dejnepesht4000 | Unsorted

Telegram-канал dejnepesht4000 - دژنپشت

2128

دژنپشت، کتاب‌خانه کهن سرزمین پارس به روزگار پارت‌ها دهلیز نوشته‌های تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی نشانی در اینستاگرام: mahmudfazelibirjandi

Subscribe to a channel

دژنپشت

.
پرده برداری از تندیس فردوسی
همزمان با جشن مهرگان


۱۰ مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

ساعت چهارونیم پس از نیمروز دهم مهر ماه به سال ۱۳۲۴، همزمان با آغاز جشن ملی مهرگان، در آیینی در تهران محسن صدر، نخست وزیر وقت ایران، از تندیس فردوسی پرده برداشت.
تندیس فردوسی را پارسیان هند - زرتشتیان - ساخته و به ملت و دولت ایران پیشکش کرده بودند.

زرتشتیان از ستم‌های بی‌حساب قاجارها خاک و میهن نیاکانی را رها کرده و به هندوستان گریخته بودند. آنان از آغاز پادشاهی رضاشاه امید بسته بودند که از نو به میهن بازآیند.
این پیشکش گرانبها درآمد گشایش درهای میهن به روی آنان بود.

در آیین پرده برداری از تندیس فردوسی زنده‌یاد رستم گیو سخنانی راند و استاد ملک‌الشعرا، محمدتقی بهار ، چکامه‌ای خواندند.
میدان فردوسی تهران غرق شور میهن بود.

- اطلاعات. ۱۱ مهر ۱۳۲۴. ص ۱.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
بُجد

فشرده گزارش من به گردهمایی شهریورماه در بجد

 ۷ مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
سخن گفتن از بُجد به اندازه خود آبادی بجد نزدیک است، و همچون معنای بجد دور.

نزدیک است، چون همه ما با این نام بزرگ شده­‌ایم. با مردمی از اهل­‌سنت و اهل تشیع که با هم اندرین آبادی زیسته­‌اند، کشت و برز کرده­‌اند، در درازای سده­‌ها دوشادوش هم یورش­های بیگانه را تاب آورده­‌اند. با هم زیسته­‌اند، کشته شده­‌اند، غصه خورده­‌اند و رنج کشیده­‌اند، با هم شادی کرده­‌اند و دختر و پسرشان با هم پیمان زناشویی بسته­‌اند. 
 
و دور است، چون کمتر کسی در پی شناختن بجد برآمده.
 
برخی صاحب نظران بر آنند که «بجد» واژه­‌ای است پهلوی که دیگرگشته بوجیت است، به معنای رهایی، آزادی، رستگاری و نجات.
پهلوی در تاریخ فرهنگ ایران منسوب است به پهلُوها که پارت­‌ها بوده­‌اند. می­‌توانیم گفت که واژه بجد دست کم 1800 سال تا حداکثر 2200 سال عمر دارد. پس شاید گفت که این آبادی عمری به چنین داراز کرده.
 
به سر کتاب­‌ها می­‌رویم تا ببینیم از این آبادی کهن در کجا نام و نشانی بر جا مانده. در هر کتابی که بنگریم نام بجد بدون ذکر خاصی آمده. مگر در سفرنامه خانلرخان و بهارستان آیتی که چند خط گزارش تاریخی آمده، نقل از «تاریخ حسامی»، که گزارشی است از نبرد شماری از عرب­‌ها با ساکنان محلی اسفهرود و بجد. گزارشی سرشار از تعصب و غرض.
 
پرسشی است که آبادیی با عمر کمابیش دو هزار سال چرا کتاب و تاریخ ندارد؟
راه آسان پاسخ دادن به این پرسش آن است که گفته شود محدودیت­‌ها نگذاشته. اما با پوزش باید کسانی که این پاسخ را می­‌دهند تنبل بخوانیم.
مهم این است که بپرسیم چه کسی همتی کرد و کتابی نوشت و در راه چاپ یا انتشارش به سدی برخورد؟

در همین روزگار در کردستان که از زیست­گاه­‌های اهل­‌سنت ماست نوشتن و فکر و اندیشه و چاپ و نشر، بازار پر رونقی دارد.

مگر در همین محیطی که ادعا می­‌شود پر است از موانع و محدودیت­‌ها، یکی چون دکتر فاروق فرقانی از میان اهل­‌سنت جنوب خراسان کتاب «تاریخ اسماعیلیان قهستان» را ننوشت؟ کاری اگر بشود راه خودش را باز می­‌کند.
 
برپا شدن این گردهمایی را به فال نیک می­گیرم. دیده­‌ام که برخی دوستان و از آن میان جناب آقای فاروقی دغدغه­‌ای دارند که اهالی بجد با تاریخ و هویت خود آشنا شوند.

تاریخ بجد بخشی است از تاریخ قاینات و قهستان، بخشی از تاریخ خراسان، و بخشی از تاریخ ایران، خانه نیاکانی ما. یعنی نتوان پذیرفت که رخدادی در قاینات، در خراسان و در ایران به وقوع پیوندد و جایی از زیر آثار آن رها باشد. توضیح بدهم که مرادم فقط بجد نیست. رخدادهای هر جای دنیا بر دیگرجاهای دنیا موثر است.  
 
بارها شده بود که خواسته بودم این موضوع جداماندگی بجد را با برخی از بزرگان بجد در میان بگذارم و پی زمانی می­‌گشتم. آن زمان اکنون به همت گردانندگان این نشست فراهم آمد.

به امید ترقی و توسعه و سربلندی ایران.  
درود بر همه شما.
 
/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
تقی زاده،
زندگی توفانی حکیم سیاسی
 
پنج مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

حسن تقی­‌زاده، از مردان وزین ایران بود و وزن خود را از دانش کم نظیرش داشت. از پیشگامان و پرچمداران نهضت مشروطیت بود. به او لقب «پدر مشروطیت ایران» داده بودند. خود بر زندگانی خودش نام توفانی داده است.

دانش او و آشنایی گسترده‌اش با دنیای روز او را به دریافت­‌هایی والا رسانده بود. دنیا و تمدن نوین را از سر حکمت می­‌شناخت. آنان که بر او می­‌تازند پا بر تاریکی و کور باوری دارند. کورباوران تا مجالی یافتند خود چون یخ در آتش تمدن مغرب گداختند. تقی زاده هنوز هست و پرتو می­ افشاند.
 
۱۴۶ سال پیش، پنجم مهر سال 1256 خورشیدی در تبریز زاده شد. همانجا درس خواند. چندی را در قفقازیه و استانبول و بیروت و قاهره سفر و کسب تجربه کرد. به ایران که آمد وارد فعالیت به طرفداری مشروطیت شد. چند دوره نماینده مجلس بود. چندی هم در برلن مجله‌ای فارسی به نام کاوه منتشر می­‌کرد.   

سال 1289 خورشیدی روحانیان نجف حکم تکفیرش را دادند. سردار اسعد او را پنهان کرد. پس به اروپا رفت. به ایران که برگشت مدتی بی­کار بود تا حتی تهیدست شد. اواخر سال 1307 استاندار خراسان شد.
 
در استانداری او زلزله سختی به مشهد و شهرهای شمالی خراسان زد. بهار سال 1308 سرگرم بازدید نواحی زلزله‌زده بود که به سفارت ایران در لندن برگمارده شد. به لندن رفت. در کابینه‌های بعدی ایران تا 1312 وزیر بود.  
 
