dejnepesht4000 | Unsorted

Telegram-канал dejnepesht4000 - دژنپشت

2128

دژنپشت، کتاب‌خانه کهن سرزمین پارس به روزگار پارت‌ها دهلیز نوشته‌های تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی نشانی در اینستاگرام: mahmudfazelibirjandi

Subscribe to a channel

دژنپشت

 
.

 هایده و ستار در بیرجند
 

۲۸ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 بریده گزارشی بلند


سال ۱۳۵۵ در مهر ماه، جشن تولد شهبانو فرح دیبا به دعوت امیر اسدالله علم در بیرجند برگزار شد. خلاصه­‌ مراسم آن جشن تولد شهبانو و آنچه امیر برای برگزاری بهتر و گیراتر جشن کرده در یادداشت­‌های امیر - مجلد سال ۱۳۵۵ - ثبت است.
 
آن جشن حاشیه مهمی هم داشت که در بیرجند بی­‌سابقه بود و آن دعوت امیر اسدالله علم از هایده و ستار دو تن از آوازخوانان تراز اول آن روز ایران به بیرجند بود.  
برنامه­‌های آن دو برای خاندان شاهی در شوکت­‌آباد اجرا می­‌شد.  

خانم هایده و آقای ستار چند بار در شهر هم گشتند. به بازار هم رفتند.
به هر کجا در شهر می­‌رفتند شماری از نوجوانان، جوانان و برخی بزرگ‌ترها در پیرامونشان گرد می­‌آمدند.  
 
دو شب هم برنامه آوازخوانی هایده و ستار در مدرسه شوکتی برگزار شد. شرکت در آن را برای همگان آزاد گذاشته بودند. مدیر برنامه آقای ف. بود.
دو خواننده در زیر تاق بزرگ مدرسه می­‌خواندند و بینندگان دورتادور صحن نشسته و عده­‌ای هم ایستاده بودند. در رواق­‌های طبقه دوم هم عده­‌ای جمع شده بودند و از بالا تماشا می­‌کردند.

در محیط بیرجند که تندروها همواره می‌کوشند جو را در اختیار بگیرند واکنش­‌هایی هم به آن برنامه شد.
می­‌دانیم که امیر اسدالله علم مردی بود تجددخواه که پایبند سنت بود و با این حال بر خرافات پشت پا می­‌زد و از داوری عموم نمی‌هراسید.
 
نگارنده با شماری از آنان که خاطراتی از مجلس هایده و ستار در بیرجند داشتند گفت‌گو کرده.
با آقای ف. تماس گرفت تا خاطرات ایشان را دریابد و ثبت کند. ایشان انکار کردند و گفتند چیزی به یادشان نمانده و حتی خود هم در آن برنامه حضور نیافته­‌اند.  

دیگر آقای علی­رضا زمانی، فرماندار وقت بیرجند، بود. سخنان آقای زمانی در باره هایده و ستار در بیرجند را در کتاب "فرمانداران بیرجند" آورده­‌ام.
 
مشروح این گزارش در کتابی که از رخدادهای بیرجند در دست تهیه است آورده خواهد شد.



/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

سه تیر

۲۲ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

 
در روزگار باستان ایران سه تیر انداخته شد که هر سه سرنوشت ایران و ایرانی را دیگر کرد.


نخستین، تیری بود که آرش انداخت و آن نامدارتر تیرهایی است که در دنیای ایرانی انداخته شده. تیر آرش مرز ایران و توران را آشکار گرداند و به جنگ میان دو کشور پایان داد.
 
دومین، تیری است که رستم بر چشم اسفندیار زد. تیری که  آن هم به داستان­‌ها راه یافته، و آن هم راه ایران و ایرانی را در آینده دیگرگون کرد.
 
سومین، تیری است که در سرآغاز دوران تاریخی ایران انداخته شد. آن تیری بود که بستور بینداخت، پسر زریر، در جنگی آیینی که  به روزگار شاهنشاهی گشتاسپ میان ایران و توران درگرفته بود.
بستور تیر را بر بیدرفش زد، و او بزرگ سپاه توران بود، و به زخم آن تیر از پای افتاد و جنگ با چیرگی ایرانیان به انجام آمد.


برداشت از :
دوازده متن باستانی.
گردانیده بیژن غیبی.
بنیاد موقوفات دکتر افشار.
چ دوم. ۱۳۹۷.



/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

علی‌نقی خان اسدی
 
بریده گزارشی بلند
 
 ۱۸ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی



بنیانگذار کمپانی لیلاندموتورز ایران
سازنده اتوبوس­‌های دوطبقه
بنیانگذار مجتمع مسکونی آ. اس. پ.
سازنده کامیون‌های انترناش 

 

پیشتر نوشته بودم که سزاوار است ماه مهر را ماه اسدی بنامیم، یا دست‌کم روز نخست مهر روز اسدی نامیده شود.

در این نوشتار سخنی چند از علی نقی خان اسدی آورده می‌شود. کوچک­‌ترین پسران اسدی.
او در بلژیک مهندسی ساختمان گرفت.
به ایران که بازآمد حمیده خانم، دختر میرزا محمدعلی فروغی، رجل بزرگ تاریخ معاصر را به زنی گرفت.

چند سال بعد با برادر بزرگش سلمان خان، و دو برادر به نام جوادی شرکتی ساختمانی را  به نام پِی­‌سا ثبت کردند.
 
نمایندگی کمپانی لیلاندموتورز انگلستان را گرفت. زمینی در کیلومتر ۱۴ جاده مخصوص کرج خرید و کارخانه لیلاند ایران را بنیاد نهاد. خط تولید کامیون لیلاند را باز کرد.
اتوبوس­‌های دو طبقه را ساخت که چند دهه در خدمت شرکت واحد اتوبوس­رانی تهران و حومه بود.
لیلاند موتورز ایران، جز آن هم نخستین خودروهای زباله­‌کش را برای شهرداری تهران ساخت.
 
علی­‌نقی خان با دوستانش پناه­‌پور و سلطانی نخستین مجتمع مسکونی بلندمرتبه را در ایران ساختند. چند برج برآوردند که به نام آ. اس. پ. معروف شد. به نام اسدی، سلطانی، پناه­‌پور.
 
نمایندگی کمپانی اینترنشنال امریکا را هم گرفت و کامیون­‌های آن کمپانی را در ایران می­‌ساخت که به نام انترناش معروف بود.­ کامیون­‌هایی درشت‌پیکر که به کوهی از آهن می­‌مانست. خدمات پس از فروش آن کمپانی را هم در ایران داشت.
 
سال ۱۳۵۷ که ایران ناآرام شد در حدود آذرماه از کشور بیرون رفت تا پس از آن که آرامش برقرار شد به کشور بازگردد. اما اوضاع روی آرامش ندید و با خروج پادشاه از کشور، همه چیز زیروزبر شد.
 
علی­‌نقی خان از خارج ایران اموالش را وقف بر آستانه رضوی کرد. کمپانی لیلاندموتورز ایران پس از مدتی بلاتکلیفی با نام شهاب خودرو به کار تولید اتوبوس ادامه داد.
 
علی­‌نقی خان اسدی زاده یکم مهر ۱۲۹۴ در بیرجند بود. ماه مهر سال ۱۳۷۸، روز هشتم ماه، ۸۴ ساله بود که در پاریس بدرود زندگانی گفت و به دل خاکی رفت که خانه خودش نبود . . . .


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

نی
 
۱۸ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


نی را ساز کهن بشر شناسند.
از گیاهی به دست آید، آبی که ساقه میان تهی دارد.
آدمی از روزگاران کهن از نی سازی بادی ساخته و همراه خود می­‌داشته. ویژه به دوره کوچ و با کوچ­‌روان.
در زبان فارسی نوشتاری جداگانه در باره نی و تاریخ نی دیده نشد. مگر نوشتارهایی کوتاه و پراکنده در فرهنگ­‌ها و دایره­‌المعارف­‌ها.
 
