MA International relations Visiting Lecturer of Political Science Instagram.com/diplomacy_cha بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
✅✅✅سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه دیگر وجود ندارد
🖋 #رابرت_فیسک
📄ایندیپندنت
#بخش اول
زمانی بود که صرفا صدور یک بیانیه از سوی وزارت خارجه آمریکا و نه حتی رئیسجمهور این کشور زنگها را در خاورمیانه به صدا درمیآورد. آن دورهای که آمریکا این چنین بود، ریگان، کلینتون، بوش و اوباما افرادی تاثیرگذار در منطقه بودند هر چند این تاثیر اغلب مواقع، مخرب بود. رهبران آمریکا البته همیشه اطلاعات ناقصی از وقایع داشتند و همیشه هم (گذشته از قدرتی که اسرائیل در تخریب حیات سیاسی هر کسی در واشنگتن میتواند داشته باشد) از اسرائیل بیمناک بودند. اما امروز این چه کسی است که ابتکار عمل را در حوزه امپراتوری عثمانی بهدست گرفته و حرف آخر را در این منطقه میزند. نگاه کنید؛ این روزها این اسمهاست که سرتیترها را اشغال کرده: پوتین، اسد، اردوغان، سیسی، مکرون و روحانی. اسم آنها یا با اعلام خبر نابودی یا ضربه خوردن داعش، یا با نجات سوریه، یا با تروریست خواندن کردها یا نجات نخستوزیر سعد حریری از بند گروگانگیران سعودی (هر چند حالا همه میدانیم که او در بازداشت نبود یا اینکه حقیقتا قصد استعفا نداشت یا اینکه استعفا داد، ولی حالا دیگر نمیخواهد استعفا بدهد) به سرتیترها نفوذ کرده است.
جالبتر اینجا است که حالا روز به روز نفوذ محمد بن سلمان کم و کمتر میشود؛ همان شاهزاده خلیج فارس که برای نابودی یمن، بشار اسد، قطر، الجزیره و حتی لبنان بیچاره تلاش خود را کرد و این تلاشش بیشتر شبیه کارهای بچه بدخلقی است که برای ترساندن همسایگان خود، اسباببازیهایش را به سمت خانههایشان پرتاب میکند. یکی از این همسایهها ایران است که البته شاهزاده هیچ وقت وارد جنگ با آن نخواهد شد. خاورمیانهای که امروز در آن زندگی میکنم خیلی با خاورمیانهای که 40 سال پیش برای تهیه گزارش به آن سفر کردم تفاوت دارد. آن روزها آمریکا واقعا یک سیاست برای خود داشت گرچه اغلب اوقات این سیاست مبتنی بر توهمات بود و شوروی رو بهزوال هم برای ایجاد توازن قدرت، در برابر آن قد میافراشت. آن روزها نبردی میان دیکتاتورهای مورد حمایت آمریکا و شوروی در جریان بود. در آن روزهای دور، چه کسی فکرش را میکرد که یک روز فرقههایی شکل میگیرند که باعث شوند به تروریستهای قدیم بگوییم میانهرو؛ آن فرقهها - القاعده و داعش - دخمههای وحشت را از نو تعریف و همه چیز را وحشتناک ترسیم کردند. آنها نفوذ خود را در سراسر دنیا بسط دادند تا جایی که کودنهای پنتاگون هم آنها را نیروهای "آخرالزمانی" خواندند. جالب اینجا است که حالا این رئیسجمهور ایران است که خبر شکست داعش را اعلام میکند در حالی که قبلا جورج بوش رئیسجمهور آمریکا بود که میآمد و میگفت "ماموریت "انجام شد و صد البته، این روزها این پوتین است که بشار اسد را به سوچی دعوت و با روسایجمهور ایران و ترکیه مذاکره میکند؛ این ارتش پوتین است که در سوریه مانده و این خود اوست که با ژنرال سیسی، رئیسجمهور مصر روابطی حسنه دارد. امانوئل مکرون هم البته با دعوت ماه گذشته سیسی به پاریس همین قصد را داشت؛ او در کل طول این سفر، حتی یک کلام درخصوص وضعیت حقوقبشر در مصر حرف نزد. مصری که 60 هزار زندانی سیاسی، هزاران گمشده و تعداد زیادی پرونده قتل اسرارآمیز شهروندان خود را دارد.
خیلی خوب است که از مکرون بهخاطر اقدام نسبتا خوبش در بیرون کشیدن حریری از زندان پرزرق و برق ریاض تشکر کنیم، ولی به هیچ وجه فکر نکنید که حالا قرار است رئیسجمهور فرانسه، در تبدیل به مرد اصلاحات خاورمیانه از پوتین پیشی بگیرد. این را هم بدانیم که اگر بشار اسد از آمادگی خود برای گفتوگو با "هر کس" سخن بگوید، این رخداد فقط بعد از ملاقات با پوتین و تشکر از وی بهخاطر نجات سوریه رخ خواهد داد. آمریکا به واقع این روزها مثل گربه چشایر [یکی از شخصیتهای داستان "آلیس در سرزمین عجایب" که یکی از ویژگیهایش غیب شدن اجزای بدنش و باقی ماندن ردی از لبخندش بود] شده که گاهی همه اجزایش ناپدید میشود بهجز چند نیروی ویژه که به ناگاه برای کمک به کردها و شبهنظامیان دارای اسامی عجیب و غریب - که نام همهشان از سرواژههای سهچهار حرفی تشکیل شده - پیدایشان میشود و چند ماه بعد، همان گروهها، از سوی آمریکاییها تنها میمانند، مورد خیانت واقع میشوند یا به کلی بهدست فراموشی سپرده میشوند.
مطالعات روابط بین الملل
/channel/bestdiplomacy
داعش حاکمیت زمینی خود را در عراق ودرنهایت درسوریه از دست داد...و داعش مکانی متمرکز برای ترویج افکار سید قطب وابن تیمه که زیر بنای فکریشان میباشد را وجود ندارد ... . حضور فیزیکی داعش از بین رفته است اما اندیشه های فکری هیچ مکتب عقیدتی، سیاسی هرگز از بین نمیرود و عقیده میتواند با شرایط سیاسی ضیعف ویا مجددا باز تولید شود ....اما آنچه واقعیت دارد تند روهای مذهبی(داعش)، اروپا وامریکا وروسیه همگی به قربانگاه افغانستان، عراق، سوریه رفتند وهمگی قتل عام شدند.واروپاییان تقریبا از دست تندروهای مذهبی خود خلاص شدند....آیا فرستادن تندروها به قربانگاه غیر مستقیم از پیش تعیین شده نمیباشد؟...پاسخ به آن مشکل است!!!
قطعا داعش سالها طول خواهد کشید چنین لشگر عظیمی را در خاورمیانه بسیج کند...وشاید هرگز به این رویا دست پیدا نکند...همانطور که طالبان بعد شکست از قدرتشان بشدت کاشته شد....
چنین بنظر میرسد داعش ها بعد شکست ابتدا به ساکن شروع به تجدید نظر در بنیان های فکری خود خواهند کردودر بررسی عملکرد خود دچار تفرقه خواهند شد همانطور که طالبان دچار تفرقه شدند.. ویا اینکه در آینده در قالب های دیگراحتمال ظاهر شدن آنها وجود دارد.. ...البته اگر سرویس های اطلاعاتی دیگر کشورها مجال چنین کاری را به آنها بدهند...همانطوریکه طالبان هرگز چنین فرصتی را نیافتند... ویا اینکه داعش به کلونی های کوچک تقسیم شده وهر از چند گاهی عملیاتی را انجام میدهد...که تاثیر آنچنانی هرگز نخواهند داشت ... اما در آینده هرگز چنین لشگر عظیمی از داعش را هرگز مشاهده نخواهیم کرد....
