ای مونس روزگار چونی بی من
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
#رباعیات_مولانا
#همایون_شجریان
@chekamehsabz🍀
من عاشقت بودم!
عشقی که به کلام در نمی آمد
لیک ,نگاه را می انباشت
و در سکوت لبها
آوازی مبهم را زمزمه می کرد!
عشقی پر از دوستی
من عاشقت بودم!
عشقی که مرا می برد با خود
در جنون می آمیخت و
دیگرگونه ام می ساخت
من عاشقت بودم!
...
و اینک قصه ای دیگر شده ام
کتابی سراسر باران پاییزی
دنیایم شعر است و
در انزوای این دنیا
می ریسم خود را
می تنم پاره پاره هایم را
دوباره
..ِ
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
گاهی به خودزنیهای خودت معتاد میشوی
ودرسکوت خفقان آورت ته فریاد میشوی
گاهی دلت تنگ دوست داشتن کسی میشود
اما آهوی رمنده زدست صیاد میشوی
او صیاد بود یا که تو؟ نمیدانی
میشکنی حصارو دانسته در دام میشوی
بوسه هایت روی شانه های عریضش که میرقصد
انگار که قاصدکی رها در باد میشوی
سبک،سپید ..خوش خبر..درگریز اما
فقط خاطره ای گوشه ی دنج یک یاد میشوی
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
و آسمان غمناک جمعه
نت های بی حوصله و نازک
اندکی پسمانده ی یخ زده ی عشق
عصر افسرده را به شب یلدایی
بدل میکند
حالم را
کمی شراب سرخ. وحشی
کمی خیال راحت
روزهای کودکی
در خانه های کاهگلی قدیمی
خوش میکند
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
خیال انگیز و دست نیافتی
چون مطلع شعری عاشقانه
میان سرنوشت من
می درخشی
هنوز....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
خویش را
به آغوش می کشم
امن و آرام
و
یادمانه ی دستهایت
در گیسوانم
رخوت عشق را
در رگهایم تزریق می کند
خویش را
و تو را
به آغوش می کشم
درون پوست تنم
در آمیخته
و جدا ناشدنی...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
با رفتنت امروز من آواره ی دشتم
دروازه ی دل را به وفای همه بستم
از باده ی هجران تو می نوشم و مستم
در کوی جگر سوختگان بودم و هستم
افسوس که از عشق و وفایت به درم من
من را برهانید که خونین جگرم من
مبهوت تو بودم که دلم باد فنا رفت
در آتش تو، شد تن من دود و هوا رفت
دوران منم طی شد و عمرم به خفا، رفت
آن مهر و صفایت به من ای دوست، کجا رفت؟
آن تیر کمان ستمت را سپرم من
من را برهانید که خونین جگرم من
بر گلشن وصلت تو مرا راه ندادی
من را برهاندی و دلت را به که دادی؟
من تشنه ی عشقی و، شرنگی تو بدادی
من غم خورم اکنون، تو مسروری و شادی
اینک همه خشنود، ولی در به درم من
من را برهانید که خونین جگرم من
من گشته ام از بهر تو، هر جا و مکان را
پایت گذراندم همه ی عمر گران را
من بی تو رها کردمش افسار زمان را
لیکن تو بدانی ز من ارجح دگران را
بر یار قسم خورده ی خود درد سرم من
من را برهانید که خونین جگرم من
شعر از : #مرتضی_نادری
خوانش از : #مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پروانه ی زیبای من
خوش آمدی بر منزلم
در تیرگی بودم همی
روشن بکردی محفلم
بنشین، نفس را تازه کن
از شوق پروازت بگو
از دلبری هایت همی
وز عشوه و نازت بگو
پروانه پوزش خواهمت
من ساکن ویرانه ام
وز بهر چرخش های تو
نوری ندارد خانه ام
رخصت دهی من را اگر
با آتش جانم تو را
نوری دهم، وز نور خود
روحی بشورانم تو را
دردم بیفروزد مرا
چون آتشی سوزاندم
بر دور من گردی تو هم
وان شور تو، شوراندم
پروانه، روشن گشته ام
پرواز کن، پرواز کن
بر عاشقان این لحظه را
غمساز کن، غمساز کن
پروانه ی زیبای من
آتش رسید از پا به سر
خاکستری از جسم من
بردار و از اینجا ببر
شعر و خوانش از :
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
☆☆☆
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما
گرد بام و در من
بیثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه زیادی نه ز دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
قاصدک هان، ولی... آخر... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جائی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جائی؟
در اجاقی- طمع شعله نمیبندم-
خردک شرری هست هنوز . . .
