لطفا شما هم عکس، فیلم، دلنوشته و مطالب نوستالژیک (خاطره انگیزبرای اکثر دهه شصتی ها) خودتون رو به آیدی @gholamalih ارسال کنیدتابه اسم خودتون درکانال منتشرکنیم. با تشکر تبلیغ رایگان نداریم!
سلام دوستان خوبم.
لطفا با زدن دکمه Boost از کانال خودتون حمایت کنید...
ممنون از لطف تک تک شما❤️❤️
/channel/Daheh60?boost
عموی من بی نظیره؛ کل خانواده رو به خاک و خون کشیده، ارث رو بالا کشیده، به همه ی دور بی احترامی کرده، حتی سهم مادرش رو هم نداده و در اخر پروفایل تلگرامش چی گذاشته؟
«کسانی دلم را شکستند، که دلم نمیاید دلشان را بشکنم.»
لعنتی تو مارو ساییدی دل شکستن چیه دیگه.
🆔 @Daheh60
جوجه جوجه طلایی
خاطرات دهه شصت در کانال دهه شصتی ها
🆔 @Daheh60
عکس پروفایل پسر عمم، ۱۵ سالشه!
بغض گلومو گرفته🚶🏻♂️😂
🆔 @Daheh60
اون پسر داییم که خونه ما بدنیا اومده بود و کوچولو بود و یک سره بغل میکردمش و حس مادری بهش دارم امروز زنگ زد بابا شدم خانمم حامله است.
بله دهه شصت اینجوریه که بچه کسایی و بغل میکنی که خود صاحب بچرو هم بدنیا اومدنش رو دیدی ولی خودت هنوز مجردی و هربار میبیننت میگن ایشالله عروسیت دیگه!
🆔 @Daheh60
فست فود: غذای بدون مواد مغذی.
گیم: شور و هیجان بدون فعالیت فیزیکی و واقعی.
سوشال مدیا: توهم دوستی ولی تنهایی در دنیای واقعی.
راستش یجورایی خوشحالم که بدون اینها بزرگ شدم و یکم نگرانم برای نسلی که از بچگی با اینها بزرگ میشه.قطعا بعضی از این چیزایی که گفتم خوبی هایی هم داره و قطعا انسانها همیشه با شرایط تطبیق میدن خودشونو، ولی با این وجود باز هم معلوم نیست که نتیجهی این تغییرات یهویی و عجیب و غریب در زندگی انسان به کجا بکشه! امیدوارم در نهایت نتیجه مثبت باشه، ولی خیلی خوشبین نیستم راستش.
🆔 @Daheh60
این همه سال مدرسه رفتم ولی هنوز دلم میخواد بدونم اون ۱۲ قطعه عکس که هر سال از ما میگرفتن، چکارش میکردن! 🤔
🆔 @Daheh60
عشق و حال فقط توی مدرسه بود که وقتی کلاس نداشتید میرفتید دفتر توپ میگرفتید وگرنه توی دانشگاه توپ نمیدن
🆔 @Daheh60
من هنوزم مثل بچه ها رو قولِ آدما حساب ميكنم. يعني اين شكلی ام كه اگه فلانی قول داد پس اوكيه ديگه، حتما بهش عمل ميكنه.
🆔 @Daheh60
مامان!
دیشب دوباره خواب دیدم که سه ساله شدم، توی یه تاکسی زرد، توی بغلت، بی خیال از دنیا و آدم هاش، خوابم برده و تو داری با عشق مادرانه، فقط نگاهم میکنی.
مامان!
دیشب داشتم فکر می کردم که چه قدر قدیما خوب بود، وقتی هنوز هیچ کدوم از این آدمایی که اومدن و زمینم زدن و رفتن رو ندیده بودم، وقتی که تنها آدمی که می شناختم تو بودی و احساساتم آکبند بود.
مامان!
امشب می خواستم بهت بگم که من هر وقت که حس می کنم هیچ کس رو توی این دنیا ندارم، هر وقت که فکر می کنم دوست داشتنی نیستم، یا بدم، زشتم، هر جای دنیا که باشم، بلافاصله، خیال یه دختر ۵۰ ساله ی مهربون، با یه لبخند قشنگ میاد دست میندازه روی گردنم و میگه:
“نه عزیز مادر، تو بهترین و دوست داشتنی ترین آدم دنیا هستی”
مامان!
مگه تو چند نفر هستی، که نبودنت اندازهی نبودن کل آدمای دنیا درد داره؟
مگه تو چی کار میکردی؟ که این روزا هر کاری که میکنم، هر راهی که میرم، هر کسی رو که می بینم، اندازه ی یه لحظه آغوش کشیدنت، آرومم نمیکنه.
