پیامها و تصاویرتان را به اینجا بفرستید: @Bonyadbazargan1373
🔶 سلام بر حسین
✍️ مهندس مهدی بازرگان
📌السلام علیک یا ابا عبدالله؛ اگر السلام علیک یا ابا عبدالله میگوییم، نه به دلیل این است که چون حسین پسر علی (ع) بوده و فرزند فاطمه (س) است، ما به او سلام میکنیم؛ یعنی امام پرستی نداریم، پیغمبر پرستی هم نداریم. از این جهت سلام میکنیم که این شخص وارث آدم است، وارث نوح است، وارث ابراهیم است.
📌وارث ابراهیم، نه به این معنا که پول و لباس و شمشیر از حضرت ابراهیم به او رسیده است؛ بلکه او وارث برنامه و اقدام و عمل و عقیدهای است که حضرت ابراهیم انجام داده است؛ وارث موسی است؛ موسایی، که برای نجات بنیاسرائیل و امت توحید، با فرعون در افتاد و وسیله شد که فرعون به آن خاک مذلت و شکست برسد.
📌وارث عیسی است؛ یعنی با این عملش وارث عیسی است، عیسایی که به اذن الله مرده را زنده کرد و به جای خشونت و جبر، علیه جبر و ظلم و خشونت قیام کرد، و برادری و محبت و دوستی را وارد کرد.
📌وارث محمدبن عبدالله، خاتم النبیین، است، یعنی اسلام و قرآن را، آنطور که هست به مردم نشان داد و با آفات رسالت در افتاد که بعد انشاءالله تذکر میدهم که کدام آفات رسالت؛ و اگر به غیر از حسین، بر علی بن حسین، فرزندان حسین، خاندان حسین و اصحاب او سلام میکنیم، برای این است که آنها جمعی بودند که- همانطورکه در این اشعار خوانده شد- همه چیزشان را، از راحتی و سلامتی و مال و فرزند، تا جانشان را در راه خدا دادند و عاشق حق بودند.
📌چون عاشق حق و رهرو حق بودند، ما به همه آنها سلام میکنیم، نه بهخاطر اینکه فرزند امام حسین بودند یا خواهرزاده و برادر زاده امام حسین بودند، سلام ما برای این است.
@Bonyadbazargan
#ایستگاه_بعدی_دموکراسی
🔶مقاله «گذار به دموکراسی در ایران با تأکید بر نقش نخبگان حاکم»
✍️مجید استوار
📌بررسی موضوع گذار به دموکراسی از چشماندازهای نظری گوناگون از مهمترین مباحث در جامعهشناسی سیاسی معاصر است. پرسش اصلی این مقاله این است که نقش نخبگان حاکم و میدان سیاسی در گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟ بهمنظور پاسخ به این پرسش این فرضیه را مورد بررسی قرار دادیم که فرآیند گذار موفقیتآمیز به دموکراسی در ایران نه تنها نیازمند نخبگان سیاسیای است که از حیث انسجام ساختاری و همبستگی ارزشی در مخالفت با گذار از کمترین هماهنگی برخوردار باشند، بلکه نیازمند میدان سیاسیای است که در آن سطحی از سازمانها و نهادهای مدنی، سیاسی و اقتصادی متکثر، احزاب و رسانهها وجود داشته باشد.
📌 بنابراین از منظر نقش نخبگان حاکم، با بررسی وضعیت گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی و طرح مباحث وضعیت گذار، ویژگیها و عوامل آن، کوشیدیم به تبیین رابطه میان ماهیت نخبگان حاکم و میدان سیاسی و گذار به دموکراسی در ایران بپردازیم.
📌مقاله حاضر وضعیت گذار را در ایران متضمن تحکیم نخبگان حاکم میداند و برای رسیدن به این منظور، ضمن بررسی عملکرد نخبگان حاکم در جمهوری اسلامی ایران، به موانع عمده گذار به دموکراسی در ایران اشاره کرده و از دولت ایدئولوژیک، جامعه مدنی ضعیف و ساختار اقتصاد رانتی سخن میگوید.
@Bonyadbazargan
🔸پیام های کودتای ٢٨ مرداد
🔹محمد توسلی
🔹منبع:روزنامه اعتماد، ٢٨ مرداد ١٣٩٨/بازنشر
📌تجربه كودتاي ٢٨ مرداد و رخدادهاي مشابه تاريخي دويست ساله ايران همواره نشان داده است كه سلطه و استيلاي بيگانگان عمدتاً از طريق پايگاههاي استبداد داخلی عمل كرده است. به عبارت ديگر همواره «دست بيگانگان از آستين استبداد بيرون آمده است».
📌رهبران سياسي كه با تاريخ و فرهنگ ايران آشنايي عميق داشتهاند چون دكتر مصدق و مهندس بازرگان همواره در سخنان و آثار مكتوب خود آزادي را مقدم بر استقلال آوردهاند، زيرا معتقد بودهاند كه در جامعهاي كه آزاديهاي قانوني رعايت نشود همواره استقلال كشور در معرض مخاطره قرار ميگيرد.
📌هرگز نبايد تصور كرد كه با كمك و همراهي بيگانگان آزادي، دموكراسي و حقوق بشر را ميتوان در كشور تأمين كرد. زيرا بيگانگان بطور طبيعي و در درجه اول به دنبال مطامع و منافع ملي خودشان هستند كه الزاماً با منافع ملي ما هماهنگ نيست.
📌هماهنگي روسيه شوروي با انگليس و آمريكا عملكرد منافقانه حزب توده در جريان كودتاي ٢٨ مرداد و شعارهاي مخالفان عليه دكتر مصدق ازجمله بيانيههاي آيتاله كاشاني، سخنان مظفر بقايي در مجلس: «مصدق ميكوشد شاه از مملكت برود و حزب توده سركار بيايد»، فضاي سياسي مبهمي پديد آورد كه كودتاگران با حداقل هزينه توانستند دولت را ساقط كنند.
📌بجز دكتر مظفر بقايي كه اسناد وابستگي وي به بيگانگان محرز و منتشر شده است ريشه اختلاف رهبران نهضت ملي ايران به خصوص آيتاله كاشاني، حسين مكي و .. خصلتهاي شخصي، خودخواهيها و خودبينيها و قدرتطلبيهاي شخصي است كه ناشي از فرهنگ استبدادي و نداشتن روحيه كار جمعي است كه افراد و گروهها آمادگي گذشت و رواداري از خود نشان نمی دهند.
@Bonyadbazargan
📎 متن کامل این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
https://telegra.ph/NAI-08-17
🔶 بازرگان با این سه معیار، آن دولت موقت متخصص را تشکیل داد
📌بیش از ۴۵ سال قبل که مهندس بازرگان قصد داشت دولت خود را به شورای انقلاب معرفی کند ( نهادی که نقش مجلس را در غیاب آن ایفا میکرد) سه معیار تعیین شد : اول این که شخص واجبات را رعیات کند یا مشهور نباشد به این که مثلا اهل نماز نیست. در همین حد بود نه این که زن و دختر طرف حجاب دارند یا نه که اگر چنین بود داریوش فروهر نمی توانست وزیر کار شود.