بلافاصله بعد اتمام حاکمیت مکانی داعش... اپوزیسیون سوریه در دو قالب فعال شدند ، شاخه عربستان تحرک بیشتری دارد.... بنظر میرسد با تغییر قانون اساسی سوریه که مورد توافق روسیه، ایران وترکیه قرار گرفته است، قدرت اسد دستخوش تغییراتی خواهد شد ...اما سوال اینجاست کاهش قدرت اسد ویا برکناری وی چه تاثیری در محور مقاومت ایجاد خواهد کرد؟... آیا در اسراییل ولبنان نیز تغییراتی مشاهده خواهیم کرد؟... بی شک جواب به این پرسش ها که همراه با گستاخی عربستان علیه ایران میباشد احتیاج به زمان دارد....اما آنچه واقعیت دارد آمریکا روی گزینه لبنان، سوریه، ایران در حال توطئه جدید توسط عوامل خود میباشد
غلامرضا عابدینی
3اذر 96 /دیدگاه آزاد
t.me/bestdiplomacy
شخصیت و سرنوشت
#شخصیت فرد، #سرنوشت او را رقم میزند
پروفسور محمود #سریع_القلم
اگر رفتار چین و کره شمالی را در صحنه بینالمللی مقایسه کنید، خواهید دید که اولی ضمن اینکه دومین کشور هزینه کننده نظامی است ولی با تولید، کار، زحمت، فکر و همکاری، در پی قدرت است. دومی با ادبیات و عملکرد نظامی، در پی اثبات خود است. اولی تبلیغ میکند که ما برای ۱,۳ میلیارد نفر به دنبال معاش معقول هستیم. دومی اصرار دارد راحت پذیرفته شود. اولی با قدرت نرم، خود را نشان میدهد و تصویر خود را با قدرت سخت شکل نمیدهد. دومی ظاهراً با قدرت نرم آشنا نیست و با سختافزار میخواهد به رسمیت شناخته شود. اولی ۳۵ سال زحمت کشید تا به قدرت دوم اقتصادی جهان مبدل شود. دومی با ابزار نظامی و کلاهک هستهای در پی کسب احترام است. اولی با قدرت اقتصادی، قواعد جدید منطقهای و بینالمللی طراحی میکند. دومی چون نمیتواند قاعده بسازد، مانع آنچه که موجود است میشود.
افراد، سازمانها، گروهها و کشورها همه شخصیتی دارند که نسبتاً با ثبات است. منظور از شخصیت چیست؟ چقدر حوصله دارند؟ چقدر به دیگران گوش میکنند؟ چقدر از یک تا صد یک موضوع را دقیق محاسبه کردهاند و نه آنکه فقط تا ده بررسی کرده و متوقف شوند. چقدر احساسی و هیجان زده هستند؟ چقدر به تأیید دیگران نیاز دارند؟ چقدر علاقمندند تغییر کنند؟ چقدر زمان میبرد تا به یک موضوع واکنش نشان دهند؟ میشود ده سال، بیست سال و یا بیشتر صبر کرد؟ شاید بتوان گفت اینها مسائل فکری هستند ولی در عین حال روحیه، درون و مزاج افراد و کشورها را به نمایش میگذارند و همه نماد ضربالمثل معروف هستند که: Character is destiny.
اما ما در جهانی که زندگی میکنیم، مهمترین اصل در شخصیت افراد و کشورها، اصل همکاری است. آن روی سکه همکاری، یادگیری است. دولت کرهجنوبی، یادگیری، تولید، نوآوری، رقابت، اثرگذاری و همکاری شهروندان خود را اصل قرار داده و با طیفی از روشها، این خصوصیات را به یک شخصیت تبدیل کرده است. کره جنوبی که بالاترین سرعت اینترنت در جهان را دارد برنامه ریزی کرده تا پنج سال دیگر (۲۰۲۰)، سرعت اینترنت را هزار برابر کند تا دانلود کردن یک فیلم دو ساعته، یک ثانیه به طول انجامد. شرکت بوئینگ که امسال صد ساله میشود برای هواپیمای جدید ۷۷۷X خود با ۴۰۷ نفر مسافر از طرف شرکتهای هواپیمایی حوزه خلیجفارس، ۹۵ میلیارد دلار سفارش گرفته است. صدها شرکت کوچک و بزرگ باید با هم همکاری کنند تا این هواپیماها ساخته شود. یک شرکت دکوراسیون داخلی در سیاتل با همکاری Nike، متخصصین خواب و مربیان ورزشی، طراحیهای جدیدی را برای راحتی صندلیهای هواپیما ارائه نمود، ضمن اینکه وزن صندلی را از ۱۲ کیلو به ۴,۲ کیلو کاهش داد.
حس و شخصیت همکاری، هماهنگی و تجانس با دیگران قبل از اینکه در فکر افراد باشد در وجود ناخودآگاه آنهاست. بزرگترین سرمایه مردم شرق آسیا، شخصیت همکاری آنهاست که در یک دوره ۲۵ ساله، قدرت مالی جهان را از غرب به آسیا انتقال داده اند. در برابر شخصیت همکاری شرق آسیایی، شخصیت متوسط خاورمیانهای است: شخصیتی که افراد متفاوت از خود را حذف میکند. مرتب انسانها را تقسیم بندی میکند. تبعیت افراد را میخواهد و نه همکاری با آنها را. خیلی با توانایی افراد کاری ندارد. به جای آنکه از موفقیت دیگران بیاموزد، به طور ناخودآگاه ناراحت میشود. شخصیتی که بیرون از خود درپی دلایل ناکامی میگردد و عموماً غمزده، احساسی، هیجان زده و از همه بدتر عصبانی است. این فضای آشفته باعث میشود که درصد قابل توجهی از خشونت، جنگ، درگیری و قتل در سطح جهانی در این منطقه باشد و خارجی ها هم در این محیط آلوده و تقابلی، به دنبال منافع مالی و سیاسی خود بگردند.
پیشرفت، شخصیتی خاص میطلبد کما اینکه فردی که پرخور است، روزی سه بسته سیگار میکشد، حریمی برای خوردن قند و چربی نمیشناسد و ورزش نمیکند، نمیتواند سالم باشد. کانون توسعهیافتگی، داشتن یک #سیستم است. کانون سیستم، شخصیت #همکاری و #یادگیری است. پیشرفت و توسعه یافتگی یک جامعه را نمیتوان خارج از راستگویی و اعتماد به یکدیگر شهروندان آن تصور کرد. تا چنین شخصیتی به صورت سیستمی/ ساختاری و نه گفتاری/ نصحیتی ساخته نشود، سرنوشتی به نام پیشرفت و توسعه یافتگی رقم نخواهد خورد
#بازنشر
@bestdiplomacy
#سیاستمدار_خوب_کیست
یک سیاستمدار خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ این سوالی است که بسیاری از سیاستمداران ایرانی ،بی پاسخ به آن ، وارد گود سیاست شده اند و بسیاری از مردم نیز بی توجه بدان ، به سیاستمداران رأی داده اند.
پروفسور محمود سریع القلم
فوق دکتری روابط بینالملل از دانشگاه اوهایو و استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به این سوال ،
30 ویژگی #سیاستمدار را بیان کرده که می خوانید👇👇👇👇
1- اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس.
2- تا آنجا که مقدور باشد، از روی متن سخنرانی کند.
3- کانون انرژی خود را در مدیریت، در بخش های فکری، تولیدی و فن آوری کشور متمرکز کند.
4- به طور دائمی، همه را متوجه "آینده" و "تحقق افق ها" نماید.
5- عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد.
6- ظرفیت صبر و خویشتن داری تا سه سال برای پاسخ به مخالفان خود را داشته باشد.
7- جلسات را در راس ثانیه آغاز کند.
8- ارتباط خود را با تمامی اقشار جامعه به صورت مستمر و سازمان یافته حفظ کند.
9- از کوچک ترین تا استراتژیک ترین اقدامات در روابط خارجی را صرفا برای افزایش قدرت کشور بداند.
10- وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند.
11- همه را متوجه "کشور"، "مصالح کشور" و "قدرت کشور" کند.
12- قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد.
13- یک روز درمیان، دو ساعت ورزش کند.
14- با دست خط خود، یادداشت های تقدیرآمیز برای افرادی که برای کشور زحمت می کشند ارسال کند.
15- به طور واقعی و با رفتارهای تقویت کننده، به "اصل مقدس رقابت" معتقد باشد.
16- به یک زبان روز خارجی مسلط باشد.
17- پدر و مادر اصیلی داشته باشد.