مامان!
یه روزی روزگاری، دنیای من اندازه ی آغوش تو امن بود،
دلم امنیت می خواد، ولی کنارم نیستی...
👤پرهام جعفری
🆔 @Daheh60
اوج تکنولوژی در صنعت اسباببازی زمان ما... 😅
🆔 @Daheh60
خبر خودکشی کیومرث پوراحمد، مانند پتکی بر سرم فرود آمد. ناگهان پرت شدم به کودکیها. به زمان «قصههای مجید»، به زمان «سرنخ» و بازپرس امیرحسین اوصیا. به آن سکانس ترکیدن بغض محمدرضا فروتن در «شب یلدا» که هنوز هم به نظرم یکی از بهترین تیتراژهای سینمای ایران است. به «خواهران غریب» و «مادر من، مادر من». به «بیبی چلچله» و خودِ بی بیِ پوراحمد، که مادربزرگ مجید بود و مادربزرگ همهی ما شد. خبر را که شنیدم، در خیابان بودم. ایستادم و به تمام این صحنهها فکر کردم. باورتان نمیشود ولی بیاختیار، یک لحظه احساس کردم تمام کودکیهایم از دست رفته است و این صرفاً به خاطر مرگ پوراحمد نبود، به خاطر مرگِ دردناکش بود. همه میمیرند، اما او انگار زندگی را کشت.
.
ماریو مونیچلی، کارگردان نامدار ایتالیایی، در سن ۹۵ سالگی، زمانی که در بیمارستان بستری بود، از طبقهی پنجم آنجا خودش را پایین پرت کرد و کشت. این مرگ، طنزی تلخ به همراه داشت، درست مانند فیلمهایش که کمدیهای تلخ و حتی غمگینانهای بودند. انگار با انتخاب این مرگ عجیب، آن هم در نودوپنج سالگی و در حالی که بیمار هم بود، داستانهای مورد علاقهاش را پی گرفت تا فیلمهایش به زندگی واقعیاش رسوخ کند و ما را بین خنده و گریه باقی بگذارد. نمیدانم چرا مرگ خودخواستهی پوراحمد، من را یاد مرگ مونیچلی میاندازد، اما در جهت عکس؛ در یکی زندگی جریان دارد ولی در دیگری مرگ و نیستی.
.
سازندهی «قصههای مجید»، خودش هم به قصهها پیوست. قصههای تلخ، قصههای یاسآلود، قصههای حزنانگیز، درست در جهت عکس آن چیزهایی که ساخت.
🆔 @Daheh60
🔻 کیومرث پوراحمد درگذشت
کیومرث پوراحمد کارگردان سینما و تلویزیون صبح امروز ۱۶ فروردین ماه درگذشت.
عکس جالبی از پشت صحنه سریال قصه های مجید
بی بی در کنار کیومرث پوراحمد
🆔 @Daheh60
دهه شصتیا و هفتادیا که میخواستن خلبان و دکتر و مهندس شن وضع مملکت اینه…
فقط خدا آینده مارو با این دهه نودیایی که میخوان بلاگر شن بخیر کنه 🫤
🆔 @Daheh60
*بزرگ شدن این شکلیه بچهها*
از یه سنی به بعد
شما دیگر وقت ندارید که بنشینید و گریه کنید
مجبورید همراه با اشک ریختن، رانندگی کنید، ظرف بشویید، یا به بقیه کارهای عقب ماندهتان برسید...
🆔 @Daheh60
یه سوال:
چرا توی صف نونوایی ها دیگه هیچ بچه ای نیست؟
چرا بازم همون دهه شصتی ها رو میبینیم؟
🆔 @Daheh60
این کلیپ عمیقاً اشک دهه شصتی ها رو جاری میکنه
اگه دوست داشتی برای بقیه هم بفرست
ساعت ها غرق خاطرات گذشته شوید در
🆔 @Daheh60
بچهها، به باباهاتونم زنگ بزنید.
زنگ زدم به بابا. با نگرانی گوشی رو برداشت گفت چیزی شده؟ گفتم نه میخواستم حالتونو بپرسم. گفت، مامان داره نماز میخونه، میگم بهت زنگ بزنه. گفتم نه، میخواستم با شما صحبت کنم. گفت، جدی؟ ممنون باباجون.
دلم گرفت...
