dar_mian_e_ketab_ha | Unsorted

Telegram-канал dar_mian_e_ketab_ha - کتاب

4273

ارتباط با ادمین(پیشنهادات، انتقادات، تبادل و تبلیغ): @Darmianeketabha آدرس ما در اینستاگرام : https://www.instagram.com/darmianeketabha

Subscribe to a channel

کتاب

خلا روحی، علت عمده ی آن است که آدمیان به دنبال معاشرت، سرگرمی و انواع تجملاتی می‌روند که بسیاری از مردم را به اسراف و سرانجام به فقر می‌کشاند.
کسی که از نظر ذهنی پُر مایه است به دنبال زندگی آرام، با قناعت و درحد امکان بدون درگیری است. از این رو، پس از اندک آشنایی با کسانی که به اصطلاح همنوع او هستند، به انزوا کشیده می‌شود و اگر شعوری در حدّ کمال داشته باشد، تنهایی را برمی‌گزیند، زیرا آدمی هرچه در درونِ خود بیشتر مایه داشته باشد، از بیرون کمتر طلب می‌کند و دیگران هم کمتر می توانند چیزی به او عرضه کنند. انسانِ کم مایه از هیچ چیز به اندازه ی خود نمی گریزد. زیرا در تنهایی، هنگامی که هرکس به خویشتنِ خود باز می گردد، معلوم می‌شود که در خود چه دارد.

آرتور شوپنهاور / در باب حکمت زندگی

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

من کاملا تهی هستم می‌دانید کاملا تهی بودن یعنی چه؟
تهی بودن مثل خانه ‌ایست که کسی در آن زندگی نکند، خانه‌ای بدون قفل بدون این‌که کسی در آن زندگی کند ...
هرکسی می‌تواند وارد شود هروقت که بخواهد! این چیزی است که مرا می‌ترساند.

هاروکی موراکامی / کافکا در کرانه

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

كسی كه يک بار رنج كشيده است، تجربه درد را هرگز فراموش نمی‌كند ...
كسی كه ويرانی خانه‌ها را ديده است به وضوح كامل مي‌داند كه گلدان‌های گل، تابلوها و ديوارهای سپيد، اشيايی ناپايدارند. خوب می داند خانه از چه چيز ساخته شده است. يک خانه از آجر و گچ ساخته شده است و می تواند فرور ريزد ... يک خانه خيلی محكم نيست!

ناتاليا گينزبورگ / فضيلت‌های ناچيز

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

از هر لیوانی که آب نوشیدم،
طعم لبان تو
و
پاییزی
که تو در آن به جا ماندی به یادم بود!
فراموشی پس از فراموشی
اما
چرا طعم لبان تو و پاییزی که تو در آن
گم شدی در خانه، مانده بود؟

ما سرانجام توانستیم
پاییز را از تقویم جدا کنیم،
اما
طعم لبان تو بر همه ی لیوان ها و بشقاب ها
حک شده بود!
لیوان ها و بشقاب ها را از خانه بیرون بردم ...
کنار گندم ها دفن کردم.

تو در آستانه ی در ایستاده بودی ...
تو در محاصره ی لیوان ها و بشقاب ها مانده بودی ...
گیسوان تو سفید،
اما
لبان تو هنوز جوان بود!

احمدرضا احمدی / گزینه اشعار

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

اگر کسی چیزی را که در شرف رسیدن به آن باشد از دست بدهد (چیزی که بارها برای خودم اتفاق افتاده) در نهایت می آموزد که هیچ چیز به او تعلق ندارد.
و اگر هیچ چیز به من تعلق ندارد پس نباید اوقاتم را صرف محافظت از چیزهایی کنم که مال من نیست.
بهتر است به گونه‌ای زندگی کنم که انگار همین امروز نخستین و آخرين روز زندگی من است.

پائولو کوئیلو / یازده دقیقه

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

دنیا پر از شگفتی‌ها و رازهاست. فکر می‌کنیم آدم‌های نزدیکمان را می‌شناسیم، اما زمان با خودش چیزهایی می‌آورد که می‌فهمیم کمتر از آنچه فکر می‌کردیم می‌دانیم؛ یعنی تقریبا هیچ. همیشه بخش بزرگتر حقیقت در سایه قرار دارد. حتی اگر بخش روشن بزرگتر شود باز هم برد با سایه‌هاست.