در آن اوان، از دولت برکنار شد و تا رضا شاه بود، برکنار ماند. بعد از شهریور 1320 وزیر مختار و سپس سفیر کبیر ایران در انگلستان شد. پس از جنگ جهانی دوم که ارتش شوروی حاضر به پایان اشغال ایران نشد برای بازگرداندن آزادی و استقلال ایران جدیت ‌ها کرد. روس ستیزی موجب شد که وابستگی او را به انگلیسی­‌ها در افکار عمومی نشر دادند. سال 1328 نماینده سنا شد. در دوره دوم سنا رییس آن مجلس شد.
 
تقی زاده حدود هفتاد سال در دنیای سیاست ایران فعالیت کرد. در همان حال از فعالیت­‌های علمی و فرهنگی فاصله نگرفت. به زبان­‌های عربی، ترکی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی تسلط داشت. مردی کارآزموده در امور ایران و دنیا شده بود. به هر کجا می­ رفت اثر می‌گذاشت. اواخر زندگی در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران درس تاریخ علوم اسلامی و تاریخ ادیان می­‌داد. پای­بند دین و میهن بود. همسری آلمانی گرفته بود. فرزندی نداشت.
 
54 سال پیش، روز هشتم بهمن 1348 درگذشت. روزنامه اطلاعات نوشت: «مردی که صدایش در گوش محمدعلی شاه از غرش توپ سهمگین تر بود.» 
او را مردی باهوش، زیرک، با حافظه قوی، از مردان مطلع و از افاضل درجه یک ایران وصف کرده‌اند.
 
در دهه 1390 انتشارات توس در تهران نوشته­‌های تقی­‌زاده را در 20 مجلد انتشار داد. از کتاب­‌های نامدار تقی زاده کتاب خاطراتش با عنوان «زندگی توفانی» است.
 
/channel/dejnapesht4000
 
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
نیایش سال نو دانش‌اندوزی

سوم مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

ای دانش مزدا آفریده پاک،
اگر در پیش باشی بمان تا به تو برسم؛
و اگر در دنبال باشی بشتاب و به من برس.
- دین‌یشت.

.
نخستین روز سال نو دانش‌اندوزی بر جویندگان دانش فرخنده باد.
بادا که دانش‌آموز ایرانی از هر سویی به دانش‌ها دست یابد. دانش‌ها همه، خداداد است.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
به احترام کوات (قباد)
شاهنشاه ساسانی ایران

۳۰ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

تا شهریور به انجام نیامده بایستی تا یادی کنیم به بزرگی از کوات، شاهنشاه ساسانی.
او چندان مهر ایرانیان در دل داشت که از شنیدن خبری ناگوار جان سپرد.

کوات روز آدینه ۱۷ شهریور (هشتم سپتامبر) سال ۵۳۰  میلادی در تیسپون سکته کرد و نیمه راست پیکرش از کار افتاد.

در آن روز خبرهایی به دربار پارس رسید که دسته کوچکی از سپاه ایران در نبردی مرزی با رومیان تلفاتی داده و زیان­‌هایی دیده­‌اند.
شاهنشاه کوات از این خبر سکته ناقص کرد. پس چون بدانست که دیگر توان راه بردن مملکت ندارد پسرش خسرو را بر جای خود برگمارد و پنج روز که برآمد از اندوه شکست جان سپرد.

کوات ۴۳ سال و دو ماه شاهنشاه ایران بود و روزی که درگذشت ۸۲ سال و سه ماه بزیسته بود.

کوات از شاهنشاهان نمونه و برترمنش ایران بود. او تاب نیاورد که خبر شکستی کوچک را بشنود که بر دسته‌ای از سپاه ایران وارد آمده بود.

همین چند خط بسنده نیست؟
سخنی ناگفته مانده؟

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
زمین‌لرزه طبس
بهره‌برداری جناحی از رخدادها

۲۵ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

ساعت هفت و نیم بعدازظهر ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ زمین‌لرزه‌ای نواحی جنوب خراسان را در هم کوبید. شهر طبس و سی روستا به کلی ویران شد و ۱۸ هزار و ۲۲۰ تن را کشت که ۸۰ درصد آنان در خود طبس جان باختند. 

در آن زمان آتش مبارزه با دستگاه حکومتی وقت در ایران روز به روز شعله‌ورتر می‌شد. آیینی سیاسی شده بود که رخدادهای اجتماعی و طبیعی به درون جریان اختلافات و نبردهای سیاسی روز رانده می‌شد.

چند روز قبل از زمین‌لرزه طبس خبری در کشور منتشر شد که هزاران تن از مردم تهران در میدان ژاله کشته شده‌اند. کمتر از یک ماه پیش از آن هم در سینمایی در آبادان چند صد تن در آتش سوختند.

از شب کشتار در سینما در آبادان تا به شامگاه ۲۵ شهریور که زمین‌لرزه در طبس رخ داد جریانی بس نیرومند به حرکت درآمد تا حکومت پهلوی را مسئول وقوع آن رخدادها وانماید.
زمین‌لرزه طبس گفتی بخششی آسمانی بود تا حکومت را عامل قطعی کشتارهای مهیب وانماید.
حکومت، بنا به وظیفه، وارد رسیدگی به زلزله‌زدگان شده بود. اما مخالفان، چنان پا به عرصه  تبلیغات ضدحکومتی گذاشته بودند که اصل رخداد زمین‌لرزه و کشته‌شدن هزاران تن از یادها رفت.
پیدا بود آهنگ اصلی، زورآزمایی اجتماعی و دور کردن حریف از صحنه است.

آن زورآزمایی مخالفان با حاکمیت بر سر زمین‌لرزه طبس تا چند ماه بعد هم دنباله داشت.
پنجم آذر ماه آن سال گزارش جامعه روحانیت طبس به امام خمینی منتشر شد. در گزارش از دفن زباله‌های اتمی در کویر ایران به پیشگاه امام شکایت شده بود. ماهنامه دانشمند هم در آن سال در مقاله‌ای سخن از پیوند میان دفن زباله‌های اتمی در کویر ایران با زمین‌لرزه طبس به میان آورد.

کسی یا دستگاهی در این خبرها و انتشارها باریک ننگریست و حکومت هم به آن واکنشی نکرد. گویی پیشاپیش آگاه بود که در نبردی سهمگین که بر پا شده باید شکست را بپذیرد و میدان را به هماورد خود واگذارد.
این کار روز ۲۶ دی ماه آن سال به فرجام رسید. محمدرضا شاه از ایران رفت. نبردی که دیری نبود بر پا شده بود با پیروزی مخالفان به انجام آمد.

زمین‌لرزه سال ۱۳۵۷ طبس جایگاهی در زندگانی اجتماعی و مدنی مردم ایران گرفت که تا کنون به آن توجه نشده است.

یک درس از آن رخدادها را شاید چنین توان صورت‌بندی کرد که آرامش، آهستگی و باریک‌نگری در رخدادها، از بایسته‌های آگاهی ملی و درآمدن به راه توسعه در هر زمان است.
از ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۲، و تا آینده.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

«زنان فرمانروا»

معرفی کوتاه کتاب.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
حسین فریدونیان
آقای سینما در بیرجند

۲۱ شهریور ۱۴۰۱
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 

اگر سخن از سینما در بیرجند بیاید و نام حسین فریدونیان آورده نشود تاریخ سینما ناگفته خواهد ماند.

