با تایپ #پوشهٔ_شنیداری در قسمت جستجو، صوت نشستها و درسگفتارها را بیابید. #ماهنامه را با هشتگ بیابید.
ساعت دل
|ارتباط است که شفا میبخشد.| دکتر یالوم که در سن ۹۳ سالگی، دچار فراموشی شده و سعی دارد با پیامدهای همهگیری کووید و آنلاین شدنِ بخش زیادی از زندگی روزمره، کنار بیاید، مجبور میشود در نحوهی برگزاری جلساتش با بیماران تجدیدنظر کند. تصمیم میگیرد روی تکجسلههای یکساعته و تکنفره متمرکز شود و سعی کند در این مدت کوتاه با هر فرد ارتباطی شفابخش و انسانی برقرار کند. در کتاب ساعت دل، یالوم برخی از این جلساتِ متحولکننده را روایت میکند و از مسائل انسانی و همچنین رشد شخصی و مواجههاش با فراموشی و مرگ مینویسد. او نشان میدهد که چطور آمادگی رواندرمانگر برای پذیرا و آسیبپذیر بودن، به بیمار نیز کمک میکند تا صادقانه و بیپرده صحبت کند و بین آنها رابطهای عمیق و آنی شکل بگیرد.
از متن کتاب «این روزها زیاد به مرگ فکر میکنم ولی بهندرت پیش آمده ترس یا اضطرابش بر من غلبه کند. بیشتر مثل کسی است که اصرار دارد کنارم بماند، با من حرف بزند، و بعد هم محو شود. بیشک چون همیشه حاضر بودم با وجود تمام سختیها و ناراحتیها، با مرگ همنشینی کنم و اجتنابناپذیر بودنش را بپذیرم و در تمام این سالها بیمحابا به عمق وجودش بنگرم، در کاسته شدن از هراسم از مرگ تأثیر بسیار زیادی داشته است.»
@bookcitycc
صمد طاهری در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد؛
https://www.ibna.ir/news/535166/%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85
انتشارات مرواریدمنتشرکرد:
روانشناسی تحلیلی یونگ، ریشه در گنوسیسم دارد و استفان هولر با بررسی هفت موعظۀ یونگ، وی را گنوسی اما از نوع خاص آن میداند. هفت موعظه، همان کتاب کوچک مرموزی است که یونگ چاپ آن را بیملاحظگی دورۀ جوانیاش دانسته بود. کتاب حاضر، متن کامل هفت موعظه و تحلیل مبسوطی از آن است. در این تحلیل ما از درهمآمیزی مفاهیم تخصصی گنوسی، الهیاتی و روانشناسی یونگی آگاه خواهیم شد. هولر که استاد مطالعات دینی بوده است، در مقام اسقف نوگنوسی معاصر آمریکایی، مدرس و نویسندۀ کتابها و مقالاتی دربارۀ گنوسیسم و روانشناسی یونگ است. وی باور دارد واقعیت تنها یک بار رخ میدهد و پایان مییابد و آنچه اهمیت دارد بینش است. ازاینرو بینش و تجربۀ شخصی در برابر تاریخ و وقایع میایستد. البته وی بینش را برتر از باور میداند چراکه باور محدود است، اما بینش بر تجربۀ عمیق متعالی تکیه دارد.
@bookcitycc
نگوگی وا تیونگو، غول ادبیات آفریقا، درگذشت
https://www.ibna.ir/news/535322/%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF%DB%8C-%D9%88%D8%A7-%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88-%D8%BA%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA
.مرکزفرهنگی شهرکتاب به منظورترویج کتابخوانی وآشنایی مخاطبان با کتابهای خوب وجدید، اقتراحی رابا اصحاب قلم و فرهنگ وعلاقه مندان به کتاب مطرح کرده است:
تازگی ها کدام کتاب تأثیر گذارراخوانده اید.یاروی میز کنارتختخوابتان چه کتاب هایی منتظرند تاشما آن ها رادرزمان مناسب بخوانید.پاسخ هابتدریج درکانال منتشرمی شود.
@bookcitycc
*رضوی عاشور از ادوارد سعید میگوید*
ترجمه: عظیم طهماسبی
«معنای واقعی ادوارد سعید را تا اوایل دههی هشتاد، زمانی که کتاب «شرقشناسی» او را خواندم، بهدرستی دریافتم. آن کتاب چنان مرا مجذوب خود ساخت که به یاد دارم هر دانشجویی را که به خواندنش توصیه کردم، بیاختیار شیفتهی آن شد.
