نشریهی انتقادیِ آنلاین در حوزهی مطالعات شهری، نظریهی معماری، جغرافیای انسانی، و جغرافیای سیاسی راه ارتباطی: info@dialecticalspace.com فیسبوک: https://www.facebook.com/dialecticalspace/ اینستاگرام: https://www.instagram.com/spaceanddialectics/
تولید فضای جنسیتی-طبقاتی: نگاهی به فضازمانِ ایرانِ دههی ۱۳۵۰ از خلال سینمای داستانی عباس کیارستمی
فریده شهریاری و آیدین ترکمه
«در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با بررسی سه اثر سینمایی از عباس کیارستمی یعنی تجربه (۱۳۵۱)، مسافر (۱۳۵۳)، و لباسی برای عروسی (۱۳۵۴) برخی از فضازمانمندیهای اساسی ایران را همچون مکانیسمهای تعیینکنندهی سازماندهی فضای اجتماعی در آستانهی وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بکاویم و برجسته کنیم. ایدههای تولید فضا، شهریشدن سیارهای، و ضربآهنگکاوی آنری لوفور از جمله رویکردهای اصلی جهتدهنده در این مطالعه به شمار میروند که کمک میکنند فهم دقیقتری از فضازمانمندیهای پیشگفته ارائه کنیم. در این نوشته سینمای کیارستمی را همچون بازتاب زندگی روزمرهی کودکِ کارِ مذکرِ طبقهی فرودستی در نظر میگیریم که از حاشیهها به مرکز یعنی تهران مهاجرت کرده است. با استناد به ایدهی کارتوگرافی ادبیِ رابرت تالی استدلال ما این است که سینمای کیارستمی، ماهیت طبقاتیـجنسیتیـمذهبی فضا را آن طور که در سطح زندگی روزمره تجربه و زیست میشود نقشهپردازی میکند. تصویرپردازی سینمایی و فضایی از تهران در سینمای کیارستمی را میتوان همچون یک شیوهی ژئوکریتیکالِ کارتوگرافی تلقی کرد. کیارستمی به این ترتیب سازوکار سیستماتیکِ تولید بدنهای سرکوبشده و رامشده را در بستر گستردهترِ فضای به طور نابرابر شهریشدهی ایرانِ دههی ۵۰ آشکار میکند. ادعای ما این است که طیفی از فضازمانمندیهای چندمقیاسی و چندضربآهنگی در ایرانِ آن دوره در حال ظهور بوده است که مستقیم یا غیرمستقیم در فیلمهای کیارستمی بازتاب پیدا کردهاند: نابودسازی تحمیلی شیوهی زیست دهقانی و کشاورزی غیرسرمایهدارانه، پرولتاریاییسازی، و متعاقبن مهاجرت از روستا به شهر، و پدیدارشدنِ سکونتگاههای غیررسمی و بیثباتکاری.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the_production_of_gendered_class_space_in_kiarostami_cinema/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
دیالکتیک همچون فلسفهی علمِ آنری لوفور
آیدین ترکمه
«حزب کمونیست فرانسه که تا پیش از جنگ کار لوفور را به این خاطر که بیش از حد هگلی است ممنوع کرده بود، در سال ۱۹۴۶ و ذیل سلطهی تز «وحدت علوم»، پیشنهاد انتشار مجموعهای هشتجلدی را دربارهی ماتریالیسم دیالکتیکی به او داد. اولین جلد از این مجموعه با عنوان منطق صوری، منطق دیالکتیکی در سال ۱۹۴۷ منتشر شد. این کتاب ابتدا مورد توجه و تایید قرار گرفت اما به محض آنکه دکترین حزب در نتیجهی جنگ سرد تغییر کرد و تز جایگزین