او از نوجوانی دوشادوش پدر برای دایر کردن سینما دوید. با پدر رنج کشید تا این کار برآمد. سینما فردوسی در تاریخ بیرجند سرآغاز مفهوم هنر هفتم بود. پیش از آن کسی دست بدین کار نیازیده بود.  
 
حسین فریدونیان امسال که سال نو شد تا روز هشتم فروردین بیشتر بنماند. او وقتی سال ۱۳۲۵ نو شد، درست روز یکم آن سال از مادر بزاد. چند سالی درس خواند. سپس درس و مدرسه را رها کرد. از پی پدر به عالم سینما رفت.  

او بود که سینما را دست در دست پدر به بیرجند آورد. کمتر از پدر متحمل دردسر نشد و کمتر از پدر رنج نکشید و تاوان بیهوده نداد.
 
فیلم­‌ها را یک دور پیش از نمایش عمومی تماشا می‌کرد تا مبادا معنایی یا واقعیتی ناساز با محیط در آن باشد. شرحی از داستان هر فیلم به حسین آقا رفیعی خطاط هنرمند سینما می‌داد تا بر اساس آن پرده‌ای برای سینما نقش بزند.
وقتی سینما را از دست آنان به در آوردند فریدونیان بزرگ یکسره دست از کارها شست. حسین آقا ماند با دنیاها خاطره. بیکار هم شده بود و این بر غم­‌هایش می­‌افزود.  

دوستانش آگاهی آوردند که در پرونده دادگاه چنین آمده که اگر مبلغی، که زیاد هم نبود، به حسابی مشخص ریخته شود سینما از مصادره آزاد خواهد شد. اما او چندان رنجیده و نگران بود که گوش نداد. در خانه ماند. همه درها را به روی خود بست تا فروردین امسال درهای زندگی هم بر خودش بسته شد.
 
دنیایش، سینما بود. عمری را هر روز از بامداد تا دیر وقت شب در سینما گذراند. امور فنی پخش فیلم در دست او بود. بر فروش بلیت نظارت داشت. ساندویچ فردوشی بغل دست سینما زیر نظر او کار می­‌کرد که دنیای خوراک­‌های آماده را بر روی ما نوجوان­‌ها و جوان­‌های آن دوره گشود.

حسین فریدونیان با آن قد میانه­‌اش، با موهایی که از دو سوی سرش فروهشته بود، لَخت و بلند؛ نماد سینما در نسل ما بود، و نماد آن خوراک­‌های خوشمزه که امروز بدان غذاهای فوری گویند.
 
۲۱ شهریور، روز سینمای امسال، نخستین بار است که آقای سینمای بیرجند رخت به جاودانگی کشیده است.

سینما در بیرجند هنوز رنگ و بوی حسین فریدونیان می­‌دهد.
نامش نام هنر است و مردمی و مهربانی و تواضع.
گرامی باد این نام و از یادها مرواد.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
عهدنامه گلستان

۲۱ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

روز ۲۱ شهریور که شود نتوان از یاد برد که سال ۱۱۹۲ خورشیدی در این روز عهدنامه گلستان میان دولت قاجار حاکم بر ایران و روسیه بسته شد.
به موجب عهدنامه گلستان استان گرجستان، باکو، داغستان، دربند، شروان، گنجه، قره­‌باغ، و شمال تالش به روسیه واگذار شد.
گرجستان همین کشوری است که امروز از صفا و آبادانی مقصد هزاران ایرانی در هر سال است.
باکو پایتخت دولت آذربایجان شده، دربند شهری باستانی است. شروان زادگاه خاقانی و گنجه زادگاه نظامی گنجوی است.
۱۴ سال بعد که دور دوم جنگ­‌های قاجاران با روسیه به سر رسید عهدنامه ترکمنچای میان قاجاران و روسیه بسته شد.
فصل دوم عهدنامه ترکمنچای تصریح می­‌کند که عهدنامه گلستان فسخ شده و پادشاه قجر  از طرف خود و اخلاف خود  خانات ایروان در دو سوی رود ارس را هم به ملکیت مطلقه به دولت روس واگذار می­‌کنند و دفاتر و اسناد آن را هم تا منتها شش‌ماه دیگر به ماموران روسیه تسلیم خواهند کرد!
 
همین.
بیشتر سخنی نیست. خواستم یادآور شوم که بر ما این رفته است.
یکی فرمانروای قجری از طرف خود و اخلاف خود پاره­‌های پهناور سرزمین ایران را به دولتی دیگر بخشیده است. پاره­‌هایی که بر سر هر قدم آن خون­‌ها ریخته شده.

این حکایت قبیله قجر است با ایران و ما ایرانیان. از آغاز تاریخ قجر بگیرید تا به آن نیرنگ­‌باز قهرمان ملی برسید که پس از سی سال که بساط قجران برچیده شد و ایران به راه توسعه افتاد سخت به دفاع از قجران کوشید.
این حکایت قبیله قجر است با ایران و  ما ایرانیان.
همین.
/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
ابوریحان بیرونی
 
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
مردی که بیشتر زندگانی پربارش در دربارهای فرمانروایان بگذشت. گزافه نیست که بگوییم گر پشتیبانی فرمانروایان نبود دنیا از آن همه دستاوردهای دانشی بی­‌بهره می­‌ماند. ابوریحان بیرونی نمونه والای راه­‌رفتن با حکومت­‌ها، با آزادگی و خودسالاری علمی است.
 
۱۸ شهریور ۳۵۲خورشیدی، بیرون شهر خوارزم بزاد، در فرارود از خاک ایران قدیم؛ و بدین روی بیرونی خوانده شد.
 
از جوانی به دربار خوارزمشاهیان قدیم پیوست، در نشستگاه ایشان، شهر کات، به خاور جیحون.
آنان دانش پرور بودند. با او مهربانی کردند تا درس بخواند و ببالید.
 
پس به اندرون ایران آمد. به دربار قابوس وشمگیر پیوست و «آثارالباقیه» را به نام او بنوشت. آثارالباقیه آگاهی­‌هایی از تواریخ، گاه‌شماری­‌ها، جشن­‌ها و سرگذشت­‌های اقوام قدیم دارد، با فصل­‌هایی در ریاضی، طبیعیات، فلسفه، رسم نقشه جغرافیا، علل جزر و مد و برجهیدن آب از چاه و چشمه، و ... . 
 
به خوارزم بازگشت. به دربار مامونیان پیوست، و تحقیقاتش را پی گرفت و کشفیاتی در ستاره­‌شناسی کرد. 
 
سال ۳۹۷ خورشیدی دولت مامونیان خوارزم برافتاد. به غزنین رفت. به دربار سلطان محمود غزنوی پیوست و تا انجام زندگانی در درباره‌ای سه سلطان غزنوی بماند.

سلطان محمود که به غزا به هندوستان می­‌شد در رکابش برفت. دانشمندان هندو، افکار و کتاب­‌هایشان  را شناخت. زبان سنسکریت بیاموخت. «تحقیق ماللهند» را بنوشت که مرجعی است در باره دانشمندان هندی و چگونگی آن بوم.   
 
کتاب تازه خودش را در ریاضیات به نام سلطان مسعود «قانون مسعودی» بنامید. سلطان به پاداش، پیلی بار نقره بفرستاد. ابوریحان نپذیرفت.
 
