1048
نشریهی انتقادیِ آنلاین در حوزهی مطالعات شهری، نظریهی معماری، جغرافیای انسانی، و جغرافیای سیاسی راه ارتباطی: info@dialecticalspace.com فیسبوک: https://www.facebook.com/dialecticalspace/ اینستاگرام: https://www.instagram.com/spaceanddialectics/
اعتصاب مستاجران و سازماندهی محلی؛
پاسخی طبقاتی ــ مستقل از احزاب، اتحادیهها و انجیاوها ــ به بحران مسکن
آیدین ترکمه
بحران مسکن در چند سال اخیر در شهرهای مختلف ایران به حدود جدید و وحشتناکی رسیده است. افزایشچندبرابری اجارهها در مدتی کوتاه به ویژه فشار تحملناپذیری به طبقهی کارگر وارد کرده است. عدم افزایش متناسب دستمزدها نیز مساله را وخیمتر کرده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی نرخ اجاره بهای مسکن فقط در شهر تهران طی اسفند ۱۴۰۰ نسبت به ماه مشابه سال ۹۹ بالغ بر ۴۶ درصد افزایش یافته است. این البته آمار رسمی است و در واقعیت افزایشهای عمدتن بیشتر از این ارقام بوده است. دیگر اینکه افزایشهای اینچنینی فقط مختص سال ۱۴۰۰ نبوده است و دست کم در سه سال اخیر روند افزایش اجارهها سرسامآور بوده است. هنوز تحقیقی در خصوص تاثیر این افزایش اجارهبها بر جابجایی اجباری خانوارها انجام نگرفته است. اما به نظر میرسد جابجایی و آوارهسازی اجباری بخش لاینفک چنین فرایندی باشد.
مستاجران در مواجهه با این افزایش ویرانگر اجارهها چه میکنند؟ در شرایطی که اساسن هیچ گونه کنترل نظاممندی بر اجارهها وجود ندارد و صاحبخانهها میتوانند به راحتی تقاضای اجارههای بالاتری بکنند، مستاجران چه ابزارهایی برای مقابله در اختیار دارند؟ آیا مستاجران پذیرندگان منفعلِ افزایشهای دورهای اجارهبها هستند؟ چه امکانهای جمعیای برای مبارزه با افزایش اجارهبها وجود دارد؟ یکی از راههای پاسخ به این پرسشها بهرهگیری از تجارب مرتبط در نقاط دیگر دنیا است. بحران مسکن در سرمایهداری مسالهای جهانی و همهگیر است و از تهران تا تورنتو پدیدهای ملموس در زندگی روزمرهی طبقهی کارگر به شمار میرود.
به رغم تفاوتهای زمینهای، ماهیتِ واحدِ بحران مسکن در سرمایهداری امکان کاربست تجارب مشابه مبارزهی طبقاتی حول مسکن را در جغرافیاهای متفاوت امکانپذیر میسازد. حتا اگر چنین چیزی امکانپذیر نباشد، آشنایی با مبارزات جمعی در عرصهی مسکن استیجاری در نقاط دیگر دنیا میتواند دست کم به طور باواسطه امکانهایی را برای پروراندن استراتژیهای مبارزاتی متناسب در شهرهای ایران نیز فراهم کند. از همین رو در این یادداشت کوتاه سعی میکنم به یکی از تجارب موفق در زمینهی مبارزات طبقاتی حول مسکن در محلهی پارکدیل شهر تورنتو بپردازم. یکی از ویژگیهای متمایز این محله آن است که سازماندهی مبارزات نه از طریق احزاب، اتحادیههای مسکن، یا حتا انجیاوها بلکه از طریق مشارکت مستقیم خود طبقهی کارگر صورت گرفته است.
کول وبر و اشلی دوهرتی در مقالهای که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است به توضیح فعالیتهایشان در راستای سازماندهی طبقهی کارگر در محلهی پارکدِیل شهر تورنتو پرداختهاند. آنها تاکید دارند که سازمانشان نه یک اتحادیهی مستاجران است، نه حزبی سیاسی و نه حتا یک سازمان غیرانتفاعی، بلکه گروهی از ساکنان مبارز از طبقهی کارگر است که به دنبال تسهیل سازماندهی مستقل مبارزه در یک قلمروی مشخص یعنی محلهشان است. مبارزات آنها تا به امروز طیف نسبتن متنوعی را دربرگرفته است: مبارزه علیه بیرونکردن مستاجران و افزایش اجاره، و پشتیبانی از اعتصاب کارگران و کمپینهایی برای دفاع از خدمات محلی. نقد آنها بر مبارزات برآمده از سازمانهای غیرانتفاعی، احزاب، اتحادیهها و ان جی او ها این است که مردم طبقهی کارگر در هیچ یک از این مبارزات جایگاه کانونی ندارند. اگرچه سازمانهای غیرانتفاعی و وابستگان چپگرایشان اکنون فضای سیاسی را اشغال کردهاند اما نویسندگان معتقدند که مردمان طبقهی کارگر باید مبارزات خودشان را سازمان بدهند. مسالهی سازمانهای غیرانتفاعی این است که پیوسته گرایش دارند تا مبارزات طبقهی کارگر را در قالب کمپینهای پیشساختهی خودشان ادغام کنند.