📌 شرط یا معیار و به زبان امروز و ظریفیِ آن سنجه دوم این بود که در ۱۵ سال آخر حکومت پهلوی مقام مدیریتی بالای دولتی و حکومتی نداشته باشد. چرا که انقلاب ۵۷ آن رژیم را سرنگون کرده بود و طبعا نمی توانست از وزیر هویدا استفاده کند! در این فقره هم نگفتند از ۳۲ به بعد. بلکه گفتند از ۴۲ به بعد و نگفتند هیچ مقامی چون خود مهندس بازرگان رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و آقایان بهشتی و باهنر با وزارت آموزش و پرورش همکاری داشتند. منظور وزارت و معاونت و مدیر کلی از ۴۲ به بعد بود.
📌معیار سوم هم این بود که وزیر معرفی شده در خود آن دستگاه چهره مقبولی باشد و کارمندان و مدیران و کارشناسان پذیرای او باشند و حس نکنند از بیرون تحمیل شده یا نسبتی با آن مجموعه ندارد. این معیار در وزارتخانههای سیاسی کم رنگ تر بود چون طبیعی بود وزیر خارجه را نمیشد از بین سفیران سابق برگزید اما در بدنه باید مقبولیت میداشت.
📌حاصل این سه معیار شد دولت موقت مهندس بازرگان که هنوز بعد از ۴۵ سال شهره است به تخصص و سلامت و پاک دستی. این همه به آن انگ آمریکایی زدند و لیبرال لیبرال کردند ولی ببینیم کیها بودند؟
📌جز خود مهندس بازرگان نخست وزیر که نمونه اعلای پاکدستی و تخصص و دیانت بود همکاران او در دولت موقت اینها بودند:
معاون او دکتر یدالله سحابی. استاد خوش نام زمین شناسی. اهل نماز شب و تهجد. بعد از دولت موقت مثل رفیق شفیق خود بازرگان نماینده شد و سپس منتقد و تا آخر در ایران ماند و در همین تهران درگذشت و خوشبختانه داغ فرزند و نوه ندید.
📌رییس سازمان برنامه مهندس عزت الله سحابی که در دوره دکتر علی امینی کارشناس همین سازمان برای اصلاحات اداری بود. نماینده دوره اول مجلس شد و در ادامه با همه بی مهریها و گرفتاریها به سلامت زیست و در همین ایران درگذشت.
📌وزیر نفت مهندس معینفر کارشناس رسمی دادگستری و زمین شناس و زلزله شناس بود و بعد نماینده شد و پس از خروج از قدرت ماند تا درگذشت. نه در فرانسه و کانادا که در همین تهران.
📌وزیر کار داریوش فروهر بود با آن سابقه ملی. در تیر ۱۳۵۸ حداقل دستمزد کارگران را از ماهانه ۷۰۰ تومان به دو برابر افزایش داد. سالم و پاک زیست و مزد خود را با کاردهای مدعیان دیانت و وفاداری در اول آذر ۱۳۷۷ در خانه اش گرفت و خودش و همسرش را در خانه کاردآجین کردند و کشتند.
📌وزیر بهداری کاظم سامی بود. یک روان پزشک مردمی که او هم مزد یک عمر فعالیت انسان دوستانه را در سال ۶۷ در مطب خود گرفت وقتی روان پریشی بدن نحیف او را با چاقو تکه تکه کرد.
📌وزیر دفاع دکتر چمران بود که دو سال بعد در جنگ و حین معرفی جانشین خود به شهادت رسید.
📌وزیر دادگستری احمد صدر حاج سید جوادی بود. یکی از خوش نامترین قضات و وکلای تاریخ دادگستری نوین ایران.
📌وزیر علوم متخصص تعلیم و تربیت بود ( علی شریعتمداری) که حقوقی جز معلمی نگرفت و وزیر آموزش و پرورش دکتر شکوهی که مرحوم رجایی بعد از او کفیل شد و به خاطر نام او خود را لایق عنوان وزیر نمی دانست.
📌وزیر اقتصاد علی اردلان بود از نیروهای ملی. هیچ یک نه اختلاس کردند نه به خارج گریختند. پاک و پاکیزه زیستند اگرچه از وضعی که بعدا پیش آمد خون دل می خوردند.
چون کت و شلوار میپوشیدند و اغلب کراوات میبستند و صورت میتراشیدند و فریاد نمیکشیدند خیلی ها فکر میکنند سرمایه دار بودند در حالی که اغلب زندگی حقوق بگیری و غیر رانتی و ساده داشتند و اگر امکانی داشتند یا حاصل تخصص علنی و فعالیتشان در جامعه بود یا گران شدن زمین در تهران. اتفاقا انقلابیهای بعدی که با اورکت آمده بودند به سرعت بالانشین و سرمایهدار شدند و تنها ریش خود را نمیتراشیدند و کراوات نمیبستند.
📌 از آن جمع تنها توانستند به عباس امیر انتظام گیر بدهند و تازه او هم زیر بار اتهام جاسوسی نرفت و وقتی اجازه یافت از کشور خارج شود بازگشت و تا لحظه آخر و دم مرگ خواستار دادرسی عادلانه و مجدد بود.
🔷 منبع: خبر آن لاین
@Bonyadbazargan
🔶اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمیتوانیم کاری انجام دهیم. #مصدق
@Bonyadbazargan
🔶 هنوز هم مساله این است: حقوق ملت و قانون
📌دستاورد انقلاب مشروطه، بهویژه در روزگار خود (یعنی 118 سال پیش) برای جامعه ایران بسیار بزرگ و پراهمیت بود، ارزش این دستاوردها به حدی است که پس از انقلاب 1357 نیز بارها پژوهشگران تاریخ و جامعهشناسی و حقوق سیاسی، به آن ارجاع میدهند و بخش مهمی از سراسر تاریخ یکصد سال اخیر را تداوم چالشها برای تحقق اهداف آن میدانند.
📌 در متمم قانون اساسی مشروطه آمده است «قوای مملکت ناشی از ملت است» در حالی که پیش از این نامی از ملت نبود، یکی شاه بود و همگان رعایا. تقریبا سراسر تاریخ و تا روز امضای قانون اساسی توسط مظفرالدین شاه نه تنها رعایا، بلکه مالکان نیز در برابر قدر قدرتی شاه و سلطان و درباریان از هیچ حقی برخوردار نبودند.
مشروطه رعیت را به مقام شهروند صاحبحق رسانید و اختیارات و قدرت شاه را مشروط گردانید.
📌ملت ایران با تصویب قانون اساسی مشروطه در 14 مرداد 1285 هجری شمسی یک سروگردن از کشورهای همسایه بالاتر قرار گرفت. اما این رویداد به مذاق مستبدان و کسانی که حقی برای ملت و شهروند قائل نبودند خوش نیامد، اتحاد محمدعلی شاه و فرمانده قزاق با شیخ فضلاله نوری، تلاشی پرهزینه برای ملت ایران و قلع و قمع روشنفکران و آزادیخواهان بود، آنها حقوق ملت و حاکمیت قانون را تهدیدی برای منافع خود دیدند. یکی با ادعای «سایه خدا» و دیگری با ادعای «حاکمیت شرع» و حکومت مشروعه، به توپ بستن مجلس را سرآغازی برای بازگشت بساط استبداد و خفه کردن آزادیخواهان قرار دادند.
