bidaademooriyanehaa | Unsorted

Telegram-канал bidaademooriyanehaa - بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

1260

@bidaademooriyanehaa ارتباط با ادمین @farhoudnegin1360

Subscribe to a channel

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

سپیده که سر بزند
عطر خنده‌هایم
چون گلی کوچک و صبور
از شیار آرامگهی سرد و نمور
در حزن عمیق گورستانی دور
می‌پیچد

من از دل عمیق‌ترین داغ خاک روییده‌ام
من از ترک استخوان عزیزانم گل داده‌ام
من راز جاودانگی آوندها را از استقامت ریشه‌ها یافته‌ام

می‌توانم بی‌هیچ جرسی محشور شوم
و در ذره‌ذره‌ی غبار خاطرات به یاد بیاورم
روزی عزیزترینم بودی

یحیای تعمیددهنده‌ی باغ‌های معلق در من!
دست تندباد را از سر خنده و گل بردار
اینک رستاخیز بی‌صدای من از تو نیست
اینک زندگی دوباره‌ی من از توست
در قلب خاکی که رؤیای زندگی‌اش نمرده‌ست

و مرگ نمی‌تواند پایان خنده‌ی گل در باغ باشد
زیرا که ریشه‌ها نمرده‌اند

سپیده که سر بزند
نامت بابونه‌ی کوچکی‌ست
که از ترک‌هایم روییده
و روی نور را بوسیده

چه‌قدر نور به تن ترد گلبرگ‌هایم
خوش می‌نشیند
وقتی به شوق بوسه‌ی انگشتانت
از خلوت قبرستانی به زندگی
دوباره سلام می‌دهم

#گالیا_توانگر
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

مال این حرف‌ها نبودی
صدای کسی شدی که نمی‌شناختی‌اش
ندیده بودی‌اش
لمسش نکرده بودی
اشکش را
مزه‌اش نکرده بودی
حتی ریختت را شبیهش نکرده بودی هیچ‌وقت هرگز
حتی دستت را داخل موج موهایش نکرده بودی ببینی موست یا رشته‌های زرد ماکارونی سوخته
حتی نگفته‌ بودی می‌روم ببینمش از نزدیک
 بوش کنم
با خودم جفت‌وجورش کنم
یا که بنشینم به گفت‌وگوش و گوش کنم به صداش
صداش را نشنیده بودی اما
صدایش شدی که نمی‌شناختی
 
 
مال این حرف‌ها نبودی
جز سایه‌های خودت بر دیوار
که حلقه زدی
 حلقه حلقه حلقه‌های بسیار
پیوستی و نشستی به گفت‌وگو با قماش خودت
هم‌تیپی‌های خودت
هم‌کاسه‌های خودت
هم‌طبقه‌ای‌های خودت
هم‌صداهای خودت
هم‌خنده و هم‌گریه‌های خودت
دست کشیدی به موهات و فکر کردی عجب حریر تجریشی است این
عجب ابریشم بیداری است آن
 
 
 
تو مال این حرف‌ها نبودی
تبعید را
در وطن
یا بیرون از آن
حواله کردی به همان دگران
که نشناختی و  نشنیدی هیچ‌وقت هرگز
 
 
انقلت آوردی و انقلت می‌آوری
انگار آب‌نبات چوبی بخواهی بدهی دستش
تا از شدت شیرینی شرارت چشم‌هات
خر رنگ شود و گلو خفه!
 
مال این حرف‌ها نیستی اما
مال‌ومنال نسبتاً خوبی داری
می‌روی و می‌آیی
می‌روی و می‌آیی
می‌روی و می‌آیی
سوژه‌ی غمگین پرمدعایی
از این خاطره به آن خاطره
جعل می‌شوی و جعل می‌مانی
ستاره رنگ می‌کنی با آب‌نبات و مایع ماکارونی
  
تبعید را حتی
تحلیل می‌کنی اما
مال این حرف‌ها هم نیستی
 
مال سین اما شایدی
یا صادی
که تنها صدایی می‌ماند که مجوز ارشاد و تبلیغ پشت مجله‌اش باشد
صدای جلزوولز رشته‌های ماکارونی لای دندان‌هایش باشد
صدای فشار پوتین‌های چرم هماره و هماره و هماره
روی خرخره‌هاش باشد
 
که تنها منابعی معتبرند برات که وصل به تیغ و نرخ روز و مجوز
و  آمدوشد حقیری که
ریخته شد در وجاهت صدایی که نشنیدی و
در تصویر آن کس که حتی ریختت را
برای کاستومِ پارتی هم که شده
برای خاطر ادابازی دورهمی‌ هم که شده
برای جعل خاطره‌بازی هم شده
حتی برای ژست نظری هم که شده
شبیهش نکردی و
شبیهش نمی‌کنی
اما دست می‌کشی به موهایش
رشته‌های ماکارونی!
 
