dialecticalspace | Unsorted

Telegram-канал dialecticalspace - فضا و دیالکتیک

1048

نشریه‌ی انتقادیِ آنلاین در حوزه‌ی مطالعات شهری، نظریه‌ی معماری، جغرافیای انسانی، و جغرافیای سیاسی راه ارتباطی: info@dialecticalspace.com فیسبوک: https://www.facebook.com/dialecticalspace/ اینستاگرام: https://www.instagram.com/spaceanddialectics/

Subscribe to a channel

فضا و دیالکتیک

شهر پساسیاسی
نویسنده: اریک سوئینگدو
مترجم: ایمان واقفی

«درست در زمانی که شهر (city) زنده است و به رشد خود (دست‌کم در برخی فضاهایش) ادامه می‌دهد، پولیس به‌نظر می‌رسد در حال احتضار است؛ پولیسی که در معنای ایده‌آل یونانیْ مکان مواجهه عمومی سیاسی، محل مناظرات و مجادلات دموکراتیک، فضای اعتراض و مخالفت (غالباً رادیکال) و جای سروشکل دادن به سوبژکتیویته‌ی سیاسی بود. موضوع این مقاله دقیقاً همین شهر سیاست‌زدوده (یا پساسیاسی و پسادموکراتیک) است. در این راه وام‌دار ژاکوب رانسیر، اسلاویو ژیژک، شانتال موف، مصطفی دیکچ، آلن بدیو و دیگر منتقدانی هستم که تیر نقدشان رادیکالیسم منزه‌طلبانه را هدف گرفته است؛ رادیکالیسم منزه‌طلبانه‌ای که در دوران سروری سیاست‌گذاری و سیاست شهریِ سیاست‌زدوده و نظم نئولیبرالیِ سرمایه‌داری متاخر، نظریه انتقادی و پرکسیس سیاسیِ رادیکال را عقیم و نازا کرده است. می‌کوشم به «امر سیاسی» جایگاهی مجدد در مباحث شهری ببخشم.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:

http://dialecticalspace.com/the-post-political-city/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@DialecticalSpace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

مروری بر کتاب پیدایش ناسیونالیسم ایرانی: نژاد و سیاست بی‌جاسازی نوشته‌ی رضا ضیاابراهیمی.

آیدین ترکمه

«رضا ضیاابراهیمی مورخ و استاد کینگز کالج لندن در این کتاب به مطالعهٔ برخی ایده‌های غالب دربارهٔ هویت ایرانی و، از همه مهم‌تر، به این دیدگاه می‌پردازد که بخش عمدهٔ ایرانیان هویت خود را با دوران پیش از هجوم عرب‌ها و مشخصاً با نژاد آریایی ادراک می‌کنند. این ایده‌های رایج دربارهٔ برترانگاری ایرانیان نسبت به اعراب از دید ضیاابراهیمی بخشی از نوعی ایدئولوژی ناسیونالیستی است که آن را «ناسیونالیسم بی‌جا‌ساز» می‌نامد. این ایدئولوژی مجموعه‌ای از چند ایدهٔ اصلی است، از جمله اینکه ایران یک ملت ازلی است که دست‌کم از ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون بی‌انقطاع وجود داشته است. دیگر اینکه ذات و شکوه ایران را باید در عصر طلاییِ پیشااسلامی جست. سوم اینکه ناکامی‌ها و انحطاط ایران را باید به اسلام نسبت داد که عرب‌ها به زورِ شمشیر بر ایرانیان تحمیل کردند. و در نهایت این که ایرانی‌ها از نژاد آریایی‌ و بنابراین خویشاوند اروپاییان‌ و کاملاً از عرب‌ها متمایزند.
استدلال اصلی کتاب این است که این ناسیونالیسم بی‌جاساز نوعی ایدئولوژی مدرن است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی در اواخر دوران قاجار، و در بین دهه‌های ۱۸۶۰ تا ۱۸۹۰ (۱۲۳۹ تا ۱۲۶۹ شمسی) شکل گرفته است. همین ایدئولوژی بعدتر به ایدئولوژی رسمی دولت‌های پهلوی بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹ (۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ شمسی) تبدیل شد. در واقع در دوران پهلوی است که با تدریس تاریخ و جغرافیا ذیل برنامهٔ درسی ملی که برای چند دهه در جریان بوده است فهمی از تاریخ، ملت، و نژاد ایرانی ترویج و گسترانده شده است.»

برای خواندن متن اینجا کلیک کنید.
(این مرور بیش از سه سال پیش نوشته شده بود و به تازگی منتشر شده است).

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

دیسپوزیتیفِ فوکو و شهر
نویسنده: جان پلاگر
مترجم: رضا بصیری مژدهی

«نقش برنامه‌ریزی شهری در «زیست‌سیاست»، دل‌مشغولیِ میشل فوکو بود. او یکی از نخستین اندیشمندانی بود که شهرها در آغاز قرن ۱۷ را در قامت مکانی برای تحدید منحرفان به شکل بستری‌کردن در تیمارستان‌ها و یا حبس در زندان‌ها می‌دید و مطالعات وی، مشمولِ برّرسی نقش برنامه‌ریزی شهری در این کنترل زیست‌سیاستی (کنترل سیاسیِ بدن) است. با این حال، تنها شمار معدودی از مولّفان بر نقش حیاتیِ «دیسپوزیتیف» در اندیشه فوکو پیرامون فضا و انضباط تأکید می‌کنند. نوشتار پیشِ رو، بر کلّی به نام دیسپوزیتیف در مقام الگویی برای فهم برنامه‌ریزی شهری تأکید دارد و از این رهگذر، به یکی از دست‌مایه‌های اصلیِ فوکو (شکل‌گیری نیروهای منضبط‌کننده به‌میانجیِ روابط قدرت، دانش و فضا) می‌پردازد. این نوشتار، دیسپوزیتیف را هم در معنای مقوله‌ای خاص، و هم نظر به استفاده متداولش، می‌کاود و با نگاهی دقیق به نوشته‌های فوکو در خصوص «شهر سالم» و «پَناپْتیکون»، فهم وی از دیسپوزیتیف را نمایان می‌سازد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/foucaults-dispositif-and-the-city/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@DialecticalSpace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

منتشر شد:
مطالعاتی در نظریه‌ی برنامه‌ریزی
سوزان فاینشتاین و جیمز دیفیلیپس
ترجمه: نریمان جهان‌زاد

برای تهیه کتاب به کتاب‌فروشی‌های زیر مراجعه کنید:

- فروشگاه کتاب دانش شهر: تهران، میدان آرژانتین، نبش خیابان الوند، مجتمع تجاری بهاران، طبقه همکف
- کتاب پرهام: تهران، خیابان انقلاب، خیابان 12 فروردین، پلاک 297

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

ایرانشهر یا تاریخِ طبیعیِ شاهنشاهی: نگاهی به فارسی همچون یک تکنولوژی سیاسی
نویسنده: آیدین ترکمه


«در ایدئولوژی‌های ایرانشهری، وجودِ ایران پیشاپیش مفروض گرفته می‌شود و در نتیجه خودِ ایران تاریخی نمی‌شود. این طبیعی‌انگاریِ ایران، ایران را بیرون از تاریخ و جغرافیا قرار می‌دهد. در نتیجه می‌توان استدلال کرد که فضای ایرانشهر فضایی همگن و یکدست و زمانش نیز زمانی ابدی و پیوسته است. ایرانشهر به این ترتیب بیانگر آن چیزی است که من ایران‌محوریِ هستی‌شناختی می‌نامم. اگر به تاسی از لوفور، انقلاب را تولید فضایی تفاوت‌بنیاد تلقی کنیم و در نظر داشته باشیم که تولید فضا همزمان فیزیکی و مفهومی است آنگاه این ایران‌محوریِ هستی‌شناختی نیز که بر برداشت‌ خاصی از فضا و زمان استوار است باید موضوع نقد و مبارزه قرار گیرد. مبارزه‌ی طبقاتی برای تولید فضایی جدید نمی‌تواند بنیان‌های برسازنده‌ی فضازمان کنونی را دست‌نخورده بگذارد. مبارزه برای کسب هژمونی به این ترتیب مبارزه برای تولید مفهومی و فیزیکی فضازمانی بنیادن متفاوت از فضازمان ایرانشهری است. یکی از استراتژی‌های موثر در راستای به‌چالش‌کشیدن و افشای فضازمان ایرانشهری استناد به تفاوت‌های جغرافیایی و تاریخی، و واسازی تاریخ‌نگاری دولت‌ملی‌محور و مرکزگرا است که تاریخ را صرفن در قالبی واحد و ایرا‌ن‌محور روایت می‌کند و هر گونه روایت تفاوت‌بنیاد و متکثر از «ایران» را همچون خطری وجودی و هستی‌شناختی می‌انگارد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/eransahr-or-the-natural-history-of-the-reich/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