نی، بیش از هر کس، چوپان­‌ها را به یاد آورد و هم یادآور دلتنگی­‌هاست. گویی آوای غمینی که از این ساز برآید بر دل هر ایرانی بیش از دیگر آواها می­‌نشیند.
 
نی جز این، با نام نای رویین و نای سرغین، ساز نبردها بوده. این دسته از نی در شاهنامه آمده.
 
دسته دیگری از نی، نی هندی است، یا خیزران، که سال­‌هایی است تا از ابزارهای آراستن خانه­‌های ایرانیان شده.
نی در سرزمین­‌های پر آب چون هندوستان ابزار ساختن خانه باشد.
سعدی یکی از شاهکارهایش را در باره هندویی آفریده که فرزندش را نفظ­‌اندازی آموخت!
 
اما نی در جهان پر از هنر ایرانیان دست­‌ابزار هنری دیگر هم شده و آن خوشنویسی است.
نی با مرکب، تنها ابزار خوشنویسی و خوشنویسان است.
هر کس در کلاس خوشنویسی به سر برده آوای دلنشین لغزیدن قلم نی بر کاغذ را از یاد نخواهد برد. هم چاقوهایی که نام قلم­‌تراش دارد، و استادانی که نی را تراش می­‌دهند تا نوک قلم را آراسته و مهیای نوشتن کنند و جهان شگرف خوشنویسی را برپای بدارند.
 
به دیدن عکس­‌هایی که هم­‌میهنی از کشتزار نی و برداشت محصولش انتشار داده بود این چند کلمه را نوشتم. عکس­‌هایی که زن  و مرد ایرانی را در زمان برداشت این محصول کهن نشان می­‌دهد.
 
ایران، هنوز هم همان باغِ خرم­‌بهاری است که فردوسی فرموده بود. با هر آن چه از ناخوشی و تلخی بر سر مردمانش ببارند. ...


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
معرفی کتاب
 
۱۶ زن فرمانروا


۱۶ مهر  ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
از خلفای راشدین تا برسد به قاجاران، با حساب فرمانروایان اندلس و قاهره مجموعا ۸۴۹ تن در ۱۴۰۰ ساله پس از برآمدن اسلام در سرزمین‌های خلافت اسلامی فرمانروا شده­‌اند.

از این شمار تنها ۱۶ تن زن بوده­‌اند و بیشتر این ۱۶ زن فرمانروا کشته شده­‌اند.
چرا؟
این به ما روشن می­‌کند که حکومت مردانه سراسر تاریخ ما را در بر گرفته است.

این چند خط از کتاب «زنان فرمانروا» آورده شد. کتاب را خانم بحریه اوچوک نوشته، از دانشگاهیان ترکیه، و کتابش را زمانی منتشر کرد که زنی نخست‌وزیر کشورش بود: تانسو چیللر.

زنان فرمانروا کتابی است سودمند و روشنگر در مطالعات تاریخی.
 
جا دارد یادی از «خیرات حسان» شود که اعتمادالسلطنه به روزگار ناصری در سه مجلد تالیف کرده و گزارشی است از زنان نامدار دنیای اسلام، و در آغاز فرمانروایی رضاشاه به چاپ رسید.

خواستاران کتاب به این شماره پیام بدهند:         09303862237


«زنان فرمانروا»
بحریه اوچوک
ترجمه محمدتقی امامی
با مقدمه باستانی پاریزی
تهران
کورش
چاپ اول. ۱۳۷۴.


/channel/dejnepesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.

درنگی بر افتادن ضحاک
و بر تخت نشستن فریدون در گزارش شاهنامه


۱۳ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


به گزارش شاهنامه، آغاز پادشاهی فریدون، سرآغاز آسودن از رنج، و رهایی ایرانیان از ستم ضحاکی بود.

به یاد داریم که فردوسی پیش­‌تر خبر داده بود که در روزگار ستمکارگی ضحاک " آیین فرزانگان" از میان برخاسته بود:
نهان گشت آیین فرزانگان!
در آن چنان احوالی  دیوانگان به کام و ناز رسیده­ بودند.
هم خبر داده بود که در روزگار ضحاکی که زمانه چیرگی ستمکاران است، هنر خوار شد، و جادو و زشتکاری ارج پیدا کرد. تا چندان که حتی یک کلمه سخن نیک و نیکی جز در نهان گفته نمی‌شد.

از گزارش فردوسی برمی‌آید که چون دست فرزانگان از کارها کوتاه شد و آنان از میانه رانده شدند ستمکارگی بر کشور حکمفرما گردید.
حاصل رانده‌شدن فرزانگان، گسترش راه و روش دیوانگان بود.
چنان احوالی، زشتکاری و ستم را در پی آورد. دستاورد آن اوضاع چیزی نشد مگر ناخرسندی همگان و سپس خیزش بر فرمانروای بیدادگر.

در باره خیزش هم خبر می‌دهد که خیزش، به سرکردگی کاوه دادخواه بود. او یکی بود از پیشه‌وران بازار. جالب توجه است که بازار آغازگاه خیزش بر ستمگر بود و یک پیشه­‌ور درفش خیزش را در دست داشت. در نظر بداریم که عامه هیجان‌زدگان، گرسنگان و تهیدستان در آن شورش جایی نداشتند و کاری نکردند.

با این همه، کاوه خود داوخواه پادشاهی نبود و زمام حکمرانی را به دست فریدون سپرد. فریدون از تخمه شاه تهمورث بود و فر کیان داشت.

دانسته می‌شود که خیزشی برآمده از خشم فروخورده همگانی، به خودی خود، به جایی جز کامیابی فرصت‌طلبان نخواهد انجامید.
وجود رهبری فرهمند چون فریدون نباید از نظر دور بماند تا دست سودجویان به امر بس مهمی چون سیاست حکومت نرسد.

فردوسی بهتر ستایش ممکن را از فریدون کرده و او را چونان بارانی ستوده که بر جهان ببارد، یا دانشی که روان آدمی را ببالاند.

اینک فردوسی خبر می­‌دهد که روزگار فریدونی روزگار ««شادکامی فرزانگان» است.
«شادکامی فرزانگان» را سپس حافظ هم به زمان خود و به زبان خودش سرود و ستود:
شد آن، که اهل نظر بر کناره می‌رفتند!

از این گزارش توان این را هم دریافت که ستم و بیداد آن چیزی بوده که در هر روزگار بیش از گرسنگی و ناداری بر آدمی گران آمده است.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
.
فرمانروایی ایرانی، فکر ایرانی، متفکر ایرانی


۸ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

کتاب‌های بسیاری در باره زندگی و احوال و افکار بزرگان دنیا در ایران انتشار یافته. از زندگی‌نامه و آرا و افکار فیلسوفان یونان و چین باستان تا متفکران سده‌های کنونی اروپا و روسیه.

این که ایرانی این اندازه تشنه دانستن تحولات دنیا باشد و بزرگان دنیا و فکر متفکران دنیا را بشناسد در خور ستایش است.
اما بدی کار آنجاست که همین ایرانی از زندگی و آرا و افکار بزرگان خودش چیزی نمی‌داند.

شاید درست است که می‌گویند فلسفه در سرزمین‌های باختری روییده و در دنیای ایرانی چیزی از آن نتوان یافت. اما ایرانی اگر فلسفه نداشته، راه و آیین خودش را در فکرکردن داشته است.

سنت قدیم و پرمایه نگارش کتاب‌هایی چون تاریخ‌الحکما و اندرزنامه و نصیحت‌الملوک و سیاست‌نامه گواه این سخن است.
در هر یک از موضوع‌های بالا چندین کتاب قدیم داریم.