مال این حرف‌ها نیستی، جانم
یک روز می‌ریزی روی سنگ‌فرش و تمام می‌شوی
و آمدوشد تمام می‌شود
چون بر این جوی که پیش روی توست
با رشته‌های باریک ماکارونی
پل نمی‌توان ساخت
 
 #سما_اوریاد
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

باید زبان به دهان می‌گرفتم و سکوت می‌کردم
از ستون‌های کابوس فرومی‌افتادم
در مرگ زنده می‌شدم
و کنار دیواری از باد
خانه می‌ساختم 
باید سکوت می‌کردم
شاید
زمان مناسبی برای بازگویی رنج
و ریختن از تیله‌های راز نبود
اما تیله‌ها غلتیدند
صدایی از اعماق حاشا
به قاب‌های چندساله برخورد
و من به مناسبت این فروپاشی
خود را به سلاخی بردم
به گوش‌های منتظر شلیک
و در حجم ابرها بزرگ شدم
در زخم‌ها و شکاف‌ها
که در شکاف خونی‌ست مرده
خونی منتشر در نوزده‌سالگی
که از اتاق‌های بزرگ
به پله‌های شکسته سرازیر شد

وقتی افق تمام رنگ‌های باخته بود
پیروزی درخت بودم
و برگ‌های سوخته‌ام را
به زمین بخشیدم

#زبیده_حسینی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

رُستن میان ما مرثیه است.
و آن که به قبرستان می‌رود
روزی، روزیِ ما را می‌آورد.

سهم بردار
بر سنگ
لم‌یزرع بی‌سر
شیب گرفته سینه‌هام
بخشکان!

این تعالی مادری
خون‌خواه که نه
دل‌خون است.
جناغ شکسته‌ام
بعیدِ لایتناهی
غاشیه‌ی ‌آتش
از سختی بزرگ به رنجی ساده امانم بده.

لاشه‌ها را ببین
میان هبوطِ دو بزرگ‌راه
گرته‌های دود
به صحنی غلیظ
و سینه‌ریز چراغ
بگو مخاطب خاص در تزریق کدام لب بود؟
‏و پیشانیِ تهران در نبود چه تاریخی چین بر‌می‌داشت؟

طهران!
نوسنگی، با ابزار بزرگ
و گسل‌هایی فرسوده
چاله و میدان!

سهم بردار
صاحب‌قِرانِ خمارِ قلیان‌ها
متوالیِ دود
و زیور‌های بی‌نام

خونی بپران
به اشاره‌ای
مراد بی‌مرادی‌ست.
تن به تاریکی گیاه می‌شود
و
«آب»
«آب»
شهیدِ همه‌ی تاریخ است.

#الهام_گردی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

مرده‌انگار
دست می‌سایم بر این دیوار
کورمالِ چه کنم با شاید
و بایدها که
گاه این سوگ
واره‌ی من است
گوش بریده‌ام به نگاه
حلقه حالا به در
کوی جغدی که به خواب
زنده هر نفس هی می‌زند کو کو
شوم نیست و هر از آه
گاهِ برکت قلب من است
با تو شنیدم و مدهوش از آواز
بر تو باریدم و هرگز
کسی واره‌ی مرا به سوگ تو ندید
نه سنگ می‌بوسم و نامت را لب می‌زنم
نه سیاه‌پوشِ این سایه‌رفته
چله می‌بندم به عزا
وقتی که می‌گویم دا
فاتحِ تسخیرِ حضورت
همین جا
کنار سرم
شانه‌ات شکل می‌گیرد
شکل صخره از شکر
یقین به فردا دارم و سرخوش
فاتحِ جوارت می‌شوم.