📌اما آزادیخواهان به فرماندهی ستارخان و باقرخان و سردار اسعد بختیاری با مبارزه دلاورانه و جانفشانی مردم ستمدیده، با فتح تهران بساط استبداد و مشروطه را برچیدند و راه را برای توسعه کشور و آزادیهای اجتماعی و نیز مشروط کردن سلطنت و استیفای حقوق ملت هموار ساختند.
📌جامعه ایران در قرن گذشته، ماجراهای بسیاری را از سر گذراند. برخی پژوهشگران تعطیل شدن مشروطه و بخش حقوق مردم در قانون اساسی مشروطه را زمینهساز نارضایتی مردم و سرانجام سرنگونی حکومت پهلوی میدانند. همچنان که برخی نیز انقلاب 57 را تداوم مقاومت مشروعهخواهان در برابر انقلاب مشروطه و بازگشت مشروعه ارزیابی میکنند.
📌حالا 118 سال پس از انقلاب مشروطه، هنوز هم حاکمیت «قانون» و «حقوق ملت» و محدود کردن قدرت حاکم، همچنان بحث روز است و به رغم یک انقلاب وسیع سیاسی و اجتماعی در کشور، شاهد معطل ماندن موادی از قانون اساسی هستیم که به حقوق ملت اختصاص دارند و روند تحولات سیاسی به گونهای بوده است که نهادهای ناشی از رای ملت را هر چه بیاثرتر، محدودتر و ناکارآمدتر سازد تا نهادهای غیرانتخابی قدرت خود را آسانتر اعمال کنند.
📌هنوز هم مسائل اساسی انقلاب مشروطه ایران پس از 118 سال، تر و تازه در برابر مردم ایران است. هنوز هم مساله این است که آیا قوای مملکت ناشی از رای ملت است یا از منبع دیگر؟
🔷 منبع: کانال جامعهشناسی
@Bonyadbazargan
🔶 خلاصهای از کتاب گذار به دموکراسی اثر حسین بشیریه
🔷موانع گذار به دموکراسی در ایران
📌از حیث انسجام و همبستگی ساختاری و ارزشی نخبگان حاکم پس از انقلاب میتوان چهار مرحله در تحول نظام سیاسی در نظر گرفت. دوران اول از پیروزی انقلاب تا استیلای کامل حزب جمهوری اسلامی، شاهد گسیختگی ارزشی و ساختاری در نخبگان حاکم برآمده از انقلاب بودیم. آنچه در آن دوران اتفاق افتاد گذار از صورت بندی گسیخته به صورت بندی نخبگان حاکم منسجم از حیث ایدئولوژیک بود.
📌 دوران دوم از 1360 تا 1376 دوران انسجام ساختاری و ایدئولوژیک نخبگان حاکم بود. دوران سوم با انتخابات خرداد 76 آغاز شده و تا کنون ادامه داشته است. در این دوران نخبگان حاکم بر جمهوری اسلامی از پایینترین سطح انسجام ساختاری برخوردار بودند. با تصرف ریاست جمهوری و مجلس توسط نیروهای اصلاح طلب بخش عمدهای از حاکمیت و اقتدار نخبگان مسلط قدیم به نیروهای جدید منتقل شد و انواع گوناگونی از گفتارهای سیاسی از خشونت طلبی راست افراطی تا مداراجوی روشنفکرانه در صحنه سیاست رواج یافت.
📌در همین دوران اوج عدم انسجام ساختاری در میان نخبگان حاکم بود که امکان گذار را فراهم می کرد اما چهار شرط لازم برای گذار تحقق نیافت. اولا امکانات ساختاری و حقوقی غلبه یک بخش از نخبگان حاکم بر بخش دیگر تداوم یافت. دوم اینکه سازماندهی اجزای مختلف تشکیل دهنده نخبگان حاکم به همان دلیل تداوم غلبه بخشی بر بخشهای دیگر کامل نشد. سوم اینکه در شرایط تداوم میزانی از بسیج تودهای در متن نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی استقلال عمل مورد نظر دست کم از لحاظ ایدئولوژیک تکمیل نشد و چهارم اینکه گرچه حیات سیاسی داخلی و عرصه روابط خارجی همواره بحران خیز بوده است ولی به دلایلی این بحران ها به اوج نرسید و تاثیر تعیین کننده در ایجاد سازش میان اجزای نخبگان حاکم باقی نگذاشت.
📌روی هم رفته گرچه از لحاظ عوامل ساختاری و درازمدت مثل توسه اقتصادی، گسترش آموزش و ارتباطات، نوسازی اجتماعی و .. در ایران فراهم آمده است اما از حیث عوامل سیاسی و کوتاه مدت گذار، دچار امتناع شده است.
@Bonyadbazargan
🔶 فایل صوتی
عبدالعلی بازرگان
مصادره میراث حسینی
@Bonyadbazargan
🔶نمایش فیلم مستند داستانی"ساکن خانه نارون" ساخته محمد عبدی، با موضوع زندگی مهندس مهدی بازرگان در موسسه رعد.
📌زمان؛ دوشنبه اول مرداد ماه، ساعت ۱۳:۳۰
📌مکان: آمفی تئاتر مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد، شهرک غرب، میدان صنعت، خیابان هرمزان، پیروزان جنوبی، پلاک ۷۴
@Bonyadbazargan
⚫️ فایل صوتی
🎙 سخنران:
◾️آیتالله سید محمدعلی ایازی
🗒 موضوع:
◾️ امام حسین (ع) و انسان معاصر در دنیای مدرن
@Bonyadbazargan
🔸نهضت عاشورا، سنت مداحی؛ ضرورت یا انحراف
✍️مهدی معتمدی مهر
🔷روزنامه سازندگی مورخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
📌تبیین قیام عاشورا و تبلیغ مفاهیم ارزشی آن در حوزه عمومی، اغلب به عهده دو گروه مردمی و مستقل از حکومتها بوده است: یک سو اندیشمندان، خطیبان، واعظان و روحانیون حاضر در عرصه عمومی قرار داشتهاند که مردم را به آزادگی، ایثار و قیام برای عدالت بر میانگیختند و هیات حاکمه را به عبرت از فرجام تمامیتخواهیها و ستمپیشگیها رهنمون میکردند و در سوی دیگر، جریان اصیل «روضهخوانی» که به رغم برخی مبالغهگوییها، جهتگیری اخلاقی داشتند و بر عواطف انسانی و مصیبتهای ستمپیشگان و مظلومیت آرمانخواهان متمرکز بودند.
📌 تا یکی دو قرن گذشته، مناسک و سنتی مستقل دیده نمیشود که موسوم به «مداحی اهل بیت و رسول اکرم» باشد و بلکه، مدح و چاپلوسی و مبالغه و زیادهگویی، در مقام شرک و نفاق و ریاکاری، مذموم قلمداد میشده است و حتی بنا بر روایتی تاریخی، تنها مورد اجرای حکم ارتداد در زمان خلافت امام علی (ع) ناظر بر اعدام یکی از غالیان شیعه بوده است.