تاریخِ جغرافیاییِ فلسطین/اسرائیل: قوم‌گرایی، ناسیونالیسم‌، و دولت ملی
گزینش و برگردان: آیدین ترکمه

«هم فلسطینی‌ها و هم صهیونیست‌ها معتقد به تقدمِ زمانی خودشان هستند. یهودیان برای توجیه روایت‌شان به متون یهودی باستان و اسطوره‌های اخراج اجباری یهودیان ارجاع می‌دهند. فلسطینی‌ها هم از سوی دیگر بر حضور همیشگی و لاینقطع خود بر سرزمین و نیز سلب‌مالکیت‌های متاخر و وضعیت کنونی‌شان همچون ملتی بدون دولت تاکید دارند. تقابل بین این دو روایت در واقع بیانگر تقابل دو نوع ناسیونالیسم است: ناسیونالیسم فلسطینی، و ناسیونالیسم یهودی (صهیونیسم).
در عصری که رسانه تقریبن تمام فضاها و زمان‌ها را اشغال کرده است و بازنمایی‌های خاصی را برجسته و بازنمایی‌های دیگر را سرکوب می‌کند، بیش از پیش ضرورت دارد تا خوانش‌های انتقادی از منازعه‌ی حدودن یکصدساله‌ و خشونت‌بار فلسطین و اسرائیل را بیش از پیش در عرصه‌ی عمومی مطرح کنیم. از همین رو در این نوشته می‌کوشم با اتکا بر یکی از پژوهش‌های اورِن یفتاخل، استاد جغرافیای سیاسی و مطالعات شهری در دانشگاه بن‌گوریون، درباره‌ی ناسیونالیسم‌های فلسطینی و اسرائیلی، برخی از زوایای مهم اما معمولن نادیده‌انگاشته‌شده‌ی مساله‌ی فلسطین‌-‌اسرائیل را در اختیار خواندگان فارسی‌زبان قرار دهم.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/a-geographical-history-of-palestine-israel/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

سه بوم‌شناسی
نویسنده: فلیکس گتاری
مترجم: پیمان غلامی

«گتاری از طرفی با نشاندن کثرت در ذهن خود ذهن را در کثرت حل می‌کند و از طرف دیگر طبیعت را نه چیزی بکر، ازلی‌-‌ابدی، و غیرمصنوع در بیرون ما بلکه ثمره‌ی فرایندهای تولید در نظر می‌گیرد. طبیعت داده‌ای ازپیش‌مفروض نیست بلکه تولید می‌شود، آن‌ هم بصورت رشته‌ای از فرایندها یا در عرصه‌ی انسانی از خلال مجموعه‌ای از پراتیک‌ها که طبیعت را به خروجی یک امر مشترک تبدیل می‌کند، یک اکوسوفی یا بوم‌فلسفه که متوجه تولید ذهنیت و صناعت ذهن از خلال عمل‌ها، فعالیت‌ها، تمرین‌ها، و روال‌های اجتماعی‌ست. در این تعریف، انسان، صنعت، و طبیعت در لابه‌لای همدیگر و توسط همدیگر تولید، ابداع، و بازجعل می‌شوند تا ذهنیت با خلاصی از هرگونه تک‌انرژی‌سالاری بمنزله‌ی فصل‌مشترک خلاق یک کثرت آفریده شود. او با این برداشت از طبیعت و ذهن بمنزله‌ی شبکه‌های صناعی می‌تواند حوزه‌هایی را که تا پیش از این مجزا تلقی شده‌اند به هم گره بزند و نظریه‌ای ترارشته‌ای و نه بینارشته‌ای را برای نزدیک‌شدن به ذهن، جامعه، روابط، تولیدات، و طبیعت ایجاد کند که نتیجه‌اش کاتالیز فرایندهای سیاره‌ای‌ست. برای او، طبیعت صناعی کنونی بیشتر با ماشین‌سپهر یا فضای ماشینی شکل می‌گیرد و بازتنظیم می‌شود، با منظومه‌ها یا با اجتماع عناصری که تکنولوژی‌های رسانه‌ای، کامپیوتری، صورت‌ها و پیکربندی‌های انتزاعی‌اند. به همین خاطر، پنج متن دیگر از برهه‌های فکری متفاوت به کتاب اصلی ضمیمه شده‌ است تا بخشی از خط‌سیر مواجهات گتاری با این مسئله و ابعاد گوناگونش روشن‌تر شود.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-three-ecologies/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

آنری لوفور در مقام فیلسوف؛ مقاله‌ی اول: زمینه‌های فلسفی
نویسنده: نریمان جهانزاد

«رساله‌ی آنری لوفور در مقام فیلسوف که در قالب دو مقاله‌ ارائه می‌شود دیباچه‌ای‌ست بر نظریه‌ی تولید فضای لوفور بر پایه‌ی نسبت‌ فکر او با سنت‌های فلسفی مشخص. متن تلاشی اولیه است برای اندیشیدن به امکان‌‌ خوانش لوفور در مقام متفکری متعلق به سنت پساپدیدارشناسی. غایت رساله طرح چند مسأله و برداشتن گامی بسیار کوچک در راستای ارائه‌ی خوانشی بینامتنی از اندیشه‌ی اوست.
در مقاله‌ی نخست می‌کوشم پس از مقدمه‌ای کوتاه درباره‌ی زمینه‌های ظهور فلسفه‌ی مدرن بطور عام و اندیشه‌ی کانت بطور خاص، ریشه‌های فلسفی فکر لوفور را با تکیه بر چهار مسأله‌ – شرایط امکان پدیداری اشیاء، تنش اراده و عقل، زمانمندی آگاهی، و انسان در مقام فعل- برجسته کنم. در بخش نخست با بررسی وجوهی از فلسفه‌ی کانت این مسائل باز می‌شوند. بخش دوم به شرح اجمالی تحولات آنها در سنت پدیدارشناسی اختصاص دارد. در این بخش، بطور مشخص می‌کوشم به اجمال وجوهی از اندیشه‌ی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی را که بیشترین تأثیر را بر لوفور گذاشته‌اند برجسته کنم. در این قسمت وابستگی اندیشه‌ی لوفور را به سنت پدیدارشناسی با تکیه بر سه مقوله‌ی اساسی نشان می‌دهم: تضایف پدیدارشناسی و دوگانه‌ی بی‌واسطگی/باواسطگی، جایگاه افق، بدن و فضا در تقویم آگاهی، و مفهوم تاریخمندی آگاهی و زیست‌جهان. این زمینه‌های فلسفی را بدون پیش‌فرض گرفتن دانش فلسفی مخاطب اجمالاً شرح می‌دهم تا شرایط لازم برای فهم بهتر نظریه‌ی تولید فضا در مقاله‌ی دوم فراهم آید.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/henri-lefebvre-as-a-philosopher/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

آیا رستم «ایرانی» است؟ شاهنامه‌خوانی با دیک دیویس
گزینش و برگردان: آیدین ترکمه

«این روزها که آرام آرام به سالگرد جنبش انقلابی ژینا نزدیک می‌شویم مساله‌ی «ایران» (و مسايل همبسته با آن از جمله ملت‌های غیرفارس) بار دیگر در کانون بحث‌ها و مبارزات سیاسی قرار گرفته است. همان طور که در جای دیگری گفته‌ام در شرایط کنونی و پس از گذشت یک قرن از تکوین دولت ملی و تثبیت استراتژی استعماری تولید فضای ملی، پروراندن هر گونه سیاست مترقی و رهایی‌بخش مستلزم پروراندن تاریخ انتقادی تولید «ایران» است. یکی از گام‌های اولیه برای نگارش چنین تاریخی، به‌چالش‌کشیدن برداشت‌های رایج از ایران و ایرانی‌بودن همچون موجودیت‌هایی یکپارچه و وحدت‌بخش است. در همین راستا پیش‌تر دو متن در فضا و دیالکتیک منتشر شده است: ایران همچون ملتی خیالی: نگاهی به کتاب طردشده‌ی مصطفا وزیری، مرتدی در مذهب ایران‌شناسی، و آیا کوروش کبیر،‌ هخامنشی بود؟ نگاهی به استدلال‌های دنیل تی. پاتس درباره‌ی تبار غیرایرانی کوروش . متن حاضر را می‌توان ادامه‌ی دو متن پیشین دانست که با تمرکز بر یکی دیگر از اسطوره‌های برسازنده‌ی برداشتِ غالب از ایران، بینشی تازه و انتقادی را در خصوص مساله‌ی ایران در اختیار فارسی‌زبانان قرار می‌دهد. تفسیری که دیک دیویس، مترجم شاهنامه‌ی فردوسی به انگلیسی، از شاهنامه ارايه می‌کند پیچیدگی‌هایی را آشکار می‌کند که در خوانش‌های متداول از شاهنامه غایب هستند. اینجا سعی می‌کنم با برجسته‌کردن برخی از ظرایفی که دیویس به آن‌ها می‌پردازد نشان دهم که مساله‌ی «ایران» در شاهنامه بسیار چندلایه و اساسن در تضاد با خوانش‌های رایج از آن قرار دارد».

