ارتباط کلامی و غیر کلامی اصول مذاکره شخصیت و روابط انسانی انگیزش هوش هیجانی مدیریت و Leadership روانشناسی کاربردی ارتباط با مدیر کانال: https://t.me/AdelChaichian
"خرد انسان در سر اوست، نه در سن او"
- ضرب المثل آزربایجانی
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
اگر در حال بهتر شدن نیستی، در واقع تو در حال بدتر شدن هستی !
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
🎯 هنر ایجاد تعادل بین تناقضها و مدیریت آن
| کالین پرایس
🔸من اغلب از راهبران کسبوکار سه سوال ساده میپرسم. ده فرصت جالب توجه و ارزشافزای شرکت شما کدامند؟ ده نفر از بهترین افراد شما چه کسانی هستند؟ چه تعداد از این ده نفر در ده فرصت شغلی مهیج که ایجاد کردهاید، مشغول به کارند؟ بدون شک، این تمرین سختی است. اما پاسخ آخرین سوال - که عموما بیش از شش نفر نیست - معمولا با نوعی سرخوردگی بیان میشود که نشان میدهد دستیابی به تراز سازمانی برای مدیران ارشد چقدر دشوار است.
🔹چیزی که این مشکل را به چالش تبدیل میکند، وجود تناقضاتی است که بسیاری از آنها ریشه در بیقاعدگی و غیر قابل پیش بینی بودن رفتار انسان و چگونگی عملکرد واقعی یک سازمان دارند. اینکه فکر کنیم منطق اقتصادی بر محیط کار حاکم است، بسیار جذاب به نظر میرسد، اما در واقعیت اینطور نیست.
🔹میخواهم بر سه تناقض که طبق تجربه من، هم به شدت چشمگیر و هم رفع آنها کاملا دشوار است، متمرکز شوم. اول اینکه در سازمانهایی که برخی امور را ثابت و پایدار نگه میدارند، تغییر راحتتر و سریعتر رخ میدهد. دوم اینکه اگر سازمانها به کارمندان خود اختیار بدهند و همزمان آنها را کنترل کنند، احتمال موفقیت آنها افزایش مییابد. سوم اینکه آن دسته از فرهنگهای کسبوکار که ثبات را (مثلا در کیفیت خدمات و محصولات) به درستی تشویق میکنند نیز باید برای گونههایی از تغییرپذیری - و حتی شکست- که با نوآوری و آزمایش همراه است، آماده باشند.
🔹اقدام برای کنترل کردن این تناقضات برای مدیرانی که تلاش میکنند کارمندان و اولویتهای خود را در تعادل نگه دارند، آن هم زمانی که وجود تغییرات فرهنگی و مدیریتی گاهی اوقات ضروری به نظر میرسد، ارزشمند است. درست مانند یک بازیگر سیرک که ماهرانه بشقابها و جامها را میچرخاند تا آنها را صاف و در حرکت نگه دارد، بسیاری از مدیران ارشد هم باید دائما میانجیگری کنند تا مشوق رفتارهایی باشند که یک سازمان را با اولویتهای اصلی آن همسو میکند.
📌 تغییر و ثبات
بدیهی است تغییرات سازمانی، در پاسخ به خواستههای نوظهور مشتریان، مقررات جدید و تهدیدات رقابتی تازه اغلب ضروری است. اما تغییر پیوسته یا ناگهانی، به طور یکسان برای شرکتها و افراد، عامل بیثباتی و آشفتگی است.
📌کنترل و توانمندسازی
همه سازمانها حداقل به یک آستانه کنترل نیاز دارند تا صاحبان کسبوکار را به کسانی که مسوولیت اجرای اهداف سازمان بر عهده آنان است، متصل کند. شرکتهایی که مکانیزمهای اجرای نظم و انضباط، استانداردهای مشترک و انطباق با ضوابط بیرونی را نادیده میانگارند، خود را به مخاطره میاندازند.
📌پایداری و تغییرپذیری
تولید محصولات باکیفیت بالا و عرضه به موقع آن به مشتریان و با همان سطح از سازگاری در هر نقطه از زنجیره ارزش، برای موفقیت در بسیاری از صنایع، امری مهم است. تغییرپذیری کاری وقت گیر و بیهوده است، حتی اگر به احتمال بیتفاوت شدن مشتریان اشارهای نکنیم. بنابراین اکثر سازمانها رفتارهایی را که به تغییرپذیری حمله یا آن را حذف میکنند، میستایند.
- آکادمی مدیریت
- انجمن مدیران
🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌿🌿🌿
کلید موفقیت شکست سنگین خوردن است.
- توماس واتسون، رئیس IBM
🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌿🌿🌿
اگر از من - با همین سواد ناقص و درک اندکی که از تفکر سیستمی دارم - بپرسند که مفاهیم کلیدی تفکر سیستمی را در چند جمله بگو، قطعاً یکی از جملههای انتخابیام این است که «جادهی جهنم را با نیتهای خیر سنگفرش کردهاند.»
این جمله در زندگی فردی، روابط خانوادگی، مدیریت کسبوکارها و سازمانها و حتی سیاستگذاری کلان در کشورها کاربرد دارد.