#نسترن_خزائی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

تمام مویرگ‌هایم بسیج شده‌اند حتی که خون را به کوچه‌های این شهر برسانند
تمام مویرگ‌هایم حتی کشیده شده و سیخ ایستاده‌اند
انگار کاشانی مثلاً در انتهای کاشی‌های زیر رگ گم شده باشد برای همیشه و تنها چند خراش کاشی مانده باشد روی مچ که به یاد بیاوری صدای آبی را وقتی می‌بندی دکمه‌ی مانتو را و از این ربع‌و‌ربض می‌گذری
به سوی خون خوش آمدی که در کوچه جاری‌ست
پیش آمدی که خوش آمدی
که اندام تو در آن تنها فقط یک بال مگس است
وقتی که می‌گذری از کوچه‌های شهر
وقتی که می‌گذرد خون
وقتی که نبض و‌ ربض یکی می‌شود و می‌رود زیر پوست
چگونه احشایم را بکشم بیرون
نقاشی کنم نقطه‌ی زیر قلب را
سر رفتم از آناتومی شدن در جعبه‌ی رنگ
کلافه و سررفته از نقشی بر کاشی
چگونه بگویم چه می‌خواهم
ای نقاش مثلاً؟
می‌خواهم به اوج کدام گل‌دسته برسم که طولش از اوج خودکشی‌هایم بیش‌تر باشد؟
سقوط فواره چه کیفی می‌دهد در دماغ گل
بهار شده
معلوم است از چه سر می‌زنی
باز کن دکمه‌های پیرهن را
درِ این دیر آهنی را باز کن
به زودی کافران می‌آیند
اسباب باده.نوشی فراهم کن

چگونه می‌رسم به حیاتی با کاشی‌کاری مویرگی که لای کاشی‌هایش درزی باز مانده که آن‌ها را هم خون پر می‌کند
نبض حیات می‌زند این‌جا
سررشته می‌شوم
روی کاشی‌ها
چگونه فرومی‌روم در جلد کاشان
در دوبعدی کاشان
و آن کاشی‌ها هی زیاد می‌شوند و تولید انبوه
و‌ رنگ فیروزه‌ای آن فضا سفر می‌کند همه‌جا
شاید قبله شود
چطور مچم را باز کنم و نوار خون را بریزم بیرون تا شبیه دو کلاف نخ قرمز هنوز بتپد زیر پاهای آینده چطور در حوض فیروزه از دست می‌روم
چنان که چون زدن طرحی از گل و مرغ رگ‌های دست‌وپای «محمد شعبانی» را زدند از شیراز
و پایین انداختند
انگار تمام قالی‌ها خونی شد
و تمام کاشی‌ها خونی شد
و تمام پرتقال‌ها خونی شد
چگونه تو را کشتند
بی‌بند
بی‌دست‌بند
به آخرین ذخیره‌ی حیات حمله کردند
مچ دست
مچ پا
باز کردند رگ‌ها را و گذاشتند خون‌ها جاری شود
بریزد پایین
شیرازی متلاشی
صبح مسافرخانه
و جست‌وجوی ناشتایی

#مونا_تالشی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

شیب جهان به سمتِ توست
از هر طرف که حساب کنی
از هر طرف می‌آیم می‌افتم‌ات
می‌بینم‌ات
الفبا در چشم تو تمام می‌شود
آغازم که می‌کنی
است‌اَم
باز‌اَم
بازِ شکاری‌ات
شکارم شِکَر
هنوز اما بیداد می‌کند واو از فاصله
پوست از پوسته
هنوز زهر روی زهریم که می‌رویم
شِکَر کن شکار را از آن لب که می‌ریزدم
مدام
بخوان در من چیزی که رایی
که می‌نوشم به نوشِ هزارت «سلامتی»

#متین_عابدی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

که از دهان خاک برخیزی و
لایه‌لایه بپیچانی‌ام درخت
دوایر سالیانه را فوت کنی از کیک
و با پاهای عقربت
برقصی، بی‌شتاب، بر ساقه

کمین کرده بودی از نخستین درد
و من حضور تو را لابد
وقتی که تصویر را گره می‌زدم به صدا
از یاد برده بودم
خشکیده بین صفحات کتاب ناخوانده
حک شده روی نیمکت‌های خاک‌آلود
در تاریکی کم‌تردّد خیابان‌ها
به انضمام دسته‌ای پلاکارد خیس
سبز شده در حواشی امیدهای فردا
من حضور تو را
تقریباً
از یاد برده بودم