آنها با توصیف زمینهی تاریخی فعالیتشان آغاز میکنند. مستغلات در حال حاضر ارزشآفرینترین صنعت کانادا است به طوری که ۱۳ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را نمایندگی میکند. از دههی ۱۹۸۰ به این سو بخش عمدهی ساختمسکن جدید در تورنتو به ساخت کاندومینیوم (مجتمعهای بلندمرتبه) اختصاص یافته است. کاندوها بسیار سودآورتر از واحدهایی هستند که به قصد اجارهدادن ساخته میشوند. علت؟ به این خاطر که بسازبفروشها میتوانند واحدها را پیش از آنکه فرایند ساختوساز آغاز شود به خریداران بفروشند در حالی که واحدهای استیجاری را فقط وقتی که ساختوساز کامل شده میتوان اجاره داد. به همین خاطر، عمدهی کاندوها را سرمایهگذاران همچون ابزاری برای سرمایهگذاری مالی خریداری میکنند و نه به منظور سکونت در آنها.
👇ادامهدارد
...
آیدین ترکمه
@SpaceofPolitics | فضای سیاست و سیاست فضا
در رثای پیتر مارکوزه
مترجم: نسیم نجی
«پیتر مارکوزه در سال ۱۹۶۸ از شرق به غرب آمریکا کوچ کرد تا در دانشگاه برکلی دوره دکتری خود را در رشتهی نوظهور برنامهریزی شهری بگذراند. او در سال ۱۹۷۲ تز پایانی خود را با موضوع «پیامدهای مالی و حقوقی مالکیت مسکن برای خانوادههای کمدرآمد» مینویسد. چندی بعد مارکوزه به استخدام دپارتمان برنامهریزی دانشگاه UCLA درمیآید. پیتر در لس آنجلس سمت ریاست کمسیون برنامهریزی شهری را بر عهده گرفت. بعد از آن دوباره به شرق امریکا بازگشت تا مدیریت گروه برنامهریزی دانشگاه کلمبیا را در سال ۱۹۷۵ بر عهده بگیرد. مارکوزه هر آنچه از رشته حقوق اندوخته بود را در جهت عدالت اجتماعی و ارائهی راهحلهای رادیکال برای حرکت به سمت جامعهای عادلانهتر به کار گرفت. او همواره مطالعات آکادمیک خود را با فعالیتهای مدنیاش ترکیب میکرد. از همین رو علاوه بر سمتهای دانشگاهی، عضو فعالی از کامیونیتی منهتن و رئیس اتحادیهی آزادیهای مدنی بود. پیتر در سال ۱۹۷۸ سرتیم تحقیقی سه ساله با موضوع شرایط مسکن در نیویورک شد. در این بازه او دادههای آماری گستردهای را جمعآوری کرد و نشان داد چگونه سازوکار بازارِ مسکن نابرابری را افزایش میدهد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/peter-marcuse/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
جنگ سرد، در داخل و خارج کشور
نویسندگان: اریک اَلیّه و موریتزیو لاتزاراتو
مترجم: پویا غلامی
«جنگ سرد اغلب برحسب «رقابت تسلیحاتی» تعریف شده است، انگار که «رقابت تسلیحاتی» مختصِ این زمانه و این مرحله از توسعهی کاپیتالیستی باشد. تعریفی که میتوان این اعتراض را به آن وارد کرد که کینزگرایی نظامی در هر شکل و صورتی، وضعیت مستمر رشد کاپیتالیسم است. یا اگر بخواهیم به زبانی دیگر بگوییم: «جنگ» یک کارکردِ استراتژیکِ مستقیماً اقتصادی دارد که جنگ سرد با بسطدادنِ نقشی که در کنترل اجتماعی بازی میکند، صرفاً آنرا واضحتر پیش روی ما مینهد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-cold-war-at-home-and-abroad/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
سه جریان تاریخیِ برنامهریزی شهری
پیتر مارکوزه
برگردان: نریمان جهانزاد
«فنگرایانه یا مطیعبودن اصطلاحیست که در اینجا برای اشاره به آن نوع برنامهریزیای استفاده میشود که معطوف به کارآمدیِ هر سیستم یا مکانیست که مورد برنامهریزی واقع میشود. مسلماً کارآمدیْ هدف تقریباً هر نوع برنامهریزیای است؛ قطعاً هیچ برنامهای تدوین نمیشود که ناکارآمد باشد، همانطور که هیچ برنامهای تدوین نمیشود که ناپایدار باشد. بنابراین در رویکرد عدالت اجتماعی انتقادی هم انتظار میرود که برنامهریزی در خدمت به اهدافش کارامد باشد. اما برنامهریزی فنگرای مطیع، آنگونه که در اینجا استفاده میشود، چنان شأن والایی برای ابزارهای فنی برنامهریزی (یعنی همان وجوهی که معطوف به کارامدی هستند) قائل میشود که بهکل، ابزارِ فنی به ویژگی اصلی و نیروی محرک برنامهریزی تبدیل میشود. این نگره، به برنامهریز به عنوان فردی حرفهای، کارشناس، و تکنسینی نگاه میکند که دانش و تربیت خاصی داشته، و قادر به بکارگیریِ مجموعه ابزارهاییست که برای آنها آموزش فنیِ ویژهای دیده است.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-three-historic-currents-of-city-planning/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
تولید فضا در مناطق کلانشهری: تحلیلی لوفوری از حکمرانی و تغییر فضایی
مایکل باسِر
برگردان: نریمان جهانزاد
«به نظر لوفور «انفعالِ افراد دخیل، سکوتشان، و احتیاط و ملاحظهکاریِ خاموششان» از فقدان دموکراسی شهری خبر میدهد. در واقع، زمانی که «موضوعات مهمِ محلِ نزاع از پیش بوسیلهی هنجارهای فرهنگیِ مسلمگرفتهشده تعیین شوند» و فقط آن دیدگاههایی که با چشمانداز هژمونیکِ غالب همسو باشند مورد توجه قرار گیرند، کل پروژهی دموکراتیک متزلزل میشود. به قول لوفور، در جستجوی بدیل، میباید در پی «سیاسیکردنِ مسائل شهری» بود که در آن فرایدهای دموکراتیکْ حامی (و نه نافی) یک سیاستِ ستیهندهی پرشور باشند، فرایند و وضعیتی که در منطقهگرایی کلانشهری ناحیهی مرکزی جایش خالی است.
