🔰ولادت رسول خدا صلی الله علیه وآله
📝ابن بابویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که: ابلیس لعنه اللّه به هفت آسمان بالا می رفت گوش می داد و اخبار سماویّه را می شنید، چون حضرت عیسی علیه السّلام متولّد شد او را از سه آسمان منع کردند تا چهار آسمان بالا می رفت، و چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم متولّد شد او را از همه آسمانها منع کردند، و شیاطین را به تیرهای شهاب از ابواب سماوات راندند...
صبح آن روز که آن حضرت متولّد شد هر بتی که در هر جای عالم بود به رو در افتاده بودند، و ایوان کسری یعنی پادشاه عجم بلرزید، و چهارده کنگره آن افتاد، و دریاچه ساوه که آن را می پرستیدند فرو رفت و خشک شد- همان است که نمک شده است، نزدیک کاشان است- و وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود آب در آن جاری شد، و آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد...
و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید پرواز کرد تا به مشرق رسید، تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود، جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند سخن نمی توانستند گفت، علم کاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد، هر کاهنی که بود میان او و همزادی که داشت خبرها به او می گفت جدائی افتاد...
1⃣الأمالي للصدوق ص۳۶۰
📗جلاء العیون ص۶۹
@rouze110
🔰«لقد ظلم الحجر و المدر»
📝شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است که امیر المومنین علیه السلام فرمود: خدایا عُمَر را به جزای اعمالش برسان، پس همانا او بر سنگ و ریگهای بیابانها نیز ظلم کرد.
📌قوله علیه السلام: اللهم اجز عُمَر لقد ظلم الحجر و المدر
📗الجمل ص۹۲
@ketab_mottaghin
🔰جیش اسامه
📝حضرت رسول صلی الله علیه و آله اسامة بن زيد را سردار لشكر كرد و جمعى از صحابه را در تحت حكم او داخل كرد و تأكيد كرد كه متوجه جنگ روم شوند و أبو بكر و عمر از جمله مأمورين بودند و حضرت لعنت كرد بر كسى كه تخلف نمايد از لشكر اسامه و ايشان تخلف كردند براى غصب خلافت و مستحق لعن شدند و بقراين احوال معلوم بود كه غرض آن حضرت از نفوذ جيش اسامه و تأكيد در سرعت خروج ايشان آن بود كه مدينه از منافقان خالى گردد و خلافت بر وصى خود او قرار گيرد و اين مضامين بطرق متعدده در تواريخ و سير و كتب معتبره ايشان مذكور است.
چنانچه ابن ابى الحديد از كتاب احمد بن عبد العزيز جوهرى روايت كرده است از عبد اللَّه بن عبد الرحمن كه: رسول خدا در مرض موت خود امير كرد اسامه را بر لشكرى كه در آن اكثر مهاجرين و انصار داخل بودند و از جمله آنها أبو بكر و عمر و عبيدة بن جراح و عبد الرحمن بن عوف و طلحه و زبير بود امر كرد او را كه غارت برد بر موته بهمان موضع كه پدرش در آنجا شهيد شده بود و جنگ كند در وادى فلسطين و تغافل مينمود اسامه و لشكرش و حضرت گاه مرضش شديد ميشد و گاه سبك ميشد و در همه حال تأكيد ميفرمود در روانه شدن لشكر تا آنكه اسامه گفت پدر و مادرم فداى تو باد رخصت ميدهى كه چند روز بمانم تا خدا شما را شفا بدهد؟ فرمود كه بيرون رو و برو با بركت خدا! گفت يا رسول اللَّه! اگر بيرون روم و تو را باين حال بگذارم دلم از براى تو مجروح خواهد بود فرمود برو با نصرت و عافيت! گفت يا رسول اللَّه! كراهت دارم از آنكه بروم و احوال تو را از مترددين بپرسم حضرت فرمود برو اطاعت من بكن! پس مرض بر حضرت غالب شد پس اسامه برخاست كه متوجه بيرون رفتن شود چون حضرت بهوش آمد خبر اسامه و لشكر او را پرسيد گفتند تهيه رفتن مى كند باز مكرر فرمود كه: لشكر اسامه را بيرون كنيد خدا لعنت كند كسى را كه از او تخلف كند و با او بيرون نرود و مكرر اين را ميفرمود پس اسامه علم را بر سر خود بلند كرد و روانه شد و صحابه در پيش او ميرفتند تا آنكه در جرف كه بيرون مدينه است فرود آمد و با او بودند أبو بكر و عمر و اكثر مهاجرين و رؤسا و سركرده هاى انصار تا آنكه ام ايمن كسى را فرستاد بنزد اسامه كه بيا بمدينه كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در كار رفتن است اسامه چون اين خبر شنيد همان ساعت برخاست و علم را برداشت و داخل مدينه شد و علم را بر در خانه حضرت نصب كرد و حضرت همان ساعت بعالم قدس ارتحال نمود. ابا بكر و عمر تا مردند پيوسته اسامه را بعنوان امير خطاب ميكردند.