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/who-is-rostam-in-shahnameh/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

فوکو و تاریخ فضایی
نویسنده: استوارت الدن
مترجم: نریمان جهانزاد

«فرهنگ ما به چه طریق وجود نظم را نشان می‌دهد، چگونه مبادله‌ها از قوانین‌شان، موجودات زنده از قواعد تکرارشونده‌شان، واژه‌ها از تسلسل‌شان و ارزش بازنمودی‌شان، که جملگی شکل‌های آن نظم‌اند، تبعیت می‌کنند؛ چه شکل‌هایی از نظم به رسمیت شناخته شدند، وضع شدند و به فضا و زمان پیوند خوردند، تا شالوده‌ی ایجابی دانش‌هایی را که در دستورزبان و فیلولوژی، در تاریخ طبیعی و زیست‌شناسی، در مطالعه‌ی ثروت و اقتصاد سیاسی بکار می‌روند ایجاد کنند. پرپیداست که چنین تحلیلی ربطی به تاریخ ایده‌ها یا تاریخ علم ندارد، بلکه پژوهشی‌ست با هدف کشف این نکته که دانش و نظریه بر چه اساسی ممکن شده؛ دانش در چارچوب کدام فضای نظم قوام یافته است؛ بر پایه‌ی چه ماتقدم تاریخی‌ و در بستر کدام ایجابیت، ایده‌ها مجال ظهور یافتند، علوم پا گرفتند، تجربه در فلسفه‌ها مورد تأمل قرار گرفت، عقلانیت‌ها شکل گرفتند، و چه بسا بعدش خیلی زود منحل و ناپدید شدند. به اعتنا، هدف من توصیف پیشرفت دانش‌ها بسوی ابژکتیویته‌ای نیست که علم معاصر نهایتاً در چارچوب آن بازشناخته می‌شود؛ بلکه تلاشم برجسته کردن میدان معرفت‌شناختی است، یعنی اپیستمه‌ای که دانش‌ها در آن ــ فارغ از تمام معیارهایی که به ارزش عقلانی آنها یا اشکال عینی‌شان ارجاع می‌دهند ــ ایجابیت را پی‌ریزی می‌کنند و از آن راه تاریخی را آشکار می‌سازند که نه تاریخ تکامل روبه‌جلو، بلکه تاریخ شرایط امکان آنهاست؛ در این توصیف، باید آن پیکربندی‌های درون فضای دانش که به اشکال گوناگون علم تجربی مجال بروز داده‌اند آفتابی شوند. این پژوهش نه تاریخ به معنای سنتی کلمه بلکه نوعی «دیرینه‌شناسی» است

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/foucault-and-spatial-history/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

صنعتی‌شدن و شهری‌شدن
نویسنده: آنری لوفور
مترجم: ایمان واقفی

توضیح مترجم:
مقاله‌ی حاضر از معدود نوشته‌های لوفور است که به موضوعات انضمامی و رویه‌های عینی شهر می‌پردازد. این البته به معنای غیابِ پیچیدگی‌های نظری‌ای نیست که همواره در آثار این فیلسوف‌-‌شهرشناس فرانسوی سراغ داریم. فرازهایی از این متن نیز آنچنان که از لوفور انتظار داریم ما را در چم و خمِ ایده‌های انتزاعی گیر می‌اندازد. با این حال در طول متن می‌توانیم ردّ سیری منسجم را بزنیم که اهم ایده‌های آنری لوفور را در مقاله‌ای کوتاه فشرده کرده است؛ ایده‌های که در کتب بعدی او به‌ویژه انقلاب شهری (۱۹۷۰) و تولید فضا (۱۹۷۴) شرح و بسط بیشتری می‌یابد. از این رو برای کسانی که به چارچوب فکری لوفور علاقه‌مندند، مقاله‌ی «صنعتی‌شدن و شهری‌شدن» می‌تواند نقطه آغاز مطمئن و پیشبرنده‌ای باشد.

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/industrialization-and-urbanization/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

مجموعه مقالات سال ۱۴۰۰
👇

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

فضا و تاریخ در هستی و زمان هایدگر
نویسنده: استوارت الدن
مترجم: نریمان جهانزاد

«در تفسیر هایدگر از کانت می‌خواهم به دو مسأله‌ی اصلی اشاره کنم. اول اینکه هایدگر معتقد است کانت تمایز انتیک/انتولوژیک را تشخیص داده؛ نکته‌ی دوم راجع به نقش فضا و زمان، و علی‌الخصوص برتری‌دادن زمان به فضا است. بنابراین اول یادآوری کنیم که شناخت انتیک شناختی‌ست ناظر بر موجودات خاص؛ شناخت انتولوژیک ناظر بر شرایط پیشینی شناخت انتیک است، یعنی نه هستندگان بلکه معطوف به هستی است. دغدغه‌ی اصلی هایدگر متقدم بویژه در هستی و زمان همین شناخت انتولوژیک است. جریان غالب کانت‌پژوهی در زمان هایدگر نوکانتیسم مکتب ماربورگ بود که نقد عقل محض را اثری در حیطه‌ی معرفت‌شناسی می‌دانست. این تلقی، که بوسیله‌ی کوهن، ریکرت و ناتورپ و دیگران مطرح شد، از اواخر سده‌ی نوزدهم تا اوایل سده‌ی بیستم نفوذی گسترده داشت. هایدگر- هنگام تدریس در ماربورگ- مستقیم با این تفسیر سرشاخ می‌شود: نقد عقل محض نظریه‌ی شناخت است، اما نه نظریه‌ای درباره‌ی شناخت انتیک (یعنی تجربه) و معرفت‌شناسی، بلکه درباره‌ی شناخت انتولوژیک است- فلسفه‌ی استعلایی، هستی‌شناسی. شناخت انتیک (از موجودات) باید با بنیادهای انتولوژیک (هستی) مطابق باشد. معنای راستین انقلاب کوپرنیکی کانت- اینکه به عوض مطابقت شناخت ما با ابژه‌ها، ابژه‌ها باید با شناخت ما مطابق باشند- همین است.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/space-and-history-in-being-and-time/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

دورین مسی، دولت ملی و تولید فضا:‏
فراروی از ژئوپلیتیک و تاریخ‌نگاری جریان غالب
آیدین ترکمه

«از دید مسی برداشت‌های ذات‌گرایانه و درون‌مدار بر این فرض استوارند که نوعی گسست بین گذشته‌ی یک مکانِ خاص با اکنون‌اش وجود دارد. در این روایت‌ها گذشته همچون تجسمِ ویژگی‌های واقعی یک مکان ِخاص تلقی می‌شود.
غلبه‌ی این نگاه باعث شده تا برخی نتیجه بگیرند که هرگونه دلبستگی به یک ناحیه یا مکانِ خاص به شکلی ناگزیر با نوستالژی درآمیخته و در نتیجه ضرورتن مانعی در برابر سیاستِ مترقی است. برای مثال دیوید هاروی به شدت نسبت به هر آنچه محلی است مشکوک و معتقد است امر محلی نمی‌تواند مبنایی برای ساختن یک سیاست رادیکال باشد. یک علت چنین شکاکیتی نزد هاروی، این پیش‌فرض است که مبارزات محلی ضرورتن بر سنت مبتنی هستند.
این نگاه معتقد است که سنت چیزی پیشاپیش تکمیل‌شده و به طور کامل تحقق‌یافته و در نتیجه در معرض ازدست‌رفتن است و باید از آن محافظت کرد. در این معنا سنت همچون گذشته‌ای بکر و خالص و اصیل بازنمایی می‌شود. از همین رو حفاظت از مکان اغلب همچون تلاشی برای منجمدکردن برداشتی خاص از یک مکان در یک لحظه‌ی خاص از تاریخ پدیدار می‌شود. برای مثال تاریخ‌نگاری‌های ارتجاعی اغلب می‌کوشند با منجمدکردن ایران در یک دوره‌ی تاریخی خاص (مثلن ساسانیان)، برداشت خاصی از ایران را حفظ کنند؛ برداشتی که ایران را خالص و اصیل و پالوده از ناپاکی‌ها و آکنده از روشنی‌ها و نیکی‌ها و می‌انگارد. در این نگاهِ رایج، سنت به اشتباه همچون چیزی متعلق به گذشته تلقی شده که همواره در خطر ازدست‌رفتن و نابودشدن است (یا نابود شده و در نتیجه باید آن را از نو احیا کرد). حال آنکه مسی به ما می‌آموزد که این ترسِ ازدست‌رفتن، خود مبتنی بر خوانشی غیرزمانمند، ایستا و درون‌مدارانه از سنت است که قايل به تاریخمندیِ سنت نیست و آن را به اشتباه همچون چیزی ایستا، بکر و تمامن تکمیل‌شده در گذشته ــ و ارث‌رسیده به «ما» ــ می‌انگارد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/doreen-massey-nation-state-and-space-production/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

