باتوجه به محتوای قبل و بعد در درس ایشان، این بیان از سوی ایشان به هدف توجیه و ماست مالی روایات #متعه بوده است تا بگویند: «متعه فقط در شرایط ضرورت مجاز است و یکی از آن شرایط، زیاد کردن نسل شیعه است مثلاً اگر کسی بخواهد با متعه نسل شیعه را زیاد کند این اشکال ندارد.»😂
یعنی یک پیش فرض غلط + ترجمهی غلطتر + حتی عدم جستجو در ترجمه های این حدیث و اختلاف نسخ آن و حتی ندیدن شرح علامه مجلسی!
❓جای سوال است چطور کسانی که در ترجمه و فهم ساده ترین احادیث، تا این اندازه قصور دارند، به خود اجازهی فتوا و مرجعیت دینی در احکام شریعت را میدهند و تقلید از خود و امثال خود را واجب میدانند و ترک تقلید از خودشان را موجب بطلان اعمال عبادی؟! بعد میگویند «ما روایت میفهمیم و شما نمیفهمید!»
⁉️مجتهد و مرجع تقلید شدید که این ترجمه ها و برداشت های مسخره را تحویلمان دهید و دین و احکام شریعت خدا را تحریف کنید؟!
#تقلید #فقه #احکام #فروع_دین #تقیه
🪶📖دفتر علم:
@DaftareElm
کامنتهای این پیج در اینستاگرام را بخوانید تا ببینید زنها و دختران ایرانی فقط در چه صورتی از یک مرد کاملا راضی میشوند:
https://www.instagram.com/reel/DAu_EuTiIMU/?igsh=MXd5Ymo1dXJ5ajM2ZA==
ميراث حديث شيعه: عصر امامان باقر و صادق (ع)، دکتر حسن انصاری
جلسه سوم: در اين جلسه به اين موضوعات پرداخته شد: ۱) نحوه تأليف کتاب در دو سه قرن اول اسلامی چگونه بود؛ به ويژه در زمانی که هنوز صنعت کاغذ در دنيای اسلام گسترده نشده بود؟ ۲) آيا ائمه شيعه خود کتابی نوشته اند؟ ۳) آيا پيشوايان حديث و فقه اهل سنت در دو سه قرن اول خود کتاب هايشان را می نوشتند يا اينکه آثار منسوب به آنان مانند "اصول" حديث اصحاب ائمه شيعه حاصل مجالس درس و حديث و فقه آنان بوده است؟ ۴) اشکال و انواع مختلف تأليف کتاب در دو سه قرن اول اسلامی چگونه بود؟ ۵) مجالس سماع و قرائت و مقابله نسخه ها با استادان در قرون اوليه اسلامی به چه صورت هایی بود؟ ۶) بحث از سماع و قرائت و عرض و انهاء و اجازه و تعليق و اصل و امالی و ...۷) چرا در دو سه قرن اول اسلامی برخی از محدثان در اواخر عمر خود آثار و اصول حديثی خود را یا با آب می شستند و يا می سوزاندند و از بین می بردند تا مورد تحريف و دسّ و تدليس بدخواهان بعد از مرگشان قرار نگيرد؟ ۸) راه های جلوگيری از تحريف و جعل و تصحيف در نسخه های حديثی چه بود در زمانی که هنوز صنعت چاپ وجود نداشت؟ ۹) منابع کتاب های حديثی شيعی مانند الکافي چيست؟ ۱۰) چرا ائمه شيعه برای شيعيان رساله های عمليه ننوشته اند؟
در پايان اين جلسه مقداری هم در نقد گفتاری از آقای دکتر عباس امانت درباره تشيع عصر صفوی صحبت کرديم. همچنين از نقش علامه مجلسی در اين دوران سخن گفتیم. به مناسبت اين بحث از تلاش های استادان شادروان محمد تقی دانش پژوه و زنده یاد احمد منزوی و همچنین استاد رسول جعفريان و نیز انتشارات ميراث مکتوب و دکتر اکبر ايرانی هم صحبت به ميان آمد.
(۶ اکتبر، ۲۰۲۴)
#عصر_امامان_باقر_و_صادق
@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
👆🏻وجه معقول تر و منطقی تر دربارهی تصحیف نسخهی روایت «أکثر الخیر في النساء»:
اینکه لفظ «أکثِر» (به کسر ثاء)، امر مفرد مخاطب بوده (به معنای زیاد کن) و صدوق (یا ناسخان کتاب صدوق)، آن را با اسم تفضیل «أکثَر» (به فتح ثاء) اشتباه گرفته و جملهی فعلیه را اسمیه دیده است و حدیثِ «خیر و خوبی به زنان را زیاد کن» به جملهی «بیشترین خیر در زنان است» تحریف شد.
هرچند این وجه، منطقیتر بوده و به واقعیت نزدیکتر مینماید اما اگر نسخهی طبرسی از مکارم (أکثروا) را نمیداشتیم، به سختی میشد به صرف مضمون روایات دیگر، در خصوص نسخهی این روایت به قطع و یقین رسید.
🪶📖دفتر علم:
@DaftareElm
⁉️آیا بیشترین خیر در زنان است؟!
همانطور که در پست قبل ملاحظه کردید، شیخ صدوق این روایت را در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آورده است.
🪶اولین مرحله برای بررسی یک روایت، جستجو در نسخ خطی آن است، اما مقایسهی روایاتی که در کتاب من لا یحضره الفقيه با دیگر کتب معتبره به صورت مشترک آمده نشان میدهد که نسخ شیخ صدوق از روایات، چندان قابل اعتماد نیست و در بسیاری از موارد دچار تصحیفات و تغییرات عمدی و غیر عمدی بسیاری است و واجب است حتماً همان روایت و نسخهی آن در دیگر منابع نیز جستجو شود و اگر روایتی منفرد باشد باید مضمون آن را ولو مجملاً در دیگر روایات بیابیم وگرنه نمیتوان مضمون و به ویژه نسخهی آن را به معصوم نسبت داد.
🪶دربارهی روایت مذکور، نسخهی دیگری از مرحوم طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق آمده که متن و ترجمهی آن چنین است:
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: «خوبی به زنان را زیاد کنید» (یعنی به زنان، بسیار خوبی کنید)
(مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۱۹۷: وَ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَكْثِرُوا اَلْخَيْرَ بِالنِّسَاءِ.)
🪶همانطور که ملاحظه میشود، در این نسخه بر خلاف نسخهی شیخ صدوق، روایت امام به صورت جملهی فعلیه آمده و با فعل أمرِ «أکثروا» آغاز شده است. هم چنین به جای «في النساء» عبارت «بالنساء» دیده میشود. در حالی که در نسخهی شیخ صدوق، روایت به صورت جملهی اسمیه وارد شده است.
