222
همهی حرفهای من در ادامهی وبلاگ "در آستان بلوغ" وبلاگ از ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۱ کانال از ۱ مهر ۱۳۹۴ تماس: @A_Karimi
🔸خبرِ نیک
شهرام شعبانینیا
تا عید رسیدیم و ندیدیم چه چیدیم
از سالِ عقبماندهٔ بیمایه بریدیم
تا سال دگر را چه ببینیم و چه خواهیم
در رودِ امیدیم و سوی بحرِ نویدیم
در جمع شما معرفت اندوختهایمُ
در خیل شما شادتر از صبح سپیدیم
با همرهیِ صادقِ یارانِ موافق
تا قلّهٔ اعلای کرامت برسیدیم
صد سال، بِه از سالِ پسین باد شما را
ما چشم به راهِ خبرِ نیکِ جدیدیم
منبع | در آستان بلوغ | #شعرخانه | #شهرام_شعبانی
🔸شهروند
صبح جمعه میگوید کلی خردهخرید برای منزل دارم، میروم شهروند.
میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟ بیا بپرس پیاز دارید؟ قند دارید؟ لپه دارید؟ بگویم بله داریم، برای شما خوبش را هم داریم. به شما ارزان میدهیم. اصلاً قابل شما را ندارد. باشد بعداً حساب میکنیم. برایتان میفرستم منزل. زحمت نکشید. دستتان درد میگیرد... اصلاً شما چهکار دارید که چی داریم و چی نداریم؟ شما فرمایش کنید. شب عید است، بگذارید ما هم کاسبی کنیم. البته که کسب هرکس با کس دیگر فرق میکند و ما همه چیز داریم. نعنا و ریحان هم داریم... تازه در تازه، بوی بهشت. قماش داریم، ترمه و گلابتون، شالهای کاشان، این زرد و نارنجیها را ببینید... شعر هم داریم، غزل در غزل. گل هم میفروشیم و گلدان نیز هم، گلدانهای کار دست، پُرکار و ظریف، باب سوغات و هدیه. و لبخند داریم، لبخندهای صمیمی و از ته دل. نگاههای آشنا... حال خوش. چای خوشرنگ، ساده یا زعفرانی، با عطر و طعم عنّاب و گلهای سرخ. استکانهای کمرباریک. نعلبکیهای خوشنقش... و از مشتریهامان میپرسیم کِیفتان کوک است؟ دماغتان چاق است؟ سرتان سلامت. حال دلتان چطور است؟ سری به ما بزنید. قدمتان سر چشم. شما که غریبه نیستید...
بعد با خودم بغض میکنم و میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟
یادداشتهای مرتبط:
• واصل
• نعنا و نیحون
• همسایه
در آستان بلوغ | #خلوتخانه | #هزارنام
🔸چای
شاید جالب باشد بدانید که تقریباً در همهٔ دنیا دو صورت برای نامیدن چای وجود دارد: چای و تی یا شکلی از تلفظ این دو.
قضیه از این قرار است که نام این گیاه در جنوب چین تِ و در شمال بهصورت چا تلفظ میشده و هردو تلفظی از یک حرف در چین قدیم هستند. بعد از علاقمندی مردم دنیا به این نوشیدنی و همهگیر شدن نوشیدن چای، مردمانی مثل ساکنان خاورمیانه و شمال آفریقا که در مسیر جادهٔ ابریشم و از طریق شمالیهای چین با این نوشیدنی آشنا شدهبودند آن را با شکلی از تلفظ چا نامیدند، مثل چای یا شای و مردمانی مثل اهالی اروپای غربی که چای از طریق مسیرهای دریایی و جنوبیهای چین به آنها رسیدهبود چای را با شکلی از تلفظ تِ نامیدند، مثل تی یا ته.
این تا اینجا باشد تا اگر عمر و حوصلهای بود در مورد چای بیشتر حرف بزنیم.
منبع | در آستان بلوغ | #آشپزخانه
🔸ساختمان سینگر
بی مجامله ساختمان سینگر از آثار نیکلای مارکف، معمار روستبار مقیم ایران در خیابان سعدی را دریابیم که در یک قدمی تخریب است!
