خانه امن

22 Feb 2025 18:29

https://www.instagram.com/share/BAj5tWb0qn

قدرِ خودتو بدون !
تو چشمای خدا
خیلی با ا‌َرزش هستی👆

خانه امن

19 Feb 2025 18:58

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #تیتوس

خانه امن

18 Feb 2025 13:35

پدر آسمانی
تو بهر جانم
مهربانی

#داریوش_گلباغی

خانه امن

16 Feb 2025 18:12

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #ارمیا

خانه امن

13 Feb 2025 21:13

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #تنثیه

خانه امن

11 Feb 2025 19:52

https://www.instagram.com/share/BAMe062b9N

بفرست برای دوستان ِ عاشق
شعر و غزل.
——————-
ما سپر انداختیم با تو
که در جنگ دوست
زخم توان خورد و تیغ
بر نتوان آختن.
✍️ جنابِ سعدی شیرازی

خانه امن

09 Feb 2025 21:55

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #افسسیان

خانه امن

07 Feb 2025 20:53

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #امثال

خانه امن

05 Feb 2025 20:06

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #مزمور

خانه امن

03 Feb 2025 17:54

آرمین پسر نوجوان ایرانی که با پدر و مادرش سالهاست در ترکیه پناهنده هستند. به خاطر آتش سوزی در محل کار این اتفاق براش افتاده و دچار سوختگی درجه ۲ شده. لطفا برای سلامتیش و آرامش پدر و مادرش دعا کنیم 🥹🙏

خانه امن

01 Feb 2025 18:55

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #متی

خانه امن

31 Jan 2025 10:32

یکی از مقالاتی که در سال گذشته نوشتم، به بررسی تراما (آسیب‌های روحی-روانی) و کتاب مقدس پرداخته است. امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد و بتوانم به نوشتن این مجموعه ادامه دهم.
داریوش گلباغی

خانه امن

29 Jan 2025 19:32

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #کولسیان

خانه امن

27 Jan 2025 19:00

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #یوحنا

خانه امن

25 Jan 2025 19:24

دخترم؛ تو دیگر چیزی نمی‌پرسی.
دنیا در کف دستان توست انگار
اینرا می نویسم تا بعد بخوانی:
آن‌چه در آن قاب نورانی می‌بینی،
زندگی نیست.
زندگی اینجاست، در چشمان من،
در چین‌های پیشانی‌ام،
در دست‌هایی که لرزش‌شان پر از قصه است.
در سکوتی که بین ما قد کشیده.
شاید روزی، وقتی قاب خاموش شد،
برگردی.
شاید آن روز هنوز حرفی مانده باشد،
برای گفتن.

داریوش گلباغی

خانه امن

20 Feb 2025 21:42

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #مزمور

خانه امن

18 Feb 2025 21:52

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #یوحنا

خانه امن

17 Feb 2025 21:42

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #یوحنا

خانه امن

14 Feb 2025 18:50

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #عبرانیان

خانه امن

12 Feb 2025 18:51

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #مزمور

خانه امن

11 Feb 2025 18:22

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #اشعیا

خانه امن

08 Feb 2025 18:01

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #صفنیا

خانه امن

06 Feb 2025 21:09

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #فیلیپیان

خانه امن

03 Feb 2025 19:09

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #مزمور

خانه امن

02 Feb 2025 20:51

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #یوحنا

خانه امن

31 Jan 2025 19:20

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #یوحنا

خانه امن

30 Jan 2025 22:05

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #اشعیا

خانه امن

28 Jan 2025 22:08

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #حزقیال

خانه امن

26 Jan 2025 17:59

#خانه_امن #داریوش_گلباغی #خداوند #پرستش #مسیح #عیسی #هللویا #دعا #خدا  #صلیب #تیموتائوس

خانه امن

25 Jan 2025 19:24

تو مرا ندیدی.
هر بار که خواستم چیزی بگویم، نگاهت در قاب کوچک آن جعبه‌ی نورانی جا مانده بود.
هر بار که نفس کشیدم برای کلامی تازه،
انگشتانت پیش از من به راه افتادند.
خندیدی، حیرت کردی، اما نه به من.
تو به آن جعبه خندیدی!
به چیزی که نمی‌دیدم،
حیرتت از چیزی بود که نمی‌فهمیدم.
می‌خواستم از روزگاری بگویم که خاکش هنوز بر شانه‌هایم نشسته،
از راه‌هایی که رفتنشان آسان نبود،
از خطاهایی که زخمش هنوز در دلم مانده.
می خواستم از زندگی بگویم.
قصه ام را نشنیدی،
انگار به آن نیازی نداری.
گویی آنچه می‌خواهی در همان قاب است و بس.
همان قابی که روشنی‌اش مرا به سایه‌ای بی‌صدا بدل کرده.
من نشسته‌ام، ساکت،
مثل درختی که پاییزش از راه رسیده،
غباری از یک خاطره‌ام،
خاطره‌ای که شاید ر‌وزی حتی به یادت نیاید.