خابیر ماریاس / قلبی به این سپیدی

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

از اینکه می‌شنوم چیزی به نام وظیفه‌ی زناشویی وجود دارد و قانون و کلیسا زن را طبق قرار داد موظف به اطاعت از آن می کند دلواپس می شوم و ترس وجودم را فرا می‌گیرد.
محبت و صمیمیت را نمی‌توان با زور در مردم بوجود آورد.

هاینریش بل / عقاید یک دلقک

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

به هر فردی که برمی‌خوریم همیشه درست آن قسمت از وجودمان را آشکار می‌کند که ما می‌خواستیم پنهانش کنیم.
دردمان این است که می‌بینیم معشوق جلوی چشممان در تصویری که از ما برای خود می‌سازد با ارزش ترین فضیلت هامان را حذف می‌کند و ضعف ها، نقص ها و جنبه ی مضحک وجودمان را برملا می‌کند و دیدگاهش را به ما تحمیل می کند. وادارمان می کند خودمان را با چیزی که او در ما می بیند منطبق کنیم. با ایده ی تنگ او. و همیشه فقط در چشم کس دیگری که محبتش هیچ ارزشی برایمان ندارد فضیلتمان آشکار می‌شود، استعدادمان می‌درخشد، قدرتمان فوق طبیعی جلوه می‌کند و چهره مان بهترین چهره می‌شود.

فرانسوا موریاک / برهوت عشق

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

#دانلود_کتاب
#اسب‌های_لگام_‌گسیخته
#یوکیو_میشیما

Читать полностью…

کتاب

آرامش چیست؟ برکه ها را دیده ای؟ آرام تر از برکه ها مرداب ها هستند. آرامش شکلی از مرداب هاست. اما درون آن ها ترسناک و تحمل ناپذیر زشت و کثیف است. مثل خانه های بزرگ و مجلل با حیاط های بزرگ که ثروتمندان با آن به جهان فخر می فروشند. ببین چطور از دور آرام و زیبا به چشم می آیند. اما باور کن در درونشان موجی از اندوهی پنهان می لغزد و اتاق ها به روی آدم ها بسته است و دیدارها همیشه کوتاه و فاصله ها همواره بیشتر. حتی مهربانی هایشان رسمی است آری آن چه این افراد را فریب می دهد قناعت بر فردیتی دروغین است که از طریق رفتاری رسمی شکل می گیرد رفتاری که میان صدای بیهوده ی چنگال ها و بشقاب ها میان فاصله ی انگار بی پایان میزها و اتاق ها شکل می گیرد. اما کافی است در تنها ترین لحظه های این آدم ها با آن ها باشیم وقتی که عریان بدون هیچ لباس و آرایشی در مقابل آینه قرار می گیرند یعنی در برابر حقیقت خودشان می ایستند فقط کافی است به حرف های پنهانشان گوش کنی آن وقت خواهی دید که تمام غصه های دنیا در چشم هایشان لانه دارد. می دانی چرا؟ زیرا آن ها بیش از دیگران در پی آرامش می گردند و رنج ها درست از همین جا آغاز می شود.

هیوا مسیح / ما عشق را از بهشت به زمین آورده ایم

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

روح بزرگوار من
دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته
چهره بی نقاب تو
وقتی تن حقیرمو
به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر
تشنه‌ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم
به انتظار فصل تو
تمام فصل‌ها گذشت
چه یأس بی‌نهایتی
ندیم من بود
فصل بد خاکستری
تسلیم و بی‌صدا گذشت
چه قلب بی‌سخاوتی
حریم من بود
دژخیم بی‌رحم تنم
به فکر تاراج منه
روح بزرگوار من
لحظه‌ی معراج منه
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعرمو به پیکرم
رشته تازیانه کن