و واقدى و بلاذرى و محمد بن اسحاق و زهرى و هلال بن عامر و اكثر مورخين و محدثين عامه گفته اند كه أبو بكر و عمر داخل لشكر اسامه بودند و نقل كرده اند كه چون أبو بكر خبر خلافت خود را براى اسامه فرستاد اسامه گفت من و لشكرى كه با منند تو را ولى نكرده اند و حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا بر شما امير كرد و عزل نكرد و شما را بر من امير نكرد تا از دنيا رفت و تو و مصاحبت عمر بى رخصت من برگشتند و امرى بر حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مخفى نبود و مرا و شما را ميشناخت مرا بر شما امير كرد و شما را بر من امير نكرد و أبو بكر خواست خود را خلع كند از خلافت عمر نگذاشت پس اسامه برگشت و بر در مسجد ايستاد و فرياد زد كه: عجب دارم از مردى كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا بر او امير كرد او مرا عزل كرده و دعواى امارت بر من ميكند. و محمد شهرستانى در كتاب ملل و نحل گفته است در بيان اختلاف ها كه در ميان صحابه شد در مرض آن حضرت آن بود كه حضرت رسول فرمود كه: كارسازى كنيد اسامه را خدا لعنت كند كسى را كه پس ماند از لشكر اسامه پس گروهى گفتند واجب است بر ما كه امتثال امر آن حضرت بكنيم و اسامه بامر آن حضرت از مدينه بيرون رفته است و بعضى گفتند مرض آن حضرت صعب شده و دل ما تاب نميآورد كه آن حضرت را در اين حال بگذاريم پس صبر ميكنيم تا ببينيم كه امر آن حضرت بكجا منتهى ميشود و در هر يك از اين ابواب احاديث بسيار از كتب مخالفان در بحار الانوار ايراد نموده ام.
1⃣الشافي في الإمامة ج۴ ص۱۴۷
2⃣مغازي الواقدي ج۳ ص۱۱۱۸
3⃣انساب الاشراف ج۱ ص۴۷۴
4⃣شرح نهج البلاغة ج۶ ص۵۲
5⃣الملل و النحل ج۱ ص۳۰
6⃣بحار الأنوار ج۳۰ ص۴۲۸
📗حق اليقين ص۱۵۶
@rouze110
🔰بیش از ۲۲ میلیون نفر در مراسم اربعین ۱۴۴۵ شرکت کردند
📝بر اساس بیانیه عتبه مقدس عباسی، در اربعین امسال ۲۲ میلیون و ۱۹ هزار و ۱۴۶ نفر شرکت کردند.
در بیانیه رسمی عتبه عباسی تأکید شده که این تعداد مربوط به کسانی است که از اول صفر تا ساعت ۱۲ ظهر ۲۰ صفر از چهار ورودی اصلی بغداد و نجف و بابل و حسینیه به کربلا وارد شدهاند.
@dareakherat
🔰تاثیر ریاست بر عدالت
🔖سید محمد حسین تهرانی
📝يك روز حقير به منزل حضرت آيت الله حاج سيّد محمّد علىّ سِبْطُ الشّيخ در طهران رفته بودم و از جمله مذاكرات، ايشان قضيّهاى را نقل كردند كه خيلى جالب بود و براى من تازگى داشت. ايشان مىفرمود: مرحوم آيت الله آقاى حاج ميرزا على آقاى شيرازى (فرزند میرزای شیرازی) درباره أفرادى كه مرجع شدهاند مىفرمود: اگر كسى شكّ در عدالت آنها بكند، نمىتواند استصحاب عدالت قبل از زمان مرجعيّت را جارى كند؛ و مىگفت: اينجا از موارد تبدّل موضوع است و با تبدّل موضوع، استصحاب جارى نيست.
اين حرف تازهاى بود؛ زيرا همه مىگويند: مثلًا اگر زيد عادل بود و به مرجعيّت رسيد، سپس كارهائى از او سر زد كه موجب شكّ در بقاء عدالت او شد، در اينصورت بايد استصحاب عدالت نمود. أمّا ايشان مىفرمودند: استصحاب جارى نمىشود زيرا موضوع متبدّل شده است. من عرض كردم: چگونه اين سخن صحيح است كه شما مىگوئيد؟! ايشان گفتند: اتّفاقاً اين گفتار را مرحوم آيت الله حاج سيّد محسن حكيم هم بالمناسبه در «مستمسك العُروَة الوثقى» آوردهاند.
و أمّا بيان مطلب: اعتقاد ايشان و شاگردانشان بر اين بوده است كه: إنسان قبل از اينكه مرجع بشود، نفسش در يك محدودهاى واقع است كه از بسيارى از آفات و عاهات و امراض روحى مصون است. أمّا وقتى كه به مرجعيّت رسيده و از آن محدوده سابق پا فراتر گذاشت و نفس او از أثرات آن متأثّر گشت، آن نفس ديگر غير از نفس أوّل است. پس در اينجا موضوع تغيير كرده است و استصحاب عدالت، مربوط به نفس اوست قبل از مرجعيّت؛ و نفس تغيير كرده است. ايشان جدّاً بر اين عقيده بودهاند كه نبايد استصحاب جارى شود.
1⃣والانصاف أنه يصعب جداً بقاء العدالة للمرجع العام في الفتوى ـ كما يتفق ذلك في كل عصر لواحد أو جماعة ـ إذا لم تكن مرتبة قوية عالية ذات مراقبة و محاسبة، فإن ذلك مزلة الاقدام و مخطرة الرجال العظام. (مستمسك العروة الوثقی ج۱ ص۴۳)
📗ولايت فقيه در حكومت اسلام ج۲ ص۱۴۲
@dareakherat
🔰مصاحبه مرحوم آیت الله سید ابوالفضل زنجانی در آبان ۱۳۵۸
📌«آیة الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی... مرد بسیار جليل القدر و مجهول القدری است. مجتهدی مسلّم العداله و عادلی مسلّم الاجتهاد است» (مجموعه آثار استاد مطهری ج۲۵ ص۴۳۰)
t.me/Mousavi_Zanjani/185
🔰دفاع عقیم!