نمونههای بسیاری را میتوانید پیدا کنید که فرد یا افرادی، با نیت خیر تصمیمی گرفتهاند و اقدامی انجام دادهاند، اما در نهایت آن تصمیم و اقدام، دقیقاً بر ضد خواسته و هدف اولیهی آنها عمل کرده است.
مثال کلاسیک این ماجرا، اثر مار کبرا است که حتماً شنیدهاید. مقامات محلی دهلی، برای اینکه مشکل حضور مارها در شهر را حل کنند، به مردم برای گرفتن و کشتن مار، جایزهی نقدی میدهند. مردم در این میان، به نتیجه میرسند که «پرورش مار» میتواند کاری درآمدزا باشد و تعداد مارها از قبل هم بیشتر میشود.
اما مصداقهای این قاعده بسیار متنوعترند:
خانوادهای که با استفادهی گسترده و بیمنطق از کلاسها و معلمهای خصوصی، مانع رشد مهارت «خودآموزی» در کودک میشود.
والدینی که با حمایتهای بیمنطق و یا اعمال کنترلهای افراطی و طولانیمدت، مسیر استقلال فرزندان خود را طولانیتر کرده و مانع پرورش قدرت تحلیل و تصمیمگیری و انتخاب آنها میشوند.
مدیری که کارمند ناتوان را از سر ترحم نگه میدارد و کنار نمیگذارد و با این ترحم بیپایه، کل تیم را با مشکل مواجه میکند.
قانونگذارانی که با حمایت بیقید و شرط و بیبرنامه از صنایع داخلی، نهایتاً مانع رشد کیفیت محصولات آنها میشوند و علاوه بر پایمال شدن حقوق مشتری، قدرت رقابت را هم از صنایع داخلی میگیرند و آنها را به «حمایت بیمنطق» معتاد میکنند.
چند نرخی کردن دلار به نیت حمایت از مصرفکنندهی نهایی که در نهایت، جز خلق رانت و فربه کردن حلقهی نزدیکان به قدرت و سیاست، دستاوردی ندارد.
کافی است در زندگی شخصی، محیط خانواده، محل کار و دنیای سیاست بگردیم تا انبوهی از افرادی را ببینیم که «با نیت خیر»
برای خود یا دیگران «مسیری به سوی جهنم» بنا کردهاند.
مطمئنم شما هم نمونههای فراوانی از این «سنگفرشهای راه جهنم» را دیدهاید و تجربه کردهاید.
پینوشت: گویندهی این جمله مشخص نیست و حداقل پانصد سال است که با تغییراتی اندک، در کتابها و سخنرانیها تکرار میشود.
- محمدرضا شعبانعلی
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
آدم خودشیفته از گذشته و اکنون خود بیزار است،
زیرا واقعیت های موجود درباره او با ایده آل ها و خیالات او در آینده هزاران فرسنگ فاصله دارد،
چرا که فعلا به آن قدرت و ارزش مورد نظر دست نیافته است.
اکنون و گذشته برای انسان خودشیفته بسیار حقارت آمیز است.
خیالبافی درباره آینده پناهگاه رویایی برای فرد خودشیفته است تا دمی از حس حقارت آزار دهنده خود بگریزد.
- دکتر ناصر سبزیان پور
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
🎯 اجرای یک ایده مهمتر از خود ایده است
🔸ویلیام بایگریو در سال ۱۹۹۷ در کتابش اشاره میکند که اکثر ایدهها به ذهن بیش از یک نفر میرسد؛ حتی ایدههای انقلابی. تقریبا داروین و والاس هر کدام در یک زمان، تئوری تکامل را نوشتند؛ پوینکاره، ریاضیدان و فیزیکدان نظری، تقریبا در همان زمان که اینشتین به تئوری نسبیت پی برد، آن را فرمولبندی کرد؛ مدار مجتمع را ابتدا جک کیلبی در شرکت Texas Instruments و چند ماه بعد رابرت نویس در شرکت Fairchild اختراع کردند.
🔹ممکن است ایدهای که برای یک کارآفرین مهم است، به آن خوبی اجرا نشود. مایکل دل تنها کسی نبود که ایده فروش کامپیوتر بهطور مستقیم به مشتری را داشت؛ اما او توانست این استراتژی را به بهترین شکل اجرا کند. بیل گیتس با استفاده از تکنولوژی موجود و استیلا بر بازار با یک استراتژی کسبوکار نوآورانه و ماهرانه، مایکروسافت را از یک عملیات دو نفره ایجاد کرد.
🔹سام والتون خود را از همه دیگر فروشگاههای همیشه تخفیفدار دور کرد، چرا که میخواست توجه خود را بر اجرای استراتژیاش متمرکز کند.
طبق گفتههای هری کانینگهام، که زمانی مدیر ارشد اجرایی شرکت S. S. Kresge و موسس فروشگاههای کیمارت (Kmart) بود، بسیاری از ایدههای اولیه سام والتون از کیمارت و سایر تخفیف دهندههای ثابت ناشی شده است. کانینگهام، سام والتون را برای مسیری که پیمود و این ایدهها را بهبود بخشید ستایش میکرد.
