ﻫﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺶ
ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﻻﯼ ﺩﮐﻤﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻣﺶ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽﺑﺮﺩ.
ﺁﻣﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
(حلقههای ازدواج به جای مانده از قربانیان جنگ جهانی دوم)
@darwish_fb
ففـي الحب
تدفـع قلبـك ثمن رحلتـك..
آری که در عـشـق
بهایِ سفرت "قـلـب" است...
#ارسالی_از_اعضا
@darwish_fb
«گفت و گو با اسراییل، گفتگوی شمشیر و گردن است»
مصاحبه غسان کنفانی، نویسنده نامدار فلسطینی با ریچارد کارلتون. بیروت 1970.
@darwish_fb
دعونا نؤمن
أو كفر
إنه لا يهتم بنا
إنه يصطاد كل واحد منا
ويقرع على الأرض بيد باردة
حب
قاتلیست
البريء...
«ایمان بیاوریم»
یا کفر بورزیم
او را اعتنایی به ما نیست
تکتکمان را شکار میکند
و با دستی سرد به زمین میکوباند
«عشق»
قاتلیست
بیگناه...
#محمود_درویش
.
موسیقی سریال《امام علی》
خواننده: #صدیق_تعریف
آهنگساز: #فرهاد_فخرالدینی
ملودی این اثر برگرفته از متون به جا مانده از #عبدالقادر_مراغه ای شاعر وموسیقیدان ایرانی قرن نهم هجری است
و در مورد شعرش اینگونه نقل شده که این شعر در حضور پیامبر اسلام حضرت محمد خوانده شده و ایشان به وجد آمده و عبا از شانه ایشان می افتد.
کلَّ صُبْحٍ وَکُلَّ إشراقٍ أیا
تبکِی عینی بِدمعِ مُشتاقٍ أیا
قَدْ لَسَعَتْ حَیَّةُ الهوى کَبِدی
فَلا طَبیبَ لها ولا راقیَ
إلّا الحبیبَ الذی شَغَفْتُ بِهِ
فَعِنْدَهُ رُقْیَتی وَتِریاقی
زد مار هوا بر جگر غمناکم
سودی نکند فسونگر چالاکم
آن یار که عاشق جمالش شده ام
هم نزد وی است رقیه و تریاکم
@darwish_fb
#موسیقی
#ارسالی از اعضا
عهد بستی
آنچه بین ماست ابدیست...
یادم رفت که بپرسم...
آیا عشق را می گویی یا رنج را...
#نزار_قبانی
@darwish_fb
نه فقط قطار
که ایستگاه هم مرا جا گذاشت
جاده گمام کرد
همسفرانم خیانت کردند
#محمود_درویش
@darwish_fb
نامم با نامت چهار حرف و هزار دنياي مشترك دارد، مشتركِ دور از دسترس و هميشه نزديكِ من،
دست از سرت برنميدارم..!!
#به_قلم_اعضا ✍
دینا
@darwish_fb
قبّلت خنجرك الحلو
ثم احتمیت بكفّیك أن تقتلیني
و أن توقفیني عن الموت..
دل به ابروی تو ای تازه جوان باید داد
بوسه بر تیغ تو باید زد و جان باید داد..
#محمود_درویش
فروغی بسطامی
#ادبیات_تطبیقی
@darwish_fb
"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً"
پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار که هرگز مزهی تلخی را نچشیدیم .. 🌱
#ارسالی از اعضا
@darwish_fb
لن تجعلوا من شعبنا
شعبَ هنودٍ حُمر..
فنحنُ باقونَ هنا..
في هذه الأرضِ التي تلبسُ في معصمها
إسوارةً من زهر
فهذهِ بلادُنا..
فيها وُجدنا منذُ فجرِ العُمر
فيها لعبنا، وعشقنا، وكتبنا الشعر
مشرِّشونَ نحنُ في خُلجانها
مثلَ حشيشِ البحر..
مشرِّشونَ نحنُ في تاريخها
في خُبزها المرقوقِ، في زيتونِها
في قمحِها المُصفرّْ
مشرِّشونَ نحنُ في وجدانِها
باقونَ في آذارها
باقونَ في نيسانِها
باقونَ كالحفرِ على صُلبانِها
باقونَ في نبيّها الكريمِ، في قُرآنها..
وفي الوصايا العشر..
—-------------------------
از ملت ما
ملتی سرخپوست نخواهید ساخت!
ما اینجا ماندگاریم...