مقالهی حاضر استراتژیهای کلانشهری اخیر در ناحیهی مرکزی نیویورک را از خلال رهیافتی که تولید فضای لوفور صورتبندی کرده برمیرسد. این نوشته شهر-منطقه را محصولِ رابطهی متقابلِ بین فضاهای تصورشده، ادراکشده و زیسته تلقی میکند، و بر این اساس، مطالعهی منطقهگرایی کلانشهری را با لحاظ کردنِ بازنماییهای نخبگانِ کلانشهری ــ یعنی برنامهریزان، سیاستمداران، توسعهگران اقتصادی، و سایر ذینفعان ــ به مثابه بخشی از فرایند جاریِ تغییرِ اجتماعی و فرهنگی به پیش میبرد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-production-of-space-in-metropolitan-regions-pdf/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
درسگفتار روش تحقیق در مطالعات شهری، نریمان جهانزاد (ارائه شده برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، نیمسال تحصیلی 1400-1399)
در ارائهی مطالب این درس سه سطح عام را از حیث تحلیلی از یکدیگر تفکیک میکنیم:
• سطح I: بنیادهای فلسفی تحقیق
• سطح II: فرایند انجام تحقیق
• سطح III: نمایش تحقیق
این سه سطح در عمل از یکدیگر جدا نیستند، و محقق در فرایند تحقیق هم باید بنیادهای فلسفی و منطق تحقیق را بشناسد و هم توانایی ارائهی مستدل و منسجم پژوهش خود را داشته باشد. در سطح نخست مهمترین مکاتب روششناسی فلسفهی علم، به عنوان شالودهی استراتژیهای پژوهشی تحقیقهای علمی، شناسایی میشوند. ازآنجاکه در پژوهشهای شهری کمتر به بنیادهای فلسفی تحقیق پرداخته میشود، در اینجا فایل صوتی جلسات دوم تا ششم را منتشر میکنم. معتقدم میان منطقِ علم و علم منطق پیوند وثیقی وجود دارد و در نتیجه اهتمام به پژوهش در حوزهی علوم انسانی بطور اعم و مطالعات شهری بطور اخص، بدون آشنایی با مبانی منطق و روششناسی علمی میسر نیست. به همین دلیل، فایلهای صوتی درسگفتار منطق سنتی را، که قریب به دو سال پیش در یک پروژهی کتابخوانی با جمعی از دوستان بصورت خصوصی ضبط کرده بودیم، به عنوان مکمل درسگفتار روششناسی علمی منتشر میکنم. قرار بود این جلسات با دورهای دیگر دربارهی منطق جدید تکمیل شود که به انجام نرسید. امیدوارم این فایلها برای پژوهشگران مطالعات شهری مفید باشد.
فهرست موضوعی جلسات درسگفتار روششناسی تحقیق:
جلسهی دوم: مروری بر برخی مفاهیم پایه؛ پوزیتیویسم منطقی
منابع:
• Blaikie, Norman, Approaches to Social Enquiry, Polity Press, 1993
• Guba, E. G., & Lincoln, Y. S. (1994). Competing paradigms in qualitative research. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), Handbook of qualitative research (pp. 105-117). Thousand Oaks, CA: Sage
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 13-51.
• گیلیس، دانلد، فلسفهی علم در قرن بیستم، ترجمهی حسن میانداری، سمت، صص. 45-19.
• پاپینیو، دیوید، فلسفهی علم، ترجمهی امیر مازیار، حکمت، صص. 43-15.
• بنتون، تد، کرایب، یان، فلسفهی علوم اجتماعی، ترجمهی شهناز مسمی پرست و محمود متحد، آگه، صص. 37- 104.
• کارناپ، رودولف، مقدمهای بر فلسفهی علم، ترجمهی یوسف عفیفی، نیلوفر، صص. 15-87.
• آیر، آلفرد، زبان، حقیقت، منطق، ترجمهی منوچهر بزرگمهر، صص. 15-37.
جلسهی سوم: راسیونالیسم انتقادی، مرور آراء کارل پوپر
منابع:
• پوپر، کارل ریموند، منطق اکتشاف علمی، ترجمهی حسین کمالی، انتشارات علمی و فرهنگی.
• پوپر، کارل، اسطورهی چارچوب، در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمهی علی پایا، طرح نو.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 51- 94.
• گیلیس، دانلد، فلسفهی علم در قرن بیستم، ترجمهی حسن میانداری، سمت، صص. 75-45.
جلسهی چهارم: مرور آراء ایمره لاکاتوش
منابع:
• لاکاتوش، ایمره، علم و شبه علم، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 118-104.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 107-94.
جلسهی پنجم: مرور آراء تامس کون، پل فایرآبند و ولفگانگ اشتگ مولر
منابع:
• کون، تامس، ساختار انقلابهای علمی، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت.
• کون، تامس، اصطکاک اساسی: نقش سنت و ابداع در تحقیق علمی، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 104-86.