هنگامی که بخشهایی از آن و کتاب «فرهنگ و امپریالیسم» را برای دانشجویان سال چهارم و دانشجویان دورهی آمادگی کارشناسی ارشد در درس نقد ادبی تدریس میکردم، برایم بسیار شگفتآور بود که بیشتر دانشجویان تمایل داشتند با بهرهگیری از «روش» ادوارد سعید به تحصیلات خود ادامه دهند. اکنون به خاطر نمیآورم که آیا این موضوع را در نخستین دیدارم با سعید به او گفتم، یا هنگامی که در نخستین حضورش در دانشگاه عین شمس (که تا آنجا که میدانم اولین ملاقاتش با دانشجویان یک دانشگاه عربی بود) در سال ۱۹۸۸، او را به دانشجویان سال چهارم معرفی میکردم، به آن اشاره کردم. آن زمان از حضورش در قاهره آگاه شدم و بدون هیچ آشنایی قبلی، تلفنی با او تماس گرفتم و خود را معرفی کردم و پرسیدم آیا مایل است برای دانشجویان بخش ما سخنرانی کند. پذیرش بیدرنگ او مرا شگفتزده کرد، و شادی و اشتیاقش به دیدار دانشجویان و ایراد سخنرانی، حیرت مرا دوچندان ساخت.
به نظر میرسید استادی خارجی است که دانشجویان با سکوت و احترام به سخنانش گوش میدهند و با نوعی بیم و احتیاط از پرسیدن سؤال خودداری میکنند.
سعید با چنان سهولتی غریب، سد بیگانگی را شکست، یا شاید آن دانشجویان مصری در یک دانشگاه عربی، غربت او را در هم شکستند.
آنها به زبان انگلیسی از او سؤال میپرسیدند و او نیز به انگلیسی پاسخ میداد، سپس کمکم انگلیسی را با عربی آمیخت و سرانجام به طور کامل به زبان عربی سخن گفت. سعید درخشید و دانشجویان نیز در محضر او درخشیدند و در فضای کلاس، آن جذبهی دلنشین بین استاد و دانشجویان، یا اساتید جوان و دانشجوی گوشسپارنده، حتی اگر بر جایگاه سخنران نشسته بود، جریان یافت.»
سپس رضوی عاشور از نظارت و راهنمایی ادوارد سعید بر رسالهی دکتر هانی حلمی سخن میگوید و میافزاید: «دکتر هانی را در طنطا ملاقات کردم و کتاب *نشانههایی که به مثابه شگفتی انگاشته شدند: جستارهایی در جامعهشناسی گونههای ادبی* «Signs Taken for Wonders: Essays in the Sociology of Literary Forms» اثر فرانکو مورتی، کتابی در زمینهی نقد ادبی، را با او دیدم. او با لبخند به من گفت که یکی از فصلهای آن را در آمریکا نزد استادی خوانده و وقتی از ارتباط او با ادوارد سعید آگاه شده، بسیار شگفتزده شده است...» و در ادامه، داستان اعزام او را از زبان رضوی میشنویم:
«همان شب از ادوارد سعید پرسیدم: نظرتان در مورد اینکه استاد راهنمای دانشجویی از دانشگاه طنطا باشید، چیست؟
استاد برجستهای با ترکیبی از تعجب و انکار مداخله کرد: طنطا؟!
ادوارد به او گفت: اما هانی کجاست؟ قرار گذاشتیم که هانی ساعت هشت صبح روز بعد در هتلی که او در آن اقامت داشت، با او ملاقات کند.
هنگامی که هانی از کلمبیا بازگشت و رسالهاش را به پایان رساند و نسخهای از آن را برای ادوارد سعید فرستاد تا گزارش خود را در مورد صلاحیت رساله برای دفاع بنویسد، هانی گفت: ادوارد نخواهد آمد، تصور نمیکنم که با این همه مشغله و وضعیت جسمانیاش، مخصوصاً از نیویورک برای شرکت در جلسهی دفاع رسالهی من بیاید. اما من مطمئن بودم که او خواهد آمد. با خود گفتم: چشمان ادوارد هرگز در تشخیص ارزش اشتباه نمیکنند. او رساله را خواهد خواند و خواهد آمد. او این جلسه را از دست نخواهد داد.
