لحظاتى با ناب ترين صداى دُنيا؛محسن چاوشى "حياط خلوتِ اينستاگرامِ كافه چاوشى"
اگه اشکالی نداره بگم ماهی کنار رود و بیشتر از سال بی بهار دوست داشتم
یه جنس احساس مشترکی من و میبرد به زمان ترک دوست داشتم، اون لحن آروم و احساس عمیق توام با یه مظلومیت و خواهش
پست تکراری هر سال
و رنگها همگان قرمز
🏆🏆🏆🏆🏆
❤️❤️❤️❤️❤️
شعرهای پدرام پاریزی رو میخونم یاد شعر روباه و زاغ دوره دبستان میفتم
انقدر به زاغ گفت چه زاغی چه دافی، چه دمی، چه پر و پاچهای، چه بال سیاه و خوشگلی، چه چشمایی، چه صدایی داری حالا یه دهن بخون برامون، تا زاغ بالاخره وا داد و روبه پر فریب و حیلت کار پنیر و گرفت و رفت🤣
میخوام بگم این شیوه حتی تو حیوانات هم جواب میده، حالا زاغ شانس آورد روبه پر فریب دگرباش نبود، وگرنه یه گونه جدید به حیوانات اضافه میشد با شکلی عجیب!
تولدت مبارک خوش صدا
این درخت ریشه دار و قطور با شاخههایی نحیف و برگهای رو به زردی، تصویر تو در ۴۲ سالگی برای من است
کاش دوباره سبز میشدی و میشد ساعتها در سایهی مهر صدایت بدترین و خوبترین لحظهها را گذراند اما افسوس که آرزوی دست نیافتنی شد...
توی رصد خونه و کلاس نجوم (وسط گنبد آسمون) و زمان استراحت، برای همه موزیک ابراهیم رو گذاشتم و همه از استعارههای حسین صفا لذت بردیم و آخرش این حجم از زیبایی رو تشویق کردیم، نشد فیلم بگیرم چون خیلی یهویی بود، حال خیلی متفاوتی بود اون فضا و اون شرایط، و قرار شد هر هفته موزیکی رو به نوبت پخش کنن و مغز و به فضا ببریم
ممنون اقای چاوشی بابت این صدای زیبا و حسهایی که بعد این همه سال هنوز با تو جدیده، چقدر چسبید ❤️
و مغز را به فضا بردن
جهان کران به کران قرمز
بگو ستارهیدردانه
در انزوای رصد خانه
(نگاه من به سرانجام است)
چیزی که از آنِ توست
تو را پیدا خواهد کرد
خلاصه بیخودی حرص نخورین 😁
.
ما روزهای سختمان را بدون یاریِ آدمها پشت سر گذاشتیم،
ما خودمان با دستهای خودمان دیوارهای سرد و سنگین مقابلمان را شکافتیم و به روزنههای امید رسیدیم،
ما خودمان هم درد و انگیزهی روزهای سخت خودمان بودیم و رسیدن روزهای خوب را به خودمان وعده دادیم و طاقت آوردن را از خودمان وعده گرفتیم و طاقت آوردیم،
ما روزهای سخت را یک تنه حریف شدیم، یک تنه جنگیدیم، یک تنه درد کشیدیم و درد، از ما آدم دیگری ساخت...
دیگران اما، هیچگاه نفهمیدند چرا این آدم از یک جایی به بعد سکوت کرد و شبیه به قبل نشد...
👤#نرگس_صرافیان
یه زمان بود فقط بحث میکردیم، ولی الان فقط ول میکنیم و میریم! نمیدونم پیر شدیم، یا عاقل، یا هردو.
Читать полностью…cafechavoshi" rel="nofollow">https://www.joinclubhouse.com/@cafechavoshi
Читать полностью…زندگی تو ایران تو همین یه بیت شعر فروغی بسطامی خلاصه شده:
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
پ ن: شروع کردن به گفتن دروغهای خوشگل، امیدوارم اینبار محسن خان وارد بازی نشه، اون دفعه هنوز فراموش نشده
کاش هیچوقت “این با بقیه فرق داره” تبدیل نشه به “اینم یکی بود مثل بقیه”
Читать полностью…ما حتی ریمیکس قطار هم معترض بودیم
جناب کوشان حداد، شما ببخش
حتی روش ساخت اکانت اسپاتیفای یاد داد، سه روز امروز و فردا کرد، هیچ اطلاعاتی هم نداد برای یک ریمیکس!
