chizhaeihast | Unsorted

Telegram-канал chizhaeihast - چیزهایی هست که نمی‌دانی!

-

این‌‌جا تکه هایی از من -نگاهم- هستند، و زمانی که به خودم یا آدم‌ها فکر می‌کنم به واژه تبدیل میشوند. من؟ اسمی که همیشه در قدرِ مطلق بود! |#زهره_احمدی| https://t.me/BiChatBot?start=sc-418361104

Subscribe to a channel

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

@purplecamomile💜

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

#نوشته_ها
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

دارم امشب رو یه پروژه‌ی عکاسی پرتره فکر و برنامه‌ریزی می‌کنم؛ پس فردا با چند نفر قرار دارم و برای هرکدومشون پر از ایده و فکرم.

ازتون کمک می‌خوام،
می‌خوام خواهش کنم برام یه سری واژه بفرستید. واژه‌هایی مثل امید، غم، شوق،...
واژه هایی که یک حس، یا یک اتفاق رو روایت کنن؛ و من تلاش‌م رو می‌کنم تا پس فردا که روز عکاسی‌ه، این واژه‌هارو بتونم توی عکس‌هام بهتون انتقال بدم.🌱
-زهره

/channel/BiChatBot?start=sc-418361104

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

کاش می‌شد فکرم را برایت بفرستم که یک روزِ تمام پر از تو بوده است...
-آلبر کامو

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

به تنهایی معتاد شده بودم.
تنهایی چیزی نبود که به آن افتخار کنم، اما وابسته‌اش شده بودم و تاریکی داخل اتاق، برایم مثل نور آفتاب بود.
-چارلز بوکوفسکی

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

#نوشته_ها
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

وقتی رفت، مثل این بود که درخت به برگ‌هایش بگوید: من رفتم!

برتولت برشت
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

+ امروز فهمیدم که افغان ها به پدر میگویند "قبله گاه" و الحق که چه واژه ی زیبا و پر معناییست.

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

حفظ کنم
برای تمام
باقی عمرم
#پست_جدید 🌱

https://www.instagram.com/p/CLmPh5IhVyg/?igshid=1bj7tdrqpn44q

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

و درمورد این‌که کجا کار می‌کنم؟

اگر دوست دارید بهتون معرفی کنم بهم بگید، حتما براتون صادقانه-مثل همیشه- تجربیاتم رو می‌گم و نقاط قوت این مجموعه رو باهاتون درمیون میذارم‌.🌱
در کل اگر دوست داشتین چیزهایی رو که خودم تجربه‌شون کردم و ازشون راضی بودم یا نبودم رو براتون تعریف کنم بهم بگید.
-زهره

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

یه عالمه سوال پرسیدید. چشم می‌گم براتون
منتظرم همه‌ی سوالا بیاد که تو یه پیام خلاصه و مفید براتون توضیح بدم🌱

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

@purplecamomile💜

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

چقدر سکوتت آشناست.
ما در کدام تنهایی باهم بوده‌ایم؟

#آبی_یواش
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

صدای موزیک رو زیاد می‌کنه، زیر لب می‌خونه:
«بری، زودی می‌پوسی و می‌پوسم...» و عکس‌ ادیت می‌زنه.🌱

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

‏-خوابی؟
+مرا مِترساند!
-کی؟
+جدایی..

درچشم باد
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

یکبار هم به من گفت: «عزیزترینم»!
تا آن زمان هیچ واژه‌ای نتوانسته بود تا این حد برایم جاودانه بماند و کلمات فقط مشتی کلمات بودند در اقتضای زمان و مکانی محدود. ولی «عزیزترینم...!» فکرش را بکنید که در میان تمام عزیزانی که دارد، تو، «ترینِ» آنهایی! این یعنی مرا کاملا آزاد و شرافتمندانه دوست می‌داشت آن‌هم در کمالِ دارایی نه از روی ترس و تنهایی‌اش.

