این کانال فقط و فقط برای دوستاران رمان بوجود اومده نویسندههای عزیزی که رمانشون در این کانال گذاشته شده و راضی نیستن لطفا به ایدی ادمین پیام بدن که رمان مورد نظر حذف بشه از کانال @M_a_r_y_a_m_y ادمین @MamaneVoroojak ادمین کمکی
رمان: #دژخیم
نویسنده: #نیلوفر_رستمی
ژانر: #عاشقانه #ترسناک #معمایی #رازآلود
تعداد صفحات رمان: ۱۰۹۷
خلاصه:
عشقی از جنس خون! سیاوش با امضای یه قرارداد، ناخواسته وارد فرقهای دارک و شیطانپرست میشه و اونجا دختر یهودیای که سالها پیش دوست داشته رو از مرگ نجات میده. دختر با وجود کینهی کهنهش از سیاوش به سمتش برمیگرده... و داستان تازه از زمانی آغاز میشه که یه شب وقتی تنهان، بوسه و رابطهای ناخواسته بینشون اتفاق میفته!
سیاوش تصمیم میگیره قتلها و گناهانی که در گذشته انجام داده رو به نحوی جبران کنه، اما یکی از اون گناهها به همون دخترِ یهودی مربوط میشه و زمینی که باید خونِ قربانی اونجا ریخته بشه.... و اون قربانی کسی نیست جز دختری که حالا سیاوش تک و تنها، بخاطرش پا به تونلهای آتیش میذاره...
🍀 @caferomankhone
رمان:#پانتومیم
✍🏼نویستده:اثری متفاوت از مرجان فریدی.
کاری از گروهِ mYm
ژانر:#عاشقانه #اجتماعی
فاقد فرمتهای دیگر❌❌
خلاصه:
قصه ای با رنگ و روی سادگی.
نویسنده بر تر رمانکده این بار یک موضوعِ ساده
رو برای اثر جدیدش انتخاب کرده.
آیلین داشجویِ سالِ دومِ نقاشی.
با خانواده ی کوچیک و دوستداشتنیش زندگی ای با روالِ ساده ای رو می گذرونه.
و زیاده خواهی های آیلین و دنیای صورتی ای که همیشه برای خودش می خواد باعث میشه پسر های رنگارنگی رو توی زندگیش امتحان کنه تا به شاهزاده ای که می خواد برسه!
با ورودِ پسرِ شعبده باز و مرموز به دانشگاه...
روالِ ارومِ رمان اسیر پیچ و خم های های عجیبی میشه که...
🍀@caferomankhone
🌹 #رمان_تیمارستانی_ها🌹
📝 نوشته: مرجان فریدی
تعداد صفحات : 491
خلاصه:
شادیِ قصه زندگی ساده ای داره.
اما به خاطر محیط خانوادگی بدی که داره و اتفاقاتی که براش درگذشته افتاده دیوونه میشه و به تیمارستانی منتقل میشه که شروع کننده یه داستانِ عجیبه و بامزه است
آشنایی شادی با پسری توی تیمارستان که سال هاست با کسی حرف نزده و بسی خطرناکه همه چیز و عوض می کنه.
و شادی که تلاش می کنه پسر و با دیوونگیش به زندگی برگردونه اما خبر نداره بیماری و زندگی و گذشته پسر فراتر از تصورشه و … آیا دو تا دیوونه که یکی بامزه و شادو و یکی خطرناک و مرموزه با هم چه داستانی و رقم می زنن عاشقانه؟یا…
🍀@caferomankhone
🍀 رمان: #ماجرای_قلب_و_نفس
نویسنده: #مهنا_پ
ژانر: #عاشقانه
📃خلاصه:
آهو ارغُوان، دختری هفدهساله که در طراحی مهارت خاصی داره و میخواد برای اولینبار از همین راه، وارد دنیای کار بشه. داستان از اونجایی شروع میشه که آهو به مکانی میره و همون روز با پسری به اسم شاهین روبهرو میشه؛ پسری که عشق جدیدی رو وارد زندگی آهو میکنه. روزها بعد، عشق سابق آهو و دختری که عاشق شاهین بود، از راه میرسن و دردسرهایی رو برای این دوتا عاشق در پی داره.