ایرج جنتی عطایی / زمزمه‌های یک شب سی ساله

🖋 زادروزش خجسته باد🖋

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

کامل قدرت مطلق را در اختیار دارند. آنها تاریخ را آنچنان تغییر میدهند که هیچ کس معیاری برای مقایسۀ وضعیت زندگی خود با آنچه قبل از روی کار آمدن حزب وجود داشته است ندارد و حزب به مردم اینطور القا کرده که وضعیت زندگی در طول حکومت آن همواره در حال بهبود بوده وهست.
اما واقعیت کاملاً متفاوت است. طبقۀ کارگر در جهل و فلاکت مطلق به سر میبرد و حزب آنها را تقریباً به حال خود رها کرده است. اعضای بیرونی حزب از نظر اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به کارگران دارند. غذا به اندازه ای که آنها را سیر کند به آنها داده میشود و همینطور مکانی هر چند بسیار فرسوده برای زندگی دارند. حزب سهمیۀ سیگار، نوعی مشروب، تیغ صورت تراشی، کفش، شکلات و ... هم به آنها میدهد که همه به مقداری بسیار ناچیز و با کیفیتی پایین در اختیار آنها قرار می گیرند.
رهبر حزب فردی ساختگی است که تصویر و صدای او هر روزه از صفحات سخن گو پخش شده و پوسترش تمام دیوارهای شهر و حتی درون ساختمانها را پوشانده است. برادر بزرگتر (Big Brother) نماد قدرت حزب است. او هیچ گاه اشتباه نمی کند و همۀ پیش بینی هایش درست از آب در می آید (و اگر هم این طور نشود حزب با دستکاری اسناد، روزنامه ها و کتابهای پیشین و تغییر گفته های وی و در واقع تغییر تاریخ، مشکل را بر طرف میکند). حتی بسیاری از اختراعات مانند اختراع هواپیما هم به او نسبت داده میشود.
قهرمان داستان یکی از اعضای بیرونی حزب است. نام او، وینستون اسمیت (Winston Smith) که با توجه به اینکه وی در همان اوان کودکی به همراه خانواده به انگلستان رفت و در جامعهٔ به شدت طبقاتی انگلستان رشد و پرورش یافت.
داستان به سه قسمت تقسیم میشود. در بخش اول ما با شرایط جهان، اوشنیا و همینطور افکار اسمیت آشنا میشویم. بخش دوم به آشنایی اسمیت با جولیا، یکی دیگر از اعضای بیرونی (که نامش از نام جولیت یکی از قهرمانهای اثر معروف شکسپیر گرفته شده) و رابطۀ آنها میپردازد و در بخش سوم نیز داستان دستگیری آنها و روبرویی شان با آرمان های از دست رفته را شامل میشود.
فیلم ۱۹۸۴ توسط مایکل رادفورد انگلیسی برمبنای این رمان ساخته شده‌است. این فیلم در سال ۱۹۵۶ ساخته شده و صحنه‌ها در زمانی کاملاً مطابق با زمان داستان فیلم‌برداری شده‌اند.
چندین ترجمه از این کتاب به فارسی وجود دارد که می‌توان از میان آنها به برگردان صالح حسینی،حمیدرضا بلوچ و ژیلا سازگار و ... اشاره کرد. ترجمهٔ مهدی بهره‌مند، که در سال ۱۳۶۱ توسط چاپ چهر در تهران به طبع رسیده، امروزه به‌صورت چاپ افست و به‌صورت قاچاق توسط دست‌فروشان به فروش می‌رسد. این نسخه بدون سانسور است، ولی دارای کیفیت ویراستاریِ ضعیفی است.
#تحلیل_کتاب

Читать полностью…

کتاب

#دانلود_کتاب
#کتاب_۱۹۸۴
#جورج_اورول

Читать полностью…

کتاب

از کلمه عادت بدم می‌آمد. چشمم را آزار می‌داد و روح درمانده‌ام را و مرا به وحشت و اضطراب می‌انداخت.
اصلا از این کلمه خجالت می کشیدم. انسان برای تسلیم شدن به تکرار، نیامده است.
حتی مغلوب تکرار خوب ترین چیزها نباید شد، چرا که آن چه تکرار می‌شود، بدون تفکر تکرار می‌شود، ممکن نیست خوب باشد. چیزی نفرت انگیزتر از عادت به آن‌چه که دوست داریم نیست.

نادر ابراهیمی / فردا شکل امروز نیست

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

آدم‌ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند.
نه از آمدن‌ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن‌ها زیاد غمگین.
تا هستند دوستشان داشته باش، به هردلیلی که آمده اند، به هردلیلی که هستند.
بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی.
شادمانی های بی سبب؛ همین دوست داشتن های بی چون و چراست!