#حمید_جدیدی
@majnonebidel

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

پروژه‌ی امروز تموم شد، خسته‌ترینم و هنوز نرسیدم خونه. ممنونم از تک تکتون. صدها پیام گرفتم و الان کلی ازم پرسیدین که نتیجه‌ش‌ چی شد؟ حتما اینستاگرام منتشر کنم اول با شما درمیون میذارم.🌱
-زهره

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

#موسیقی_فیلم قصّه پریا
@purplecamomile💜
#بی‌کلام

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

می داند که من دیوانه‌ وار دوستش دارم و حتی اجازه می دهد از این عشق سودایی برایش حرف بزنم، و البته هیچ چیز بیش از همین آزاد گذاشتن من که بی هیچ مانعی یا ملاحظه‌ ای از عشق خود با او حرف بزنم گواه نفرتش از من نیست، یعنی می‌ خواهد به زبان بی زبانی به من بگوید که: "احساسات تو نسبت به من به قدری در نظرم ناچیز است که هیچ فرقی نمی کند که درباره‌ ی چه چیز با من حرف میزنی یا نسبت به من چه احساسی داری"
قمارباز/داستایوفسکی

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

هر یک از ما، آهنگ رنج کشیدن ِ خود را دارد.

-رولان بارت
@sormeeiiii

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

#نوشته_ها
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

گفت: «برمی‌گشت هم، دیگه فایده‌ای نداشت؛ چون من به دل‌تنگی عادت کرده بودم.»
-علی‌ سلطانی

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

چند سال قبل کسی تعریف می کرد: «وقتی پدرم نفس های آخرش رو می کشید کنارش بودم. صدام کرده بودن که بیام و کنارش باشم. دستش گرم بود، هنوز گرم بود. دستش رو گرفتم. خیلی محکم. چشمامو بستم و سعی کردم همه ی گرمی دستش رو جایی از حافظم نگه دارم. حفظ کنم گرمای دستش رو برای روزایی که نیست، برای همه ی باقی عمرم.»

بعدها جمله ی «حفظ کنم برای باقی عمرم» رو جایی عمیقا درکش کردم. روزی که بعد چند سال باید با یک نفر خداحافظی می کردم. تصمیم اون بود. بارها خداحافظی کرده بودیم از هم، ولی این آخری فرق داشت و من، تا آخرین لحظه باور نمی کردم.

وقتی فهمیدم تصمیمش جدیه، به ناچار و برای آخرین خواهش، ازش خواستم که بغلش کنم. مگه چقدر میشه بغل کردن کسی رو طولش داد؟ تاحالا آدمها تو آغوش کسی پشیمون هم شدن؟
«حفظ کنم برای باقی عمرم» رو اون لحظه چشیدم.
صورتش اون طرف صورت من بود، اما می تونستم بفهمم که غمگین نیست. یا اگر هست فراریه از غم. سعی کردم حفظ کنم همه ی گرمای آغوشش‌ رو، برای همه ی باقی عمرم و بعد از جلوی چشمام دور شد و رفت.

دلم میخواد برم و کسی که چند سال قبل اون حرفو‌ بهم‌ زد پیداش کنم. ازش بپرسم تو خواستی حفظ کنی اما چقدر گرمای دست پدرت تو حافظت موند؟ ازش بپرسم این حفظ کردن ها فراموشی هم دارن؟
متوجه شدم دست کس دیگه ای رو گرفته. نمی دونم درست باشه من این چیزها رو از اون حفظ باشم...

