار در هزار درخت میخواهد اما با یک کبریت میشود جهنم آفرید! برای برخیها سخت است خوشحالی را رسم کردن اما با یک اخم میشود همه چیز را به هم ریخت.
🔹در عارفانههای فلان شخص، غبار برخاسته از حادثه تلخ ورزقان در آسمان مشهد دیده شد. به این هم بسنده نکرد و عدد خوانی را هم وارد عرفان کرد تا تعداد شهدای پرواز سخت (8نفر) را هم با ثامن الائمه(ع) دارای وجه اشتراک بخواند، گفتاری که کسی جدی نگرفت و برخیها اما به طنز گرفتند. حتی بالگرد را هم به اسم خارجیش خواندند تا در "هلیکوپتر" هم 8 حرف را به رخ بکشند!
🔹واقعا برخی از ما یادمان میرود که اگر بلد نیستیم حرف بزنیم یاد بگیریم سکوت را. بگذریم، دیگری هم [کاظم صدیقی] اوج عرفان خود را به رخ کشید در این که فلان شخصیت به شهادت رسیده از او حدیث میخواسته و با روایت خوانی او اشک میریخته است! و دیگری....
@Noandishnews
T.me/bestdiplomacy