زویا پیرزاد / مثل همه عصرها

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

بدا به حال مردی که در آغاز ماجرای عاشقانه‌اش باور نداشته باشد که این پیوند، پیوندی ابدی خواهد بود ...
بدا به حال مردی که در کنار معشوقه‌اش بداند و پیش‌بندی کند که هیچ بعید نیست روزی از او دل بکند ...
زمانی که زنی به ندای قلب خود گوش می‌کند، حال و روزی تاثرانگیز و مقدس پیدا می‌کند ...
علت فساد، لذت نیست طبیعت نیست هیجان نیست علت حسابگرهایی است که جامعه به ما یاد می‌دهد و باورهایی است که از تجربه حاصل می‌شوند!

بنژامن کنستان / آدلف

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

یک انسان هرچقدر هم فاسد و حقیر باشد، به طور غریزی طالب آن است که برایش شخصیت قائل شوند چون یک انسان است پس باید مثل یک انسان هم با او رفتار شود. پروردگارا، رفتاری "انسانی" می تواند حتی کسانی که تصویر خدا هم برایشان تار شده، به تعالی برساند.

فئودور داستایوفسکی / خاطرات خانه مردگان

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

مگر نه آن‌که انتظارات ما موجب می‌شود باز در نتیجه گیری شتاب به خرج دهیم. از آنجا که در موقعیتی نیستیم که خود قوانین طبیعی را به تجربه درآوریم، چه بسا به آسانی به نتایجی نادرست برسیم. مثل این‌که من چون یک گله اسب سیاه دیده‌ام، خیال کنم تمام اسب‌ها سیاه اند و یا چون هرچه کلاغ در عمرم دیده‌ام سیاه بودند، این دلیل آن نیست که کلاغ سفید وجود ندارد.
در مورد علت و معلول، بسیاری تصور می‌کنند رعد معلول برق است چون رعد همیشه در پی برق می‌آید، در حالی که در حقیقت رعد و برق همزمان روی می‌دهند. رعد و برق هردو نتیجه تولید الکتریسیته است.

یوستین گُردر / دنیای سوفی

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

این کوری یک کوری واقعی نیست! کوری خرد و منطق است.
ما مخلوقات اهل عقل و تفکریم ولی عاقلانه رفتار نمی‌کنیم! می‌بینیم ولی تامل نمی‌کنیم وگرنه در این دنیا این‌قدر شاهد گرسنگی و بدبختی نبودیم!

ژوزه ساراماگو / کوری

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

آدم‌های هر سرزمینی نگاه خاصی دارند، ته چشم‌های شان یک چیزی هست که می‌گوید اهل کجا هستند. دست کم هم وطن‌های ما این ‌جورند و این به گمان من مربوط می‌شود به زبان و لحنی که با آن فکر می‌کنند و گذشته ای دور که در ژن چشم‌ها باقی مانده.
لابد خودشان متوجه نیستند. در ته چشم‌های هم وطن‌های ما نشانه ای هست که داد می زند ایرانی هستند و هرچه فکر کرده ام علتش چه هست چیز دیگری به نظرم نرسید جز گذشته و زبان و لحنی که با آن فکرو خیال می‌کنند همین آدم‌ها هستند که وقتی دیوانه می‌شوند و بلند بلند فکر می‌کنند آدم تعجب نمی‌کند حتی وقتی ده یا چند نفر می‌شوند و در ذهن شروع به مکالمه یا مجادله می‌کنند.

محمود دولت آبادی / بنی آدم

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

بدبختی درست در همین نهفته است، در کلمات.
هریک از ما درون خود چیزهایی پنهان داریم وهریک از ما آن چیزها را با کلمات خودمان بیان می‌کنیم.
آقای گرامی وقتی به آن چیزهای درونی خود با کلمات خود معنا و ارزش می‌دهیم دیگر چگونه می توانیم حرف همدیگر را بفهمیم؟ شنونده برای خودش مفهوم و ارزش دیگری قائل می‌شود. ما همگی خیال می‌کنیم که حرف همدیگر را درک می‌کنیم اما هرگز هیچکس حرف دیگری را درک نمی‌کند.

لوئیجی پیراندلو / شش شخصیت در جستجوی نویسنده

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

نه اینکه با بدبختی مشکل داشته باشم؛ چون می‌دانم تا آخر عمر دست از سرم بر نمی‌دارد!
فقط نمی‌خواهم مشکلات آینده‌ام از جنس مشکلات فعلی‌ام باشند.

