تنها کانال رسمی مجله چلچراغ در تلگرام نشانی اينستاگرام: instagram.com/40cheraghmag نشانی سایت: www.40cheragh.org لینک تایید اعتبار و کد ثبت شامد کانال در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=chelcheraghmag
✨✨
🔸مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان و فوقتخصص بیماریهای ریوی:
➖تنها حدود ۱۰ درصد بزرگسالان ایرانی کارت اهدای عضو دارند و این درحالی است که بیش از یک سوم بزرگسالان در انگلیس و ۶۴ درصد بزرگسالان در آمریکا، دارای کارت اهدای عضو هستند.
➖گرفتن کارت اهدای عضو از هر طریقی معتبر است، سامانه ملی کارت اهدای عضو انجمن اهدای عضو ایرانیان برای ثبتنام و دریافت کارت اهدای عضو در دسترس عموم است و افراد میتوانند با ارسال کد ملی خود به شماره ۳۴۳۲ نیز در کمتر از یک دقیقه کارت اهدای عضو دریافت کنند.
🎞ویدیو: از صفحه رسمی انجمن اهدای عضو ایرانیان
🌿۳۱ اردیبهشت روز ملی «اهدای عضو، اهدای زندگی»
@chelcheraghmag
✨✨
🎧از فرط چشمان تو از خواب بیدار می شوم
همانگونه که گفته بودم
تمام شب را خيره به در بودم
گيسوان تو در شب کوتاهی جمله های من
آنقدر به آسمان نزديک بود
که به خانه آمدم
در دسته های گل ياس پنهان بودم
می دانم
جوانی بود
شهرهای ايام عشق
در وهم خانه می ساختند
همسايه ها بخار می شدند
به آسمان می رفتند
با باران به خانه باز می آمدند
آيا از عشق بود که به خانه باز آمدند
نمی دانم
من همانگونه ساکت و خاموش
در شب خنک و شفاف
فقط آسمان را ديده بودم
🎶🖋شعر و دکلمه: #احمدرضا_احمدی
🪕🎼آهنگساز و تنظیم: #کارن_همایونفر
#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
✨✨✨
➖«اعتقاد قلبیام این هست که هنر امریه که برای آدم اتفاق میافته»
➖«هنر یک نوع بیماری خوشاینده...»
💫آقای #طهماسب، ممنونیم که در این سالها ما رو مبتلا به هنرمندیهای خودتون کردید.
ممنونیم که همیشه در روزهای سخت همراه ما بودید...
🎊زادروزتان مبارک
💬بخشی از گفتوگوی چلچراغی #سهیلا_عابدینی و #سینا_قلیچ_خانی با #ایرج_طهماسب
@chelcheraghmag
▫️
🎶 آواز #احسان_جاودانی
🪕دوتار #استاد_عثمان_محمدپرست
🖋شعر: #مجتبی_کاشانی
💫در وصف #استاد_عثمان_خوافی
#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
🔸نسل خیلی خیلی منعطف
✍صفورا بیانی
یک زمانی وقتی میگفتند اختلاف نسل، منظورشان اختلاف افکار پدر و مادر با فرزندان بود، بعد سرعت رشد دغدغهها آنقدر زیاد شد که هر دهه یک مدل جدید به بازار میآمد و مثلا تفاوت حدود امکانات، مطالبات و سقف آرزوهای یک دهه شصتی با یک دهه هفتادی به اندازه فرق بین امکانات و داشتههای هابیل و فرعون توی ذوق میزد.
ولی کاهش بازه تعریف نسل در همینجا متوقف نشده و تا جایی ادامه پیدا کرد که ادراک بچههای زیر پنج سال از حوزه تصورات و حتی تخیلات ما هم فراتر رفت و حالا در ارتباطاتمان احساس میکنیم با یک فضایی با تمدن هزاران ساله که همین حالا از بشقاب پرندهاش پیاده شده، مواجهیم. اینها را وقتی فهمیدم که قرار شد به عنوان مربی در یک مهدکودک مشغول به کار شوم.
اولین برخوردم با مسئله اختلاف نسل درست در همان دقایق اول ورودم وقتی اتفاق افتاد که یک بچه پنج ساله به بچه دیگری که قاقالیلیاش را بیاجازه برداشته و از قضا یک هفته کوچکتر از او بود، نگاه عاقل اندر سفیهی انداخت و گفت: «اصلا این اخلاقهای نسل شما رو درک نمیکنم.»