جیب یک درجه، از مساله­‌های عالی ریاضی، را استخراج کرد. نقشه­‌های جغرافیایی رسم کرد. مساحت کره زمین را معلوم کرد، که با یافته­‌های علمی امروز اختلاف اندکی دارد.
 
عمده نام­‌آوریش در ریاضیات بود. در فنون ادب، تاریخ، جغرافی، گیاهان، داروها، معدن­‌ها، مذهب­‌ها، و آداب اقوام مجتهد بود. زبان­‌های عربی، سنسکریت، سریانی، عبری، و یونانی می­‌دانست. تا چیزی بر خودش آشکار نمی­‌شد سخنی نمی­‌گفت. سخنش راستی بود و دور از تعصب و غرض. 
 
از پیشگامان تجربه بود، و ناساز با حس و استقرا. در مذاهب به کینه نمی­‌نگریست. با بزرگان دین­‌ها گفت­‌وگوها می­‌کرد. به عربی می­‌نوشت. شماری از داستان­‌های نامدار فارسی و کتاب­‌هایی از سنسکریت، به عربی گردانید. در نگارش فارسی هم چیره بود.
 
با حیوانات دوست بود. دشمن خرافات و هر آنچیزی بود که خرد نپذیرد. با ابوعلی سینا و دیگر دانشمندان دوستی و دادوستد علمی داشت.
 
برخی مسایل دنیا را بررسید و در باره­‌اش رای علمی داد. نخستین کس بود که آشکار گرداند کال سوئز را داریوش، شاهنشاه هخامنشی، کَنده است.
کره جغرافیایی و ابزارهای پایش ستارگان بساخت. ۴۶۰ سال پیش از کریستف کلمب، نخستین کس بود که وجود خشکی بزرگی (قاره امریکا) را اندران سوی کره زمین استوانید. ترازویی دقیق ساخت، دقیق­‌تر از ترازوی ارشمیدس. معلوم کرد که زمرد بر بینایی افعی کار نمی­‌کند. پوچی قضیه زهرآگینی الماس را اثبات کرد.
 
شب ۲۶ آذر ۴۲۷خورشیدی در غزنین درگذشت.
 
ما ایرانیان کنونی به فکر و آیین ابوریحان نیازمندیم. ما که از نگاه قطبی به جهان و پیکارگری­‌های دون­‌کیشوتی با قدرت­‌های حاکمه زیان­‌های بی­‌حساب دیده­‌ایم.
بسیار هم نیازمندیم.
.
 
 

- برداشت از «اختراعات و اکتشافات و فن نجوم»، نوشته استاد جلال­‌الدین همایی.
و دیباچه استاد همایی بر «التفهیم» ابوریحان بیرونی.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

آتشکده آمل

./channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
نگاهی دیگر به تازش اسکندر به ایران

۱۳ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

خبر حمله اسکندر به ایران در روزگار باستان از رخدادهایی در تاریخ ماست که درس‌ها دارد.

در خبرهای آن حمله چندان به این بخش نگریسته نشده که دارا، شاهنشاه ایران، به گزارش تاریخ بلعمی، سه بار پیک به روم بفرستاد. اسکندر را که خراج به ایران نمی­‌داد به ریشخند گرفت و او را کودکی خواند که بایست به بازی شود، و دست از حکمرانی بدارد.
این­‌ها در انجام، انگیزه شد تا اسکندر بر ایران تاختن آورد.

و نکته دیگر آن که دارا، شاهنشاه ایران، در حمله اسکند و اسکندریان کشته نشد. دو تن از یاران ویژه او به نوید اسکندر فریفته شدند و شاهنشاه ایران را بکشتند.
 
این ریخت گزارش تنها نمونه در تاریخ ایران نیست.
باز هم رخدادهایی هست که ایرانی خود انگیزه به دست دشمن داده تا بر خانه نیاکانی خودش بتازد.
هم ایرانی زمانی که دشمن را پر زور و چیره بیابد خود دست در دست دشمن می­‌گذارد و بدو یاری می­‌دهد.

این «پیکر تاریخی» بیش از «حمله دشمن» جای نگریستن و درنگیدن دارد.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

«آذرباد مهرسپندان»
تنها شرح احوال یکی از فرزانگان ایران باستان

/channel/dejnapesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

به فرخی زادروز استاد ارفعی

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

 
 .
گوشه‌ای از جهان ایرانی

پنج شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

در نزد ایرانیان باستان عمر جهان دوازده هزار سال است. این عمر را زمان کرانه­‌مند می­‌گفتند و این دوره با فرشگرد به پایان می­‌آمد که زمان نوزایی آفرینش بود و سپس دوره‌ای دیگر آغاز می­‌شد.
دوره دوازه دهزار ساله عمر جهان به سه دوره چهار هزار ساله بخش می­‌شود. جهان در سه هزار سال نخستین جهانی است متعالی که در آن نمونه یا مثال همه موجودات به صورت فروَر یا فروَشی پدیدار می­‌شود و جهان در آرامش است. خورشید، ماه، ستارگان، آب، گیاه، آدمی و جانوران همه هستند، اما به ریخت مثالی.
در نه هزار سال بعدی این جهان فروری یا مثالی به ریخت مادی درمی­‌آید.
فرورها مادی می­‌شوند و به جهان مادی می­‌آیند تا با بدی بجنگند و از نیکی پشتیبانی کنند.
چنین تا دور دوازده هزار ساله به سر آید و دوری دیگر آغاز شود.

 - جهان فروری. دکتر بهرام فره‌وشی. برگ‌های دو و سه.


به زمانی که درس می­‌خواندیم همین چند خط را از فکر و جهان­‌نگری ایرانی به ما نیاموختند. اما از فکر و فلسفه یونان باستان تا به افکار متفکران معاصر مغرب و متفکران روسیه را آموختیم و کمترین عیبی هم نداشت.

درهای فراگرفتن فکر و فلسفه ایرانی در این ایران ما همچنان بسته است. عیب پنداشته می‌شود!

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.

جشن مهرگان و پادشاهی فریدون

۱۰ مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

ماه مهر، ماه جشن مهرگان و آغاز فرمانروایی فریدون شاهنشاه باستانی ایران است. این نوشتار تحلیلی کوتاه است از آمدن فرمانروایی ایران به دست فریدون.

داستان فریدون را نتوان جدا از دو داستان جمشید و ضحاک، و دو بار انتقال قدرت دید.

پیش‌تر، فره ایزدی از جمشید بشده و سوارانی ایرانی، ضحاک تازی را به شاهی ایران برنشانده‌اند. جمشید به دیدن ضحاک تاج و تخت را بدو تسلیم می‌کند.

انتقال قدرت بدون زدوخورد یا تشنجی پیکر بسته است.

ضحاک ایران را به عصر پیش از تقسیم کار و پیش از طبقات اجتماعی بازمی‌گرداند. فرمانروایی او روزگار تباهی است.
پس به میانجی کاوه خیزشی از بازار بر پا می‌شود.
در انجام آن خیزش، فریدون به نبرد با ضحاک درمی­‌آید. مردم پشت فریدون را می‌گیرند. فریدون، ضحاک را بندی، و در کوه دنباوند زندانی می­‌کند.

این بار انتقال قدرت با نبرد سخت و خونین شهری پیکر بسته است.

فرمانروایی فریدون زمانه آبادانی و آسایش و گشایش است. طبقات و اصناف از نو جدا شده و هر کس به کار خویش می­‌پردازد. بر پایه این نشانه‌ها گفته‌اند که ضحاک، ایران را به عصر جامعه اشتراکی پس راند.