اگر یک اثر بینظیر ۷۵ ساله، از بناهای دورهٔ پهلوی اول، اثر تاریخی و دارای ارزش نیست پس چیست؟
بعضی آثار دیگر مارکف عبارتاند از:
- دبیرستان البرز
- ساختمان اداره پست ایران
- مدرسهٔ ژاندارک
- دانشسرای عالی (باغ موزه نگارستان)
- عمارت شهرداری (میدان توپخانه)
- کارخانه قند ورامین
- مدرسه جدید دارالفنون
- زندان قصر
- ساختمان شهرداری
- خانهٔ پروفسور عدل
- دبیرستان انوشیروان دادگر
- مسجد فخرالدوله امینالدوله
- کارخانه سیمان تهران
- سفارت ایتالیا
- دبیرستان امام همدان
- کلیسای مریم مقدس
- ساختمانِ سینگر
- عمارت مشیرالدوله
لینک مرتبط:
• نیکلای مارکف | ویکیپدیا
• آلبوم تصاویر | استودیو کالک
منبع | در آستان بلوغ | #جامعه
🔸جانِ کلمات
پیش از این در یادداشت شطحیّات عرض کردم "خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش" و هرچیز را چنان میفهمیم که بیان میکنیم، برای همین کلمات مهم هستند و در واقع ما با کلمات میاندیشیم. این که یک چیز را چه مینامیم و برای انجام یک عمل از چه فعلی استفاده میکنیم نشان میدهد که آن را چگونه میبینیم و در مورد آن چطور فکر میکنیم، چنان که جناب بابالحوائجی با دقت و حوصله یک نمونه را شرح کردهاند.
کلمات مهم هستند. کلمات تشخّص و هویّت دارند. کلمات مقدّس هستند و روح دارند.
یادداشتها و لینک مرتبط:
• شطحیّات
• واژه
• بارِ کلمات
• اتصالات
• شرح جمیل | مسعود بابالحوائجی
در آستان بلوغ | #کتابخانه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
نیملیوان
یک جفت نیملیوان سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
به شادی و سلامتی استفاده کنند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان و شمعدان
جفت گلدان و شمعدان سفارش عزیزی که رهسپار ازبکستان هستند و چه خوشحالم من که هدایا به زودی بر سفرهٔ نوروز عزیزانی در تاشکند خواهدبود. به خرّمی و تندرستی بزیند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸رمضان
رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای آن که باتوم میزد و باورمندانه کنار خیابان نماز میخواند، خدای مهسا و سیاوش... چه روزه بگیریم یا نه.
این ایام حواسمان بیشتر به هم باشد. بیشتر حرمت هم را نگهداریم. بیشتر به هم لبخند بزنیم و دلی را نرنجانیم.
حال خوش هنگام اذانهای صبح و شام رمضان گوارای جانتان. 🥹
لینک مرتبط:
• مناجات، ربنای شجریان و اذان مؤذنزاده | قدحهای نهانی
در آستان بلوغ | #جامعه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان
انصافاً این قوطیهای خالی قرص و دارو هم چیزهای جالبی هستند ها... محض تجربه دوتا از آنها را با ملایمت حرارت داده و در شکل ظاهری آنها چروکهای کنترلشدهای ایجاد کردم. نتیجه جذاب بود.
اغلب پلاستیکهای تجاری با گرمکردن در آب جوش قابل تغییر شکل هستند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
تشتک
بی هیچ توضیحی عرض میشود قدر من را بدانید که لااقل کارهای مفید و شدنی را توصیه میکنم. عجالتاً تا مد نشده صلوات بلند بفرست 😄
برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ مهندسی را جستجو و دنبال کنید.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
ذرهبین
عدسی چراغ هالوژن خودروها معمولا عدسیهای مرغوب و با کیفیتی هستند. با یک عدسی و یک چوب سیگار میشود ذرهبین خوبی داشت.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
روز مهندس، آنانی که مهندسی خوانده یا نخواندهاند، بر همهٔ کسانی که مثل یک مهندس فکر میکنند مبارک.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸ناتراز
قطع برق در تهران بهطور عام و در بعضی مناطق، مثل بیمارستانها و تأسیسات تأمین آب بهطور خاص محدودیت و جنبه امنیتی دارد، اما در مناطق دیگر و شهرکهای صنعتی بهشکل فلجکنندهای انجام میشود.
دوست و همکار عزیز و صنعتگر ارزشمند ما ناچار است شبها کار کند تا ما به تعهدات خود در پایان سال برسیم و این صحنهٔ تصادف صبح پنجشنبه، در نتیجهٔ استرس، فشار روانی، خستگی مفرط و بیخوابیهای متوالی اوست.
یک دوست دیگر در شبکهٔ توزیع برق به دلیل استرس و فشار روانی طی شیفت کاری دچار درد و سپس بیحسی موقت در دست، بازو و کتف شدهاست.