راستش من اول باورم نمیشد این حرف را یک کودک زده باشد، تا اینکه با یک واکنش به مراتب محکمتر از جانب مخاطبش به خودم آمدم و کاملا قانع شدم. ایشان با یک آرامش و متانت خاص سرش را پایین آورد و با نشان دادن انعطاف انگشتانش به رقیب نشان داد بهتر است بحث را به درازا نکشاند.
درست در همین موقع بود که یک نفر خیلی سریع به سمتم آمد و گوشیام را از دستم قاپید. ناخودآگاه داد زدم دزد دزد! اما مدیر مهد خیلی سریع پرید داخل کلاس و خودم را قاپید. بعد مرا به دفتر برد و کلی سرم داد زد که میخواهی آینده این کودک را به تباهی بکشانی؟ آیا میدانی هر برچسبی که تو به او میزنی، مثل یکی از این برچسب کاغذیهاست که روی روکش سلفونی اجناس میزنند و بعدش هر کاری کنی، یا کنده نمیشود، یا جای چسبش میماند؟ آیا آگاه هستی که این نیاز طبیعی کودک است که با او تحت هر شرایطی حتی دزدی، زورگیری و آدمربایی با احترام رفتار شود؟ بعد یکهو باتریاش تمام شد و آرام گفت: حالا اینها که مهم نیست! اگر پدر و مادرش بچه رو از مهد ببرن چی؟ چه خاکی توی سرمون بریزیم؟ بعد یک طوری زد توی سرش که انگار گوشی اوست که الان دست یک بچه سه، چهار ساله در حال چند تکه شدن است.
قرار شد سراغ بچه برویم و ضمن عذرخواهی از او بپرسیم که آیا دوست دارد گوشی را پس بدهد یا نه. خوشبختانه کام هیولای مورد نظر به اندازه قبلیها آتشین نبود و در جواب مدیر مهد که پرسید: «چرا با گوشی خودت بازی نمیکنی؟» به گفتن «فکر کردی من مثل خودت اسکولم؟ گوشی من که هوشمند نیست.» اکتفا کرد.
راستش با کلمه اسکول کنار آمدم، ولی آخر «هوشمند» کلمهای نیست که انتظار داشته باشی از یک بچه چهار ساله بشنوی. پدر همین بچه اگر قرار بود این حرف را بگوید، فوق فوقش میگفت آخه گوشی من که «از اونها» نیست، یا مثلا گوشی من که نینایش نایش نداره. ابهت این کلمه طوری است که خود من اولین بار در سن 32 سالگی آن را به کار بردم، آن هم فقط به خاطر اینکه فامیلی همکار جدیدمان بود.
هنوز تعداد مقالات لازم برای قانع کردن بچه به ضرر داشتن گوشی برای چشمش را پرینت نگرفته بودیم که یک دختر مظلوم و سربهزیر وارد دفتر شد. اول دلم برایش سوخت، ولی مدیر که میدانست احتمالا چه خبر است، من را به بیرون هدایت کرد تا بچه بدون فشار روانی حرفش را بزند. بعد از حدود نیم ساعت مدیر من را به دفتر خواست و به خاطر اینکه گوشی اضافهای نداشتم تا این هیولای آرام و سربهزیر بقاپد، مواخذهام کرد.
در همان روز ضمن از دست دادن گوشی اخراج شدم و چون سه تا از پنج کودک آن مهد به دلیل نقض حقوق شهروندیشان شکایت کردند، مهد کودک بسته شد و مدیر خسارتش را از من گرفت. سه ماه بعد از آن به جلسات رواندرمانی میرفتم تا بفهمم چرا مدیر آن روز سر من داد کشید و رسید به دوران کودکی که مدیر و معلم و بابای مدرسه به عنوان حق طبیعیشان– گویی غنیسازی اورانیوم باشد- سر تکتکمان داد میزدند و سه سال بعدش جلسات را ادامه دادم تا بفهمم آیا فقط نسل ما اصل نیست که اینطوری با ما رفتار میشود؟
@chelcheraghmag
✨✨
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
#خیام
🎧ساز و آواز ماهور
🎶آواز: #محمدرضا_شجریان
🪕تار: بهروز همتی
🎼کمانچه: سعید فرجپوری
🎵بربط: محمد فیروزی
➖کنسرت یونسکو | سپتامبر ۱۹۹۹
«خانهی شجریان»
💫۲۸ اردیبهشت، بزرگداشت عمر خیام نیشابوری
@chelcheraghmag
✨✨
🎧گله دارم
🎙خواننده: #اهورا_ایمان
🖋ترانه و آهنگ: اهورا ایمان
🎶تنظیم: هومن نامداری
🎻کمانچه: احسان نیزن
🎼میکس و مستر: طویجان
#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
🔹جنایت بیدقت
✍مریم عربی
📌«خون تازه» در رگهای «دکستر»
@chelcheraghmag
▫️
💢گزارشی عبرت آموز ببینید از محکومینی که خودشان مقصر گناهشان نیستند اما تاوان یک اشتباه بزرگ را می پردازند...