بچرخانی‌ام صداصدا به دیگر موج
خش‌خشی درون نوستالژی
بیرون کشیدن لبخند از سرسرای زخم
به وقت لغزش سنگ
پریدن از مقطع ساییده‌ی کلمات
پیش از آن‌که سرزنش بسوزاند
سر زبانت را
و ترکش‌های صدا
در حفره‌های کف دست
دستی که سال‌ها بعد
اندام متصل به خود را بکشاند مدام
به این طرف و آن طرف

تعادل ناپایدار
ادراک تازه‌ای از تکیه‌گاه را رقم می‌زد
معجونِ مهلکِ جاری در روند رشد
به افتخار آوارگان میزها و ماشین‌ها
با ساق‌های متورّم
خاریده زیر کشمکشِ تنگِ روزها

امّا انبساط خلأ تا کرانه‌ی چشم
یاد از هوا بگیرد و گس
بخشکاند دو دیده را

چنان شد که مرزهایم را
نتوانستم کندن از تو
مهی که دمیدم به نگاهت
خواب رنگی‌ام را مکدّر کرد
زخمی که بر تو می‌زدم
از گلوی خودم می‌چکید سرد
و جسمِ پاره‌ی آتش
به چوب خشک خودم افتاد

به رقصی، پرشتاب، بر ساقه
میان آتش و خون
استخوان‌هایت به ریشه برمی‌گشت
به زهر در فقراتم
با سلوک زردش، سرخ
هجوم لرزان شعله‌ای
نگاه را به درون می‌کشد و
خاموش می‌کند.

#مریم_سلیمی_فر
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

باید پس بگیرم
زنی را که قرار بود شعر بشود
لابه‌لای حرف‌هایم روی بیلبوردهای شهر
فکر می‌کنم خیابان یادش نیست
عابرانی را که تکه‌تکه شده‌اند
و باز هم پناه برده‌اند
به تکه‌های خودشان
به تکلیف هر روزه
در بساط آفتاب
که تبانی کرده‌‌ست با فصل
و گل‌های پیراهنم/
من آفتابگردانی‌ام
که سرم از این تندتر نمی‌چرخد!
منی که خودم را به جنس سکوت درآورده‌ام
حالا کسی دستم را از این شعر جدا نخواند
چون دارد کوک می‌زند کلمات را بر حاشیه‌ی سطرهایی که قسمتی از بازیِ عقربه‌هاست
چه‌قدر دارم خواب پرنده‌ای را می‌بینم
که درخت از شانه افتاد/
انگشت‌هایم را بباف
زیر یا رو فرقی نمی‌کند
وقتی من از نقش خودم بیرون زدم
نگران نیستم
قطارِ این روزها در پیچ‌های آخر است
باید زنی را که قرار بود شعر بشود
از این‌همه جنگیدن پس بگیرم
که به زایمانی زودرس برسم
ناف تا ناف این سطرها را ببُر
کمی به بندی که آب داده‌ای
خوش‌بینم!


#مهری_ذبیحی_اترگله
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

به صدا نمی‌آید
این باران
لته‌ی پنجره
بند به‌ بند

برایم کمی دست بیاور
کجای آن بوسه شیرین بود
کدام آن هلاهل
به کوتاهی دیوارم
از یاد نمی‌آید
کجای کار بودم
پا به خیابان بن‌بست شنیده‌ای
دست به پیشانی تب چه؟
تبم پیراهن را
هجا می‌کند
از کوچه نمی‌آید حرف
یخ ببندد
بشکند این ویترین
بشکند
هی گل‌های پیراهنم
سرک می‌کشند
شاید باد بلرزد
بید برقصد
این دهان سر به مُهر
قاب گرفته
اصلاً همین بعدازظهر‌های دل‌خنک
از کوچه‌هام بگذرد
و‌ دیوار بمیرد
دیوار بمیرد
بمیرد
کارونم بیاور
کمی کنارم
دست‌هایم را هم
چه‌قدر این هوا
به باران می‌آید
سپرد‌ه‌ام ابرها را
کارونم بخندد
دامن‌ بچرخاند
موج بگرداند
گره سبزه‌هام
به روزی نو
تابی به پرده بیفتد
باد بلرزد
این کوچه
این پیراهن
و دیوار بمیرد
اگر تابی به پرده بیفتد

#جمیله_جلیل‌زاده
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

«جُنگ جَنگ» مجموع دوازده + یک شعر است از دوازده روز جنگ و یک روزِ ادامه‌دار تا هنوزِ جنگ، حتی اگر پنهانی و خفته. برای من آن دوازده روز ـ شاید برای شما هم ـ نقطه‌ی آغاز ردیابی خودم بود؛ این‌که در اتاقم با وسایل ساده چگونه می‌توانم ترتیبی دهم تا یک زندگی معمولی، یک روز معمولی، را فراهم کرده باشم و طبق همیشه سروقت شعر رفته باشم. «جُنگ جَنگ» رابطه‌ی نزدیکی با حیات، نه مرگ، دارد.