• فایرآبند، پل، افسانههای پریان: علیه روش و نتایج، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 131-118.
• اشتگمولر، ولفگانگ، علم تعارف و انقلابهای علمی، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 169-146.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 172-107.
جلسهی ششم: بررسی رویکردهای استنباطی-تفهمی
منابع:
• وبر، ماکس، اقتصاد و جامعه، انتشارات سمت، صص. 25-48.
• وبر، ماکس، روششناسی علوم اجتماعی، ترجمهی چاوشیان، مرکز، صص. 18-85.
• دیلتای، ویلهلم، مقدمه بر علوم انسانی، ترجمهی منوچهر صانعی، ققنوس، صص. 118- 165.
• ریکور، پل، رسالت هرمنوتیک، در کتاب حلقهی انتقادی، دیوید هوی، ترجمهی مراد فرهادپور، انتشارات روشنگران، صص. 9- 51.
• بنتون، تد، کرایب، یان، فلسفهی علوم اجتماعی، ترجمهی شهناز مسمی پرست و محمود متحد، آگه، صص. 149- 203.
• ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، ترجمهی محمدسعید حنایی کاشانی، نشر هرمس.
• اشمیت، لارنس، درآمدی بر فهم هرمنوتیک، ترجمهی بهنام خداپناه.
فهرست موضوعی جلسات منطق سنتی:
جلسهی اول: تعریف تصور و تصدیق و اقسام آنها
جلسهی دوم: اشتراک لفظی و معنوی
منتشر شد:
اندیشهی مارکسیستی و شهر
آنری لوفور
برگردان: همن حاجیمیرزایی
نشر همشهری
فرار از دوگانگی: حرکت از فضای سوم به فضای نو در رمان «به هیلبروی ما خوش آمدید» اثر فازوِین اِمپه
گلرنگ درویشیان
«این مقاله میکوشد مقایسهای میان مفهوم فضای سوم ادوارد سوجا و رمان «به هیلبروی ما خوش آمدید» اثر فازوین امپه به دست دهد. «به هیلبروی ما خوشآمدید» حول زندگی رفنتزه و رِفیلوِه، دو سیاهپوستِ جوان، یکی مرد و دیگری زن، میگردد که سابقاً عاشق یکدیگر بودهاند و هر دو تحصیلکرده و نویسنده هستند. رمان در هیلبرو واقع شده که یکی از مناطق فقیرنشین و حومهی شهر ژوهانسبورگ است. رویای آنها برای داشتن زندگیای معنیدار و سطح بالا و خلاقْ قربانی حواشی ادبی و بعداً ایدز میشود.
رمانِ «به هیلبروی ما خوش آمدید» بازنمایانندهی ترس از دیگری است. محور اصلی رمان دیگریهراسی است. طبق گفتهی ایریکیدزای ماناس، نقشهنگاریِ قطعهقطعه، اگرچه در همهی شهرهای جهان رواج دارد، بیشتر در جهان سوم و جنوب آفریقا تعریف میشود؛ بهویژه متأثر از برنامهریزی شهری استعماری و آپارتاید که با هدف تفکیک نژادی انجام شده بود.
امپه در این رمان به ما مختصاتِ ساختن «فضای سوم» را نشان میدهد. او به ما نشان میدهد که میتوان از فضای ساخته شده فراتر رفت و فضایی جدید خلق کرد. امپه از ما میخواهد فضایی دیگر تخیل کنیم، او ما را به بازنویسی جهان برای غلبه بر تبعیض و تعصب، از طریق ساختنِ فضایی جدید، دعوت میکند. »
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/welcome-to-our-hillbrow%d8%a7/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
سیاستِ بازی در طراحی شهری: تقدّسزدایی آگامبن در مقام رویکردی بازتنظیمی به طراحی شهری
کامیلو بوآنو و جورجو تالوچی
برگردان: رضا بصیری مژدهی
«طرّاحی و هدایت سرمایههای جهانی به سوی مصرف، نیاز متولیّان و صاحبمنصبان به نظم و کنترل، ترس طبقه فرادست و تمایلش به امنیّت، و جداسازیها و تقسیمبندیهای مشهود و نامشهودِ برآمده از طبقه، قومیّت، نژاد و گرایش سیاسی، شهر را بهمیانجی ایجاد محیطهای غیرقابلدسترس و ناآشنا شکل میدهند. در این نظمِ نوظهور، برنامهریزی شهری، طرّاحی شهری و معماری یقیناً به رُکنی محوری بدل میشوند. شهریشدنِ سیاست و افزایش کنترل بر ساخت و سازها، فضاهای شهری، خدمات شهری، مرزهای سرزمینی (قلمروها) و مسکن – که از انباشتهای نولیبرال، شهرگرایی نظامی و غارت نواستعماری مایه میگیرند- شهر را در قامت مجموعهای از محیطهای درودروازهدار توصیف میکنند؛ انبوهی از حصارکشیها با ضخامتهای مختلف و درجات متفاوتی از نفوذپذیری، رویتپذیری و تخلخل.