چنین تا جشن مهرگان در ایران هم موسم شادمانی از کشت و برز است، و هم موسم رهایی از بند و ستم.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
قونیه
 
۶ مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
هر سال از آخر شهریور شهر قونیه در ترکیه محل گردهمایی دوستداران مولوی می­‌شود؛ سخنسرای نامدار پارسی­‌گوی.

در افسانه­‌های یونانیان باستان در باره بنیاد این شهر چنین آمده:
 
پیکوس، پسر کرونوس بود و پدر و مادرش او را زئوس می‌خواندند. این پیکوس زئوس از زنش به نام دانائه پسری داشت و نامش را پرسئوس گذاشت. چندی که برآمد پیکوس زئوس بمرد. در آن زمان پرسئوس خود ببالیده بود، و چشم آز در امپراتوری آشور بست. پس به آهنگ آن بوم به راه افتاد.
در راه آشور به روستایی رسید نامش آماندرا. آن روستا را شهر کرد و آیکونیوم بنامید. زان روی که چون به شهر درآمد آیکون یا نگاره نخستین پیروزیش را با خود همراه داشت.

آیکونیوم شهری کهن است که امروز آن را به نام معربش، «قونیه» خوانیم.  
 

- تاریخ‌نامه جان مالالاس. کتاب پنجم.
گردانیده پارسی به قلم این نگارنده.

 /channel/dejnapesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
خاک ایران را بخش کردند!

۴ مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

از میان خبرهای ماندگار روزهای نخست ماه مهر در گاهشمار تاریخ معاصر ایران این خبر را باید بارها خواند و در معانی آن نگریست.

روز نخست مهر سال ۱۲۸۶ خورشیدی سفارت انگلستان در تهران یادداشتی رسمی خطاب به دولت ایران فرستاد و در آن به آگاهی رساند که دولت‌های انگلستان و روسیه بر پایه توافقی خاک ایران را میان خود بخش کرده‌اند!

این نامه، ناظر بر قرارداد تقسیم خاک ایران در ۹ شهریور همان سال بود که به قرارداد ۱۹۰۷ نامبردار است.

در آن قرارداد روسیه صاحب نیمه شمالی ایران شد، انگلستان پاره جنوب خاوری را گرفت. بقیه خاک ایران هم منطقه حائل انگاشته شده بود.

گستاخی پیدا در این نامه تنها ناشی از آزمندی و استیلاجویی آن دو دولت نبود.
به یاد داشته باشیم که در ایران آن زمان هم قاجاران، از شاه صاحبقران تا پادوی دربار، هوایی جز تحصیل خشنودی بیگانه در سر نداشتند. اگر شده به بهای واگذاشتن پاره‌های بزرگ خاک میهن.
چنان که کردند، و دیدیم.

مملکت را مردانی باید، به کار آمده و دلسوز خلق.
نه فرومایگانی، که به فرموده فردوسی، چون بر سر کارها آیند زیان کسان جویند، و سود خویش!

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
مهر

یکم مهر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

آغاز مهر ماه امسال ساعت ده و بیست دقیقه پیش از نیمروز شنبه یکم مهر است. در این ساعت پاییز در سراسر نیم‌کره شمالی آغاز می­‌شود.

واژه مهر
مهر در اوستا و در کتیبه­‌های هخامنشی Mithra و در سنسکریت Mitra آمده. از این واژه معناهای گوناگون برمی­‌آید. مهر، نام هفتمین ماه در گاهشماری خورشیدی است. عهد و پیمان و محبت از معناهای مهر است. خورشید را در پارسی مهر گویند. برخی نام­‌ها با پیوند مهر است، چون مهرداد. در تورات، نام خزانه­‌دار کوروش میترادات آمده. مهر در آیین زرتشتی یکی از فریشتگان است و بدین روی نام مهر را بر آتشکده­‌ها گذاشته­‌اند، چون آذربرزین مهر.
مهر در پزشکی با نام میتری‌داتیسم آمده و آن به استعمال پاره­‌ای زهر گفته شود، چندان که پیوسته بر اندازه استعمال افزوده گردد. مهرداد بزرگ، شاهنشاه ایران، در گیرودار پیکار با روم پیوسته اندکی زهر می­‌خورد تا بدنش به آن خوگیر شود و زهر دشمن بر او کار نکند.

 جشن مهرگان
روز شانزدهم ماه مهر به نام روز مهر نامیده شده و آغاز جشن مهرگان است. به نوشته بندهش در این روز مشی و مشیانه پدید آمدند. این جشن شش روز است و روز انجام آن مهرگان خاصه است.

برخی آیین های جشن مهرگان
جشن مهرگان بسیار شاد بوده. برخی از آیین­‌های آن چنین بوده:
شاهنشاهان هخامنشی در این جشن رخت فاخر ارغوانی بر تن می­‌کردند و با هم­‌میهنان می­‌رقصیدند. ساتراپ ارمنستان بیست هزار کره اسپ به دربار شاهنشاه ایران می­‌فرستاد. اردشیر پاپکان و خسرو انوشه روان به همه رخت نو می­‌بخشیدند. موبدان موبد ایران خونچه­‌ای به پیشگاه شاهنشاه می­‌آورد که در آن لیمو و شکر و نیلوفر و به و سیب و انگور سفید و مورد چیده بود.
جشن مهرگان به اندازه­‌ای بزرگ بوده که استیلای عرب بر ایران هم آن را از میان نبرد. اما از زمان چیرگی مغولان رفته رفته از میان برفت.

رخدادها
گویند که خدای در این روز زمین را بیافرید و در پیکرها روان بدمید. در این روز ماه از خورشید روشنایی گرفت و تابان شد. فریدون بر ضحاک چیره شد و خود بر تخت نشست. هم لهراسپ در این روز بر تخت نشست.

در اوستا
در اوستا مهر یشت به نام مهر است. این یشت در 35 فرگرد و 146 پاره است. مهر یشت یادآور روزگار آریاییان و نمایانگر اصلاحات زرتشت پیامبر است.
مهر پشت دو سخن بزرگ دارد: راستی و دلیری. همین یشت پشتوانه فرهنگی ایران باستان شد و راست‌گویی و پهلوانی در ایران بگسترد و از خوی ایرانیان شد.

در روم
چون شاهنشاهان ایران نگاهی ویژه به مهر داشتند و سپاهیان ایرانی پیروزی خود را از مهر می­‌دانستند ستایش مهر با ایرانیان به هر کجای پراکنده شد. در جنگ­‌ها به سربازان رومی سرایت کرد. در یونان که خدای خورشید (هلیوس) پرستیده می­‌شد آیین مهر ایرانی با آن درپیوست  و به کشورهای اروپایی رفت.

معبد مهر
معبد مهر را مهرائوم نامیدند و آن سردابی یا غاری در زیرزمین بود.

سخنی چند از مهر یشت
می­‌ستاییم مهرِ دارنده دشت­‌های فراخ را که به سرزمین­‌های آریایی خان و مان با آرامش و خوشی ببخشد.

اگر بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه، یا شهریار مملکت دروغ گوید آنگاه مهر خشمناک شود و بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه و شهریار مملکت را تباه سازد.

به ستایش ما گوش فرا ده ای مهر،
ستایش ما را بپذیر ای مهر،
خواسته ما را برآور ای مهر.  