با احترام؛ نگین فرهود
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

در زمینه‌ی سیاه
آبی زرد می‌درخشد
دو رود از یکدیگر آب می‌نوشند
انگار خطی
بی‌تابی تو را ادامه می‌دهد.
در آبی و زرد مه‌آلود
درخت شوق سبز را جوانه می‌زند
مُرغی که آب می‌نوشد
می‌پرد
و خود را جا می‌گذارد.
اینک در زمینه‌ی سیاه
فردا می‌خواند.

#عفت_کیمیایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

برای تو فصلی آورده‌ام
از آیه‌های شفاف
برای تو دستی آورده‌ام
از تبرزین و عشق
برای تو اسبی آورده‌ام
با یالی از افق‌های ناشناخته
*
ما دو مطلق بودیم
دو مذهب
که در خم کتاب‌های مقدس گم شدیم
با عطر گیج خاک‌های کهنه.
ما دو کودک بودیم
دو خسته
که ریشه‌های خود را جویدیم
ما دو مطلق بودیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


راه را
در شب و الکل پیچیده‌ام
با هزار پله‌ی گداخته
تا از پیچِ کنار آن حرف بگذرم.
هنوز به خاطرم نرسیده است
که در آن شهر بی‌سایه
چه چیز را گم کرده‌ام.
وقتی برمی‌گشتی صدایت بوی نم می‌داد
بوی چاهی که
آب‌هایش در سیاره‌ای دیگر می‌ریخت.
رطوبت دستانت جلگه‌زاری بود
که با مشتی گندم در خاطرم نشستی
سوارانی که از مغرب استخوان‌هاشان
نوری لخته برمی‌دارند
از کوچه‌ای می‌گذرند
که روزی تو بر زبان آوردی
و در همه‌ی زمان‌ها گم شدی.
چه بی‌نهایت بودی تو
اکنون نوازنده‌ای بی‌زمان
تمام دلش را در من می‌نوازد.


یادی از #نسرین_جافری
در سال‌مرگش

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

افرا،
        ایستاده، برهنه، تنها
                     در فراموشیِ برگ!
زمین،
       خش‌خش، زیر پا
               در  آشوب زرد!
و برگ
       آشفته، رنگ‌رنگ
               در کشاکش زمین و آسمان
                            مرگ و زندگی!
دست‌هایم
          بر آسمان، تنها
                 کشیده در بوران
                  کشیده تا فردا
                                 تا کی بهار…

#پریسا_کرد
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
             

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

تو رفته‌ای
و پیکری به شکل در
در جای خالی تو میخکوب شده است
و آن‌سوتر
میان مهی از میخک
گربه‌ای را از دندان آسیایش
روی زمین می‌کشند
گویی دست‌هایی ناآشنا
با پرچم‌های ناآشنا
گهواره‌ی مرا تکان می‌دهند
و تو جسورانه
دست‌های خالی از من را بالا می‌بری
تا به خطر نیفتی

#آیدا_مجیدآبادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

دلِ تنگِ قدکشیده
بیرون زد از سقف آشپزخانه
پیوند خورد با شاخه‌ی خام لوستر
به سوی آسمانی با قولِ آشنایی
دفنم کنید
زیر موزاییک‌ها
این‌جا که دستم خشکید
کویر هزارساله‌ی مرطوب
«منم»
هر پیراهنم
یک کاشی
چشم‌ها را بستند
که نگویند این میان
من زنده‌ام آیا؟

می‌بینم چهره‌ی شناورم را
فرومی‌رود در آب تیره‌ی سینک
سایه‌ام
با بخار غذا
باریک و باریک‌‌تر
از سقف می‌چکم
اکنون زن شفافی شده‌ام در مسیر یخچال
پشت کابینت‌ها
آهای، کمک!
عمرم را زیر قالی جا گذاشتم
حالا دفنم کنید
با ناقوس قابلمه‌ها
در انتهای روزمرگی
از شما می‌پرسم، سیم‌های لختِ برق!
من زنده‌ام آیا؟!