بدی آنجاست که ما را دور از داشته‌های خودمان بار آورده‌اند. از دبستان تا دانشگاه هر چه آموخته‌ایم در باره باخترزمین بود و باخترزمینیان، اندکی از چین  و روسیه و قسمتی هم از اسلام.
کسی یک بار به ما نگفت که ممکن است در سرزمین کهنسال خودمان با پیشینه دور و درازی که در اداره نیمی از دنیا داشته، دست کم یک تن پیدا شده که دارای فکر بوده و با فراز و فرود دنیا آشنایی داشته است؟ ... .

بدی آنجاست که مثلا ایرانی که تشنه شناختن موسولینی و هیتلر و استالین و دوگل، تا به خانم اوباماست، زمانی به دست نمی‌آورد تا از زندگانی پادشاهان باستانی یا از متفکران خودش چیزهایی بیاموزد که به درد امروزش بخورد. شنیدیم که زن یکی از بزرگان در همین دوره گفت که سر آن دارد تا کتابی به پیروی از کتاب زن اوباما بنویسد!

اما مثلا از زندگانی سیاسی فریدون یا کیخسرو یا گشتاسپ شاه هیچ سخنی در محافل واقعی یا مجازی به میان نمی‌آید.
در دوره این سه شاهنشاه باستانی دیگرگونگی‌های بنیادین در آیین فرمانروایی ایرانی و در فکر و اجتماع ایرانی رخ داده. بسی بیش از آن که صرفا افسانه‌اش بپنداریم. از آن افسانه‌ها که پدربزرگ‌های قدیم در پشت کرسی و زیر نور لامپا برای نوه‌ها بازمی‌گفتند.

بازخواندن زندگانی، فکر سیاسی و روش فرمانروایی پادشاهان کهن ایران، بسی بیش از سرگذشت و آیین حکومتگران کشورهای دنیا برای ایرانی آموزنده است و راهگشا.

این کار، این نیاز ملی را چه کسی برخواهد آورد؟ کِی جویای احوال گذشتگان متفکر خود خواهیم شد؟


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
کشتزارهای زرشک.
اَفین.
زیرکوه.
خراسان جنوبی.


تا ماه مهر به انجام برسد، زرشک رسیده و آماده برداشت می‌شود.


۵ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

/channel/dejnepesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
.

تونل‌های زیرزمینی در شهر غزه
و نگاهی به نقب‌ها و نقب‌‌زنان در تاریخ ایران
 

۴ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


چندی است که سخنانی از نقب­‌ها یا تونل‌ها به میان آمده که در زیرزمین در شهر غزه کنده­‌اند. یادم آمد تا از شیوه­‌ای گزارش دهم که در تاریخ سده­‌های میانه ایران ثبت شده و آن همین کندن دالان و نقب در زیرزمین بوده است.

نمونه­‌های روشن از این کار را شرف­‌الدین علی یزدی در «ظفرنامه تیموری» نوشته است. اینجا کاری به منش تیمور و روش حکمرانی او ندارم. هم به نگاه تاریخی آقای یزدی کاری ندارم. به سر گزارش­‌هایش می­‌روم از نقب­‌زدن در زیر زمین و در دل کوه. کاری که در غزه شد تا نهانگاه باشد، به زمان تیمور می‌شد تا قلعه­‌های استوار را ویران کنند و بر آن دست یابند.

یزدی نوشته است که چون تیمور آهنگ گرفتن قلعه­‌ای می­‌کرد نقب­‌زن­‌ها دست به کار می­‌شدند و زمین را از چندین سو می­‌بریدند. نام نقب­‌زن­‌ها را آورده که فلان و فلان و فلان آغاز بریدن نخستین نقب کردند. چند تن دیگر نقب دوم را بریدند. دسته­‌ای دیگر نقب سوم را. و بر همین ترتیب، تا چنان که زمین در زیر قلعه چون غربالی مشبک می­‌شد.

روش کار چنان بود که هر چه زمین را می­‌بریدند در فاصله­‌هایی تیرک چوبی می­‌گذاشتند تا نقب را استوار بدارد.

همزمان پیغام­بران در آمدوشد بودند تا مگر باشندگان قلعه از راه گفت‌وگو دست از نبرد بکشند. اگر بهره­‌ای به دست نمی­‌آمد زمان آن می­‌رسید که تیمور و سپاهیانش از دسترنج نقب­‌زن­‌ها بهره برگیرند.

پس، اندرون نقب­‌ها را پر از هیزم می­‌کردند. نفط بر آن می­‌ریختند و آتش در آن می­‌زدند.
دیری برنمی­‌آمد که تیرک­‌هایی که نقب را نگه می­‌داشت می­‌سوخت و فرومی­‌ریخت و بنیاد مهیب و استوار قلعه­‌ای بزرگ با همه باشندگانش، از آدمی و مال و رمه و داشته­‌های دیگر، همه بر روی هم آوار می­‌شد.

شرف­‌الدین علی یزدی حتی گزارش داده که گاه در زمان بریدن نقب در کوه­‌ها به سنگ­‌های خارا می­‌رسیدند. اما نقب­‌زن­‌ها یک بار «به نیروی دولت قاهره مقدار سی و پنج گز سنگ را هم سوراخ کردند».

تاریخ نویس ما در این گزارش دو عنصر «دانش فنی و کاربلدی نقب­‌زنان» را در کنار «باور ایشان به نیروی دولت تیموری» در کار دیده تا سنگ خارا  بریده شده و قلعه­‌ای استوار فرو ریخته شده است.
 
خبرهای بریدن نقب­‌های زیرزمینی در سده­‌های میانه تاریخ ایران فراوان است.
تا پیش از آن ایرانی در شهرها می­‌بود. شاهنشاهان ایران از زمان کیومرث، نخستین انسان، تا به پایان ساسانیان همه به شهرسازی ستوده شده­‌اند.
چون زندگی شهری ایرانیان برافتاد و ایرانی ناگزیر به زندگی در قلعه‌ها تن داد، دانش بریدن نقب هم رونق گرفت و بگسترد.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

طبس


دوم مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


 بامداد روز نخست ماه مهر پیش از آن که جای و جاه مهرماه را در دل خود پیدا کنیم خبر ناگواری میهن را درنوردید: در معدنی در طبس ده­‌ها هم­‌میهن جان باخته­‌اند. تا نیمروز و شب برسد شمار کشتگان بیشتر شد.
 
طبس شهری است که نشان درد و زخمی بزرگ و بسیار دردناک را بر پیکر خود دارد. روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۷ زمین طبس و سراسر سرزمین جنوبی خراسان سخت بلرزید و چند هزار تن کشته شدند.
امروز که خبر جان سپردن کارگران معدن طبس رسید چند روزی از چهل و ششمین سالگرد آن تلفات بزرگ برآمده بود. هنوز آن تلخکامی فراموش نشده.
 
به آن سال، زمان و زمانه چنان بود که چند روزی پس از زمین لرزه طبس گروهی که مدعی شده بود از روحانیان طبس است نامه­‌ای سرگشاده به آیت­‌الله خمینی نوشتند، و در آن نالیدند که زمین لرزه کار حکومت شاه است که زباله­‌های اتمی شوروی را در کویر طبس دفن کرده و اکنون رخدادی چنان ناگوار بر مردم فرود آمده.
 
امروز اگر هم کسی بی‌گمان باشد که فروریختن معدن، دستاورد ریاست کسان ناسزاوار بر معدن، و بر سلسله مراتب بالاتر از آن است، باز هم نشود سخنی از جنس گلایه گفت.
 
روز نخست ماه مهر باید روز شادمانی می­‌بود.
باز هم غمی نو به مبارکبادمان آمد.
"ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود"!