آقای رئیسجمهور، آقای نظام مقدس... قرار بود برویم کار کنیم و برای تعالی کشور بکوشیم، قرار نبود جانبازی کنیم. قرار نبود شانه بالا بیاندازید که همین است که هست. آنچه شما میگویید ناترازی، برای ما شدهاست بازی کردن روزمرهٔ بیثمری با جان و سلامت و آیندهمان. بدانید و آگاه باشید جمهوری اسلامی که قرار بود هوایش دلپذیر باشد و گُل از خاکش بردمد به نام خدا و اسلام بلای جان و روز و روزگار مردم شده و دیگر نه ممد حیات است و نه مفرح ذات.
در آستان بلوغ | #جامعه | #سیاستخانه | #برکات_انقلاب
🔸نقض، عفو و عدالت
دوستان لطف دارند و یادداشت ایرانخودرو مورد توجّه قرارگرفت. میخواستم اضافه کنم که بعد از نزدیک به نیمقرن این در هنوز بر همان پاشنه میگردد و این سیستم هنوز بر همین روال است.
هنوز هم از احکام قضایی برای گروگان گرفتن افراد و سیستمها استفاده میشود؛ هنوز به مرگ میگیرند تا فرد، جامعه یا سیستمی را به تب راضی کنند؛ هنوز فرد را با اتهامات سنگینی مثل جاسوسی و احکام سنگینی مثل اعدام مواجه میکنند و به هنگام با یک حکم، حکم دیگر را نقض میکنند. چرا اتهام ناروا میزنند و حکم ناروا میدهند که بعد نقض کنند؟ اصلاً چرا میگیرند که بعد ازاد کنند؟ که روزنامهنگار و هنرمند و کنشگر سیاسی و اجتماعی بعداً خیلی هم راضی باشد و تشکر هم بکند که مورد عفو و عطوفت نظام قرارگرفته و منتی هم بر سرش باشد؟ و چنین فضیلتِ قانون و قضا را میآلایند و بیصورتُ سیرت میکنند. دیگر پس از این کدام قانون؟ کدام قضاوت؟ کدام عدالت؟
یادداشت مرتبط:
• ایرانخودرو
منبع | در آستان بلوغ | #برکات_انقلاب
🔸آخرین پرچمدار
بیبیسی نوشته آخرین مرد باقیمانده از بومیان جوما در آمازون برزیل، هفته گذشته پس از ابتلا به کویید ۱۹ درگذشت.
📝 ظواهر امر نشون میده مرحوم فیالواقع همه تلاششون رو برای نجات قبیله به ترتیب قد تا آخرین روزها انجام داده بودند. روحشون شاد. شریک غم هستیم.
دیگه چکار کنیم؟ کاری جز همدردی ازمون برنمیاد... والا بقرعان!
منبع | در آستان بلوغ | #وبگردی | #طربخانه
🔸کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹
اعلامیه رضاخان پس از کودتا
حکم میکنم:
مادۀ اول ـ تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.
مادهٔ دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت ۸ بعدازظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر، کسی نباید در معابر عبور نماید.
مادهٔ سوم ـ کسانی که از طرف قوای ناظمی و پلیس مظنون به اخلال آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.
مادهٔ چهارم ـ تمام روزنامهجات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و برحسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.
مادهٔ پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند، با قوهٔ قهریه متفرق خواهند شد.
مادهٔ ششم ـ درب تمام مغازههای شراب فروشی و عرقفروشی، تئاتر و سینما و فتوگرافیها و کلوپهای قمار باید بسته شود و هر مست که دیده شود، به محکمهٔ نظامی جلب خواهد شد.
مادهٔ هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت، تمام ادارات و دوائر دولتی، غیر از ادارهٔ ارزاق تعطیل خواهند بود. پستخانه، تلفن خانه، تلگراف خانه هم مطیع این حکم خواهند بود.
مادهٔ هشتم ـ کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمهٔ نظامی جلب و به سختترین مجازاتها خواهند رسید.
مادهٔ نهم ـ کاظم خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین میشود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.
۱۴ جمادیالثانی ۱۳۳۹
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا ـ رضا
📝 بهزودی در یادداشت بعدی به مرور نکاتی در مورد این اعلامیه خواهیم پرداخت.
منبع | در آستان بلوغ | #جامعه | #سیاستخانه
🔸چشم در چشم
وقتی ترامپ میگوید از این به بعد هر گلولهای که از یمن شلیک شود هزینهاش به حساب ایران است، مردم هم میگویند هر موشک و بمبی که در ایران بیفتد به حساب نظام و حضرات و خدا و پیغمبر است و حضرات اگر جواب خدا را میدهند، جواب مردم را هم باید بدهند.