📝«مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی علیه السلام را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا علیه السلام مقایسه می کنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال انجام داد. در گذشته هم طلبهای جوان مطرح کرد که حدود ثلث نهج البلاغه، راجع به متخلفان اقتصادی و غیر اقتصادی از کارگزاران حکومت علوی است. دیگری در مشهد مقدس مطرح کرد که حدود سی فساد در حکومت امام علیه السلام بوده است که امام نتوانستهاند آن ها را معالجه کنند. چنان که واعظ دیگری در پاسخ به سوال یکی از اصحاب رسانه که مطرح کرد: به نظر شما، امام خمینی و رهبران انقلاب ایران تا چه حد در پیاده کردن اهداف خود موفق بوده اند؟ پاسخ داد: من سوال را به شما برمیگردانم و میپرسم: اصولا پیامبران و پیامبر اسلام صلی ﷲ علیه و آله تا چه پایه موفق بودهاند؟!...
آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد. با پوزش از اطاله نوشته، ناچارم توضیح کوتاهی در این باره داشته باشم.
نهج البلاغه شریف – طبق برخی شمارشها - دارای ۲۴۱ خطبه، ۷۹ کتاب و نامه و ۴۸۰ حکمت است. در نامه ۲۰، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۴۵ و ۷۱ اشاره به تخلفهایی شده است. این احتمال بسیار موجه است که مخاطب نامه ۴۰ و ۴۱ یک نفر است. چنان که در نامه ۴۳ صرفا اشاره به گزارشی علیه مصقلة بن هبيره شیبانی است که با توجیه وی، امام علیه السلام دفاع او را میپذیرند. همچنین نامه ۴۵ راجع به عثمان بن حنیف است که کار ناروای او صرفا نشستن بر سر سفرهای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غائب بودند. (وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ)
این جانب هیچ توجیه نیستم که با این وضعیت، با گفتهای که ثلث نهج البلاغه را راجع به برخورد با کارگزاران فاسد میداند، چه برخوردی باید داشت؟!!
حضراتی که این اندک تخلفات را برای برخی توجیهات، جسیم میکنند؛ از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت هم بگویند تا معلوم شود بیان ها تا چه پایه ناقص است!! برای نمونه خوانندگان محترم رفتار امام را با ابن هرمه مطالعه کنند تا معلوم شود برخی نقلها تا چه پایه راست ناقصی است که هیچ کم از خلاف واقع گفتن ندارد...
نسبت به سخنی که به حدود ۳۰ فساد در زمان حکومت امام علی علیه السلام اشاره میکند، باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود. (قد عملت الولاة قبلي أعمالا خالفوا فيها رسول ﷲ صلى ﷲ عليه وآله…) و این چه ربطی به کژیها و ناراستیهای مورد نظر دارد؟!...»
🌐 mobahesat.ir/24122
🔰«اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمَّد و آل محمَّد»
📝مرحوم علامه حلی از بلاذرى نقل فرموده و ابن روزبهان تقرير نموده و هذه عبارته: «لما قتل الحسين عليه السلام كتب عبد الله بن عمر الى يزيد بن معاويه: اما بعد فقد عظمت الرزية وجلت المصيبة وحدث في الاسلام حدث عظيم ولا يوم كيوم الحسين. فكتب اليه يزيد: اما بعد فانا جئنا الى بيوت منجده وفرش ممهده ووسائل منضدة فقاتلنا عنها، فان يكن الحق لنا فعن حقنا قاتلنا، وان كان الحق لغيرنا فابوك اول من سن هذا وابتز واستأثر بالحق على اهلها».
خلاصه معنى آنكه: عبد الله عمر بعد از واقعه كربلا به يزيد نوشت كه مصيبت بزرگ و سوگوارى سخت شد و در اسلام حادثه عظيم پديد آمده و هيچ روزى چون روز حسين نيست. يزيد در جواب نوشت كه: ما آمديم به خانههاى آراسته با فرشهاى گسترده، و وسائل مرتبه؛ اگر حق براى ما باشد، در طلب حق خودمان جنگ كرديم و اگر براى جز ما باشد، پدر تو اول كس بود كه اين سنت گذاشت و به قهر و غلبه اين حق را بگرفت و در او تصرف كرده و اهلش را منع نمود.[1][2][3][4]
و اين مكتوب موافق است با مضمون خبر مفصلى كه از كتاب دلائل حمیری نقل شده كه: چون عبد الله بر يزيد وارد شده در شام و در بدعتهاى او با او تكلم كرد، وى را به خلوتى برد و طومارى دراز بر آورد كه عمر به معاویه نوشته بود متضمن ظلمهایى كه بر اهل بيت كرده و توجيه احترامات ظاهرى، و سعى در بر كندن اصل و قطع فرع ايشان در باطن و اظهار ثبات بر عهد قديم و دين جاهليت و عبادت اوثان به شرحى كه در فتن بحار و غير او مذكور است.[5]
1⃣الطرائف ج۱ ص۲۴۷
2⃣نهج الحق ص۳۵۶
3⃣روضة المتقين ج۲ ص۲۴۱
4⃣بحار الانوار ج۴۵ ص۳۲۸
5⃣بحار الانوار ج۳۰ ص۲۸۸
📗شفاء الصدور ج٢ ص٣٢٢
@dareakherat
🔰اعتراف غزالی به غصب خلافت
📝قال أبو حامد الغزالي الملقّب عندهم بحجّة الإسلام في كتابه المسمّى ب «سر العالمين و كشف الدارين» في مقالته الرابعة التي وضعها لتحقيق أمر الخلافة بعد الأبحاث و ذكر الاختلافات فيها ما هذه عبارته:
لكن أسفرت الحجّة وجهها و أجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته يوم غدير خمّ، و هو يقول: «من كنت مولاه فعليّ مولاه» فقال عمر: «بخّ بخّ لك يا أبا الحسن! لقد أصبحت مولاي، و مولى كلّ مؤمن و مؤمنة» فهذا تسليم و رضاء و تحكيم، ثمّ بعد هذا غلب الهوى و حبّ الرئاسة، و حمل عمود الخلافة و عقود النبوذ في خفقان الهواء في قعقعة الرايات و اشتباك ازدحام الخيول و فتح الأمصار و الأمر و النهي. فعادوا إلى الخلاف الأوّل، فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمنا قليلا، فبئس ما يشترون!