استیو تولتز / جز از کل

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

تحلیل کتاب:
اسب‌های لگام‌گسیخته دومین کتاب از مجموعه چهارگانه دریای حاصلخیزی اثر یوکیو میشیما نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان پرآوازه ژاپنی است.
یوکیو میشیما نام ادبیِ کیمیتاکه هیرائوکا زاده ۱۴ ژانویه ۱۹۲۵ - درگذشته ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰ است که داستان مرگ وی بر اثر خودکشی به روش هاراکیری کم و بیش در میان آثار وی رقم خورده و هویدا است.
میشیما سه بار کاندیدای جایزه نوبل ادبیات شد و یکی از بزرگترین نویسندگان سده بیستم ژاپن به شمار می‌رود. کارهای پیشروی وی مخلوطی از زیبایی‌شناسی‌های امروزی و سنتی است که با شکستن مرزهای فرهنگی، بر جنسیت، مرگ و تغییرات سیاسی تاکید می‌کنند.
در بین آثار او، مجموعه چهارگانه‌ای با عنوان دریای حاصلخیزی وجود دارد که شامل چهار کتاب به‌هم‌پیوسته و درعین‌حال مستقل است که به گواه بیشتر منتقدین مهمترین اثر میشیما و یکی از ماندگارترین کتب ادبیات معاصر بشمار می رود. یکی از این چهار کتاب، رمان اسب‌های لگام‌گسیخته است. منتقدان بسیاری این کتاب را به‌عنوان اثری میهنی ستوده‌اند. در این کتاب شورانگیزترین صحنه‌های خودکشی به شیوه هاراکیری به تصویر کشیده شده است. شخصیت های داستان بین فضای ناشی از مدرنیسم و هویت های ملی و سنتی در رفت آمدند. پرورش روح سامورایی در حین گذر از دوران پیشین به عصر صنعتی و مدرن معاصر دغدغه اصلی قهرمانان این داستان است. هوندا، که در کتاب برف بهاری دانشجوی رشته حقوق بود در کتاب دوم یعنی اسب‌های لگام‌گسیخته صاحب منصب دولتی با جایگاهی مناسب در جامعه است، به دلایلی که در طول رمان به مرور مخاطب را درگیر سنت ها و آیین جامعه ژاپن می کند، دست از منصب خود شسته و به کار وکالت می پردازد تا گروهی را از خطر مجازات رهایی بخشد. او که همواره با یاد و خاطره دوست از‌دست‌ داده اش در دوران جوانی و آرمان گرایی، کی‌یوآکی ماتسوگائه زندگی می‌کند، حضور دوباره او را در قالب ایسائو اینوما می‌بیند و تمامی داستان درباره شخصیت ایسائو ، جوان مصممی که عاشق ژاپن است و تصمیم گرفته گروهی تشکیل داده وعوامل فساد را از بین برداشته و جان خود را در این راه فدا کند، شکل می گیرد.
#تحلیل_کتاب

Читать полностью…

کتاب

اجازه ندادم هیچ خیابان، میدان، مدرسه و بیمارستان به اسم من نام‌گذاری شود. درآمد سالیانه ی من و اموالم هر ساله به صورت رسمی اعلام می‌شود. قسمتی از حقوقم را به دولت و مراکزی می‌بخشم. هیچ کتاب آموزشی حق ندارد از من بنویسد و یا تصویری از من چاپ کند. بهترین رفیق دوران مبارزه را که وزیر هم بود به علت فساد مالی و ثابت شدنشان در دادگاه، حکم اعدامش را تایید کردم و برایش گریه کردم. مبارز و انقلابی که فساد کند، باید فاتحه ی کشور را خواند.

ایگناسیو رامونت / صد ساعت با فیدل کاسترو

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

مردم را بر ضدّ همدیگر برانگیخته اند. خواهی نخواهی آدم مجبوره که بزنه، اونم کسی رو که به اندازه ی خودش از حقوق اجتماعی محروم شده و از خودش بدبخت تره چون‌که نادانه...
ماموران، ژاندارم ها و جاسوس ها همشون درنظر ما دشمنند ولی با وجود این، آدم هایی هستند مثل ما. آنها را هم استثمار می کنن و بدین ترتیب مردم رو به جان همدیگه انداختند و با حماقت و ترس کورشان کردند و دست و پاشون رو بستند. اون ها رو لِه می‌کنن و به وسیله اشخاصی مثل خودشون، نابودشون می کنن. مردم رو به تفنگ و چماق و سنگ تبدیل کردند و اسم این کار رو تمدن می‌گذارن. دولت و کشور اینه...