🪶از آنجا که بر اساس تطبیق و تقابل نسخههای خطی متعدد، در مقایسهی دو نسخه از یک کلمه، همیشه احتمال «سقط» یک حرف، نقطه، اعراب و دندانه از اصل آن کلمه، بسیار بیشتر از احتمال «زیاده» و إضافه شدنشان به آن کلمه توسط ناسخان است، بنابراین بر اساس قواعد نسخهای نتیجه میشود که اصل عبارت «أکثر/أکثروا» به شکلی بوده که مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق آورده است: «أکثروا» (زیاد کنید)
🪶از طرفی مرور روایاتِ قبل و بعد از این روایت، هم در کتاب من لا یحضره الفقيه و هم در کتاب مکارم الاخلاق نشان میدهد که مضمون وارد در نسخهی مرحوم طبرسی در چندین روایت دیگر نیز از ائمه علیهم السلام آمده است. به عنوان نمونه:
ابوالعباس از امام صادق علیه السلام شنید که میفرماید: «بنده، هر چقدر محبت به زنان را زیادتر کند، برتری در ایمان را زیادتر کرده است.» (من لا يحضره الفقيه ج ۳، ص ۳۸۴: بَابُ حُبِّ اَلنِّسَاءِ: رَوَى أَبُو مَالِكٍ اَلْحَضْرَمِيُّ عَنْ أَبِي اَلْعَبَّاسِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: «اَلْعَبْدُ كُلَّمَا اِزْدَادَ لِلنِّسَاءِ حُبّاً اِزْدَادَ فِي اَلْإِيمَانِ فَضْلاً» و مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۱۹۷: عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ... فِي اَلنِّسَاءِ حُبّاً....)
و در روایت عمر بن یزید از امام آمده: «گمان نمیکنم مردی خیر (و خوبی) را در ایمان بیفزاید مگر اینکه محبت به زنان را زیاد کرده باشد.» (من لا يحضره الفقيه ج ۳، ص ۳۸۴: وَ فِي رِوَايَةِ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «مَا أَظُنُّ رَجُلاً يَزْدَادُ فِي اَلْإِيمَانِ خَيْراً إِلاَّ اِزْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ»)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترینِ شما، خوب ترینتان با زنانش است و من خوب ترینِ شما با زنانم هستم.» (من لا يحضره الفقيه ج ۳، ص ۴۴۳: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي»)
و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «... همانا زن، ریحانه (یعنی لطیف و ضعیف) است و دلاور (و سرسخت) نیست پس در هر حالی با او مدارا کن و هم نشینی با او را نیکو کن تا زندگیات با صفا گردد.»
(من لا يحضره الفقيه ج ۳، ص ۵۵۶: وَ قَالَ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: ...فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ اَلصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ. و مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۲۱۸: ...فَيَصْفُوَ عَيْشُكَ)
جهل و توهم رائفی پور در نشر و تحلیلهای کهکشانیِ روایاتِ جعلیِ مهدویت
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
⬆️
توضیحات مهم و لینک همهی ترجمه های موجود از رساله محض الاسلام امام رضا علیه السلام اضافه شد. حتماً بخوانید.
کسانی که عربی بلد نیستند حتماً همهی ترجمه ها را بخوانند و هم زمان با دقت به متن عربی تلاش کنند تا معادل هر عبارت و کلمه در ترجمه را در متن اصلی عربی بیابند.
🎦فیلم نحوهی شهادت امام رضا علیه السلام
✂️برشی از سریال ولایت عشق که خلاصهای از کل سیاستهای امام و مأمون را بیان میکند.
🖤بسیار زیباست. حتماً ببینید.
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
ادامه...
🪶با این دو رساله، بخش بسیار زیادی از قرآن را یاد میگیرید و کل احکام و خلاصهای از اعتقادات و تاریخ اسلامی را هم میآموزید. به گونهای که با خواندن رسالهی محض الاسلام، در بیشتر احکام، خوف از تعارض و تقیه و عام و خاص و مطلق و مقید نخواهید داشت؛ چون خود امام معصوم در این رساله کاملاً در مقام بیانِ کل احکام بودند.
در پست بعد این رساله شریف تقدیم میشود.
🪶سیّد محمّد جواد موسوے
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
از واکنش بعدش واضح کرد اینکه گفت "چند همسری رو میپذیرم" دروغ گفته بود
دقت کنید
امام نفرمود «علامت ایمانش اینه که مشکلی با چند همسری نداشته باشه»
بلکه فرمود «علامت ایمانش اینه که وقتی به غیرتش میاری حالتش عوض نشه و دگرگون نشه»
که دقیقا این خانم شد
چشماش و زبان چهره ش رو ببینید
دقت کنید که حتی حدیث معیارِ ایمانِ زن رو هم تحریف نکنن و فریب نخورید
✅فقه آسان
ملا محسن فیض کاشانی، عالم و مفسر بزرگ شیعه است، که چهارصد سال پیش میزیست. وی صاحب کتابهای فراوان، از جمله «تفسیر صافی» است. او داماد ملاصدرا، فیلسوف مشهور است. فیض کاشانی اعتقاد داشت که فقه، بسیار آسان و کم حجم است و نباید بدین صورت گسترش مییافت.
🔹وی با "تقلید" مخالف بود و معتقد بود فقه آن قدر کم حجم است که هر فرد می تواند و باید فقیه خود باشد.(معتصم الشیعه، مقدمه و نیز الصافی، مقدمه اول) به عبارت دیگر وی معتقد به "تعمیم فقاهت" به تمام افراد جامعه بود.
🔶پاره ای از آرای وی را که موجب کوچکی فقه می شود، از کتاب "مفاتیح الشرایع" با شماره مفتاح هر یک، مرور می کنیم :
🔺نجاست امری عرفی است که با زدودن عین نجاست بر طرف می شود خواه این زدودن با آب باشد یا با آب مضاف خواه هر وسیله دیگر. همین قدر که عرف بدان اطلاق زدودن کند کافیست و شستشوی با آب ضرورتی ندارد.(۸۷)
🔺تماس جسم به متنجس، آن را نجس نمی کند.(۸۴)
🔺شراب و فقاع و مسکرات و اهل کتاب نجس نیستند.(۷۵ و ۷۹)
🔺تفاوتی بین آب قلیل و آب کر نیست و تنها ملاک برای پاک کنندگی آب آن است که مقدارش بر آلاینده ها غلبه داشته باشد یعنی در تماس با آلودگی ها، رنگ و بو و مزه اش تغییر نکند و عرف همچنان آن را آب پاکیزه بداند.