در نوامبر ۱۹۹۸، ادوارد سعید به قاهره آمد و ما به همراه دکتر هدی جندی و دکتر فریال غزول، دو عضو خارجی هیئت داوران، با قطار به طنطا رفتیم. جلسهی دفاع در دانشکدهی ادبیات دانشگاه طنطا، در سالنی مملو از دانشجویان دانشگاه و دانشپژوهان و روزنامهنگارانی که از قاهره و اسکندریه و دیگر شهرها آمده بودند، برگزار شد.
هانی با رتبهی ممتاز و با توصیهی چاپ و تبادل رساله با دانشگاهها، موفق به دریافت مدرک دکترا شد.»
@bookcitycc
زنان پنج شنبههای دورهمی
کتاب «زنان پنجشنبههای دورهمی» نوشته بدریه البشر، نویسنده برجسته سعودی، روایتی دلنشین، عمیق و در عین حال گزنده از زندگی زنانی است که در دل جامعهای سنتی و مردسالار نفس میکشند و در جستجوی هویت، آزادی و معنایی فراتر از نقشهای از پیش تعیینشده هستند. داستان حول شخصیت مشاعل، زن جوانی که بهتازگی ازدواج کرده، میچرخد؛ زنی که بهمرور درمییابد زندگی مشترکش با آنچه تصور میکرد، فاصله زیادی دارد. او در جمع پنجشنبهشبهای زنان، جایی که زنان دردها، رویاها و شکستهایشان را بیپروا با یکدیگر قسمت میکنند، حضور مییابد و درمییابد که تنها نیست.
این دورهمیها برای زنان فضایی میسازد که در آن میتوانند برای ساعاتی از زیر فشارهای سنگین اجتماعی و قضاوتها فرار کنند و درباره موضوعاتی حرف بزنند که شاید در محیطهای دیگر هرگز جرأت باز کردنشان را نداشته باشند. از ازدواجهای زودهنگام و تحمیلشده تا چالشهای روزمره زن بودن در جامعهای که سنت و مدرنیته دائم در حال برخوردند؛ از ترسها و رازهای پنهان گرفته تا تمنای هویتی مستقل و آزادی برای انتخاب. بشر با نثری شفاف و جزئینگر، پرده از لایههای پنهان زندگی این زنان برمیدارد و تصویری ملموس و گاه دردناک از زنانی ارائه میدهد که بهرغم همه محدودیتها، همچنان برای یافتن صدای خود میجنگند.
«زنان پنجشنبههای دورهمی» فقط داستان زنان عربستان سعودی نیست؛ بازتابی است از تجربههای مشترک زنانی در سراسر جهان که در کشاکش سنت و تغییر، در جستجوی معنا و اختیار زندگی خویشاند. این رمان با روایتپردازی هنرمندانه و نگاهی انتقادی، خواننده را وارد جهانی میکند که در آن واژههایی چون عشق، وفاداری، خیانت، ترس و امید، معناهایی پیچیده و چندلایه پیدا میکنند و او را با پیچیدگیها و چالشهای زنانگی در جامعهای بسته و سختگیر روبهرو میسازد.
دکتر بدریه البشر (1965- ) دانش آموخته در مقطع دکترای فلسفه ادبیات، در سال 2011 به عنوان اولین زن عرب موفق یه دریافت جایزه روزنامهنگاری عربی برای بهترین نویسنده عرب شد. او آثار ادبی و علمی متعددی دارد و برخی از رمانهایش به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و چینی ترجمه شدهاند.
@bookcitycc
انتشارات طرح نقدمنتشرکرد:
مادرم نگاهی متحیر با چشمانی کاملاً باز داشت. ترس هرگز او را مغلوب نکرد، اما گاهی ترسی مبهم بر او مستولی میشد، آن هنگام میزد زیر خنده، شاید خجالت میکشید از اینکه بدنش گستاخانه و بدون اجازۀ او دارد این ترس را نشان میدهد. از دوران نوجوانی و حتی در جوانی جملاتی مانند «خجالت نمیکشی؟» یا «باید از خودت شرمنده باشی» همچون مناجات گوشش را پر کرده بودند. در این روستا با محیطی در چنبرۀ باورهای مذهب کاتولیک هر زنی که میخواست افسار سرنوشت خود را به دست بگیرد، گستاخ محسوب میشد و نگاههای تند نصیبش میشد تا شرمنده شود. اوایل این نگاهها رنگوبوی شوخی داشت، ولی بعد تبدیل به تهدید برای سرکوب ابتداییترین احساسات میشده است. حتی اگر صورت زنی «سرخ» میشد، حتماً باید از آن خجالت میکشید، چون پشت این سرخ شدن حتماً لذتی نهفته بوده. مادرم وقتهایی که غمگین بود بهجای اینکه رنگپریده شود سرخ میشد و بهجای اینکه گریه کند شرشر عرق میریخت.