18- برنامه ریزی و مدیریت او، با واقعیت ها و مقدورات سنخیت داشته باشد.
19- حداقل دو کار مهم عمرانی و دو چرخش بزرگ فکری که به نفع زندگی مردم باشد، از خود به جا گذارد.
20- در بحبوحه جدی ترین مذاکرات، نخی که از دگمه پیراهن طرف مقابل آویزان است را گوشزد کند: به جزئیات توجه کند.
21- زیرمجموعه او از هوش ذهنی، هوش عاطفی و هوش اجتماعی برخوردار باشد.
22- در هر شرایطی و با هر کسی، مودب باشد.
23- از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند.
24- در سخنرانی و اقناع مخاطبان، تا می تواند از آمار و ارقام استفاده کند.
25- توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد.
26- اخلاق و مدنیت او قبل از مواضع سیاسی اش نمود داشته باشد.
27- قبل از آنکه به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد.
28- حداقل 200 بیوگرافی خوانده باشد.
29- از یک نظام فکری منسجمی برخوردار باشد ولی با داده های جدید، آمادگی تعدیل و اصلاح فکر خود را پیدا کند.
30- مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخگویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.
Telegram.me/bestdiplomacy
✅🔦بررسی ابعاد پنجگانه توان موشکی ایران و اشتباه محاسباتی غرب
🖋سیدحسین موسویان، پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون
➖المانیتور
#بخش اول
دونالد ترامپ درسخنرانی اخیر خود ضمن عدم تایید پایبندی ایران به برجام، ازکنگره آمریکا خواست که درمورد توسعه توان موشکی ایران اقدام کند. کنگره نیز ضمن اینکه تاکنون تحریمهایی علیه توان موشکی ایران اعمال نموده است، درجهت مرتبط نمودن برجام به برنامه موشکی ایران حرکت کرده است. باوجودیکه اروپا و آمریکا درمورد برجام اختلاف دارند اما درموضوع توان موشکی ایران دارای مواضع مشترکی هستند.ماکرون رییس جمهور فرانسه اخیرا گفت که "برنامه موشکی ایران باید محدودشود یا از طریق مذاکره ویا تحریم". آمریکا و اروپا در مورد برنامه موشکی ایران درک درستی از واقعیات سیاسی، قانونی،دفاعی،امنیتی ایران واوضاع منطقه ندارند. مرتبط کردن سرنوشت برجام به توان موشکی ایران، اشتباهی است که نه تنها باعث از بین رفتن برجام میشود بلکه عزم ایران برای توسعه توان موشکی خود را راسخ تر خواهد کرد.
✅در صحنه سیاسی، ترامپ برجام را به این دلیل تقبیح میکند که به سایر موضوعات موشکی و فعالیتهای منطقه ای ایران نپرداخته است. درست است که مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی صرفا در یک موضوع هسته ای بود، اما دردوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ایران پیشنهاد کرد که علاوه برموضوع هسته ای، راجع به بحرانهای منطقه نیز گقتگو شود که اروپا و آمریکا پیشنهاد ایران را رد کردند. مذاکره کننده گان ارشد آمریکایی و اروپایی به من گفتند که پیشنهاد ایران، گفتگوها را به باتلاق فرو میبرد و لذا با آن مخالفت کردند.
✅ازنظرحقوقی، دولت ترامپ هیچ مبنایی برای مجازات ایران بخاطر برنامه موشکی ندارد زیرا که هیچ معاهده بین المللی وجود ندارد که براساس آن ایران را ملزم به کاهش توان فعلی موشکی اش کند به همین دلیل هم غیر از ایران، سی ویک کشور دیگرهم درشرایط فعلی موشکهای بالستیک دارند. علاوه برآن، برخلاف ادعای دولت ترامپ، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، ایران را ازنظر حقوقی ملزم به توقف فعالیتهای موشکی نمیکند.این قطعنامه از ایران دعوت میکند که از آزمایش موشکهایی که قابلیت حمل سلاح هسته ای دارند، پرهیز کند. همانطور که "گروه بحران بین المللی" و "انجمن کنترل تسلیحات" آمریکا تایید کرده اند،
➖این قطعنامه یک تقاضاست و نه یک دستور الزام آور
➖درمورد موشکهای با قابلیت حمل سلاح است که ربطی به آزمایشات جاری موشکی ایران ندارد.
✅از دیدگاه امنیتی، هدف برنامه موشکی ایران، "بازدارندگی متعارف" است و نه کسب توان موشکی با قابلیت حمل سلاح هسته ای. نیاز ایران به " بازدارندگی" هم به این دلیل است که آمریکا و اسراییل گزینه حمله نظامی به ایران را دردستور کار دارند، عراق با تجاوزخود ایران را مورد حملات موشکی و سلاحهای شیمیایی قرارداد،کشورهای بحران زده اطراف مرزهای ایران هستند و گروههای تروریستی همچون داعش نیز امنیت ایران را تهدید میکنند. داعش اخیرا مرتکب جنایت تروریستی درتهران شد که ایران هم باحمله موشکی به مقر داعش درسوریه، پاسخ داد.
✅از بعد فنی نیز بر خلاف ادعای ترامپ، ایران موشک های بین قاره ای ندارد. برد موشکی ایران محدود به 2000 کیلومتر است در حالیکه برد موشکهای بین قاره ای 5500 کیلومتر است. آزمایشات اخیر موشکی ایران هم برای بهبود دقت آن انجام شده است. به همین دلیل متخصص عدم اشاعه سلاحهای هسته ای، تیتی ارسطو" گفت "روند آزمایشهای موشکی ایران در جهت بهبود دقت و در راستای بازدارندگی منطقه ای است".
✅واقعیتهای محیط امنیتی منطقه را باید مدنظر باشد. با هر مقیاس نظامی، رقبای منطقه ای ایران فراتر رفته اند.عربستان سعودی موشکهای چینی دانگ فنگ با برد 4000 کیلومتردارد. اسراییل علاوه برداشتن آرسنال موشکی و نظامی سنگین، دارای بمب هسته ای نیز هست. در شرق ایران هم پاکستان در شرایطی دارای بمب هسته ای است که خطر دسترسی گروههای تروریستی به آرسنال هسته ای آن و جود دارد.همچنین بودجه نظامی ایران هم از رقبای منطقه ایش بسیار کمتر است. ساده تر اینکه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان علنا سیاست تخاصمی با ایران رادرپیش گرفته وهمزمان اسراییل هم ایران را به حمله نظامی تهدید نموده است.
/channel/bestdiplomacy
این خانم درآمریکا بنزین تمام میکند وپول همراه نداشته
مرد بیخانمان٢٠$ ته جیبش را میدهد او بنزین بزند. حالا خانم کارزار اینترنتی راه انداخته برای کمک به این بیخانمان
تاحالا٢٢٠هزار$جمع شده #زنجیر_عشق
#دیپلماسی هفدهمین کانال پرمخاطب و پرطرفدار آبان ماه در حوزه سیاست خارجی
#رنکینگ
T.me/bestdiplomacy
🔦تاریخ پنهان اولین سفر ترامپ به مسکو
✅✅✅ترامپ عامل کا گ ب است؟
اولین سفر ترامپ در سال 1987 به شوروی، به نظر می رسد بخشی از یک الگو بوده است. بر اساس سوابق ارائه شده از سوی کریستوفر استیل، یکی از افسران اطلاعاتی سابق بریتانیا، ترامپ حداقل از پنج سال قبل از پیروزی کرملین در انتخابات، مورد توجه او بوده است.
شوروی سابق نیز به او علاقه داشت. دیدار او زمانی اتفاق افتاد که کا گ ب (اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق) به ریاست ولادیمیر الکساندروویچ کریوچکوف قصد استخدام نیروی خارجی آمریکایی داشت. در آن زمان کا گ ب در به دست آوردن اطلاعات به مشکل زیادی بر خورده بود. در گذشته این سازمان افرادی را استخدام می کرد که از لحاظ ایدئولوژیکی به شوروی نزدیک بودند، مانند چپ گراها، اتحادیه های کارگری، و غیره. ولی تا اواسط دهه 1980، تعداد کمی از این افراد باقی مانده بود. بنابراین، افسران کا گ ب می بایست با استفاده فراگیرتر از انگیزه های مادی اقدام می کردند. سازمان کا گ ب به ویژه در خصوص کمبود نیروی آمریکایی خود نگران بود.