🔺در شکیات رکعات نماز، باید بنا بر اقل گذاشته شود و نماز را ادامه داد. مگر در مواردی که آن قدر شک بین رکعات خلاف عرف باشد که باید نماز را شکست و از ابتدا اعاده کرد. ملاک در این جا تشخیص خود فرد است.(۲۰۲)
🔺خمس بر درآمد و ارباح مکاسب، بخشیده شده است و لزومی به پرداخت آن نیست.(۲۵۴ و ۲۶۰)
🔺گوشت ذبح شده توسط اهل کتاب حلال است.(۶۵۰)
🔺صیغه ی ازدواج و طلاق لزومی ندارد به عربی خوانده شوند.(۷۱۹ و ۷۸۰)
🔺نیت در عبادات چون نماز و روزه و حج نیازی نیست بر زبان و دل جاری شود و همین که اراده ی شخص به انجام فعل عبادی تعلق گرفت، به معنای نیت است.(۵۴)
🔺در غسل ترتیبی، بعد از شستن سر، رعایت ترتیب طرفین بدن الزامی نیست.(۶۱)
🔺در وضو برای شستن صورت و دست ها جهت از بالا به پایین واجب نیست و حداکثر از روایات استحباب نتیجه می شود. همین طور در مسح سر و پاها جهت شرط نیست. مسح پا هم از سر انگشتان است تا مفصل مچ پا (کعبین دو برآمدگی طرفین مفصل مچ پا را گویند نه برآمدگی روی پا را)(۴۹)
🔹واضح است که فتوای فوق چقدر موجب نزدیکی شیعه و سنی می شود.
🔺خوردن تمام آبزیان، با پولک و بدون پولک، حلال است.(۶۳۹)
🔺غناء فی نفسه حرام نیست.(۴۶۵)
🔺هر معامله عقلایی جایز است./ اطهری
#فقه #احکام #عقاید #تقلید #اجتهاد
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
❗️در خصوص حق الناسهای مالی حتی با پدرتان هم بجنگید!
📖حکم بن ابی عقیله گفت: پدرم خانهای را به من بخشید و من هم آن را گرفتم. سپس فرزندانی دیگر برای او متولد شدند، پس خواست که آن خانه را از من بگیرد و به آنها ببخشد. از امام صادق علیه السلام در این باره پرسیدم و ایشان را از این داستان با خبر ساختم.
پس امام فرمود: «آن خانه را به او (یعنی به پدرت) نده»
گفتم: پس در این صورت او با من مخاصمه میکند. (و میجنگد)
فرمود: «پس تو هم با او مخاصمه کن! (و بجنگ) ولی صدایت را بر صدای او بالا نبر»
(الکافي ج ۷، ص ۳۳ و تهذيب الأحکام ج ۹، ص ۱۳۶ و الإستبصار ج ۴، ص ۱۰۰: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ عَنِ اَلْحَكَمِ بْنِ أَبِي عَقِيلَةَ قَالَ: تَصَدَّقَ أَبِي عَلَيَّ بِدَارٍ وَ قَبَضْتُهَا ثُمَّ وُلِدَ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ أَوْلاَدٌ فَأَرَادَ أَنْ يَأْخُذَهَا مِنِّي وَ يَتَصَدَّقَ بِهَا عَلَيْهِمْ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ ذَلِكَ وَ أَخْبَرْتُهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لاَ تُعْطِهَا إِيَّاهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ إِذاً يُخَاصِمُنِي قَالَ فَخَاصِمْهُ وَ لاَ تَرْفَعْ صَوْتَكَ عَلَى صَوْتِهِ.)
🪶بیان:
✓این روایت با اندکی تفاوت در من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ۲۴۷ و دعائم الإسلام ج ۲، ص ۳۳۹ هم آمده که آنجا امام این را هم فرمودند که: «پدرت چه کار بدی کرد!» سپس در انتهای روایت، راوی گفت: اکنون پدرم فوت شده. امام فرمود: «پس آن خانه را گوارایت کن (فاطب بها)» یا طبق نقل دعائم: «پس با آن خانه خوش باش (فطب بها نفسا)» (یعنی اکنون با لذت و خوشی و گوارایی آن خانه را برای خودت بگیر و استفاده کن و لذتش را ببر)
✓اهمیت حدود الهی و حق الناس آنچنان شدید است که نه تنها امام و حجت خداوند از آن صرف نظر نمیکند -همانطور که از باغ فدک صرف نظر نکردند و آن را نبخشیدند- بلکه به اصحابشان دستور فرمودند که در حقوق مالی خود حتی با پدرتان هم پیکار کنید و بجنگید! ولی با حفظ احترام. تازه این دربارهی چیزی است که خود پدر در زمان حیاتش به پسر بخشیده (و مالکیت را منتقل کرده و نمیتواند پس بگیرد)، چه برسد به ارث و میراث که حق عینی و خدادادیِ ورثه است. پس قطعاً نظر خداوند در خصوص حقوق مالی و ارث و میراث این است که کوتاه نیایید و از آن صرف نظر نکنید و حتی اگر شده با خانواده و پدر و مادر و اقوام خود در بیفتید تا حقتان را بگیرید هر چند باید احترام والدین هم نگه دارید. «فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ» (البقرة/۲۷۹: پس رأس مالتان برای شماست ظلم نمیکنید و ظلم نمیشوید؛ یعنی نباید ظلم کنید و نباید مورد ظلم واقع شوید)
#فقه #احکام #عقاید
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
فایل پی دی اف چاپی کتاب جنجالی «فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الأرباب» از میرزا حسین نوری (به زبان عربی)
به علت آنکه فایل چاپی آن در اینترنت به راحتی یافت نمیشود آن را برای استفاده محققین در کانال بارگذاری میکنم.
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
⚠️سوتی وحشتناک آقای مکارم شیرازی در ترجمهی یک روایت ساده!
همانطور که در تصویر و در لینک زیر میبینید آقای مکارم شیرازی یکی از ساده ترین روایات #متعه را به شکل زیر ترجمه کرده است:
عن على بن يقطين قال: سألت ابالحسن عليه السلام عن المتعة فقال: ما أنت و ذاك قد أغناك اللّه عنها (تو از آن بى نيازى) فقلت: انّما أردت أن أعملها فقال: هى فى كتاب على عليه السلام فقلت: نزيدها و نزداد (براى ازدياد نسل زياد متعه مى كنيم تا جمعيّت ما زياد شود)؟ قال: و هل يطيبه الاّ ذاك (متعه پاكيزه مى شود به خاطر اين هدف، كه همان ازدياد نسل است) (لینک)در حالی که متن صحیح قسمت انتهایی روایت، عبارت «نزیدها و تزداد» بوده و ترجمهی آن این است:
⬆️⬆️⬆️
اطلاعات و دانستنی های بسیار مهم دربارهی وضعیت احادیث و روایات شیعه، حتماً گوش کنید.