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
تهران
۳۱ شهریور ۱۴۰۳

از برج میلاد در میانه باختر
تا جنگل لویزان و برج‌های ارتش در لویزان
در میانه خاور شهر.

پسین بازپسین روزِ شش ماهه نخست سال.
بدرود با تابستان.
درود بر پاییز.

پاییز! برای ایران خبرهای خوش بیاور، از شادی، آسایش، گشادگی روزگار و سربلندی.

#محمود_فاضلی_بیرجندی


/channel/dejnepesht4000

.

Читать полностью…

دژنپشت

.

درنگی بر مسیر برافتادن شاهنشاهی پارت
 
 ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


- برگرفته از «تذکره اربیل».
بخش ۸. ص ۷۲ تا ۷۴.
 
و پارس‌هاکه خيال تصرف شاهنشاهی پارت‌ها را در سر می‌پروردند، نیروی آنان را در چندين نبرد آزمودند. و واقع شـد که بار سنگين پیکارها به تدریج پارت‌ها را بفرسود. و پارس‌ها با مادها، بر آن حال واقف شدند و با [دو فرمانروای محلی] پيمان بستند، و در فصل بهار حملۀ سختی به پارت‌ها كردند. و پارت‌ها در محاصره افتادند و بشکستند، و شاهنشاهـی آنان تا ابد برافتاد.
ابتدا [چند شهر] سقوط كرد و سالی برنيامد كه همۀ سرزمين‌ها را هم از دست دادند. و کار پارت‌ها، هرچه کردند، عبث بود. روز آنها به سر رسيده بود و زمانه با آنان سر ناسازگاری داشت. پارس‌ها همۀ سرزمين‌ها و حتی پایتخت آنان [تیسپون] را تصرف كردند.
اما باز هم پسر كوچك اردوان [پنجم]، اَرشَك نام، از پارس‌ها هر که را توانست، درعین بی‌رحمی، در تيسفون از دم تيغ گذراند. اما پارس‌ها در همان‌جا درایستادند و پای فشردند تا سرانجام تيسفون را پايتخت امپراتوری خود ساختند.
و آن روز كه پادشاهی پارت‌ها به سر رسيد، پسران ارشك قدرتمند بودند، و بيست و هفتمين روز ماه نيسان بود، و روز چهارشنبه‌ای از سال ۵۳۵، از حکومت يونانی‌ها.


ملاحظات:
۱. پیش از برافتادن پارت­‌ها نیروی بزرگی در بیرون شاهنشاهی، پیکر بسته.
پارت­‌ها از آن آگاه نبودند، یا چشم بر آن بسته بودند؟
آن نیروی بزرگ، نبردهای پراکنده می­‌کند تا بنیه حکومت را ارزیابد و همزمان، آنان را بفرساید. پس با قوم بزرگ ماد و یکی دو فرمانروای کناره­‌های امپراتوری دست می­‌دهد. جنگی بزرگ برپا می­‌کنند و شاهنشاهی پارت­‌ها را فرو می­‌آورند. در آغاز چندین شهر و سپس همه سرزمین­‌های فرمانروایی پارت به دست ساسانیان می­‌آید. در انجام نبردها تیسپون هم از دست پارت­‌ها بیرون می­‌رود.
 
۲. چنان که این کتاب نوشته، روز پارت­‌ها به سر رسیده بود و زمانه با آنان سر ناسازگاری داشت. این نکته ماورایی این بررسی تاریخی باستانی است.
 
۳. از این جا، چنان که در زمان­‌های دیگر هم دیده شده، یکی از فرزندان آخرین شاهنشاه کوتاه نمی­‌آید. کاری که پس از برافتادن ساسانیان هم پسر یزدگرد سوم کرد. اما گزارش می­‌گوید که با این همه، بازپسین زوری که یکی از پارت­‌ها زد هم بهری نداد و ساسانیان در تیسپون ماندند و نبرد کردند تا نشستگاه شاهی را هم از آن خویش کردند.
 
۴. در انجام سخن آمده که فرزندان ارشک در روز سقوط هم قدرتمند بودند. شاید تا آن عنصر ماورایی در نگاه به جهان را نیرومندتر گرداند.
 
بهره:
یکی عنصر ماورایی که پیوندی با راست جهان ندارد در این گزارش آمده است. شاید گزارشگر دیانت­‌پیشه را باید تا چنین به دگرگشت روزگار بنگرد! این گزارش، جز آن یک پاره ماورایی، پله پله برافتادن شاهنشاهی پارت­‌ها را بازگفته است.

این گزارش، یکی از الگوهای شناختن تاریخ است.
دستگاه‌های بزرگ فرمانروایی­ از چه راه­‌هایی دیگر به فرجام می‌رسند؟


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
"تذکره اربیل"

چاپ دوم منتشر شد.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

برات ملایی
 

 ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

بریده گزارشی بلند


هشتم شهریور ۱۳۰۶ در بیرجند زاده شد. چندی دکان حلب­‌کاری و لحیم کاری باز کرد. ابزارهایی می­‌ساخت که شگفتی برمی­‌انگیخت. گمان می­‌کردند آن را مثلا از هندوستان آورده­‌اند.
سپس به بلیت­‌فروشی برای اتوبوس‌ها مشغول شد.  

متفقین که به خاک ایران ریختند نان گران و کمیاب شد. برخی نانواها نان را برای قوای متفقین کنار می­‌گذاشتند. برات ملایی یک بارخودش را از خول دکانی نانوایی پایین انداخته بود، در را از داخل باز کرده و نان­‌ها را میان مردم بخش کرده بود.  
 
زمان غائله مصدق که شد به طرفداران امیر پیوسته بود. با بدخواهان امیر تعارف نداشت. غوغاییان از او حساب می­‌بردند.  
 
محمدرضا خان رخشانی، شهردار، به او کارهایی سپرد و چون دریافت که در اجرای وظایفش با احدی تعارف ندارد نگه­بانی از درخت­‌ها و چمن­‌ها را به او سپرد.
 
هر بامداد شماری از ساکنان آبادی­‌های کوه باغران با بار سبزی بر پشت خر، می­‌آمدند تا بارها را در شهر بفروشند. خرهای آنان چمن‌ها و کاکل درخت­‌های نوکاشته را می­‌خوردند. ملایی دستوری از شهردار گرفت که همه باید به مال­‌های خود پوزبند بزنند. این دستور بر سبزی­‌فروشان باغران گران آمد.
 
شهرداری، موتورسیکلتی چوپا به او داد تا به سرکشی ساخت­‌وسازها برود. گاه که درمی­‌یافت شخص از روی نیاز و استیصال خلاف کرده تا سرپناهی برای خود فراهم آورد چشم می­‌بست.
 
هر بار که امیر به بیرجند می­‌آمدند در اکبریه در رکاب امیر بود. از آن جا هم عده­‌ای با او کینه بستند. بدخواهانش پیوسته در فزونی بودند. جوی بر ضد او درست شده بود. کسی نمی­‌یارست سخنی از نیکی برات ملایی بیاورد.
 
از اهالی خیرآباد بود. انباردار دسته ابوالفضلی هم بود. به سابقه­‌ای که داشت، برای حلب­‌های نفت مصلی درپوش درست می­‌کرد و هر یک را دو قران به سود دسته می­‌فروخت. یک بار یکی از خویشاوندانش یکی از حلب­‌ها را از او خواسته بود. ملایی حساب خویشاوندی را کنار گذاشته و گفته بود: این­‌ها مال حضرت عباس است. دو قران به صندوق مصلی بیندازید و یک تین بردارید.
نشد که لقمه غذایی حتی از نذری­‌های مصلی به خانه ببرد.

