شما اگه تو قلب آمریکا هم بدنیا میومدی ولی خانوادت با عقایدت مخالف بودن بازم خوشبخت نبودی. خوشبختی یعنی بدنیا اومدن تو خانوادهای که مجبور نباشی بخاطر عقایدت بجنگی.
@CaptionKhaas
به نظرم بهترین دلداری رو به مایی که نتونستیم اونی که دوسش داریم رو فراموش کنیم، فردریک بکمن تو کتاب مردی به نام اوه، میده و میگه
"عشق از دست رفته هنوز هم عشق است..
فقط شکلش عوض می شود، همین.
دیگر نمی توانی لبخند عشقت را ببینی
یا برایش غذا ببری یا موهایش را نوازش کنی و یا با او برقصی.
اما وقتی این حس ها ضعیف می شوند، حس های دیگر قدرت می یابند.
خاطرات! خاطرات شریکت می شوند.
تو آن را غذا می دهی. بغلش می کنی.
با آن می رقصی..."
کاملا طبیعیه که دلت برای کسی که روزی دوسش داشتی تنگ بشه...
ناراحت بشی، دلتنگ بشی...
پس فراموش نکن اشکالی نداره به خاطر چیزی ناراحت باشی که فکر کردی قبلا فراموشش کردی!"
|ففری|
@CaptionKhaas
در لحظهای که به او فکر میکنم،
او را بیشتر دوست دارم...
او از آدمهایی بود که
فکر کردن به آنها دیدنِ آنهاست ..🫧💕
#شبتون_بی_غم
@CaptionKhaas
✿ کپشن خاص ✿
تا حالا شده است، حرف هایت با یک نفر تمامی نداشته باشد؟ تا حالا شده است نفهمی زمان با چه سرعتی گذشته؟ و تا حالا شده است با یک نفر فقط بعد از چند کلمه حرف زدن خسته شوی و دیگر دلت نخواهد به حرف زدن ادامه دهی؟ دست خود آدم نیست!
بعضی ها عجیب به دل می نشینند، اصلا دل ات جذب دل اش میشود.. رفیق دل اش میشود! به عقیده ی من هرگاه حرف هایت
با آن یک نفر تمامی نداشت.. و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید..
شما فراموش نشدنی ترین آدم های زندگی هم هستید ...
#محسن_دعاوى
@CaptionKhaas
یک چیزهایی هست که شما هیچ وقت نخواهید فهمید. چیزهای به ظاهر کم اهمیتی مثلِ اینکه چه کسی، در کدام تاریخ، توی تونلِ شماره چندِ کدام جاده با گوش دادن به چه
موسیقی ای یادتان کرده است✨♥️
@CaptionKhaas
✿ کپشن خاص ✿
دوست دارم گاهی توی چشم آدمها نگاه کنم و با قاطعیت تمام بگویم؛ حوصلهتان را ندارم فعلا، که کارم نداشته باشید و نپرسید چه میکنم.
دوست دارم به هرکسی که توی کارم دخالت کرد و سعی بر تحمیل نظرش به من را داشت بگویم؛ هی فلانی! سرت به کار خودت باشد.
دوست دارم گاهی به هرکسی که فکر میکند عقل کل است و فقط راهی که خودش میرود و فکری که خودش میکند و حرفی که خودش میزند درست است تشری بزنم و بگویم؛ تو اندازهی مورچه میفهمی! که فقط مورچهها همهشان یکجور فکر میکنند و یک مسیر را میروند و یک هدف دارند.
که نترسم دلی میشکند و بغضی میترکد یانه، که نترسم چگونه قضاوت خواهمشد...
دوست دارم گاهی از زیر بار تمام مسئولیتها و مشغلهها شانه خالی کنم و بروم توی اتاق، در را قفل کنم، پرده را بکشم، چراغ را خاموش کنم، بروم زیر پتو و تمام روز را بدون هیچ عذاب وجدانی بخوابم...
ولی نمیشود، دلم نمیآید، بلد نیستم...
من بلد نیستم آدمها را برای آرامش و راحتیِ خودم له کنم، که له میشوم اما له نمیکنم، که میشکنم اما نمیشکانم، که تحمل میکنم...
من همیشه دوست دارم، اما بلد نیستم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Captionkhaas
🛍فروشگاه لباس اورجینال وارداتی🛍
ترکیه🇹🇷 آلمان🇩🇪 ایتالیا🇮🇹
👗ست لباس راحتی
🧥لباس خواب
👙لباس زیر
🩳شلوار راحتی و زیرمانتویی
💃زنانه🕺مردانه🧍♀️بچگانه
👇👇
t.me/joinchat/PFdEqhC9U2glMlst
t.me/joinchat/PFdEqhC9U2glMlst
✿ کپشن خاص ✿
ما از نسلِ دلخوشی هایِ ساده و گریه هایِ بی صدایِ یواشکی بودیم ...