🔹ابی مارکس، پیشگام دیگر در صنعت تخفیف میگوید: «سام والتون بهترین استفادهکننده اطلاعات برای کنترل مالکیتهای غیابی تاکنون بوده است. این امر به او توانایی باز کردن فروشگاههای بسیار و سودآور کردن آنها را داد.»
🔹بیشتر موفقیت ری کراک با رستورانهای زنجیرهای مکدونالدز در ایده او (یعنی سیستم برادران مکدونالد) نهفته نبود بلکه ریشه موفقیت او در مسیری بود که استراتژیاش را اجرا کرد. کراک بر این باور بود که اگر میخواهید یک کسبوکار فستفود ماندگار بسازید، صاحب امتیاز برند، نیاز به حفظ کنترل شدید بر یکنواختی و کیفیت خدمات و محصولات آن دارد. او همچنین دریافت که این هدف تنها در صورتی محقق میشود که صاحب امتیاز مذکور بخواهد سودهای سریع را در عوض بازدههای پایدار فدا کند.
🔹فروشگاههای زنجیرهای جیفی لوب (فروشگاه تعویض روغن ماشین) در واقع توسط اد واشبورن بهوجود آمد. اما این شرکت نتیجه اجرای یک استراتژی بود که جیم هیندمن آن را توسعه داده بود که در سال ۱۹۷۹ ایده اد را خرید و تا دهه ۱۹۹۰ آن را به یک سیستم با هزار فروشگاه تبدیل کرد.
- به نقل از کتاب Never Bet The Farm
- انجمن مدیران
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
اگر همواره در حال “آری” گفتن به دیگران هستی،
یعنی با تمام وجودت به زندگی “نه” می گویی.
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
ما در حال غرق شدن در "اطلاعات" هستیم، در حالی که تشنه "دانش" ایم.
- جان نیس بیت
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
برای "گذشته" غصه نخور، چون گذشته است،
بر "آینده" خیلی تمرکز نکن، چون هنوز فرانرسیده است،
در لحظه "حال" زندگی کن و آن را زیباتر گردان.
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
🎯 ۳۰ توصیه کاربردی برای متقاعد کردن دیگران
🔺همه دوست دارند حرف بزنند ولی گوش کردن، هنر بزرگتری است. با دقت به صحبت های طرف مقابل گوش کنید.
🔺سخنان او را قطع نکنید.
🔺خواسته خود را در ابتدای گفتگو مطرح نکنید.
🔺با تکرار بعضی از جملات مخاطب خودتان، نشان بدهید که به صحبتهایش توجه دارید و او را درک میکنید.
🔺هنگام صحبت کردن از اعداد و ارقام و آمار دقیق استفاده کنید.
🔺مبالغه و زیاده گویی نکنید.
🔺برای تمام ادعاهای خود مرجع و منبع موثق بیاورید.
🔺در گفتار خود صادق باشید. اگر دو بار زنگ زدهاید، نگویید که "صد بار تماس گرفتهام".
🔺از دیگران بدگویی نکنید، چون اعتماد شنونده را از دست می دهید.
🔺برای حرفهایتان از اشخاص مطمئن گواه بیاورید.
🔺بجای شهود از رویدادهای علمی بهرمند شوید.
🔺از تجربیات و داستانهای شخصی خودتان بگویید.
🔺همیشه لبخند به لب داشته باشید.
🔺ارتباط چشمی برای گفتگو بسیار مهم است؛ از آن غافل نشوید.
🔺شفاف و صریح حرف بزنید و طرف مقابل را به چالش نکشید.
🔺طرف مقابل را در فشار قرار ندهید.
🔺دغدغهها و نگرانیهای او را درک کنید.
🔺به نتیجه "بُرد-بُرد " فکر کنید و ریسکهای او را هم در نظر بگیرید.
🔺قدردان زمانی باشید که به شما اختصاص داده است.
🔺از حرفها و مثالهای تکراری پرهیز کنید.
🔺زمان مصاحبه را مدیریت کنید تا جلسه کسالتآور نشود.
🔺بر مواضع خود اصرار بیش از اندازه نداشته باشید.
🔺جملات پایانی را دقیق و حساب شده انتخاب کنید چون زمان بیشتری در ذهن میمانند.
🔺قرار نیست همیشه و در تمام مباحثات موفق شوید، در چنین مواقعی وقتتان را بیهوده تلف نکنید.
🔺ممکن است حرفهای نامربوط بشنوید، باید خویشتندار باشید و عصبانیت خود را کنترل کنید.
🔺ممکن است در ابتدا استرس و اضطراب داشته باشید. با چند نفس عمیق و سکوت و یا یک سوال از پیش آماده شده فرصت مناسبی برای خودتان ایجاد کنید.
🔺به خاطر باورها و عقاید طرف مقابل، او را احمق فرض نکنید.
🔺از جملات دستوری و توهین آمیز پرهیز نمایید.