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
دکتر جمال رضایی

بریده از گزارشی بلند

۲۸ شهریور ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

تا ماه شهریور به انجام نرسیده شاید که یادی کنیم به بزرگی و نیکی و فرایستگی از دکتر جمال رضایی.
او شهریور 1305 در بیرجند بزاد. جدش صندوقدار دستگاه علم بود، و فرزندانش را به نام جدشان به «اولاده صندوقدار» می‌شناختند.

در بیرجند و مشهد و تهران درس خواند تا دکترای زبان و ادبیات فارسی گرفت. کتیبه سنگی «کال جنگال» را او شناسایی کرد. دکتر صادق کیا آن را خواند و معلوم شد که از آثار دوره پارت‌هاست. از سال 1335 تا 1339 استاد و معاون دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی بود.

سپس به تهران رفت. تدریس و تحقیق کرد. سرپرست موسسه زبان‌های خارجی، سرپرست امور اداری دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، و معاون دانشکده شد. چندی رییس گروه آموزش فرهنگ و زبان‌های باستانی بود و بازپسین سمتش معاونت دانشگاه تهران و معاونت وزارت علوم و آموزش عالی بود.
مردی قدرتمند و متنفذ شده بود. نفوذ و اقتدارش صرف کمک به عموم می‌شد. نگران خودش نبود.

زمانی حزب رستاخیز به رای شاه در کشور تاسیس شد. حزب، وجود اجتماعی نداشت و ناچار برای کسب وجاهت از حضور برخی شخصیت‌های صاحب نام بهره می‌گرفت. پیوستن کسانی چون دکتر رضایی به حزب، از جنس تسلیم و رضا بود، آنگاه که جز آن چاره‌ای نیست!

سال 1357 دهانش برای آشی که نخورده بود سوخت. خبر اخراج او و جمع استادانی از دانشگاه تهران روز 29 اسفند آن سال انتشار یافت. زندگی را پس از آن در تنگناهایی گذراند که برازنده دانشی مردی چونان او نبود. . . . .

رنج‌های گران را تاب آورد. یکی از سروده‌هایش در همان سال‌ها سخنی است رسا از دل‌تنگی‌های جانکاه او:

هر دم اندوهی گران، هر لحظه رنجی جان‌شکار
آید از نو نزد من بهر مبارک‌باد من
قصه کوته، جان فشاندم سال‌ها در راه علم
عشق ورزیدم به ایران، کشور فرخار من
لیک جز اندوه و حرمان، جز مرارت هر چه بود
حاصل آن گشت، آذر ماه در خرداد من

در دوره خانه‌نشینی آثاری گرد آورد که پس از درگذشتش منتشر شد. «واژه نامه گویش بیرجند» و «بیرجند نامه» از آن جمله است. این کتاب‌ها گویش بیرجندی را ثبت کرده و از نابودی رهانیده است. جا دارد دکتر رضایی را ناجی گویش بیرجند بشناسیم و نامش را بر هر کوی و برزن دیارمان بگذاریم. سازمان یونسکو برای ثبت گویش‌های مردم دنیا خرج‌ها می‌کند. دکتر رضایی چنان کاری بزرگ را یک تنه به انجام آورد.

روز 19 خرداد ماه 1380 در تهران درگذشت . پیکرش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
دکتر اندوهجردی در مقدمه بر «بیرجندنامه» شعری را آورده، سزاوار دکتر جمال رضایی:

شیر را بر گردن اَر زنجیر بود
بر همه زنجیرسازان میر بود.

دکتر جمال رضایی هنوز «میر» است.
میر ادب پارسی،
میر آزادگی،
میر بر زنجیرسازان. . . !

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
 
«زنان فرمانروا»

۲۴ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
از خلفای راشدین تا امویان و عباسیان تا برسد به مغولان و پس تیموریان و صفویان و زند و افشار و قاجاران، با حساب فرمانروایان اندلس و قاهره اسلامی مجموعا ۸۴۹ تن در ۱۴۰۰ ساله پس از برآمدن اسلام بر قلمرو خلافت اسلامی فرمانروا شده­‌اند. قلمروی که ایران هم بخشی از آن بوده است.

از این ۸۴۹ فرمانروا تنها ۱۶ تن زن بوده­‌اند. بر پایه پژوهش خانم بحریه اوچوک، قریب به اتفاق این ۱۶ زن فرمانروا سر سالم به گور نبرده و به وضع فجیعی کشته شده­‌اند.
این به ما روشن می­‌کند که حکومت مردانه سراسر تاریخ ما را در بر گرفته است.

این چند خط از کتاب «زنان فرمانروا» آورده شد. کتاب را بحریه اوچوک نوشته، و او زنی است از دانشگاهیان ترکیه و کتابش را به زمانی منتشر کرد که زنی نخست‌وزیر کشورش بود: تانسو چیللر.
زنان فرمانروا کتاب است که به کار ما ایرانیان کنونی آید.
 
جا دارد یادی از کتاب «خیرات حسان» شود که اعتمادالسلطنه به روزگار ناصری در سه مجلد تالیف کرده و گزارشی است از زنان نامدار دنیای اسلام. کتاب در آغاز فرمانروایی رضاشاه به چاپ و انتشار رسید.
اما کتاب خانم اوچوک فقط از زنانی سخن رانده که فرمانروایی کرده‌اند.
.
«زنان فرمانروا» را محمدتقی امامی به فارسی گردانده و سال ۱۳۷۴ در تهران چاپ و منتشر شده است.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
برآسودن (تعطیلات)

۲۳ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی


ایرانیان کهن، زمان برآسودن (تعطیل) نداشته‌اند.

زمان در نزد نیاکان ما به سال، و سال به ماه، بخش می‌شده، و هر ماه سی روز داشته. هر یک از سی روز ماه، نام‌هایی جداگانه داشته تا از هم بازشناخته شود.

مهم است بدانیم که نیاکان ما در گاهشمار خود هفته نداشته‌اند، و روز برآسودن (تعطیل) هم نداشته‌اند.
شاید زندگی ایرانی چنان بافت و ساختی داشته که نمی شده زمان برآسودن را در آن جای داد. واژه تعطیل یا معنای آن در واژگان پارسی نبوده است. به زبان ما وارد شده.

اگر روزهای برآسودن در زندگانی ما زیاد بود نمی‌شد که فرهنگ و تمدنی در این سرزمین پهناور پیدا شود و ببالد و از هر شاخسار آن بسی دانشمندان  و دانایان سر برآوردند.  آیینی برآید که آبادانی و کشت و برز و ساختن جهان را آموزش می دهد.


ایران و فرهنگ ایرانی را باید شــناخت، و آن را به جان خویــش درآورد. دور از کور باوری و رشک‌ورزی‌های آیینی و قومی. جدا از چنددستگی ها و دلگیری‌ها. بی ستیزه. چنان که بوده و شاید.
و هم در نظر داشت که آن زندگانی و تمدن‌سازی شگرف دور از پرستش خدای و جدا از دینداری هم نبوده است.

فرهنگ نیاکانی ما ایرانیان بسی راه‌ها و بسی مایه‌ها و ملاط‌ها دارد که به کار ما در پویه حیات آید.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

حسین فریدونیان
آقای سینما در بیرجند

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
نو کردن نام شهرهای ایران

۲۰ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

بیستم شهریور ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران در چارچوب نوسازی های دوران رضاشاه پهلوی تصویب کرد که نام‌های شماری از شهرهای ایران گردانده شود. نام‌ها یا ریخت عربی ناپسند داشت، یا دلالت بر روستا می‌کرد، یا ناپسند و دور از شئون زندگانی شهری می‌نمود.