1⃣تذكرة الخواص ص۶۴
2⃣سير اعلام النبلاء ج۱۹ ص۳۲۸
3⃣علم الیقین ج۲ ص۸۲۵
4⃣إثبات الهداة ج۳ ص۲۹۵
5⃣بحار الأنوار ج۳۷ ص۲۵۲
📗الغدير ج۱ ص۳۹۲
@ketab_mottaghin
🔰فضيلت روزه داشتن و تصدّق كردن و افطاری دادن در عید غدیر
📝به سند معتبر از فياض بن محمّد منقول است كه گفت: در روز عيد غدير در مرو در خدمت حضرت امام رضا عليه السّلام بودم و آن حضرت در آن روز مخصوصان خويشان و اصحاب خود را جمع كرده بود و ايشان را نگاه داشته بود كه در شب افطار كنند و به خانههاى ايشان طعام و زر و خلعتها فرستاد حتى انگشترى و كفش نيز فرستاد و به ايشان خلعتهاى فاخر شفقّت فرمود و ملازمان و خدمتكاران خود را جامههاى نو بسيار نفيس پوشانيده بود، و فضيلت اين روز را براى مردم نقل مىفرمود از جملۀ آنها گفت كه:
🔸در بعضى از سالهاى خلافت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روز جمعه با عيد غدير در يك روز جمع شد، پس بعد از پنج ساعت كه از روز گذشت حضرت بر منبر بالا رفت و خطبۀ طولانى خواند و فضايل روز غدير را بسيار بيان فرمود و نامهاى بسيار از براى اين روز ذكر كرد، پس فرمود كه: بعد از انقضاى اين مجمع برگرديد به خانههاى خود و توسعه كنيد بر عيال خود و احسان و نيكى كنيد نسبت به برادران مؤمن خود و در خانههاى خود برادران مؤمن خود را جمع كنيد و نيكويى كنيد نسبت به ايشان و يك ديگر را تهنيت و مبارك باد بگوييد،
🔸و نيكى و احسان كردن در اين روز مال و عمر را زياد مىكند و مهربانى با يكديگر كردن موجب مزيد رحمت الهى است، و تا توانيد بخشش و احسان كنيد با عيال خود و برادران مؤمن خود و اظهار شادى و خوشحالى كنيد، و هركه اميد احسان از شما دارد در حقّ او تقصير مكنيد و ضعيفان و فقيران و غلامان و كنيزان را با خود برابر كنيد، به درستى كه دادن يك درهم در اين روز برابر است با دويست هزار درهم و حق تعالى زياده نيز عطا مىكند،
🔸و روزۀ اين روز را حق تعالى سنّت گردانيده و ثوابش را مانند ثواب كسى گردانيده كه از اوّل دنيا تا آخر دنيا عبادت كند به آنكه روزها روزه بدارد و شبها به عبادت بايستد، و كسى كه برآورد حاجت برادر مؤمنى را پيش از آنكه او اظهار كند و از روى رغبت و خواهش با او نيكى كند چنان باشد كه اين روز را روزه داشته باشد و تمام شبش را عبادت كرده باشد،
🔸و هركه در شبش مؤمنى را افطار فرمايد چنان باشد كه هزار هزار پيغمبر و صديق و شهيد را افطار فرموده باشد، پس چگونه باشد ثواب كسى كه متكفّل احوال چندين نفر از مردان مؤمن و زنان مؤمنه باشد؟ و هرگاه چنين كند من ضامنم بر خدا كه امان يابد از كافر شدن و فقير شدن و اگر بميرد در آن شب يا در آن روز يا بعد از آن تا عيد غدیر آينده بدون آنكه كبيره بسيار بدى بكند البته آمرزيده است،
🔸و هركه قرضى بكند در اين روز براى برادران خود من ضامنم بر خدا كه اگر او را زنده بدارد يا بميراند آن قرض را از او متحمل شود و از دوش او بردارد، و چون با يكديگر ملاقات كنيد مصافحه كنيد و به زبانها يكديگر را تهنيت بگوييد. و آنچه گفتم حاضران به غايبان بگويند و توانگران رعايت كنند فقيران را و اقوياء دستگيرى كنند ضعيفان را؛ حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا به همۀ اينها امر فرمود.
1⃣مصباح المتهجد ص۷۵۷
2⃣إقبال الأعمال ج۲ ص۲۵۹
3⃣مصباح الكفعمي ص۷۰۰
📗زاد المعاد ص۲۱۰
@ketab_mottaghin
🔰«ما با آبروی ۱۴۰۰ ساله شیعه به حکومت رسیدیم؛ با آن چه کردیم؟!»
▪️ده درصد ثروت دنیا مانند گاز و نفت و معادن و… متعلق به کشور ماست. جمعیت ما نسبت به جمعیت دنیا یک درصد است!
▪️این نسبت حتی در عربستان، دبی و ترکیه وجود ندارد و چنین ثروتی ندارند. سزاوار نیست مردم اینطور زندگی کنند.
▪️هم به خانههای مردم سر زدهایم و هم مردم عادی و طلبهها از قم و سایر شهرها نزد ما میآیند.
▪️مرحوم آیتالله صافی رضوان الله علیه یک اظهار نظر دربارۀ روابط خارجی کردند، آنهمه به ایشان هجمه شد.