🔺شرایط سنی، فیزیکی، مالی و فرهنگی طرف مقابل را در نظر داشته باشید.
🔺مهمترین هدف شما، متقاعد کردن او و کم کردن مقاومتش در برابر شماست. پس گاهی لازم است به جلسات بعد هم فکر کنید و در یک جلسه تمام فرصت های خود را نسوزانید.
- آموزه های سازمانی
- انجمن مدیران
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
.
بسیاری از ما به رنج ناشی از گذشته خو گرفته ایم، رنج ها و خاطرات گذشته را بخشی از هویت خود می دانیم،
گویی بدون چنگ انداختن بر آنها پوچ
می شویم.
رنج های گذشته برای برخی از ما ارزش محسوب می شوند، نوعی از برتری بر دیگران، آن را بر سر دیگران می کوبیم و به آنها افتخار می کنیم، گویی زندگی مسابقه ی رنج کشیدن است.
در این صورت رنج های ما بخشی از هویت ما شده است، در این شرایط نمی توان بخشید، نمی توان از گذشته رد شد، نمی توان مشکلی را حل کرد، نمی توان با چشمی نو به زندگی نگریست.
در این حالت هدف و غایت زندگی ما با رنج بردن گره می خورد، و این بدترین معنایی است که برای زندگی می توان یافت.
یادمان باشد رنج بخشی از واقعیت تجربه ی زیستن هرکدام از ماست، اما نه چیزی است که برای ما ارزش و اعتبار بیاورد و نه سرفکندگی و شرم.
زمانی از رنج هایمان عبور می کنیم که به آنها به عنوان واقعیتی که می توان از آن درس گرفت نگاه کنیم نه مسئله ی ارزش و بی ارزشی، مدال افتخار یا داغ ننگ.
لحظه ای به رنج هایتان تامل کنید، آیا رنج هایی وجود دارند که به عنوان ارزش و بی ارزشی به آنها نگاه کنید؟
/channel/psychoanalysisandsociolgy
🎯 پنجرههای شکسته ذهن ما
در زمینهی علت وقوع جرم در یک جامعه نظریههای گوناگونی وجود دارد. یکی از این نظریهها، نظریه کنترل است که بر اساس انسانشناسی فرویدی و هابزی میگوید: همه انسانها موجودات خودخواهی هستند که در حالت طبیعی به بینظمی، بزهکاری و تخلف از قانون گرایش دارند. تشکیل جامعه، و ابزارهایی چون قانون، شریعت، اخلاق، دین، تعهد، دلبستگی، مشغولیت، پلیس، عقوبت و ... برای کنترل طبیعی این گرایش است. کنترل از خویشتنداریهای فردی توسط تربیت اخلاقی و دینی شروع میشود و تا قوانین کیفری ادامه مییابد. بنابراین همهی ما یک مجرمِ بالقوه هستیم و کنترل این حالت طبیعی به میزان قدرت بازدارندهها بستگی دارد.
بر این اساس، وقوع جرم بهخاطر عدم توازن میان محرکهای فعالیتهای تبهکارانه و کنترلهای اجتماعی یا فیزیکی بازدارندهی آن است. چیزی شبیه تصمیم به رژیم گرفتن، و هر روز در معرض غذاهای چرب و چیلی بودن.
یکی از نظریات مبتنی بر کنترل، تئوری پنجره شکسته است که در سال ۱۹۸۲ توسط دو دانشمند امریکایی مطرح شد. این تئوری در همان زمان که شهر نیویورک با معضلات شدیدی در زمینه تخریب المانهای شهری توسط خرابکاران خیابانی و مواردی مانند دیوارنویسیهای معروف به گرافیتی دستوپنجه نرم میکرد توسط پلیس شهر نیویورک بهکار گرفته شد تا از هرجومرجهای شهری بکاهد؛ و مؤثر نیز واقع شد.
تئوری پنجره شکسته میگوید: فرض کنید تعداد اندکی از پنجرههای یک ساختمان شکسته باشد. اگر این پنجرهها برای مدت طولانی درست نشوند، خرابکاران میل بیشتری برای شکستن سایر پنجرهها پیدا میکنند و تعداد بیشتری از آنها را میشکنند. اگر این وضع ادامه پیدا کند، پس از مدتی ساختمان کاملاً متروکه خواهد شد و به تصرف خرابکاران درخواهد آمد؛ چراکه وجود حتی یک پنجرهی شکسته در یک محله نشانهای از بیاعتنایی اهالی و پلیس به اوضاع آن محله است (بنگرید به: جامعهشناسی آنتونی گیدنز، صص 310-314).
در نمونه دیگر، تصور کنید اگر مقداری زباله در پیادهرو ریخته باشد، مدتی بعد کیسههای زباله بزرگتر در آنجا قرار خواهد گرفت و در نهایت پیاده رو به محل انباشت زباله تبدیل خواهد شد.