🍀 @caferomankhone
برگهای سبز با رگبرگهای سفید، باعث میوه دادن درخت می شوند ؛
و برگهای سفید با رگبرگهای سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها …
🍀 @caferomankhone
اصالت ؛
اصالت یعنی ، نتونی به کسی خيانت کنی ، نتونی دل بشکنی ، نتونی دورو باشی ، نتونی آدما رو بازی بدی و ...
يعنی برای خودت يک چهارچوبِ محكمِ اخلاقی داشته باشی . چهارچوبی که خودت با جهان بينیِ خودت ، برای خودت تعريف میكنی .
بنابراین ، کسی که چهارچوبِ اخلاقی داره ، اصالت داره ...
اصالت رو نه میشه به ارث برد ، نه میشه خريد ، نه میشه اداشو درآورد ، و نه میشه با بَزَک و دوزَکِ ظاهری بهش رسيد ...
اصالتِ واقعی ، به محيطِ زندگی ما ، تربيت و تلاشِ فردیِ ما برای دونستن و تغيير در جهت انساﻥِ بهتر شدن بستگی داره ...
اين كه تن به هركاری ندیم ، بى عُرضگى نيست
اصالتِ عزيز ، اصالت ...
حتی اگه عده ای ما رو متهم به بی عُرضگی كنند و خودشون رو زرنگ بدونن...
🍀 @caferomankhone
🍀 رمان #یهویی_عاشقت_شدم
( جلد اول )
نوشته: #barann_کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: #عاشقانه_یکم_خیلی_کوچولو_طنز
خلاصه :
این رمان پر از اتفاقات یهوییه
یهویی دیدن .یهویی عاشق شدن.تصمیم یهویی.رفتن یهویی.تصادف یهویی و خیلی اتفاقات یهویی دیگه
باران دختریه که با یه پسر به نام محمد اشنا میشه و کم کم بهش دلبسته میشه
فارغ از اینکه محمد هیچ حسی نسبت بهش نداره
بعداز کلی اتفاق که میفته محمد میره سربازی و باران تا یک سال و نیم از محمد خبری پیدا نمیکنه
حتی نزدیک ترین دوست محمد که ایمان* باشه هم چیز خاصی بهش نمیگه
تا اینکه یکی یه روز باهاش تماس میگیره و میگه محمده و قراره دوباره برگرده سربازی و از باران میخواد
که بیاد ترمینال مسافر بری برایه دیدنش
باران قبول میکنه و میره ولی باکماله تعجب محمدو با یه دختر میبینه
باران برمیگرده ولی از اونجایی که قلبش زیادی اذیتش میکنه نمیتونه زیاد راه بره و به صورت کاملا تصادفی به یه ماشین
برخورد میکنه و ......
خب اگه دوس دارین بدونید کلا چه اتفاقاتی تویه این رمان میفته و در آخر چی میشه پیشنهاد میکنم این رمانو بخونید
🍀 @caferomankhone
شما اگر روزنامه نخوانید از اخبار بی اطلاعید، اما اگه روزنامه بخوانید از واقعیت بی اطلاعید!
کتاب درست برعکس این جمله ست، اگر کتاب نخوانید از واقعیت بی اطلاعید، مطالعه باعث میشه همه چیز رو واقعی تر ببینید و اتفاقات پیرامونت رو بهتر درک کنید،
آدمی که کتاب بخونه نیازی به چراغ نداره، چون فکرش به اندازه کافی نور داره. این بستگی به خودمون داره که توی زندگی روزنامه خوان باشیم یا کتاب خوان!
#مارک_تواین
🍀 @caferomankhone
دلخوشم با نفسی ،
حبه قندی چایی ...
صحبت اهل دلی ...
فارغ از همهمهی دنیایی !
دل خوشیها کم نیست ،
دیدهها نابیناست ...!
👤#سهراب_سپهری
🍀 @caferomankhone
🍀 رمان: #با_یادت_زندگی_کردم
نویسنده: #س.شب.
ژانر: #عاشقانه
خلاصه :
داستان درباره ی عشقی دیده نشده از دختری سرخورده از عشقه که پس از سالها دوری از عشقش زمانه دوباره اونو مقابل عشق قدیمیش قرار میده.
🍀 @caferomankhone
به تقویم ها اعتمادی نیست،
اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است؛
راز نو شدن را باید دانست
و گرنه بهار یک فصل تکراریست!
گذشت عمر تبریک ندارد...
صافی دلها و نو شدن ها تبریک دارد...