یعنی «دو علم» رسمن مبنای عمل حزب کمونیست اعلام شد، کتاب لوفور مورد هجمه و حملهی اعضای حزب قرار گرفت. آنچه در معرض این حملات ایدئولوژیک قرار داشت این استدلال لوفور بود که دیالکتیک، منطق صوری را ملغا نمیکند. اینکه لوفور حدی از اعتبار را برای منطق صوری قائل شده بود، برای حزب پذیرفتنی نبود. این رویکرد لوفور باعث شد تا حزب کمونیست برچسب خردهبورژوا به او بزند که بویی از روحیهی حزبی نبرده است. از دید حزب کمونیست، منطق صوری یک فانتزی بورژوایی بود. از همین رو این گفتهی لوفور که منطق صوری نیز میتواند در شناخت جهان به ما کمک کند، از دید حزب، مصداق بارز کفرگویی تلقی میشد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/lefebvre-and-philosophy-of-science/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
جلسهی سوم: مفاهیم و محمولات (مفاهیم کلی و جزئی، کل و جزء، نسب چهارگانه، کلیات خمس)
جلسهی چهارم: تعریفات (حد و رسم)
جلسهی پنجم: مبحث قضایا (اقسام قضایای حملی/ قضایای حقیقیه، خارجیه، ذهنیه/ اقسام قضایای شرطی)
جلسهی ششم: استنتاجهای بیواسطه (تضاد، تداخل، تناقض، دخول تحت تضاد)
جلسهی هفتم: استنتاجهای باواسطه (استدلال قیاسی، اقسام، اشکال و ضروب قیاس)
جلسهی هشتم: استدلال استقرایی
جلسهی نهم: قیاس استثنایی
جلسهی دهم: صناعات خمس
منابع:
• ارسطو، منطق ارسطو (ارگانون)، ترجمهی میرشمسالدین ادیب سلطانی، نگاه، 1390.
• ابن سینا، اشارات و تنبیهات، جلد دوم، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، سروش، 1392.
• بهمنیار، جام جهاننمای (ترجمهی فارسی التحصیل)، به اهتمام عبدالله نورانی و محمدتقی دانشپژوه، انتشارات علمی فرهنگی، 1362.
• اژهای، محمدعلی، مبانی منطق، انتشارات سمت، 1385.
• خوانساری، محمد، منطق صوری، جلد اول و دوم، آگه، 1385.
• مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد 5، صدرا، 1393.
• Copi, Irving M. et al., Introduction to Logic, Fourteenth Edition, Pearson, 2014.
چند فرصت شغلی (تدریس، پستدکتری و دکتری):
برای اطلاعات بیشتر روی لینکها کلیک کنید.
ASSISTANT PROFESSOR in "Neighborhood Planning and Community Development"
Florida State University
Three Postdoc fellowships in "Postgrowth Welfare Systems"
Lund University
Postdoctoral Researcher in "Built Environment, Planning and Transport"
Aalto University
Postdoctoral Researcher in "Spatial Planning and Transport Policy"
Aalto University
Doctoral Candidate in "Spatial Planning and Transport Policy"
Aalto University
منتشر شد:
فلسفهی ژانـلوک نانسی
ماری ایو مورین
برگردان: نریمان جهانزاد
نشر شبخیز
«رویکرد دانشگاهیهای ایران به برنامه ریزی کاریکاتوری و تجویزی است»
گفتوگوی ایبنا با نریمان جهانزاد، مترجم کتاب «برنامهریزی، فرونسیس، قدرت» نوشتهی بنت فلوبیر
...