@bookcitycc
طبیعت در محکمه عقل
https://www.ibna.ir/news/535276/%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84
14040308-6055-11-20.jpg
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/233672/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%87-%D9%86%DB%8C%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%B7%D9%88
انديشههای السدير مكاينتاير در گفتوگو با كاوه بهبهانی
مروری بر رمان «سکوتم تقدیم به شما» نوشته ماریو بارگاس یوسا
https://www.ibna.ir/news/535151/%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87
نسبیت (یک معرفی بسیار کوتاه) (۱۴۶ص)
نویسنده: راسل استانارد
مترجم: شیرین شاطرزاده یزدی
ناشر: جهان کتاب
قیمت: ۲,۰۰۰,۰۰۰ ریال
درک و دنبال کردن تفکرات اینشتین کار دشواری نیست. در این کتاب خواهیم دید که چگونه با استفاده از مشاهدات روزمرهای که با نتایج آزمایشهای مشخصی تلفیق شدهاند، میتوانیم به دستاوردهای نظریۀ اینشتین برسیم.
نظریۀ نسبیت به دو بخش تقسیم شده است: نسبیت خاص که در سال ۱۹۰۵ معرفی شد، و نسبیت عام که به سال ۱۹۱۶ برمیگردد. نظریۀ اول به تأثیر حرکت یکنواخت بر فضا و زمان میپردازد. در نظریۀ دوم آثار شتاب و گرانش بر فضا و زمان نیز افزوده میشود. نظریۀ اول حالت خاصی است از نظریۀ عام که جامع است. ما بحث را از همین حالت خاص آغاز خواهیم کرد…
@bookcitycc
"حنجرهی زخمیِ جویبار" و "ایرانیان و رویای قرآنِ پارسی"
احمدرضا بهرامپور عمران
پژوهشگر ومدرس دانشگاه
این روزها نیز همچون همیشه کتابهایی نیمهخوانده دوروبرم پراکندهاست. سالهای اخیر کمتر کتابِ تازهمنتشرشده میخوانم مگر آنکه احتمالدهم به پژوهشهایی که در دستدارم مرتبط باشد یا به پرسشهایی که در سر دارم پاسخی بدهد. بهگمانام دوبارهخوانی و چندبارهخوانیِ بخشهایی از آثارِ کلاسیک و نیز آثارِ شاخصِ دهههای اخیر (پساز گذرِ عمر و و دگردیسیِ احتمالی در نظرگاهها) ضروری است. مثلاً این اواخر سرگرمِ خواندنِ قصههای کوتاه آلاحمد و سفرنامههای استاد اسلامی ندوشن هستم؛ نگاهِ دقیق و انتقادی، نثرِ تندرست، ذهنِ روایتگر و نیز تصویرپردازیهای این آثار همچنان برایم جذاب است. روزِ گذشته خواندنِ "جشنِ فرخندهی" آلاحمد دوباره برایام اعجاببرانگیز بود. یکیدوروزی نیز سرگرمِ خواندنِ "کارنامهی سفرِ چین" ام. رهاوردِ استاد اسلامی ندوشن از سفری در دههی پنجاه (پساز انقلابِ فرهنگیِ چین (۱۹۶۹)) به سرزمینِ اژدهای سرخ. سحرِ قلم ایشان، درکنارِ تأمّلات و ارزیابیها و نیز نگرشِ خردگرایانه، انسانی و اخلاقیشان به عالم و آدم، همچنان سرشارکننده و آموزنده است.