#امیرعلی_ق
@Amiralichannel

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

تو اما وارد رگ‌هایم شدی و همه چیز تمام شد؛ و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم..
غسان کنفانی
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

🌱خلاصه‌ی سوالاتی که پرسیدین:
از چندسالگی رفتی سرکار؟ چجوری اعتماد به نفسش رو پیدا کردی؟ چطوری اراده‌ش رو داشتی؟ کارت رو دوست داشتی یا مجبور شدی دوستش داشته باشی؟ رفتی سر چه کاری؟ باوجود این‌که دانشجویی رفتی؟کارتون درحوزه تصویره؟ چه‌طوری شروع کردین؟ چه‌طور به خودت ثابت کردی؟ ترس از اینکه بری و نشه رو نداشتی؟


بااجازه‌تون می‌خوام براتون یکم‌مفصل تعریف کنم؛ اگر تو اینستاگرام داشته باشید من رو می‌دونید که من عکاسی می‌کنم، علاقه داشتم از سال‌ها پیش، هر روز عکس می‌دیدم، می‌خوندم راجبش، از وقتی که دوربین نداشتم عکس ادیت می‌زدم و با نور و رنگ‌ها بازی می‌کردم تا اون چیزی که توی ذهنمه خلق شه. دلم می‌خواست اون‌جور که دنیا رو می‌بینم بقیه هم ببینن.
شروعِ کارم از دوستام شروع شد؛ عکاسی می‌کردم براشون و گاهی هم کسب درامد، اما درامدی که قطعا به انرژی و تجهیزاتی که برای این کار صرف می‌کردم نمی‌خورد، اما عاشقش بودم‌.
بعد یه مدت دیدم این‌طوری نمی‌شه، وقتی بخوای صرفا مطابق خواسته‌ی مخاطبه‌ت‌پیش بری، از خودت و هدفت دور می‌شی، و من صادقانه با هرنوع عکاسی‌ای کیف نمی‌کنم؛ رفتم دونه دونه دنبال یه سری آشناها و دوستا، کسایی که از قبل برای چهره‌شون، برای حسشون ایده‌ها داشتم، گفتم میای ازت عکس بگیرم؟ شروع کردم رایگان ازشون عکس میگرفتم و فارغ از بحث درامد کیف می‌کردم. یه سریاشو تو پیج گذاشتم. مابقی‌ش رو نه. چرا؟ اعتماد به نفس‌م!

تیرماه بود که یادم اومد یکی از دوستام یه استودیو رو معرفی کرده بود و بهم گفت این‌جا استودیوی عکاسی فیلم‌برداری عروس‌ه، تیمشون خیلی قویه و همه‌ی کادرشونم خانومن. می‌خوای بری ببینی چطوریه؟ می‌دونستم هدف من ژست و پز دادن با آدم‌ها نیست، می‌دونستم هیچ‌وقت شاید به این حیطه فکر هم نکردم اما با یه عالمه تردید تماس گرفتم با صاحب استودیو حرف زدیم و قرار گذاشتیم تا یک روز برای مصاحبه برم استودیو. یک ساعت زودتر رسیده بودم و تو پارکی که اون‌جا بود قدم میزدم و فکر می‌کردم که من چی می‌خوام؟ مصاحبه به خوبی گذشت و شرایط رو برام توضیح دادن، شرایط آسون نبود اما می‌دونستم از پسش برمیام؛ جز یه چیز! توی حرفاشون بهم گفته بودن که یه کاراموز دیگه هم اومده و شما بیاید تا ببینیم درنهایت اگر خودتون رضایت داشتین با یکیتون که راضی‌تر بودیم ازش همکاری‌مون رو ادامه بدیم‌.
همین جمله کافی بود که دلم بخواد یه بهونه‌ی مسخره بیارم و بگم من برنامه م ریخت به هم و نمی‌رسم بیام! آخه من اصلا ادم رقابت نیستم؛ خودم رو تا جایی که میشد همیشه از رقابت دور نگه داشته بودم. نه که از پیشرفت بدم بیاد نه، آدمی‌م که از یه گوشه مسیر خودمو میرم و اگر بفهمم توی این راه دارم بابقیه مقایسه می‌شم خودمو می‌‌کشم کنار. بعدها شاید دراین مورد براتون خاطراتی رو گفتم.