امام باقر علیه السلام فرمود: «ای جابر! همانا ما اهل بیت هستیم، احدی با ما قیاس نمیشود. هرکس احدی از بشر را با ما قیاس کند پس قطعاً کافر شده است.» (عیون المعجزات المنسوب الی المرتضی ج ۱، ص ۷۸ و نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة ج ۱، ص ۲۶۲: روى الشيخ أبو محمّد الحسن بن محمّد بن نصر يرفع الحديث برجاله إلى محمّد بن جعفر البرسيّ ، عن إبراهيم بن محمّد الموصليّ ، عن جابر الجعفيّ:...يا جابر، إنّا أهل البيت لا يقاس بنا أحد، من قاس بنا أحدا من البشر فقد كفر، الحدیث.)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ما اهل بیت هستیم. با مردم قیاس نمیشویم.» (المناقب ج ۳، ص ۶۸: أَبُو نُعَيْمٍ اَلْأَصْفَهَانِيُّ فِي مَا نَزَلَ مِنَ اَلْقُرْآنِ فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْإِسْنَادِ عَنْ شَرِيكِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ اَلْحَرْثِ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ لاَ نُقَاسُ بِالنَّاسِ فَقَامَ رَجُلٌ فَأَتَى اِبْنُ عَبَّاسٍ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِكَ فَقَالَ صَدَقَ عَلِيٌّ أَ وَ لَيْسَ اَلنَّبِيُّ لاَ يُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ قَدْ نَزَلَ فِي عَلِيٍّ إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ اَلْبَرِيَّةِ.)
امام صادق علیه السلام فرمود: «در هنگام ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه، ابوطالب کلام را آغاز کرد و گفت: برادرزاده ام، هیچی مردی با او قیاس نمیشود مگر اینکه برادرزادهام از او بزرگتر است و در مردم هیچ همتایی برای او نیست...» (الکافي ج ۵، ص ۳۷۴: بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يَتَزَوَّجَ خَدِيجَةَ بِنْتَ خُوَيْلِدٍ أَقْبَلَ أَبُو طَالِبٍ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قُرَيْشٍ حَتَّى دَخَلَ عَلَى وَرَقَةَ بْنِ نَوْفَلٍ عَمِّ خَدِيجَةَ فَابْتَدَأَ أَبُو طَالِبٍ بِالْكَلاَمِ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِرَبِّ هَذَا اَلْبَيْتِ اَلَّذِي جَعَلَنَا مِنْ زَرْعِ إِبْرَاهِيمَ وَ ذُرِّيَّةِ إِسْمَاعِيلَ وَ أَنْزَلَنَا حَرَماً آمِناً وَ جَعَلَنَا اَلْحُكَّامَ عَلَى اَلنَّاسِ وَ بَارَكَ لَنَا فِي بَلَدِنَا اَلَّذِي نَحْنُ فِيهِ ثُمَّ إِنَّ اِبْنَ أَخِي هَذَا يَعْنِي رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِمَّنْ لاَ يُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِلاَّ رَجَحَ بِهِ وَ لاَ يُقَاسُ بِهِ رَجُلٌ إِلاَّ عَظُمَ عَنْهُ وَ لاَ عِدْلَ لَهُ فِي اَلْخَلْقِ...)
«عبدالله بن عمر گفت: علی از اهل بیت است و هیچ کسی از مردم با آنها قیاس نمیشود...» (تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ج ۱، ص ۵۹۸: وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنِ اَلْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اَللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنِ اَلْقَاسِمِ عَنْ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ اَلْمُجَبِّرِ عَنْ اَلْوَلِيدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ جُدْعَانَ عَنْ عَمِّهِ عَلِيِّ بْنِ زَيْدٍ قَالَ: قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنِ عُمَرَ : كُنَّا نتفاضل فَنَقُولُ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ يَقُولُ قائلهم فُلاَنٍ وَ فُلاَنٌ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا أَبَا عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ فَعَلَيَّ قَالَ عَلِيِّ مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ لاَ يُقَاسُ بِهِمْ أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ عَلِيِّ مَعَ اَلنَّبِيِّ فِي دَرَجَتَهُ أَنْ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اِتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمٰانٍ أَلْحَقْنٰا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ فَفَاطِمَةُ ذُرِّيَّةِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هِيَ مَعَهُ فِي دَرَجَتِهِ وَ عَلِيِّ مَعَ فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهَا.)
#عقاید #اعتقادات #اصول_دین
🪶📖دفتر علم:
@DaftareElm
📗کتاب «اجتهاد و تقلید امری ضروری یا بدعت در دین»؟!
🪶کتابی مفصل و دقیق در نقد اجتهاد و مرجعیت تقلید
🪶همانگونه که طلب علم دین، بر هر مسلمانی فریضه است و اگر کسی آن را ترک کند به نص امام صادق علیه السلام با قسم به خدایی که پیامبر صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث کرد در آتش ساکن میشود، خواندن این کتاب برای کسانی که نمیدانند تقلید کردن از مجتهدین جامع الشرایط، جایز است یا حرام، واجب است.
#فقه #احکام #تفقه #فروع_دین #اجتهاد #تقلید
🪶📖دفتر علم:
@DaftareElm
ادامه...
🪶این مضامین در روایات دیگری هم از کتب دیگر وارد شده است. اما مضمون موجود در نسخهی شیخ صدوق (بیشترین خیر در زنان است) نه تنها در هیچ روایتی دیده نمیشود بلکه با روایات متعددِ نقص عقل و ایمان زنان و کید عظیم آنان و هشدار نسبت به فتنه و ناسازگاری و غرزنی و شیطنت و طمع و وفور حسادت در آنها و حتی پرهیز از زنان خوب و مخالفت با آنها حتی اگر به خوبی امر کنند! و بد نامیدن خوبهایشان و... دیگر روایات متعدد، تعارض جدی دارد. پس به هیچ عنوان نمیتوان نسخهی شیخ صدوق و مضمون وارد در آن (یعنی وجودِ بیشترین خیر در زنان) را پذیرفت. بلکه با توجه به روایاتِ قبل و بعد از آن و دیگر روایات مربوط به محبت به زنان و خوبی کردن به ایشان، نسخهی صحیح از این روایت، همان نسخهی مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق است. (یعنی «به زنان، بسیار خوبی کنید»، نه «بیشترین خیر در زنان است»)
🪶در اینجا یک نکته در تشخیص عبارت صحیح بین «بالنساء» (در مکارم) و «في النساء» (در من لایحضر) باقی میماند که این جار و مجرور متعلق به فعل «أکثروا» است. مشابه همین اختلاف در یکی از روایات فوق نیز دیده میشود («أزداد للنساء» در من لایحضر و «أزداد في النساء» در مکارم) اگر چه که نتیجه شد نسخهی مکارم الاخلاق (أکثروا) صحیح است اما احتمال صحت «في النساء» که در نسخهی شیخ صدوق در من لایحضر آمده بیشتر از «بالنساء» است که طبرسی در مکارم آورده است؛ زیرا همانطور که عرض شد احتمال سقط «في» از اصل، بیشتر از زیاده شدن آن در متن است. با این وجود، در اختلافی مشابه در روایتی دیگر، دیده میشود که طبرسی در مکارم عبارت «في النساء» را به جای «للنساء» آورده است. هر چند در هر یک از این روایات، این اختلاف تفاوت چندانی در معنا ایجاد نمیکند اما به نظر میرسد که در ما نحن فیه، اصل عبارت همان «في النساء» (به معنای «دربارهی زنان» یا «در خصوص زنان») بوده است.