Читать полностью…بعضی انسانها، داشتنشان نه، تصور داشتنشان شیرین است
Читать полностью…مثل جنگ زده و سال بی بهار، شاعر در ماهی کنار رود هم عاشق اجزای بدن معشوقه است
خط فکری در هول محور پستی و بلندی، تو رفتگی و بیرون زدگی، همه اینها زیباست اصلا ما همگی عاشق این خطوطیم، حق داری شاعر جان، موضوع دیگری وجود ندارد سر نچرخان!
برای کی نگهداشتی اون صدارو؟ بخون مَرد، بخون برامون، قبلا دست و دلباز بودی، الان چی شده که اینطوری شدی؟ ازاد میشه، پول درمان و عمل هم جور میشه، تو بخون، کارت و بکن
میشد مثل قبل همدم و همراه حال بدمون باشه تو این روزای خاکستری
میترسی تموم شه صدات؟
اگه باند بازی و دلالی و خیل عظیم تهیه کنندهها تموم شده، آلبوم و بدید بیاد دیگه مجوز هم که گرفته
باید ۶ دست بچرخه و سر سفره همه سیر بشن تا در نهایت البوم بیاد با قیمت ۱۰۰ تومن، چرا؟ مواد اولیه گرون شده؟ نه داداش هر کی جیب چپ و راستش و پر کرده
آقایان مافیای موزیک بدید این شاهکار موزیک پارسی با اشعار جناب چاوشی رو
دفتر خاطرات، روزها و شبهایی که پناه میبردیم به صداش
بهترین دوره هنری چاوشی رو دیدیم و زندگی کردیم
بهترین دورهی تو با بهترین روزهای عمر ما، معاملهی دلچسبی بود
بعدِ این بمان برای شدت میدان دیدهها
اگه میتونستم به عقب برگردم وقتی که برای اولینبار صدات و شنیدم و نوجوون بودم، به خودم نصیحت میکردم چند تا کار و انجام بدم و ندم، ولی مطمئنا چند برابر قبل چاوشی اون روزهارو بیشتر گوش میکردم
چاوشی خالص و نابی که قاطی با هیچ چیزی غیر از احساس خوبش نمیشد
اصل به ما رسید آقای چاوشی ❤️
آقای چاوشی تفنگ سر پر و گوش کن و افسوس بخور از چیزی که بودی و چیزی که شدی
Читать полностью…سرشار از بوی تنش بودم، طعم دهن و جای دستهاش در وجودم مثل نبض میزد، میکوبید، چیزی جادویی، آن جادوی ابدی که تمام زشتیها، بدیها و کژیهای دنیا را از یادم میبرد، خالص میشدم، شیشه میشدم و تن خود را در تن او میدیدم، و او را از خودم عبور میدادم.
به کسی پناه برده بودم که دنیا را بر دوش داشت، بعد احساس میکردم که در عمیقترین نقطهٔ دنیا فرو میروم، مثل تشت ته نشین میشوم.
منگ و بیحال میشدم و بعد به خیال او پناه میبردم، در یادم او را میساختم، با او زندگی میکردم، حرف میزدم، سرم را روی سینهاش میگذاشتم تا باز کی بتوانم خودم را به او برسانم و در گرمای حضورش ذوب شوم.
📚 سال بلوا
👤 عباس معروفی
#4
شهر سالی یکبار
شهر خاک و خون
کشور بی کفایت
مسئولین بی کفایتتر و دزد
آزادی پوچ شده
دروغ دروغ دروغ
#خرمشهر
فرار کنید
مهاجرت کنید
جُدا شید
استعفا بدید
ضربه متقابل بزنید
بجنگید
نابود کنید
ولی تحمل نکنید.
تحمل دروازه جهنمه
.
یادی کنیم از قطعه فلسطین! تیری که به هدف نخورد!
مد شده بود برای مجوز و دیده شدن که از فلسطین میخواندند، مخصوصا که این مدل کارها از تلویزیون بارها و بارها پخش میشد
اما این قطعه نه باعث مجوز شد و نه از تلویزیون پخش شد
هر زمان حال و هوای خودش را دارد قبول، اما دوست دارم از چاوشی سوال کنم که اگربه غقب برگردد این قبیل کارها رو بازهم انجام میداد؟
با شناختی که ازاین مرد پر از تناقض لجباز دارم، جواب (بله) است
تنظیم آخرین اتوبوس هم با آن شلوغی و مستر بد، با شعری عالی و وکالی درجه یک قابل تحمل شد
کاش آخرین اتوبوس با تنظیمی که خود محسن چاوشی انجام داده بود منتشر میشد
ریمیکس دیوونه هم در کنار ریمیکس زخم زبون، شوخی بدی بود که چاوشی با ما کرد
Читать полностью…شمع که سوخت، این طایفه خودپرست از نبودش هیچ سراغی نگرفتند. همه گفتند: نور چه شد؟
Читать полностью…