▪️مسئولان خبر دارند که عده ای از مردم به دروازه غار تهران رفتهاند و چندین خانوار در یک چادر زندگی میکنند؟
🌐 aparat.com/v/wuJxV
🔰«جوانان مسلمان در همه کشورها حکومتهای شان را سرنگون کنند!»
📌«امام خمینی در وصیت نامه اش گفت: از جوانهای مسلمان در همه کشورها می خواهم که حکومتهای تان را سرنگون کنید... اصلا یک هفته نمیگذاشت دنیا آرام باشد!»
🌐 aparat.com/v/sGEPQ
✳استاد موسوی تهرانی (ره):
روحانیت، خود را نابود کرد...
#علمای_منتقد
گفتاری از مرحوم استاد سید رسول موسوی تهرانی، باسابقه دار ترین مدرّس حوزه ی قم که هفته پیش با فقدانش، تشنگان حقیقت را سوگوار کرد.
🔸«آقای شیخ محمد ثقفی (پدر زن بنیانگذار انقلاب): آقا روح الله گفت: من آخوند حرفی نیستم، با بیل و کلنگ سراغ دار التبلیغ خواهم آمد!».
#شریعتمداری
👈🏼هتک حرمتها به مرجع فقید آقای شریعتمداری
🔸«روحانیت دیگر محبوبیت و قدرت سابق را ندارد، توپ و تانک نشانه ی قدرت نیست...!»
@Hawzeh_notes
🌙دفتر حضرت آیت الله سیستانی روز شنبه را عید سعید فطر اعلام کرد
✍بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به اینکه هلال ماه شوال پس از غروب امروز پنجشنبه (۲۹/ ماه رمضان/ ۱۴۴۴هـ) در این مناطق رؤیت نشده است، فردا جمعه آخرین روز ماه مبارک و پس فردا شنبه روز عید سعید فطر است. امید است خداوند متعال این عید خجسته را بر همگان مبارک قرار دهد.
دفتر آقای سیستانی ـ نجف اشرف
sistani.org/persian
🔰نوروز
📝مرحوم آیت الله زاده میلانی
@ketab_mottaghin
🔰«فاستجاب الله دعاءها...»
📝قال ابن عبّاس: فلمّا أصبحنا أنفذ أبو بكر إلى فاطمة (عليها السلام) فكتب لها كتابا بفدك و اعتذر إليها، فأقبلت جاريتها بالكتاب، فلحقها في الطريق عمر فأخذ الكتاب منها لينظر فيه، فمزّقه و بقره، فقالت له: لم فعلت ذلك؟! بقر اللّه تعالى بطنك؛ فقال ابن عبّاس: فاستجاب اللّه دعاءها و رأيناه كما دعت.
📗غرر الأخبار ص۹۱
@ketab_mottaghin
🔰«نحن كهف لمن التجأ إلينا...»
📝عن محمد بن الحسن بن ميمون قال: كتبت إليه أشكو الفقر ثم قلت في نفسي: أليس قد قال أبو عبد الله: الفقر معنا خير من الغنى مع غيرنا، والقتل معنا خير من الحياة مع عدونا، فرجع الجواب: إن الله عز وجل يخص أولياءنا إذا تكاثفت ذنوبهم بالفقر، وقد يعفو عن كثير منهم، كما حدثتك نفسك: الفقر معنا خير من الغنى مع عدونا، ونحن كهف لمن التجأ إلينا ونور لمن استبصر بنا وعصمة لمن اعتصم بنا، من أحبنا كان معنا في السنام الأعلى، ومن انحرف عنا فإلى النار.
1⃣اختيار معرفة الرجال ج٢ ص۸۱۴
2⃣مناقب آل أبي طالب ج٣ ص۵۳۴
3⃣الدرّ النظيم ص۷۴۱
📗بحار الأنوار ج۵۰ ص٢٩٩
@ketab_mottaghin
🔰«ضرورت انقلاب اقتضا میکند که به اینها هم سهمی بدهیم!»
📝«در مساله تقسیم اراضی، من خدمت آیتالله گلپایگانی شرفیاب شدم. آقای صافی هم در آنجا تشریف داشتند. ما خدمت ایشان نشستیم. بین من و جناب آقای گلپایگانی هم فاصله بود. ایشان سرشان را جلو آوردند و به من گفتند خدمت حاجآقا سلام برسانید - مقصودشان امام بود - و به ایشان بگویید که یادتان هست قبل از انقلاب در مساله تقسیم اراضی که شاه انجام داد، شما مخالفت کردید، حالا چه شده که شما طرفدار تقسیم اراضی شدید؟! گفتند که سلام مرا برسانید و بگویید فلانی، این پیغام را داد...
امام گاهی برای تایید تقسیم زمینهای کشاورزی دو دلیل میآوردند، چه آنچه قبلا در زمان شاه انجام شده بود و امام همه را تنفیذ کردند و چه آنچه که در زمان انقلاب انجام شد. دلیل امام این بود که این ضرورت است، ما بالاخره نمیتوانیم مردمی که انقلاب کردهاند و چیزی هم ندارند، آنها را همین طور رها کنیم که شاید روزی صاحب ملک شوند! ضرورت انقلاب اقتضا میکند که ما به اینها هم بالاخره سهمی بدهیم. اینها هم آدم هستند و اینها هم حقی در مملکت دارند. این را به عنوان یک حکم ثانوی و ولایتی قبول میکردند.