برنامهریزی شهری قلمروی دانشیای است که بیش از هر حرفه و رشتهی دیگری مستقیماً با حیات روزمرهی انسانها سر و کار دارد؛ ابزاریست که از طریق آن بسیاری از اهداف و سیاستها و خواستهای گروههای مختلف تبلور مادی و عینی مییابد؛ عرصهایست که از طریق آن معنا و کیفیت زندگی برخی از ساکنین شهر تغییر میکند؛ ابزاریست که در همدستی با نیروهای اقتصادی و سیاسی، فضاهای شهری پر از طرد و تبعیض تولید میکند؛ حرفهایست که میتواند سبب ثروتمند شدن گروهی و فقیرتر شدن گروهی دیگر شود. برنامهریزی شهری با زمین به منزلهی کالایی سرمایهای سروکار دارد. با ابزار برنامهریزی شهریست که میتوان تعیین کرد چه کاربری و فعالیتی، با چه تراکم و سطح اشغالی، بر روی زمین تحقق یابد. بنابراین با قلمرو حرفهای و دانشی سروکار داریم که تلاقیگاه منافع و خواستهای گروههای مختلف اجتماعیست. روشن است که گروههای مختلف نهایت همِّ خود را صرف میکنند تا طرحها و برنامههای شهری را، با ابزارهای تطمیعی یا تنذیری، به استخدامِ منافع خویش درآورند. برای این کار باید قدرت خود را به اشکال گوناگون اِعمال کنند. یکی از راههای اعمال قدرت آن چیزی است که بنت فلوبیر آن را «توجیه عقلانی» میخواند. مقصود از توجیه عقلانی، در برابر عقلانیت، معقول جلوه دادنِ سند برنامه است. بطوریکه منویات، خواستها و گرایشات اقتصادی ذی نفعانِ پس پشت برنامه پنهان شود. برنامهریزی به قدرت گره خورده است، افراد و گروهها برای رسیدن به خواستهای خود با افراد و گروههای دیگر ائتلاف میکنند. تفکر انتقادی بطور کلی، و اندیشهی فلوبیر بطور خاص، به ما کمک میکند پرده از این ائتلافها و توجیههای عقلانی برداریم و نسبت نیروهای پس پشت آنها را افشا کنیم. کار تفکر انتقادی همین افشاگری است.
...
متن کامل گفتوگو اینجا در دسترس است.
دانشگاه و بازتولید روابط استعماری/فاشیستی: نمونهی والتر کریستالر
دولتهای مدرن با تولید فضا خودشان را مستقر و متمایز میکنند. دانشگاه و دیسیپلینهای دانشگاهی نیز نقشی کلیدی در تولید فضای دولتی و در نتیجه بازتولید نابرابریهای اجتماعی بازی کرده و میکنند. یکی از نمونههای بارز در این راستا نقشی است که والتر کریستالر در آلمان نازی بازی کرده است؛ نمونهای که در زبان فارسی هیچ اشارهای به آن نشده است.
نقش دانشگاه در فرایند تولید فضای دولتی، استفاده از علم در راستای توجیه مداخلات سرکوبگرانه و تولید فضای نابرابر است. استناد به علم (در این معنای پوزیویستیـدولتی کلمه) سیاستِ ذاتیِ دیسیپلینهای دانشگاهی (از جمله جغرافیا و برنامهریزی شهری و منطقهای) را میزداید و از علوم همچون پدیدههایی ناب و خنثا حرف میزند.
یکی از پیامدهای این نگاه از دید ژئوراید اتوتایل آن بود که جغرافیدانهای محافظهکار و حتی فاشیست آلمانی به سهولت به جامعهی علم غربی راه داده شدند. بهترین نمونهی این پیامد را میتوان در نظریهی «مکان مرکزی» والتر کریستالر مشاهده کرد که تاثیر بسزایی درون دیسیپلین جغرافیا پس از جنگ جهانی اول داشت.
رسالهی دکتری کریستالر همچون یکی از متون بنیادی جغرافیای پوزیتیویستی و استنتاجی مدرن تلقی شد. و این به رغم آن بود که کریستالر در سال ۱۹۴۰ به حزب نازی پیوسته و در حین جنگ در حال اصلاح و ارتقای رسالهاش بود تا مبنایی را برای توسعهی سکونتگاههای آلمانی در قلمروهای فتحشده در شرق و به ویژه لهستان فراهم آورد.
کار کریستالر نمونهی بارز مدرنیسم واپسگرایانهی دولت نازیستی و آمیزهای بود از برنامهریزی تکنولوژیک و بوروکراتیک مدرن با ایدهآلهای رمانتیک ضدمدرنیستی از گذشتهی آلمان. کریستالر به این ترتیب به دنبال آن بود تا سکونتگاههای روستایی ارگانیک را بر مبنای «برنامهریزی عقلانی» در قلمروهای تصرفشدهی لهستانیها که از وجود یهودیان پاکسازی شده بود ایجاد کند.
...
برای مطالعهی بیشتر دربارهی این موضوع میتوانید به نوشتههای زیر مراجعه کنید:
۱. مقالهای با عنوان نظریهی فضایی نازیستی: جغرافیاهای تاریک کارل اشمیت و والتر کریستالر، نوشتهی ترِور جی. بارنز و کلودیو مینکا.