پس از هر مراسم، دوستانش را فرامی­‌خواند تا بی‌درنگ قالی­‌ها را به انبار مصلی ببرند. کسانی ایراد می­‌گرفتند که اینهمه عجله چرا؟
می­‌توپید: بله، فردا که آفتاب برآید و قالی­‌ها آفتاب بخورد و خراب شود، من باید جواب حضرت عباس را بدهم.
 
زمستان ۱۳۵۶ زمان آخرین سفر امیر اسدالله علم به بیرجند بود. شبی حال امیر بسیار بد شد. فرماندار وقت، زنده­‌یاد بیژن افراسیابی، از تهران درخواست طیاره کرد. اما فرودگاه بیرجند امکان نشست و پرواز شبانه نداشت.
در آن نیمه شب با تدبیر پدر من نگارنده، قرار شد که فرمانده پادگان سربازانی به فرودگاه بفرستد. دسته­‌های شهر هم هر چه چراغ توری دارند به فرودگاه بفرستند. سربازان چراغ به دست، دو طرف باند بایستند. هواپیما بر زمین نشست و امیر را برد.
در آن شب زمستانه، مردی که شتابان در شهر گشت و از هر دسته چراغ توری­‌ها را گرفت و به فرودگاه رساند، برات ملایی بود.  
 
سال ۱۳۵۷ که ورق زمانه برگشت زندگانی او هم برگشت. با تفنگ به خانه­‌اش ریختند. به دادگاهش کشاندند. دلیر درایستاد که بر همان مرام هست که بوده.
گفت در میان شما کسانی می­‌بینم که نشان شیروخورشید بر سینه خود خالکوبی کرده­‌اند. یک عمر با ما رفیق دل بوده­‌اند. اما آن نارفیقان، تا نسیم از سویی دیگر وزیده بود پوست انداخته و به انقلابیون پیوسته بودند.  
 
ملایی از شهرداری بازنشسته شد. از مصلی هم راندندش. در خانه نشست. نوارهای روضه را گوش می­‌کرد و می­‌گریست.  
 
از خانه که بیرون می­‌رفت بی­‌انگیزه، یکه و تنها می­‌گشت. می­‌دید که آنچه را با جان و دل نگهبانی کرده بود اکنون رها مانده و کسی به آن بهایی و ارجی نمی­‌گذارد. او چمن­‌های شهر را می­‌شناخت. برگ برگ درخت­‌ها را می­‌شناخت. می­‌دانست که هر درخت چند ساله است و هر شاخه درختی کی رُسته. اما میانه او با چمن­‌ها و درخت­‌ها دیگر آن میانه پیشین نبود. گویی دو دلداده قدیم از هم بریده­‌اند.
 
برات ملایی روز ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۷ چشم از دنیایی بست که برای آبادان کردن و سرسبزداشتن آن عمری به جان کوشیده بود. روزنامه «آوای بیرجند» یادبودی انتشار داد و او را «مرد سبز بیرجند» خواند.
 
تا فضاهای سبز شهر بیرجند بر جا باشد، یاد و نام برات ملایی زنده خواهد ماند.
  

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

معرفی کتاب


تاریخ سبئوس


۲۴ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


سبئوس مورخ ارمنی برهه پسین عهد باستان است و این نام به سده­‌های دو تا هشت میلادی گفته شده.
برهه پسین عهد باستان روزگاری بود که دینی نو از سرزمین­‌های جنوب باختری امپراتوری پارس پیدا شد و در زمانی کوتاه سرنوشت دو امپراتوری پارس و روم را دیگرگونه کرد و مناسبات و موازنه­‌های معمول دنیا را بر هم ریخت. زان پس تا حدود سه سده کتاب و سندی از رخدادها به دست نیامده و دنیای ما در تاریکی‌هایی فرو می­‌رود، شک‌انگیز!
درست در همان تاریکی­‌های سیصد ساله است که تاریخ سبئوس نوشته شده است.

تاریخ سبئوس به زبان ارمنی نوشته شده. از زندگانی سبئوس آگاهی زیاد در دست نیست. اما کتابش خبرهای دست اول از رخدادهای آن روزگاران دارد. از بیرون آمدن فرزندان اسماعیل از شبه جزیره عربستان و پراکندن آنان در سرزمین­‌های دیگر. فرزندان اسماعیل، در آن روزگار به تازیانی گفته می‌شد که برای دین‌گستری از شبه جزیره عربستان بیرون ریختند.

سبئوس از پیداشدن پیامبر مسلمانان و هم از نبرد میان بازماندگان او بر سر جانشینی، گزارش داده است. تاریخ سبئوس به سال ۴۰ هجری و روزگار معاویه انجام یافته و آن زمانی است که به نوشته او پادشاه تازیان ـ معاویه ـ داماد پیامبر را در نبردها شکست داده و خود در دمشق فرمانروایی می­‌کند. این کتاب جایی روبه‌روی پژوهش‌های تازه در رخدادهای برهه پسین عهد باستان می‌ایستد!

در تاریکی­‌های تاریخی ما چنین  کتابی دارای ارج بی­‌اندازه است که سال چهلم نوشته شده و از گزندها و کتاب‌سوزی­‌های خاص تاریخ ما رهیده و به ما رسیده است!

سبئوس خبر داده که سپاهیانی از ارمنی­‌ها هم دوشادوش ایرانیان در برابر تازیان ایستادند.
هم از کشاکش میان بزرگان ارمنیان و پیوندهای آنان با اشراف پارسی خبرهایی داده که با سرنوشت ارمنستان بزرگ در برابر رزمندگان سرزنده تازیان پیوند دارد.

تاریخ سبئوس از درون نگاه سریانی و ترسایی به تاریخ نوشته شده و در رشته تاریخنگاری جایگاهی بلند می­‌گیرد که با انبوه تاریخ­‌های اسلامیان فاصله دارد.

تاریخ سبئوس در ۵۲ فصل نوشته شده و مطالب آن از نقل رخدادهای سیاسی و نظامی ایران از پادشاهی پیروز ساسانی تا پس از فروافتادن ساسانیان را در بر دارد. هم خبرهایی از مناسبات نیک و بد امیراتوری­‌های ایران و روم داده است.
 
تاریخ سبئوس نخستین بار سال ۱۸۵۱ م. برابر ۱۲۲۹ خورشیدی به زبان ارمنی قدیم یا گرابار در قسطنطنیه چاپ شد. تاکنون به زبان‌های انگلیسی، روسی و فرانسه ترجمه و چاپ شده است.
این کتاب را من به فارسی گردانده‌ام و انتشارات ققنوس از سال ۱۳۹۶ تاکنون سه بار آن را با چاپ و صحافی پاکیزه به چاپ رسانده است.

(خواهندگان کتاب به خط تلفن 09303862237 پیامک بدهند.)


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

ستایش مذاکره با دشمن
برگی از تاریخ باستان


۲۲ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


در تاریخ آمده است که بیشتر ممالک زمین به روزگار اسکندر، از او آسیب‌ها دیدند، گران.
مگر چین. و آن نبود مگر از رای روشن پادشاه چینیان. او با مذاکره‌ای که با اسکندر کرد چین و مردمش را از گزند او رهاند.
این حکایت را اندرین جا نقل می‌کنم:

اسکندر پاسی از شب گذشته به چین رسید. دمی که برآمد دربان بدو گفت:
فرستاده پادشاه چین بر در است و بار می‌خواهد.
او را به درون آوردند.
بایستاد و گفت: چیزی که برای گفتن آن آمده‌ام برنمی‌تابد که دیگری نیز بشنود.
اسکندر حاضران را مرخص کرد و شمشیر آخته برگرفت و گفت: بگو هر چه می‌خواهی.