🆔 @Daheh60
الکی تو این کافه اون کافهی لاکچری دنبال حال خوب نباشید، حال خوب تو این بهارخوابا پیدا میشه😍
🆔 @Daheh60
شاید این محاسبات از دیفرانسیل، جبر و هندسه هم سخت تر بود 😁
🆔 @Daheh60
برای کارهای اداری مربوط به فوت بابا رفته بودیم؛ یکی از مدارکش کم بود. یه لحظه از ذهنم گذشت که خب زنگ میزنم از خودش میپرسم.
به خودت میای میبینی یک ساعته داری بیهدف راه میری و فکر میکنی یعنی چی که دیگه نیست.
🆔 @Daheh60
یادمه وقتی بابام
خونه رو سفید کرد، مادرم هیچوقت نمی ذاشت که ما روی دیوار چیزی بکشیم؛
یه روز به مادرم گفتم؛
مگه ارزش این گچ و سفیدی، از ما بیشتره،
اون گفت؛ نه مادر جان ارزش گچ و دیوار بیشتر از شما نیست اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر از این گچ و شماست؛
وقتی پدرت چندسال کار کرده زحمت کشیده و ما تونستیم، با کم خوردن و کم پوشیدن این خونه رو سفید کنیم،
حالا چرا؟
ما کاری کنیم که دوباره پدرت مجبور باشه، چند روز، چند ماه، چند سال دیگه زحمت بیشتر بکشه که خونه رو بتونه رنگ کنه؛
این حرف مادرم از بچگی همیشه تو ذهنم بود و موند؛
حرفی که باعث میشد !
ما شیشه ها رو نشکنیم "
تلویزیون رو الکی خراب نکنیم " یخچال رو بیهوده باز و بسته نکنیم"
" تا هیچوقت دلیل
رنج و زحمت بیشتر
واسه بابامون نباشیم "
*نمیدونم؛ چی برسر روزگار ما اومده،که دیگه کمتر کسی پیدا میشه که به پیر شدن پدر خونه هم فکر کنه؛*
اینروزا بچه؛ ال سی دی ده میلیونی میشکنه، میگن بابا، چکارش داری
حالا بچه بوده شکسته؛
گوشی موبایل
هفت، هشن میلیونی رو
میزنه زمین چهل تیکه میشه، میگن؛ هیچیش نگو بچه تو روحیه ش
تاثیر بد میزاره؛
اما کمتر کسی میگه؛
این پدر خونه باید !
چند روز چند ماه چند سال دیگه، کار کنه تا بتونه جبران خسارت کنه؛
ایکاش کمی بفکر
چین و چروکهای
پیشونی آدمی بودیم
که داره واسه ما پیر میشه، جوانیش، عمرش، خوشیهاش، همه رو گذاشته واسه ما، تا که با بودن ما
پیری رو از یاد ببره،
اما گاهی وقتا
ندونسته و دونسته
تنها دلیل رنج بیشترش میشیم، و یادمون میره
که اونم یه حد توان داره، تا ی جایی بدنش
کارایی کار کردن داره؛
امیدوارم، هرکی هر جای ایران که داره این متن رو میخونه، کمی بفکر
پدر یا مادری باشه، که نون بیار خونه هست؛
گاهی؛ همسری خوب
برای پدر بودن،
بهتر از مادری کردن
برای فرزندیست،
که پیری پدر را نمیبیند
🆔 @Daheh60
یهو دوباره بعد این همه سال دیدمش داغ دلم تازه شد
اونقدر که این بزرگوار رو تو سر ما دهه شصتیا زدن نجار به میخ نزد
🆔 @Daheh60
یک جمله ای پوراحمد در ستایش شاملو گفته بود که "چقدر خوشبخت بودیم نسل ما که در هوایی نفس کشیدیم که شاملو در آن بود"
ما هم باید به این کارگردان فقید بگوییم "چقدر خوشبخت بودیم نسل ما که در کودکی و نوجوانی در هوایی نفس کشیدیم که فیلمسازهایی چون شما بودند که آنقدر به ژانر کودک و نوجوان در سینما افتخار و اعتبار می بخشیدند که در کودکی و نوجوانی (در آن فضای وحشت زده و رخوتناک و جهنمی دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی) آن فیلم ها ذهن ما را آگاه و پویا می کرد و آن فیلم های درخشان، در عین سادگی و صمیمیت و شیرینی کودکانه، از ما یک آدم بزرگ می ساخت!
🆔 @Daheh60
واقعیت:
اولویت دهه شصتی ها ادامه تحصیل و موقعیت اجتماعی بود و هنوزم هست.
اولویت دهه هفتادی و هشتادیها شغل، درآمد و تشکیل خانوادست...
🆔 @Daheh60
ما دهه شصتیا توی کادو گرفتن هم مظلوم بودیم 😢
🆔 @Daheh60