🪶بنابراین در مجموع، نسخهی صحیح از این روایت به شکل زیر است:
«أَكْثِرُوا اَلْخَيْرَ فِي النِّسَاءِ.» (یعنی «در خصوص زنان، خیر و خوبی را بسیار کنید» یا «به زنان بسیار خوبی کنید»)
🪶پس نسخهی مشهور از این روایت «اکثر الخیر فی النساء» صحیح نیست و روایتی از ائمه علیهم السلام نداریم که در آن فرموده باشند «بیشترین خیر در زنان است» و انتساب این مضمون به ائمه علیهم السلام در حکم کذب به ایشان بوده و از مبطلات روزه و گناهان کبیره است.
🪶سیّد محمّد جواد موسوے
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
⁉️آیا بیشترین خیر در زنان است؟
🪶روایت مشهوری از امام صادق علیه السلام در کتاب من لا یحضره الفقيه وارد شده که متن و ترجمهی آن چنین است:
باب کثرتِ خیر در زنان (بَابُ كَثْرَةِ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ)
روایت شده شخصی از امام صادق علیه السلام شنیده که میفرمایند: «بیشترین خیر در زنان است»
(من لا یحضره الفقيه ج ۳ ص ۳۸۵: رُوِيَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ)
🖤ایام محسنیه
بنا بر روایات اهل بیت علیهم السلام و گزارشات تاریخی، رسول خدا صلی الله علیه و آله تازه در دوم ربیع الاول به شهادت رسیدند و تا سه روز پیکر مطهرشان دفن نشد. از طرفی تهدیدها و رفت و آمدها به خانهی حضرت، چند بار بوده است نه یکبار. آن هم بعد از آنکه از بیشتر مردم بیعت گرفتند که قاعدتاً همین بیعت گرفتنها مدتی طول کشیده بود.
در تهدیدهای ابتدایی، امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان به دم در میآمدند و پاسخ میگفتند که «من بیعت نمیکنم.»
اگر حمله به حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن علیه السلام در تهدیدهای ابتدایی بوده باشد باید بگوییم که حضرت تا حداقل ۷۰ روز دوام آورده و با همان جراحات و پهلوی شکسته به خانهی مهاجرین و انصار میرفتند، در مسجد حاضر شده و با ابوبکر جدال میکردند، در بقیع بر سر مزار رفته و نوحه میکردند و... باقی فعالیتها در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را با همین جراحات و پهلوی شکسته انجام میدادند، که این اصلاً منطقی نیست که بعد از اینهمه فعالیتها با این وضع، تازه پس از ۷۰ روز به شهادت برسند و آثار جراحات هم در جسد مبارکشان آنگونه که روایت شده باقی مانده باشد. (مثل کبودی اثر تازیانه در بازوی حضرت که قاعدتاً بعد از ۷۰ روز بهبودی قابل توجهی پیدا خواهد کرد اما در روایات آمده امیرالمؤمنین علیه السلام این اثر را مشاهده فرمودند)
بنابراین با توجه به مجموع این قرائن و شواهد و نیز عدم وجود هیچ دلیل قطعی مبنی بر وقوع این رخداد در ابتدای ربیع الاول، همانگونه که مجلسی پدر نیز معتقد هستند، آخرین هجوم به خانهی حضرت و وقوع آن جراحات شدید و شهادت حضرت محسن علیه السلام و کشاندن امیرالمومنین علیه السلام به زور تا مسجد، در دو سه روز مانده به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رخ داده است و نه این ایام.
پس شهادت حضرت محسن علیه السلام در این روزها نیست بلکه دو سه روز قبل از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها است و گرفتن دهه و ایام محسنیه در این روزهای ابتدایی ماه ربیع الأول وجه معتبر و معقولی ندارد.
🖤آجرکم الله. التماس دعا.
🪶سیّد محمّد جواد موسوے
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
⁉️ آیا اول ربیع الاول تبریک دارد؟!
❗️روایتی که به غلط، مشهور شده و دست به دست میچرخد این است که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: «هر کس پایان صفر را به من مژده دهد، من بهشت را به او مژده میدهم»!
⚠️این حدیث در هیچ یک از کتب حدیثی شیعه و سنی وارد نشده و جعلی است! و جالب است که حتی علمای اهل سنت نیز تصریح به جعلی و موضوع بودن این روایت کردهاند:
1⃣من بشرني بخروج صفر بشرته بالجنة قال القاري في الموضعات تبعا للصغاني لا أصل له. (كشف الخفاء، ج ۲، ص ۳۰۹)
2⃣قال الصغاني موضوع وكذا قال العراقي (الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة، ج ۱، ص ۴۳۸)
🙏🏻خواهش ما از محبین و عاشقان ائمه علیهم السلام این است که عقیدهی خود را بر روایات جعلی بنا نکنند و بدون دلیل ناشر روایات دروغین نباشند. ماه ربیع را بر اساس آنچه که به دروغ به رسول الله نسبت دادهاند به هم تبریک نگویند.
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
📘رساله توضیح المسائل امام رضا علیه السلام با نام «محض الاسلام» که چکیده و خلاصهی کل دین را بیان فرمودند.
این رساله شما را در اغلب احکام از تقلید و رجوع به رسالههای غیر معصومین، بی نیاز میکند!
🪶احکام شرعی از ص ۲۱۷ کتاب (صفحه ششم فایل) بیان شده است.
🪶این ترجمه نسبت به باقی ترجمه ها بهتر است اما همین هم بی اشکال نیست و حتماً به متن عربی هم دقت بفرمایید.
#فقه #احکام #فروع_دین #اصول_فقه #تقیه
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
🌀چند مشکل عمده در استنباط حکم شرعی (یا موضوعات دیگر) از روایات (در ۲ فرسته)
🪶بسیار شنیدهایم که فهم حدیث و روایت کار هر کسی نیست و مردم نمیتوانند حدیث بفهمند و با آن احکام و تکالیف شرعی خود را به دست آورند. هرچند جالب اینجاست که این سخنان در حالی گفته میشود که اولاً فهم رساله های عملیه و منابر مراجع تقلید، به مراتب سختتر و غیر قابل فهم تر از احادیث است و ثانیاً همه متفق القول هستند که همین مردم عوامی که حدیث نمیفهمند باید اصول دین و مذهب خود از جمله مسأله مهم و حساس امامت را «بدون تقلید» به دست آورند؛ یعنی مثلاً خودشان باید با تحقیق بفهمند که چند امام داریم و امام هفتم و هشتم و نهم و دهم دقیقاً چه کسانی هستند و مثلاً امام هفتم اسماعیل بن جعفر علیه السلام نبوده است! ولی بحث ما الان این تناقض گویی ها نیست بلکه میخواهیم بفهمیم آنان دلیل عدم فهم احادیث و روایات برای مردم را چه چیزی میدانند.