برای استخدام، مراحل مختلفی وجود داشت. به طور معمول، یک افسر، هدف مورد نظر را برای نهار دعوت می کرد، اگر هدف، واکنش مثبت نشان می داد (که به ندرت این اتفاق می افتاد)، به مرحله بعد وارد می شد. برای وی پرونده درست می شد و وی مورد مطالعه دقیق و جامع قرار می گرفت. در ماه آوریل سال 1985 این اقدامات برای "چهره های برجسته در غرب" تعمیم یافت. منظور، جذب فرد مربوطه برای انجام نوعی همکاری با سازمان بود. یکی از شرایطی که برای جذب هدف در نظر گرفته می شد، احتمال به قدرت رسیدن او در آینده، یعنی رسیدن به مقام ریاست جمهوری یا نخست وزیری، بود.
دقیقا مشخص نیست چه زمانی کا گ ب به دونالد ترامپ علاقه پیدا کرد. اما احتمال می رود این علاقه از سال 1977 و ازدواج وی با ایوانا زلنیکوا به وجود آمده باشد.
ترامپ در کتاب "هنر معامله" می نویسد: " در ژانویه 1987 نامه ای از یوری دوبینین، سفیر شوروی در ایالات متحده دریافت کردم، که این طور آغاز شده بود: "خوشحال می شوم خبر خوبی از مسکو به شما بدهم." در نامه آمده بود که پیشروترین آژانس بین المللی گردشگری شوروی، علاقه مند به انجام یک سرمایه گذاری مشترک برای ساخت و مدیریت یک هتل در مسکو است."
در ایالات متحده بسیاری از توسعه دهندگان املاک و مستغلات بزرگ وجود داشتند، چرا مسکو، ترامپ را انتخاب کرد؟
به گفته ویکتور سووروف، یک جاسوس نظامی سابق، و دیگران، سازمان کا گ ب، اینتوریست را اداره می کرد؛ یعنی همان سازمانی که ترامپ به آن اشاره می کند. اینتوریست، یکی از شاخه های فرعی کا گ ب بوده و کارش، کنترل و نظارت تمام خارجی هایی بود که به اتحاد جماهیر شوروی وارد می شدند.
سووروف شخصا مسئول استخدام های کا گ ب بود. به گفته وی، سازمان های جاسوسی شوروی همیشه به دنبال پرورش جوانان بلندپرواز بودند؛ یک تاجر فعال، یک دانشمند، یا به طور کلی، جوانی با آینده درخشان.
تا ژانویه سال 1987، ترامپ به تحصیل قدرت و نفوذ نزدیک تر شده بود. بنابراین دوبینین ترتیب سفر وی را به مسکو داد و ترامپ در سال 1987 برای اولین بار به مسکو سفر کرد.
او در کتاب "هنر معامله" خود نوشته است: "من تحت تاثیر آرمان های مقامات شوروی برای بستن قرارداد، قرار گرفتم."
به نظر می رسد سفر ترامپ توجه چندانی به خود جلب نکرد و دیدار گابریل گارسیا مارکز، رمان نویس برنده جایزه نوبل از مسکو در ماه ژوئن، تمام رسانه ها را به خود مشغول کرده بود. در آرشیو روزنامه کتابخانه ملی روسیه در مسکو، هیچ اشاره ای به او وجود ندارد (یا گزارشی از خبر سفر او منتشر نشده است و یا اینکه تمام مقاله های مربوط به آن بدون سر و صدا حذف شده اند.)
در مقابل، با به دست آمدن اطلاعات جدید از وی، پرونده خصوصی کا گ ب در خصوص ترامپ، بزرگتر شد. پروفایل چندین صفحه ای سازمان از وی، شامل مطالب جدید و غنی، از جمله اطلاعاتی که از طریق استراق سمع به دست آمده بود، می شد.
ترامپ حداقل به لحاظ فرصت های تجاری و سرمایه گذاری در روسیه، چیزی از این سفر به دست نیاورد. اما ترامپ با به دست آوردن توان جهت یابی استراتژیکی جدیدی به نیویورک بازگشت. او برای اولین بار نشان داد که به طور جدی علاقمند به دنبال کردن حرفه ای سیاست است. حرفه ای که وی به دنبال آن بود، شهردار، فرماندار یا سناتور نبود.
ترامپ به رئیس جمهور شدن فکر می کرد.
➖ترجمه دیپلماسی ایرانی
We're sorry, but that page
https://www.politico.com/magazine/story/2017/11/19/trump-first-moscow-trip-215842%D8%9Flo=ap_b1
/channel/bestdiplomacy
✅✅✅ داعش محصول عدم توسعه سیاسی
🖋 دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی برای روزنامه "آرمان"نوشت:
✅داعش از نظر نظامی شکست خورد و مناطقی را که طی چند سال گذشته به اشغال خود درآورد، به جبر نظامی باز پس داد. چندین و چند نیروی عمل کننده در کنار ارتش عراق و حشد الشعبی توانستند داعش را شکست دهند اما آنچه که کمتر در ایران مورد توجه قرار میگیرد چنین است که داعش تنها محصول توطئه غرب نبود، بلکه محصول فقدان توسعه اجتماعی و سیاسی و همچنین وجود رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری در منطقه خاورمیانه هم بوده است.
🔸بنابراین مادام که اصلاحات سیاسی صورت نپذیرد، اپوزیسیون همچون آتش زیر خاکستر باقی میمانند. راه حل مبارزه بلندمدت با داعش، رادیکالیسم و تحجر بنیادگرایانه آنان، اصلاحات سیاسی و انجام فرآیند دموکراتیزاسیون در منطقه است. اگر به فهرستهای مربوط به داوطلبان داعش دقت شود، این نتیجه حاصل خواهد شد که بیشتر علاقهمندان عضویت در داعش از سرزمینهایی با حداقل توسعه سیاسی هستند که به عراق و شام سفر کردند. یمن، عربستان، قفقاز، چچن، لیبی، افغانستان و پاکستان بیشترین داوطلبان عضویت در داعش را دارند اما از کشورهایی مانند هند، مالزی و ترکیه داوطلبی برای عضویت در این گروهک وجود نداشته است که دلیلش را باید در فقدان توسعه سیاسی این جوامع یافت.
🔸اگر در مکانی، توسعه سیاسی مبتنی بر انتخابات آزاد وجود داشته باشد، آن منطقه هرگز برای رشد و نمو داعش مناسب نیست. طبیعی است در سرزمینهایی که آزادیهای مدنی وجود ندارد و قانون حاکم مطلق نیست، اپوزیسیون در اشکال مختلف ظهور و بروز خواهد داشت. البته درباره افرادی که برای عضویت در داعش داوطلب شدهاند باید 2 گروه را از یکدیگر تفکیک کرد. چرا که جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی این 2 گروه با یکدیگر متفاوت است.
نخستین گروه را افرادی تشکیل میدهند که از کشورهای اسلامی عازم منطقه شدهاند و گروه دوم افرادی هستند که از پدر و مادر مسلمان در غرب متولد شده، آنجا بزرگ شده و تحصیل کردهاند. این گروه تفاوتهای زیادی با افرادی دارد که از چچن، لیبی، یمن و عربستان به سوریه و عراق آمدهاند. اروپاییهای مسلمان نیز با علل متفاوتی به داعش میپیوندد. در این زمینه بررسیهای زیادی صورت گرفته است. احساس تبعیضی که نسبت به مسلمانان وجود دارد، باعث میشود از احساس تعلق نسبت به کشوری که در آن متولد شدهاند، تهی باشند. احساس پوچی نسبت به آنچه که فرهنگ و تمدن غرب نامیده میشود، به سرعت در این افراد ظهور و بروز پیدا میکند. البته این موارد را نباید بسیار بزرگ کرد. برای مثال در کشوری نظیر فرانسه 5 تا 7 میلیون نفر مسلمان وجود دارد اما حتی یک درصد این افراد به داعش نپیوستهاند. برای انفجار مترو و سالن اپرا در پاریس، مارسی و نیس نیازی به 50 هزار نفر نیست بلکه با 2 نفر و حمله انتحاری آنها میتوان فاجعه آفرید. این کشورها سعی کردهاند زمینه اجتماعی این اتفاق را نیز مورد مطالعه قرار دهند تا مشخص شود زمینههای محبوبیت داعش در میان جوانان مسلمان غربی چیست؟ آنچه این موضوع را پیچیدهتر میکند پیوستن تازه مسلمانهای انگلیسی، هلندی، بلژیکی و فرانسوی به داعش است!