اما تفاوت سازماندهی محله‌ای از نوع تجربه‌شده در محله‌ی پارک‌دیل تورنتو با دیگر شکل‌های مبارزات سیاسی مانند اتحادیه‌های مستاجران، اتحادیه‌های کارگری، و سازمان‌های مردم‌نهاد ضدفقر و ضدبی‌خانمانی چیست؟ عمده‌ی فعالیت‌های این موجودیت‌ها معطوف به یک یا چند بخش خاص از اقتصاد و زندگی است. سازمان محله‌ی پارک‌دیل اما به دنبال سازماندهی درون بخش خاصی از اقتصاد نیست. رویکرد این سازمان محلی، محدود به یک حوزه نیست و تمام وجوه زندگی روزمره‌ی طبقه‌ی کارگر را درون یک قلمروی خاص یعنی محله دربرمی‌گیرد. در نتیجه مثلن مانند اتحادیه‌ی مستاجران فقط به دنبال پرداختن به مسائل مربوط به اجاره و احکام تخلیه نیست. این نگاه بدیل، بر نوعی خودمختاری محلی استوار است که اصل بنیادینش، ضرورت سازماندهی زندگی به طور کلی (و نه فقط کنترل اجاره و شرایط کار و ...) به دست خودِ ساکنان است. این یکی از تفاوت‌های اساسی بین مبارزات قلمرومحور/فضامند و مبارزات بخشی است. برای مثال، در خصوص اعتصاب اجاره که به آن اشاره شد،‌اگر قرار بود جهت‌گیریِ بخشی مبنای سازماندهی قرار گیرد، آن گاه احتمالن این هدف در دستور کار قرار می‌گرفت که تمام مستاجرانی که در واحدهای تحت تملک شرکت در تمام شهر سکونت داشتند گردهم بیایند. این فرایند اما انرژی سازماندهی در مقیاس محله‌ی پارک‌دیل را تحلیل می‌برد و اساسن مسیر مبارزه را تا حد زیادی انتزاعی و برکنده از واقعیت‌های محلی می‌کرد. در چنین حالتی بسیار محتمل بود که مشارکت مورد نیاز برای برنده‌شدن از طریق اعتصابِ اجاره شکل نگیرد.

یک تفاوت دیگر به پیوند مبارزات بخشی (sectoral) با دولت بازمی‌گردد. اتحادیه‌های مسکن و کارگری و ان جی‌او ها هر یک به نحوی در دولت ادغام می‌شوند. سازماندهی برای پیشبرد منافع یک بخش خاص مستلزم آن است که تلاش برای افزایش تاثیر آن بخش در درون دم‌ودستگاه دولتی به اولویت تبدیل شود؛ مثلن مسکن استیجاری به اولویتی در سیاست‌های دولتی تبدیل شود. از همین رو ایجاد کمپین‌ها و لابی‌ها به منظور اصلاحات قانونی و سیاستی به هدف اصلی سازمان‌ها و نمایندگان بخشی تبدیل می‌شود. در مقابل اما سازماندهی مستقل به ایجاد سازمان‌های مختص طبقه‌ی کارگر می‌انجامد که قدرت‌شان را به طور مستقیم و بیرون از کانال‌های سیاسی و حقوقی متعارف، علیه دشمنان طبقاتی‌شان اعمال می‌کنند. برای مثال، یک اتحادیه‌ی مستاجران ممکن است بکوشد حمایت‌ها و تضمین‌هایی را برای مستاجران در مقابل احکام تخلیه تدارک ببیند در حالی که استراتژی سازماندهی مستقل در یک قلمروی خاص می‌کوشد تا با مقابله‌ی مستقیم با صاحب‌خانه‌ها هزینه‌های مالی، اجتماعی و سیاسی آن‌ها را برای اخراج مستاجران افزایش دهد. به این ترتیب، هدف، ایجاد سازمان‌های طبقه‌ی کارگر است که مستقل از سیاست‌مداران و ارائه‌دهندگان خدمات اجتماعی فعالیت می‌کنند. یکی از اصول این مبارزه‌ی جمعی، سازماندهی بر ضد همه‌ی تقسیم‌بندی‌های اشتباه بین همسایگان در یک محله است؛ تقسیم‌بندی‌هایی که حول نژاد،‌جنسیت، سکسوالیته، ملیت، قومیت، توانایی، زبان، سواد، سطح آموزش، و میزان فقر شکل گرفته‌اند. هدف، مقابله با همه‌ی آن‌هایی است که می‌کوشند به چنین شیوه‌هایی میان اقشار طبقه‌ی کارگر فاصله بی‌اندازند.

از این منظر، مساله این نیست که مبارزات در یک محله را به مبارزات در محلات دیگر یا به مبارزات در مقیاس‌های دیگر گره زد. استراتژی اساسی آن است که در عوض دامنه‌ی مبارزات را حول موضوعات و مسائل متنوع‌تری در قلمروی همان محله گسترش داد. طبق این استراتژی، مبارزات نباید به مساله‌ی اجاره محدود شود. همزمان باید به استثمار نیروی کار، کاهش خدمات اجتماعی در محله و ... نیز پرداخت. یک طبقه‌ی کارگر قدرتمند نیازمند سازمان‌هایی است که از مجرای آن‌ها بتواند مبارزان جمعی علیه همه‌ی این مشکلات را پیش ببرد. باید به خاطر داشت که آن‌هایی که به ما مستاجران/کارگران حمله می‌کنند فقط در صورتی موفق می‌شوند که ما نتوانیم علیه‌شان مبارزه کنیم. تاریخ طبقه‌ی کارگر در امریکای شمالی (و البته سایر نقاط از جمله اسران) تا حد زیادی داستان شکست است. بخش عمده‌ی نقش چپ در این تاریخ با شکست و خودتخریبی همراه بوده است. دست کم یکی از علل این شکست‌ها و ناکامی‌ها آن بوده که چپ کوشیده است تا با واسطه و در نتیجه بدون درگیرکردنِ معنادارِ طبقه‌ی کارگر در مبارزات طبقه‌ی کارگر وارد شود. اکنون که کیفیت زندگی‌و اکولوژی زمین بیش از هر زمان دیگری با مخاطرات فزاینده روبه‌رو شده است طبقه‌ی کارگر باید با دانشی کافی از آنچه با آن مواجه است پیش برود تا بتواند پاسخ درخوری برای آن داشته باشد. این فرایند را نمی‌توان از طریق نمایندگی و با واسطه از مجرای متعارف دولتی پیش برد.

پایان.

...