📌تمسک به عوامفریبیهای بی حد و حصر و حتی ابتلا به لمپنیسم و بهرهگیری از ترکیبهای ناموجه مانند «پیرغلام» یا «نوکر» و نظایر آن و انتشار فیلمهای موهن در فضای مجازی که در هیبتی فروتر از شان انسانی، در صدد عرض ارادتمندی بر میآید، با گفتمان اصیل پیشوایانی که حتی در اوج دوران بردهداری، برای بردگان و کنیزان قائل به حقوق انسانی و مقام حریت بودند و به حکم آموزههای قرآنی، «بنیآدم» را صرفنظر از تعلقات نژادی و جنسیتی و گرایشات دینی و حتی نوع عملکردش، ارج نهاده و واجد حقوق و کرامت میشناختند، موانست و همخوانی ندارد.
📎متن کامل این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
https://bit.ly/2krGrVu
@Bonyadbazargan
🔶فایل صوتی
عبدالعلی بازرگان
به تماشای شهیدان!؟
@Bonyadbazargan
🔶 بخشی از دفاعیه خواندنی مهندس بازرگان در دادگاه با عنوان «چرا با استبداد مخالفیم؟»
📌در دفاعیّه مهمّ و درخشان مهندس مهدی بازرگان در دادگاه(۱۳۴۲)، که در «مدافعات؛ م.آ ۶»* آمده، این فقره در دفاع از دموکراسی و مردمسالاری مشروطه و در مخالفت با دیکتاتوری و استبداد مطلق، بسی خواندنی است. استدلال بازرگان، در این بخش مبتنی است بر این انگارهی لیبرال: تمام دانش و تجربه و عقل و آگاهی در یک شخص و یک نهاد جمع نمیشود، امروز به سبب پیچیدگیها و ابهامات و گستردگیِ اطّلاعات نمیتوان تمام نظارت و آمریّت را به یک تن یا نهاد داد؛ لیبرالیسم، فتوا به توزیع و پخش دانش و همچنین توزیع و پخش قدرت در ساحت همگانی و عمومی میدهد.
📌 مهندس بازرگان در این فقره از نوشتارش، بهنیکی همین استدلال لیبرال را، ضمن بیان تفاوت و تمایز سادگی گذشته و پیچیدگی جدید، علیه دیکتاتوری و له دموکراسی بیان میکند:
« در زمانهای قدیم این ادّعا و امیدواری ابراز میشد که در ظلّ عنایاتِ عالیّه و بصیرت و اراده مطلقه مقام همایونی، کلیّهی ثغور و حدود مملکت حراست میشد، و همهی امور بر وفقِ رحمت و معدلت،رتق و فتق میگردید و تازه میدانیم صدراعظمها و شاهزادهها و حکّام و مأمورین چه اعمال غرضها و حقّکشیها با اقلّ غفلتها مینمودند. ولی در هر حال، در آن زمانها کار کشورداری روی همرفته ساده بود.
📌 امور خصوصی و عمومی مردم روی رسوم و سنن محلّی و عاداتِ قدیمی با ابتکارهای خصوصی انجام میشد. خودِ مردم هر طور میدانستند و میتوانستند به زراعت و تجارت و صناعت میپرداختند و عملِ مکتبداری و محضرداری و امثال آن به وسیلهی باسوادترها به ترتیبی اجرا میشد. دولت یک نظارت و عنایتی در سرحدداری و جلوگیری از آشوب و نافرمانیهایی که به زیان خاندان سلطنتی ممکن بود تمام شود، داشت.مختصری هم برای وصول مالیات و عواید کار میکرد.امّا حالا کجا و آن وقتها کجا؟
📌وقتی کارها و تصمیمها متمرکز در یک شخص میشود - یک شخص هرقدر هم بینا و هوشیار و متخصّص باشد - مگر چقدر وقت و ظرفیّت و استعداد دارد که در تمام قسمتها نظارت نماید و نظر بدهد؟ مگر آنکه فقط از یک لحاظ در کار آنها نظارت و دخالت داشته باشد؛ از جهت حفظِ مقام و منافع خود مقامات، و وظایف را صرفاً روی اعتمادِ شخصی که به درجهی وفاداری یا بیزبانی آنها نسبت به خود دارد، بسپارد و بقیه کارها را به حال خود و سلیقه و منافع آنها واگذار کند.
📌کارهای زندگیِ اجتماعی و اداری آنقدر بههم پیچیده و وابسته و متنوّع شده است که هزاران چشم و مغز و دست هم اگر شب و روز خود را وقف آن نمایند، به جایی نمیرسند؛ پس چطور ممکن است یک فرد در تمام امور بصيرت و نظارت و آمريّت داشته باشد؟ »
🔷 منبع: کتاب «مدافعات» از سری مجموعه آثار مهندس بازرگان، جلد ششم، بخش: چرا با استبداد مخالفیم؟، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان.
✍️رضا زمان
@Bonyadbazargan
🔶 فایل صوتی
تجارب تغییر
📌دموکراسی، حکمرانی و توسعه
🔷سخنرانی مهدی مقدری
نشستهای کوی ارم
@Bonyadbazargan
🔶 ایجاد حکومت دموکراسی یک راه بیشتر ندارد: انتخابات آزاد
📌نامه دکتر مصدق از تبعید در احمدآباد به جبهه ملی ایران در تاریخ ۸ دی ١٣٣٨
" نجات کشور ما منحصرا در ایمان به دموکراسی حقیقی و ایجاد حکومت واقعی مردم بر مردم است و هر نوع حکومتی که به آراء و افکار عمومی متکی نباشد، نه تنها قادر نیست خدمتی انجام دهد ، بلکه منشاء بدبختی ها و مصائب عظیم برای ملک و ملت خواهد شد و سرانجام خود و مملکت را نابود خواهد ساخت. ایجاد حکومت دموکراسی هم یک راه بیش ندارد و آن انتخابات آزاد است...
اگر انتخابات بدست مردم انجام گیرد، یعنی مردم بتوانند هر که را بخواهند روانه مجلس کنند، مجلس شورای ملی ، نماینده قاطبه مملکت است و تقریبا محال است که جز بصلاح موکلین خود قدمی برداردو آنچه در حکومت مردم بر مردم در درجه اول اهمیت است، همین یک نکته اساسی است...".
@Bonyadbazargan
▪️مراسم نکوداشت هفتمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
🔸وفــاق ملــی؛ امنیـت ملــی
📌 با سخنرانی: محمدحسین بنیاسدی، الهه کولایی، محمد توسلی، علیرضا رجایی و مهدی معتمدی مهر
📌زمان: پنجشنبه: ۸ شهریور ۱۴۰٣ - ساعت ٢۰:٣۰ تا ٢٣:٣۰
📌محل برگزاری: کلاب هاوس گفتگوهای ملی
📎 برای ورود به جلسه در ساعت اعلام شده از لینکهای زیر استفاده فرمایید:
▫️برگزاری در کلابهاوس:
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی
▫️پخش زنده در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/nehzate_azadi
@Bonyadbazargan
🔶 پادکست « اختیار» از سلسله گفتارهای «گام به گام با بازرگان»
خلاصهای از مجموعه آثار (۷) مهندس مهدی بازرگان
متن و صدا: دکتر علی ملکپور
🔷 بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
#گام_به_گام_با_بازرگان
@Bonyadbazargan
#گام_به_گام_با_بازرگان
🔶آن مسلکهایی که با ظاهر فریبنده دموکراسی خلق، تحت انضباط شدید حزبی و به بهانه ضرورت اطاعت کورکورانه اجتماعی، از افراد سلب آزادی و شخصیت مینمایند و همچنین آن دولتهایی که به طور رسمی یا عملی حکومت فردی یا دیکتاتوری را اجرا مینمایند، بزرگترین خیانت و جنایت را در حق افراد ملت خود مرتکب میشوند. خیانت و جنایتی که بر خلاف خواسته طبیعت ( و صاحب طبیعت) و مانع نجات و سعادت بشریت است.