🔸اعداد جالبی که سردار قاسم سلیمانی در نامه خود به مقام معظم هبری نگاشتند هم قابل تامل است؛ مانند 500 میلیارد دلار خسارت و 6 هزار نفر عامل انتحاری! باید اذعان داشت اگر یک دهم بهایی که در کشورهای خاورمیانه برای موضوعات نظامی پرداخت میشود، صرف مسائل اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی میشد، نتایج شگفت انگیزتری رخ میداد. اگر از سوی صدام، هزینه جنگ تحمیلی به ایران و مردم عراق تحمیل نمیشد و این هزینه در امور بهداشتی و آموزشی عراق سرمایهگذاری میشد، داعش عرصه و مجال بروز چندانی نمییافت. از سوی دیگر هزینههای سنگین تسلیحاتی عربستان سعودی اگر خرج آموزش و پرورش و بهداشت میشد، آثار آن به شدت بر کاهش بنیادگرایی در آن منطقه اثرگذار بود. تا زمانی که علل و ریشههای بنیادگرایی در منطقه وجود دارد، داعشهای دیگری در راه خواهند بود و باید با حل ریشههای این مشکل با تکیه بر توسعه سیاسی و اجتماعی و افزایش عدالت اقتصادی، از شکلگیری جنبشهای افراطی بنیادگرا، جلوگیری کرد که تحقق این امر نیازمند هوشیاری حکام منطقهای است و آنها باید برمبنای قانون و عدالت رفتار کنند.
/سیاسیون ایران
T.me/bestdiplomacy
برگی از کتاب تمرین #مدارا
-پرسیدن ریشهی تفکر انتقادی است. ریشهی دانستن، خرد است، و پرسیدن کاربرد آزادانهی خرد است. زمانی کانت گفته بود: «جرأت کن بدانی». جرأت داشته باش که خرد خود را بهکارگیری. یعنی نهادینه شدن پرسش نتیجهی ترکیب آزادی و خرد است. «چرا کردن» تبلور خرد در آزادی است. برای استقرار این رفتار، چیزهایی لازم بوده است که ما نداشته ایم. فرهنگی لازم بوده است که ما نداشته ایم. ما این گرایش و برداشت را نداشته ایم که آزادی یعنی از خرد خود در همه چیز آشکارا استفاده کردن. حتا در کاربرد و کارآیی خود خرد. یعنی در نقد همه چیز از جمله خود خرد.
«پرسش» در این مفهوم اجتماعی و فرهنگی، خاصیت و کارکرد عصر مدرن و جامعهی مدنی است. در نتیجه در تقابل است با دنیای بسته و صرفا حرفشنو سنت استبدادی.
-فرهنگ گذشتهی ما بهانههای بسیار داشته است برای دور ماندن از بسیاری پرسشها. بسیاری از پرسشها به ویژه در عرصهی اجتماعی، برای ما حکم «تابو» داشته است. حکم گذشتن از خط قرمز را داشته است. در ابعاد مختلف فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، اخلاقی، ادبی و غیره، حق پرسش را پیشاپیش از خود سلب کرده بوده ایم. به همین سبب هم نوعی «بی چرایی» و «تسلیم قضا و قدری» به رفتار نهادی ما بدل شده است. حتا حافظ ما هم که پر از چراست از برخی بابتها بی چراست. به همین سبب هم بین تردید و ایقان، و پرهیز و بیان مانده است.
بی چرایی در جامعهی ما به نوعی تقدیر اجتماعی تعبیر شده است، که در هر حال واقعیت داشته است. و پذیرفته هم شده است که چنان باشد. بدین سبب هم فرهنگ ما باب «نقد» خود را نگشوده است. حتی در دوران اخیر هم، ما به دلایل و بهانههای گوناگون از نقد خود سر باز میزده ایم و پرهیز میکرده ایم و پرهیز میکنیم. مثلا بسیاری از گروههای سیاسی در این چندین دهه، عملا باب انتقاد از خود را مسدود میکرده اند. بدین بهانه که مبادا مخالفان سوء استفاده کنند. یا بسیاری از هواداران یک نویسنده یا دوستداران یک شاعر، انتقاد از او را عملا مجاز نمیدانسته اند. به همین سبب هم جامعه ی ما به «تجلیل انتقادی» از بزرگان خود عادت نکرده است. فکر میکرده ایم که اگر اختلاف نظری را دربارهی کسی یا اثری که برتریاش را پذیرفته ایم مطرح کنیم، از شأن و اعتبار و اهمیت او کاسته ایم. چون نقد متن را با نقد شخص اشتباه یا یکی میگرفته ایم.
-نیاز جامعهی ما به نقد همه جانبهی فرهنگی، نخستین مسئلهی مبرم ماست. و همین امر است که خوشایند سنت نیست. سنت به یک اعتبار، مجموعهی رفتارها و گفتارها و پندارهای نهادی شده است. حرفشنوی و نپرسیدن یکی از وجوه پابرجای سنت است.
اجداد و بزرگان ما به گونه ای زیسته اند. دستاوردهایی هم داشته اند. فرهنگشان محدودیتها و مقدوراتی داشته است. اما امروز ما نه میتوانیم مثل آنها زندگی کنیم، و نه توقع بیجا داریم که چرا آنها مثل امروز ما نزیسته اند. پس اگر به نقد فرهنگمان میپردازیم از یکطرف بنا به اقتضا و ایجاب امروزمان است، و از طرف دیگر به سبب سلطهای است که گذشته بر اکنونمان دارد. این سلطه را در بسیاری از امور اجتماعی و فرهنگی و غیره حتی هنوز در ادبیات امروز هم از بابتهایی میتوان دریافت.
میشل فوکو در تحقیقاتش نتیجه گرفته است که نقد این نیست که بگوییم وضع به طوری که هست درست نیست. بلکه نقد این است که تذکر دهیم شیوهها و کارهایی که مورد قبول ماست، بر چه چیزهایی پی ریزی شده است که بی چون و چرا مسلم گرفته میشود. بر اساس چه طرز فکرهای مأنوس و عادت شده و به محک نقد نخوردهای بنا شده که هیچکس در آنها شک و شبهه نمیکند.
نقد فرهنگ درست در این معنا مفهوم میشود که پایهی مفروضات مورد پرسش قرار گیرد. باز به قول فوکو فکر به چشم نمیآید و پنهان است. ولی آنچه باعث رفتار روزانهی ماست چیزی جز فکر نیست. حتی در احمقانهترین رسوم و ابلهانهترین نهادها و بیسروصداترین عادات هم همیشه فکر وجود دارد.