گفت: من پادشاه چینم، نه فرستاده او.
اسکندر گفت: چه شد که از جان باک نداشتی و به نزد من آمدی؟
گفت: چون ما را از پیش، دشمنی نبوده، و از کشتن من در اینجا بهره‌ای نخواهی برد.

اسکندر دانست که مردی بخرد است. پس گفت:
باج سه سال چین را می‌خواهم تا بروم.
گفت: بپذیرم. اما مردم من، مرا بکشند که چنین ثروتی به تو داده‌ام.
اسکندر گفت: اگر باج دو ساله بستانم چه شود؟
گفت: بهتر باشد و گشایش بیشتر.
اسکندر گفت: اگر به یک سوم درآمد سالانه تو بسنده کنم چه؟
بپذیرفت. و سپاس گزارد، و برفت.

بامداد که شد سپاهی گران از چینیان گرداگرد اسکندر را بگرفته بود. چنان که او و سپاهش از نابودی بترسیدند. اسکندر، شاه چین را بخواست و گفت: نیرنگ زدی؟
شاه چین گفت: نه. این سپاه را آوردم تا بدانی که اگر با تو بر صلح نهادم از ناتوانی من نبود.

اسکندر را خوش آمد و گفت: چون تو مردی هرگز خوار نشود و باج نپردازد. از گرفتن باج درگذشتم و می روم.
شاه چین گفت: زیان نخواهی دید.
اسکندر از چین بازگشت.
شاه چین دو برابر آنچه با او پیمان بسته بود برایش فرستاد.


تجارب الامم. مجلد یکم.
ابن مسکویه. ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی.
نقل با اندکی تلخیص و تصرف از ص ۹۵ تا ۹۷.


چین تنها سرزمینی بود که از هجوم اسکندر ویران نشد. زیرا فرمانروای چین تا دیر نشده با آن جهانگشای مغربی وارد مذاکره شد.
این کمترین فایده مذاکره است با دشمن.

ایران ما هم جایگاه و ارجی بیش از آن دارد که هر ناکسانی آهنگ دست‌درازی به این سرزمین بکنند. 
می‌ستاییم آن کس را که با تدبیر نیکو شر جنگ را از سر میهن بگرداند. آن کس که دمی آرامش به این ملت برساند.
تاریخ هم از خردمند صلح‌جو یاد نیک خواهد کرد. چنان که یاد شاه قدیم چین به بزرگی و ستودگی بمانده.



/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
ده نمونه از تبلیغات کالاهای ایرانی.
به دوره پیش از سال ۱۳۵۷.


۲۰ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی



دو نکته در این پوسترها:
۱ - گوناگونی کالاها
از خوراکی، نوشیدنی، بهداشتی تا لوازم خانگی.

۲ - روش تبلیغ
دوری از سنت قدیم و عناصر آن.



عکس‌ها از بلومبرگ فارسی.
/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
علی‌نقی خان اسدی

/channel/dejnepesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
/channel/dejnepesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.

سخنی به فرخی جشن مهرگان


۱۶ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


به ستایش ما گوش فرا ده ای مهر،
ستایش ما را بپذیر ای مهر،
خواسته ما را برآور ای مهر.    
ـ مهر یشت.

 
روز شانزدهم ماه مهر به نام جشن مهرگان بزرگ نامیده شده.

جشن مهرگان، دوم جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز، و جشنی چندان بزرگ بود که استیلای عرب بر ایران هم آن را از میان نبرد. اما این بنیاد مینویی فرهنگ ایران از زمان چیرگی مغولان رفته رفته کمرنگ شد.
 

واژه مهر
مهر در اوستا و در کتیبه­‌های هخامنشی Mithra و در سنسکریت Mitra آمده. از این واژه معناهای گوناگون برمی­‌آید. مهر، نام هفتمین ماه در گاهشماری خورشیدی است. عهد و پیمان و محبت از معناهای مهر است. خورشید را در پارسی مهر گویند. برخی نام­‌ها با پیوند مهر است، چون مهرداد، مهران، مهری و ....

در تورات، نام خزانه­‌دار کوروش میترادات آمده.
مهر در آیین زرتشتی یکی از فریشتگان است و بدین روی نام مهر را بر آتشکده­‌ها گذاشته­‌اند، چون آذربرزین مهر.
مهر در پزشکی با نام میتری‌داتیسم آمده و آن به استعمال پاره­‌ای زهر گفته شود، چندان که پیوسته بر اندازه استعمال افزوده گردد. مهرداد بزرگ، شاهنشاه ایران، در گیرودار پیکار با روم پیوسته اندکی زهر می­‌خورد تا بدنش به آن خوگیر شود و زهر دشمن بر او کار نکند.

 


برخی آیین‌های جشن مهرگان
برخی از آیین­‌های جشن مهرگان چنین بوده:
- شاهنشاهان هخامنشی در این جشن رخت فاخر ارغوانی بر تن می­‌کردند و با هم­‌میهنان می­‌رقصیدند.


- ساتراپ ارمنستان بیست هزار کره اسپ به دربار شاهنشاه ایران می­‌فرستاد.

-اردشیر پاپکان و خسرو انوشه روان به همه رخت نو می­‌بخشیدند.

- موبدان موبد ایران خونچه­‌ای به پیشگاه شاهنشاه می­‌آورد که در آن لیمو و شکر و نیلوفر و به و سیب و انگور سفید و مورد چیده بود.

در اوستا
در اوستا مهر یشت به نام مهر است. این یشت در ۳۵ فرگرد و ۱۴۶ پاره است. مهر یشت یادآور روزگار آریاییان و نمایانگر اصلاحات زرتشت پیامبر است.
مهر پشت دو سخن بزرگ دارد: راستی و دلیری.

از آثار همین یشت در ایران باستان راست‌گویی و پهلوانی ریشه گرفت و بگسترد و از خوی ایرانیان شد.

در روم
چون شاهنشاهان ایران نگاهی ویژه به مهر داشتند و سپاهیان ایرانی پیروزی خود را از مهر می­‌دانستند ستایش مهر با ایرانیان به هر کجای پراکنده شد. در جنگ­‌ها به سربازان رومی سرایت کرد. در یونان که خدای خورشید (هلیوس) پرستیده می­‌شد آیین مهر ایرانی با آن درپیوست  و به کشورهای اروپایی رفت.

معبد مهر
معبد مهر را مهرائوم نامیدند و آن سردابی یا غاری در زیرزمین بود.

سخنی چند از مهر یشت
می­‌ستاییم مهرِ دارنده دشت­‌های فراخ را که به سرزمین­‌های آریایی خان و مان با آرامش و خوشی ببخشد.

اگر بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه، یا شهریار مملکت دروغ گوید آنگاه مهر خشمناک شود و بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه و شهریار مملکت را تباه سازد.


باد که مهر و راستی و دلیری در سرزمین‌های ایران بپراکند و پایدارتر شود.
جشن مهرگان فرخ باد. فرخ‌تر باد
.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
آغاز جشن مهرگان

۱۰ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

شاید کسانی بپندارند که با این همه خبرهای این روزگار، چه جای سخن از جشن؟ اما اگر به فرمان خِرد ایرانی رفتار کنیم چیزی بهتر از نوشتن از جشن و شادی نیست. به سخن حافظ، دست در دست ساقی دهیم و بنیاد غم را براندازیم.

نیاکان ما بنیاد زندگی را بر کار گذاشته بودند. با کار و کوشش به فرمانروایی بر دنیا دست یافته بودند و تمدنی را برپا کرده بودند که هنوز آن را فقط ستوده‌ایم. چندان که شاید نشناخته‌ایم.

پیش‌تر در "دژنپشت" گفته شده که ایرانیان چیزی به نام تعطیل نداشتند و این واژه از فکر و زبان فارسی نیست.
(در این نشانی:
(/channel/dejnepesht4000/770

نیاکان ما چنان می‌گذراندند که پس از هر چند گاه کار و کوشش، برمی‌آسودند و زمانی را به شادی می‌گذراندند تا در کارها نیرومندتر گردند.