💬آنچه غالباً شنیده میشود این است که اولاً روایات معارض بسیاری داریم؛ یعنی در هر موضوع شرعی یک دسته روایات امر به چیزی کرده و دستهای دیگر از آن نهی نموده یا یک دسته چیزی را حلال دانسته و دستهای دیگر حرام و علت این تعارضات مختلف است و مردم توان تشخیص تقیه را ندارند. ثانیاً بعضی روایات مقید به زمان و مکان هستند. ثالثاً بسیاری از امرها امر وجوبی نبوده و بسیاری از نهیها نیز نهی حرمت نیست و تشخیص این از مردم ممکن نیست. رابعاً بعضی روایات عام بوده و بعضی دیگر خاص است و مردم توان تشخیص عام و خاص و چگونگی تخصیص عام را ندارند. خامساً بعضی از روایات تأویل و کنایه داشته و ظاهر آن، مراد امام نیست و خودشان تصریح فرمودند که این کنایات را هر کسی نمیفهمد و فقط از فقهاء بر میآید در حالی که همهی مردم نمیتوانند فقیه شوند.
🪶اما در پاسخ باید گفت:
بیشتر این مشکلات در روایاتی دیده میشود که به صورت پراکنده و به شکل تک حدیث های کوتاه از ائمه علیهم السلام نقل شده است و اغلب همینها نیز مکتوب سخنی شفاهی از امام است. بله در اغلب این روایات مشکلات مذکور وجود دارد و تشخیص آن مشکل است و از عهدهی هر کسی بر نمیآید. اما یک راهکار روشن در خود احادیث وارد شده و آن اینکه خود ائمه علیهم السلام فرمودند: «احادیث ما مانند قرآن، محکم و متشابه دارد پس متشابه را به محکم ارجاع دهید»
بنابراین نباید بی گدار به آب بزنیم و یک مرتبه در وسط اقیانوس روایات بیفتیم که با مشکلات و موانع مذکور رو در رو شویم و از شدت سردرگمی به ناچار به سمت تقلید برویم. بلکه باید به دستور خود اهل بیت علیهم السلام عمل کرده و ابتدا روایات محکم را بیابیم و آنها را خوب و با تدبر بخوانیم و بفهمیم سپس باقی روایات را با آن محکمات تطبیق دهیم.
⁉️اما چه روایتی محکم است؟!
همانطور که گفته شد، بیشتر مشکلات مذکور در روایاتی است که به صورت پراکنده از سخنان شفاهی ائمه و آن هم کوتاه و مختصر مکتوب شده است.
❓اما اگر خود امام در یک مسألهای کتاب نوشته باشند چطور؟ یا اگر در مقام بیان باشند و یک موضوع شرعی را مفصل از صدر تا ذیلش توضیح دهند چی؟
❓چرا ابتدا به این سبک از روایات تمسک نمیکنیم؟!
🪶قطعاً آنجا که امام خودش دست به قلم بشود و بخواهد حکم یا موضوعی را توضیح دهد، در مقام بیان است و آن نوشتهی امام دیگر مثل روایات پراکندهی شفاهی که توسط راویان مختلف در مکانها و زمانها و شرایط مختلف روایت شده نیست و اغلب مشکلات مذکور را ندارد.
🪶بنابراین اولویت در فهم احکام با نوشته جات خود ائمه علیهم السلام یا با روایات طویلی است که امام در آن در مقام بیان بوده و ابعاد مختلف مسأله را تبیین فرمودند.
❗️پس اگر کسی بگوید "اگر مردم تقلید نکنند پس چگونه این مشکلات را در فهم روایات بگذرانند" در پاسخ میگوییم: اگر قائلید که یک مجتهد میتواند این موانع در فهم حدیث را بگذراند و سپس با همان اجتهاد ظنیاش از روایات پراکنده، رسالهای برای فهم احکام برای عوام مردم بنویسد پس آیا خود امام معصوم نمیتواند رسالهای در احکام بنویسد که دیگر فهم آن رساله این مشکلات را نداشته باشد؟!
🪶اگر کسی بگوید: "من اگر تقلید نکنم احکام را از کجا به دست آورم؟"
در پاسخش میگویم؛ از رساله توضیح المسائل امام رضا علیه السلام! با نام «محض الاسلام» که به درخواست مأمون نوشته شده و در آن، امام خلاصه و چکیدهی کل اسلام را مینویسند و نه تنها احکام، بلکه عقاید و بخشی از تاریخ را نیز در آن بیان میدارند و این رساله از محکمات روایی بوده و در شروع استنباط احکام باید قدم اول قرار بگیرد.
رسالهای دیگر رسالهی تفسیر قرآن از امیرالمؤمنین علیه السلام به روایت امام صادق علیه السلام است که در تفسیر نعمانی آمده و خلاصهای از شأن نزول آیات و تاریخ اسلامی و وجوه هر آیه و بخشی از احکام را میگوید.
ادامه دارد...
#فقه #احکام #فروع_دین #اصول_فقه #تقیه
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
سنت و بدعت
پیادهرویهای نوظهور در عرض پیادهروی برای زیارت أبا عبدالله الحسین علیه السلام
❗️مقلّد، ضامن است و در برابر اموالی که با تقلید از غیر معصوم، به اشتباه منتقل کرده معذور نیست!
📖على بن فرقد سابرى گويد:
مردى مرا وصى خود قرار داد و به من دستور داد كه با ميراثش به نيابت او حج به جا آورم. من ميراثش را بررسى كردم و ديدم كه مبلغى اندك است و كفاف حج را نمىدهد. بنابراين از ابو حنيفه و فقيهان كوفه سؤال كردم.
آنان گفتند: با آن مبلغ، به نيابت آن مرد صدقه بده.
پس هنگامى كه به حج رفتم در طواف به عبد اللّه بن حسن برخوردم و از او پرسيدم و گفتم: يكى از شيعيان شما در كوفه از دنيا رفت و مرا وصى خود نمود، او به من دستور داد كه از جانب او حج انجام دهم. من ميراث او را بررسى كردم، براى حج كافى نبود. بنابراين از فقيهانى كه نزد ما هستند پرسيدم و آنان گفتند: آن مبلغ را صدقه بده. من نيز صدقه دادم؛ شما چه مىفرماييد؟
عبد اللّه گفت: اين امام صادق عليه السّلام است كه در حجر اسماعيل عليه السّلام در زير ناودان كعبه بود و صورتش را رو به كعبه نموده، دعا مىنمود. سپس به من رو كرد و مرا ديد و فرمود:
«حاجتت چيست؟»
عرض كردم: فدايتان گردم! من مردى از اهل كوفه و از دوستداران شما هستم.
فرمود: «اين موضوع را رها كن! حاجتت چيست؟»
عرض كردم: مردى از دنيا رفت و وصيت نمود كه با ميراثش از جانب او حج نمايم. پس من به ميراث او نگريستم، براى حج كافى نبود. آنگاه از فقيهانى كه نزد ما هستند پرسيدم و آنان گفتند: آن را صدقه ده.
فرمود: «تو چهكار كردى؟»
عرض كردم: آن مبلغ را صدقه دادم.