زنده یاد محمد مختاری | تمرین مدارا | فرهنگِ بیچرا
http://t.me/bestdiplomacy
http://donya-e-eqtesad.com/بخش-ویژه-نامه-63/3265233-پسا-داعش
Читать полностью…ابوذر باقی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی
پایان داعش؟
بخش اول
یکشنبه بیست و نهم ژوئن دو هزار و چهارده که پرچم سیاه داعش در موصل برافراشته شد و رهبر خلافت خودخوانده ردای خلافت بر تن کرد، آهسته از منبر مسجد بزرگ موصل بالا رفت و خطبه به نام خود خواند تصور نمیکرد که روزگاری در سوراخ پس سوراخهای عراق و سوریه پنهان شود. آن روز وی ایستاده بر روی منبر به سخنرانی پرداخت و پشت سرش پنکهای به گردش درآمده بود و چندین نفر پای منبر نشسته بودند تا بار دیگر شاهد شنیدن سخنان خلیفه جدیدی باشند که بقایای خلافتش به دست مصطفا کمال آتاتورک در سال هزار و نهصد و بیست و چهار برچیده شده بود. آن روز البغدادی با چنان طمأنینهای از پلههای آن منبر بالا میرفت که گویی برگزیده خدا و رسولش از منبر بالا میرود. «امیرالمؤمنین» داعشیها در روزها، هفتهها و ماههای بعد چنان در عراق و سوریه به یکهتازی مشغول شد که گویی این دو سرزمین مِلکِ اجدادی اوست و قرار است تا ابد در آنجا بتازد. امیرالمؤمنین نمیدانست که چند صباحی بعد باید از اینسوراخ در آنسوراخ پنهان شود و درنهایت به سوگ خلافت خودخوانده اش بنشیند. گروهی که در ژانویه دو هزار و پانزده و اندکی پس از اعلام خلافت حدود نود هزار کیلومترمربع را در کنترل خود داشت (چیزی حدود مساحت اتریش) امروز فقط چند شهر و روستا را در کنترل دارد. چیزی نمانده که پایان «سرزمینی داعش» رقم بخورد. اگر در سال دو هزار و چهارده نیروهای جهادی سیلوار به دیار خلافت سرازیر میشدند اما دیگر اثری از مهاجرت جهادیون دیده نمیشود و «دولت اسلامی» و «جهاد»ش دیگر جذابیتی همچون سال دو هزار و چهارده برای جهادیون ندارد.
در آن زمان البغدادی خود را حاکم بلامنازع شامات میدانست. او با بریدن از القاعده عملاً این گروه را در دنیای جهاد، اگر نگوییم زمینگیر، حاشیهنشین کرده بود. دیگر نامی از القاعده مطرح نمیشد. مبارزان بیشتر درصدد بودند به «خلافت» بپیوندند. چنین بود که هشتصد داعشیِ بدویِ پابرهنه توانستند ارتش عراق را در موصل عقب برانند و در اندک زمانی دومین استان بزرگ عراق را به پایتخت خلافت مبدل سازند و در سوریه نیز یکه تازی کنند. گروهی که برای بسیاری از جهانیان ناشناخته بود نامش با انفجار، عملیات انتحاری، به صلیب کشیدن و در یک کلام تروریسم عریان و تمامعیار گره خورد. گروهی که سر سازگاری با مرزهای سایکس- پیکویی نداشت و هر آنکه با اقتدارش به مقابله بر می خاست را از سر راه بر می داشت امروز خود به تدریج روانه دیار عدم می شود. اکنون هیبت این «ابرقدرت دنیای جهاد» یا «هژمون جهاد» فرو ریخته است.
اما سوال این است که آیا داعش به راستی به پایان خط رسیده است؟
الف) داعش را اگر یک «نظام فکری» و یک «اندیشه» در نظر بگیریم می توان گفت اندیشه نمی میرد بلکه مانند جیوه از شکلی به شکل دیگر در می آید. اندیشه ای به نام داعش به این سادگی از میان نخواهد رفت. نابودی این فکر نیاز به افزایش «آگاهی» در جوامع اسلامی دارد.
ب) یک نکته در اندیشه داعش «انحیاز الصحرا» یا عقبنشینی موقت به بیابان است. بر اساس این استراتژی- که در کلمات و سخنان البغدادی، العدنانی و سایر رهبران داعش ذکر شده- داعش به مناطق صحرایی یا بیابانی در مناطق بی ثبات یا کم ثبات خاورمیانه روی خواهد آورد. کلمه «انحیاز» در ماه می در آخرین سخنرانی ابومحمد العدنانی، سخنگوی وقت داعش، شنیده شد که می گفت از دست دادن قلمرو/ سرزمین به معنای شکست نیست و نیروهای داعش تا آخرین نفس خواهند جنگید و سپس به بیابان یا صحرا روی میآورند و پس از مراحل آمادهسازی دوباره باز میگردند، درست همانطور که در فاصله دو هزار و هفت تا دو هزار و سیزده این اتفاق تکرار شد. اخبار فعلی حاکی از این است که البغدادی به مناطق صحرایی و بیابانی میان عراق و سوریه گریخته است. بوکوحرام یکی از گروه های همقطار داعش در نیجریه به چنین روشی روی آورده است. آنها در مناطق بیابانی و در زیرزمین مبادرت به حفر و ساختن مکان های زیرزمینی کرده اند و ضمن نگهداری غذا، پول و مهمات در این تونل های زیرزمینی، خودروهای خود را نیز در این تونل ها استتار می کنند. بعید نیست داعش به این روش روی آورد. این مناطق صحرایی و بیابانی لزوما می تواند در عراق و سوریه هم نباشد چرا که منطقه ما مملو از چنین مناطقی است: در لیبی، یمن، صحرای سینای مصر و کشورهای آفریقایی چنین مناطقی به وفور دیده می شود.
T.me/bestdiplomacy
🖋اکبرمختاری
قطع و وصل شدن های پی در پی #تلگرام همه را یاد قطع و وصل شدنهای وایبر می اندازد
کم کم میشود دریافت که تلگرام هم به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
تلگرام در دو انتخابات مجلسین و ریاست جمهوری وشورا توامان پیروزی اصلاح طلبان و حسن روحانی را رقم زد.
تلگرام را میتوان یکی از یادگارهای دوران روحانی دانست البته منظور عدم فیلترینگ آن میباشد.
دولت روحانی بقول محمد جواد روح عزیز روزنامه نگار توانمند
دو نماد اصلی دارد یکی برجام و دیگری تلگرام،
اولی سبب گشایش در عرصه بین المللی برای ایران گردید و دومی سبب گشایش نسبی سیاسی در داخل کشور.
تلگرام بخصوص #کانالهای تلگرامی سبب افزایش اگاهی مردم از یکسو و شفاف سازی نسبی فضای سیاسی در داخل کشور شد.
اگر سخنان این روزها مبنی بر فیلترینگ تلگرام درست باشد یا سرنوشت وایبرسازی تلگرام مدنظر باشد
در هردو حالت شکست بزرگی برای روحانی و #اصلاح_طلبان خواهد بود.
تلگرام در ایران امروز تنها یک شبکه اجتماعی نیست بلکه نماد یک جریان فکریست جریانی که بدنبال گشایشهای بیشتر در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در کشورست.
تلگرام بیشترین کاربرانش در ایران هستند و حضور وسیع مردم ایران در تلگرام،آن را تبدیل به تاثیرگذارترین شبکه اجتماعی در ایران کرده است.
اگر فیلترینگ تلگرام تحقق یابد میتوان گفت به پایان یک دوران نزدیک میشویم، دوران حسن روحانی و پس از آن تنها روحانی میتواند به برجام افتخار کند که حقا وانصافا هم توافقی بس مهم و بزرگ بود
لیکن خبر تلخ اینست که قدرتهای بزرگ به رهبری امریکا با تحریمهای غیر هسته ای و افزایش فشار بدنبال کاهش منافع برجام برای ایران و ملت ایرانند.
در نهایت روحانی و دولت او و حتی امیدهای گاه ناامید مجلس هم باید در برابر فیلترینگ تلگرام ایستادگی کنند
چراکه فیلترینگ تلگرام شاید اینبار #پایان اصلاح طلبان حکومتی را رقم زند پایانی که دور از دسترس نیست!.....
t.me/bestdiplomacy
اوشو
مردم از كساني كه خودشان را مي شناسند مي ترسند ، خيلي مي ترسند . آنها نوعي
قدرت ، نوعي هاله ، نوعي مغناطيس ، و جاذبه اي دارند كه مي تواند افراد سرزنده و جوان و شجاع را از بند زندان سنتي بيرون بكشاند . انسان روشن بين را نمي توان به بند كشيد – اين كار دشوار است – و نمي توان او را
زنداني كرد . هر نابغه اي كه چيزي از درون را شناخته ، درك او كمي دشوار است ؛ او نيرويي است كه نمي توان آشفته اش كرد . توده هاي مردم نمي خواهند زندگيشان دچار اختلال شود ، حتي اگر در فلاكت به سر ببرند ؛ و آنها در فلاكت هستند ،اما به فلاكت خو گرفته اند . و هركس كه مفلوك نباشد ، بيگانه به نظر مي رسد .فرد روشن بين بيگانه ترين فرد در جهان است ؛ به نظر مي رسد كه او به هيچكس
تعلق ندارد . هيچ سازماني ، هيچ جمعيتي ، هيچ جامعه اي ، هيچ ملتي او را محدود نمي كند.