نام پیشین و نام نوین این شهرها چنین بود:

نام پیشین               نام نو

قمشه                      شهرضا
ناصری                     اهواز
عبادان                      آبادان
عباسی                     بندرعباس
هارون‌آباد                 شاه آباد غرب
بارفروش                   بابل
سخت سر                 رامسر
دهکرد                      شهر کرد
محمره                      خرمشهر
علی‌آباد                    شاهی
نصرت‌آباد                 زابل
دزدآب                      زاهدان
استرآباد                    گرگان
تون                          فردوس
ترشیز                       کاشمر
خبیص                      شهداد
عراق                         اراک
بمپور                         ایرانشهر
حسین‌آباد پشتکوه       ایلام
مال امیر                     ایذه
بنی‌طرف                    دشت میشان
فلاحیه                       شادگان
هفاجیه                      سوسنگرد
ده‌نو                          نوشهر
مشهدسر                     بابلسر
اشرف                        بهشهر.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
آتشکده آمل

۱۵ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

آمل شهری است کهن. نام این شهر با نام فریدون، شاهنشاه پیشدادی ایران، در شاهنامه آمده. احمد کسروی در «کاروند کسروی» نام آمل را با قوم آماردها پیوند داده. نام آمل در دیوان‌های سرایندگان قدیم بارها آمده.
 
عکس بالا، عکسی است از آتشکده آمل.
سازه­‌ای که چهارگوشه است، یادآور چهارتاقی­‌های باستانی ایرانی.
اما آن کلاهی چند پر که بر فراز سازه است و به مهرازی کلیسایی می­‌ماند، چیزی می­‌نماید جز ساختمان آتشکده. آیا بعدها آن را بر سر این سازه نهاده‌اند؟

در آمل به این سازه زیبای کهن «آرامگاه آل رسول» می­‌گویند.
شاید نامی است که بدین جای داده‌اند تا این یادگار تمدنی و فرهنگی به زنهار بماند. چنان که آرامگاه کوروش، شاهنشاه هخامنشی، را آرامگاه مادر سلیمان نامیده بودند تا از گزند تازش تازیان به زنهار بماند.
 
از دوستان آملی پرس و جو کردم تا مگر چیزی از این سازه گرامی دیرینه به دست آورم. به جایی نرسیدم. پیداست جایی است رهاشده. نرده‌های درآمدگاه آن چنین گواهی می‌دهد.

انتشار عکس و سخن از این بنا ممکن است انگیزه­‌ای دهد به دوستداران فرهنگ ملی تا به نگهبانی این یادگار نیاکانی برآیند.
شاید هم دشمنان فرهنگ ملی را انگیزه دهد تا این سازه را زودتر از بیخ و بن برآرند! کاری که این سال‌ها زیاد شده، و همه ما دیده‌ایم.

این ابرماندهای کهن از آن همه ایرانیان است. شناختن آن پرده‌برافکندن از چهره فرهنگ درخشان ایران است. کاری که به انسان بهره‌ها خواهد رساند.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
گوشه‌ای از کلیسای وانک در اصفهان

۱۴ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

این کلیسا جایگاه پرشکوه درآمیختن نگارگری ترسایی با معماری ایرانی است.

سندی که باید اندران نگریست و بدان بالید.
این سرمایه بی‌همتا را گر بیگانگان داشتند از آن دارایی می‌آفریدند، و آسایش خلق را.
دارایی و آسایش خلق.
دارایی و آسایش خلق.

.
/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
آذرباد مهر سپندان

دهم شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

اذرباد مهر سپندان، یا آذرباد پسر مهر اسپند، موبد دانشمند روزگار شاهنشاهی شاپور دوم، دهمین شاهنشاه ساسانی بود. آگاهی چندانی از زندگانی و کردارهای آذرباد بنمانده. دانسته است  که کنستانتین، امپراتور روم، فرزانگانی را بهر گستراندن آیین ترسایی به ایران بفرستاد. این آذرباد در برابر ایشان بایستاد و برتری آیین ایرانی زرتشت را بازنمود. به استواندن باورهای خویش بگذاشت تا نُه مَن روی گداخته بر سینه­‌اش ریختند و از آن آزمون جانسوز، تن­‌درست برآمد و این بر راستی و سزاواری او و دین زرتشتی بیفزود.
 
پژوهشی که در زندگی و فکر آذرباد مهر سپندان شده، و شاید تنها بررسی در این باره باشد، کتابی است در ۲۰۵ برگ که انتشارات فروهر سال ۱۳۷۹ چاپ کرده. استاد رهام اشه این کتاب را به یاری خانم شهین سراج نوشته­‌اند.
 
کتاب چهار بخش دارد.
در بخش نخستین زمان و جای آذرباد وارسیده شده.
در بخش دوم سخنان آذرباد گرد آورده شده، از کتاب­‌های دیگر. در همین بخش اندرزهای آذرباد به پسرش آمده. اما ننوشته­‌اند که این اندرزها را سال­‌ها پیش استاد محمدتقی بهار به فارسی گردانیده و هم بسروده­‌اند.
بخش سوم پی آذرباد را از لابه­‌لای منابع پارسیگ، عربی و فارسی بگرفته. در این بخش بسیاری از نسک­‌های کهن و هم کتاب­‌های دوران پس از اسلام در ایران وارسی شده.
در چهارمین بخش، باز سخنانی از آذرباد به عربی و فارسی آمده.
 
آذرباد مهر سپندان فرزانه­‌ای بود که به کار و کوشش و پای‌بندی به زندگانی دنیوی فرامی­‌خواند. داستان گفتاورد (مناظره) او با مانی، پیامبر ایرانی روزگار ساسانیان، هم در کتاب آورده شده. مانی دین خود را بر دوری از دنیا استوار گردانده بود و پیروانش را به ویران کردن دنیا می­‌خواند!
گزارشی از آن گفتاورد در برابر هم آورده شده.
 
آیین ایرانی زرتشت و این دسته از پیروان اندیشمند آن که آدمی را به آبادانی و آباد کردن جهان می­‌خواند راه درمان بیماری عرفان­‌زدگی و صوفی­‌مسلکی است که راستی را در دوری از دنیا پنداشته­‌ است.
 
نام آذرباد مهر سپندان دانشمند این­جهانی ایرانی گرامی باد.
شاید که یک چند واژه از او بیاموزیم. اگر بهره­‌اش از انبوه فرزانگان باختری از ارسطو تا کانت و تا به ژیژک بیشتر نباشد، که هست، کمتر نخواهد بود.
خوب بود که در درس­‌های دانشگاهی فلسفه و علوم انسانی جایی برای فکر ارجمند ایرانی باز می­‌بود.

./channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

 .
به فرخی زادروز استاد ارفعی

۹ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

بایسته و فرایسته است تا امروز نهم شهریور نگذشته یادی شود به بزرگی از استاد عبدالمجید ارفعی:
نهم شهریور به سال ۱۳۱۸. آبادی اوز. بندرعباس.

اگر هنوز به این روزگار و اندرین سرزمین کسانی بمانده‌اند که شایست ایشان را استاد خواند، یکی همین استاد ارفعی است.