فرمود: «ضامن هستى! مگر كفايت نمىكرد كه از خود مكه حج گزارده شود؟ پس اگر كفايت نمىكرد از مكه با آن مبلغ حج نمود، ضمانى بر عهدهات نيست و اگر كفايت مىكرد كه از مكه حج نمود، پس ضامن هستى! (یعنی باید اکنون از مال خودت بپردازی و آن حج را به جای بیاوری)» (ترجمه فروع کافی، ج ۹ ص ۶۴)
(الکافي ج ۷، ص ۲۱ و من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ۲۰۷: عَلِيُّ بنُ إِبرَاهِيمَ عَن أَبِيهِ وَ حُمَيدُ بنُ زِيَادٍ عَن عُبَيدِ اَللَّهِ بنِ أَحْمَدَ جَمِيعاً عَنِ اِبنِ أَبِي عُمَيرٍ عَن زَيدٍ اَلنَّرسِيِّ عَن عَلِيِّ بنِ فَرقَدٍ صَاحِبِ اَلسَّابِرِيِّ قَالَ: أَوْصَى إِلَيَّ رَجُلٌ بِتَرِكَتِهِ وَ أَمَرَني أَن أَحُجَّ بِهَا عَنْهُ فَنَظَرْتُ فِي ذَلِكَ فَإِذَا شَيءٌ يَسِيرٌ لاَ يَكفِي لِلحَجِّ فَسَأَلتُ أَبَا حَنِيفَةَ وَ فُقَهَاءَ أَهلِ اَلْكُوفَةِ فَقَالُوا تَصَدَّقْ بِهَا عَنهُ فَلَمَّا حَجَجْتُ لَقِيتُ عَبدَ اَللَّهِ بنَ اَلحَسَنِ فِي اَلطَّوَافِ فَسَأَلْتُهُ وَ قُلتُ لَهُ إِنَّ رَجُلاً مِن مَوَالِيكُم مِن أَهلِ اَلكُوفَةِ مَاتَ وَ أَوصَى بِتَرِكَتِهِ إِلَيَّ وَ أَمَرَنِي أَن أَحُجَّ بِهَا عَنهُ فَنَظَرتُ فِي ذَلِكَ فَلَم يَكفِ لِلحَجِّ فَسَأَلتُ مَن قِبَلَنَا مِنَ اَلفُقَهَاءِ فَقَالُوا تَصَدَّق بِهَا فَتَصَدَّقتُ بِهَا فَمَا تَقُولُ فَقَالَ لِي هَذَا جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ فِي اَلحِجرِ فَأتِهِ وَ سَلهُ قَالَ فَدَخَلتُ اَلْحِجرَ فَإِذَا أَبُو عَبدِ اَللَّهِ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ تَحتَ اَلْمِيزَابِ مُقبِلٌ بِوَجهِهِ عَلَى اَلبَيْتِ يَدعُو ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَيَّ فَرَآنِي فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ مِنْ مَوَالِيكُمْ قَالَ فَدَعْ ذَا عَنْكَ حَاجَتُكَ قُلْتُ رَجُلٌ مَاتَ وَ أَوْصَى بِتَرِكَتِهِ أَنْ أَحُجَّ بِهَا عَنْهُ فَنَظَرْتُ فِي ذَلِكَ فَلَمْ يَكْفِ لِلْحَجِّ فَسَأَلْتُ مَنْ عِنْدَنَا مِنَ اَلْفُقَهَاءِ فَقَالُوا تَصَدَّقْ بِهَا فَقَالَ مَا صَنَعْتَ قُلْتُ تَصَدَّقْتُ بِهَا فَقَالَ ضَمِنْتَ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ لاَ يَبلُغُ أَنْ يُحَجَّ بِهِ مِنْ مَكَّةَ فَإِن كَانَ لاَ يَبلُغُ أَن يُحَجَّ بِهِ مِن مَكَّةَ فَلَيسَ عَلَيكَ ضَمَانٌ وَ إِن كَانَ يَبلُغُ بِهِ مِن مَكَّةَ فَأَنتَ ضَامِنٌ)
🪶بیان:
بر اساس این روایت، تمام وجوهات شرعی، اموال وصیت شده، ارث و میراث، دیون و ... و همهی حقوق مالی که مقلّدینِ غیر معصوم حتی مقلدین فقهاء شیعه، آنها را با حکمی اشتباه نقل و انتقال دادند، به گردنشان است و باید هر زمان که از تقلید بیرون آمده و به حکم معصوم آگاه شدند، همان مبلغ را از مال شخصی خودشان بگیرند و به جای صحیحش بپردازند و اگر این کار را نکنند، هر زمان که امام زمان علیه السلام حاکم شدند این کار را خواهند کرد و آنها نمیتوانند بگویند: «ما از فقهاء خود تقلید کردیم پس معذور هستیم و گناهی نداریم و ضامن نیستیم» همانگونه که این راوی از فقهاء شیعه تقلید کرد ولی معذور نشد و ضامن بود. تشیّع آن فقهاء از عباراتی که در زیرشان خط کشیدیم واضح است. البته او گفت که هم از ابوحنیفه سوال کرده هم از فقهاء خودشان در کوفه؛ یعنی ابوحنیفه غیر از آن فقهاء بوده است که او از هر دو گروه سوال کرد.
#فقه #احکام #عقاید #تقلید #اجتهاد
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
🪶امام صادق علیه السلام در خصوص روز غدیر، نمازی تجویز کرده و فرمودند: «برای شکر خداوند تعالی دو رکعت نماز میخوانی و در رکعت اول، یک بار سورهی حمد و «إنا انزلناه فی لیلة القدر» و «قل هو الله أحد» را همانگونه که نازل شدند میخوانی نه آنگونه که ناقص شدند!»
(إقبال الأعمال ج ۱، ص ۴۷۴: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ اَلطِّرَازِيُّ فِي كِتَابِهِ رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَللَّيْثِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَنَّهُ قَالَ لِمَنْ حَضَرَهُ مِنْ مَوَالِيهِ وَ شِيعَتِهِ...تُصَلِّي شُكْراً لِلَّهِ تَعَالَى رَكْعَتَيْنِ تَقْرَأُ فِي اَلْأُولَى ألْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ وَ قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ كَمَا أُنْزِلَتَا لاَ كَمَا نُقِصَتَا...)
#فقه #احکام #عقاید
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
📖سورهی توحید بر اساس قرائات روایی از ائمه علیهم السلام
🪶دربارهی آیات سوره توحید یا اخلاص، چند روایت وارد شده که با یکدیگر اختلاف دارند که به نظر میرسد این اختلاف ناشی از سهو راویان و ناسخان باشد. اما از آن جهت که در اختلاف قرائات در نماز و یا امور دیگر میتوان همهی قرائتها را خواند با این نیت که هر کدام صحیح بود همان حساب شود، لذا در خصوص سورهی توحید هم چارهای جز خواندن تمام قرائات نیست.