@bestdiplomacy
📩📩📩📩📩📩
در علم اقتصاد و سیاست هم اکنون اثبات شده، مادامی که مدیران و مجریان کلیدی یک سیستم از طبقه متوسط انتخاب و انتصاب نشوند، فکر کلان، فکرملی، فکرسیستمی و رهیافت مبتنی بر بهینه سازی و اولویت بندی معقول شکل نمیگیرد.
چون #طبقه_متوسط اقتصادی و فرهنگی به ثبات، به آینده و به عقلانیت می اندیشد.
رای و آرامش و عقلانیت طبقه متوسط مهم ترین رکن مملکت داری درازمدت است.و درست در مقابل پوپولیسم و مدیریت فی البداهه قرار میگیرد.*اندیشه پویا ش 6 استادمحمود #سریع_القلم
@bestdiplomacy
صادق قطبزاده: از سیلی به اردشیر زاهدی تا چاه جماران
#قطبزاده در سال 1314 در اصفهان به دنیا آمد. پدرش تاجر الوار بود. از همان نوجوانی و پس از سرنگونی مصدق به جمع مخالفان شاه پیوست. در سال 1337 برای تحصیل، در رشتۀ زبان انگلیسی، به آمریکا رفت. در آنجا در مهمانیای که سفارت ایران ترتیب داده بود شرکت کرد و شاهدانی روایت کردهاند که او در مهمانی اخلال کرد و فرصت را غنیمت شمرد تا بر صورت اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا، سیلی بزند. اگر این ماجرای سیلی زدن صحت داشته باشد، گواه خوبی برای درک ماجراجویی و تندروی اوست که به نظر تا آخر عمر ویژگی همیشگی او باقی ماند. او از آمریکا اخراج شد و پس از مدتی اقامت در کانادا، به برخی کشورهای عربی رفت؛ عراق، لبنان، مصر و الجزایر. در عراق در سال 1342 امام خمینی را دید و این شروع نزدیکی به امام بود. قطبزاده به همراه چمران و ابراهیم یزدی با رهبران کشورها و جنبشهای اسلامی عرب تماس برقرار میکردند و اینگونه پایگاهی برای مخالفت با شاه ایجاد میکردند.
در سالهای بعد، پس از پایان تحصیل در کانادا، با گذرنامه سوریهای که امام موسی صدر برای او تدارک دیده بود، در پاریس ساکن شد تا در پوشش روزنامهنگاری فعالیتهای انقلابی ضد شاه انجام دهد. وقتی امام خمینی به پاریس رفت، باغ نوفلوشاتو را او اجاره کرد و از آن پس از مشاوران اصلی امام بود. در هواپیمای «پرواز انقلاب» کنار امام نشسته بود و پس از رسیدن به ایران عضو شورای انقلاب شد و ریاست صدا و سیما نیز به او واگذار شد.
حالا نوبت او بود که از انقلابیهای رادیکالتر از خودش سیلی بخورد. در ابتدا جایگاه محکمی داشت: ریاست صدا و سیما، عضویت در شورای انقلاب، وزارت امور خارجه! اما همه یکی یکی از دست رفت و شروع این افول از ماجرای گروگانگیری بود، که او هم مانند سایر اعضای دولت موقت با آن مخالف بود. از دیگر سو، در جایی قرار گرفته بود که آماج انتقادها از همه سو بود: «صدا و سیما»! هر یک از جریانهای انقلاب انتظار متفاوتی از صدا و سیما به عنوان دستگاه تبلیغ انقلاب داشت و راضی نگاه داشتن همۀ اینها محال بود و هر کس بر کرسی ریاست آن مینشست همین وضع را داشت.
از دیگر سو، قطبزاده که از همان پیش از انقلاب، توان نهضت آزادی و نفوذ خود را بسیار بیشتر از واقعیت تخمین میزد، در سال 1358 خواست بخت خود را در اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران بسنجد. شکست خردکنندهای خورد! در میان هفت نامزد، کمتر از 50 هزار رأی آورد، حدود 0.25 درصد.
این نتیجه این را هم البته نشان میداد که در صورت برخورد با قطبزاده، مشکلی پیش نخواهد آمد، زیرا او پایگاه مردمی چشمگیری نداشت. قطبزاده در فروردین 61 به اتهام برنامهریزی برای انجام کودتا بازداشت شد. دادگاه، به ریاست قاضی ریشهری، او را محاکمه کرد و قطبزاده اعتراف کرد سازمانی کودتایی با هماهنگی او خیال داشته است امام را با ریختن مواد منفجره در چاهی در نزدیکی اقامتگاه ایشان، ترور کند و در نهایت هدف آنها این بوده که نظام را براندازند. قطبزاده محکوم و در شهریور 1361 اعدام شد.
بحث دربارۀ جزئیات محاکمۀ قطبزاده، نقش او در آن کودتا، اعترافات او، نقش حزب توده، ماجرای اطلاع آیتالله شریعتمداری و پرسشهایی مانند این بسیار است، اما آنچه در این نوشتار کوتاه قابل تأمل میدانم، مسئلۀ «روانشناسیِ قطبزاده» است. به گمانم، میان آن سیلی زدن در دوران جوانی تا این ایدۀ کودتای خاماندیشانه تداومی وجود دارد. باورکردنی نیست که اعترافات قطبزاده تحمیلی باشد و وقتی این اعترافات را میشنویم، بیش از هر چیز پرسشهای روانشناختی و شخصیتشناختی به ذهن میرسد تا پرسشهای سیاسی!
#معرفی_شخصیت
تاریخ اندیشی_مهدی تدینی
t.me/bestdiplomacy
https://www.instagram.com/p/Bb4GEQMAuge/
سخنان تند ولیعهد جاه طلب عربستان در مورد ایران
✅بررسی ابعاد پنجگانه توان موشکی ایران و اشتباه محاسباتی غرب
🖋سید حسین موسویان ،پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون
➖المانیتور
#بخش پایانی
لذا قدرت موشکی ایران بعنوان اهرم حداقلی بازدارندگی ضروری است و هیچ ارتباطی هم با ادعاهای ثبات زدایی توسط ایران ندارد.
نهایت اینکه اگر آمریکا و اروپا درادعاهای خود جدی هستند باید درقالب همکاری مشترک قدرتهای جهانی و منطقه ای، برای دستیابی به یک طرح جامع درمورد کنترل کل سلاحهای کشتار جمعی و متعارف درسطح کل منطقه اقدام شود که هم تامین کننده بالانس قدرت درمنطقه باشد و هم تامین کننده صلح و امنیت کل منطقه. دراین راستا اجرای قطعنامه های سازمان ملل در مورد "عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای هسته ای و کشتار جمعی" دراولویت خواهد بود و سپس" ترتیبات کنترل سلاحهای متعارف". این مسیر موثرترین روش برای پیشگیری از میلیتاریزه شدن منطقه و مدیریت بحران های منطقه خواهد بود.
درغیر اینصورت برخورد گزینشی و تبعیض آمیزعلیه توان نظامی ایران، همراه با تاکید مقامات آمریکا درمورد "سیاست تغییر رژیم" و "روی میز بودن گزینه نظامی" علیه ایران، به معنی قصد آمریکا برای تضعیف توان بازدارندگی جهت تسهیل حمله نظامی به ایران تلقی خواهد شد. این روند موجب نیاز ایران به بهره مندی از توان بازدارندگی موثرترخواهد شد که طبیعتا تقابل ایران و آمریکا درمسیر مصیبت باررا گسترش خواهد داد.
http://www.al-monitor.com/pulse/fa/originals/2017/11/iran-missile-program-addressing-us-europe-region.html#ixzz4zICpY9E9
مطالعات روابط بین الملل
/channel/bestdiplomacy
تصاویری دراماتیک از فرار یک #سرباز کره شمالی به کره جنوبی منتشرشده. ازسوی همرزمانش به او چندین بار شلیک شد،
نزدیک بود دستگیرش کنند تا اینکه سربازان کره جنوبی نجاتش دادند.