آیدین ترکمه
@SpaceofPolitics | فضای سیاست و سیاست فضا

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

واقع
نویسنده: ژان‌لوک نانسی
مترجم: نریمان جهانزاد

«به سادگی تمام، فقط باید توجه خود را به برآمدن جهان معطوف کنیم. باید به از هیچ‌ای توجه کنیم که عملی جادویی نیست بلکه برآمدنِ بی‌دلیل چیزهاست، برآمدن آنچه خود را می‌دهد و شاید بعدها برای خود دلایل و غایاتی بیابد و از آنها فراتر رود- اینکه می‌تواند بدون هیچ مقصود یا ملاحظه‌ای به نیستی بازگردد. نیستی تنها مناطی‌ست که از طریق آن هرچیزی می‌تواند معنا یابد چرا که در غیر این صورت معنا پیشاپیش داده‌شده می‌بود»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/real/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@DialecticalSpace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

در برابر مغاک
نویسنده: ژان‌لوک نانسی
مترجم: نریمان جهانزاد

«برای ما دیگر بنیادی وجود ندارد - و با این حال هنوز نمی‌دانیم چگونه می‌توانیم خود را همچون موجوداتی «بدون چرا» درک و تجربه کنیم، چگونه می‌توانیم خود و زندگی را به عنوان یک کل‌ ببینیم و بپذیریم، به نحوی که گویی گل سرخ سیلسیوس هستیم. بدیلی که پیش روی ماست دقیقاً این است: یا دیگربار خدایی پیدا کنیم یا راهی برای اندیشیدن به مغاک - «بدون چرا». ... مغاکْ غیریتِ محض است؛ امری ناشناخته و شناخت‌ناپذیر. باید به این غیریت بیندیشیم. ... مغاکْ ابژه نیست. در برابر ما نه‌ایستاده است: خود ماست. ما مغاک خود هستیم. ...»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/before-the-abyss/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@DialecticalSpace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

تاریخِ محلیِ سرمایه‌داریِ نفتی:
آیدین ترکمه

کتاب راه‌گشای محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقهٔ کارگر صنعتی از کاوه احسانی خلاء مهمی را که در تاریخ‌نگاری با رویکرد فضایی دربارهٔ ایران داشته‌ایم پر می‌کند و از این رو انتشار ترجمهٔ فارسی آن مایهٔ خوشحالی است. موضوع کتاب احسانی تاریخ اجتماعی کار در صنعت نفت ایران است و تمرکز ویژه‌ای بر فضا/جغرافیا دارد. چارچوب نظری او حاصل تلفیقی از دیدگاه مارکسیستی – به‌ویژه دیدگاه دیوید هاروی – و دیدگاه شهری/فضاییِ پساساختارگرا است و او از نظریه‌پردازان کنشگر-شبکه مانند دلوز و گُاتاری، برونو لاتور، و مخصوصاً تیموتی میچل تأثیر گرفته است. احسانی با انتقاد از رویکرد غایت‌باور در نظریه‌های مدرن‌سازی که شهری‌شدن را فرایندی ذاتاً مترقی و مدرن و محتوم قلمداد می‌کنند، تاریخ شهری آبادان را «نه محصول تحسین‌شدهٔ حرکت پیش‌روندهٔ تاریخ به‌سمت نوع ایده‌آلی از مدرنیته… که محل تنش‌ها، نزاع‌ها، و مذاکرات مداوم سیاسی و اجتماعی» می‌بیند. تاریخ‌های اجتماعی مرسوم دربارهٔ کارگران صنعت نفت به این است که بر روابط محیط کار متمرکز شوند. از نظر احسانی چنین تمرکزی ممکن است باعث غفلت از اموری شود که بیرون از فضاهای تولید در جریان‌اند. ادبیات موجود با انتزاع واقعیتِ نفت از روابط اجتماعی و فضایی گسترده‌تر تصویری کژدیسه از آن ارائه می‌کند. احسانی تحلیل خود را ذیل مقولهٔ موسوم به «تاریخ کار جهانی» معرفی می‌کند؛ رهیافتی که معتقد است با تأکید بر روابط و پیوندها میان مقیاس‌های مختلف تحلیل، تاریخ‌نگاری ناسیونالیستی را به چالش می‌کشد.

در کنار بینش‌هایی بدیع، چند نکته در کتاب هست که می‌تواند مورد پرسش قرار گیرد. احسانی لوفور و هاروی را منابع فکری اصلی خود معرفی می‌کند اما به دیدگاه‌های متمایز و متضاد آنها اشاره‌ای نمی‌کند. به نظر می‌رسد اگر احسانی از روش‌شناسی التقاطی‌ای که تا حدی در به‌کارگیری ایده‌های لفور نمایان است استفاده نمی‌کرد تحلیل او درخشش بیشتری می‌یافت. مقولات فضایی زمین، مکان، قلمرو، فضا، فضای شهری، محیط مصنوع، و مقیاس در کار احسانی نقشی کلیدی دارند. با این‌حال، او بدون اینکه تفاوت‌های این مقولات را توضیح دهد، آنها را به‌شیوه‌ای بسیار نامتمایز و در بعضی موارد به‌جای یکدیگر به‌کار می‌برد. این اصطلاح‌شناسی نادقیق به‌شکلی استدلال احسانی را ضعیف و نامنسجم کرده است.

برای خواندن متن کامل اینجا کلیک کنید.

نسخه‌ی انگلیسی متن نیز اینجا در دسترس است.

این متن که مروری است بر کتاب کاوه احسانی با عنوان محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقهٔ کارگر صنعتی: تاریخ اجتماعی کار در صنعت نفت ایران ۱۳۲۰-۱۲۷۸ در وبسایت مرور ایران‌شناسی در جهان منتشر شده است.

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

بیان معمارانه
نویسنده:فلیکس گتاری
مترجم: پیمان غلامی


«تحت این شرایط، معمارها واقعاً دیگر نمیدانند که به کدام قدیس باید دعا کنند! امروزه چه فایده‌ای دارد استناد به کوربوزیه مثلاً در شهری همچون مکزیک که دارد بطرزی هذیانی و به‌تاخت به سمت ۴۰ میلیون ساکن میرود! در این زمینه حتی از بارون هاوسمن هم کاری برنمیآید! سیاستمداران، فن‌سالارها، و مهندسان با کمترین کمک ممکن از اهالی همان هنری که هگل درهرصورت در جایگاه نخست قرارش میدهد با این جور مسائل سروکله میزنند. شکی نیست که کنترل یک موقعیت حداقلی مناسب در حیطة ساخت‌وسازهای به‌صرفه همچنان در اختیار معمارهاست. ولی میدانیم که جایگاه‌ها در این حیطه قیمت بالایی دارند و صاحبان نادر آن جایگاه‌ها معمولاً محکوم‌‌اند به اینکه استعدادهای خلاقه‌شان را زیرجلکی تنزل دهند، البته غیر از این‌که ــ همچون ژیگولی پست‌مدرن ــ کارچاق‌کنی سیاسی‌ـ‌مالی را متقبل شوند که هر گام‌شان حکایت از آن دارد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/architectural-enunciation/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

شهرگراییِ استثنایی نزد آگامبن
نویسنده: ریکاردو مارتن, کامیلو بوآنو
مترجم: رضا بصیری مژدهی

«این مقاله که ریشه در هستی‌شناسیِ فضاییِ آگامبن دارد، با برگزیدن پهنه‌های مرزیِ موردمناقشه در کرانه باختری که نمونه کوچکی از واقعیّت شهریِ معاصرند، شرایط شهری پیچیده‌ این منطقه را مورد تحلیل قرار می‌دهد. با جا‌یابیِ مفهوم استثناءِ فضاییِ آگامبن در مقیاس شهری، بحثی مستدل در خصوص لزوم فراروی از ابزاراِنگاری اردوگاه [به‌عنوان موجودیّتی مجزّا و منزوی] به سوی یک آپاراتوس تحلیلیِ پایدار، مطرح می‌شود؛ آپاراتوسی که چه بسا از مرزهای تودرتو و سلسله‌مراتبیِ اورشلیم و قلمروگذاریِ زیست‌سیاسی‌اش نیز فراتر می‌رود. باور ما بر اینست که با نگاهی دقیق به ظرفیّت گفتمان آگامبن برای ارتقاءِ مطالعه پدیده‌های شهری، و با اشاره به نیروهای بیشماری که - ورای ساختارهای کالبدی - بر فضا اثرگذارند، امکان به‌تصویرکشیدنِ شهرگراییِ استثنا به‌میانجی دسته‌بندی حوزه‌های تنش وجود دارد. این چهارچوب، بدون هنجاری‌بودن و ادّعای جامع‌ومانع‌بودن، تلاش می‌کند تا مجاری ممکن برای تفسیرِ استثنا‌یی‌بودن را بگشاید؛ آنهم با تصوّر شهرِ استثنا به‌منزله نظرگاهی نهان و مدنظرقراردادن و پاییدنِ تکامل تدریجی‌اش از یک سازوکار حاکمیّتی به یک عینی‌سازی فضایی (مادیّت‌‌بخشی). با به‌کارگیری این تحلیل در اورشلیم، روشن می‌شود که فضاهای استثنایی در شهر یک سکانسِ خطی یا تدریجی از آن شهر نیستند، یا صرفاً به‌عنوان مرزهای دوبُعدی عمل نمی‌کنند، بلکه همچون خود شهر هستند: بس‌گانه و متکثّر، مملو از موازی‌ها و هم‌زمانی‌ها، و مداوم و بی‌وقفه.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/agambens-urbanism-of-exception/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