وقتی در عراق طومار میلیونی با خون در حمایت صدام پُر میشد که "بالروح، بالدّم، نفدیک یا صدام"، چقدر طول کشید تا صدام را با آن هیبت از آن سوراخ بیرون بکشند؟ برای بشار اسد و قذافی و چائوشسکو و دیگران چقدر؟ برای جمهوری اسلامی چقدر طول خواهدکشید؟
در این ایام ترجیح میدادم از سیاست دوری کنم، اما دریغ که نمیگذارند... نمیگذارند زندگی کنیم... که اگر سیاست به راه خودش میرفت ما هم به راه خودمان بودیم و زندگی خودمان را میکردیم.
واقعیت اینست که اوضاع و احوال را خیلی بد میبینم، اما آیا طی روزها یا آیندهٔ نزدیک کار به مداخلهٔ نظامی و درگیری مستقیم میکِشد؟ به احتمال زیاد نه، چون همچنان فکر میکنم که این حماقتبارترین کار است و هیچ شانسی برای ماندن بعد از آن نیست و بیشتر به خودکشی میماند. چون آقایان خودشان هم میدانند که جنگ عاشورایی و فلانی در کار نیست (فیالواقع کی میخواهد برود برایشان بجنگد؟) و دیگر سرمایه اجتماعی گذشته را ندارند، ضمن اینکه اینجا نباشد کجا این حضرات را راهمیدهند؟ اما این جماعت بارها نشان دادهاند که علیرغم هیاهوی داخلی، مرد توافقهای پشت پرده هستند و برای ماندن در قدرت هر معاملهای... "هر معاملهای" میکنند.
پینوشت:
در باب محتوای نامهٔ ترامپ صحبت از مهلت دوماهه شدهاست. به نظرم این مدت، زمان مورد نیاز برای حل و بلکه پاککردن مسئلهٔ حوثیها در یمن و تکمیل طرحهای انتقال نفت صادراتی عربستان به سواحل دریای سرخ است.
یادداشت و لینک مرتبط:
• چائوشسکو
• محتوای نامهٔ ترامپ
در آستان بلوغ | #سیاستخانه
🔸پرویزخان هم رفت!
...مغفور مبرور پرویزخان ساکن اوایل جاده کرج بود. هفت دهه بود که در سکوت و با نگاهی عمیق، همانجا نشسته و گذر ایام و البته آدمها را مینگریست. بزرگوار عموما کمحرف بود و سر به تو داشت. نه کاری به کار کسی داشت و نه در اموراتی که به او ربطی نداشتند دخالت میکرد. به کارهای سیاسی هم کاری نداشت، اصلا وارد به اینجور مقولات نمیشد و به این جهت از نگاه هر دستگاه سیاسی، شهروند آرام و ایدهآلی بود. با این حال این پرویزخان از خیلیهای دیگر مفیدتر بود، اگر منفعتی برای جامعه نداشت، آزاری هم به دیگری نمیرساند. میرفت و میآمد و هفت دهه فقط بچه درست کرد... برای همین پرویزخان فقط یک شامپانزه بود.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه | #سیاستخانه
🔸ناباکف کیلویی چند؟
ما خودمون پدوفیل داشتیم وقتی لولیتابازی مد نبود 🤭 اما برای خوشنویسی قشنگه. راستی شاعر این شعر کیست؟
ناگهان بستد دلم دلدارکی
شنگلی شنگولکی عیارکی
چستکی کمگویکی پروانکی
ترگلی گلچهرکی طرارکی
شوخکی شیرینکی موزونکی
جانکی جانانکی دلدارکی
خوبکی زیبایکی نیکویکی
شورکانگیزی شکرگفتارکی
مستکی جادویکی گستاخکی
سحرکآمیزی و دل آزارکی
خرمیافزایکی غمکاهکی
شادمانیبخشکی غمخوارکی
بویک زلفینک مشکینکش
مشککافشانی و عنبربارکی
حسنک رخسارکی چون ماهکش
دل نهانی دزدکی مکّارکی
غمزکک خونریزکی هاروتکی
نرگسک سرمستکی بیمارکی
زلفکش را صد دلُ جانُ دلک
زیرکی بر بندکی امّارکی
لعلکش سرچشمهٔ حیوانکی
قدّکش کبک دریرفتارکی
زلفکش مشکینکی پُرچینکی
چشمکش فتّانکی خونخوارکی
خطک پُرحسنک پُرتابکش
بندکی زنجیرکی و مارکی
بوسکی شیرینکی چون قندکش
ذوقکافزای طبرزد بارکی
پیشک رخسارک رنگینکش
ماهک و خورشید خدمتگارکی
یادداشت مرتبط:
• مشکینموی
در آستان بلوغ | #شعرخانه | #کتابخانه
🔸موزونیّت
جناب جلالالدین همایی در مقالهٔ "رودکی و اختراع رباعی" میفرمایند:
شعر و موسیقی و رقص همزاد یکدیگرند. یعنی مادر ذوق و طبع، این هر سه فرزند را به یک شکم زاییده است.چرا؟ برای اینکه تناسب موزونیت، چون به قالب الفاظ درآمد شعر است و اگر همین موزونی و همآهنگی بصورت نغمه تجلی کرد، موسیقی است و اگر بصورت حرکات خارجی درآمد، رقص است.