خلاصه من از فردای اون روز به عنوان کاراموز و دستیار عکاس مشغول شدم به کار. باید ۳ ماه می‌گذشت تا هم تیم مجموعه و هم من ببینیم که میتونیم ادامه بدیم یا نه؟ من جنبه‌ی رقابت، جنبه‌ی باخت و جنبه‌ی مسابقه‌رو ندارم. بارها با خودم فکر می‌کردم اگر بگن برو چی؟ اگر به اندازه‌ی کافی خوب نباشم چی؟ اون‌وقت جواب خودمو چی بدم؟ انگار حالا دیگه فقط نباختن خودم جلوی خودم مهم شده بود. این‌که یکی از این شب‌ها که دارم برمی‌گردم از دفتر از خودم راضی باشم.
سه ماه گذشت و من هرروز بیش‌تر از دیروز به دوچیز پی بردم، یک این‌که چقدر تیمی که باهاش کار می‌کنم حرفه‌ای‌ه، به قدری که اواخر اون سه ماه باخودم فکر می‌کردم حتا اگر موندنی هم نشم برام خیلی چیز بزرگی بوده که بااین افراد کار کردم. دو اینکه چقدرها همکار خوب توی روند اعتماد به نفس داشتن توی محیط کار، تلاش کردن و انگیزه داشتن مهمه.

بله عزیزانم؛ من بعد از سه ماه اون‌جا موندگار شدم و هرروز چیزهای بیش‌تری یاد گرفتم، اون شبی که باماشین تو اتوبان امام علی گیر کرده بودم و لب‌خند روی لبام بود رسید. اما فهمیدم اون نگاهی که ما آدم‌ها از بیرون به شغلی داریم کیلومترها متفاوته با واقعیت اون حرفه. اون زهره‌ای که می‌خواست عکاس شه حالا داره طراحی می‌کنه. نه که دیگه عاشق عکاسی نباشه، اما فکر می‌کنه چیزی که آدم عاشقشه، حیفه تبدیل شه به وظیفه، حیفه از تقدسش کم شه، حیفه یه روز خسته شی ازش. نذاشتم و نخواستم تصویر ذهنی‌م از شغل ایده‌الم خراب شه.‌اجازه میدم این شغل ثابتم نباشه، اما چیزی باشه‌که به ذوق هر دفعه که می‌خوام برم عکاسی مثل روز اول تک تک جزئیات رو بررسی‌کنم و از‌خروجی کارم لذت ببرم.

درمورد اعتماد به نفسم؟ هنوز اعتماد به نفسم بالا نیست. کمه و بابت این قضیه هم خودم رو اذیت میکنم هم ادم‌های نزدیکم رو؛ اما واقعا محیط کار و انگیزه و کمکی که اطرافیان می‌کنن به آدم خیلی روی این قضیه موثره.

و درمورد تایم کاری هم بله من دانشجوام و خب بصورت مجازی سر کلاس‌هام حاضر می‌شم.

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

باورم نمی‌شه ۴ ماه دیگه می‌شه یک‌سال از روزی که تصمیم گرفتم به طور منظم برم سرکار و ۳ماه ونیم کاراموز بودم. چون آدمی با اعتماد به نفس پایین‌م فقط می‌خواستم به خودم ثابت کنم می‌تونم. و تونستم. این چند ماه اندازه‌ی چندسال پیشرفت کردم.
شروع کنید رفقا. از یک‌جایی محکم شروع کنید.
-زهره

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

می‌بایستی در این زندگی نزدیک او بوده‌باشم‌. هرگز نمی‌خواستم اورا لمس کنم؛ فقط اشعه‌ی نامرئی که از تنِ ما خارج و به هم آمیخته می‌شد کافی بود.
-بوف‌کور
صادق هدایت

@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

"انا لله"...
من مالِ توام یعنی؟...

#واژه_ها
@chizhaeihast

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

@purplecamomile💜

Читать полностью…

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

به همه‌ی روش‌ها دوستت داشتم و اولین‌ش سکوت بود.
-محمود درویش

#آبی_یواش
@chizhaeihast

Читать полностью…
Subscribe to a channel