🔷مجموعه آثار (۷) مهندس مهدی بازرگان، صفحه، ۱۹۳
@Bonyadbazargan
🔶دیکتاتوری در شیلی چگونه پایان یافت؟
📌آگوستو پینوشه (Augusto Pinochet) در 11 سپتامبر 1973 طی یک کودتای نظامی به قدرت رسید. این کودتا منجر به سرنگونی حکومت دموکراتیک سالوادور آلنده شد. پس از کودتا، پینوشه به عنوان رئیسجمهور نظامی شیلی حکومت کرد و تا سال 1990 در قدرت بود.
📌دوران حکومت پینوشه به دلیل نقض گسترده حقوق بشر و سرکوب مخالفان سیاسی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. بر اساس گزارشها، در طول حکومت وی، هزاران نفر کشته، ناپدید و یا تحت شکنجه قرار گرفتند.
📌در سال 1989، مردم شیلی توانستند با انتخاب پتریسیو آیلوین (Patricio Aylwin) به عنوان رئیسجمهور، سرنوشت سیاسی خود را تغییر دهند و به دوران حکومت نظامی آگوستو پینوشه پایان دهند. این اتفاق به وسیله یک روند دموکراتیک و انتخابات آزاد ممکن شد که نتیجه چندین سال تلاش و مبارزه سیاسی بود.
📌زمینه و شرایط تاریخی
1. رفراندوم 1988: اولین قدم مهم در تغییر سرنوشت سیاسی شیلی، رفراندومی بود که در اکتبر 1988 برگزار شد. در این رفراندوم، مردم شیلی باید تصمیم میگرفتند که آیا پینوشه باید برای یک دوره هشت ساله دیگر در قدرت بماند یا خیر. نتیجه رفراندوم با اکثریت آرا "نه" بود، که به معنی عدم تمدید حکومت پینوشه بود.
2. ائتلاف سیاسی: اپوزیسیون ضد پینوشه، با تشکیل یک ائتلاف گسترده به نام "کنسرتاسیون دموکراتیک" موفق به متحد کردن نیروهای مختلف سیاسی از جمله سوسیالیستها، مسیحیان دموکرات و دیگر احزاب میانهرو و چپ شد. این ائتلاف توانست با ارائه یک برنامه سیاسی جامع، اعتماد مردم را جلب کند.
📌انتخابات 1989
پس از رفراندوم 1988، حکومت نظامی مجبور به برگزاری انتخابات آزاد شد. انتخابات ریاستجمهوری در دسامبر 1989 برگزار شد و پتریسیو آیلوین، نامزد ائتلاف کنسرتاسیون، توانست با کسب بیشترین آرا به پیروزی برسد.
📌عوامل موفقیت
1. مشارکت مردمی: یکی از کلیدهای موفقیت، مشارکت گسترده مردم در فرآیند دموکراتیک بود. آگاهی عمومی از اهمیت انتخابات و تمایل برای تغییر، موجب شد تا نرخ مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند.
2. تاکتیکهای مسالمتآمیز: اپوزیسیون با استفاده از روشهای مسالمتآمیز و قانونی، توانست به اهداف خود برسد. مبارزات انتخاباتی با تاکید بر اصلاحات دموکراتیک و حقوق بشر انجام شد.
3. فشار بینالمللی: فشارهای بینالمللی نیز نقشی اساسی در پایان دادن به حکومت پینوشه داشت. جامعه بینالمللی از طریق سازمانهای حقوق بشری و دولتهای خارجی، بر حکومت نظامی شیلی فشار آورد تا به دموکراسی بازگردد.
📌نتیجه گیری
انتخاب پتریسیو آیلوین به عنوان رئیسجمهور، آغازگر دوره جدیدی از دموکراسی در شیلی بود.در آن دوره مهم ترین عامل یعنی اتحاد مردم و مشارکت بالا توانست به دیکتاتوری پینوشه پایان دهد.
مردم شیلی مشارکت در انتخابات را به معنی تایید سیاست حاکم بر جامعه و مشارکت خود در کشتن جوانهای کشور نمیدانستند.
مردم شیلی برای تغییرات به جای قهر و انفعال و امید به قدرتها یا شخصیتهای خارجی در یک روش مسالمت آمیز موفق به تغییر ساختار حکومت دیکتاتوری خود شدند.
مردم شیلی به جای خط کشی بین خود و دوستانشان و زدن انگ و ننگ به خاطر طرفداری از کاندیدها و دعوت به مشارکت در انتخابات برای نتیجه گیری از هر خط فکری که بودند با هم متحد شدند و نه یک شبه بلکه طی یک مبارزه ۱۷ ساله موفق به ایجاد تغییرات شدند.
@Bonyadbazargan
🔶 بازرگان برای برقراری صلح و ختم جنگ به هر دری زد
✍️مهرداد خدیر، روزنامهنگار
📌خدمت بزرگ و تاریخی بازرگان اما از حیث کارنامه سیاسی تلاش خستگیناپذیر برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود. او دو سال اول جنگ (از شروع تجاوز تا بازپس گرفتن بندر خرمشهر) را اجتنابناپذیر میدانست ولی معتقد بود در ۵ سال بعد میتوانست متوقف شود و اصرار بر ادامهی آن در سال آخر یعنی بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۳۶۶ را نکوهش میکرد و در حالی که در آن زمان از اینترنت و رسانههای دیجیتال خبری نبود و صداوسیما و چند روزنامه صدای او و همفکران را به گوش مردم نمیرساندند با تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» و صدور اعلامیههای متعدد برای تحقق هدف توقف جنگ کوشید و البته تحمل میشد. سترگی این تکاپو را هنگامی درمییابیم که در نظر آوریم فضای غالب و رسمی از شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» هم فراتر رفته و به «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» رسیده بود و کافی است به یاد آوریم دو روز قبل از قبول قطعنامهی ۵۹۸ در نمازجمعهی تهران حاج محمود مرتضاییفر علیه صلح شعار میداد و در تلویزیون گزارشگر سراغ مردم میرفت و میپرسید: چرا نباید صلح کنیم؟!
بازرگان اما برای ختم جنگ به هر دری زد و اگرچه گفتم چندان اهل شعر نبود اما با قلم و ادبیات بیگانه نبود و به این سخن مولانا عمل میکرد:
گفت پیغامبر که گرکوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
📌پس او هم از کوفتن هیچ دری مضایقه نکرد. هم برای آیتالله منتظری پیغام میفرستاد تا هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا را تحت تاثیر قرار دهد (چندان که در مصاحبهی بعد از قبول قطعنامه دو بار گفت «با توجه به نظر آیتالله العظمی منتظری پذیرفتیم» تا مومنان را به لحاظ شرعی قانع کند و مشخصا رزمندگان اصفهانی را) و هم نزد پسرعمه خود – آیتالله مرعشینجفی- رفت و گفته میشود نامهی او به امام در این باره که دیگر نمیتواند از مقلدین خود بخواهد در خاک عراق بجنگند در قبول قطعنامه نزد امام موثر افتاده حتی بیش از اصرارهای هاشمی و گزارش اقتصادی نخستوزیر که نسبتی با فهرست مطالبات نظامی محسن رضایی نداشت.