🎤📺
📍پ.ن. به نیت کم کردن زحمت صدا و سیما و خرج نکردن پول مردم برای تولید گزارشهای مشابه.
#چل_سی
@chelcheraghmag
💠زادن زال
✨نگاری چو خورشید گیتی فروز
✨بچهره چنان بود بر سان شید
✨ولیکن همه موی بودش سپید....
💫📚براساس داستان #زال از #شاهنامه
🪕🌿اجرای ارکستر بزرگ سیمرغ
🔹🔹🔹🔹
🔅اثری از: #حمید_متبسم و #همایون_شجریان
🗂 آلبوم: سیمرغ
🎼آهنگساز: #حمید_متبسم
🎻نوازندگان: پاشا هنجنی، سینا جهان آبادی، سینا اعلم، مسلم علیپور، سهیل صادقی، علیرضا دریایی، بهنوش بهنام نیا، رضا آبایی، شیما شاه محمدی، سمانه باروتی، حامد افشاری، بیتا قاسمی، پویا سرایی، آزاد میرزاپور، پدیده احرار نژاد، پویان بیگلر، سیاوش برهانی، سحر سخایی، میلاد علیپور، علی پژوهشگر، مرجان راوندی، مسعود عابدینی، آوا ایوبی، جلال امیر پور سعید، ترگل خلیقی، سینا خشک بیجاری، افشین بابایی و مجید وطنیان
🎛میکس و مسترینگ: ارد انزابی پور
🎤کر سوپرانو:
سایه سدیفی، گلاره وزیری زاده، سعیده قاضی
🎤کر تنور:
مازیار یونسی، نیما خادم لو، مهیار طهماسبی
#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
✨✨✨
#ایرج_پزشکزاد از عشق و علاقهاش به #زبان_و_ادبیات_فارسی میگوید...
✍️شما خودتان چند زبان میدانید؟ در کارهایتان ردی از زبانهای متفاوت هست!
🎤من زبان فرانسه میدانم فقط. مقداری هم آلمانی. کمی هم انگلیسی. زبانی که میدانم و خواندم و میتوانم بخوانم و بنویسم، البته تا وقتی که چشمهام اینطوری گرفتار نشده بود، فرانسه بود. الان گرفتاری چشم دارم و دیدم برای خواندن و نوشتن از بین رفته. جلو پایم را میبینم.
✍️دوستان شما میگفتند آقای پزشکزاد میگوید اگر من روزی ۵ دقیقه فارسی حرف نزنم، حالم بد میشود، آِیا این درسته!
🎤بله این راست است. من زبان فارسی را عاشقم. عاشقم به زبان فارسی و ادب فارسی. بزرگترین غصهام الان این است که زبان فارسی دیگر نمیتوانم بخوانم. سالهای سال هر صبحبهصبح با شاهنامه شروع میکردم و با حافظ تمام میکردم روزم را. الان دیگر نه. گرفتاری من این است.
✍️مصاحبه: سهیلا عابدینی
#چلچراغ_شماره_776 🍃
(بخش پنجم)🎤
📌۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت زبان و ادبیات فارسی
#ایرج_پزشکزاد 🤍
#داییجان_ناپلئون 📘
#زبان_و_ادبیات_فارسی📓
#شاهنامه📙
#حافظ🗞
#زبانهای_خارجی✍️
@chelcheraghmag
مرثیهای برای #فروغ_فرخزاد با صدای احمد شاملو بر تصاویری از تشییع پیکرش...
@Chelcheraghmag
با «چشمهایش» جای پای زن در میانه داستان ایرانی محکم شد.
بیست و یکم بهمنماه #سالمرگ خالق «چشمهایش» #بزرگ_علوی ست.
@chelcheraghmag
" تئاتر به طرز بی پایانی مجذوب کننده است ، چرا که بسیار اتفاقی است . تئاتر بسیار شبیه زندگی است ."
امروز یازدهم فوریه #سالمرگ #آرتور_میلر نویسنده و نمایشنامه نویس آمریکایی است .