شاد ترین ایام را برایتان آرزو دارم
نه برای امروز ، بلکه برای فردای هر روز . . .
سال نو مبارک
🍀 @caferomankhone
💥دو قدم
⛄️مانده به رقصيدن برف
❄️يك نفس
⛄️مانده به سرما و به يخ
❄️چشم در
⛄️چشم زمستاني دگر
❄️تحفه اي
⛄️يافت نكردم كه دهم
❄️هديه به شما
⛄️يك سبد عاطفه دارم
❄️همه تقديم شما.....
زمستون مبارک⛄️
🍀 @caferomankhone
ایمان و وفا سایهی بالای تو بود
ایثار علی (ع) نقش به سیمای تو بود
گر لب نزدی به اب دریا عباس (ع)
دریای ادب میان لبهای تو بود
تاسوعاى حسينى تسليت باد 🏴🏴🏴
🍀 @caferomankhone
انسان بزرگ نمی شود جز بوسیله فکرش
شریف نمی شود جز به واسطه رفتارش و قابل احترام نمی گردد جز به سبب اعمال نیکش .تقدیم به شما که شایسته احترامی . روزت مبارک
🍀 @caferomankhone
🔺سالی که گذشت سالِ بدی بود،
ای سال برنگردی،
بری دیگه برنگردی...
🔹آرزو میکنم سال جدید براتون پر از خیر و برکت باشه🙏😊
🔻سال نو مبارک❣️
🍀 @caferomankhone
رمان: #زنهای_وحشی_آمازون
اسم کامل: شش سال در میان زنهای وحشی آمازون
نویسنده: منوچهر مطیعی
انتشارات: دبیر
خلاصه:
در سواحل رودخانه آمازون قبیله ای وجود دارد که تمام افراد آن را زنان بسیار زیبا و دلفریب تشکیل می دهند. اطراف آمازون را جنگلهای مخوف و انبوهی فرا گرفته و در همین قسمت جنگل زندگی می کنند. تاکنون هیچ جهانگردی مشهور و هیچ ماجراجوی بی باکی نتوانسته به منطقه نفوذ انها راه یابد زیرا علاوه بر خطرات بسیاری که در راه موجود است، زنان آمازونی آنقدر خطرناک هستند که تصوّر نمیرود بر بیگانه ای دست یابند و او را زنده رها کنند که به خانه و شهر و دیار خویش بازگردد …
ژانر: #ماجراجویی #داستانی #هیجانی #فانتزی #ممنوعه
🍀رمان: #زنهای_وحشی_آمازون
اسم کامل: شش سال در میان زنهای وحشی آمازون
نویسنده: منوچهر مطیعی
انتشارات: دبیر
خلاصه:
در سواحل رودخانه آمازون قبیله ای وجود دارد که تمام افراد آن را زنان بسیار زیبا و دلفریب تشکیل می دهند. اطراف آمازون را جنگلهای مخوف و انبوهی فرا گرفته و در همین قسمت جنگل زندگی می کنند. تاکنون هیچ جهانگردی مشهور و هیچ ماجراجوی بی باکی نتوانسته به منطقه نفوذ انها راه یابد زیرا علاوه بر خطرات بسیاری که در راه موجود است، زنان آمازونی آنقدر خطرناک هستند که تصوّر نمیرود بر بیگانه ای دست یابند و او را زنده رها کنند که به خانه و شهر و دیار خویش بازگردد …
ژانر: #ماجراجویی #داستانی #هیجانی #فانتزی #ممنوعه
🍀 @caferomankhone
🍀 رمان: #ترمه
نویسنده: #فاطمه_حیدری
ژانر: #عاشقانه . #ازدواج_اجباری
خلاصه ی رمان :
داستان این رمان درباره ی دختری به نام ترمه است.
ترمه پس از مرگ نامزدش سعید، ناخواسته و به اجبار با برادر سعید ازدواج می کند…
🍀 @caferomankhone
🍀رمان #نسل_عاشقی
نویسنده :mahla_2020
ژانر: #عاشقانه ، #طنز
خلاصه:
رمان دربارهی دختری به اسم مهلاست که پدر و مادرش رو از از دست داده و به همراه برادرش زندگی می کند. با وارد شدن پسری به زندگی آن ها اتفاقات جدیدی برای مهلا رخ میده که در رمان خواهید خواند.