گزارش زندگانی پر بار ایشان در اینترنت یافت شود. همین اندازه بر من دانش­‌آموز بود که نگذارم به زادروز فرخنده این یگانه بَرمَنش، نامش اندر میانه نیاید.

استاد ارفعی از اندک‌شمار دانشمندان است که استاد چندین زبان­‌های باستانی است. برخی از آن زبان­‌ها چون اکدی دیگر گوینده ندارد و توان آن را زبان خاموش شمرد.

ناگفته نماند که این یگانه روزگار ما هم از نوازش غوغاییان بی­‌بهره نمانده است. بیکارش کرده بودند. کیست که نداند پیامد بیکار شدن استادی راستین چیست؟

او و اندک شمارانی چون او ساعت فراغت ندارند. استادند، و استاد آن کس نیست که از کلاس و درس بزند تا به کار در بنگاه معاملات یا در فروشگاه یا ... برسد.
بیکاری استاد ارفعی و اندک همانندانش برابر با تعطیل دانش در ایران بود. ...

از بزرگی استاد عبدالمجید ارفعی همین بس که یک بار هم از آنچه بر او گذشته یاد نیاورده است.

استاد عبدالمجید ارفعی!
زادروز شما فرخنده باد.
تا شما هستید دانش هست. دانشگاه هست. انسان دانشمند هست.
نمازتان باد.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
حسین رفیعی

۸ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
زاده هشتم شهریور ماه سال ۱۳۳۱ در خوسف است. دیار هنرمندان بیرجند. پدرش حکیم سنتی بود و مادرش دختر آسید حیدر ابطحی، که خطی خوش داشت.
 
از نوجوانی عشق به نقاشی در دلش فروزان بود. دست به کار نقاشی شد و زان پس کشتی وجودش در وادی این هنر لنگر افکند. آفرینشگری او روز به روز نمودارتر می­‌شد. رادیو تلویزیون خراسان در سال­‌های آغاز دهه ۱۳۵۰ او را نقاش برتر استان خراسان شناخت و به نمایشگاهی در تهران اعزامش کرد. در آن نمایشگاه همه آثار نقاش جوان بیرجندی به فروش رفت.  
 
در آن سال­‌ها اگر خبر برگزاری نمایشگاه نقاشی در مشهد یا تهران می­‌شنید تاب و قرار از دست می­‌داد تا خود را به آن نمایشگاه برساند و فکر و هنر نقاشان دیگر را برسنجد و بشناسد. چنان غرق کار بود که یک بار نصف شبی چون موضوع تازه­‌ای در خاطرش پرورده بود، پرده خانه­‌اش را پاره کرد تا بومی فراهم آورد و خیال تازه­‌اش را بر آن نقش زند.
 
از دهه ۱۳۴۰ که سینما در بیرجند دایر شد از پایه­‌های فعالیت سینماها بود. خط ویژه­‌ای آفریده بود و به همان خط عنوان هر فیلم و توضیحاتش را بر پرده سینما می­‌نوشت. گاه همچون زمانی که فیلم گوزن­‌ها را آوردند نگارگری پرده سینما سربه­‌سر کار خودش بود.
 
هر بار که فیلم تازه­‌ای می­‌آمد کنار خیابان می­‌ماندیم، غرق تماشا، تا کارگرها پرده بزرگ را در کشاکش باد نصب کنند. پس بر سر ذوق می­‌آمدیم که واژگان و عباراتی به همان سبک در دفترهای خود بنویسیم.

در دهه ۱۳۵۰ که شرکت ایتال استراده در بیرجند مستقر بود ایتالیایی­‌ها بیش از ۵۰ تابلو از نقاشی­‌های او خریدند. تابلوهایش تا امریکا، استرالیا، فرانسه و چندین کشور دیگر راه پیدا کرده. هنوز هم هر از گاهی کسانی از دیگر کشورها خواستار تابلوهای او هستند.
 
پس از رخدادهای سال ۱۳۵۷ سینماها را مصادره کردند. او تنها کسی بود که سرش از کار آپارات درمی­‌آمد. خواسته بودند تا چندگاهی سینماها را باز نگه دارد. او بسی خاطره­‌ها از آن دوره دارد!
 
سال ۱۳۷۶ «انجمن هنرهای تجسمی» را راه انداخت. سال­‌ها «آموزشگاه سرای هنر» را دایر داشت. در دهه­‌های اخیر «کانون هنرمندان خراسان جنوبی» را باز کرده که مرکز گردهمایی شاعران محلی است.
 
او دستی توانا در نقاشیخط، هنرهای تجسمی، عکاسی و سینما دارد. بایگانی او از عکس و فیلم، گنجی است شایگان.
 
او از سروصداها دور مانده و عنان از راستی در هنر نتافته است. این بر ارج هنرش می­‌افزاید.  
 
ساعت دیدار او ساعت خوش مهربانی‌هاست. ساعتی که دنیا گسترده­‌تر می­‌شود و جایی دلپذیر.
 
نگارگر زبردست ما امروز پا به ۷۲ سالگی می­‌گذارد. سرمان بلند که او را در شهر خود داریم.
به فرموده بوالفضل بیهقی:
دیر بزیاد آن بزرگوار خداوند.
 
/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…

دژنپشت

.
گر قصابی بکش
گر بازرگانی بفروش
و گر پادشاهی ببخش

سالروز نبرد ملازگرد

۴ شهریور ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

روز چهارم شهریور به سال ۴۵۰ خورشیدی نبرد بزرگ ملازگرد میان ایران و روم درگرفت. سپاه ایران به فرماندهی آلپ ارسلان سلجوقی با سه هزار سرباز به برابر سپاه سیصد هزار نفری رومیان شتافت که به فرماندهی رومانوس دیوجانوس بودند.

آلپ ارسلان پیش­‌تر درخواست صلح کرد. قیصر روم به کنایه پاسخ فرستاد که در پایتخت ایران صلح خواهیم کرد. جنگ به ناچار درگرفت.

سپاه ایران در آن نبرد نابرابر شکستی سخت به رومیان دادند. قیصر روم را بگرفتند و به بارگاه آلپ ارسلان آوردند.

قیصر شرمگین از گذشته خویش بود.
آلپ ارسلان به او گفت: با تو چه کنم؟
قیصر پاسخی داد، تاریخی. او بگفت:
گر قصابی مرا بکش. گر بازرگانی بفروش، و گر پادشاهی ببخش.

آلپ ارسلان، شاهانه رفتار کرد: قیصر روم را ببخشید و بنواخت. بر آن نهادند که روم سالی دو بار از قرار روزی هزار دینار به ایران باج بپردازد. پس قیصر را با ارج فراوان راهی سرزمین خودش کرد.

شکست رومیان در نبرد ملازگرد مسیر تاریخ را دیگرگون کرد.
زان پس پای ترکان خاورزمینی به آسیای کوچک باز شد و تمدن مسیحی از این سرزمین میانجی رخت بربست. سلاجقه بر روم فرمانروا شدند و پیامد نهایی نبرد ملازگرد برآمدن عثمانیان بود.

شهر ملازگرد در خاور ترکیه کنونی است.

- «سده‌های گمشده». ج ۴. کوتاه‌شده از ص ۹۵ تا ۹۷. نوشته زنده یاد دکتر پرویز رجبی.

/channel/dejnapesht4000
.

Читать полностью…
Subscribe to a channel