هفتهها و روزهای اخیر بخشهایی از دو اثرِ تازهمنتشرشده را نیز خواندم. نخست "حنجرهی زخمیِ جویبار: تأملی در شعر سهراب سپهری (سخن، ۱۴۰۳) اثرِ استاد پورنامداریان که تحلیل و تفسیر و گاه نیز تاویلِ برخی از قطعاتِ سپهری است. ایشان مطابقبا شیوهای که پیشتر نیز دربارهی نیما و شاملو درپیشگرفتهبودند، به دگردیسیهای زبانی و سبکی و معناشناختیِ شعرِ سهراب پرداختند. این کتاب نظرگاههای محققی است که درعینِ اشراف بر شعرِ کهنِ فارسی و نیز چندساحتیبودن، نزدیک به نیمقرن است شعرِ امروز را بهدقت کاویده. گمانمیکنم پساز حدوداً یک سده جدالهای فرصتسوزِ قلمی، امروز بیشتر محتاجِ پژوهشهایی متین، منتقدانه و روشنگرانه دربارهی شعرِ امروز هستیم. امیدوارم ایشان در آینده به سراغِ تحلیلِ شعرِ اخوان نیز بروند تا کتبِ اربعهی پژوهشهایشان دربارهی شاعرانِ معاصر، کامل شود.
پژوهشی دیگر که بهتازگی بخشهایی از آن را خواندم و سخت برایام پرجاذبه و آموزندهبود "ایرانیان و رویای قرآنِ پارسی" (سخن، ۱۴۰۳) اثرِ استاد محمود فتوحی است. در این اثر آرزویی که خودآگاه یا ناخودآگاه در ضمیرِ قومِ ایرانی و نیز شاعرانِ پارسیگو بوده، پژوهیده شده: آفرینشِ اثری همسنگِ متنِ مقدسِ مسلمانان. این آرمانِ فکری و کشمکشِ درونی و فرهنگی، گویا در درازنای زمان، همچون نیرویِ محرّکهای به ذهن و ضمیرِ شاعرانِ ایرانی پویایی میبخشیدهاست. بهراستی که طرحی نو درانداختهاند و "مساله" را از زوایایی دیدهاند و متونِ گوناگون را چنان کاوییدهاند که خواندنِ کتاب را برای مخاطب برانگیزاننده و آموزنده کردهاست. ازآنجاکه سالها است در زمینهای جستجومیکنم که قرابتهایی با پژوهشِ حاضر دارد، خواندنِ "ایرانیان و رویای قرآن پارسی" برایم انگیزهای دوچندان داشتهاست.
در پایان، فهرستِ مطالب برای کسانی که کتاب را ندیدهاند:
_ دیباچه
_ فرهنگ، زبان و متن مقدس
_ زبان فارسی در تکاپوی تعالی
_ رویای وحی پارسی
_ شاهنامه، قرآن عجم
_ مثنویِ معنوی، قرآن پارسی
_ حافظ، لسانالغیب
@bookcitycc
علیرضامظفری
استاددانشگاه وپژوهشگر
آخرین کتابی که برای دومین بار خواندم کتاب"فلسفه نظریه ادبی مدرن" نوشته پیتر.وی.زیما بود. این کتاب دو بار نشر شده است یک بار با ترجمه رحمان ویسی حصار و عبدالله امینی توسط نشر رخداد نو به سال ۱۳۹۴ و بار دیگر به ترجمه مشیت علایی به سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات اختران به چاپ رسیده است. در چاپ رخداد نو، کتاب۳۳۱ صفحه و ۹ فصل دارد. خواندن این کتاب را برای علاقه مندان به حوزه نظریه های ادبی توصیه می کنم. بعید می دانم که کسی یک بار این کتاب را بخواند و برای بار دوم میل به رجوع مجدد بدان نداشته باشد. صفحات این کتاب آن چنان پربار و پر محتوا است که می تواند جانشین چندین کتاب در این حوزه باشد. او بحث را با بررسی بنیادهای فلسفی و زیبا شناختی نظریه های ادبی از دیدگاه کانت و هگل شروع کرده در فصول سپسین خواننده را به نظرگاههای کروچه، گادامر، اینگاردن، آیزر، مارکس، لوکاچ، گلدمن،کالینیکوس، ایگلتون، جیمسون، گرماس، امبرتو اکو، نیچه، دریدا، دومان، هارتمان، لیوتار، واتیمون و... آشنا می کند.
@bookcitycc
عبدالرضا مدرس زاده
استاددانشگاه وپژوهشگر
در حال خواندن کتاب تازه "قطعات" از دکتر شمیسا هستم.نویسنده معتقد است قطعات یا قطعهنویسی بیشتر صمیمانه است تا فاضلانه که خواننده میتواند از این نوشتههای بیماخذ که بر اساس تجربه نویسنده فراهم شده است، سرنخی برای تحقیقات خود بیابد.