سیسرو و جمهوری
نویسنده: استوارت الدن
مترجم: فخرالدین بهجتی

«استوارت الدن یکی از مهمترین و در عین حال خلاق‌ترین متفکران‌ِ حوزه‌ی ژئوپلتیک و اندیشه‌ی سیاسی معاصر است که در کتاب زایش قلمرو، نسبتِ میان “مکان و قدرت” را از دریچه‌ی تاریخ مفهومیِ قلمرو، کاویده است. فارغ از گستره‌ی وسیعی از موضوعات و رخدادهای تاریخی مرتبط با فرایند برآمدنِ مفهومِ مدرنِ قلمرو- قلمرو به مثابه‌ی تکنولوژی سیاسی- در کتاب زایشِ قلمرو، متن زیر، که ترجمه‌ی بخشی از فصل دوم کتاب است، به چند دلیل انتخاب شده است. نخست بر این اساس که، این متن، تنها مواجهه‌ی استوارت الدن با یکی از فیگورهای اصلی سنتِ جمهوری‌خواهیِ کلاسیک، سیسرو است و دو دیگر اینکه، نشان دهیم، پرداختنِ به مفاهیم همبسته با دولت ملی، جز از مجرای پروژه‌های میان‌رشته‌ای، میسر نخواهد شد و فراروی از مرزهای صُلبِ دانشگاهیِ مواجهه با پربلماتیکِ وضعیتِ ما، ضرورتِ نگاه جدیدی را در این حوزه طلب می‌کند. ترجمه‌ی “Territorium” از لاتین به انگلیسی و معنایی که سیسرو در زمینه‌ای رومی، از آن فهم می‎‌کرده‌ است در کانونِ بحث الدن از جمهورِ سیسرو قرار گرفته‌ است. و چالش‌های ما را نسبتِ با برگردانِ چنین مفاهیمی به زبان فارسی، بیش از پیش، جلوی روی پژوهشگران جدی این حوزه، قرار می‌دهد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/cicero-and-the-republic/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

آنری لوفور در مقام فیلسوف؛ مقاله‌ی دوم‎:‌‏ نظریه‌ی تولید فضا
نویسنده: نریمان جهانزاد

«در متن حاضر تلاش می‌کنم نظریه‌ی تولید فضای لوفور را بر اساس نسبت اندیشه‌ی‌ او با سنت‌های فلسفی مشخصی که شرح‌شان به اختصار در مقاله‌ی نخست آمد باز کنم. نشان می‌دهم که لوفور در امتداد سنت پدیدارشناسی انتقادی، هم‌تافت بدنمندی-پراکسیس-فضامندی را به منزله‌ی تضایف بنیادی پدیدارشناسی می‌گیرد و آن را در قالبی دیالکتیکی می‌ریزد تا نظریه‌ی ماتریالیستی یکپارچه‌ای از تولید فضا به‌ دست دهد. چنانکه در مقاله‌ی اول اشاره کردم، شرح حاضر صرفاً دیباچه‌ای‌ست بر امکان خوانشی بینامتنی از نظریه‌ی تولید فضای لوفور و ادعایی فراتر از آن ندارد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/henri-lefebvre-as-a-philosopher2/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

چپ آینده: سرخ، سبز و جمهوری‌خواه؟
نویسنده: استوارت وایت
مترجم: آتنا کامل, ایمان واقفی

«می‌دانیم که رویکرد چپ باید سرخ و سبز باشد؛ سرخ باید باشد چراکه تعهد و تاکید تاریخی‌اش بر مسئلهٔ برابریِ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. سبز باید باشد از آن جهت که بی هیچ لکنتی پای موانع پایداری محیط‌زیستی را به میان کشد. پرسش مناقشه‌برانگیز اما این است که چپِ آینده آیا باید جمهوری‌خواه هم باشد؟

واژه جمهوری‌خواهی همواره با سوءتعبیرهای بی‌شماری است. اجازه دهید این‌جا معنای مورد نظرم را روشن کنم: جمهوری‌خواهی فقط به‌معنای مقابله با سنت پادشاهی نیست. به‌هیچ وجه نباید اولین چیزی که با جمهوری‌خواهی به ذهن‌مان می‌آید این باشد. در احمقانه و غیراخلاقی بودن سنت پادشاهی بحثی نیست. اما جمهوری‌خواهانِ متاخر همّ و غم‌شان را اسقاط پادشاهی نگذاشته‌اند. باید به اصول و ارزش‌های بنیادی‌تر جمهوری‌خواهان نظر بیافکنیم (ارزش‌هایی که دگرگونی اجتماعی را در عرصهٔ پهن‌دامن‌تر و عمیق‌تری می‌نگرد)».

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-future-left-red-green-and-republican/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

زبان، عاملیت و هژمونی: پاسخی گرامشیایی به پسامارکسیسم
نویسنده: پیتر آیوز
مترجم: آرش ترکمه

«ارنستو لاکلائو و شانتال موف تلاش کرده‌اند تا با ادغام تاثیرات زبانشناسانه‌ی نظریه‌ی پساساختارگرایانه، مفهوم «هژمونی» را از ریشه‌های مارکسیستیِ ذات‌گرایانه و ‌اکونومیستی برهانند. منتقدان اصلی مارکسیست‌شان، خط سیر آن‌ها را همچون «سقوطی درون گفتمان»، انحطاطی از واقعیت مادی استوار به ورطه‌یِ ایده‌آلیستی و پروبلمتیکِ زبان و گفتمان نقد می‌کنند. اما به نظر می‌رسد هر دو سوی این مجادله روی یک موضوع توافق داشته باشند و آن این که حرکت از مارکسیسم به پسامارکسیسم، مسیری است از اقتصاد به سوی زبان؛ از «واقعیت» به گفتمان.
این مقاله با تمرکز بر نوشته‌های گرامشی درباره‌ی زبان علیه هر دو سوی این مجادله استدلال می‌کند. توضیح می‌دهم که زبان چگونه در ماتریالیسم تاریخیِ گرامشی کانونی است و نشان می‌دهم که او زبان را در برابر مادیت قرار نمی‌دهد. گرامشی خود واژه‌ی هژمونی را اساساً از مطالعات دانشگاهی‌اش در زبان‌شناسی برگرفته است؛ مباحثاتی که فردینان دوسوسور نیز ساختارگرایی را بواسطه‌ی آن‌ها پروراند. برای گرامشی، چنین موضوعات زبانشناسانه‌ای مستقیماً به مساله‌ی زبان (questione della lingua) و وحدت ایتالیا مرتبط است. این نه فقط خوانش لاکلائو و موف از گرامشی را به چالش می‌کشد، بلکه بر فهمی زایاتر از هژمونی پرتو می‌افکند که می‌تواند مشارکتی باشد در مباحثات اخیر پیرامون پسا-ساختارگرایی و کاربرد هژمونی برای تحلیل جهانی‌شدن و جهانی به طور فزاینده فناورانه و الکترونیک».

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/language-agency-and-hegemony/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

آیا کوروش کبیر،‌ هخامنشی بود؟ نگاهی به استدلال‌های دنیل تی. پاتس درباره‌ی تبار غیرایرانی کوروش
نویسنده: آیدین ترکمه

«دنیل تی. پاتس استاد باستان‌شناسی دانشگاه نیویورک در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۵ در کتاب The Birth of Persian Empire منتشر شده یافته‌های نامتعارفی را درخصوص پرشیا و هخامنشیان مطرح کرده که دانش موروثی ما را به چالش می‌کشد.
در منشور کوروش از او با عناوین فرزند کمبوجیه، شاه انشان، نواده‌ی کوروش، و نتیجه‌ی چیش‌پیش نام برده شده است. از دید پاتس منابع بابلی فقط به سرزمین انشان ارجاع می‌دهند و هیچگاه آن را همچون قلمرویی پرژن تلقی نکرده‌اند.
کوروش و خانواده‌ی او نیز هیچگاه هخامنشی نامیده نشده‌اند. همچنان که کوروش نیز هرگز خودش را شاهِ پرژنِ انشان ننامید بلکه صرفن خودش را شاه انشان می‌نامید. بسیاری از دانشوران هخامنشی کوشیده‌اند تا کوروش و اجدادش را به اشتباه هخامنشی و یا پرژن بنامند. پاتس این ایده را رد می‌کند که کوروشِ پارسوماش جد کوروش کبیر، بنیان‌گذار پرژن امپایر بوده باشد. او همچنین کوروش و تبار انشانی او را پرژن یا هخامنشی نمی‌داند. اکنون مدت‌ها است که مشخص شده تبار کوروش کبیر متفاوت از آن چیزی است که هرودوت برای خشایارشاه و خاندان داریوش برشمرده است. پاتس نتیجه می‌گیرد که اگر قلمروی پادشاهی‌ای که کوروش آن را گستراند قلمرویی انشانی بوده آنگاه روی‌کارآمدن داریوش پس از مرگ کمبوجیه پسر کوروش را باید همچون کودتای پرژن‌ها علیه انشانی‌ها تلقی کرد که خاندان پرژنِ هخامنشیان به سرکردگی داریوش را به جای خاندان انشانی کوروش می‌نشاند.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/cyrus-the-great-and-the-kingdom-of-anshan/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

مجموعه مقالات فضا و دیالکتیک در سال ۱۴۰۰

«به سیاق سنت فضا و دیالکتیک قرار بود با آغاز سال جدید مجموعه مقالات منتشرشده در یک سال گذشته را در قالب فایلی یکپارچه منتشر کنیم. به دلایلی این کار تا امروز به درازا کشید. حالا اما مجموعه مقالات ۱۴۰۰ فضا و دیالکتیک آماده انتشار است.