نسلِ لِی لی و قایم باشک و هفت سنگ .
دوره ی لاکچری هایی ؛ که نهایتا یک شکلات سکه ای ، دوغِ آبعلی یا انگشترِ آبپاش بود .
نسلِ دفتر هایی که فانتزی نبود ، و نوار کاسِت هایی ؛
که خودش را در اوجِ احساسمان ، جمع می کرد !
نسلی که با یک تیله یا بادکنک شاد می شد ، و يک آتاریِ دستی ؛ قله ی آرزوهایش بود .
ما کم توقع ترین نسلِ تاریخ بودیم .
نسلِ بد اقبالی ؛ که هر چیز را زیاد دوست داشت ؛
یا فیلتر می شد ، یا سرطان زا بود ...
@CaptionKhaas
بهترين چيز تو دنيا پيدا كردن كسى هست كه همه ى اشتباهات و ضعف هاى تو رو ميدونه و هنوزم فكر ميكنه که تو فوق العاده ای
@captionkhaas
من هیچوقت از گم شدن نترسیدم
من از پیدا نشدن میترسم!
بچه که بودم، برای اینکه بفهمم کیا دوستم دارن میرفتم یه گوشه قایم میشدم و صدام در نمیومد؛ انقدر اونجا میموندم تا که خسته میشدم و خودم از پناهگاهم بیرون میومدم!
اینکه کسی دنبالم نگشته بود خیلی سخت بود اما... اینکه حتی کسی متوجه نبودنم نشده بود، بیشتر عذابم میداد!
هنوزم که هنوزه هر چند وقت یه بار، همه چیو میذارم و میرم، هنوزم امید دارم به اینکه بالاخره یه نفر پیدا میشه که نبود من به چشمش بیاد و بخواد که منو پیدا کنه ولی...
این روزها دیگه نمیرم یه گوشه قایم بشم تا کسی بیاد و پیدام کنه؛ آخه کسی که دور خودش دیوار میکشه منتظره یه نفره تا بیاد و این دیوارها رو بشکنه و نجاتش بده اما من از منتظر بودن خسته ام، من میون یه عالم آدم که هیچکدوم منو نمیشناسن، نشسته ام و میخندم و حرف میزنم و... تنهام!
من خیلی وقته گم شدم،
من...دیگه هیچوقت پیدا نمیشم!!!!
#مانلی_آوین
@CaptionKhaas
همهی ما در وجودِ مادرانمان روزگاری را زیستهایم!
و من دارم به همان سی و هشت هفتهی اولم فکر میکنم!
آنجا اکسیژن نبود... مادرم نَفَسش را به من داد!
خونی در رگهای من ندویده بود... مادرم خونش را در رگانم ریخت!
تکه ای گوشت بودم بی استخوان... مادرم قید دندان و استخوانهایش را زد تا گوشتِ بیشکلِ تنِ من جان بگیرد!
در یک کیسهی تنگ و تاریک آنقدر عشق به جانم ریخت و آنقد مهربانانه نوازشم کرد و با صدای زیبایش صدایم زد که انگار کردم در آرام ترین و وسیع ترین اقیانوسِ جهان شناورم!
اقیانوسِ بیانتهای مهرِ مادری!
ماهیِ این مهر شدم و آرزو کردم هرگز کسی از آب نگیردَم!
برای همین لحظهی تولدم نفسم بند آمد!
حتا گریه هم نکردم!
اما باز این مادرم بود که آرامم کرد!
نَفَس به نَفَسم داد!
آن روزهای اول مادرم خوشحال بود از تولدِ فرزندی که ندیده عاشقش شده بود و من دلتنگ بودم که از وجود مادرم جدا شدهام!
و هربار از آغوشش جدا میشدم میگریستم!
این همه سال گذشته و من هنوز به آغوش مادرم معتادم!
و هروقت از آغوشش دور میشوم وجودم درد میگیرد و میگِریَم!
من به مهرِ مادری معتادم که بیست و چند سال پیش دنیا یک نوزاد سیاه و کبود که نفس هم نمیکشید تحویلش داد و او حالا مرا تحویل این دنیا داده است!
مادرم یک عمر است همهجا با من است و دارم فکر میکنم هیچ فرزندی هرگز از اقیانوسِ مهرِ مادری دور نمیشود مگر زمانی که دیگر به چشمهای دریاییِ مادرش نگاه نکند!
مادر مهربان و زیبایم!