در این نوشتار قصد داریم از طریق ملاحظات مفهومیای که خوانشهای آگامبن و فوکو از حکومت و زیستسیاست را پیوند میدهد به ظهور آنچه روایتی بدیل از امر شهریمینامیم، نگاهی به این تفسیرِ دگرمکانی از حصارها بیاندازیم. بدلشدنِ حصارها به نه صرفاً اُبژههای فضایی و کالبدی، بلکه به اُبژههای پیچیدهای برآمده از گفتمانها، فنّآوریها، روایتها، هنجارها، کدهای رفتاری و ضوابط و مقرّرات، ما را ملزم میکند به طراحی شهری و معماری در قامت پرکتیسهایی بنگریم که در سازوکارِ کنترل شهر و کنترل بدنها و پیکرههایش حک شدهاند.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-politics-of-play-in-urban-design%d8%a7/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
منتشر شد:
پس از فوکوشیما: همارزی فاجعهها
نویسنده: ژان_لوک نانسی
مترجم: نریمان جهانزاد
نشر لگا
پل ویریلیو؛ از جنگ محض تا دولت انتحاری
نویسندگان: جان آرمیتاژ، مککنزی وارک، و دیگران
مترجم: پویا غلامی
از یادداشت مترجم:
«هم دربارهی ویریلیو بسیار نوشتهاند و هم خود او کم ندارد آثار گوناگون و تاملبرانگیزی که بر سایر همعصرانش تاثیر گذاشتند. به نظر میرسد طی سالهای اخیر، پس از انتشار ترجمههای فارسیِ آثاری چون پردهی صحرا: جنگ در سرعت نور، بمب اطلاعاتی، هنر و هراس، و چند مجموعه مقاله یا تکمقاله در اینترنت، تدریجاً رغبت بیشتری به خواندن ویریلیو پدید آمده اما همچنان خیلی از وجوه منظومهی مفهومی او، بسیاری از جنبههای تاملبرانگیز کارش، ناشناخته باقی ماندهاند؛ خصوصا باید از دو کتاب مهماش، سرعت و سیاست (۱۹۷۷) و، دفاع مردمی و پیکارهای بومشناختی (۱۹۷۸) یاد کرد که هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند. ویریلیو چند بار در مصاحبهها یا نوشتههایش یادآور میشود که فلسفه در شهر رخ میدهد و او نیز خود را قبل از هر چیز یک شهرساز به شمار میآورد؛ این چند صفحه نیز با تمرکز حول موضوعاتی مسئلهآفرین که به نحوی با شهر درگیرند، در قالبی قطعهوار، به قصد مواجههای اولیه با برخی تعاریف، مفاهیم، منظرها و دورنماها گرد آمدهاند. هر پاره را طبعاً یکی از اساتیدِ آشنا به مفاهیم و کلیدواژههای مجموعه آثار ویریلیو، بهنحوی بس فشرده، با ایجازی در خور یک فرهنگاصطلاحات، نوشته است. پارهی اول، یادداشت مککنزی وارک پس از درگذشت ویریلیو نوشته شده و یک مرور موجز بر کارنامهی پربار اوست. باقی پارهها نیز از واژهنامهی ویریلیو (جان آرمیتاژ، ۲۰۱۳) برحسب بسامدشان در کار ویریلیو و نیز بنا به موضوعیتشان در مسئلهزایی و پرتوافکندن به برخی وضعیتها در جو سیاسیاجتماعی کنونی ما انتخاب شدهاند.
خروجیِ این شرحها به کار بازخوانی موقعیت کنونی ما نیز میآید؛ از جمله بازاندیشی به حدوثِ یک همهگیری یا نشت آزمایشگاهیِ کرونا بهمنزلهی رهاشدگی قسمی از بالقوگیهای انفجاریِ یک کمیت ناشناخته، و نیز تامل دوباره بر برخی رویدادها، پدیدهها و مثالهای سیاسی-اجتماعی بهمنزلهی مصداقهایی از وضعیت استعمار درونزاد و دولت انتحاری در پهنهی خاورمیانه و چونوچرا دربارهشان. ویراستار این فرهنگ اصطلاحات، جان آرمیتاژ، در میان خوانندگان پیگیر ویریلیو چهرهایست شناختهشده که از موثقترین شارحان آثار او به شمار میرود.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/paul-virilio-total-war-to-suicidal-state/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
زیست غیررسمی شهری: تولید فضا و کردار برنامهریزی
نویسنده: آنانیا روی
مترجم: نریمان جهانزاد
«چگونه و چرا دولت بر برخی کاربریهای زمین و الگوهای سکونت برچسب رسمی میزند اما برخی دیگر مستوجب کیفر شناخته میشوند و انگِ غیررسمیبودن بر ناصیهشان داغ زده میشود؟ پرسشیست سخت مبرم، چرا که، در بسیاری موارد، امر «رسمی» چه بسا انطباقی با برنامههای جامع و ضوابط قانونی نداشته باشد اما از جانب دولت به رسمیت شناخته شود، و به مراتب ارزش فضایی بیشتری از امر «غیررسمی» دارد. در و از خلال این قسم جغرافیاهای شهری تبعیضآمیز است که سلسلهمراتب اجتماعیِ طبقه، نژاد، و قومیتْ متصلب و حفظ میشوند. زیست غیررسمیِ نخبگان در چشم بههمزدنی به نظم فضایی رسمی تبدیل میشود، درحالیکه گروههای مُنقادْ ناچار به زندگی در وضعیتیاند که میتوان آن را «فضاهای شبزده»ی طرد، یا در بهترین حالت، «فضاهای خاکستری»ای دانست که وضع حقوقی نامشخصی دارند. به این اعتنا، این تولید و بهنظمکشیِ فضا، تولید و بهنظمکشیِ تفاوت اجتماعی هم هست. این بدنامسازیِ گزینشی از جانب دولت در بسترهای منطقهای بسیار متفاوت و در قلمروهای بسیار مختلف رخ میدهد اما در این متن بر روی مالکیت و استفاده از املاک تمرکز میکنم، و چشم خود را به مناظر چندپارهشدهی ارزش فضایی که خصلت مناطق کلانشهریِ جنوب جهانیست میدوزم..»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/urban-informality-the-production-of-space-and-practice-of-planning/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
