bockaa | Unsorted

Telegram-канал bockaa - بُکاء

5277

بُکا؛ [(ب)(_ )ُ].[ بکاء ].گریه.(ناظم الاطباء).گریه.(مهذب الاسماء). اشك و زاري.به معني گریه که اشك ریختن باشد.(غیاث).گریه. 

Subscribe to a channel

بُکاء


بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب!

Читать полностью…

بُکاء

حیف
با اینکه دوستت دارم،
سهمِ دستانم از تُ پرهیز است...

امید صباغ نو

Читать полностью…

بُکاء

حالت چقدر خوب مى شود
يكى پيدا شود
جنسش خالص باشد
بگويد هستم
از آن بودنهايى كه هيچ وقت تمام نمى شود
تو هم بگويى
بزرگترين لذت دنياست
كسى كه دوست داشتن را
در كنار ماندن بلد باشد

امیر _وجود

Читать полностью…

بُکاء

باید که گذشت از گذرگاهِ هراس

گاهی حذر از خطر، خطرناک‌تر است.

Читать полностью…

بُکاء

می‌خواهم هر صبح که پنجره را باز می‌کنی
آن درخت روبه‌رو من باشم،
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم،
استکان چای من باشم و هر پرنده‌ای که نان از انگشتان تو می‌گیرد.


روزبه_سوهانی
صبح بخیر ☕️

Читать полностью…

بُکاء

به قول حسین صفا:
«غمت غمگینم کرده اما دوستت دارم.»❤️‍🩹✨

Читать полностью…

بُکاء

🌱🌱


چه مانده از من..؟
آنقدر کوچک شده ام
که هیچ سکوتی مرا لو نمی‌دهد!

«نوید-پیرک»

Читать полностью…

بُکاء

گاهی یک نگاه آنقدر مهربان است که چشم
هرگز رهایش نمی کند گاهی یک رفاقت آنقدر
ماندگار است که زمان حریفش نمی‌شود
وگاهی یک نفر آنقدر عزیز است که قلب
رهایش نمی کند.🤍✨

Читать полностью…

بُکاء

احساس
سنگ خارا نیست
که همین طور بماند و
بماند و بماند...
احساس مثل شاپرک
مثل عطر
می پرد!
درست توی همان روزهایی که
دوستت دارم
دوستم داشته باش..


مهدیه_اطيفي

Читать полностью…

بُکاء

دلتنگی‌های آدمی را
باد ترانه‌ای می‌خواند
رویاهایش را
آسمان پر ستاره نادیده می‌گیرد
و هر دانه برفی
به اشكی نریخته می‌ماند


احمد_شاملو

Читать полностью…

بُکاء

شما میگید «فراموشش کن!» ولی شهریار در جوابِ این جمله خیلی خوب میگه:
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم! ناگهان دل داد زد: ''دیوانه! من می‌بینمش!

Читать полностью…

بُکاء

امروز روز اول دی‌ماه است
من راز فصل‌ها را می‌دانم
و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم...



فروغ_فرخزاد

Читать полностью…

بُکاء

یلدا شروعِ قصه‌یِ خوبِ زمستونه
❄️❤️✨

Читать полностью…

بُکاء

‍ ‍ خيالــــــــــــــــــــت
ليوانِ آبي ست كه هر شب بالاي سر ميگذارم
نيمه شب از خوابِ نداشتنت ميپَرم
جرعه اي مي نوشمت
آرامم ميكند
و اين داستان ادامه دارد

علي_قاضي_نظام

Читать полностью…

بُکاء

.

این همه حسود بودم و نمی دانستم
به نسیمی که از کنارت
موذیانه می گذرد
به چشم های آشنا و پر آزار
که بی حیا نگاهت می کند
به آفتابی که فقط
تلاش گرم کردن تو را دارد
حسادت می کنم
من آنقدر عاشقم
که به طبیعت بد بینم
طبیعت پر از نفس های آدمی است
که مرا وادار می کند حسادت کنم
به تنهایی ام به جهان
به خاطره ای دور از تو ...


مسعود_کیمیایی

Читать полностью…

بُکاء

ميداني عشق چيست ؟
عشق، حادثه ايست بي تكرار 
يك بار مي آيد
با شمايل و حرف هايي زيبا 
جسمت را در اغوش مي گيرد
داغش را بر دلت حك مي كند
و مي رود
و تو ميماني با دنيايي از خاطرات ،
احساساتي مبهم
و سوالاتي بي پاسخ
و بعد از گذشت سال ها
خواهي فهميد كه
عشق بي تكرار ترين حادثه تاريخ است

رامين_وهاب
‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎

Читать полностью…

بُکاء


ماندن من از رفتن تو عجیب‌تر است
هیچ وقت باورم نمی‌شد
کسی بتواند بدون قلب
این همه زنده بماند.
و چقدر زشت نوشته می‌شود
"دوام"
انگار یک نفر سعی دارد
جای آن که نیست هم باشد

رسول_ادهمی

Читать полностью…

بُکاء

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست

آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

«بادا» مباد گشت و «مبادا»‌به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست

قیصر _امین پور

Читать полностью…

بُکاء

من از تمامِ محال‌ها
دلـت را می‌خواستم،که تنگ من باشد
که بیقرار
که بیقرار
که بیقرارِ من باشد...