راهحل تئوری پنجره شکسته چه بود؟ راهحل بیان میکند هرگاه خرابکاران پنجره ای را شکستند به سرعت شیشه شکسته را تعوض کنید و اجازه ندهید شیشه شکسته باقی بماند. البته زمانی که تمام شیشهها سالم است باید تلاش کنید مانع از شکستن شیشهها توسط خرابکاران شوید و سریعاً آنها را شناسایی و مجازات کنید؛ اما تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهید پنجرهای شکسته باقی بماند. تئوری پنجره شکسته نه فقط در مدیریت شهری، بلکه در مدیریت تمام سازمانهای خصوصی و دولتی، انتفاعی و غیرانتفاعی و حتی زندگی شخصی بسیار کارآمد است.
البته این نظریه انتقادات جدیای هم دارد؛ از جمله مجوز سرکوب دادن به نهادهای اقتدار؛ بدون حل کردن یکی از ریشههای اصلی جرم، که نابرابری و بیعدالتیِ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است.
ذهن ما نیز همینگونه است. تمایل شدیدی به بینظمی، پرشهای فکری، افکار پراکنده، نشخوارهای زجردهندهی ذهنی، عادت کردن به وضع نامطلوب موجود و توجیه آن دارد. برای نمونه، اگر یک تکه کاغذ ناکارآمد روی میزتان نگهداری کنید، کمتر از ۳ ماه دیگر میز شما به زبالهدانی از کاغذهای ناکارآمد تبدیل میشود. اگر یک قسمت از خودروی شما دچار نقص میشود و آن را درست نکنید، کمتر از ۳ سال دیگر خودروی شما به یک اتومبیل اوراقی مبدل خواهد شد.
در مدیریت یک سازمان هم میتوان از تئوری پنجرهی شکسته استفاده کرد. اگر امروز در انبارتان دو کالا در جای خود قرار نگرفتهاند، روزی خواهد رسید که این بینظمی انبار شما را فلج نماید. اگر امروز بیدلیل ۱۰ هزار تومان از دخل مغازه یا شرکت خود برداشتهاید، روزی خواهد رسید که با کسری چند میلیونی مواجه شوید. اگر این روزها ۱۰ دقیقه تاخیر دارید روزهایی در پیش است که سیستم شما کاملاً بینظم و از هم گسیخته خواهد شد. اگر حسابهای مالی خود را به درستی ثبت نمیکنید، روزهایی خواهد رسید که هیچگونه مدیریت مالی بر کسب و کار خود نخواهید داشت. و یا مثلاً تأخیر انداختنِ ناموجه در نوشتنِ مشق و پایاننامه و ...
طبق این تئوری، هر آشفتگی یا مورد نامطلوبی که ایجاد میشود باید در سریعترین زمان ممکن به حالت اول بازگردد، تا هم انرژی کمتری صرف تغییردادن آن شود و هم اینکه انگیزهها برای تکرار و ایجاد مجدد آن مورد نامطلوب به حداقل برسد.
مواظب پنجرههای شکسته ذهنمان باشیم. البته مواظب هم باشید که از آن طرف بام نیفتید. یعنی، به یک آدم وسواسیِ کنترلکنندهی سرکوبگرِ گیر تبدیل نشوید که تمام انرژیِ ذهنش صرف جزییات بهدرد نخور میشود. اعتدال همیشه بهترین شیوه است.
- دکتر محسن زندی
🌿🌿🌿 🌺🌺🌺 🌿🌿🌿
🎯 ۱۲ اشتباه صبحگاهی که بهرهوری شما را پایین میآورد.
اینکه روز خود را چطور شروع کنید، تاثیر زیادی در بهرهوریتان در طی روز دارد. شاید برخی روزها با تاخیر به سرکار برسید یا با حجم زیادی از ایمیلها مواجه شوید. پس به سادگی از فضای کاری دور میشوید و حفظ تمرکز در ادامه روز مشکل می شود.
در این مقاله قصد داریم ۱۰ اشتباهی که ممکن است در شروع روز کاری مرتکب شوید را معرفی کنیم.
▪️با تاخیر به سر کار میروید
تحقیقی در مجلهی «Huffington Post» منتشر شده که اعلام میکند: مدیران باور دارند کارمندانی که با تاخیر به سرکار میروند، وجدان کاری کمتری دارند. این کارمندان حتی اگر دیرتر از محل کار خارج شوند، بازهم تصور میشود بهرهوری کمتری دارند. شاید این رویکرد خوشایند نباشد اما واقعیت دارد.
▪️یادتان میرود به همکارانتان سلام کنید
سلام و احوال پرسی با همکاران وقت زیادی از شما نمیگیرد، اما با این کار میتوانید فضای شادی برای خود و اطرافیانتان ایجاد می کنید. اگر در ابتدای روز با سکوت، پشت میز کارتان بنشینید، در ادامه نزدیک شدن به همکارانتان سخت میشود.
▪️همان اول صبح به سراغ ایمیلها میروید
وقتی پشت میز مینشینید، دلتان میخواهد ابتدا پیامهای دریافتی را چک کنید. ۱۰ دقیقه ابتدای روز را به بررسی و اولویتبندی ایمیلها اختصاص دهید. پاسخ به ایمیلها میتواند در راستای انجام وظایفتان باشد، اما مشکل اینجاست که گاهی توجهی به اولویت کارها ندارید.