یکی از جشن‌های بزرگ ایرانیان مهرگان بود. مهرگان جشن برآسودن از کارها پس از انجام تابستان بود.
مهرگان چندان بزرگ بود که هر چند هم پس از ساسانیان با فرهنگ و آیین‌های ایرانی ستیزه شد، از میان نرفت.

جشن بزرگ مهرگان از دهم مهر آغاز می‌شود.
مهرگان جشن بزرگ دیگر ایرانیان پس از نوروز است.
مهرگان از دهم تا شانزدهم مهر برپاست. شانزدهمین روز مهر، مهرگان بزرگ است.

"دژنپشت" با شادباش این جشن بزرگ تمدنی، نوشتارهایی را به فراخور این روزهای فرخنده انتشار خواهد داد.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
قونیه
 
۷ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
هر سال از آخر شهریور ماه شهر قونیه در ترکیه محل گردهمایی دوستداران مولوی می­‌شود؛ سخنسرای نامدار پارسی­‌گوی.

قونیه شهری است کوچک و آرام در جنوب آنکارا (انگوریه) که یونانیان باستان در باره بنیاد این شهر افسانه­‌ پرداخته‌اند. چنین گویند:
 
پیکوس، پسر کرونوس بود و پدر و مادرش او را زئوس می‌خواندند. این پیکوس زئوس از زنش به نام دانائه پسری داشت و نامش را پرسئوس گذاشت. چندی که برآمد پیکوس زئوس بمرد. در آن زمان پرسئوس خود ببالیده بود، و چشم آز در امپراتوری آشور بست. پس به آهنگ آن بوم به راه افتاد.
در راه آشور به روستایی رسید نامش آماندرا. آن روستا را شهر کرد و آیکونیوم بنامید. زان روی که چون به شهر درآمد آیکون یا نگاره نخستین پیروزیش را با خود همراه داشت.

آیکونیوم شهری کهن است که امروز آن را به نام معربش، «قونیه» خوانیم.  
 



- برگرفته از "تاریخ‌نامه جان مالالاس". کتاب پنجم.
گردانیده پارسی به قلم این نگارنده.
انتشارات سنگلج
/channel/sanglajpublication/59



 /channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

سندی از ساختمان آرامگاه فردوسی


۵ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


مهر ماه ۱۳۱۳ آیین بزرگداشت هزاره فردوسی در مشهد در کنار آرامگاه حضرتش برپا شد.
بر پایه سندی که اینجا منتشر می‌شود نقشه ساختمان آرامگاه چند سال پیش آماده شده بود.
تیمورتاش، نقشه را در تیر ماه ۱۳۰۸ به سلمان خان اسدی داده تا به دست پدرش در مشهد برساند و اسدی بزرگ مخارج ساختن آرامگاه را برآورد کند.
تیمورتاش در نامه برای اسدی آشکارا گردانده که دولت پول زیادی ندارد و از او خواسته که بدین روی، مخارج را با نهایت صرفه‌جویی برآورد کند.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

اسدی

سوم مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


روز یکم ماه مهر روز اسدی است.
در این روز به سال ۱۲۵۸ محمدولی خان اسدی در بیرجند زاده شد. هم در همین روز دو تن از پسران اسدی زاده شدند. سال ۱۲۹۱ محمدحسین اسدی، و سال ۱۲۹۴ علی نقی خان اسدی.
گزارشی از زندگانی دکتر حسین اسدی در دژنپشت آمده. علی‌نقی خان اسدی هم از کاروانسالاران نوسازی صنعتی ایران بود. از او، و کارهای بزرگش به راه سربلندی ایرانیان، هم خواهم نوشت.

محمدولی خان اسدی در پادشاهی رضاشاه به جایگاه نیابت تولیت آستانه رضوی در مشهد رفت. در همان سمت نزدیک ده سال ماند. او معمار شهر مشهد است.

تابستان سال ۱۳۱۴ شیخ محمدتقی بهلول نامی، ناگاه در مشهد پیدا شد و در مسجد گوهرشاد سخنانی راند که موضوع آن ضدیت با کلاه پهلوی بود. کشتاری بر پا شد و پس از آن محمدولی خان اسدی، نایب آستانه، مسبب بلوا شناخته شد. محاکمه و آذر ماه آن سال اعدام شد.

اسدی را به برهه پسین زندگانیش می­‌شناسند. پرده­‌ای هم بر آن برهه کشیده شده. ما که فرمانبردارانیم و ما را نرسد که بخواهیم از پشت آن پرده سر درآوریم. از آن برهه زندگانی اسدی درمی­‌گذریم.
در برهه نخست زندگانی او هم بزرگی و شگفتی فراوان است.

محمد ولی خان اسدی همراه و همپای امیر ابراهیم خان علم - امیر شوکت‌الملک دوم - در بیرجند بود. او و امیر دست در دست هم شهر نوین بیرجند را پایه گذاشتند. به دانش و پشتکار و میهن­‌دوستی آن دو بود که قصبه قدیم پوست انداخت و شهری نوین از دل آن زاده شد.

بادا که زمانی فراخ به دست آید و سخنانی از برهه نخست زندگانی اسدی در این دهلیز به میان آورده شود.



/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
ماه مهر و شاهنشاهی فریدون


یکم مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


سر ماه مهر چیزی دلکش­‌تر از برخواندن داستان شاهنشاهی فریدون نیست. او که ششمین شاهنشاه ایران از آغاز آفرینش است و پس از دو دیگرگشت در فرمانروایی ایرانی بر تخت نشسته است: انجام شاهنشاهی جمشید و درنبشته‌شدن حکمرانی ضحاک ستمکاره.

فریدون به گزارش شاهنامه روز یکم مهر ماه بر تخت شاهنشاهی نشست. نخست، آیین بد ضحاکی را برانداخت. پس به طبقات مردم رسید تا هر کس بر جای درست خویش بنشیند.

به گزارش فردوسی، نخستین کسانی که به دیدار فریدون شتافتند تا او را به شاهنشاهی شادباش دهند بزرگان سرمایه‌داران بودند. شاه نو ایشان را بنواخت. پشتیبانی از سرمایه و سرمایه­‌دار نخستین خبر شاهنامه از سیاست و حکومت فریدونی است.

دیگر آنچه از شاهنشاهی فریدون گفته شده برچیده شدن رنج و نگرانی از دل­‌های مردم است. فردوسی می­‌فرماید که پس بر ایرانیان است تا کار و کوشش کنند تا رنج از جهان ایرانی رانده شود.

فریدون پس از آرام گرفتن کار فرمانروایی به گرد جهان سفر کرده و بیداد و ویرانی را در هر کجا از میان برمی­‌دارد.
دنیایی که فریدون می­‌سازد دنیایی است دور از بد و بیداد، و سراسر آبادان و خرم که در آن هر کس به راه و آیین خود سرگرم کار و پیشه خویش است. سپاهی از پیشه­‌ور جدا شده و کسی در کاری که کارش نیست پا نمی­‌گذارد. برین سان «آشوب» از جهان برچیده می­‌شود.

فردوسی دو بار برترین ستایش را از فریدون کرده است.
یکی آنجا که می­‌فرماید با زاده­‌شدن فریدون نهاد جهان دیگر شده است.
جز او کسی از شاهنشاهان و پهلوانان نیست که جایگاهی در این اندازه در نزد فردوسی بدارد!

دیگر رایی که فردوسی در باره فریدون دارد آن است که می­‌فرماید سپهر با فریدون بر سر مهر بود.
چنین ستایشی را یک بار دیگر و در باره کیخسرو دیده­‌ایم. فردوسی در باره او هم می­‌فرماید که سپهر با شاه ایران بپیوست و بر همه ایرانیان مهر بگسترد.