#دیدنی
@bestdiplomacy
کانال دیپلماسی که عمدتا در حوزه سیاست خارجی مطلب به خوانندگان خود ارایه میدهد، رنگینک آن در آبان 96 جز 17کانال پرمخاطب میباشد...
این موفقیت بی شک مربوط به سازنده وادمین محترم آن که تلاش میکنند، میباشد...
این موفقیت رو به دست اندر کاران کانال دیپلماسی تبریک میگویم...
غلامرضا عابدینی
2اذر 96
@bestdiplomacy
اینها جزیی از نظرات متفاوت و تحلیلهای گوناگونست و الزاما درست یا غلط نمی باشد🙏🙏
Читать полностью…رویترز: چند منبع نزدیک به سعد حریری پس از بازگشت او به لبنان تایید کردند که او پس از ورود به خاک عربستان تا پیش از آنکه مجبور به استعفا شود، چندین ساعت در بازداشت قرار داشت.
@bestdiplomacy
بخش دوم
ج) محتمل است که داعش دیگر عملیات نظامی در مقیاس وسیع انجام ندهد بلکه این «گرگ های تنها» (عبارتی که داعش برای اشاره به نیروهایی بهکار میبرد که به تنهایی دست به عملیات میزنند) هستند که بار عملیات نظامی را به صورت فردی و پراکنده به دوش می کشند. آنها طیفی از زنان و مردان و کودکان هستند. گرگهای تنها ضرورتا تحت کنترل رهبری داعش نیستند. هدف آنها گسترش عملیات خشونتآمیز (خواه علیه کشورهای غرب و خواه تمام کشورهای مسلمان و غیرمسلمانی که در قاموس داعش «دشمن» یا «صلیبی» تلقی می شوند) است. این عملیات شامل حملات کوچک و تک نفره میشود. خلافت خودخوانده در حملات گرگهای تنها، تکرار و تعدد را بر پیچیدگی ترجیح میدهد.
د) به طور قطع، داعش قدرت گذشته را (نه در بعد نظامی، نه اقتصادی، نه تبلیغی و نه جذب نیرو و غیره) نخواهد داشت. داعش با همان سرعتی که ظهور کرد دچار افول شد. یکی از تفاوت های داعش با القاعده و زیرمجموعه هایش در این است که رهبری داعش معتقد بود ابتدا باید دولت تشکیل شود و سپس رضایت مردم را به دست آورد. اما القاعده (و زیرمجموعه هایش از جمله النصره) معتقدند که ابتدا باید رضایت مردمی را به دست آورد و سپس مبادرت به تشکیل دولت کرد. اکنون در سوریه النصره قدرت غالب است و رضایت مردمی- لااقل در ظاهر- در صدر برنامه های این گروه است. این گروه که دست کمی از داعش ندارد چنان به تاسیس شبکه ها در مناطق مختلف سوریه و در میان سایر جهادیون روی آورده که در فردای سوریه¬ی پساداعش یا پسا اسد محتمل است وارد آن چیزی شود که ممکن است «دولت وحدت» نام گیرد. این شبکه های النصره کمک های اجتماعی، بهداشتی و غیره به مردم تحت کنترل خود ارائه می دهند هرچند چاشنی آن ممکن است خشونت هایی به سبک داعش باشد. مخلص کلام اینکه: اول، داعش در لاک دفاعی فرو خواهد رفت تا در موقعی دیگر و در قالب و شکلی دیگر بازگردد چرا که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا – به دلایل فراوان- همواره مستعد و آبستن بحران است و مناطق بحران خیز در این منطقه کم نیست. دوم، تمرکزها باید به سوی النصره معطوف شود. محتمل است که سوریه آینده در دستان القاعده و فرزندانش (النصره و دیگر زیرشاخه های این گروه) قرار گیرد.
T.me/bestdiplomacy
ابوذر باقی تحلیلگر سیاسی
/سیاسیون ایران
✅✅✅✅ کتابنخوانانِ کتابنَخَرِ قانونگذار
🔻از میان حدود ۲۰ نمایندهی مجلس که به سؤالات گزارشگر جواب دادهاند، فقط دو نفر کتاب میخواندند. حیف است برخی جوابها به این پرسشها را نخوانید. آخری را، که یکتنه جور بقیه را میکشد، برای دقنکردنتان آوردهام!
❓آیا کتاب میخوانید؟ نام آخرین کتابی که خواندید چه بوده و قیمتش چقدر بوده؟ آیا به سینما میروید و اگر میروید، بلیت سینما الان چقدر است. با تئاتر چقدر آشنایید و آیا از قیمت بلیتهای آن خبر دارید؟
🔸حاجی دلیگانی: کتاب خیلی میخرم. آخرین آن را هم چند روز پیش خریدم، ولی قیمت آن را نمیدانم. به بقیهی سؤالات نمیخواهم جواب بدهم.
🔸محمدرضا نجفی: هر آدم زنده ای باید کتاب بخواند، من هم گاهی میخوانم. الان هم یک کتاب هست که در حال مطالعه آن هستم و دربارهی اقتصاد است اما اسم آن را نمیدانم، به قیمت آن هم توجهی نکردم. خیلی وقت است که سینما نرفتهام، از قیمت بلیت سینما هم خبر ندارم، تئاتر هم نمیروم و از قیمتهای بلیت آن هم خبر ندارم.
🔸محسن علوی: آخرین سال دانشگاه آخرین کتاب را خواندهام، خیلی وقت کتاب ندارم اما قرآن میخوانم و از قیمتها هم خبر ندارم. البته قیمتها متفاوت است و جنس خوب و بد هم دارد. سینما هم اصلاً نمیروم و قیمت بلیت آن را نمیدانم، تئاتر هم اصلاً نمیروم.
🔸عباس گودرزی: آخرین کتاب مجموعهی مدوّنی از فرمایشات حضرت امام و نامههای مهمی که امام به مسئولان داشتند بود. اسم کتاب را هم فراموش کردهام، به قیمت آن هم توجه نکردم.
🔸دیباجی: از زمانی که مجلس آمدهام کتاب نخواندهام و آخرین کتابی هم که خواندهام نهج البلاغه بوده است. اصلاً از قیمتها خبر ندارم. اگر میشود توی این فاز از من سؤال نکنید. سینما و تئاتر نمیروم مگر اینکه مراسمی باشد و از جایی دعوت شده باشم.
🔸شهروز برزگر: خیلی کم کتاب میخوانم و قیمت آن را هم نمیدانم، اما یک کتابی را که چند سال پیش به زبان انگلیسی نوشته شده بود که دربارهی سلماس بود مطالعه میکردم که حدود ۸۷ هزار تومان خریده بودم. اسم کتاب را متأسفانه به یاد نمیآورم. سینما هم تا امروز که ۴۲ سال دارم نرفتهام، تئاتر هم اگر جایی دعوت کنند میروم.
🔸محسن کوهکن: به دلیل مشغلهی زیاد کاری خیلی کتاب نمیتوانم بخوانم، سینما و تئاتر هم نمی روم و از قیمت بلیتهای آنها اطلاعاتی ندارم.
🔸هادی شوشتری: حدود هشت هزار جلد کتاب در کتابخانهام دارم. آخرین کتابی هم که خواندم به اسم فرستاده بود، سینما و تئاتر هم کم و بیش میروم.
🔸محمدجواد فتحی: حدود پنج هزار جلد کتاب دارم و آخرین کتاب هم که خواندهام به اسم شبهخاطرات دکتر علی بهزادی بود و سه جلدی هم بود، قیمت هم چون دست دوم تهیه کرده بودم حدود ۱۳۰ هزار تومان. اما سینما و تئاتر خیلی نمیروم و آخرین باری که تئاتر رفتم، قیمت آن حدود ۲۵ هزار تومان بوده است.
🔸بسیاری از نمایندگان راضی به مصاحبه نشدند و بسیاری از نمایندهها، از جمله یک نفر از اعضای هیئت رئیسه و چند تن از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس، بعد از مصاحبه خواستند که مصاحبهشان منتشر نشود.
-منبع:تابناک
http://telegram.me/bestdiplomacy