ماکسیم گورکی / مادر

📚@dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

گفت: اين روزها کمي افسرده به نظر مي رسي.
گفتم: واقعا؟
گفت: حتما نيمه شب‌ها زيادي فکر مي‌کني. من فکر کردن‌های نيمه شب را کنار گذاشته ام.
گفتم: چطور تونستي اين کار را بکني؟
گفت: هر وقت افسردگي به سراغم مي‌آید، شروع به تميز کردن خانه می‌کنم. حتي اگر دو يا سه صبح باشد. ظرف ها را مي‌شويم، اجاق را گردگيري مي‌کنم، زمين را جارو مي‌کشم، دستمال ظرف ها را در سفيدکننده مي‌اندازم، کشوهاي ميزم را منظم مي‌کنم و هر لباسي را که جلوي چشم باشد اتو مي‌کشم. آن قدر اين کار را مي‌کنم تا خسته شوم، بعد چيزي مي‌نوشم و مي‌خوابم. صبح بيدار مي‌شوم و وقتي جوراب هايم را مي‌پوشم، حتي يادم نمي‌آيد شب قبل به چه فکر مي‌کردم.
بار ديگر به اطراف نگاهي انداختم. اتاق مثل هميشه تميز و مرتب بود.
گفت: آدم‌ها در ساعت سه صبح به هر جور چيزي فکر مي‌کنند. همه ما اينطور هستيم. براي همين هر کدام‌مان بايد شيوه مبارزه خود را با آن پيدا کنيم.

هاروکي موراکامي / کجا ممکن است پيدايش کنم؟

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

تحلیل کتاب:
۱۹۸۴ اثر جورج اورول نویسنده، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ پر آوازه انگلیسی است که در سال 1949 منتشر گردیده است. اورول را بخاطر دو اثر مشهور وی بنام قلعه حیوانات و 1984 می شناسند. این اثر در بسیاری از نظرسنجی های انجام شده جزو ده رمان برتر قرن بیستم شناخته شده است.
به نظر برخی منتقدین شباهت هایی میان این دو اثر وجود دارد. قلعه حیوانات به زبانی ساده و در بستر یک مزرعه، تلنگری به جامعه می زند حال آن که در 1984 این تلنگر اندکی شدیدتر و بی پرواتر نسبت به ایده هایی همچون آرمان شهر( که در بسیاری از کشورهای جهان طی انقلاب های به ظاهر مردمی رخ داده )است،گویی که مزرعه حیوانات مقدمه ای برای ورود به دنیای 1984 است. در واقع هر دو کتاب مزرعه حیوانات و هزارونهصدوهشتادوچهار دارای یک محتوا و به‌ویژه در نقدِ مدلِ حکومتی کمونیستی است و تنها فرم دو کتاب متفاوت است. کتابِ نخست، غیرمستقیم‌تر و کتاب دوم که چهار سال پس از آغاز جنگ سرد چاپ شد، صریح‌تر سیستم‌های توتالیتر (تمامیت‌خواه) را به نقد می‌کشد
ایده این اثر زمانی در ذهن اورول شکل گرفت که جنگ دوم جهانی به تازگی پایان یافته و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی احساس کرده بود. در آن زمان جنگ سرد هنوز به معنای واقعی آغاز نشده بود و در دنیای غرب روشنفکرانی بودند که به دفاع از کمونیسم برخواسته بودند. اورول این کتاب را در واقع برای اخطار به غرب در مورد گسترش کمونیسم نوشت. اما داستان این اثر را می‌توان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطۀ حکومتهای استبدادی برگرفته از ایدئولوژی های زمینی و فرا زمینی تعمیم داد. 1984 بدون شک یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان است که تأثیر زیادی در فرهنگ عامه و رسانه‌ای جهان گذاشته است. سردبیر نشریه آبزرور Observer، دیوید آستور، یک خانه روستایی را در محل دورافتاده‌ای در اسکاتلند به اورول قرض می دهد، تا وی در آن به نگارش این اثر بپردازد.