۲. یادداشتی با عنوان کریستالر و نازیسم که در واقع شرحی است بر مقالهی پیشین.
۳. متنی با عنوان چطور یک برنامهریزِ نازی اسرائیل را به وجود آورد، نوشتهی جاشوا دیویدویچ.
۴. مقالهی دیگری از ترور بارنز که اینجا در دسترس است.
درسگفتار «نظریهی برنامهریزی»، نریمان جهانزاد
(ارائهشده برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، نیمسال تحصیلی 1400-1399)
...
برنامهریزی شهری به عنوان نهادی مدرن، محصولِ روشنگری و عقلانیت مدرن است. گرچه میتوان رد پای آن را در پلیس یونانی یافت و به همان سیاق بنیانهای فکرِ برنامهریزی را در آراء ارسطو و افلاطون رصد کرد، اما یک تفاوت بنیادیِ نهاد برنامهریزی با سایر نهادها، در خودِ جهان غرب، متأخربودن آن است. تقریباً از اواخر دههی 1950 و اوایل دههی 1960 با تلاشهای بنجامین هندلر و جان دایکمن و دیگران بود که نظریهپردازی و تأمل جدیِ نظری در باب برنامهریزی آغاز شد و قلمروی نظریهی برنامهریزی به عنوان یک حوزهی پژوهشی مستقل در اندیشکدهها و دانشکدههای برنامهریزی شهری متولد شد. از نخستین تلاشهای قابل اشاره در این زمینه متونی هستند که کوشیدند با تکیه بر علوم سیاسی و اجتماعی در باب نقش برنامهریزی و برنامهریز در سپهر واقعیت غور و خوض کنند. در این دو دهه، به موازات تحولاتی که در شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رخ میداد و موجبِ دگردیسی بسترهایی میگشت که برنامهریزی شهری بر آنها بالیده بود، تأملات نظری در خصوص این قلمروی نوپدید نیز روز به روز شدت میگرفت و عرصههای تازهای در آن گشوده میشد. این جریان پس از گذشت قریب به 70 سال همچنان در حال تحول و صیرورت است. با این همه، هنوز هیچ نشانی از اجماع میان پژوهشگران برنامهریزی در باب چیستی قلمرو ی«نظریهی برنامهریزی» به چشم نمیخورد. باری، تلاشهایی برای دستهبندی نظریهها انجام شده است. یکی از این دستهبندیها نظریههای برنامهریزی را به دوگانهی محتوایی-رویهای و تجویزی-توصیفی تقسیم میکند، بطوریکه حاصل آن چهار نوع نظریهی رویهای-تجویزی، رویهای-توصیفی، محتوایی-تجویزی و محتوایی-توصیفی است. این سلسله جلسات، بر این اساس، میکوشد پس از اشارهای مقدماتی به شرایط عینی و فکری ظهور برنامهریزی شهری، به بررسی و تأمل در باب نظریههای رویهای-هنجاری، از سالهای دههی 1950 تا 1990، بپردازد.
...
فهرست موضوعی جلسات
مقدمه: طرح مسأله، معرفی روش کار و منابع
جلسهی اول: فلسفه و روح جهان مدرن
جلسهی دوم: ایدئولوژیهای سیاسی
جلسهی سوم: نظریههای سیاسی دربارهی نسبت دولت و بازار
جلسهی چهارم: بسترهای ظهور برنامهریزی شهری و فلسفهی وجودی برنامهریزی
جلسهی پنجم: چیستی نظریهی برنامهریزی و اقسام آن
جلسهی ششم: نظریهی برنامهریزی عقلانی جامع
جلسهی هفتم: انتقادها بر نظریهی برنامهریزی عقلانی جامع
جلسهی هشتم: رویکردهای اندکافزایی، کاوش ترکیبی و سیستمی به برنامهریزی
جلسهی نهم: نظریهی برنامهریزی وکالتی
جلسهی دهم: نظریههای برنامهریزی تبادلی
جلسهی یازدهم: نظریهی برنامهریزی رادیکال
جلسهی دوازدهم: نظریهی برنامهریزی ارتباطی (1)
جلسهی سیزدهم: نظریهی برنامهریزی ارتباطی (2)
جلسهی چهاردهم: جمعبندی
...