قطعات در سه بخش شعر و شاعری، نقد ادبی و سبکشناسی فراهم شدهاست.این شیوه پژوهشی که کمتر مورد توجه بودهاست بیشتر نوعی حاشیهنویسی بر متون است و نشان میدهد که استاد سیسال هنگام تدریس، قلم در دست داشته و نکات فنی و ذوقی را بیدرنگ یادداشت کردهاست.شعر نو قدما، کفر ترجمه، بهانههای شاعری، انوری و ظهیر، مقدمه گلستان، خبرگان سبک، احساس سبک و... از عنوانهای مباحث کتاب قطعات است.
همچنین برای یک پژوهش مجموعه مقالات آقای کریمی حکاک را باعنوان " بود و نمود سخن" دردسترس دارم.این کتاب مجموعه ۲۰ مقاله و. يادداشت نوبسنده است که پیشتر در نشریاتی مانند ایراننامه به چاپ رسیده است.برخی از عنوانهای مقالات کتاب چنین است :
سه انگاره قومیت در ایران(نژاد، مذهب و زبان)
زبان شعر فارسی در هند
از درشتی جنگ تا ناشکیبایی جان(تحلیل شعر جانباز سیمین)
احمد شاملو شاعری ماندگار
یکی از بخشهای کتاب انتقادهای نویسنده به سخنان استاد فقید دکتر محجوب و پاسخهای متقابل ایشان است.
و دیوان بیدل دهلوی کنار تختخواب بنده است.سرودههای بیدل را بایست فنیترین گونه شعر فارسی دانست که تحلیل آنها مجالی دیگر میخواهد.اما برای هر که شعر میسراید و شعر میخواند و شعر را نقد میکند، اشعار بیدل چراغی روشن فراراه اوست که انصافا بیمانند و هشیارساز و جانبخش است.در دانشگاههای ما تقریبا بیدل دهلوی حضور و ذکری ندارد در حالی که با خوانش شعر او و تمرکز بر دقایق آن بسیاری از نگرشهای مرسوم و بعضا کهنهشده ما نو خواهد شد.
@bookcitycc
حسین کیانی، مترجم و ویراستار
بعضی از کتابها را باید به مقتضای حال و احوال شخصی مطالعه کرد. گاهی حس خوبی داری و سراغ کتابهای پر شور و حال میگردی و گاهی افسرده حالی و میخواهی با شخصیت نویسندهای نا امید و پریشانحال همذات پنداری کنی تا پس از آن حالت درونپالایی (کاتارسیس) به شما دست دهد، و این همان رسالت ادبیات و هنر است. به عبارت دیگر، همیشه ما نیستیم که کتابها را انتخاب می کنیم. بلکه کتابها هم ما را می یابند و این امر در یک فرآیند دیالکتیکی میان انسان و کتاب صورت میپذیرد. به عقیدۀ من هر گاه کتابی را در دست گرفتید و پس از اندکی مطالعه احساس کردید تغییری در حالتان پیدا نشد آن را براحتی کنار بگذارید و به سراغ کتابی بروید که با شما صحبت کند تا همدیگر را پیدا کنید.
کتاب بالینی من قرآن و حافظ و هشت کتاب سپهری – البته بیشتر کتابهای پنجم و ششم و هفتم آن - است. ولی به اقتضای حال و مشغله کاریام که عهدهدار دبیری و ویراستاری مجموعه ادبیات نشر لگا است، آثار فراوانی در ژانرهای مختلف از نویسنده های مختلف در کشورهای گوناگون را نیز میخوانم که برخی آشنا و برخی در سرزمین ما نا آشنا هستند. مثلا نویسندگان جدیدی با سبک پیکارسک از اسپانیا مانند مانوئل ویلاس نویسنده رمان "حال خوش" ،یا اثر جدیدی از دیوید سداریس نویسنده آمریکایی با عنوان " سرخوش و بیخیال" یا "مامای آلمانی" نوشته مندی روباتِم ، "از جبهۀ روسیه در جنگ با اوکراین" نوشته لوکا اشتاینمان، "زندگی نصف و نیمه" از وی اس نایپال.
