بُکا؛ [(ب)(_ )ُ].[ بکاء ].گریه.(ناظم الاطباء).گریه.(مهذب الاسماء). اشك و زاري.به معني گریه که اشك ریختن باشد.(غیاث).گریه.
نزار قبانی وقتی بلقیس (همسرش)رو توی خونه میبینه میگه : برای اولین بار است در طول زندگیام میبینم ماه در خانه ام پا برهنه راه میرود.
Читать полностью…مدت زیادی از آخرین باری که صدایت را شنیده ام میگذرد. هنوز هم یادم نرفته است که آخرین بار بعد از یک ساعت سکوت بینمان به من خیره شدی و اشک ریختی و گفتی که نمیتوانی با این دلتنگی زندگی کنی ، گفتی که دوستم داری. ساده بودم و بچه ، نمیدانستم دوست داشتن چیست و دلتنگی چه دردی دارد. حالا دلم تنگ شده است برای تو ، موهای بلندت و اشک هایی که در سکوت برای عشقی نافرجام میریختی.
•راحلیسم
و تو يك روز مى فهمى،
بعد از من هر كه پرسيد عشق چيست؟
به دورها خيره مى شوى و با اشك خواهى گفت:
عشق به دوست داشتنم مشغول بود و من نديدمش.
آنقدر نديدمش كه صداى سالهاى دلتنگيم شد.
•امیر وجود
هیچ وقت باورمان نمیشود که شاید
آنقدر که بقیه به چشم ما مهماند ؛
ما برایشان مهم نباشیم ...!
•گراهامگرین
ازتون یه خواهشی دارم
لطفا برای یکی از عزیز ترین آدم های زندگیم که قراره بره شیمی درمانی کنه دعا کنید که همه چیز خوب پیش بره.
ممنون🫂💜
شبها تمام شدند.
سفرها تمام شدند.
جاهاى تازه،
صبحهاى تازه تمام شدند.
هر جا فرسايشی هزار ساله،
هر جا بوى زمانهاى از دست رفته،
همهچيز شبيه روزهاى قبل از تو شد.
•شُكرى اِرباش
من حتی برای اونایی که دوسم داشتنو من دوسشون نداشتمم گریه کردم
Читать полностью…یه جا تو کتاب سمفونی مردگان میگه:
دلم میخواست چیزِ محکمی بهش بگویم که بداند چقدر دوستش دارم؛ گفتم: تو مسیحِ منی.
آدم ها تغییر میکنند
این یک حقیقت تلخ است که جوری تغییر میکنند که هیچ شباهتی با آدم قبل ندارند. من هم تغییر کردم از یک دختر بیست ساله ی پرشور و عاشق تبدیل به یک پیرمرد هفتاد ساله بی احساس شدم ، سیگار میکشم ، کتاب میخوانم ، حرف نمیزنم و دلم برای چیزی یا کسی تنگ نمیشود دیگر حتی حوصله حرف زدن هم ندارم ؛ آمدی و روح پرشورم را بلعیدی و حالا یک پیرمرد هفتاد ساله برایم باقی گذاشتی ، خلاصه کلام آدم ها تغییر میکنند.
•راحلیسم
یه جا گابریل گارسیا در مورد دلتنگی میگه:
دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.
گاهی اگر یک دوستت دارم را ثانیه ای به تاخیر اندازی، سال ها دیر می شود.
Читать полностью…دیگر همانند گذشته، دلتنگت نمیشوم. دیگر در تمام جملاتی که نامِ تو در آنها جاریست؛ چشمانم هم پُر نمیشود.
کمیخستهام... کمی شکستهام...
دیگر آمدنت را انتظار نمیکشم
اینکه از حال و روزت باخبر باشم دیگر برایم مهم نیست.
اما بعضی وقتها... به یادت میافتم... بعضی وقتها به یادت میافتم؛ با خودم میگویم: آیا به نبودنت عادت کردهام؟ آیا از خیال بودنت گذشته ام؟ نه...
مضطربم... فقط مضطربم
باور کن اگر روزی عاشق کسی دیگر شوم،
تا عمر دارم
تو را نخواهم بخشید...
•سامان کجوری
بیکلام پیانو و باران
بوی خنکی نسیم در جنگل را دارد
برای شبهای تاریکمان
@bockaa
من
پری کوچک غمگینی را میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.
•فروغ فرخزاد
بیکلام
برای گذراندن شب های سخت
برای آمدن نور در بین تاریکی ها
@bockaa
قشنگ ترین آدمهایی که میشناسیم
کسانی هستند که شکست، رنج، مبارزه،
و خسران را شناخته و راه خود را
از اعماق بازیافتهاند.
این افراد قدردان زندگیاند و نسبت به آن
حساسیت و درکی دارند که آنها را
از همدردی، مهربانی، و نوعی توجه
دوست داشتنی و عمیق سرشار میکند.
آدم های قشنگ اتفاقی به وجود نمیآیند.
•الیزابت کوبلر