به گزارش شاهنامه جز فریدون، لهراسپ هم در ماه مهر بر تخت شاهنشاهی ایران نشسته است.

نو شدن جهان ایرانی از برافتادن حکمرانی بیدادگری خونریز است. فریدون، شاه دادگری و آبادانی و آسودن ایرانیان است.
جهان ایرانی نو، آبادان و پر از داد در سایه فرمانروایی دادگستر باد.
ایدون باد.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

نشان انفجارهای لبنان بر تاریخ آینده


۳۰ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
انفجارهای پرشمار لبنان که زیان­های جانی و مالی بزرگ به بار آورد جای وارسی بسیار دارد. هر گاه بیشترین کوشش بر آن شود تا پیکربندی راستین هر رخداد دیده شود بهره چنان نگاهی بیش از هر کس به خود بیننده خواهد رسید.
به باور من، و برکنار از ارج­گذاری سیاسی و دینی، در این رخدادهای تازه لبنان، دو دگرگشت بزرگ به دید آمد که نشان خودش را بر زندگانی مردم منطقه و دنیا و هم بر سیر تاریخ زد:
 
۱. انفجارهای لبنان نشان داد که همگان در همه سرزمین­‌ها، به یکباره پا به عصری دیگر نهاده­‌ایم. عصری که تا پیش از این نمونه آن را در فیلم­های سینمایی علمی ـ تخیلی دیده بودیم. در این روزها در لبنان، دنیا ناگاه دید که خود پا به همان دنیای علمی ـ تخیلی گذاشته است که تا یک روز پیش، تصاویرش را بر پرده سینما دیده بود و آن را به چیزی جز تخیل نمی­‌انگاشت.
پندار علمی ـ تخیلی و سینمایی، از عصر یک روز در لبنان همانا عین واقعیت جهان شد. انفجارهای دو روزه در لبنان مفهوم پیکار، و هم مفهوم زندگی را دیگر کرد. آینده­‌ای که آگاهانی امریکایی همانند آلوین تافلر چند دهه پیش در نوشتارهای خویش سخن از آن آورده بودند: زندگانی در عصر الکترونیک، نبردهای الکترونیک، هوش مصنوعی، و ...، همگی یکباره واقعیت جهان ما شد. فردا و آینده و تاریخ پیکره‌ای دیگر گرفت که هنوز سربه‌سر دیده نمی‌شود.
 
۲. آن کس که واقعیت جهان را نپذیرد، اگر در دنیا بماند هم جایگاهی پشت سر واقعیت جهان و دور از آن خواهد داشت. سخنان تازه رهبر حزب­‌الله گواهی شد بر این که شاید او و پیروانش هم آهنگ آن دارند که دنیا را از منظری دیگر بیازمایند. این دیگرگشتی است نیکو که جایگاهی رو به واقعیت را مشخص می‌کند و بسا که آثارش زین پس بیشتر نمایان گردد.
 
بهره:
نبردهای الکترونیک، پیکره ارتش سنتی را از دُور بیرون می­‌اندازد. دانش نوین بیش از پیش نشان خود را بر زندگانی بشر می­‌زند. در چنین روزگاری زندان کردن آدمیان در جزیره­‌های آیینی که تا واقعیت جهان دورترین فاصله را دارد زندگی زندانیان، و اداره جزیره­‌ها را بر زندانبانان دشوارتر می­‌کند. باشندگان آن جزیره­‌ها اگر باورمند بمانند رسته‌های جدید طالبان و داعش از دل آنان بیرون خواهد آمد. اگر باورمند نمانند هر روز به شمار بیشتر با هر ابزار و به هر روشی از آنجا خواهند گریخت. چیزی که می­‌ماند ویرانه­‌هایی است از سنت­‌ها و آیین­‌هایی که هزاران سال راهنمای آدمی بود. اما با یکدندگی اندک کسانی ویران شد. شاید دسته­‌ای از باشندگان دنیای واقعی فردا که ناگاه در دنیای بیکرانه دانش ساکن شده­‌اند، سنت­‌ها و تاریخ را بیش از پیش ریشخند کنند.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

"تذکره اربیل"
چاپ دوم منتشر شد
 
 
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


از دیباچه مترجم بر چاپ دوم

چاپ نخست این ترجمه که سال ۱۳۹۰ انتشار یافت با استقبالی در میان اهل فرهنگ و اهل تاریخ روبه­‌رو شد. استاد سیروس علی­‌نژاد در مقاله­‌ای در نشریه بخارا، از ترجمه و مترجم به مهر یاد کردند. برخی از استادان تاریخ باستان در کلاس­‌های خود این کتاب را به دانشجویان معرفی کردند.  

متن کتاب برای چاپ دوم بازنگریسته شده تا مگر ترجمه­‌ای راست­‌تر و کم­‌عیب­‌تر از کار درآید.

مترجم، چند سال پیش، در دیداری با دکتر تورج دریایی با نسخه انگلیسی این کتاب آشنا شد و پس بدین ترجمه دست زد. این نکته باید در چاپ نخست و با سپاس از ایشان آورده می­‌شد. اما در گیرودار تهیه کتاب، سهوا، از قلم افتاد.
 
تذکره اربیل، زندگی­نامه­‌هایی است از بیست کشیش و مطران بزرگ مسیحی، که به نیمه دوم شاهنشاهی اشکانیان و نیمه نخست شاهنشاهی ساسانی می­‌بودند. در این کتاب به آگاهی­‌های ارزنده از روابط شاهنشاهان ایران و امپراتوران روم می­‌رسیم. هم کتابی است که در تاریخ ادیان ایران جایی والا می‌گیرد.

چیزی که در این کتاب ثبت شده و بی­‌همتاست گزارشی است از نبردی که میان اردوان پنجم و اردشیر پاپکان درگرفته و تومار اشکانیان را درنبشته است. تاریخ آن نبرد، به روز و ماه و سال در این کتاب آمده است.
 
تذکره اربیل یا وقایعنامه آربلا کتابی است که از دو و نیم هزاره گذشته تا به ما رسیده است. این مترجم، سربلند است که با دستمایه ناچیزش در زبان پارسی، کتابی بدین گرانسنگی را به جهان پهناور زبان پارسی ارمغان کرده است.

این گردانیده در مرکز دایره­‌المعارف بزرگ اسلامی چاپ و منتشر شده. با طرح جلد و حروفچینی نو.
درودهای شیرین بر این مرکز و گردانندگانش باد.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

اندیشناکِ تخت‌جمشیدیم


۲۷ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


خبری در رسانه‌ها پیچیده که تخت جمشید از رشد گلسنگ‌ها آسیب زیاد دیده است. برخی نوشته‌اند خبرگزاری فرانسه این خبر را داده.

تخت جمشید یادمانی است از آن همه مردم دنیا که هنر و مهرازی ایرانی آن را به دنیا ارمغان داده.
دریغ است که ویران شود.
اندیشناکیم که ویران شود.
پیش‌تر هم خبر از فرونشست زمین در این جای بود.

نگاه می‌کنیم تا وزیر میراث و دست در کاران خود پایگاه تخت جمشید بگویند چه شده، و چه می‌خواهند بکنند.



/channel/dejnepesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
۲۵ شهریور ۱۴۰۳

بخشی از جاده هراز
پس از نخستین بارندگی شهریورماهی امسال.
عکس: صدرا رفیع.


/channel/dejnepesht4000

.

Читать полностью…

دژنپشت

.
تاریخ سبئوس
ترجمه محمود فاضلی بیرجندی

معرفی در نوشتار پسین

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…
Subscribe to a channel