کتابی که اخیرا نظرم را خیلی جلب کرد کتاب "حرمتدار حیات" نوشته دکتر غلامرضا خاکی است درباره زندگی، احوال و فعالیتهای دکتر غلامعلی بسکی ، مردی در قامت و سلوک آلبرت شوایتزر با همان دغدغه ها بعلاوۀ دلبستگی به طبیعت و محیط زیست و سیر و سلوک عرفانی. کتاب دیگر "یادها و دیدارها" نوشته ایرج پارسی نژاد با چاپ پاکیزه و زیبا از انتشارات نشر نو که دربارۀ زندگی، احوال و آثار بزرگان شعر و ادب و هنر پارسی در صد ساله اخیر است. نثر کتاب بسیار خوشخوان و حرکت آفرین است که به نوعی به نقاط عطف زندگی این بزرگان و لحظه های شورانگیز تجربه زیسته آنها پرداخته است.
@bookcitycc
حسن شکاری
نویسنده وهنرمند
از جملهی کتابهای تاثیرگذار که اخیرا خواندم" نامههای سرگشادهی " واتسلاف هاول" است که میتوان گفت این نامههای تاریخی و مهم، جستارهایی هستند روشنگرانه در زمینهی تحوّل یک جامعه که بهگمانم گفتارهایی تلقی میشوند با وجدان جامعه.
دو دیگر از کتابهایی که اخیرا برای سومین بار خواندم "جنایت و مکافات" بوده با ترجمهی بانو "مهری آهی" که آنرا بهترین ترجمهی این شاهکار ادبیات روسیه در قرن نوزدهم میلادی و یکی از پنج رمان برجستهی "فئودور داستایفسکی" میدانم.
شاهکار دیگر این نویسنده، رُمان " ابله" با ترجمهی بانو "مهری آهی" دیگرکتابیست که برای مرتبهی دوم، مشغول خواندش هستم.
@bookcitycc
رضوی عاشور: سایههایی از زندگینامهی یک شکارچی حافظه (رضوى عاشور: أطياف من سيرة صائدة الذاكرة)
نویسنده:محمدعبدالعزیز
@bookcitycc
نویسنده:بدریه البشر
مترجم:معصومه تمیمی
ناشر: انتشارات عبارت
@bookcitycc
«سفرنامهها محصول پیشزمینههای فردی و اجتماعی و جهان فرهنگی عصر نویسندهاند. هر چه فاصلهی مشاهدهگر با آنچه در سفر تجربه و مشاهده میکند بیشتر باشد، تصویری که ترسیم میکند جالبتر میشود. بسیاری از پیشداوریها و ارزشهایش به چالش کشیده میشوند. گاهی هم جامعهی مورد مشاهده در مواجهه با مشاهدهگرِ غریبه رفتاری متفاوت بروز میدهد. سفرنامههایی که زائران مینویسند وجه دیگری نیز دارند. این سفرنامهها هم روایت تجربهی سفرند و هم روایت تجربهی روحانی زیارت که شاید اوج تقابل دنیای درون و بیرون باشد.»
🔹«مکاتبات جده» ترجمهی فهرست تشریحی مجموعهی ده جلدی اسناد حج است که انتشارات دانشگاه کمبریج آن را در سال ۱۹۹۳ میلادی منتشر کرد و تعداد زیادی از مستندات حج از قرن هفتم تا اواخر قرن بیستم میلادی را دربرمیگیرد.
🔹این کتاب راهنمایی برای پژوهشگران مطالعات تاریخی و علاقهمندان به حج است که بتول فیروزان در پژوهشی دو ساله آن را گردآوری کرد.
نشر اطراف این اثر را به مناسبت ایام حج به پژوهشگران تقدیم میکند.