تولید فضای جنسیتی-طبقاتی: نگاهی به فضازمانِ ایرانِ دههی ۱۳۵۰ از خلال سینمای داستانی عباس کیارستمی
فریده شهریاری و آیدین ترکمه
«در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با بررسی سه اثر سینمایی از عباس کیارستمی یعنی تجربه (۱۳۵۱)، مسافر (۱۳۵۳)، و لباسی برای عروسی (۱۳۵۴) برخی از فضازمانمندیهای اساسی ایران را همچون مکانیسمهای تعیینکنندهی سازماندهی فضای اجتماعی در آستانهی وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بکاویم و برجسته کنیم. ایدههای تولید فضا، شهریشدن سیارهای، و ضربآهنگکاوی آنری لوفور از جمله رویکردهای اصلی جهتدهنده در این مطالعه به شمار میروند که کمک میکنند فهم دقیقتری از فضازمانمندیهای پیشگفته ارائه کنیم. در این نوشته سینمای کیارستمی را همچون بازتاب زندگی روزمرهی کودکِ کارِ مذکرِ طبقهی فرودستی در نظر میگیریم که از حاشیهها به مرکز یعنی تهران مهاجرت کرده است. با استناد به ایدهی کارتوگرافی ادبیِ رابرت تالی استدلال ما این است که سینمای کیارستمی، ماهیت طبقاتیـجنسیتیـمذهبی فضا را آن طور که در سطح زندگی روزمره تجربه و زیست میشود نقشهپردازی میکند. تصویرپردازی سینمایی و فضایی از تهران در سینمای کیارستمی را میتوان همچون یک شیوهی ژئوکریتیکالِ کارتوگرافی تلقی کرد. کیارستمی به این ترتیب سازوکار سیستماتیکِ تولید بدنهای سرکوبشده و رامشده را در بستر گستردهترِ فضای به طور نابرابر شهریشدهی ایرانِ دههی ۵۰ آشکار میکند. ادعای ما این است که طیفی از فضازمانمندیهای چندمقیاسی و چندضربآهنگی در ایرانِ آن دوره در حال ظهور بوده است که مستقیم یا غیرمستقیم در فیلمهای کیارستمی بازتاب پیدا کردهاند: نابودسازی تحمیلی شیوهی زیست دهقانی و کشاورزی غیرسرمایهدارانه، پرولتاریاییسازی، و متعاقبن مهاجرت از روستا به شهر، و پدیدارشدنِ سکونتگاههای غیررسمی و بیثباتکاری.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the_production_of_gendered_class_space_in_kiarostami_cinema/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
دیالکتیک همچون فلسفهی علمِ آنری لوفور
آیدین ترکمه
«حزب کمونیست فرانسه که تا پیش از جنگ کار لوفور را به این خاطر که بیش از حد هگلی است ممنوع کرده بود، در سال ۱۹۴۶ و ذیل سلطهی تز «وحدت علوم»، پیشنهاد انتشار مجموعهای هشتجلدی را دربارهی ماتریالیسم دیالکتیکی به او داد. اولین جلد از این مجموعه با عنوان منطق صوری، منطق دیالکتیکی در سال ۱۹۴۷ منتشر شد. این کتاب ابتدا مورد توجه و تایید قرار گرفت اما به محض آنکه دکترین حزب در نتیجهی جنگ سرد تغییر کرد و تز جایگزین یعنی «دو علم» رسمن مبنای عمل حزب کمونیست اعلام شد، کتاب لوفور مورد هجمه و حملهی اعضای حزب قرار گرفت. آنچه در معرض این حملات ایدئولوژیک قرار داشت این استدلال لوفور بود که دیالکتیک، منطق صوری را ملغا نمیکند. اینکه لوفور حدی از اعتبار را برای منطق صوری قائل شده بود، برای حزب پذیرفتنی نبود. این رویکرد لوفور باعث شد تا حزب کمونیست برچسب خردهبورژوا به او بزند که بویی از روحیهی حزبی نبرده است. از دید حزب کمونیست، منطق صوری یک فانتزی بورژوایی بود. از همین رو این گفتهی لوفور که منطق صوری نیز میتواند در شناخت جهان به ما کمک کند، از دید حزب، مصداق بارز کفرگویی تلقی میشد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/lefebvre-and-philosophy-of-science/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
جلسهی سوم: مفاهیم و محمولات (مفاهیم کلی و جزئی، کل و جزء، نسب چهارگانه، کلیات خمس)
جلسهی چهارم: تعریفات (حد و رسم)
جلسهی پنجم: مبحث قضایا (اقسام قضایای حملی/ قضایای حقیقیه، خارجیه، ذهنیه/ اقسام قضایای شرطی)
جلسهی ششم: استنتاجهای بیواسطه (تضاد، تداخل، تناقض، دخول تحت تضاد)
جلسهی هفتم: استنتاجهای باواسطه (استدلال قیاسی، اقسام، اشکال و ضروب قیاس)
جلسهی هشتم: استدلال استقرایی
جلسهی نهم: قیاس استثنایی
جلسهی دهم: صناعات خمس
منابع:
• ارسطو، منطق ارسطو (ارگانون)، ترجمهی میرشمسالدین ادیب سلطانی، نگاه، 1390.
• ابن سینا، اشارات و تنبیهات، جلد دوم، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، سروش، 1392.