فایل صوتی درسگفتارها در پستهای بعدی در دسترس قرار میگیرند.
از مجموعهی «آنری لوفور» منتشر شد:
«خودگردانی یا آنری لوفور در بلگراد جدید»
نوشتهی سابین بیتر و هلموت وبر
برگردان: حیدر خسروی
...
برای تهیهی این کتاب به صورت آنلاین به سایت فروشگاه کتاب پرهام مراجعه کنید.
از مجموعهی «آنری لوفور» منتشر شد:
«آنری لوفور؛ سیاست فضایی، زندگی روزمره و حق به شهر»
نوشتهی کریس باتلر
برگردان: نریمان جهانزاد
سه جریان تاریخیِ برنامهریزی شهری
پیتر مارکوزه
برگردان: نریمان جهانزاد
«فنگرایانه یا مطیعبودن اصطلاحیست که در اینجا برای اشاره به آن نوع برنامهریزیای استفاده میشود که معطوف به کارآمدیِ هر سیستم یا مکانیست که مورد برنامهریزی واقع میشود. مسلماً کارآمدیْ هدف تقریباً هر نوع برنامهریزیای است؛ قطعاً هیچ برنامهای تدوین نمیشود که ناکارآمد باشد، همانطور که هیچ برنامهای تدوین نمیشود که ناپایدار باشد. بنابراین در رویکرد عدالت اجتماعی انتقادی هم انتظار میرود که برنامهریزی در خدمت به اهدافش کارامد باشد. اما برنامهریزی فنگرای مطیع، آنگونه که در اینجا استفاده میشود، چنان شأن والایی برای ابزارهای فنی برنامهریزی (یعنی همان وجوهی که معطوف به کارامدی هستند) قائل میشود که بهکل، ابزارِ فنی به ویژگی اصلی و نیروی محرک برنامهریزی تبدیل میشود. این نگره، به برنامهریز به عنوان فردی حرفهای، کارشناس، و تکنسینی نگاه میکند که دانش و تربیت خاصی داشته، و قادر به بکارگیریِ مجموعه ابزارهاییست که برای آنها آموزش فنیِ ویژهای دیده است.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-three-historic-currents-of-city-planning/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
تولید فضا در مناطق کلانشهری: تحلیلی لوفوری از حکمرانی و تغییر فضایی
مایکل باسِر
برگردان: نریمان جهانزاد
«به نظر لوفور «انفعالِ افراد دخیل، سکوتشان، و احتیاط و ملاحظهکاریِ خاموششان» از فقدان دموکراسی شهری خبر میدهد. در واقع، زمانی که «موضوعات مهمِ محلِ نزاع از پیش بوسیلهی هنجارهای فرهنگیِ مسلمگرفتهشده تعیین شوند» و فقط آن دیدگاههایی که با چشمانداز هژمونیکِ غالب همسو باشند مورد توجه قرار گیرند، کل پروژهی دموکراتیک متزلزل میشود. به قول لوفور، در جستجوی بدیل، میباید در پی «سیاسیکردنِ مسائل شهری» بود که در آن فرایدهای دموکراتیکْ حامی (و نه نافی) یک سیاستِ ستیهندهی پرشور باشند، فرایند و وضعیتی که در منطقهگرایی کلانشهری ناحیهی مرکزی جایش خالی است.