▪️در اول صبح به سراغ سادهترین کارها میروید
تحقیقات نشان میدهد انرژی و قدرت اراده شما با گذشت روز تحلیل میرود. به همین خاطر، بهتر است کارهای مهم را سریعتر انجام دهید.
▪️هیچ برنامه کاری ندارید
قبل از تمرکز روی کار، باید بدانید چه روزی خواهید داشت؛ این یعنی اولویتهای هر روز خود را یادداشت کرده و تقویم کاری خود را مدنظر بگیرید.
▪️چندین کار را همزمان انجام میدهید
صبحها انرژی زیادی دارید؛ طوری که فکر میکنید قادر هستید چندین کار همزمان را انجام دهید. با این حال، تحقیقات نشان میدهد انجام همزمان چند کار، به بهرهوری و عملکرد شما آسیب میزند. پس بهتر است، ۱۰ دقیقه ابتدای روز را روی یک کار تمرکز کنید.
▪️مدام افکار منفی در سر میپرورانید
شاید در مسیر رفتن به سر کار با فردی جر و بحث کرده باشید یا اتفاق ناخوشایندی در خانوادهتان افتاده باشد؛ در هر صورت نباید بگذارید این اتفاقات در انجام وظایف روزانهتان خللی بهوجود آورد. با شروع روز، افکار منفی را در جعبهای جداگانه قرار دهید و هر زمان نیاز شد این افکار را از درون جعبه بیرون بیاورید.
▪️جلسات کاری را صبح اول وقت برگزار میکنید
صبح زود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که نیاز به تمرکز بیشتری دارند، مانند «نوشتن». اگر درباره زمان برگزاری جلسات اختیار دارید، بازههای زمانی کم انرژی مانند بعدازظهر را پیشنهاد دهید؛ مگر اینکه جلسهی مهمی باشد و نیاز به انرژی ذهنی زیادی داشته باشید.
▪️برای تمام کارهایتان، برنامه بلندپروازانه دارید
دلیل اصلی به تعویق انداختن کارها ترس انجام دادن آنهاست. وقتی با کار بزرگی مواجه میشوید، میترسید و به توانایی خود شک میکنید. برای اینکه مدام کارهایتان را به تعویق نیندازید، هر کار را به اجزای کوچکتری بشکنید. همیشه روی کاری تمرکز کنید که میتوانید در بازه زمانی تعیین شده انجامش دهید.
▪️در معرض آفتاب قرار ندارید
نتیجه پژوهشی در سال ۲۰۱۴ منتشر شد که نشان میدهد: آفتاب گرفتن در شروع روز کاری میتواند باعث بهبود سلامت و روحیه کارمندان شود. همچنین، قرار گرفتن در معرض نور طبیعی و مصنوعی در ابتدای صبح، افسردگی، اختلالات خواب و آشفتگی را درمان میکند. پس صبحها پردهها را کمی کنار بزنید تا در تمام روز سرحال بمانید.
- آموزه های سازمانی
- انجمن مدیران
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
کسی که سوالی می پرسد،
شاید برای ۵ دقیقه احمق به نظر برسد،
کسی که اصلاً سوالی نمی پرسد،
برای همیشه احمق می ماند.
- ضرب المثل
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
🎯 ۱۰ نشانه هوش هیجانی
مهم است بدانید در یک مصاحبه شغلی، قرار است با چه سوالات و درخواستهایی از طرف مصاحبهکننده که میخواهد EQ شما را بسنجد، مواجه شوید و چطور باید به آنها پاسخ دهید.
۱- در مورد زمانی که یک تعارض را در محیط کار تجربه کردید، توضیح دهید.
این سوال کاملا در مورد فرآیند فکری شما در پرداختن به یک مساله است. در مورد زمانی بگویید که ....» شروع میشود یا هر چیزی که میخواهد EQ را بسنجد، برای پاسخ از متد START استفاده کنید. پروژه یا رویدادی را در نظر بگیرید که در آن با یک همکار، مشتری یا رئیس تان تعارض داشتهاید. موقعیتی را که در آن بودید توضیح دهید؛ از جمله اینکه چه نوع اختلافی رخ داد و چرا. البته موضوع را کوتاه و بیطرفانه توضیح دهید و از سرزنش کردن یا بد صحبت کردن در مورد دیگران بپرهیزید.
۲- در مورد زمانی که یک شکست را تجربه کردید و چطور به مقابله با آن پرداختید، بگویید.
این سوال نشانه انعطافپذیری است. کسی که EQ بالایی دارد، از شکستها برای یادگیری استفاده میکند و در نهایت از مزیت اطلاعات جدید در مورد خودش، دیگران و فرآیندهای محیط کار بهره میبرد که به او کمک میکند دفعه بعد، از بروز مسائل مشابه اجتناب کند. کسانی که EQ پایینی دارند، دیگران را سرزنش میکنند، مدام سعی میکنند شرایط را تغییر دهند، یا نمیتوانند از شرایط درس بگیرند و تصویر کلیتر را ببینند.
