🔹خون از رخم بشوی
دست مرا بگير، كه آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، كه تير از پرم گذشت
همایون شجریان این اثر را به «ملت شریف ایران» تقدیم کرد.
آواز: همایون شجریان
شعر: فریدون مشیری
موسیقی: آرش گوران
@darvag_band
🎙 مستند رادیویی: «شجریان؛ صدای اعتراض مردم»
محمدرضا شجریان نامی بلند در هنر آواز ایران بود. قصه او قصه کتابی است با برگها و فصلهایی پربار از چهرهای که ریشه در مردم داشت.
شجریان با صدا و آوازش، بازتابدهنده عشقها، حماسهها و شکستها؛ رنجها و شادیها و حتی آرزوها و امیدهای یک ملت شد. اگر چه رسانههای حکومتی او را «وطن فروش» خوانند اما او بازتاب صدای «اعتراض» مردم بود.
چرا که به گفته خودش «هرگز هنر را برای هنر» دنبال نکرد و «همیشه به حال و هوای مردم و جامعه نگاه کرد که مردم چه می خواهند»
شجریان استاد آواز ایران میگفت: «اگر مردم اعتراضی داشتهاند، من زبان اعتراض آنها شدهام؛ من زبان مردمم هستم. من با مردمم زندگی میکنم. مردمی که در طول تاریخ درد کشیدهاند، زندگی کردهاند و هویت خودشان را حفظ کردهاند.»
مستند رادیویی وحید پوراستاد: «شجریان؛ صدای اعتراض مردم» نگاهی دارد به فصل «سیاسی» زندگی پربار او. هنرمندی که در طول زندگی پرفراز و نشیبش تلاش کرد در مسیر مردم حرکت کند نه قدرت.
🎼 @darvag_band
🔹یادداشت کیهان کلهر دربارهٔ شرایط اخیر
من یک موسیقیدانم و کارم گفتن نیست اما سالهاست که "گفتن" را به بخشی از کنسرتهایم اضافه کردهام.
گفتن از وطنم ایران، از کشتار و حذف سیستماتیک، از شکنجه، از ترور، از خفقان، از بریدن نان اهل علم و فرهنگ، از بلای سانسور، از تبعیض و فساد،
و نیز از عشق و انسانیت و اتحاد.
در ابتدای این پیام، چند خطی خطاب به بالانشینانِ حاکم که به زور و قدرتشان غرهاند مینویسم؛
ما ایرانیان نه مظلومیم و نه ظالم پرور، «ما بر خلاف شما متمدنیم».
ما از اولین مردم دنیاییم که بر زمین کاشتند و دِرَویدند، اولین مردمی که اسب را رام کردند، کاریز زدند و فرش بافتند. همان مردمی که چندی پس از غلبه اجانب، دبیری دیوان حکومت اُمَوی را در دستِ دانایی و حکمتِ خویش گرفتند و به آنان آداب حکومت و کشورداری و حتی معاشرت و ادب اموختند، درین چهار دهه سعی کردیم با شما نیز بجای زبان لعن و نفرین و اعدام و حد و تعزیر، به زبان فرهنگِ برخواسته از تمدنمان سخن بگوییم اما پیداست که نیاموختید و کماکان بر سر کبر و تفرعُنید، البته اُمویان هم نیاموختند و شد آنچه باید میشد.
و دیگر سخنی با همکاران شریفم؛
بعنوان تنی از جامعه موسیقی که در نوجوانی بارها سازش توسط تندروان ارزشیِ آن زمان بر سرش خُرد شده، کسی که سالهاست در کنار بسیاری از شما اهالی فرهنگ تخفیف و تحقیر دیده و شغلش به مثابه اشاعهی فحشا جلوه داده شده، کسی که از یازده سالگی کار کرده و صدها مرتبه دور کرهی زمین، کشور به کشور و شهر به شهر گردیده، کسی که مانند اکثریت قاطع مردمش تازه از راه نرسیده و بر سفره انقلاب و جنگ ننشسته و هر روز با این سیستم عبوس و تفرقهافکن روبهرو بوده است، مصرانه بر انجام فعالیتهای فرهنگی و مطالعه درین زمینه تاکید میکنم از همکارانم میخواهم که هیچ فعالیتی اعم از نمایش و کنسرت و برگزاری جلسات فرهنگی و...را «علیالخصوص در ایران» لغو نکنید حتی اگر رایگان، اگر آنلاین، به هر طریق که میشود فعال بمانید.
ما چهل و چند سال است که هر روز با این ماشین سرکوب جنگیدهایم ، لغو و عدم اجرای برنامههای فرهنگی خواستِ کسانیست که از اجتماع و اتحاد و تعالی و تفکر مردم میهراسند، با کار نکردن و کنار نشستن، دشمنان خرافهپرورِ ایران و فرهنگ ایرانی را به خواستهشان نرسانید.
اینک، امروز با هر علم و هنری که دارید در صحنه و کنار مردم بایستید و همه را به اتحاد فراخوانید و به هر قیمتی سفیر مردم ایران و تمام اقوامش باشید و فریاد حقخواهیشان را بگوش جهان برسانید.
کار فرهنگی و هنر جدی تعطیلی بردار نیست و هیچ دگرگونی اجتماعی با حذف ِ فرهنگ امکانپذیر نیست که اگر چنین گردد نتیجهای جز رضایت و خواستهٔ این اندک طایفهٔ ضد فرهنگ در پی نخواهد داشت.
میدانم که سخت است چون گاهی زور عُمّال و رسانههای داخلی و خارجی اینان، از آرشهی من و مضراب همکارم و فریاد شما بیشتر است اما باور دارم که ممارست و اتحاد و کار و جنگندگی در آخر ،آزادی را ممکن میسازد.
بیش نگویم و تنها به خطی از جان نوشته، به هموطنانم میگویم؛
همچو سیزده سال گذشته تمام صحنههایی که من روی آن ساز بزنم تریبون مردم آزادیخواه و آزادگان بهتنگ آمدهی «سرزمینم ایران» خواهد بود.
دست در دست و قدم به قدم کنار شما
"کیهان کلهر"
@darvag_band
⚡️ «تا آخرین نفس» - نسخهی کامل
آواز: محمدرضا شجریان
شاعر: فریدون توللی
@darvag_band
⚡️ از خون جوانان وطن لاله دمیده
اجرای #همایون_شجریان و ارکستر سیاوش
سیدنی، ۱ مهر ۱۴۰۱
شعر و آهنگ از #عارف_قزوینی
@darvag_band