🔷 منبع: روزنامهی هممیهن
@Bonyadbazargan
🔶 بازخوانی یک کتاب
🔷 متن: درخششهای دموکراسی، تأملاتی در اخلاق سیاسی، دین و دموکراسی لیبرال
🎤 سخنران: سید علی محمودی
📌 همراه با پرسش و پاسخ
🔻محورهای بحث:
1️⃣ امکانپذیریِ اخلاق سیاسی: ایدۀ «فایده- وظیفهگرایی» و «قاعدۀ زَّرین»
2️⃣ چرا اولویت «حق» بر «خیر»، شالودۀ آزادی و دموکراسی است؟
3️⃣ دکترینهای بیطرفی در قلمرو فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ اخلاق
4️⃣ لیبرال دموکراسی و دینداری مومنانه: آیا ایندو میتوانند با هم سازگار باشند؟
5️⃣ «خودکامگی اکثریت» و حقوق اقلیتها در لیبرال دموکراسی
6️⃣ «تساهل مثبت» و «تساهل منفی» در قلمرو فلسفۀ سیاسی معاصر
7️⃣چیستی «دوست» و «دشمن» در جهان امروز
@Bonyadbazargan
🔶 خلاصهای از کتاب گذار به دموکراسی اثر حسین بشیریه/ بخش اول
✍️ سعید قبادی
@Bonyadbazargan
📌 امروزه در آغاز قرن 21 ، چنین به نظر میرسد که دموکراسی به عنوان نظام سیاسی بلامنازع در حال گسترش در سراسر جهان باشد. موج سوم دموکراسی با فروپاشی نظامهای اسپانیا، پرتقال و یونان و گذار آنها به دموکراسی در دهه 1970 و گذار کشورهای اروپای شرقی، آسیا و آمریکای لاتین در دهه های 1980 و 90 میلادی به اوج خود رسید. در حالی که در سال 1974 از 150 کشور ، 41 کشور دارای نظامهای دموکراتیک بودند، در سال 2004 از 193 کشور، 121 کشور نظام دموکراسی انتخاباتی داشتند، یعنی این آمار از 27% به 62% افزایش پیدا کرد.
📌تحت تاثیر همین موج خیزنده دموکراسی ، موج تازهای از نظریهپردازی درباره شیوهها، اشکال و زمینههای گذار به دموکراسی در حوزه جامعهشناسی سیاسی پدید آمد. دلایل، علل، شیوهها، مراحل و پیامدهای گذار، موضوعات اصلی این نظریهها میباشد. مراد از دموکراسی در این تحلیلها نه لزوما نوعی نظام آرمانی به مفهوم حداکثر دموکراسی، بلکه شیوهای از حکومت است که در آن اقتدار سیاسی از طریق رقابت و مشارکت سیاسی در انتخابات به واسطه احزاب سیاسی از رای اکثریت مردم به عنوان منبع اصلی مشروعیت سیاسی سرچشمه می گیرد.
📌موضوع گفتار حاضر بررسی نظریههای گذار به دموکراسی میباشد. از یک چشم انداز گسترده این نظریهها به سه بخش تقسیم می شود: یکی نظریه های مربوط به شیوهها و اشکال گذار، دیگری نظریههای مربوط به شرایط پدایش نیروها و کارگزاران گذار و و سوم نظریههای راجع به مراحل گذار.
📌با توجه به تجربه تاریخی میتوان سه معیار را برای تنظیم یک چارچوب تطبیقی در نظر گرفت: یکی نیروی محرک و یا منبع حرکت در گذار، که ممکن است از بالا، از پایین و یا از بیرون باشد. دوم شکل و شیوه آغاز گذار و دستیابی به دموکراسی اولیه که ممکن است یا مسالمت آمیز از طریق توافق و یا اصلاح باشد و یا غیرمسالمت آمیز یعنی از طریق کودتای دموکراتیک و یا انقلاب دموکراتیک باشد. و سوم گستره و ژرفای گذار به دموکراسی و یا درجات گذار که ممکن است از دموکراسی حداقلی تا دموکراسی حداکثری را دربرگیرد.
📌هانتینگتون بر نقش ناچیز تودهها تاکید دارد. طبق این دیدگاه تودهها ممکن است انقلاب کنند و رژیمی را سرنگون کنند ولی این نخبگان هستند که با اعمال، روشها و پیمانهای خود میتوانند یک رژیم دموکراتیک را برپا دارند. به گفته این نویسنده « سازش میان اجزای نخبگان قلب تپنده گذار به دموکراسی است». در رابطه با معیار دوم، شیوه آغاز ممکن است اشکال گوناگونی به خود بگیرد. فروپاشی نظام پیشین ممکن است نتیجه انقلاب خشونت بار، اصلاحات دولتی، کودتای نظامی، حمله خارجی، مرگ ناگهانی دیکتاتور و ... باشد. طبعا شیوه این فروپاشی بر احتمال گذار از نظام غیر دموکراتیک به نظام دموکراتیک تاثیر خواهد داشت. معیار سوم نیز میزان تثبیت و تحکیم دموکراسی یعنی استقرار نهادها، رویه ها و قواعد دموکراسی را حداقل در کوتاه مدت اندازه گیری میکند.
📌فرآیند گذار به دموکراسی از سه بخش یا مرحله جداگانه تشکیل میشود: یکی فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک، دوم شکل گیری رژیم دموکراتیک و سوم تحکیم و استقرار آن. البته فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک لزوما به شکل گیری رژیمهای دموکراتیک و گذار آنها به دموکراسی نمیانجامد. پرسش اساسی این است که در چه شرایطی فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک با گذار به نظام سیاسی اساسا دموکراتیک همراه خواهد بود؟
📌زمینههای بحران و فروپاشی رژیمهای غیردموکراتیک را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: یکی زمینههای بحران مربوط به دولت و ساختارهای قدرت دولتی و دوم زمینهها و بحران ها مربوط به جامعه و نظام اجتماعی.
https://B2n.ir/y81785
🔶 پادکست « ضریب تبادل مادیات و معنویات» از سلسله گفتارهای «گام به گام با بازرگان»
خلاصهای از مجموعه آثار (۷) مهندس مهدی بازرگان
متن و صدا: دکتر علی ملکپور
🔷 بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
@Bonyadbazargan
🔸سی تیر از منظر حقوقی
🔹حمیدرضا عابدیان
🔹منبع: نشریه ایران فردا
📌در گرماگرم بحث انتخاب وزرای دولت چهاردهم، بازخوانی زمینه ی حقوقی قیام سی تیر سال ۱۳۳۱ خالی از فایده نخواهد بود. در آن سال، نخست وزیر با تشکیل مجلس جدید و در دور دوم صدارت، مصمم بود تا همه ظرفیت کابینه را برای تحقق برنامه ی خود در اختیار بگیرد. او از اینکه مجبور بود نزد افکار عمومی پاسخگوی مسائلی باشد که علیرغم مسئولیت داشتن در قبال شان، اختیاری برای حل شان نداشت، ناراضی بود. مبنای حقوقی او، اصل شصت و یکم قانون اساسی بود:
وزرا علاوه بر اینکه به تنهایی مسئول مشاغل وزارت خود هستند، به هیأت اتفاق نیز در کلیات امور در مقابل مجلسین، ضامن اعمال یکدیگرند.