اورول در این کتاب مدل حکومتی اتوپیامحورانه (آرمان‌شهری) که در نیمه نخست سده بیستم بسیار محبوب بود را به چالش کشیده و نشان می‌دهد که چگونه بهشت ادعایی انقلاب‌های مردمی نهایتاً به دوزخی ابدی و غیرقابل تحمل تبدیل می‌شود. بعبارت دیگر این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام‌های تمامیت‌خواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده می‌شود.
داستان به طرزی زیبا کاملترین حالت یک حکومت استبدادی را توصیف میکند. اورول خیلی خوب توانسته اقدامات دولتها برای کنترل مردم را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم شرح دهد. استفادۀ حزب از تکنولوژی و مخصوصاً صفحه های سخنگو که هم مردم را تحت نظر داشته و هم برای تبلیغات سیاسی استفاده میشوند ، نمونه ای از این موضوع است. استفاده از کودکان و آماده سازی آنها از همان دوران کودکی و قراردادن آن ها در یک ساختار آموزشی تحمیلی و مبتنی بر دفاع از آرمانهای حزب یکی دیگر از فعالیتهای مهم حزب را تشکیل میدهد. حزب طبقۀ کارگر(که در واقع نماد توده های مردمی و قشر متوسط و رو به پایین جامعه است) را با تفریحاتی مانند خرید وفروش بلیط های بخت آزمایی به شدت سرگرم کرده است.
جرج اورول در این کتاب، آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (فرمانروا، ناظر کبیر یا رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند.
داستان در سال 1984 یعنی 35 سال بعد از تاریخ نگارش کتاب در شهر لندن رخ می‌دهد. بعد از جنگ جهانی حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیده اند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد ارکان جامعۀ طبقاتی به خطر افتاده و حکومتشان سرنگون خواهد شد. آن‌ها تنها راه جلوگیری از این امر را نابود کردن ثروت تولید شده در جنگی بی پایان میبینند. در نیمۀ قرن بیستم و پس از یک جنگ گستردۀ هسته ای دنیا بین سه ابر قدرت اوشنیا ، اوراسیا و ایستاسیا تقسیم می‌شود. این سه ابر قدرت بطور دائمی در حال جنگ هستند. در این جنگ ثروت تولید شده توسط آنها از بین می‌رود بدون اینکه تهدیدی برای جامعۀ طبقاتی آنها ایجاد شود. هیچ کدام نه قدرت آن را دارند که دیگری را نابود کنند و نه چندان مایل به این کار هستند. چرا که در صورت از بین رفتن دیگر ابر قدرتها دیگر جنگی نخواهد بود. کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد توسط حزبی اداره میشود که به اصول اینگسوس (English Socialism) وفادار است. جامعه به سه طبقه تقسیم میشود: اعضای داخلی حزب، اعضای بیرونی حزب و کارگران که بیش از چهار پنجم جمعیت را تشکیل میدهند. حزب و یا در واقع اعضای داخلی آن با ایجاد یک حکومت استبدادی