@Chelcheraghmag
به مناسبت هفتاد سالگی « پایان رابطه» گراهام گرین
📝ابراهیم قربانپور
@chelcheraghmag
🔸خوب، اصلاحطلب، زشت
✍ابراهیم قربانپور
زمانی که ما بچه بودیم، یک جوکی خیلی رایج بود. میگفتند به یک بنده خدایی گفتهاند کاری کن این شیر از قفس بیاید بیرون. طرف هر چه زور زده بود، کاری از پیش نبرده بود. دست آخر روی زمین نوشته بود «توی قفس». توی قفس نوشته بود «بیرون قفس». و به این ترتیب، کاری کرده بود که شیر بیرون قفس باشد.
حالا این نیروهای جناح اصولگرای کشورمان هم ظاهرا تصمیم گرفتهاند از همین فرمول استفاده کنند. به این ترتیب که اسم هر چیزی را که از آن خوششان نمیآید، میگذارند اصلاحطلب و اینطوری اصولگراها از همه اتهامات مبرا میشوند.
هفته قبل فیلمی منتشر شد از تلاش اکشن نماینده بروجرد برای فراری دادن برادرش از
دست پلیس. بعدا که معلوم شد خانم نماینده قبلا هم خیلی کمکحال اخوی عزیزش بوده است، رسانههای اصولگرا تصمیم گرفتند ایشان را به لقب «نماینده اصلاحطلب بروجرد» ملقب کنند.
البته یکسری فیلم هست که ایشان را در حال رأی جمع کردن برای ابراهیم رئیسی نشان میدهد،
منتها شما نفوذ را اصلا دستکم نگیرید. اصلا.
📌منتشر شده در شماره ۸۵۸ مجله چلچراغ.
#ری_رادیو_چل
@chelcheraghmg
✨✨✨
«بهترین لحظات زندگی یه جایی بوده که خندیدی از ته دل...
و من خوشحالم که همیشه به طنز مسلح بودم.»
🌱۳۰ اردیبهشت زادروز #احمد_رضا_احمدی است.
🎞ویدیو: قسمتی از گفتوگوی چلچلراغی #سهیلا_عابدینی با استاد #احمدرضا_احمدی
@chelcheraghmag
🍓توتفرنگیهای وحشی
✍مریم عریی
۱۲ تا شمع تولد را تندتند و پشتسر هم فوت میکنم. بابا میپرسد:«آرزو کردی؟» سر تکان میدهم که یعنی کردم. چشمهای بادامی پسرعمو از پشت عینک تهاستکانی خیره نگاهم میکند. میخندد و موقع خندیدن دهانش آنقدر گشاد میشود که کل ردیف دندانهای سفید و کج و کولهاش یکجا میافتد بیرون. سرم را میاندازم پایین و زل میزنم به کیک نسکافهای. حتما کل شهر را زیر پا گذاشته تا برایم کیک نسکافهای با روکش توتفرنگی و شاتوت پیدا کند؛ ترکیب ناجوری که به قول بابا توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود. میتوانم قیافه سیاهسوختهاش را تصور کنم که قایمکی و دور از چشم من توی آشپزخانه تندتند ۱۲ تا شمع باریک را چپانده روی کیک و دل توی دلش نبوده تا توی یک لحظه طلایی که سرم گرم تماشای تلویزیون است، با همدستی بابا غافلگیرم کند.
از وقتی یادم میآید، پسرعمو با دست و پای دراز و موهای فرفری دوروبرم میپلکیده. از همان اول پسر نداشته بابا بوده و با ما خانه یکی. برعکس بقیه پسرعموها بعد از قد کشیدن و ریش و سبیل درآوردن هم پایش از خانه ما بریده نشد و به قول بابا نیفتاد دنبال رفیقبازی.