در یک‌سال گذشته موفق به انتشار ۱۸ مقاله در مجلهٔ اینترنتی فضا و دیالکتیک شدیم. آنچنان که رسم و اسلوب ماست، تمام این متون حول محور نظریه‌ی انتقادی فضا می‌چرخند؛ برخی با تاکید بر شهر/شهری‌شدن، برخی دیگر با تاکید بر فضای ملی، و بین‌المللی. اما مقالات منتشرشده در سال گذشته چند تفاوت کلیدی با سنوات پیشین داشته‌اند. اول آنکه تنوع حوزه‌ای مقالات گسترش یافته‌است. بر سبیل همیشگی متونی با موضوع اقتصاد سیاسی، نظریه‌ی برنامه‌ریزی و طراحی شهری، تولید فضا، رویکردهای فوکویی، دلوزی، و نظریه فمینیستی در این مجموعه پیدا خواهید کرد. علاوه بر این، همچنان که دیده‌اید، ژئوپلیتیک و روابط بین‌الملل نیز رفته‌رفته سهم بیشتری در فضا و دیالکتیک پیدا کرده است. امید داریم در پنج‌ساله‌ی دوم، در این حوزه نیز متون انتقادی بیشتری را منتشر کنیم. همچنین در این‌جا می‌توانید متونی در حوزه‌ی نظریه بازنمایی پیدا کنید که در دوره‌های پیشین چندان مورد توجه ما نبوده است.

فضا و دیالکتیک را عموماً با آثار ترجمه‌ای آن می‌شناسیم. فقدان متون پایه‌ای و خالی‌بودن عرصه از نظریات متاخر مطالعات انتقادی فضا ما را ناگزیر از برگرداندن مقالات از زبان انگلیسی کرده است. اما تالیف متن همواره یکی از افق‌های ما در وبسایت فضا و دیالکتیک بوده است. در سال گذشته ۷ متن تالیفی منتشر کرده‌ایم و امیدواریم این روند در سال‌های پیش‌رو نیز ادامه پیدا کند.

در آخر باید از افزایش علاقه‌مندان و مداخله‌گران در این حوزه ابراز امیداواری کنیم. کسانی که در سال گذشته به جمع هیئت تحریریه فضا و دیالکتیک پیوستند، کسانی که مقالات و ترجمه‌های خود را برای انتشار در اختیار ما قرار دادند و کسانی که برای کارهای پژوهشی و مطالعات میدانی خود فضا و دیالکتیک را شایسته‌ی مشورت و مباحثه دانستند، بخشی از نیروهای حالا جان گرفته‌ی مطالعات انتقادی فضا هستند. بسیار امیدواریم این روند در سال جدید نیز ادامه پیدا کند و جانی دوچندان بگیرد».

هیئت تحریریه‌ی فضا و دیالکتیک

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/space-and-dialectic-1400-special-issue6/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

ایران همچون ملتی خیالی:
نگاهی به کتاب طردشده‌ی مصطفا وزیری، مرتدی در مذهب ایران‌شناسی
گزینش و ترجمه: آیدین ترکمه

«مصطفا وزیری در سال ۱۹۹۳ یعنی در حدود ۳۰ سال پیش کتابی منتشر کرده است با عنوان ایران همچون ملتی موهومی. این کتاب اما توجه چندانی را در فضای فارسی‌زبان به خود جلب نکرده و در حوزه‌ی مطالعات ایران حتا به نوعی طرد هم شده است. این نادیده‌گرفتن البته عجیب نیست به ویژه با درنظرگرفتن استدلال‌های نامتعارف و جدید وزیری درباره‌ی ایران، و اینکه جریان غالبِ فکری در آنچه با نام مطالعات ایران (Iranian Studies) می‌شناسیم همچنان شدیدن پایبند ناسیونالیسم است. وزیری در کتابش کوشیده تاریخ‌نگاریِ ناسیونالیستی و ملی را به چالش بکشد. او تاریخِ ملی ایران را ابداعی بسیار متاخر می‌داند. به گفته‌ی او در دویست سالِ گذشته مورخان و دیگر عالمان علوم اجتماعی گذشته را بر اساس جهت‌گیری‌های نسلی، موقتی و ایدئولوژیکی خودشان و بی‌توجه به ماهیتِ سیال دولت ملی و ناسیونالیسم روایت کرده‌اند. از دید وزیری، هویت ملی یک توهم‌ تاریخی است. او شرح می‌دهد که چگونه برداشت‌های اروپایی از ملت و ناسیونالیسم، تاریخ‌نگاری را با نظریه‌ی نژادی درآمیخته است. کتاب شکل‌گیری مفهوم هویت ملی را می‌کاود و استدلال می‌کند که برآمدنِ شرق‌شناسی، ایده‌ی نژاد آریایی، و دسته‌بندی‌های زبانی (مانند زبان هندواروپایی و یا زبان‌های ایرانی) چگونه همبسته و در راستای ایجاد و تقویت یک تاریخ‌نگاریِ الیتیستیِ سوگیرانه و غیرواقعی بوده‌اند.

در چنین بستری است که از دید وزیری، یافته‌های فیلولوژیک و باستان‌شناسانه در پیوند با اسطوره‌ی نژاد آریایی به منظور طرح و ترویج تفسیری خاص از ایران به کار گرفته شده‌اند. شرق‌شناسان نام ایران را نه صرفن برای دلالت بر یک مردم، که همچنین همچون معادلی برای یک خانواده‌ی زبانی، یک تمدن و یک فرهنگ جعل کرده‌اند. و این به رغم آن بود که چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی، ایران همچون یک موجودیت همگن اساسن وجود نداشت. از فیلولوژی و باستان‌شناسی بهره گرفته شد تا به مصنوعات بشری دوران باستان نام‌هایی الصاق شود و همزمان ادبیات را به سنتی ملی گره بزنند. وزیری معتقد است که شرق‌شناسان به این ترتیب کوشیدند یک هویت ملیِ ناموجود را برای مردمانی در گذشته‌ی بسیار دور دست‌وپا کنند.

کتاب مصطفا وزیری حاوی بینش‌های انتقادی و نامتعارف بسیاری است اما در این نوشته می‌کوشم فقط برخی از آن‌ها را برجسته کنم.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/iran-as-imagined-nation/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

فرآیند شهری در دوره‌ی سرمایه‌داری؛ چارچوبی برای تحلیل
نویسنده: دیوید هاروی
مترجم: ایمان واقفی

«مقاله‌ی فرآیند شهری در دوره سرمایه‌داری را می‌توان یکی از متون کلاسیک در حوزه نقد اقتصاد سیاسی شهر دانست. این مقاله در زمره متونی‌ست که در دهه ۷۰ میلادی چرخش فضایی در علوم اجتماعی را رقم زدند. در این بازه هاروی در کنار آنری لوفور، مانوئل کاستلز و کمی بعدتر نیل اسمیت نظریه شهری را از چنگال رویکردهای غالبی که در خدمت نظام حاکم بودند می‌ربایند و به آن روحی انتقادی می‌بخشند.
هاروی در این‌جا با وام‌گیری از نظریه انباشت سرمایه‌ی مارکس از یکسو و داده‌های تجربی تشکیل سرمایه در شهرهای غربی از سوی دیگر، رئوس اصلی نقد اقتصاد سیاسی شهر را درمی‌اندازد. او نشان می‌دهد چگونه سرمایه راه خود را از کارخانجات صنعتی قرن نوزدهم به درون شهر می‌گشاید و ساحات مختلف زندگی شهری را درون منطق سرمایه می‌بلعد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-urban-process-under-capitalism/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