🍀 @caferomankhone
پرستار که باشی
شاید در رویای بچه ها غول سفید پوشی هستی که مدام میخواهی آمپولشان بزنی
پرستار که باشی
شاید خیلی ها ندانند که تو چقدر گاهی دلت تنگ می شود برای دیدن یک فیلم، برای خواندن یک کتاب، برای بودن کنار خانواده در یک پیک نیک ساده چند ساعته
پرستار که باشی
شاید کسی نداند که تو چقدر خندیدی با خنده های بیمارت و چقدر اشک ریختی با اشک هایش
پرستار که باشی
شاید کسی نداند که چه شب ها از فرط خواب و خستگی تلو تلو خوردی در راهروهای بیمارستان و چقدر چرت زدی روی میز ایستگاه پرستاری
پرستار که باشی
میفهمی لذتی که تو یه cpr موفق هست و هيچ جای ديگه نميتونی تجربه كنی
پرستار كه باشی
شايد هيچ وقت كسی ندونه پشت در اتاق احيا چقدر گريه كردی
پرستار كه باشی
ميفهمی چقدر معجزه نزديكه
پرستار كه باشی
هر آدم مريض رو هر كجا ببينی فقط ميخوای حالش رو خوب كنی
پرستار که باشی
با ديدن مرگ یه نفر هزار بار بمیری
پرستار که باشی
شاید خیلی ها خیلی چیزها را ندانند
اما
تو میدانی که باید به لباس سفید مقدست عشق بورزی و دوستش داشته باشی
روز پرستار و ولادت بزرگ پرستار حضرت زینب (س) گرامی باد
🍀 @caferomankhone
🍀 رمان #یهویی_عاشقت_شدم
(جلد دوم)
نویسنده : #barannn
ژانر: #عاشقانه #طنز
خلاصه رمان :
و بازهم شروعی جدید از عشق و بی قراری هایم. این رمان بیانگر احساسات دختری به اسم بارانه که دل به عشقی مجازی میبنده ولی واقعا ایا احساسات باران رو میشه عشق نامید؟ شاید خیلی از ماادما بین دوراهی عشق و ه*و*س گیر کرده باشیم و واقعا نتونیم پاسخی به احساسمون بدیم و شاید گاهی اون احساس فقط وابستگی بوده باشه…! حالا جدا از از احساسات در مورد داستان بگیم؛ این جلد ادامه زندگی بارانه البته بعد از ۲ سال! همونطور که از خوندن جلد اول این داستان متوجه شدید ، باران همونطور که درگیر محمد حسین پور میشه ، محمد دادگری هم وارد داستان میشه، و میشه رقیب عشقی محمد حسین پور.!
محمد دادگر برای رسیدن به علاقه ای که داره سخت میجنگه، ولی حسین پور تمام قضایا رو میسپاره به کسی که ،اوازه علاقه اش به باران همجا رو گرفته.
غرور ادما شاید چندین سال تقدیرشون رو به بازی بگیره ولی ازشون فردی با تجربه میسازه. جدال بین دو محمد بسیار زیاده و قربانی هر دو اونا فقط بارانی میشه که هیچ گناهی به جز دل بستن نداره.. برای فهمیدن اینکه چه اتفاقات جدیدی قراره بیفته و اخرش پیروز رقابت کی میشه ،
🍀 @caferomankhone
🍀 #گرمای_غربت
نویسنده: #هانا
ژانر:#اکشن #رازآلود #درام
خلاصه:
گاهی یک اشتباه،چه کوچک چه بزرگ!چه صغیر چه کبیر،باعث ایجاد تغیر مسیر زندگی و حتی اینده است.
اینده ای که می توانست بهترین باشد اما من با اشتباهم درب های جهنم رو گشودم و پا نهادم به دنیای نحسی که سوزاند، دامان تمام اشخاصی که دوستشان داشتم را....
خواستم بهترین باشم و بسازم ویرانه های اوار شده در زندگی ام را اما گویی خدا هم مخالف من در جبه ی ناپاکی ها بود.....
در اخر شعله ور شدم و از خاکسترم ققنوسی به پا خواست که حتی خدا هم از افرینشم شرم کرد.....
اما او امد و نشست و ماند؛شاید به زور و اجبار شاید هم با قدرت اختیار.....
و باز من،من شدم تا او جاودانه بماند و ماند......