📌بر اساس این اصل هر وزیری علاوه بر مسئولیت داشتن در حوزه ی تخصصی خود، در حوزه ی وزاری دیگر نیز واجد مسئولیت بود. اصلی که به طریق اولی نخست وزیر را نیز در بر می گرفت.
📌وزارت جنگ اما وزارتخانه ای بود که علیرغم اهمیتی که در اداره ی امور کشور داشت، در اختیار دولت نبود چه آنکه معمول بود تا وزیر این وزارتخانه را شاه انتخاب کند. از این رو وزیر بیش از آنکه خود را با دولت هماهنگ کند، با شاه هماهنگ می کرد و این رویه به تدریج کشور را دارای دو دولت ساخته بود! به قول مکی:
گویی که وزرا دولتی جداگانه بودند
و ستاد ارتش هم، دولتی جداگانه!
📌مصدق که نمی خواست در گرماگرم مبارزه با استعمار، این موضوع را به چالشی برای کشور تبدیل کند، به شاه می گوید که تصمیم دارد شخصا وزارت جنگ را اداره کند. او می خواست با اداره ی مستقیم این وزارتخانه، هم راه حلی برای کنترل تشنجات رو به تزاید داخلی بیابد و هم اینکه با عدم معرفی وزیر، به شاه بقبولاند که اگر به نخست وزیر اعتماد دارد و در پی رای تمایل مجلسین، فرمان را به نام او صادر کرده، دلیلی ندارد تا با این پیشنهاد مخالف باشد. ادامه ی قصه را هم که می دانیم. شاه مخالفت می کند و مصدق استعفا و باقی قضایا....
📌بیست و هفت سال بعد، یکی دیگر از وزرا نیز دقیقا با همین استدلال، هیات دولت را ترک می کند. کسی که در دوران نهضت ملی نیز از همراهان مصدق بوده است: کریم سنجابی، نخستین وزیر خارجه ی دولت موقت. متن استعفا نامه ی او خطاب به مهندس بازرگان از این قرار است:
جناب آقای مهندس بازرگان نخست وزیر، نظر به اینکه در اوضاع و احوال کنونی، پیشرفت امور میسر نیست و با توجه به مسئولیت مشترک وزیران در کلیه ی امور، ادامه ی خدمت برای اینجانب غیر مقدور است.لذا بدینوسیله استعفای خود را تقدیم می دارم.
📌دکتر سنجابی استعفای خود را نه اعتراض به دولت که اعتراض به بی دولتی می دانست. اصل شصت و یکم قانون اساسی مشروطه، با بیانی دیگر، در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بازنویسی شده است. در اصل یکصد و سی و هفتم می خوانیم:
هر یک از وزیران، مسئول وظایف خاص خویش در برابر مجلس است ولی در اموری که به تصویب هیات وزیران می رسد، مسئول اعمال دیگران نیز هست.
📌با این حال و پس از گذشت بیش از هفتاد سال از آن دوران پر التهاب، تو گویی هنوز این نگرانی وجود دارد که رییس دولت چهاردهم که به تازگی انتخاب گردیده، در چینش کابینه از آزادی عمل کافی برخوردار نباشد.
📌رای دهندگان می پرسند آیا رییس جمهور می تواند چنان که وعده داده، اعضای کابینه را بر اساس تخصص، تجربه و در یک کلام شایستگی انتخاب و به مجلس معرفی کند یا کماکان درگیر همان ملاحظاتی خواهد بود که اسلاف وی درگیر آن بوده اند؟ و این نخستین آزمون رئیس جمهور پزشکیان است. رئیس جمهوری که در متفاوت ترین انتخابات جمهوری اسلامی موفق به کسب اکثریت آراء شده در حالی که نیمی از واجدان شرائط، مشارکتی در آن نداشته اند.
📌برخی توصیه می کنند که رئیس جمهور در بدو امر می باید از دست زدن به هر اقدامی که ممکن است شائبه ی تقابل ایجاد کند، احتراز کرده و در انتخاب اعضای کابینه، بویژه در برخی وزارتخانه های حساس با ملاحظه ی بیشتری رفتار کند.
📌هرچند جهت نیل به پیشرفت امور، پرهیز از ستیزه جویی و جلب اعتماد برای دستیابی به یک هماهنگی حداکثری ضروری ست، اما لازم است این مهم از مسیر شفاف سازی مسئولیت ها و اختیارات دنبال شود و نه از بیراهه ی واگذاری اختیارات و زمینه سازی برای انجام مداخلات غیر سازنده.
📌اکنون چه آنان که رأی داده اند و چه آنان که نه، فرآیند انتخاب کابینه را رصد می کنند اگرچه گروهی نیز فقدان اقتدار قوه ی مجریه برای حل بحران های جاری را موجب بی اهمیت دانستن جابجایی دولت تلقی کرده و به آن اعتنایی ندارند.
📌واقع آن است که تجربیات گذشته در اذهان بسیاری از رییس جمهور یک تدارکاتچی یا کارپرداز ساخته اما آیا پزشکیان می تواند با اتکا به سازمان رأی خود و مبانی اعتقادی خاصی که دارد، اقتدار را در راستای حمایت از حقوق اساسی مردم به این قوه بازگرداند؟
@Bonyadbazargan
⚫️ باز این چه شورش است ...
@Bonyadbazargan
🔶 روضهخوانی
✍️مهندس مهدی بازرگان
🔷 مجموعه آثار (۱۶)
📌در اینجا قصد نداریم تاریخ واقعه کربلا را از سر بگیریم یا از چگونگی و حکمت این شهادت بحثی به میان آوریم. از نتایج اجتماعی و دینی آن نیز چیزی نمیگوییم. میخواهیم این عمل روضه خوانی و عادت تعزیهداری را که میان شیعیان معمول است و با وجود ضعف عقاید و قوت مخالف هنوز علمش بر پا و آوازش رسا است مطالعه کنیم ببینیم آیا طبقه جوان و متمدن مآب کشور که بنظر تعجب و گاهی تمسخر به آن نگاه کرده این بساط سیاه پوش را ننگی برای جامعه میدانند، حق دارند یا راه خطا میپیمایند.
📌روح انسانی ناگزیر به تحریکات اخلاقی و آشنایی با ارواح بزرگ است تا فداکاریها را بیند، بسنجد و بیاموزد و چون منظور اصلی کیفیت و نفس عمل است نه عامل آن در هر حال سرگذشت بزرگان خواه به صورت افسانههای شعری و میتولوژی باشد و خواه به صورت تاریخ جوانمردی به منزله تمرین درسی دقیق است برای تعلیم بزرگواری.
📌مگر اساس روضهخوانیهای ما غیر از این است؟ به فرض که بر قضایای کربلا شاخ و برگهای زیادی بسته باشند یا اصلا چنین واقعهای در عالم رخ نداده یک تراژدی بیش نباشد، بالاخره چیست؟ تجسم یک مشت احساسات و فضایلی است که به نظر هموطنان ما پسندیده میآید. سرتاسر تظاهرات حقانیت، شجاعت، شهامت، عزت نفس و بردباری است.