مقالهی حاضر استراتژیهای کلانشهری اخیر در ناحیهی مرکزی نیویورک را از خلال رهیافتی که تولید فضای لوفور صورتبندی کرده برمیرسد. این نوشته شهر-منطقه را محصولِ رابطهی متقابلِ بین فضاهای تصورشده، ادراکشده و زیسته تلقی میکند، و بر این اساس، مطالعهی منطقهگرایی کلانشهری را با لحاظ کردنِ بازنماییهای نخبگانِ کلانشهری ــ یعنی برنامهریزان، سیاستمداران، توسعهگران اقتصادی، و سایر ذینفعان ــ به مثابه بخشی از فرایند جاریِ تغییرِ اجتماعی و فرهنگی به پیش میبرد.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-production-of-space-in-metropolitan-regions-pdf/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
درسگفتار روش تحقیق در مطالعات شهری، نریمان جهانزاد (ارائه شده برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، نیمسال تحصیلی 1400-1399)
در ارائهی مطالب این درس سه سطح عام را از حیث تحلیلی از یکدیگر تفکیک میکنیم:
• سطح I: بنیادهای فلسفی تحقیق
• سطح II: فرایند انجام تحقیق
• سطح III: نمایش تحقیق
این سه سطح در عمل از یکدیگر جدا نیستند، و محقق در فرایند تحقیق هم باید بنیادهای فلسفی و منطق تحقیق را بشناسد و هم توانایی ارائهی مستدل و منسجم پژوهش خود را داشته باشد. در سطح نخست مهمترین مکاتب روششناسی فلسفهی علم، به عنوان شالودهی استراتژیهای پژوهشی تحقیقهای علمی، شناسایی میشوند. ازآنجاکه در پژوهشهای شهری کمتر به بنیادهای فلسفی تحقیق پرداخته میشود، در اینجا فایل صوتی جلسات دوم تا ششم را منتشر میکنم. معتقدم میان منطقِ علم و علم منطق پیوند وثیقی وجود دارد و در نتیجه اهتمام به پژوهش در حوزهی علوم انسانی بطور اعم و مطالعات شهری بطور اخص، بدون آشنایی با مبانی منطق و روششناسی علمی میسر نیست. به همین دلیل، فایلهای صوتی درسگفتار منطق سنتی را، که قریب به دو سال پیش در یک پروژهی کتابخوانی با جمعی از دوستان بصورت خصوصی ضبط کرده بودیم، به عنوان مکمل درسگفتار روششناسی علمی منتشر میکنم. قرار بود این جلسات با دورهای دیگر دربارهی منطق جدید تکمیل شود که به انجام نرسید. امیدوارم این فایلها برای پژوهشگران مطالعات شهری مفید باشد.
فهرست موضوعی جلسات درسگفتار روششناسی تحقیق:
جلسهی دوم: مروری بر برخی مفاهیم پایه؛ پوزیتیویسم منطقی
منابع:
• Blaikie, Norman, Approaches to Social Enquiry, Polity Press, 1993
• Guba, E. G., & Lincoln, Y. S. (1994). Competing paradigms in qualitative research. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), Handbook of qualitative research (pp. 105-117). Thousand Oaks, CA: Sage
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 13-51.
• گیلیس، دانلد، فلسفهی علم در قرن بیستم، ترجمهی حسن میانداری، سمت، صص. 45-19.
• پاپینیو، دیوید، فلسفهی علم، ترجمهی امیر مازیار، حکمت، صص. 43-15.
• بنتون، تد، کرایب، یان، فلسفهی علوم اجتماعی، ترجمهی شهناز مسمی پرست و محمود متحد، آگه، صص. 37- 104.
• کارناپ، رودولف، مقدمهای بر فلسفهی علم، ترجمهی یوسف عفیفی، نیلوفر، صص. 15-87.
• آیر، آلفرد، زبان، حقیقت، منطق، ترجمهی منوچهر بزرگمهر، صص. 15-37.
جلسهی سوم: راسیونالیسم انتقادی، مرور آراء کارل پوپر
منابع:
• پوپر، کارل ریموند، منطق اکتشاف علمی، ترجمهی حسین کمالی، انتشارات علمی و فرهنگی.
• پوپر، کارل، اسطورهی چارچوب، در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمهی علی پایا، طرح نو.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 51- 94.
• گیلیس، دانلد، فلسفهی علم در قرن بیستم، ترجمهی حسن میانداری، سمت، صص. 75-45.
جلسهی چهارم: مرور آراء ایمره لاکاتوش
منابع:
• لاکاتوش، ایمره، علم و شبه علم، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 118-104.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 107-94.