🍀 @caferomankhone
🍀 #گودال
نویسنده: #ندا_فخرایی
ژانر : #طنز #غمگین
خلاصه: رمانمون درموردع دختریه ک مثل بقیه دخترا عشوه نمیاد و اصن رفتارایه دخترونه نداره و استایلی پسرونه داره
عاشق میشه و ببینیم سرنوشت چ داستانی براش رقم زده..
برگهای سبز با رگبرگهای سفید، باعث میوه دادن درخت می شوند ؛
و برگهای سفید با رگبرگهای سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها …
🍀کافه رمانخونه
/channel/caferomankhone
بادوستان خود به اشتراک بگذارید 🍀
🌳🌲🌳🌲🌳🎄🌳🎄🌳🎄🌳
🌼خدایا
☘🌺گره بزن
🌼☘🌸زندگی دوستانم را
☘🌺☘🌼به
🌼☘🌸☘🌺شادی
☘🌺☘🌼☘🌸 سلامتی
🌼☘🌸☘🌺عشق
☘🌺☘🌼برکت
🌼☘🌸عاقبت بخیری
☘🌺خوشبختی
🌼گره بزن گره ای کور
🌹۱۳ به در بـر شــمـــا عزیـزان مبـارک🌹
🌹امسال ۱۳ به در #در_خانه_میمانیم 🌹
🍀 @caferomankhone
پرستار که باشی
شاید در رویای بچه ها غول سفید پوشی هستی که مدام میخواهی آمپولشان بزنی
پرستار که باشی
شاید خیلی ها ندانند که تو چقدر گاهی دلت تنگ می شود برای دیدن یک فیلم، برای خواندن یک کتاب، برای بودن کنار خانواده در یک پیک نیک ساده چند ساعته
پرستار که باشی
شاید کسی نداند که تو چقدر خندیدی با خنده های بیمارت و چقدر اشک ریختی با اشک هایش
پرستار که باشی
شاید کسی نداند که چه شب ها از فرط خواب و خستگی تلو تلو خوردی در راهروهای بیمارستان و چقدر چرت زدی روی میز ایستگاه پرستاری
پرستار که باشی
میفهمی لذتی که تو یه cpr موفق هست و هيچ جای ديگه نميتونی تجربه كنی
پرستار كه باشی
شايد هيچ وقت كسی ندونه پشت در اتاق احيا چقدر گريه كردی
پرستار كه باشی
ميفهمی چقدر معجزه نزديكه
پرستار كه باشی
هر آدم مريض رو هر كجا ببينی فقط ميخوای حالش رو خوب كنی
پرستار که باشی
با ديدن مرگ یه نفر هزار بار بمیری
پرستار که باشی
شاید خیلی ها خیلی چیزها را ندانند
اما
تو میدانی که باید به لباس سفید مقدست عشق بورزی و دوستش داشته باشی
روز پرستار و ولادت بزرگ پرستار حضرت زینب (س) گرامی باد
🍀 @caferomankhone
عشق قلم میزند و قلم نقش عشق را
عشق آفریننده و محرک است و قلم ابزاریست برای تحریر آنچه عشق می تراود
🍀 @caferomankhone
عشق قلم میزند و قلم نقش عشق را
عشق آفریننده و محرک است و قلم ابزاریست برای تحریر آنچه عشق می تراود
🍀 @caferomankhone
🔻گوگل پلی با ادعای ناامن و مخرب بودن تلگرام طلایی و هاتگرام، این نرم افزارها را از روی موبایلهای اندرویدی حذف کرد!
🔹شب گذشته این دو اپلیکیشن بدون اطلاع و یا درخواست کاربران، از روی بسیاری از گوشی های اندرویدی بصورت خودکار حذف شده است.
🔸بعضی از کانال های تلگرام نیز با سوءاستفاده از این شرایط، در حال تبلیغ نسخه های غیررسمی و تایید نشده ی دیگر هستند. مراقب باشید، تمام نسخه های غیررسمی تلگرام امکان مخرب بودن رو دارند. محض احتیاط فقط برنامه اصلی تلگرام رو از طریق گوگل پلی دانلود و نصب کنید.
✨
بهار ثانیه به ثانیه نزدیکتر میشود
اینجا کسی هست
که به اندازه تمام شکوفه های بهاری
برایتان آرزوهای قشنگ دارد
آخرین روزهای سالتون قشنگ
🍀 @caferomankhone