🪶با توجه به تجربهی ناچیزی که در تصحیح نسخ خطی داشته ام، بهترین نسخهای که بتوان با آن، تمام قرائات رواییِ سورهی توحید را با مصحف در یک نسخه جمع کرد، چنین است:
قل هو الله أحد [الله الأحدُ الصّمد، اللهُ الواحدُ الصّمد] [لا إله إلّا اللهُ الواحدُ الأحدُ الصّمد] اللهُ الصّمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا أحد [كذلك اللهُ ربّي] [ربُّنا] [كذلك اللهُ ربّي] [ربُّنا] [كذلك [اللهُ] ربُّنا و ربُّ آبائِنا الأوّلين]
🪶عبارات داخل قلاب «[ ]» از روایات گرفته شده است. کلماتی که قبل از قلاب وارد شده (به جز کذلک) را با وقف قرائت کنید.
🪶سیّد محمّد جواد موسوے
#فقه #احکام #عقاید
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm
۲/۲
ادامه...
✓جناب بلاغی و غفاری در ترجمهی خود بر من لا یحضره الفقیه، توجیه خندهداری برای این روایت آورده اند: «شرط صحّت عقد، «قصد» است و شخص مست و بيهوش كه عقلش زائل شده نمیتواند قصد كند و اگر نتوانست پس صيغۀ نكاح باطل بوده مانند ساير عقدها؛ بنابراين پس از افاقه (=هوشیاری) اگر اجازه دهد اجازهاش مصحّح عقد نيست؛ زيرا عقد اساساً باطل بوده چون در آن، «قصد» نبوده است، و روايت هر چند سندش مورد اعتماد باشد، مضمونش با قواعد شرعيّه سازگار نيست جز اينكه بگوئيم زن در حال مستى، ديگرى را وكالت داده تا او را عقد كند (😁) وكالت باطل بوده ولى عقد صحيح، امّا «فضولى» بوده است و اجازه، آن را نافذ ساخته باشد!». (منظور از «عقد فضولی»، عقدی است که در آن، صیغهی عقد بدون حضور طرف مقابل خوانده میشود با این نیت که بعداً از او رضایت بگیرند)
✓این تخیلات در ذیل این حدیث صریح، علاوه بر توجیهات مسخره حاوی یک اقرار مهم است و آن، تصریح به بطلان عقد در حالت مستی. البته رئیس المجتهدین، شیخ طوسی نیز همین را بیان داشته است که جلوتر به آن میپردازیم.
✓هر کسی که در ابتدا این روایت را میخواند هیچ شخص ثالثی به جز آن زن مست و آن یک مرد به ذهنش خطور نمیکند. بله! این از شگرد مجتهدین است که همیشه سعی دارند با هر مالهای که شده روایات را هرچند صریح و صحیح السند هم باشد، به زور با قول مشهور و فرضیات ذهنی خود که از اقوال مشهورِ مجتهدینِ نامیِ پیشین است سازگار کرده و توجیه کنند و بپیچانند و وجوه تخیلی مطرح کنند تا بالاخره آن روایات با ذهنیاتشان سازگار شود و وجدانشان آرام گیرد. این حقیقتی تلخ است که سالها بر پیکرهی فقه شیعه سایه انداخته است. پیشتر، اقرار و اعتراف بزرگ به این حقیقت تلخ را در بیانات آقای جوادی آملی نشان دادیم (اینجا).
✓شیخ طوسی نیز گفته: اگر کسی بر خودش عقدی ببندد در حالی که مست است، آن عقد باطل است. پس اگر هوشیار شود و راضی گردد آن عقد، ماضی است. (قال الشيخ في النهاية: و إذا عقدت على نفسها و هي سكرى كان العقد باطلا، فإن أفاقت و رضيت كان العقد ماضيا: ملاذ الأخیار ج ۱۲ ص ۳۰۵) همچنین ایشان در «المختلف»، این روایت را حمل بر حالتی کرده که هنوز آن مستی به حد عدمِ ایجاد چیزی، نرسیده است! (😕)(و حمل في المختلف الرواية على ما إذا لم يبلغ السكر إلى حد عدم التحصيل: همان) که علامه مجلسی اشکال خود بر این حمل عجیب شیخ طوسی را با عبارت «و فيه ما فيه» بیان میدارد. یعنی «در آن اشکالی است که در آن است» یعنی از بس اشکالش واضح است که علامه مجلسی با این لحن و کنایه آن را بیان میدارد.
✓البته همین حمل عجیب را پدر علامه مجلسی از قول اصحاب با تفصیل بیشتری نقل میکند (و حمله الأصحاب على أنها لم تكن زائلة العقل كما يكون في أوائل السكر و يكون السكر بمعنى النشو و إطلاقه عليه شائع كما في قوله تعالى: «لاٰ تَقْرَبُوا اَلصَّلاٰةَ وَ أَنْتُمْ سُكٰارىٰ» أي نشاوى حتى يحسن التكليف!: روضة المتقین، ج ۸ ص ۲۰۳) که به نظر میرسد ایشان به جهت شدت خوش بینیاش -که از دیگر نوشتههایشان نیز پیداست- همان حمل شیخ طوسی را حمل «اصحاب» دانسته. البته ایشان در ادامه اشاره میکند که بعضی از اصحاب، به همین ظاهر روایت عمل کردند به خاطر صحت سندش خصوصاً که معارضی به جز اصول و قواعد عام برای آن وجود ندارد. (و بعض الأصحاب عمل بظاهر الخبر لصحته مع عدم المعارض إلا الأصول و القواعد العامة: همان) ولی خودش تصریح میکند که «خاص» بر «عام» مقدم است. (و الخاص مقدم البتة: همان) با این وجود، دلش آرام نگرفته و وجدانش نتوانسته قول مشهور را به خاطر نص امام کنار گذاشته و قول معصوم را بر قول مشهور ترجیح دهد لذا در آخر گفته است: تأویل این روایت به آنچه ذکر کردیم بهتر است و طلاق گرفتن یا تجدید عقد (در چنین فرضی) با احتیاط تر است. (و التأويل بما ذكرناه أحسن و الطلاق أو تجديد العقد أحوط: همان)
✓ملاحظه میکنید که این ماله کشیِ قول مشهور و تأویل روایات بر طبق آن، حتی گریبان گیرِ علمای اخباری همچون مجلسیِ پدر نیز بوده است.
✓به هر حال، حدیث واضح است و نیازی به این تأویلات و وجوه تخیلی نیست. بهتر است ما با همین روایات دینداری کنیم و سخن معصوم را بر قول مشهور ترجیح دهیم چرا که اگر کسی با همین روایات دینداری کند و اشتباه کند معذور است اما اگر کسی با اقوال غیر معصومین که صریحاً مخالف روایات صحیح و صریح است دینداری کند از او پذیرفته نخواهد شد.
🪶سیّد محمّد جواد موسوے
#فقه #احکام #فروع_دین #نکاح #ازدواج #متعه
دفتر علم🪶📖:
@DaftareElm