لیلا_مقربی

Читать полностью…

بُکاء

نه هر مخاطب و هر حرف و
هر حدیث خوش است
که جز تو با دگرم نیست
ذوق گفت و شنود...!

حسین_منزوی

Читать полностью…

بُکاء

.

برف نو! برف نو!
سلام! سلام!
بنشین،
خوش نشسته‌ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید !
همه آلودگی‌ست این ایام
راه شومی‌ست می‌زند مطرب
تلخ واری‌است می‌چکد در جام
اشک واری‌ست می‌کُشد لبخند
ننگ واری‌ست می‌تراشد نام

تو فرود آی ،
برفِ تازه سلام . . .!

احمد_شاملو🦋

Читать полностью…

بُکاء

‌همه مهتاب بِجویند به تاریکی شب
من به دنبال هلال رُخ تو می‌گردم

هما_کشتگر

Читать полностью…

بُکاء

تو را می‌جویم فراتر از انتظار
فراتر از خودِ خویشتنم
و آنچنان دوستت دارم
که نمی دانم
کدامیک از ما غایب است...

پل_الوار

Читать полностью…

بُکاء

آقای شاملو میگن کوه ها در فاصله سردند. بعد ما از خودمون توقع داریم مثل جزایر دور از هم جدا جدا و تنها زندگی کنیم، هرکسی فقط به منافع خودش فکر کنه، هرکسی صلیب رنج و درد خودش رو تنهای تنهای تنها به دوش بکشه، و جهان گرم و آرامی رو هم تجربه کنیم.
مادربزرگم سالها پیش از دختر عمه ام که تازه مهاجرت کرده بود پرسید اونجا نونت گرمه؟ نمی دونم اون طرف خط تلفن دختر عمه چی گفت، ولی یادمه مادربزرگم چند ساعت بعد همون طور که پای دردمندش رو با پماد ویکس تسکین می داد آواز دشتی خوند با مضمون تنهایی از مردن هم بدتره.
نبرد زن و مرد کی تموم میشه؟ نمی دونم. آبی آروم عشق کی بر می گرده به رفتارهای ما؟ نمی دونم. اون پیامبر پفیوزی که جمله مقدسش "من از تنهایی لذت می برم" بود کی از چشم جماعت میفته؟ نمی دونم. دوست داشتن کی دوباره راحت تر می شه از متنفر بودن؟ نمی دونم. ولی خوب می دونم، همون طور که آقای شاملو میگن کوه ها در فاصله سردند. بله، سرد است، سردیم، و شعله های زرد بخاری شباهتی به گرمای بخشاینده خالقانه دستهای نوازشگر ندارند، و نان همه ما در غربتهای زشت خانگی سرد شده است. آواز بخون مادربزرگ، و در همه نمازهات دعا کن تنهاتر از این نشویم، و برگردیم به روزهایی که از رنج هم لذت نمی بردیم، و از شادکامی هم شاد میشدیم، و آدمهای بهتری بودیم...

حمید_سلیمی

Читать полностью…

بُکاء

تقدیم به همه مادران عزیز🦋🤍

روزی به بال من توان پر زدن دادی
بر نطفه ای بی جان تو روح زیستن دادی

بطن تو مادر! سرزمینِ اولینم شد
آن پادشاهی که به سربازت وطن دادی

در راهِ روشن کردنِ دنیای من چون شمع
کم کم به رنجِ کاستن از خویش، تن دادی

ابریشم آغوش تو دور تنم پیچید
پروانه ی عریان خود را پیرهن دادی

حقا سزاواری بهشت زیر پایت را
با اعتباری که تو با اسمت به زن دادی

هر هدیه ای در محضرت بسیار ناچیز است
وقتی که ای مادر! تو دنیا را به من دادی...

مه_زاد_رازی

Читать полностью…

بُکاء

سالها پرسیدم از خود کیستم؟
آتشم، شورم، شرابم، چیستم؟

دیدمش امروز و دانستم کنون
او به‌ جز من، من به‌ جز او نیستم.

بايزيد_ بسطامى

Читать полностью…

بُکاء

رویش را باور کن. رها کن بهار و پاییز و زمستان، این واژگان قراردادی را. بی چتر زیر باران بمان. شاید روزی زیر تابش و بارش آسمان، ما هم درختی شویم، با شاخ و برگی به پهنای دل‌مان...🦋✨

Читать полностью…

بُکاء

خاطراتت پاییز را هم
به انتهای خویش رسانده است
بعد این تو را
در کدامین برگ ریزان
نفس کشم به عشق....



سمیه_خلج

Читать полностью…

بُکاء

فال طالع بینی گذاشته بزن رو بینک بیا بخون

Читать полностью…

بُکاء

بگو_کی_ضرر_کرد
من یا تو....
ازم خالی کن دنیاتو💔✨

Читать полностью…
Subscribe to a channel