@bookcitycc
تاریخ ادبیات زنان
سیدمهدی زرقانی
خانم دکتر روح انگیز کراچی در تاریخ شعر زنان (1394) عملا به تاریخ ادبیات زنان روی آوردند. پیش از ایشان هم بنفشه حجازی چندین اثر قلمی کرد که همگی در خانواده ژانری تاریخ ادبیات زنان قرار می گیرد. از تاریخ هیچ کس (1385) گرفته تا زن تاریخ (1385) و تذکره اندرونی (1383) و ضعیفه (1381) و به زیر مقنعه (1376) و تا دیگر آثار. در میان تذکره های فارسی نخستین تذکره ای که در حد اطلاع من مستقلا به زنان شاعر پرداخت، جواهر العجایب است که به قلم فخری هروی در قرن دهم نوشته شده است. البته شگفت زده نشوید که چطور در دل آن سنت مردانه، یکی پیدا شده که صدای اقلیت عصر را بشنود و به دیگران هم برساند؟ اولا نویسنده تصریح می کند که چون سرودن چنین اشعاری از زنان به نظرم عجیب آمد نام اثر را جواهر العجایب گذاشتم. ثانیا نویسنده می خواسته از طریق بانوی دربار وارد دربار شود و بدین جهت تصمیم گرفته تذکره ای درباره زنان بنویسد. بدین دو دلیل نمی توان تصور کرد که در ذهن و زبان مردان قرن دهم تحولی گفتمانی درباره زنان ایجاد شده و این تذکره نشانه آن است. نکته ای که می خواستم در این یادداشت متذکر شوم، این است که در این تذکره و در منابع دیگر زنان شاعر اکثرا به واسطه «دیگری مذکر» معرفی شده اند. مثلا به جای ذکر نام بانوی شاعر از تعابیری نظیر دختر حاکم هرات استفاده شده است. این سنت تا چند قرن بعد هم رواج داشت. مثلا نام مولف کتاب انوار التحقیق که در قرن سیزدهم نوشته شده و در خانواده ژانری عرفانی قرار می گیرد، دختر آزاد خان نایب چاپارخانه یزد و کرمان ذکر شده است. این پرسش که زنان در تاریخ ادبیات از چه تاریخی و با چه آثاری از زیر سایه به تعبیر براهنی «تاریخ مذکر» در آمدند پرسشی است که با وجود تحقیقات انجام شده هنوز جای تحقیق جدی دارد. به خصوص اگر محققی پیدا شود و آرشیو را بخوانذ و از حد اطلاعات منابع تاریخ ادبیاتی فعلی درگذرد به نتایج جالب توجهی می رسد.
@bookcitycc
سوییدنبرگ و اسلام باطنی
هانری کربن
ترجمه میترا سرحدی
چاپ اول ۱۴۰۴، نشر دهما
قطع رقعی، ۲۲۰صفحه، جلد شومیز
قیمت: ۳۳۰۰۰۰تومان
@bookcitycc
چاپ اول کتاب «کارگران دریا» منتشر شد
نویسنده: ویکتور هوگو
مترجم: محمدرضا پارسایار
ناشر: نشرهرمس
برشی از متن:
تنهایی برایش همچون رهایی بود. بر آبسنگ آنوا، در فاصلۀ یکونیمکیلومتری خشکی بود و هفتادوپنج هزار فرانک داشت. هرگز کشتیای را چنین ماهرانه غرق نکرده بودند. همهچیز را پیشبینی کرده بود. کارش نقص نداشت. از جوانی فقط یک آرزو در سر داشت: در قمار زندگی، شرافتش را وسط بگذارد، در نظر دیگران پاک و پرهیزکار جلوه کند، از نام نیک بهره برد و منتظر فرصت مناسب باشد؛ آنگاه، فرصت که فرارسد، ضربهای کاری بزند، بازی را ببرد و ابلهان را جا بگذارد. میخواست آنچه را شیادان کودن در توطئههای پیدرپی به جیب میزنند یکجا به دست آورد، با این تفاوت که آنان سرانجام پای چوبۀ دار میروند، ولی او توانگر میشود.
دربارهٔ کتاب:
در چهاردهم ماه مه ۱۸۵۹، ویکتور هوگو در نامهای به پسرش شارل مینویسد: «برای نگارش کتاب جدیدم (کارگران دریا) میخواهم به جزیرۀ سِرک بروم.» وی نخست در این جزیرۀ کوچک و سپس در جزیرۀ گِرنِزه، واقع در کانال مانش، اقامت میگزیند و پس از وقفهای چند سرانجام در آوریل ۱۸۶۶ کتابش را به پایان میرساند. در آن دوران، افسانههایی که هوگو از بومیان این جزایر میشنود منبع الهامی برای آفرینش این شاهکار ادبی میشود.
این اثر حماسۀ دریاست و نبرد انسان با طبیعت سرکش، حماسۀ دلدادگی است و ازخودگذشتگی. هوگو خود دربارۀ اثرش مینویسد: «حتی آن که از چنگال دریا رهایی یابد از چنگال زن رهایی نمییابد؛ موضوع کتاب این است.»
این رمان، چه بهلحاظ نگارش آن چه بهلحاظ گزینش چشماندازها و محتوا، حاکی از تبعید خودخواسته و خلوتگزینی نویسندۀ آن است که اثرش را به جزیرۀ گِرنِزه و دریانوردان شریفش پیشکش میکند.