منبع | در آستان بلوغ | #کتابخانه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
بازیافتِ خلاقانه
در مورد چند یادداشت اخیر و گلدانهای شیشهای دوست عزیزی فرمودهاند:
فکر کنم زمان بازیافتش بصرفهتر از وقت گذاشتن یه نفر باشه. مثلا شیشه بره کارخونه بازیافت بشه و گلدون بشه بخری. البته اگه ارزون بدن 😄
📝 بله، قطعا شما درست میفرمایید، اما من که بنا نیست همهٔ زبالههای تهران را بازیافت کنم که این خود یک صنعتیست. همچنین در فرمایش شما یک لذت و ارزشِ ساختن، درست کردن و کار خلاقانه میماند طلب من که آن را حساب نکردید. برای همین ارزش افزوده است که یک نفر بابت آن پولی به مراتب بیش از قیمت یک گلدان معمولی میدهد. البته این به سن و نگاه آدم به دنیا و زندگی هم بستگی دارد.
در مقولهٔ بازیافت این برای من مهم است که توجه دیگران را به این موضوع جلب کنم که "همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند" در نتیجه بهتر مصرف و کمتر زباله تولید کنیم.
همچنین پرسیدهاند اینها را چطور درست میکنی؟
📝 به نظرم مهم چطوری درست کردن این چیزها نیست، چون بالاخره برای هر کاری راه و روش و ابزاری هست و بالاخره با کمی تلاش یا سعی و خطا میشود آن را پیدا کرد. مهم دیدن یک گلدان، شمعدان، لیوان یا نمکدان یا فلفلپاش و به هر حال یک چیز مفید در یک شیشهٔ خالی نوشابه یا آبمیوه است که معمولا دور انداختهمیشود.
♻ برای دیدن زبالههایی که دور ریخته نشدهاند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
یادداشت مرتبط:
• بازیافت | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #بازیافت | #جامعه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان
دو جفت گلدان، سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸شطحیّات
جناب استاد امیری به انذار فرمودهاند:
سلام و ارادت فراوان. جناب مهندس کریمی عزیزم. آقا تاکنون شنیده بودیم که رمضان میزبان است... یعنی سفرهخانهایست که صاحبش خداوند است. خداوندی که اگر قرار باشد لبخندی بزند و چشم درچشمی باشد به مهمانان دوخته شود و پیوند بخورد. تعابیر زیباست اما قدری ناهمگون بنظر میرسد. قراراست دمار از روزگار روزهنگیران دربیاورند. نکند چشم درچشم تفاوت داشتهباشد و زیر چشم غضبی دردناک نهفتهباشد. خدایی که توصیف میشود دارای لب است! که مثل ما میخندد و چشمی که دوخته میشود به چشمان ما. خون هم که دارد و ثارالله میشود. خانه هم که دارد. غضب و رحمت هم، و ید و بیضا هم، که البته... و دستیست که فوق ایدیهم است. در مکاتب دیگر کشتیگیر هم هست. لب و خنده را هم که افاضه فرمودید. پس لیس کمثله شیئ چه میشود. اینکه همه چیزش مثل ماست. حتی در برههای پدر شدهاست و در قالب روحالقدس. دارای مکر و فریب هم که هست. اینکه توصیف شده همزاد فراوان دارد. گفتم که شاید پاسخی باشد. و درین ماه هم که صاحب سفره است. یعنی میشود حد خدای بزرگ را توسط ماهها فرکانسش را تغییر داد!؟ الله اعلم
عرض شد که...