Читать полностью…

کتاب

عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمی‌زاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟
گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟
نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می‌کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می‌دارد. می‌گریاند. می‌چزاند. می‌کوباند و می‌دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می‌جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی.
عشق، گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دست‌های به گِل آلوده تو که دیواری را سفید می‌کنند.
عشق، خود مرگان است!
پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق می‌جنباند و گاه به درد در چاهیت فرو می‌کشد.


محمود دولت آبادی / جای خالی سلوچ

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

زیرکانه‌ترین راه برای تسلط بر هر جامعه‌ای تحقیر و محدود کردن زنان آن جامعه است زیرا زنانِ اسیر، هرگز قادر نخواهند بود انسان‌هایی آگاه و آزادی‌خواه پرورش دهند و قادر نخواهند بود با عشق و آرامش مردان‌شان را در جدال با زندگی همراهی کنند.

سیمون دوبووار / خاطرات سیمون دوبووار

📚 @dar_mian_e_ketab_ha 📚

Читать полностью…

کتاب

تحلیل کتاب:
ابله یکی از معروف‌ترین رمان‌های فیودور داستایوفسکی نویسنده پرآوازه روسی است. نگارش این رمان در سوئیس آغاز شد و در فلورانس به پایان رسید. نگارش و انتشار این رمان با عذاب و سختی همراه بوده. ابله برخلاف کارهای قبلی داستایوفسکی، در خارج نوشته شد و توسط همسر دوم او آنا گریگوریونا برای چاپ آماده شد. دختر آن‌ها در زمان نگارش این کتاب از دنیا رفت. داستایوفسکی تا سر حد خودکشی، قمار می‌کرد و دچار حملات صرع می‌شد. آنا دفترچه‌های چرک‌نویس را نزد خود نگه می‌داشت. داستایوفسکی در این دوران با وجود دوری از روسیه، اخبار روسیه را از طریق مطبوعات پیگیری می کرد. روزنامه ها مملو از اخبار دزدی، جنایت و کلاه برداری بودند. رواج انحطاط اخلاقی برای داستایوفسکی بسیار نگران کننده بود. او معتقد بود که فقط ظهور مجدد مسیح است که می تواند به این وضع آشفته سامان دهد. داستایفسکی در نظر داشت رمانی بنویسد که شمایل فردی مسیح گونه در عصر خودش باشد. اما نتیجه آن چنان که تصور می کرد از آب در نیامد. این رمان بیش از هر چیز نشان دهنده پوچ بودن صداقت در عصر فراگیری دروغ و فریبکاری است. این کتاب در سال ۱۸۶۸ در دسترس عموم قرار گرفت. ابله در زمان حیات نویسنده چندان مورد استقبال قرار نگرفت. بعدها بود که منتقدین این اثر را به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ داستایفسکی قلمداد کردند. ایده محوری ابله همان‌طور که خود داستایوفسکی در یک نامه نوشته، ارائه تصویر کامل از یک انسان زیبا است. قهرمان داستان (اگر بتوان او را قهرمان نامید)پرنس میشکین ابله مقدس روسی و از تبار دون کیشوت است، یک نوع مسیح در جهانی غیرمسیحی. در نامه ای که داستایوفسکی سال ۱۸۶۸ نوشت، او به راحتی قبول می‌کند که این پروژه عظیم را با ناپختگی ناشی از درگیری‌های مالی و شغلی، جلو برده است. پرنس میشکین که بعد از اقامتی چهار ساله که آن هم به علت پاره‌ای مشکلات ادارکی به علت صرع (که از او به گفته دیگران یک ابله ساخته است) در جستجوی خویشاوندان خویش رهسپار موطن خویش شده است. پرنس که دارای شخصیتی بسیار مهربان و باگذشت و روحی ساده و خالی از غل و غش است در وطن خویش وارد جریاناتی می‌شود و حوادثی را از سر می‌گذراند که در مقایسه با زندگی بدون تلاطم گذشته او به سیلی می‌ماند و در این خلال فرصت می‌یابد نشان دهد که برای مردمی واقعا نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. او همچون خود داستایفسکی مبتلا به صرع است. با این که عنوان شاهزادگی دارد ولی تمام زندگی اش در بقچه ای خلاصه شده است. منتقدین پرنس میشکین را آمیزه ای از شخصیت خود داستایفسکی و دن کیشوت می دانند که سعی دارد مسیح وار زندگی کند. پرنس ساده دل در جستجوی پاکی و زیبایی است. اما افسردگی، خامی و بی ارادگی مطلق دست به دست هم می دهند تا وقتی او وارد اجتماع پر زرق و برق و مزور پترزبورگ می شود؛ شمایل ابلهی باشد که همگان مسخره اش می کنند. در دورانی که همه به تشخص خود تکیه می کنند ،این ابله بی شعور، خود را خوار می شمارد. همه بنده ی پول هستند و او نسبت به این بت عصر بی اعتنا است. هنگامی که ارثیه ای هنگفت به او می رسد همه ی آن را به دشمنان خود می بخشد. این مرد نگون بخت با آن که زندگی اش را به پای دیگران فدا می کند توان دستگیری از آنها را ندارد. زیرا جسارت و توانایی یک منجی را ندارد. او به تمام جریاناتی که به او ربطی ندارند دخالت می کند و آرامش زندگی خود را برهم می زند. به محض این که چهره ی دردمند ناستازیا را می بیند تصمیم می گیرد با او ازدواج کند اگرچه می داند که ناستازیا میل و رغبتی به او ندارد. به خاطر همین زن راگوژین را سرزنش می کند. ابله به خوبی می داند که راگوژین ناستازیا را خواهد کشت. ناستازیا خود به دنبال راگوژین می رود؛ راگوژین هم ناستازیا را می کشد زیرا گمان می کند که در باقی مانده ی عمر دچار حسرت و پشیمانی خواهد شد. قاتل و پرنس میشکین در برابر جنازه ی معشوق شان با هم آشتی می کنند. زیرا تصور می کنند سرانجام عمل اجتناب ناپذیر را انجام داده اند.
#تحلیل_کتاب

Читать полностью…
Subscribe to a channel