۳- وقتی یک همکار شما را در یک جلسه به چالش میکشد، واکنش شما چطور است.؟
یک عامل کلیدی در EQ این است که وقتی حس میکنید چیزی ناراحتتان کرده به جای اینکه بر اولین واکنش ناخودآگاهتان تکیه کنید، به صورت استراتژیک تصمیم میگیرید در مورد این ناراحتی کاری انجام دهید. این سوال، فرصتی تمام و کمال برای کارفرماهای آینده است تا بدانند شما چطور یک موقعیت را ارزیابی و رسیدگی میکنید.
۴- وقتی شغل جدیدی را شروع میکنید، چگونه با محیط کاری جدیدتان سازگار میشوید؟
افرادی که EQ بالایی دارند، از همان روز اول در روابطشان با روسا و همکاران خود سرمایهگذاری میکنند. اگر پاسخ شما به این سوال این باشد که همان ابتدا روابط گسترده ایجاد میکنید، نه اینکه هر چه سریعتر بر وظایفتان متمرکز شوید، یعنی به کار تیمی ارزش میدهید.
۵- نقاط قوت و ضعف خود را توصیف کنید
این سوال در بیشتر مصاحبهها وجود دارد. این سوال خیلی به خود نقاط ضعف و قوت کاری ندارد و بیشتر در مورد سنجش صداقت شما، خودآگاهی، توانایی بازخورد گرفتن، و نوآوری داشتن برای پیگیری رشد است.
۶- استراتژیهای شما برای حفظ تعادل کار-زندگی چیست؟
در زمانی که خیلی از کارکنان از تجربه خود در مورد فرسودگی شغلی گزارش میدهند، این سوال ضروری است تا مشخص شود به سلامت ذهنی خودتان اهمیت میدهید و از خودتان مراقبت میکنید. از چشمانداز فرد مصاحبهکننده، شرکت نه تنها به رفاه کارکنان اهمیت میدهد، بلکه موفقیت فرد به معنی بهرهورتر بودن او در بلند مدت است و به ایجاد محیطی سالم و مثبت کمک میکند.
۷- چه چیزی الهامبخش شما است؟
به جای اینکه خودتان را «کاریکاتوری» از آنچه فکر میکنید مصاحبهکننده به دنبال آن است تا شما را استخدام کند ارائه کنید، دادن یک پاسخ صادقانه و از روی هوش هیجانی، میتواند به مصاحبهکننده نشان دهد به چه چیزی اهمیت میدهید
۸- سال گذشته، چه کاری در جهت پیشرفت حرفهای خود انجام دادهاید؟
اگر در پاسخ به این سوال دچار تردید هستید، یعنی نیاز است بیشتر روی هوش هیجانی خودتان کار کنید. افرادی که دروننگر هستند و احساسات و نقاط قوت و ضعف خود را بهخوبی میشناسند، میتوانند کاری را که در جهت پیشرفت و توسعه خودشان انجام میدهند، بشناسند و منتقل کنند. این سوال را با پیش کشیدن بحث آموزشهای اجباری پاسخ ندهید. در مورد چیزهایی بگویید که خودتان خواستهاید یاد بگیرید
۹- اگر متوجه شوید همکاری در کارش دچار مشکل شده، عکسالعمل شما چیست؟
وقتی به این سوال پاسخ میدهید، اقدامات دقیقی را که برای کمک به همکاری که دچار مشکل شده باید انجام دهید، متصور شوید و تاکید کنید که این نشانه ناتوانی او نیست. بگویید که در مکالمهای بدون قضاوت و خارج از استرس محیط کار، از همکارتان میپرسید کارها چطور پیش میرود. افرادی که EQ بالاتری دارند، به خوبی تشخیص میدهند دیگران چه زمانی به راه حل نیاز دارند و فقط شنونده نیستند.
۱۰- چطور امکان دارد که دیگران در مورد شما دچار سوء تفاهم شوند؟
این سوال میزان آگاهی شما را در مورد اثری که رفتارتان در محیط کار بر بقیه دارد، نشان میدهد. به جای اینکه نگران برداشت دیگران از خودتان باشید، در مورد آن آشکارا صحبت کنید و سوء تفاهمهای احتمالی را به حداقل برسانید.
- کانال جمع مدیران نامدار ایران
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
آنکه بیرون را می نگرد، رویاپردازی می کند.
آنکه "درون" را می نگرد، "بیدار" می شود.
- کارل یونگ
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
این فقط "دانش" است که می تواند یک جامعه در حال سقوط را نجات دهد.
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
در تعاملات و ارتباطات اجتماعی بخش عمده پیغام ها توسط "زبان بدن" و "صدا" منتقل می شود.
فقط ۷% اطلاعات از طریق "کلمه ها" انتقال می یابند.
موضوعات مهم کاری یا زندگی شخصی تان را هرگز از طریق "پیامک" مورد بحث قرار ندهید. مکالمه تلفنی نیز ناکافی و غیرموثر است.
بهترین و موثرترین کانال ارتباطی برای بحث و گفتگو در مورد موضوعات جدی کاری و زندگی خصوصی عبارت است از:
"جلسه حضوری رو در رو"
🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌿🌿🌿
افرادی که در مورد خودشان حس خوبی دارند، نتایج بهتری می گیرند.