استاد عزیزم... عشق من نثارتان
خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش. شما هم حتماً درست فرمایش میکنید. خدای یکی شاید مکار و حیلهگر و انتقامجو باشد، یا خانهای و دفتر و دستک و سردفتری لابد. خدای من اما از خودمان است، خندان و شوخطبع، بچهمحل خودمان، لوطی و بامرام. شب که میخواهم بخوابم همبالین همایم و با هم نجوا میکنیم، من از شوربختیها و کجمرادیهایم میگویم و او دل به دلم میدهد و سرم را به آغوش میگیرد. دستی به سرم میکشد و میگوید فلان را ببین... مثل او نباش و دیگری را... که مثل او باش. بعد تا دیروقت... تا سحر سر در گوش هم جیکجیک میکنیم تا پلکهامان سنگین شود. صبح میگوید بیدار شو و من خدایم را با خود به سر کارم میبرم. خدایم همیشه با من است. در جیبم... در جانم... در تسبیحم... همان که در دست، یا بر زبان دارم. با هم رفیقایم، از آن رفقای جانجانی. از همان رفقا که در گرم و سرد و بالا و پایین روزگار با آدم هستند. گاه که ناهشیار عقب میمانم... ماندهام دستم را میگیرد. از آن رفقا که همهچیز و همهکار آدم را کفایت میکنند. همیشه چراغی بر سر راهم روشن میکند و به راهم میآورد... آوردهاست. نگران خدایم نیستم که هیچگاه کینهورز و غضبناک ندیدهاماش. میدانم که زین پس نیز با من مهربان خواهدبود و روزی در آغوش رحمت و مغفرت او آرام خواهمگرفت، نه چنان که من لایقم، چنان که او بزرگوار و نوازنده است.
باقی بقایتان. سایه مهرتان مستدام استاد ارجمندم.
یادداشت مرتبط:
• رمضان
در آستان بلوغ | #واگویه
🔸واقعیتِ شناور
یک بزرگواری از اونور فرمودهاند هزینههای ایران در سوریه و عراق بیشتر از دستاوردهایش بودهاست. یک بزرگوار دیگری هم از اینور پاسخ دادهاند ما هر روز از سیاستی به سیاستی دیگر تغییر موضع نمیدهیم.
📝 در دنیایی که واقعیتها هر روز متفاوت و متغیر هستند باورداشتن به اینکه مرغ یک پا دارد، مثل اعتقاد به مسطح بودن زمین، پایبندی به اصول یا آرمانگرایی نیست، یک حماقت محکوم به شکست است.
سیاستمداری هم که افکار، اندیشهها و موضعگیریهای خود را پیوسته با واقعیّتهای موجود بررسی، مقایسه و اصلاح میکند آدمی مردّد و مذبذب نیست، بلکه عملگرایی واقعبین است که مردمش را به نکبت و اوهام خود دچار نمیکند.
لینکهای مرتبط:
• سرمایهگذاری بیثمر | وزارت خارجه ترکیه
• تف به آدم مذبذب | وزارت خارجه ایران
• شرح ماجرا | بیبیسی فارسی
در آستان بلوغ | #فرمایش_بزرگان
🔸قضیهٔ مستطاب بیضتین
راستش توضیح موضوع این یادداشت کمی با دشواری همراهست، در نتیجه بیشتر از همیشه حوصله کنید.
ضمن ادای احترام به مرحومان جنابان ایرج پزشکزاد، داییجان ناپلئون و مشقاسم، فرض کنید در جنگ ممسنی تیر (یا به تناسب مثال، موشکی) به یکی از پایههای برج سانفرانسیسکوی مشقاسم خورده باشد و برای تعیین دیه به آسیدابوالقاسم واعظ مراجعه کردهباشند که از جهت شرعی و فقهی پیچیدگیهای فنّی زیادی دارد، از جمله اینکه جناب مشقاسم از اصل برج معموری داشته یا نه؟ برج یک پایه داشته یا بر دو پایه بنا شده بوده؟ و از همه مهمتر... موشک به پایهٔ چپ خورده یا راست؟ اما چرا؟! و موضوع این یادداشت همین است که چرا دیهٔ این دو بزرگوار با هم فرق میکنند و یکی نصف دیگری میارزد؟
بیایید کمی به عقب برگردیم... کمی بیشتر... به یونان باستان... فیثاغورث معتقد بود پدران تمام ویژگیهای اساسی فرزندان خود را منتقل میکنند، در حالیکه مادران فقط بستر مادی تولیدمثل هستند و این نیز در بیضهٔ چپ انجام میشود. ارسطو این ایده را پذیرفته، گسترش داد و نوشتههای ارسطو بود که نظریه اسپرمیسم را به اروپاییان بعدی منتقل کرد.