میان مارکس و هایدگر: سیاست، فلسفه و تولید فضای لوفور
نویسنده: استوارت الدن
مترجم: نریمان جهانزاد

«استدلال مقاله‌ی حاضر این است که کار مارتین هایدگر برای درک پروژه‌ی فکری آنری لوفور اهمیت بسزایی دارد. مقاله نشان می‌دهد که هایدگر در کنار سه متفکر تأثیرگذارِ لوفور ــ هگل، مارکس و نیچه ــ قرار دارد. منتها هایدگری که به نحوی خاص تفسیر می‌شود و در بوته‌ی نقد مارکسیستی قرار می‌گیرد، بر روی پایش قرار داده می‌شود، روی زمین قرار می‌گیرد و واقعی می‌شود.
بحث به‌تفصیل از خلال بازخوانی تولید فضای لوفور دنبال می‌‌شود. دو اصطلاحی که در عنوان این کتاب آمده باید بررسی‌ شوند. درحالیکه اهمیت فضا در بصیرت‌های برگرفته از هایدگر آبشخور دارد، تأکید بر تولید حاکی از سرشت سیاسی و مارکسیستی پروژه‌ی تولید فضا است. به این اعتنا، تولید فضا در میانه‌ی مارکس و هایدگر قرار می‌گیرد و باید بر همین اساس خوانده شود. مقاله با اشاراتی درباره‌ی هم‌پیوندی تاریخ، فضا و سیاست پایان می‌یابد و امکان نوعی هایدگریسم چپ را پیش می‌نهد.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/between-marx-and-heidegger/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace

Читать полностью…

فضا و دیالکتیک

بخش عمده‌ی مسکن استیجاری در تورنتو در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در پاسخ به شهری‌شدن سریع آن دوره ساخته شده است. واحدهایی که هم‌اکنون مستاجران در آن‌ها ساکن هستند مشمول کنترل قانونی اجاره هستند اما واحدهای خالی از این قاعده معافند و همین مساله صاحب‌خانه‌ها را ترغیب کرده تا مستاجرانِ کنونی را که اجاره‌شان زیر نرخ بازار است بلند کنند. از سال ۲۰۰۸ به این سو شاهد آن بوده‌ایم که صاحب‌خانه‌ها با تمام قوا مشغول خرید آپارتمان‌های قدیمی هستند و تداوم سکونت استیجاری طبقه‌ی کارگر در این ساختمان‌ها مانع اصلی در برابر افزایش سودآوری صاحب‌خانه‌ها بوده است. صاحب‌خانه‌ها در واکنش به این مانع، در خط مقدم آواره‌کردن مستاجران در محلاتی هستند که تاریخن محل سکونت طبقه‌ی کارگر بوده است.

این فرایند طبقاتی در محله‌ی پارک‌دیل تورنتو نیز در جریان بوده است. در نتیجه‌ی فرایند پیش‌گفته، در این محله سه شرکت، ‌مالک بیش از ۵۰ درصد واحدهای استیجاری شده‌اند و استراتژی مشترکی برای آواره‌کردن مستاجران کنونی دارند. آن‌ها می‌دانند که پس از بلندکردن این مستاجران می‌توانند واحدها را به قیمت بسیار بالاتری اجاره دهند. بنیان‌گذاران سازمان پارک‌دیل، مستاجران و کارگران محله‌ی پارک‌دیل هستند. در سال ۲۰۱۷ بیش از ۳۰۰ مستاجر دست به اعتصاب اجاره زدند. آن‌ها پس از آنکه شرکت مالک آپارتمان‌ها اعلام کرده بود که می‌خواهد اجاره را ماهی بیش از ۱۵۰ دلار افزایش دهد در لابی مجتمع‌شان گردآمدند و به طور جمعی تصمیم گرفتند که همگی در اعتراض به افزایش اجاره، از پرداخت اجاره‌شان از ابتدای ماه بعد امتناع کنند. آن‌ها سپس همین تصمیم را به اطلاع سایر همسایگان‌شان در محله رساندند. برای این منظور جلسه‌ی دیگری را در کتابخانه‌ی محله ترتیب دادند تا با تعداد بیشتری از مستاجران در مجتمع‌های دیگر نیز صحبت کنند. تصمیم بر آن شد تا در روزهای خاص، در لابی مجتمع‌ها اقدام به تشویق سایرین به پیوستن به اعتصاب اجاره کنند. از دل همین فرایند جمعیِ محله‌ای، کمیته‌ی برنامه‌ریزی اعتصاب اجاره شکل گرفت که هر دو هفته جلسه داشت.

برای گسترش هرچه بیشتر دامنه‌ی اعتصاب برخی از مستاجران بنرهایی را از پشت پنجره‌ها و یا در بالکن‌های‌شان به نمایش گذاشتند که زمان آغاز اعتصاب را یادآوری می‌کرد. شرکت مالک، در پاسخ، احکام تخلیه را برای مستاجران فرستاد. در یک مورد، شرکت به یکی از مستاجران اطلاع داد که یکی از عوامل شرکت را برای جمع‌آوری بنر از بالکن خانه می‌فرستد. همسایگان هم در همان روز در لابی مجتمع جمع و مانع از ورود نماینده‌ی شرکت به ساختمان شدند. در اقدامی دیگر، روزی که شرکت قرار بود نشستی را برای اعلام افزایش اجاره ترتیب دهد، ۱۰۰ نفر از اعتصاب‌کنندگان و حامیان‌شان وارد اتاق شده و مانع از برگزاری جلسه شدند. در این جلسه قرار بود افزایش اجاره از سوی شورای مربوطه تصویب شود اما حضور ساکنان در اتاق، مالکان شرکت را مجبور کرد تا این کار را به زمان دیگری موکول کنند. از جمله مزایای این مبارزات محلی این بوده است که به جای آنکه مستاجرانِ طبقه‌ی کارگر و فرودست درگیر فرایند حقوقی بی‌انتها بشوند در عوض مستقمین و به طور جمعی با صاحب‌خانه‌ها و روسای شرکت‌ها روبه‌رو شوند. این خود شکلی از خودمختاری محلی است که به گواهی تاریخ مبارزات، نتایج اثربخش‌تری برای مستاجران داشته است.

یکی دیگر از درس‌هایی که می‌توان از این نوع مبارزه‌ی محلی گرفت، شکل سازماندهی‌شان است که معطوف به یک قلمروی مشخص است. سازماندهی مبارزات در مقیاس محله این مزیت را دارد که مبارزات به شکلی ارگانیک و مستقیمن برآمده از مسايل روزمره و مشخص مستاجران باشد. در مقیاس محله، ‌بر خلاف مقیاس‌های شهری و استانی و ملی و ...، زندگی طبقه‌ی کارگر و فرودستان به آشکارترین و بی‌واسطه‌ترین شکل قابل رویت و تجربه است. از همین رو، سازماندهی مبارزات حول همین مسايل بی‌واسطه و روزمره باعث می‌شود تا بدیل‌هایی برای پیشبرد نیازهای مستاجران پدیدار شود که در دام بن‌بست‌های بوروکراتیک و اداری و حقوقی تعریف‌شده در قالب فرایندهای دولتی نمی‌افتد. سازمان‌دهندگان مبارزات در محله‌ی پارک‌دیل تورنتو یادآور می‌شوند که قلمرو را نباید به زمین محدود کرد. قلمرو نه درباره‌ی زمین بلکه درباره‌ی ساکنانِ زمین و محله‌است. قلمرو در این معنا مبنایی را برای سازماندهی طبقه‌ی کارگر حول منافع طبقاتی‌شان فراهم می‌سازد. ملموس‌بودنِ مقیاسِ محله باعث می‌شود که ساکنان/مستاجران محله بتوانند به شکلی روزمره و بدون واسطه درگیر فرایند سازماندهی بشوند. از مزایای مقیاس محله این است گه واقعیتِ اجتماعی در محله، نه در دوردست‌ها، بلکه در فاصله‌ای نزدیک و در دسترس همه‌ی ساکنان است. این پیش‌شرطی اساسی برای مشارکت واقعی ساکنان در مدیریت محل سکونت خودشان به شمار می‌رود.

👇ادامه‌دارد

...

آیدین ترکمه
@SpaceofPolitics | فضای سیاست و سیاست فضا

Читать полностью…
Subscribe to a channel