📌اطاعت و یاوری را که به عالی ترین درجه امکان جمع شده است نمایش میدهد. اصحابی را وصف میکند که نمونه انضباط بوده، اخلاص را به جان بازی رسانده با وجود یقین کامل به کشته شدن و ناکامی دنیا دست از پیشوای خود برنداشته در میدان شهادت بر هم سبقت میجویند. برای انهدام این قوم قلیل که عظمت اراده و بلندی آرمان نیروی فوقالعاده به آنها بخشیده است حریف هزارها مرد جنگی گسیل داشته.
📌خانوادهای را نشان میدهد که خود مؤسس سلسله بوده، ملت عرب را از حال بردگی و درندگی به فرمانروایی دنیا سوق دادهاند و حالا به عوض چشیدن میوه ریاست و بهرهبرداری فتوحات دست از عقیده مطلق حق برنداشته با تمام عفت و بزرگی که برای ایشان فرض میشود خود را تسلیم زنجیر اسارت و تفویض شمشیر اهانت مینمایند. در نهایت سختی دست از شکیبایی و عزت نفس بر نمیدارند.
📌همانطوری که برای شخص نامبرده رنج گنج میسر نمیشود، برای اقوام و ملل نیز هیچوقت ناداده شهید بقاء و عظمت حاصل نمیگردد. تمام افکار بزرگ دنیا با جوهر خون در صفحات قلوب بشر نگذشته شده، سقراطحکیم اگر به دست خود زهر حکومت را نمینوشید تعلیماتش شهره آفاق نمیشد. نشان صلیب که علامت مشخصه مسیحیت شده، برای آن است که انتشار مذهب عیسی «ع» را بسته به مصلوبیت او بود؛ گالیله ایتالیایی چون دم از گردش زمین زده حاضر به اقرار جهل نگردید خونش را ریختند. مگر انقلاب کبیر فرانسه و اعلامیه آزادی بشر کم شهید فدایی داد؟
📌این شهادت عالی ترین درجه مردانگی است و گرانبهاترین تحفه زندگان حق است که نام شهید را با تجلیل بریم و روح ما به پرواز در آید. آیا باید خرده گرفت بر کسی که استراحت نفس را کنار گذارده به استقبال مجلسی میرود که در آنجا صحبت صفات عالی وصف افکار پاک شهیدان به میان باشد و خود را خدمتگذار سالکان راه حقیقت بخواند.
📌به فرض که چنین اشخاص با چنین کیفیات سابقه تاریخی نداشته باشد آیا نظایر چنین احساسات هم در دنیا وجود نداشته؟ بفرض محبت رفتگان آن هم رفتگانی بقول شما مجعول یا بیگانه ناروا باشد و سرگذشت آنها آمیخته با هزاران پیرایه، آیا عشق به کمال و شنیدن کمالات قابل ملامت است؟
B2n.ir/r58478
@Bonyadbazargan
🔶 پادکست « پراگماتیسم در اسلام» از سلسله گفتارهای «گام به گام با بازرگان»
خلاصهای از مجموعه آثار (۷) مهندس مهدی بازرگان
متن و صدا: دکتر علی ملکپور
🔷 بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
@Bonyadbazargan
🔶 فایل صوتی
🔷 کارل پوپر
📌دموکراسی در مقابل دیکتاتوری و تمامیتخواهی
@Bonyadbazargan
🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم کتاب، یاسر میردامادی
📌 «در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ۱۹۶۶ میلادی)، استاد فلسفهٔ دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِمآیتی در آمریکا منتشر شد و ترجمهٔ فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهٔ ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهٔ نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد.
📌 هدف اصلی کتاب «در ستایش عقل»، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق میتوان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیتْ مسألهٔ مسألهها بوده است. اما آنچه این کتاب را متمایز میکند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا میرود و نشان میدهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهٔ مدنی را از پایبست ویران میکند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهٔ کارهایمان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم». در جای دیگر میگوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن میگوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دستکم در مقام نظر با عقل اداره میشود»
📌برای فهم جایگاه و اهمیت بحث کتاب در نقد شکاکیت لازم است همین ابتدا اشاره کنم که لینچ میان دو نوع شکاکیت تفاوت سرنوشتسازی مینهد: ۱. شکاکیت نسبت به معرفت، ۲. شکاکیت نسبت به عقلانیت. او به شکل قانعکنندهای استدلال میکند که دفاع از معرفت منطقاً مستلزم دفاع از عقلانیت نیست. به این معنا که ممکن است ما چیزی را بدانیم (پس معرفت داشته باشیم) اما نتوانیم آن چیز را برای دیگران مدلل سازیم (پس عقلانیت نداشته باشیم). پس، دانستنْ چیزی است و دلیلآوری چیزی دیگر.
📌به تعبیر دیگر، لینچ از عقلانیت دفاع میکند اما از عقلانیتی که بر اثر مشتهای کوبنده و پیاپی شکاکیت لاغر شده و دستوپای خود را حسابی جمع کرده است. به تعبیر دیگر، او برای نقد شکاکیت رنگ شکاکیت به خود میگیرد و مثل یک نفوذی به سلک شکاکان درمیآید تا ترفندهای آنان را بیاموزد و، سرِ بزنگاه، آتش در خرمن شکاکیت میافکند.
📌 این نه تنها از نظر فلسفی نومیدکننده است که از نظر سیاسی نیز فاجعهبار است. زیرا شکاکیت زیرآب جامعهٔ مدنی و اصول دموکراتیک را میزند، زیرآب جامعهای که قرار است بر اساس عقل جمعی اداره شود و حاکمان پاسخگوی عقلانی حکومتگریشان باشند. اگر عقلی در میان نباشد عقل جمعی هم در کار نخواهد بود و از دل آن دموکراسی و جامعهٔ مدنی هم بیرون نخواهد آمد. اما در ادامه خواهیم دید که لینچ چگونه هنرمندانه در دقیقهٔ نود بازی شکاکیت را با تکگلی به سود عقلانیت پایان میدهد.
📌راه حل خلاقانهای که لینچ پیش مینهد کلی کوتاه آمدن در خود دارد. او میپذیرد که در مقابل چالشهای شکاکانه، دفاع نظری از واقعنمایی عقلانیت میسر نیست. برای دفاع نظری از واقعنمایی عقلانیت در مقابل چالشهای شکاکانه، باید به عقل توسل جوییم و این استدلال دوری میشود و استدلال دوری استدلال نیست. اما تمایزی که لینچ میان معرفت و عقلانیت نهاده بود اینجا به کار او میآید. همچنان مدافع عقلانیت میتواند ادعا کند که عقلانیت علمی معرفتآور است اما او نمیتواند استدلال نظری برای اقناع شکاک اقامه کند. این گرچه ضرری به عقلانیت نظریِ عقلانیت میزند اما لزوماً ضروری به معرفتآوری فرضی عقلانیت نمیزند.
@Bonyadbazargan
B2n.ir/f12381
🔶 فایل صوتی
عبدالعلی بازرگان
استبداد دینی بدترین نوع استبداد است.
@Bonyadbazargan