که هنوز با قهرم آشتی میکنی و با ناخَلَفیام مهربانی!
#مانگ_میرزایی
@CaptionKhaas
عکساش فوق العادس😍😍😍
کانالشو بینین
آموزش عکاسی و ایدههای عکاسی
@reza_artworks
@reza_artworks
آهنگی که شادمهر در وصف
شهادت #حضرت_زهرا خونده
#السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
@CaptionKhaas
اگر در انتهای تمام حرفهایتان به او میرسید.
اگر حس میکنید تمام جهان، در خط و خطوط چشمانش جمع شده.
اگر از بین همهی آدمها، تنها او راهِ نجات شماست.
وسط شلوغی شهر دستانش را بگیرید و به او بگویید.
به قول عباس کیارستمی:« نگذارید این فرصت از لای انگشتان شما بسُرد!»
انگشت اشارهی تمام دنیا شدن، بهتر از این است که برود و تمام شود و بعدترها بفهمی چقدر برایت ارزش داشته...
#ف_جعفری
@CaptionKhaas
✿ کپشن خاص ✿
خوشحالم...
چونکه با تنهایی خودم حالم بهتره...
چون قصد دنبال کردن کسی رو ندارم !
حتی دنبالش دویدن و به هر قیمتی به دست اوردنش رو...
بی حس شدم و این باعث شده نسبت به افکار هیچکس کنجکاو نباشم !
کنجکاو نباشم که من رو چطوری میبینه ،
به قولش وفا میکنه یا نه...
حرفاش فقط حرفه یا عمل کردن هم بلده !!
بی حسی خوبه...
مثل اینه که فقط نگاه کنی ، ببینی و هیچی نگی !
آدما ، رفتاراشون و قضاوتاشون رو میبینی و رد میشی !!
انگار دوستت بلیطِ یه نمایشِ مضحک رو بهت هدیه داده باشه
و تو ناچار به تماشا کردنش باشی !
@CaptionKhaas
✿ کپشن خاص ✿
"تنهاییِ دونفر"
_بریم جیگر بزنیم؟
_بریم...فقط پول ندارم
_مگه کار نکردی امروز؟
_چرا...ولی میدونی چی شد؟
_نه...نمیدونم
_بغل سرکارم یه بانک هست...بغل بانک یه فلافلی...داشتم فلافل میخوردم...
_با قارچ و پنیر؟
_قارچ و پنیر و نون اضافه با سون آپ...گلوت خشک شده؟
_نه...چطور؟
_آب دهنتو قورت دادی آخه
_نه هیچی...میگفتی...
_اره بعد دیدم یه پیرزنه جلو بانک آدامس میفروشه...بیست تومن کار کرده بودم دو تومنم انعام...هفت تومن ناهارم شد هزار تومن کرایه برداشتم..دیگه بقیشو نمیخواستم که...توام صبح نگفتی که شب میگی بریم جیگر بزنیم...دیگه بقیشو دادم پیرزنه...کار نکرده بود از صبح
_آدامس خریدی ازش؟
_آدامساش موزی بود...دوست نداشتم
_عیب نداره...من چهل تومن کار کردم، میریم جیگر میزنیم
_فقط میدونی چیکار کرد پیرزنه؟
_چیکار کرد؟
_از پشت شیشه دیدم غروب هر چی خودش کار کرده بود، با اون پول من، همه رو ریخت توی صندوق صدقه
_پس خودش چی؟
_نمیدونم....شاید اونم پول شام وُ کرایشو برداشته بود بقیشو نمیخواست دیگه...
_عمو عمو وزن میکشی؟
_با توعه...میگه وزن میکشی؟
_من یه عمره دارم میکشم عمو...چی بکشم؟
_چی میکشی؟
_راست میگه این بچه...چی میکشی؟
_از خاطره میکشم...از شب...از همین خیابون که دوساعته داریم بالا پایین میکنیم...از اون مقنعَهش بود...اون شب قبل از اینکه بریم مهمونی توی ماشین با شالش عوض کرد بعد جا موند....اونو هر شب بو میکشم...
_راست میگه عمو این از خیلی چیزا میکشه
_باشه پس وزن نکش
_ببینم عمو...چقدر کار کنی دیگه میری خونه؟
_نمیدونم...تا آخر شب هستم...
_بیشتر از سی چهل تومن میشه؟
_نه بابا...چخبره...شب عید انقدر کار نمیکنم
_خب..بیا این چهل تومنو، امشب زود برو خونه
_رفت...پس جیگر چی؟
_شب هر چی سبک تر بخوابی راحت تری
_تازه کلی ام باید قدم بزنیم تا خونه...دیگه میشیم پَرِ کاه...