#بهاره_قزلو
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

خواب آب
لحظه‌های شهاب
نم‌های ترنمِ موسیقی سکوت
رنگ‌های گذر  رود که مانده
در سکون سنگ‌ها 
چرخ می‌زند باد
زیر پیراهن پوشیده بر اندام یاد 
در خیالات خانه می‌پیچد
بوی بهارات از طعام‌ خاطرات 
در نگاه پنجره از اندوه کوه  
حزن خزان است، از دور دورهاش
حالی که نامی ندارد می‌وزد
از روزن‌ روزان رفته از امروز
و مانده روی دست گذشته
که مثل غباری نشسته
روی اشیا و اسباب خانه
بی‌سبب‌های شاد
روی صدا‌ی لحظه‌های پرسه‌زن در یاد 
روی انعکاس نور‌ 
خنده‌ی زن‌ در آینه    
روی سفرها‌‌ی از آبی به دریاها
روی پروازهای از سفید تا ابرها    
روی سعادت که وقتی بود انگار نبود
بس که عادت ما بود
که آنات آن‌ گم شد
به‌آنی 
حالا آن «هر چه بود‌ و دیگر نیست»
بر جای خالی خود خیره مانده 
در سکونت با الوان 
بنفش نارنجی، سبز سرخابی    
میان باغ‌های مرمر و کاشی
در سکوت آوای الحان‌
بی‌انگشت‌های نوازشش روی سیم‌های گیتار
و کلاویه‌های پیانو
و صدای رفته‌ی آوازهاش 
و‌ شعرهاش که نخوانده ‌برد
و کتاب‌هاش که نخوانده ماند
در کنار دفترهای نقاشی و مشق
جا مانده از سرعت کودکی در گذشتن
«کجا گم‌ شدید آه 
ای کودکی‌های  بی‌گناه ؟»
با بوی رخت‌های مانده بی‌تن‌‌های‌شان‌
که در هر بار دیدن و لمس
با من و در من می‌گریند
رو‌به‌روی روز
و تابیدن آفتاب
روبه‌روی شب
در نگاه مهتاب
با بال‌های بسته ‌در کلاف وبال  
با بار زیبا و غم‌بار اشیا‌
ساکنین ساکت همواره‌گی  
بر جای خود
بر جای خالی زندگی 
جا مانده توی عکس‌ها...
و آن‌همه رفته‌ها از من 
آن‌ها که بودند و نماندند
یا آمده ‌و رفته‌اند
وقتی نمی‌دانستم
دانشی را خیلی زودتر دانسته بودش وقتی گفت:
«همه می‌آیند که بروند»
و هر بار با خود می‌برند
حالتی از  من را که بودم‌ 
با حالتی از خود که نبودند
و با این‌همه من‌ها
در معبرهای گذر
من کدامم
کیست این  پرسه‌زن  اندامم‌
این‌همه بیگانه‌ها با من
که از من می‌روند
در این خانه که مثل یک‌ زن تنهاست
می‌چرخد و می‌خندد
در دل گریه خود
وقتی که از خود می‌رود

#طلایه_رؤیایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

منتشر شد:
انار مکدر از رنگ
زبیده حسینی
نشر نورهان
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

منتشر شد:
تن‌آجین
الهام گُردی
انتشارات مرکز ایران‌شناسی ساموئل جردن

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

منتشر شد:
بی‌نام
نسترن خزائی
نشر آثار برتر
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

در من می‌پری می‎‌دوی می‌دمی
عقابی
پلنگی
لاله‌ای‎
سرخِ سراسر
داغِ داغ 
در آبِ تو
خاموش می‌کنم آتشم را‎
تو بدم
لاله

#متین_عابدی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

تو در نهاد شبی
کنار بستر من
آفتاب آمده است
زانو زده است
من اشتهای صبح ندارم
و اشتهای خیره شدن در تزویر
در شبه‌روز
در بندهای ثابت روزانه
من شب را می‌کاوم
نهاد شب را می‌کاوم
که کوه و دشت و تعلق را فراگیرد
مرا فراگیرد
همسایه را فراگیرد
و دکمه‌ای که جدا شد ز مرز پیرهنی
آن دکمه را فراگیرد