- کنث بلنچارد
🌿🌿🌿 🌹😊🌹 🌿🌿🌿
مشکل بسیاری از مردم در وهله نخست این است که دوست شان بدارند،
نه اینکه خود دوست بدارند.
- هنر عشق ورزیدن | اریک فروم
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
🎯 زنده ماندن و زندگی کردن
بعضی مخارج در زندگی برای احترام و خوشیِ دل است. یعنی اگر انجام نشود بقای انسان به خطر نمیافتد ولی برای ادامه زندگی اهمیت دارد.
مثلا دو نفر که برای اولین بار قرار ملاقات دارند اگر کنار خیابان فلافل هم بخورند شکم شان سیر میشود، ولی معمولا ترجیح میدهند در یک رستوران یا کافه خلوت و تمیز ملاقات کنند. این پولی است که آدمی برای احترام پرداخت میکند نه برای بقا. این نوع مخارج ربط و تاثیر مستقیم با زیباییِ زندگی دارند.
موضوع گرانیِ یک هدیه و ریخت و پاشهای لاکچری نیست. هر انسانی از هر طبقه اجتماعی و اقتصادی گاهی پولی برای دلش یا برای دلِ کسی که دوستش دارد خرج میکند. حتی گاهی اهمیتِ این "دِل خواست" از بقا هم فراتر میرود. هدایای دیوانهواری که آدمی به یک عشق تقدیم میکند، باج و پولی که بعضیها برای حفظ آبرو پرداخت میکنند، ریخت و پاشی که یک هوسِ آنی روی دست آدمی میگذارد هم، از این نوع مخارج است.
این نوع از پول خرج کردن با اقتصاد ارتباط مستقیم دارد. هرچه آدمی به گردابِ فقر نزدیکتر باشد، پولی که برای دِل خودش و دلِ محبوب خرج میکند، کمتر میشود. فقر، نیازهای ابتدایی انسان را پررنگ تر میکند و دست و پا زدنِ انسانِ درگیرِ فقر گاهی صحنههایی پدید میآورد که تشخیصِ کمدی یا تراژدی بودنِ آن دشوار است.
مثلا کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید در بعضی کشورها باعث بروز پدیدهای میشود که شاید اسم فِیکچِری برازنده آن باشد. فِیک + لاکچری یعنی تلاش برای لوکس بودن با کالاهای بیکیفیت و تقلبی، از پوشاک تقلبی تا خودروهای کپی شده چینی نمادِ این پدیده در کشور ماست.
فِیکچری بودن یک تلاش معصومانه و آغشته به استیصال است. تلاش برای حفظِ همان احترامی که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد.
درست است که با حذفِ "دل خواستها" انسان هنوز قادر به زیستن است، ولی تفاوت زنده بودن و زندگی کردن در پرداختن به خواستههای دل است و گرنه اگر قرار بود آدمی با زیستن راضی شود، الان ما در غارهای نیاکانمان به دنبال شکار و حکاکی روی سنگ بودیم.
"دل خواستها" معنای زندگی انسانی هستند، یک سطح از نیازهای ابتدایی بیولوژیک بالاتر هستند و ارتباط مستقیم با مفاهیمی چون زیبایی، عشق، آزادی، اختیار و هنر دارند. تحدید و تهدیدِ این نوع مخارج یعنی دلمُردگی و آدمی که دلش بمیرد ممکن است زنده باشد ولی زندگی نخواهد کرد.
- رسول اسدزاده
- کانال جامعهشناسی
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
لحظه حال تنها لحظه ایست که در دسترس ماست و دروازه ایست به تمام لحظات.
- تیچ نات هان
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
گذشته همیشه هم چراغ راه آینده نیست،
گذشته اغلب یک دام است،
یک زنجیر است،
رهایی از اسارت گذشته تنها راه "آزادی" واقعی است،
زندگی عبارت است از "بودن" در همین لحظه "حال"،
حال تان را از زنجیر گذشته رها سازید،
و در دام آینده هم نیافتید.
جهان یک سیستم خطی نیست،
کوانتومی است.
و شما همان گذشته تان نیستید.
در جهان کوانتومی، شما در هر لحظه که بخواهید، می توانید از نو متولد شوید!
🌿🌿🌿 🌺🌺🌺 🌿🌿🌿
الگوی عقاب!
فیلم را ببینید.
از معبری غریب
رسیدم به معبدی
بر در نوشته بود:
اینجا
به جای کفش،
“خود" را
در آورید.
🌿🌿🌿 🌺🌺🌺 🌿🌿🌿
کوچک كه بودم فکر می کردم آدمها چقدر بزرگند و می ترسيدم !
بزرگ که شدم دیدم بعضی آدمها چقدر کوچکند و بیشتر ترسیدم!
- هیچکاک
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿
من از این آدم خوشم نمی آید. باید او را بیشتر بشناسم. | آبراهام لینکلن
🌿🌿🌿 🌹🌹🌹 🌿🌿🌿