• بهمنیار، جام جهاننمای (ترجمهی فارسی التحصیل)، به اهتمام عبدالله نورانی و محمدتقی دانشپژوه، انتشارات علمی فرهنگی، 1362.
• اژهای، محمدعلی، مبانی منطق، انتشارات سمت، 1385.
• خوانساری، محمد، منطق صوری، جلد اول و دوم، آگه، 1385.
• مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد 5، صدرا، 1393.
• Copi, Irving M. et al., Introduction to Logic, Fourteenth Edition, Pearson, 2014.
چند فرصت شغلی (تدریس، پستدکتری و دکتری):
برای اطلاعات بیشتر روی لینکها کلیک کنید.
ASSISTANT PROFESSOR in "Neighborhood Planning and Community Development"
Florida State University
Three Postdoc fellowships in "Postgrowth Welfare Systems"
Lund University
Postdoctoral Researcher in "Built Environment, Planning and Transport"
Aalto University
Postdoctoral Researcher in "Spatial Planning and Transport Policy"
Aalto University
Doctoral Candidate in "Spatial Planning and Transport Policy"
Aalto University
منتشر شد:
فلسفهی ژانـلوک نانسی
ماری ایو مورین
برگردان: نریمان جهانزاد
نشر شبخیز
«رویکرد دانشگاهیهای ایران به برنامه ریزی کاریکاتوری و تجویزی است»
گفتوگوی ایبنا با نریمان جهانزاد، مترجم کتاب «برنامهریزی، فرونسیس، قدرت» نوشتهی بنت فلوبیر
...
برنامهریزی شهری قلمروی دانشیای است که بیش از هر حرفه و رشتهی دیگری مستقیماً با حیات روزمرهی انسانها سر و کار دارد؛ ابزاریست که از طریق آن بسیاری از اهداف و سیاستها و خواستهای گروههای مختلف تبلور مادی و عینی مییابد؛ عرصهایست که از طریق آن معنا و کیفیت زندگی برخی از ساکنین شهر تغییر میکند؛ ابزاریست که در همدستی با نیروهای اقتصادی و سیاسی، فضاهای شهری پر از طرد و تبعیض تولید میکند؛ حرفهایست که میتواند سبب ثروتمند شدن گروهی و فقیرتر شدن گروهی دیگر شود. برنامهریزی شهری با زمین به منزلهی کالایی سرمایهای سروکار دارد. با ابزار برنامهریزی شهریست که میتوان تعیین کرد چه کاربری و فعالیتی، با چه تراکم و سطح اشغالی، بر روی زمین تحقق یابد. بنابراین با قلمرو حرفهای و دانشی سروکار داریم که تلاقیگاه منافع و خواستهای گروههای مختلف اجتماعیست. روشن است که گروههای مختلف نهایت همِّ خود را صرف میکنند تا طرحها و برنامههای شهری را، با ابزارهای تطمیعی یا تنذیری، به استخدامِ منافع خویش درآورند. برای این کار باید قدرت خود را به اشکال گوناگون اِعمال کنند. یکی از راههای اعمال قدرت آن چیزی است که بنت فلوبیر آن را «توجیه عقلانی» میخواند. مقصود از توجیه عقلانی، در برابر عقلانیت، معقول جلوه دادنِ سند برنامه است. بطوریکه منویات، خواستها و گرایشات اقتصادی ذی نفعانِ پس پشت برنامه پنهان شود. برنامهریزی به قدرت گره خورده است، افراد و گروهها برای رسیدن به خواستهای خود با افراد و گروههای دیگر ائتلاف میکنند. تفکر انتقادی بطور کلی، و اندیشهی فلوبیر بطور خاص، به ما کمک میکند پرده از این ائتلافها و توجیههای عقلانی برداریم و نسبت نیروهای پس پشت آنها را افشا کنیم. کار تفکر انتقادی همین افشاگری است.
...
متن کامل گفتوگو اینجا در دسترس است.
دانشگاه و بازتولید روابط استعماری/فاشیستی: نمونهی والتر کریستالر
دولتهای مدرن با تولید فضا خودشان را مستقر و متمایز میکنند. دانشگاه و دیسیپلینهای دانشگاهی نیز نقشی کلیدی در تولید فضای دولتی و در نتیجه بازتولید نابرابریهای اجتماعی بازی کرده و میکنند. یکی از نمونههای بارز در این راستا نقشی است که والتر کریستالر در آلمان نازی بازی کرده است؛ نمونهای که در زبان فارسی هیچ اشارهای به آن نشده است.
نقش دانشگاه در فرایند تولید فضای دولتی، استفاده از علم در راستای توجیه مداخلات سرکوبگرانه و تولید فضای نابرابر است. استناد به علم (در این معنای پوزیویستیـدولتی کلمه) سیاستِ ذاتیِ دیسیپلینهای دانشگاهی (از جمله جغرافیا و برنامهریزی شهری و منطقهای) را میزداید و از علوم همچون پدیدههایی ناب و خنثا حرف میزند.
یکی از پیامدهای این نگاه از دید ژئوراید اتوتایل آن بود که جغرافیدانهای محافظهکار و حتی فاشیست آلمانی به سهولت به جامعهی علم غربی راه داده شدند. بهترین نمونهی این پیامد را میتوان در نظریهی «مکان مرکزی» والتر کریستالر مشاهده کرد که تاثیر بسزایی درون دیسیپلین جغرافیا پس از جنگ جهانی اول داشت.