به نظر میرسد همین دیدگاه است که بعدها به اعراب و مسلمانان منتقل شده و مبنای نظر فقهی علماء و مجتهدان شریعت قرارگرفته است، چنانکه در نظر حضرات نقش اصلی در تولید مثل، بلوغ و تولید هورمونهای مردانه بر عهده بیضه چپ است. در حالیکه امروزه دانش پزشکی تفاوت خاصی بین بیضه چپ و راست قائل نیست.
یادداشت مرتبط:
• پیشساختگرایی | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #جامعه
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
کمپوست یا کود گیاهی
یک کیسه خاک گلدان در خانه داشتم که نیمی از آن را استفاده کردهبودم، بعد از مدتی به مرور شاخُ برگ گلها که هرس میکردم را به خاک افزودم و حالا بعد از چند ماه کود گیاهی خوبی دارم.
شما هم میتوانید با کنار گذاشتن چیزی مثل سطلهای خالی رنگ که معمولاً دربهای هوابندی دارند و مقداری خاک گلدان با افزودن شاخُ برگهای هرس شده و حتی پوست میوهها و دورریز سبزیجات و کمی آب بعد از مدتی کمپوست خوبی برای گیاهان خانگی خود داشته باشید.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
لینک مرتبط:
• کمپوست
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
🔸دوسره
فرمودهاند بهتر است شیر ما را بخورد تا اینکه زیر بار زور برویم.
📝 طیّبالله آقای دکتر، ولاکن معالاسف با این فرمان که میروید... بخوانید نظام مقدس جلو میرود ترسم که آخرش هم زیر شیر بروید و هم بار را به زور کولتان بگذارند.
منبع | در آستان بلوغ | #فرمایش_بزرگان
🔸محکمکاری
فرمودهاند «بسیاری از موضوعاتی که مطرح میشود به دلیل عدم آگاهی افراد است برای مثال در حوادث ترافیکی، نیاز به معاینه لگن است که اگر فردی این موضوع را نداند ممکن است برداشت اشتباهی از رفتار نیروهای اورژانس داشته باشد.»
عارضم به حضورتون البته ما که بیاطلاع و ناآگاهایم، اما یک ساندویچیای بود که بهش گفته بودند عمو گوجه نگذار. پرسیده بود گوجه ندارم, میخوای خیارشور نگذارم! بالاخره کار که از محکمکاری عیب نمیکند، میکند؟
حالا شما خیال کن یک کسی به قول بزرگوار دچار حادثهٔ ترافیکی شد، دست میزنند میبینند ماشالا شاسی بلند و چرخهای عقب پُرباد... الحمدلله طوری نشده، هیچ استبعادی ندارد بگویند پس خیارشور بدیم بیمار بخوره!
به این بزرگوار هم بفرمایید بعد از قضای حاجت فقط سیفون را بکش، لازم نیست داستان را واجوره کنی. یک کثافتی بالا آوردید؟ فقط تمام مسئولیّت را به عهده بگیرید، عذرخواهی کنید و سعی در جبران خسارت کنید. هر تلاشی برای توجیه، سلب مسئولیّت یا حتی توضیح فقط بوی کثافتکاری را بیشتر درمیآورد. مردم هم فرق پایین و بالای خودشان و فرق معاینه و اورالس...س را میفهمند.
منبع | در آستان بلوغ | #فرمایش_بزرگان | #جامعه
🔸دینِ سیاسی و سیاستِ دینی
رضا ادیبان
...مشهد برای شاه عباس از اهمیت ویژه ای برخوردار بود چرا که مکه و مدینه در قلمرو دولت عثمانی بود و برگزاری مناسک سالانه حج برای ایرانیان منوط به همکاری حکومت عثمانی بود که برای ایرانیان به مسئلهای بغرنج تبدیل شده بود.
شاه عباس در اقدامی هوشمندانه سعی در برجستهسازی سفر به مشهد و زیارت امام هشتم شیعیان داشت تا بتواند با این رویه متفاوت از نیاز به سازش با دولت عثمانی برای تقاضای اجازه حج برای ایرانیان بکاهد.
او تصمیم گرفت برای ایجاد این رویه خود در سفری با پای پیاده از اصفهان راهی مشهد شود و دوباره گنبد طلا کاری شده حرم را که توسط ازبکان به غارت رفته بود مرمت کند.
به دستور شاه عباس، گنبد حرم دوباره طلاکاری شد و با خط ثلث و با خطاطی علیرضا عباسی خطاط برجسته و استاد خوشنویسی که شاه عباس به او لقب شاهنواز خان داده بود، کتیبه هایی با قلم طلایی بر زمینه فیروزه ای در شرح این سفر و مرمت روی گنبد درج شد که اکنون قدمتی چهارصد ساله دارد.