بهانه‌های بودن را
دیشب مرور می‌کردم
عجیب سلسله‌ای دارد این فریب قدیم
این بیدار بی‌دلیل
اوج فرود آمدن روز را
در پلک شب
هر فتنه‌ای که دید 
یکسره آرمید
تا بازوان یأس
تا بازوان مرگ
زیر سرماست
باید خوابید
باید به امر دژخیمان خوابید
و آمدن روز را
و رفت‌وآمد همسایه را ندیده گرفت
تو در نهاد شبی
ای ستاره‌ی غمگین
ستاره‌ی غریب رهایی
من شب را می‌کاوم
نهاد شب را می‌کاوم...

#طاهره_صفار_زاده
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

تک‌تک لباس‌ها را می‌تکاند
مبادا کاملاً لخت نشده باشم
از پیراهنم
کلمه می‌ریخت
از دامنم
ستاره‌هایی که سال‌ها جمع کرده بودم
و از سینه‌بندم
حبه‌ی انگور

جز بدن تاریکش
بدن‌های دیگرش را ندیدم
شاید نام زنی را تتو کرده بود
شاید چیزی از من دزدیده بود
قلبم
هیچ فرقی نداشت
با لباس زیری
که گوشه‌ی تخت پرت شده بود

می‌دانم مست نبود
وقتی حروف نامم را به هم می‌ریخت
و ستاره‌ها را یکی‌یکی...
هنوز لکه‌های شب
بر پوستم مانده است
آن شب
مگر چه اتفاقی افتاد
که دست‌هایم
دیگر با من حرف نمی‌زنند؟

#نیر_فرزین
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

بیداد موریانه‌ها در ادامه‌ی سنت دیرینه‌‌اش، که به نامْ فراخواندن شعر زنان است، دیگرباره همه‌ی صداها را دعوت می‌کند به گفت‌وشنود.
لطفاً، آثار خود را با ما در میان بگذارید.

با احترام
بیداد موریانه‌ها
@farhoudnegin1360

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

جُنگِ جَنگ
تیرماه ۱۴۰۴

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

و جهان دریا شده بود
غرقه‌ی آب‌های جهان
و جهان بالا شده بود
غرقه‌ی شعله‌های جهان
و جهان رؤیا شده بود
گرم و سرد
پاک و دلپذیر
پیوندی مبارک
و ناگهان
بانویی در من
غرقه‌ی دلپذیر آب و آتش
و جهان زیبا شده بود...

#رقیه_کاویانی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

غزال‌وار می‌رفت
جهان سیاه‌پوش را به سخره گرفت
غزال‌وار می‌چمید
بر آسفالت دانشگاهی که مات سرنوشت خویش
نظر انداختند بر 
دیری است که دیر شده است
دیری است که
که دریایی پرموج خیره 
دیری است که زلف بر باد داه است
آهوی آزادی که در دانشگاهی درس‌ می‌خواند
که آزادی را یدک سردرش‌ داشت
نامی بود بر سردری
که ابتذال معنا را معنا شد
در ادبیات مدرن
در ادبیات همین زندگی
هرگاه وُ هر جا زنی را دیدید
در دانشگاهی که سیاه‌پوشی
نشانِ آدمی است محزون اما
با کلاس و مدرک خوب‌تر
براي درس‌گفتارهایی که...
اما سپیدار گون
بسان درختی که راه افتاده
با زلفان پریشان
و چشمانی ناخمار
و بازوان بلند سپید
بی‌شک
جهان تیره‌ی پیرامون را
به پرسش‌گری کشیده است
چشمان آهو دارد او
- چه اندامی‌!
این را یکی به دیگری گفت که سیاه پوشیده بود
بالا بلند بود او
وُ زلف بر باد داده بود
او  همان آهو
تنها یک برگ بود
به صفحه‌ی پرونده‌ی باز سپیده
اما به‌روز شده
بر پلان‌هایی نو
که هر روز راهی‌اند به تيمارستان‌
با پزشکانی با عینک دودی سیاه
و پرونده‌هایی خاکستری
دیری است که دیر شده است اما:
شقیقه‌ی زمین به‌تندی می‌زند...
- این را محمد مختاری گفت -

زلف بر باد داده بود او
مُشک بر گیسوان تاب‌دار
آغشت او...



#فانوس_بهادروند
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

Читать полностью…
Subscribe to a channel