همین شد که بیشتر از قبل توی دل بابا جا خوش کرد و شد عضو سوم خانواده دونفره ما. آخر هفته و عید و تولد و تعطیلی و وقت و بیوقت، مینشیند ور دل بابا و از پشت عینک بزرگ تهاستکانی زیرزیرکی نگاهم میکند. پسر نداشته باباست، اما برادر نداشته من نیست. نمیدانم تقصیر مدل خندههایش است، یا صدای دورگه خندهدارش، یا نگاههای زیرزیرکیاش. اتاق تاریک است. بعد از اجرای نقشه دونفره و صحنه مسخره غافلگیری، یادشان رفته چراغها را روشن کنند. بابا توی تاریکی شمعهای آبشده را با دقت از روی توتفرنگیها پاک میکند و یک برش بزرگ کیک را با چند تا توتفرنگی گنده برایم میگذارد توی بشقاب. دلم میخواهد یک تکه بزرگ کیک را با توتفرنگی درشت رویش درسته بچپانم توی دهانم، اما از نگاه خیره پشت عینک خجالت میکشم. کاش به بابا بگویم آرزو کردم تولد ۱۳ سالگیام فقط خودم باشم و خودش. آرزو کردم پسرعمو صبح تا شب و وقت و بیوقت بیفتد دنبال رفیقبازی و دوروبر ما نپلکد. من از برق دندانهای سفید و کج و کوله توی تاریکی میترسم.
حیف توتفرنگیهای درشت روی کیک نسکافهای است که زیر نگاههای زیرزیرکی، توی دهان آدم تلف شود.
#اینستادرام
@chelcheraghmag
✨✨
▪️استاد #عثمان_محمدپرست از استادان دوتار نوازی خراسان، صبح امروز درگذشت.
🖤🖤
➖ویدیو: اجرای زنده دوتار نوازی استاد #عثمان_محمدپرست در برنامه چشم شب روشن
@chelcheraghmag
🌊🌊🌊
🔹دریا کجاست؟
#گروه_چارتار
🎙خواننده:
#آرمان_گرشاسبی
🖋ترانه سرا:
احسان حائری
🎼آهنگساز:
آرش فتحی
🎶تنظیم کننده:
آیین احمدی فر
#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
▫️
🔸زخمی از دیار سالارها
✍ابراهیم قربانپور
اولا که خیلی مبارک قائمشهریها باشد قهرمانی جام حذفی. ما که خیلی کیف کردیم وقتی دیدیم یک تیم این همه هوادار وفادار دارد و بیشتر ذوق کردیم وقتی دیدیم هوادارانش توی خیابان چه جشن بزن و بکوبی راه انداختهاند. فقط این وسط یک چیز را خیلی ملتفت نشدیم. آن هم اینکه چرا سالار عقیلی رفته بود توی رختکن نساجی داشت سرود ایران میخواند. نکند وقتی ما حواسمان نبود، اراک از مملکت جدا شده و آلومینیوم
الان مال کشور بیگانه است؟ یا نکند از این به بعد هر تیمی برنده شد، اسم آن تیم میشود ایران؟ الان با این حساب تیم آلومینیوم را که باخته، باید اسیر بگیریم؟ یا چی؟ یا مثلا شاید همین که یک فهرست از خوانندههای مملکت منتشر کنیم که
فکر نکنند فقط همین یک نفر سالار در این مملکت چهچهه بلد است، کفایت میکند؟
#ری_رادیو_چل
@chelcheraghmag
✨✨✨
➖کدام یک از ما آیدینی پیشرو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانهاش در آوردهایم، به قتلگاهش بردهایم و با این همه او را جستهایم و تنها و تنها در ذهن او زنده ماندهایم. کدام یک از ما؟
#عباس_معروفی
#سمفونی_مردگان
#زادروز🌱
🎞ویدیو: بخشی از متنخوانی کتاب #سمفونی_مردگان و صحبتهای #عباس_معروفی درباره این کتاب.
@chelcheraghmag
🎧 شب، من، تهران ✨
🔥🎼 کمانچه: بهزاد حسنزاده
🌃 #موسیقی_شبانه
🌔@chelcheraghmag
🔸آیین غافلگیران
✍محمدعلی مومنی
غافلگیر کردن یا شگفتزده کردن دیگران(سورپرایز) در مناسبتهایی مثل تولد، سالگرد ازدواج، سالگرد آشنایی و... مدتهاست لو رفته! دیگر تقریبا همگی در یک وضعیت نمایشی هستیم، با قراردادهای خاص نمایشی! گروهی از بازیگران نقش نقشهریزها را بازی میکنند و کسی یا کسانی هم با آگاهی از اینکه با چه مناسبتی روبهرو هستند و با شناخت از افراد پیرامون و خلقیات آنها، تا حدودی، احتمال میدهند که همین روزها قرار است «غافلگیر» شود!
ما با کسانی روبهرو هستیم که هر سال «غافلگیر» یا «شگفتزده» (سورپرایز) میشوند و به آن عادت کردهاند و از رو نمیروند! بر اساس همان قراردادهای نمایشی بازی را ادامه میدهند که «آه! خدای من! غافلگیر شدم! چقدر غیرمنتظره بود!» و جیغ میکشند و دست جلو دهانشان میگیرند و با چشمان درشت نقش آیینیشان را به خوبی ایفا میکنند که اگر نکنند، به او «بیاحساس» و... میگویند.