نظر دومشان این بود که ما میدانیم که اکثر مالکان بزرگ و خانها؛ اگر نگوییم همه املاکی را که به دست آوردهاند مشروع نیست، حداقل میدانیم که اینها خمس و زکات ندادهاند! بعد میفرمودند تازه خمس و زکات مضاعف روی آن آمده است، چون اینها که خمس ندادند، باز دوباره از آن خمس که در مال آمده استفاده کردهاند و تا الان خمس اندر خمس شده است و شاید آنها بیش از اینها به حاکم بدهکار هستند! در مورد زکات هم ایشان میگفتند من میدانم که اینها به بیتالمال و فقرا بدهکارند، بنابراین اشکالی ندارد. این هم یکی دیگر از دلایلی بود که امام روی تقسیم اراضی و بعضی از مصادرات داشتند.»
📗«خاطرات آیت الله مهدوی کنی» ص۳۵۰
@dareakherat
🔰چرا قدما متعرض بحث ولایت عامه فقیه نشدند؟
📝و قد نسب بعض مشایخنا[1] إلی شیخنا البهائی، و المحقق الثانی أنّهما قالا: «إنّ التلبس بالزعامة العامة قد یلازم سقوط مخالفة الهوی، فیلزم من فرض ثبوت هذه الولایة عدمها» و لعل السرّ فی سکوت قدماء الفقهاء عن تفصیل الکلام کان لأجل التفاتهم إلی جملة من الأمور مع إمکان المناقشة فی بعض ما استدللنا به.
1⃣المرحوم المحقق الشیخ محمد حسین الغروی الاصفهانی
📗مهذب الاحکام ج۱۱ ص۲۴۹
@dareakherat
🔰پاسخ حضرت آیت الله سیستانی به پرسشی درباره انتساب مطالب غلو آمیز به ائمه اطهار علیهم السلام
❓آیا اعتقاد به اینکه امام علی علیه السلام - یا امام حسین علیه السلام - خالق الاکوان (آفریننده جهان ها) یا جاعل السماوات (آفریننده آسمان ها) است یا اینکه مخلوقات را زنده می گرداند و می میراند، غلوی محسوب می شود که در روایات شریفه و ثابته از آن نهی شده است؟
✍باسمه تعالی
بله جزو غلوی است که ائمه اهل بیت علیهم السلام از آن مبرا هستند. ولی نسبت دادن آفرینش و زنده گرداندن به آنها در برخي موارد خاص به اذن خداوند متعال جزو غلو نیست نظیر آنچه در خصوص برخی پیامبران در قرآن کریم آمده است علی نبینا و آله وعلیهم السلام. (۸ صفر ۱۴۴۵)
@dareakherat
🔰الدهر أنزلنى...
📝منقول است که آن حضرت می فرمود: «الدّهر أنزلنى أنزلنى أنزلنى حتّى قيل معاوية و علىّ» يعنى روزگار و مغرور شدن اهل روزگار به او و اعراض كردن ايشان از قبول حق فرود آورد مرتبۀ مرا و فرود آورد و فرود آورد تا مشتبه شدم به معاويه، و گفتگو شد كه آيا معاويه حقّ است يا على؟!
1⃣شرح النهج للمعتزلي ج۲۰ ص۳۲۶
2⃣حدیقة الشیعة ج۱ ص۲۰۸
📗سرمایه ایمان ص۱۴۳
@dareakherat
🔰نامه حضرت آیت الله سیستانی در پاسخ به پاپ
✍«نامه ارزشمند شما به مناسبت دومین سالگرد سفر تاریخیتان به عراق و دیدار با جنابعالی در نجف اشرف مایه خرسندی من شد؛ دیدار مهمی که انگیزه و مشوقی برای بسیار از اتباع دین اسلام و مسیحیت و بلکه دیگران شد تا هر چه بیشتر به ارزشهای رواداری و حُسن همزیستی با افرادی که دین و عقیده متفاوتی با آنها دارند، آراسته شوند.
در این نامه گرانقدر به برخی موضوعات اشاره کردید که ما در آن دیدار مهم بر آن تاکید کردیم از جمله اهمیت همافزایی تلاشها در مسیر ترویج فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز و مبارزه با خشونت و نفرتپراکنی و تثبیت ارزشهای الفت و محبت میان مردم مبتنی بر رعایت حقوق و احترام متقابل میان پیروان ادیان و رویکردهای فکری مختلف.
من با شما در لزوم انجام تلاشهای بیشتر برای دفاع از ستمدیدگان و مظلومان در مناطق مختلف جهان همرای هستم و معتقدم فجایع و مشکلاتی که بسیاری از مردم، گروههای نژادی و اجتماعی در مناطق زیادی در شرق و غرب جهان در نتیجه ظلم فکری و دینی و سرکوب آزادیهای اساسی و نبود عدالت اجتماعی متحمل میشوند، در بروز برخی تحرکات افراطی تاثیرگذار است؛ تحرکاتی که از تعدی به افرادی که فکر و عقیده مختلفی دارند؛ ابا ندارد.
در این میان، اعتقاد دارم حائز اهمیت است که همگان اهتمام بیشتری به رفع این ظلمها مبذول دارند و با تمام توان تلاش کنند تا به شکلی شایسته، عدالت و اعتماد در جوامع مختلف تحقق یابد چرا که یقینا این امر در جلوگیری از بروز جلوههای نفرتپراکنی و خشونت تاثیر دارد.
در اینجا، مهم است که بار دیگر بر نقش اساسی ایمان به خداوند متعال و کتب آسمانی و پایبندی به ارزشهای اخلاقی والا در فائق آمدن بر چالشهای بزرگی که بشریت در این عصر با آن مواجه است، تاکید کنم و نیز نیاز مبرم به برخورداری از جنبههای روحانی و معنوی سالم و حفظ کیان خانواده و ارزشهایی که خداوند سرشت انسان را بر اساس آن قرار داده و رعایت تقوای الهی که انسان با آن به کرامت الهی دست مییابد، همانطور که در قرآن کریم آمده است (همانا گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست)، خداوند سبحان به نفس بشریت بخش مهمی از آن را الهام کرده است: (و سوگند به نفس آدمي و آن كس كه آن را منظم ساخته،. سپس شر و خير را به او الهام كرد و هرکس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد.)