منبع | در آستان بلوغ | #جامعه
ادامه از یادداشت قبل
📝 به نظرم مرور بندهای اعلامیه برای درک چگونگی ارکان یک کودتا و تولد یک استبداد خالی از فایده نیست. البته توجه داریم که در آن زمان بنبست سیاسی رجال کشور به گونهای بوده که عموماً چندان هم بیرغبت به یک چنین بساطی نبودهاند و سردارسپه هنوز پادشاهی مستبد نشده و بیشتر در مقام یک ناجی دیده میشده است و نیز الان دیگر اصولاً بحثی در مورد شخص ایشان به لحاظ تاریخی ندارم بلکه نگاهم بیشتر به جلو است و اینکه در آینده چه بکنیم و چگونه باشیم.
قبل از هر چیز مردم «باید» «ساکت» و «مطیع» احکام باشند. ساکت و مطیع بودن بسیار مهم است و چنان اهمیت دارد که مردم دنبال دردسر نگردند و سر هر کس در توبرهی روزمرگیهای خودش باشد، که میشود آنها را وادار کرد و از لفظ «باید» استفاده شده است. مردم باید ساکت و مطیع احکام باشند. باید... به هر قیمت...
رفتُ آمد، گپُ گفت و گعده، مکالمه و مفاهمه تعطیل! آفتاب که غروب کرد هر کس باید سرش به گرفتاریهای خودش بند باشد و کلاه خودش را بگیرد که بادِ حوادث نبرد. کسی سر برنباید کرد گفتن و دیدار یاران را...¹ این مهم است که مردم جدا_جدا و جزیرهای زندگی کنند، جزایری به وسعت اقوام، شهرها، طوایف و عشیرهها، خانوادهها... و در نهایت تک_تک افراد. اصلا هر تجمعی در خانه و خیابان ممنوع. چه معنی دارد که آدمها دور هم جمع بشوند و از درد دل هم و گرفتاریهای هم باخبر باشند. اینجور است که اجتماع هر سه نفری در فضای مجازی بالقوه میتواند تهدید امنیًت اجتماعی بشود و میشود با قوهی قهریه آنها را فرستاد هواخوری!
امنیّت آقا... امنیّت! پس این مردم کِی باید روی امنیّت را ببینند؟!² بلکه حتی کمی آن را تلطیف و بزک هم میکنیم، اسمش میشود آسایش و نظم عمومی، و از همه مهمتر این که مردم چه فکر میکنند و در ذهن آنها چه میگذرد، پس هر کسی حق ندارد جآن را مشوّش کند.
بیخبری و خوشخبری! اگر قرار است مردم خیالی آرام داشته باشند و ذهنشان به تشویش و دلشان به آشوب نیفتد، همان بهتر که ندانند، پس تمام روزنامهجات و اوراق مطبوعه به کلّی موقوف و موکول به حکم و اجازهی بعدی... توجه دارید؟ اول حکم و بعد اجازه! رسانههای آن روز روزنامهجات و اوراق مطبوعه (چاپی) بوده و امروز آن را تعمیم دهید به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و پیامرسانها و اینترنت.
تمام دوائر و ادارات دولتی را هم که تعطیل کنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. یک لقمه نانی صدقه سر حضرات چنین جامعهی اَختهی خفقانزدهای را کفایت میکند. آن هم به هزار زحمت و کاسه لیسی و خفُت، نه به آزادگی و عزت. وگرنه که داغ و درفش و کُنده و زنجیر که خود بهروز کنید ببینید چه میشود.
سر آخر هم یک سگ قاسمخانی که چشم نداشته باشد برای دیدن و عقلی برای فکر کردن، چمن بخورد و شکرکزار و دعاگوی ولینعمت و ارباب باشد.
پینوشتها:
¹ زمستان اخوانثالث
² بخشی از گفتگوی فیلم آژانس شیشهای
در آستان بلوغ | #جامعه | #سیاستخانه
🔸ایرانیزاسیون
اخیراً حلیمفروشی
Haleem Restaurant
و کلهپزی
Kalle Pache Restaurant
هم به عناوین رستورانها در نقشهی گوگل اضافه شده که یکوقت خدای نکرده کلهپاچهلازم بودید در خیابان لَنگ نشوید. مباد روزی که یک ایرانی در هر جای دنیا لَنگ کلهپاچه و حلیم بماند.
خلاصه که گوگلرهای ایرانی تا سر نبش کاخ سفید و در مشاعات آن طباخی ثبت نکنند آرام نمیگیگیرند.
در آستان بلوغ | #وبگردی | #جامعه