احساس طبیعی و واقعی کار خودش را خوب میداند. نمیشود کسی با یک خرس روبهرو شود و بیاحساس بماند و نترسد و نگریزد. نمیشود کسی به شما تنه بزند و احساستان عمل نکند و خشمتان بروز پیدا نکند. نمیشود دوستی را بعد از سالها غیرمنتظره ببینید و به وجد نیایید. غافلگیر یا شگفتزده کردن دیگران آنقدر تکرار
شده که دیگر کارکرد اصلیاش را از دست داده و نخنما شده. حالا تبدیل به یک آیین شده. مثل همه آیینهای دیگر دارای زمان مشخص با قابلیت تکرارشوندگی.
«آیین» امر غیرمنتظره نیست که در آن غافلگیر شوید. آیین یک نمایش است.
ما چون در بطن این دگرگونی و تبدیل حادثه به آیین بودهایم، متوجه پایان آن نشدهایم. مثل وقتی که از جنگل عبور میکنیم و درختها رفتهرفته کم تعداد میشوند و به پایان میرسند و ما نمیدانیم کی تمام شد. اینجا دیگر بیابان است. اینجا هم نمیدانیم دیگر غافلگیری در کار نیست. اما با همان واکنشهای یک حادثه غیرمنتظره، در دل یک آیین تکرارشونده، نقش انسان غافلگیر را بازی میکنیم و ابراز شگفتزدگی میکنیم.
مثل اینکه از جنگل عبور کرده باشیم، اما همچنان ابراز احساسات میکنیم به درختهایی که دیگر پیرامون ما نیستند. حتی پیاده شویم و در سایه درختی که نیست، ساعتی بیارامیم!
احساس ما جا مانده و این جاماندگی احساس فقط برای آیین «غافلگیر – شگفتزده کردن» نیست. با همه تغییرات شگرف بهوجود آمده در دنیا، هنوز پرشمار رفتارهای ما پا در چند دهه قبل دارند. نوع ادبیات و رفتار ما در استفاده از خودرو و تلفن، دستکم در جامعه ما، در دهههای پیشین جا مانده است. جهان هر روز از عجایب و شگفتزدگی تهی میشود و علم دخلش را میآورد.
حالا با ابزارهای فناورانه مثل گوشی دیگر عجیب نیست که کسانی روز تولد شما را بدانند و با کیک تولد پشت در خانهتان باشند. این نمایشی است که همه، ناخوانده، داستانش را میدانیم. آیین غافلگیران که آن سوی در خانه، چشمانتظارش ایستادهاید!
📌منتشر شده در شماره ۸۵۸ مجله چلچراغ.
@chelcheraghmag
✨✨
🔹خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست
🔹کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند
🔹بپویید کاین مهتر آهرمنست
جهان آفرین را به دل دشمن است...
🎞ویدیو: شاهنامه خوانی #شهرام_ناظری
💫💫 ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم #فردوسی
@chelcheraghmag
✨✨
🎧عمو زنجیر باف
🎙خواننده: #محسن_چاوشی
🖋شعر: #حسین_پناهی
🎹پیانو: توحید نوری
🎸گیتار الکتریک: عادل روحنواز
🎼آهنگ، تنظیم، میکس و مسترینگ:
#محسن_چاوشی
🌃#موسیقی_شبانه
🌗@chelcheraghmag
قسمتی از برنامه رادیویی که 25 بهمن ماه یک روز پس از درگذشت #فروغ_فرخزاد از رادیو تهران پخش شد
سالمرگ فروغ
@Chelcheraghmag
بخشی از نمایش «مرگ فروشنده » به کارگردانی اکبر زنجان پور
بنیاد نمایشنامه ی «مرگ فروشنده» زندگی مردی است که به قول خود میلر«بر نیرو های زندگی نظارت و اختیاری ندارد.»
#آرتور_میلر
@chelcheraghmag
🎼 #با_هم_میشنویم
بخشی از آهنگ"مدهوشی"
آلبوم:"sing me home"
با اجرای گروه #جاده_ابریشم
برنده جایزه گرمی 2016
با حضور: #کیهان_کلهر
@chelcheraghmag
در این ویدئو #جک_لمون با طنازی همیشگیاش قطعهای را با پیانو مینوازد
@Chelcheraghmag