در این خاک که دستبندی از گل با اوست...
اینجا سرزمین ماست،
از سپیده دم عمر اینجا بودهایم،
اینجا بازی کردهایم...
عاشق شدهایم...
و شعر نوشتهایم...
ما ریشه داریم در آبراهش
چون گیاهان دریا،
ریشه داریم در تاریخش،
در نان نازکش،
در زیتونش،
در گندم زردگونش...
ریشه داریم در وجدانش،
ماندگاریم در آذار و نیسانش،
ماندگاریم چون نقش بر صلیبهایش،
ماندگاریم با پیامبر والایش،
در قرآنش
و ده فرمانش...
#نزار_قبانی
@darwish_fb
-ﺍﻟﻌﻘﻞُ ﻋﻘﻠﻲ ﻭﺍﻟﻔﻜﺮُ ﺃﻧﺖ
ﺍﻟﻘﻠﺐُ ﻗﻠﺒﻲ ﻭﺍﻟﻨﺒﺾُ ﺃﻧﺖ
عقل عقل من است و فکر تویی
قلب قلب من است و نبض تویی..!
#نزار_قبانی
@darwish_fb
يا عمرنا امتدّ
ويا أهل أطفالنا
أعدّوا لهم ما استطعتم من الضوء
أبقوا لهم كلَّ عود ثقاب
وخلوا القناديل، والزيتَ
فالليل ينوي الإقامة فينا طويلاً
ای عمرِ ما مدید شو
و شما ای خانوادههای کودکان
هر آنچه از روشنایی دارید برایشان فراهم سازید
همهی چوبکبریتها را برایشان کنار بگذارید
چراغها و روغن را
که شب میخواهد برای مدتی طولانی نزد ما اقامت کند...
@darwish_fb
لا ثيابي..
ولا حقول القطن الشاسعة،
تغطي كلماتكَ الباردة..
----------------
نه لباسهام..
و نه مزارع پهناور پنبه،
میتوانند کلمات سرد تو را
بپوشانند..
#ارسالی از اعضا
@darwish_fb
جلسه سوم محفل ادبی
موضوع:محمود درویش و شعر عرب
زمان برگزاری:پنجشنبه 9 اردیبهشت ماه ساعت 21:30
این محفل در وویس چت تلگرام برگزار خواهد شد.
هُو الموتُ یَعْرَی أَمامي، ویَجْهلُ _
مٍن أین یأتي الصّباحُ، وکیف یجيءُ المساءْ
أیها الموتُ، خُذْني دلیلاً،
وَسَأُعطیك ظِلَّي جٍسماً
وَشِعْري رِداءْ.
-------------------
اینک مرگ، عریان در برابرم
نمیداند از کدامین سو سر میرسد صبح وُ
چهسان شب.
ای مرگ!
مرا رهنمای خویش گیر
تا سایهام را کالبدت کنم وُ
شعرم را ردایی.
.
#ادونیس
@darwish_fb
يأتي الحب من الشمال والجنوب والشرق والغرب ، أراد عيسى توضيح الأمر فوضع نفسه على صليب!
عشق می آید
از شمال از جنوب
از شرق از غرب
و عیسایِ مسیح خواست
همین را شرح دهد که خودش را بر صلیب آویخت..
#ارسالی از اعضا
@darwish_fb
ارحل الی مکاناً یُقربنی من احلامي
ارکضُ باحثتاً بین هموم قلبی الی طریق ینسینی آلامي
انهضُ صباحاً باکراً اُفتشُ وسادتی و أسألُها عن مفاتیح
دروب نجاحی
ارحل بعیداً عن اُناسٍ یُشتتون افکاری
وابقی احبهم من بعیداً الی بعید حتی لا یکسرون جُناح احاسیسی
احبکم من بُعدٍ إلی بُعد
#به_قلم_اعضا ✍
لام میم
@darwish_fb
حزنک لا یُلام، انا لو کنتُ حزنًا لتمنّیتُ ان اسکنَ صدرَک
اندوهت را ملامتی نیست،
من هم اگر اندوه بودم، آرزو داشتم در سینهات بنشینم.
#ارسالی از اعضا
@darwish_fb
نمو في قلبي
بهسان زهرة صغيرة
أن تمشي على طول الجدار
غير مرغوب فيه،
لقد وقعت في حبك...
روئیدی در قلب من
بهسان گل کوچکی
که کنار دیوار میروید؛
همینقدر ناخواسته،
عاشقت شدم...
#غاده_السمان
@darwish_fb