#قاصدک
#پرویز_مشکاتیان
#مهدی_اخوان_ثالث
#محمدرضا_شجریان
🍀صدایش تا ابد جاودان💚
@chekamehsabz🍀
"مرگ برگ"
میروی به خواب
به خوابی آرام
در این سکوت اوهام
به سردی گوری تنها
به زردی پاییز
به تیرگی ابر
به اشکی ز باران
تنها شدی
بخواب آرام
که تیک تاک ساعت زندگی از نواختن افتاده
و آواز خاموشی تو را در آغوش!
#مهدیه_مهدیخانلو
@chekamehsabz🍀
بیا ای قاصدک بنشین کنارم
بگو من را تو از احوال یارم
کزو دیگر سراغی من ندارم
بگو، کز بهر او نالان و زارم
بگو از او، دلم را پر شرر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
کنم با سوز دل، هرشب صدایش
بگو ای قاصدک من را زجایش
نمی دانی چه دلتنگم برایش
بگریان چشم من را در خفایش
به اخبارت مرا شوری دگر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
تو از عشقم به آن دلبر چه دانی
چه می دانی تو از بی خانمانی
تو گر یک شب کنار من بمانی
کمی از درد جانم را بدانی
بیا و امشبی با من سحر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
از آتش برگزیدم من شرر را
بکردم من به در، هر در به در را
بسوزاندم به غم هایم بشر را
به اشکم پر نمودم من خزر را
کمی هم مثل من خون بر جگر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
بدیدی گر دگر باری هم او را
سلامی ده، کمر را کن خم او را
ببوس از جانب من یک دم او را
ز احوالم خبر ده، کم کم او را
خیالش را دگر باری به سر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
بگو ای قاصدک اینک خبر را
بزن بر سرو خاموشی تبر را
رها کن دیگر این اما اگر را
بزن حرفی که خون کردی جگر را
بیا این محفلم را پر ثمر کن
مرا از حال یارم باخبر کن
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
🎵 #با_هم_میشنویم
تصنیف"هر نفس آهیست"
با صدای جاودان استاد
#محمدرضا_شجریان
@chekamehsabz🍀
اقرارمیکنم
به سرازیرشدنت
دررگهای خشک ومنقبض
به توکه درمن زایش آسمان بودی
برپهنه ی عقیم زمین
اقرارمیکنم
به سراشیبی سقوطی دلچسب....
بازکن گره کورلبان را
ازاین اندوه مداوم بی پایان
رهاکن مراازاین حراج بی حسابم
دراین تودرتوی ماتم
ازاین خوابهای پریشان وپیچش جنون
ای نزدیک ترین نزدیکِ همیشه محال
این آخرین تکه ام رابردار
وببربه لذت گس اولین ها
به اولین گاهِ دیوانه پریدن
به چرخش بی وقفه درباران
به شورش خنده های بی دلیل
به شرمگینیِ معصومانه ی سرکشی های بلوغ
این آخرین تکه ام رابردار
ای نزدیکترین نزدیکِ همیشه محال....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
ویادت نرود
آنکه بر زمین خداست تویی...
یا غرور و کِبر توست...
ویا عطوفت و مهربانی تو...
داستان، داستان اختیار است
درجبری که انگار محکومی به نفس کشیدن!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
برای صبح نوشتم
یک روز ی بیدارت خواهم کرد
که من از تو روشن تر
و از خورشید گرمتر
بر هم نور میپاشیم
با حوصله حرف میزنیم
و مثل قطره باران
در هم ذوب میشویم
و در دفتر فصول
دوستی هایمان را
ورق میزنیم...
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
دیروز!
دخترکی دیدم
شوق را در کوله پشتی دبستانش
بر دوش می کشید!
...
دلش اما!
خالی بود
چون دستش....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ستاره می روید
دشت گل می کند
البرز شعله می کشد
هوگویک می نالد
آسمان می خندد
...
ما اما !
خوابیده ایم
در رویاهای دور
و
مرده !
....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