اگه واسه یه آدم واقعاً مهم باشید، واستون وقت میذاره، بهتون بهاندازه کافی ابراز علاقه میکنه، واسه خوشحال کردنتون تلاش میکنه و کاری نمیکنه از دستتون بده یا فکر کنید بهتون اهمیت نمیده،
پس اگه حس میکنید مهم نیستید، فکرتون درسته!
یه قانون روانشناسی میگه:
چرا وقتی ماشینت جوش میاره،
حرکت نمیکنی؟
کنار میزنی و میایستی؟
چون ممکنه آتیش بگیره؛
و به خودت و دیگران صدمه بزنه!
خودت هم همینطوری.
وقتی جوش میاری، عصبی و عصبانی میشی.
در این حال تختهگاز نرو.
بزن کنار، ساکت باش، و هیچ نگو.
وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان.
@del_khoshia♡
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی
تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد
قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟
دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی
@del_khoshia♡
اندیشیدن به پایانِ راه کاری بیهوده است.
وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی است که بر میداری؛ ادامه اش خود به خود میآید.
#ملت_عشق
#الیف_شافاک
@del_khoshia♡
از زمانی که نسبت به سرنوشتم صبور و حتی بیتفاوت شده بودم، زندگانی هم با من سازش بیشتری نشان میداد. انسان با همه کشش و کوششها، به چیزهایی که بیشتر در پی آنهاست، کمتر میرسد.
#گرترود
#هرمان_هسه
@del_khoshia♡
کیفیتِ چشمِ تو کفافِ همه را کرد
گو باده فروشان درِ میخانه ببندند
#فروغی_بسطامی
@del_khoshia♡
داستانی از عارف بزرگ، شیخ ابوالحسن خرقانی
نقل است که شبی شیخ نماز همی کرد. آوازی شنود که "هان! ابوالحسن خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟" شیخ گفت: "بارخدایا! خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجودت نکند؟" آواز آمد: "نه از تو، نه از من."
احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی
#مجتبی_مینوی
@del_khoshia♡
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
درهم شده خلقی، ز پریشانی ما
بت در بغل و به سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما
#شیخ_بهایی
@del_khoshia♡
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب میماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق، بال در آورد.
در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت"
@del_khoshia♡
ما ز دوست
غیر از دوست، مقصدی نمیخواهیم
حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی
#شیخ_بهایی
@del_khoshia♡
در میکده دوش صاحبی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم ز چه در میکده جا کردی! گفت :
از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
@del_khoshia♡
او نگفت دوستت دارم، اما نامهاش را اینگونه تمام کرد:
«بالِ تو را میبوسم پرندهی قلبم»
موقعی که آدم میمیرد، این مردم خوب آدم را از چهار طرف محاصره می کنند. من امیدوارم که وقتی مُردم، یک آدم با فهم و شعوری پیدا بشود و جنازهی مرا توی رودخانهای، جایی بیندازد!
هر جا که میخواهد باشد، ولی فقط توی قبرستان، وسط مردهها، چالم نکنند. روزهای یکشنبه میآیند و روی شکم آدم دسته گل میگذارند، و از این جور کارهای مسخره.
وقتی که آدم زنده نباشد، گل را میخواهد چه کار؟ مرده که به گل احتیاجی ندارد، آدم تا زنده است باید از کسی که دوستش دارد گل هدیه بگیرد...
#کتاب_ناتور_دشت
#جروم_دیوید_سلینجر
@del_khoshia♡
اجازه نده آتش درونت ذره ذره در مردابِ ناامیدکنندهٔ زمزمههایی که به تو میگویند «هنوز نه» یا «اصلاً ممکن نیست» خاموش شود.
اجازه نده قهرمان درونت به خاطر سرخوردگی از زندگیای که سزاوارش بودی و هرگز به آن نرسیدی، تباه شود. دنیایی را که آرزویش را داری، میتوانی برنده شوی. آن دنیا وجود دارد. واقعی است. ممکن است. مال تو است.
#باشگاه_پنج_صبحیها
#رابین_شارما
@del_khoshia♡
من ناراحت نمیشوم ،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی!
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جدایی
آدمهای باشعور بشود ...
#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
@del_khoshia♡
شخصی مرده بود . هنگام تلقین دادن او ، دانائی نزد شیخ امد و بدو گفت : یا شیخ این مرد در زمان حیاتش یک بار مرا با چوبی کتک زد ، چون زورم به او نرسید نتوانستم انتقام خود را از او بگیرم ، حالا که مرده می خواهم او را چند ضربه چوب بزنم تا دردی را که من کشیده ام او هم بکشد و گناه کتکی را که به من زده با خود نبرد .
شيخ رو به آن مرد کرد و گفت : تو مگر مجنونی . این که مرده است و درد چوبی را که به او می زنی نمی فهمد . تا زنده بود باید انتقامت را می گرفتی .
مرد رو به شیخ کرد و گفت : چگونه است که صدای تشهد تو را می شنود و می فهمد اما درد چوب مءرا نمی فهمد ؟
#عبید_زاکانی
@del_khoshia♡
شیخ بهایی شوق وصال یار رو چقد باشکوه میگه :
دگر از درد تنهایی ، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم ، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم ، دگر پندم مده ناصح !
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست ، ای خوش آن روزی
که میگفتم : علاج این دل بیمار میباید
بهائی بارها ورزید عشق ، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری ، ولی این بار میباید
@del_khoshia♡
صوفیای را پرسیدند:
مومن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟
گفت:
آنگاه که در خویش، گمان نیکوکاری برد.
#کشکول_شیخ_بهایی
@del_khoshia♡
پیوسته دلم ز جور خویشان، ریش است
وین جور و جفای خلق، از حد بیش است
بیگانه به بیگانه، ندارد کاری
خویش است که در پی شکست خویش است
# شیخ_بهایی
@del_khoshia♡
میگزد اوضاعِ دنیا مردم آگاه را
پای خوابآلوده از خار مغیلان فارغ است
#صائب_تبریزی
@del_khoshia♡
شاید اونا دوست نداشته باشن، اما تغییرت دادن، بهت درس دادن و رشدت دادن.
@del_khoshia♡