در پایان این دعا و تضرع خود را به درگاه خداوند متعال تکرار میکنم تا به همه ما الهام کند که در گفتار و عمل به درستی عمل کنیم و آنگونه که شایسته رحمت واسعه و بخشش بیکران خود اوست، خیر و صلاح و آرامش را به همه بشریت عطا فرماید.
همچنین آرزوی صحت و سلامتی و بهبودی از عارضهای که اخیرا دچار آن شدهاید، برای شما دارم.»
sistani.org/26802
🔰حضرت آیت الله سیستانی/ عید غدیر ۱۴۴۴
@dareakherat
🔰رسول خدا علی را بر دو گروه عرضه کرد...
📝رسول صلی الله علیه وآله دو بار على را بر دو گروه عرضه كرد روز مباهله بر دشمنان عرضه كرد از مباهله به مصالحه آمدند، روز غديرش بر دوستان عرضه كرد از مؤالفت به مخالفت شدند.
📗روض الجنان ج۷ ص۷۰
@ketab_mottaghin
🔰نامه دفتر حضرت آیت الله سیستانی به دبیرکل سازمان ملل در خصوص تعدی به حریم قرآن کریم با مجوز پلیس سوئد
✍بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای آنتونیو گوترش دبیرکل محترم سازمان ملل متحد
با سلام و احترام
رسانه ها گزارش دادند که فردی در سوئد با هدف اهانت به دین حنیف اسلام، به نسخه ای از قرآن کریم تعرض کرده و یکی از اوراق آن را سوزانده است.
نظیر چنین رفتار ناپسندی در سال های اخیر بارها در کشورهای مختلف رخ داده است اما موضوع قابل توجه این است که این بار با مجوز رسمی پلیس سوئد و تحت بهانه آزادی بیان رخ داده است.
در صورتی که مسلما احترام به آزادی بیان به هیچ وجه صدور مجوز چنین رفتار شرم آوری را که نمود تعرض آشکار به مقدسات بیش از دو میلیارد مسلمان در جهان است و به ایجاد فضایی مساعد برای ترویج افکار افراطی و اقدامات اشتباه منجر می شود، توجیه نمی کند.
مرجعیت عالی دینی ضمن محکوم کردن این اقدام، از سازمان ملل می خواهد اقدامات موثری به منظور جلوگیری از تکرار امثال چنین حوادثی اتخاذ کند و کشورها را به بازنگری در قوانینی وادار کند که اجازه وقوع چنین اقداماتی را می دهد.
مرجعیت عالی دینی همچنین به تثبیت ارزش های همزیستی مسالمت آمیز بین پیروان ادیان مختلف و رویکردهای فکری مبتنی بر رعایت حقوق و احترام متقابل بین همه دعوت می نماید.
sistani.org/26747
🔰«ابن زیاد هم بیاید بهتر از این است!»
📝«به ما میگویند که خوب، اگر این برود، کی جای این بیاید که چه بشود؟ من گفتم اگر این برود، عبید الله هم بیاید بهتر از این است. برای اینکه هرکس بیاید حالا فکر میکند به آنجا. این حالا کهنه کار شده و اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است و به هر جا میزند و میکشد و نمیدانم به کجا میرسد. اما اگر این برود هر که بیاید، هرکس را شما تصور کنید بیاید، در اول امر تا یک مدتهایی مردم راحت هستند. اگر این باشد یک ساعت راحتی نیست. اگر این برود هرکس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند. خیال نکنید که حالا اگر این رفت، دنیا به هم میخورد، هیچ چیز به هم نمیخورد.» (۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷)
📗صحیفه امام خمینی ج۳ ص۳۸۹
🌐 farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/3/page/389
🔰آیا دغدغه تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت بدیهی است؟!
📝يادم هست يك وقت با آقاي مطهري راجع به مساله چگونگي رهبري در زمان غيبت امام زمان مباحثه ميكرديم، بحث بدينجا رسيد كه اهل سنت ميگويند امامت در اسلام با انتخاب مردم است و ما شيعيان ميگوييم ائمه دوازده گانه از سوي خداوند متعال و توسط پيامبر اكرم مشخص و معين شده اند ولي در زمان غيبت امام زمان چگونه بايد باشد؟ بالاخره ما به اين نتيجه رسيديم كه در عصر غيبت، امامت و رهبري جامعه بر اساس ضوابط و ملاكهاي مشخص شده از سوي اسلام توسط انتخاب مردم صورت ميگيرد... بعد اين نظر را با مرحوم امام مطرح كرديم، گفتيم نظر ما اين است كه اين قول ثالثي است، اهل سنت ميگويند خلافت به انتخاب است، شيعه ميگويد به نصب است، ما ميگوييم با هر دو است، تا مادامي كه امام منصوب هست، امام منصوب؛ وقتي كه نيست و غايب است امام منتخب، و امام منتخب بايد مجتهد جامع الشرايط باشد.
آن وقت مرحوم امام گفتند نه اين جوري نيست... گفتند: مذهب تشيع اين است كه امام بايد معصوم و منصوب باشد. در زمان غيبت تقصير خود مردم است كه امام غايب است، خواجه هم ميگويد: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا» حالا ما هم لايق نبوده ايم كه امام غايب است، ما بايد شرايط را فراهم كنيم تا امام زمان بيايد. ما گفتيم پس در زمان غيبت بايد هرج و مرج باشد، فرمود اين تقصير خود مردم است، خداوند نعمت را تمام كرده ما بايد لياقت آمدن امام زمان را در خود فراهم كنيم، نظر شيعه اين است كه امام فقط بايد منصوب و معصوم باشد؛ اين بود اظهارات ايشان در آن وقت، و اشاره اي هم به ولايت فقيه نكردند.