_اره..فقط نزدیکِ من نخوابیا...قارچ و پنیر خوردی الانم معدت خالیه...دهنت بو میده تا صبح
_خب آدامس میجوئم...آدامس دارم
_خوابیده چجوری آدامس میجوئی؟
_تو فکر کردی من هر شب میخوابم مگه؟
_ولی خیلی خوب استراحت میکنی...آدم فکر میکنه خوابی قشنگ
_اصلا تو خودت خوابیده چجوری بو میفهمی؟
_منم خوابم نمیره خب تا صبح
_چرا؟
_اون مقنعه بود گفتم...میندازم رو سرم هی بو میکشم...هی بو میکشم...خوابِ آدم میپره دیگه...نمیپره؟
_خب نکش رو سرت
_اونو نکشم سرم خوابم نمیبره که
_هیچی ولش کن...بریم بخوابیم صبح باید زود بیدار شیم...!
_بریم فقط از این خیابون نه...از خیابون پایینی...
#علی_سلطانی
#تنهایی_دونفر
@CaptionKhaas
از دوران کودکی با یکسری از جملات مثلِ:
دنیا جای امنی نیست، همهی آدمها بدجنس هستند، دنیا خانهای پر از غم و اندوه هست و... باورهایی رو در ذهن ما بوجودآوردند و این باورها به اعتقادات ما تبدیل شدند.
همواره وقتی حرفی را میشنویم که به اعتقادات مرکزی ما نزدیک هستند، همهی آنها را بدون هیچگونه استدلالی میپذیریم!
سعی در تغیر داشتن عقایدتون داشته باشید. اینکه از کودکی اونها را به شما آموختهاند دلیل مناسبی برای پذیرفتن بیشتر و زیستن با آنها را نمیدهد ...
هیچ خوب و بد؛
هیچ درست و نادرست مطلــقی در جهان وجود ندارد.
@captionkhaas
این نصیحت رو از من داشته باشید، اگه همدیگه رو دوست دارید، کمتر همو بشناسید تا این علاقه باقی بمونه
@captionkhaas
✿ کپشن خاص ✿
به نظرم مهم نیست چقدر دوستش داشته باشی و چه کارایی بکنی برای بودنش و موندنش...
مهم اینه اون این دوست داشتنو و این تلاشارو بخواد ببینه یا نه...
اگه بخواد ببینه که هیچی،ولی اگه نخواد تو از عشقش به کوه و بیابونم بزنی عین خیالش نیست...
یعنی تو،تو دنیاش جایی نداری که کارات مهم باشه براش...
خوبیش اینه که یه وقتی برمیگرده به پشت سرش نگاه میکنه و میگه دیدی؟؟؟
فلانی واقعا دوستم داشتا،از اون به بعد خودشو میزنه به آب و آتیش که همه چی بشه مثل قبلا...
بدیش اینه که،یه وقتی برمیگرده که هیچی مثل قبل نیست
نه حسِ تو،نه هیچ چیز دیگه...
#فاطمه_جوادی
@CaptionKhaas
جایی که تو دستت نمیرسه
خدا شاخه رو میاره پایین
من این صحنه رو زیاد دیدم :)
@captionkhaas
همیشه میگفت جز من کسی را دوست ندارد!
میگفت اولین و آخرین نفری هستم که عاشقم شده است!
اما نمیدانم چرا رفتارش،کاراهایَش از جنسِ "عشق" نبود!
می آمد قربان صدقه ام میرفت.
قلبم را به تپش می انداخت..
تا چندروزی خوب بود
و تا دلم خوش میشد میرفت!
تا سه چهار روز پیدایش نمیشد و دوباره همان کار های همیشگی.!
یک جای کار میلنگید
ردِ پاهایِ یک خاطره ای در قلبش جامانده بود...
یادِ لبخندهای یک نفر زنده میشد!
انگار شک میکرد
به خودش...
به عشقش...
به فراموش کردن یک نفر
شک میکرد
میرفت..
میرفت خودش را پاکسازی میکرد دوباره می آمد!
انگار 'استراحت گاه میان راهی' بودم برایش...
هیج وقت شبیه اولین و آخرین عشقش نبودم
یک جایِ کار میلنگید!
پایِ زنده شدن یک عشق این وسط ها بود..
نگذاشت درست عاشقی کند!
نگذاشت درست عاشقش شوم!
یک جایِ کار همیشه میلنگید!
• | #زهی_حیدری_ | •
@captionkhaas
ٱنا لا أضعف إلا حين أشتاقُ إليك
من کم نمیارم مگر زماني که دلتنگت بشم..
@CaptionKhaas