رسالهی دکتری کریستالر همچون یکی از متون بنیادی جغرافیای پوزیتیویستی و استنتاجی مدرن تلقی شد. و این به رغم آن بود که کریستالر در سال ۱۹۴۰ به حزب نازی پیوسته و در حین جنگ در حال اصلاح و ارتقای رسالهاش بود تا مبنایی را برای توسعهی سکونتگاههای آلمانی در قلمروهای فتحشده در شرق و به ویژه لهستان فراهم آورد.
کار کریستالر نمونهی بارز مدرنیسم واپسگرایانهی دولت نازیستی و آمیزهای بود از برنامهریزی تکنولوژیک و بوروکراتیک مدرن با ایدهآلهای رمانتیک ضدمدرنیستی از گذشتهی آلمان. کریستالر به این ترتیب به دنبال آن بود تا سکونتگاههای روستایی ارگانیک را بر مبنای «برنامهریزی عقلانی» در قلمروهای تصرفشدهی لهستانیها که از وجود یهودیان پاکسازی شده بود ایجاد کند.
...
برای مطالعهی بیشتر دربارهی این موضوع میتوانید به نوشتههای زیر مراجعه کنید:
۱. مقالهای با عنوان نظریهی فضایی نازیستی: جغرافیاهای تاریک کارل اشمیت و والتر کریستالر، نوشتهی ترِور جی. بارنز و کلودیو مینکا.
۲. یادداشتی با عنوان کریستالر و نازیسم که در واقع شرحی است بر مقالهی پیشین.
۳. متنی با عنوان چطور یک برنامهریزِ نازی اسرائیل را به وجود آورد، نوشتهی جاشوا دیویدویچ.
۴. مقالهی دیگری از ترور بارنز که اینجا در دسترس است.
درسگفتار «نظریهی برنامهریزی»، نریمان جهانزاد
(ارائهشده برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، نیمسال تحصیلی 1400-1399)
...
برنامهریزی شهری به عنوان نهادی مدرن، محصولِ روشنگری و عقلانیت مدرن است. گرچه میتوان رد پای آن را در پلیس یونانی یافت و به همان سیاق بنیانهای فکرِ برنامهریزی را در آراء ارسطو و افلاطون رصد کرد، اما یک تفاوت بنیادیِ نهاد برنامهریزی با سایر نهادها، در خودِ جهان غرب، متأخربودن آن است. تقریباً از اواخر دههی 1950 و اوایل دههی 1960 با تلاشهای بنجامین هندلر و جان دایکمن و دیگران بود که نظریهپردازی و تأمل جدیِ نظری در باب برنامهریزی آغاز شد و قلمروی نظریهی برنامهریزی به عنوان یک حوزهی پژوهشی مستقل در اندیشکدهها و دانشکدههای برنامهریزی شهری متولد شد. از نخستین تلاشهای قابل اشاره در این زمینه متونی هستند که کوشیدند با تکیه بر علوم سیاسی و اجتماعی در باب نقش برنامهریزی و برنامهریز در سپهر واقعیت غور و خوض کنند. در این دو دهه، به موازات تحولاتی که در شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رخ میداد و موجبِ دگردیسی بسترهایی میگشت که برنامهریزی شهری بر آنها بالیده بود، تأملات نظری در خصوص این قلمروی نوپدید نیز روز به روز شدت میگرفت و عرصههای تازهای در آن گشوده میشد. این جریان پس از گذشت قریب به 70 سال همچنان در حال تحول و صیرورت است. با این همه، هنوز هیچ نشانی از اجماع میان پژوهشگران برنامهریزی در باب چیستی قلمرو ی«نظریهی برنامهریزی» به چشم نمیخورد. باری، تلاشهایی برای دستهبندی نظریهها انجام شده است. یکی از این دستهبندیها نظریههای برنامهریزی را به دوگانهی محتوایی-رویهای و تجویزی-توصیفی تقسیم میکند، بطوریکه حاصل آن چهار نوع نظریهی رویهای-تجویزی، رویهای-توصیفی، محتوایی-تجویزی و محتوایی-توصیفی است. این سلسله جلسات، بر این اساس، میکوشد پس از اشارهای مقدماتی به شرایط عینی و فکری ظهور برنامهریزی شهری، به بررسی و تأمل در باب نظریههای رویهای-هنجاری، از سالهای دههی 1950 تا 1990، بپردازد.
...
فهرست موضوعی جلسات
مقدمه: طرح مسأله، معرفی روش کار و منابع
جلسهی اول: فلسفه و روح جهان مدرن
جلسهی دوم: ایدئولوژیهای سیاسی
جلسهی سوم: نظریههای سیاسی دربارهی نسبت دولت و بازار
جلسهی چهارم: بسترهای ظهور برنامهریزی شهری و فلسفهی وجودی برنامهریزی
جلسهی پنجم: چیستی نظریهی برنامهریزی و اقسام آن
جلسهی ششم: نظریهی برنامهریزی عقلانی جامع
جلسهی هفتم: انتقادها بر نظریهی برنامهریزی عقلانی جامع
جلسهی هشتم: رویکردهای اندکافزایی، کاوش ترکیبی و سیستمی به برنامهریزی
جلسهی نهم: نظریهی برنامهریزی وکالتی
جلسهی دهم: نظریههای برنامهریزی تبادلی
جلسهی یازدهم: نظریهی برنامهریزی رادیکال
جلسهی دوازدهم: نظریهی برنامهریزی ارتباطی (1)
جلسهی سیزدهم: نظریهی برنامهریزی ارتباطی (2)
جلسهی چهاردهم: جمعبندی
...
فایل صوتی درسگفتارها در پستهای بعدی در دسترس قرار میگیرند.