1⃣«اینکه دغدغه تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت بوده یا نبوده است، محل نزاع است. برخی می گویند که شاید شارع دغدغه حکومت در زمان غیبت را نداشته است به دلیل اینکه تشکیل حکومت دینی مشکلاتی دارد و باید همان امام زمان صاحب حکومت باشد، این یک فکری است که بزرگانی بر این باور بودند. خود امام نیز قبل از مرجعیت زمانی که قم بودند همین فکر را داشتند. در ذهنشان این بود که مردم گناه کرده اند و امام زمان غیبت کرده اند، در عصر غیبت ما وظیفه ای برای تشکیل حکومت نداریم. بعد از مدتی نظر ایشان برگشت. من این مطلب را مستند نقل می کنم. بیشتر هم شهید مطهری تأثیر داشته در این نظریات، خود شهید مطهری برای آقایی نقل کرده بود که ما خدمت امام خمینی رفتیم و مباحثی از ولایت فقیه را مطرح کردیم ایشان استنکار می کردند و بعد قانع شدند. بالأخره یک فکری است، عده ای در مقابل می گویند اینطور نیست، ما موظف هستیم که در عصر غیبت اجرای احکام اسلام کنیم و آن متوقف بر تشکیل حکومت است. مقصود اینکه بالأخره دو نظر در این زمینه وجود دارد.» (استاد شهیدی، خارج فقه، ۱۴۰۱/۲/۲۸)
📗خاطرات آیت الله منتظری ج۱ ص۱۹۹
@dareakherat
🔰با اهل سنت نزاع نداریم اما در همه چیز جز قبله اختلاف داریم
🎙آیت الله سید رسول موسوی تهرانی
@dareakherat
🌙دفتر حضرت آیت الله سیستانی فردا پنج شنبه را اول ماه مبارک رمضان اعلام کرد
✍بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به رؤیت هلال با چشم غیر مسلح در غروب روز چهارشنبه ٢٩ شعبان فردا پنجشنبه اول ماه مبارک رمضان است.
توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت داریم.
دفتر آقاى سیستانى (مدظله)
non14.net/155603
🔰نظر مرحوم آیت الله العظمی خویی درباره اقدامات بنیانگذار انقلاب
🔖سید عباس خاتم یزدی
📝«سه نفر بودیم که به پاریس رفتیم. من بودم و ابوالزوجهام آمیرزا حبیبالله [اراکی] که از علما و بزرگان نجف بود. او آدم وارستهای بود و امام هم خیلی به او علاقه داشتند، او هم خیلی به امام علاقه داشت و آقای محمدی یزدی. با طیاره از بغداد به پاریس رفتیم. اوایل غروب همان شب که وارد شدیم، نماز خواندیم و به خدمت امام رفتیم. امام در پاریس منزلی داشتند و منزلشان پر از جمعیت بود. رفتیم خدمت امام. سلام و علیک کردیم و امام تبسم میکردند. از نجف و از طلبهها و رفقا هیچ سؤال نکردند، فقط پرسیدند: قضیه ملاقات فرح با آقای خویی چه بوده است و چرا آقای خویی او را پذیرفت؟ تا مرحوم آقا میرزا حبیبالله خواست بگوید که آقای خویی از قضیه خبر نداشت، امام فرمودند: من خبر دارم که از یک ماه قبل مقدمات این ملاقات را فراهم کرده بودند و خود آقای خویی هم خوب خبر داشته است...
قبل از اینکه ما به پاریس برویم، جوانی از قم به نجف آمده بود و میگفت که برادرش در دانشگاه کشته شده است. دانشجوها را کشتهاند و او هم یکی از آنها بوده است. برادران انصاری او را نزد آقای خویی برده بودند. آقای انصاری تعریف میکرد که وقتی این شخص قضیه را برای آقای خویی تعریف کرد، آقای خویی گفته بود که آن جوان اشتباه کرده است و توپ و تانک با گوشت بدن هیچ مناسبتی ندارد و او نباید میرفته است. بعد این جوان به پاریس رفته بود و ماجرا را برای امام هم نقل کرده بود. وقتی به نزد امام رفتیم، امام پس از طرح قضیه فرح، این مطلب را عنوان کردند و گفتند: این چه حرفی بوده که آقای خویی به آن جوان قمی گفته است. این جوان اگر رفته و کشته شده، برای اسلام و برای مقابله با ظلم رفته است و تعبیر ایشان خیلی زننده است و نباید ایشان چنین حرفهایی بزند.
به هر حال امام در ذهنش رفته بود که آقای خویی با انقلاب و با این حرفها جور نیست و واقعیت هم همین بود. وقتی که امام حرکت کردند و از نجف اخراج شدند، آقای حکیم و آقای شاهرودی هر دو فوت کرده بودند و تنها کسی که آنجا اعلم بود و مرجعیت را به عهده داشت، آقای خویی بود. لکن ایشان هیچ عکسالعملی نسبت به رفتن امام نشان نداد. در صورتی که به او خبر داده بودند که امام میخواهد برود. حتی تلفن هم نکرد که مثلاً بگوید نروید یا فرض بگیرید خیلی محزون یا متأسف هستیم که از اینجا میروید. ابداً هیچ عکسالعملی نه خودش و نه دستگاهش نشان ندادند.»
📗خاطرات سالهای نجـف ج۱ ص۱۱۶
@dareakherat