جلسهی پنجم: مرور آراء تامس کون، پل فایرآبند و ولفگانگ اشتگ مولر
منابع:
• کون، تامس، ساختار انقلابهای علمی، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت.
• کون، تامس، اصطکاک اساسی: نقش سنت و ابداع در تحقیق علمی، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 104-86.
• فایرآبند، پل، افسانههای پریان: علیه روش و نتایج، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 131-118.
• اشتگمولر، ولفگانگ، علم تعارف و انقلابهای علمی، در کتاب دیدگاهها و برهانها، ترجمه و گردآوری شاپور اعتماد، مرکز، صص. 169-146.
• چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمهی سعید زیباکلام، سمت، صص. 172-107.
جلسهی ششم: بررسی رویکردهای استنباطی-تفهمی
منابع:
• وبر، ماکس، اقتصاد و جامعه، انتشارات سمت، صص. 25-48.
• وبر، ماکس، روششناسی علوم اجتماعی، ترجمهی چاوشیان، مرکز، صص. 18-85.
• دیلتای، ویلهلم، مقدمه بر علوم انسانی، ترجمهی منوچهر صانعی، ققنوس، صص. 118- 165.
• ریکور، پل، رسالت هرمنوتیک، در کتاب حلقهی انتقادی، دیوید هوی، ترجمهی مراد فرهادپور، انتشارات روشنگران، صص. 9- 51.
• بنتون، تد، کرایب، یان، فلسفهی علوم اجتماعی، ترجمهی شهناز مسمی پرست و محمود متحد، آگه، صص. 149- 203.
• ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، ترجمهی محمدسعید حنایی کاشانی، نشر هرمس.
• اشمیت، لارنس، درآمدی بر فهم هرمنوتیک، ترجمهی بهنام خداپناه.
فهرست موضوعی جلسات منطق سنتی:
جلسهی اول: تعریف تصور و تصدیق و اقسام آنها
جلسهی دوم: اشتراک لفظی و معنوی
منتشر شد:
اندیشهی مارکسیستی و شهر
آنری لوفور
برگردان: همن حاجیمیرزایی
نشر همشهری
فرار از دوگانگی: حرکت از فضای سوم به فضای نو در رمان «به هیلبروی ما خوش آمدید» اثر فازوِین اِمپه
گلرنگ درویشیان
«این مقاله میکوشد مقایسهای میان مفهوم فضای سوم ادوارد سوجا و رمان «به هیلبروی ما خوش آمدید» اثر فازوین امپه به دست دهد. «به هیلبروی ما خوشآمدید» حول زندگی رفنتزه و رِفیلوِه، دو سیاهپوستِ جوان، یکی مرد و دیگری زن، میگردد که سابقاً عاشق یکدیگر بودهاند و هر دو تحصیلکرده و نویسنده هستند. رمان در هیلبرو واقع شده که یکی از مناطق فقیرنشین و حومهی شهر ژوهانسبورگ است. رویای آنها برای داشتن زندگیای معنیدار و سطح بالا و خلاقْ قربانی حواشی ادبی و بعداً ایدز میشود.
رمانِ «به هیلبروی ما خوش آمدید» بازنمایانندهی ترس از دیگری است. محور اصلی رمان دیگریهراسی است. طبق گفتهی ایریکیدزای ماناس، نقشهنگاریِ قطعهقطعه، اگرچه در همهی شهرهای جهان رواج دارد، بیشتر در جهان سوم و جنوب آفریقا تعریف میشود؛ بهویژه متأثر از برنامهریزی شهری استعماری و آپارتاید که با هدف تفکیک نژادی انجام شده بود.
امپه در این رمان به ما مختصاتِ ساختن «فضای سوم» را نشان میدهد. او به ما نشان میدهد که میتوان از فضای ساخته شده فراتر رفت و فضایی جدید خلق کرد. امپه از ما میخواهد فضایی دیگر تخیل کنیم، او ما را به بازنویسی جهان برای غلبه بر تبعیض و تعصب، از طریق ساختنِ فضایی جدید، دعوت میکند. »
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/welcome-to-our-hillbrow%d8%a7/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
سیاستِ بازی در طراحی شهری: تقدّسزدایی آگامبن در مقام رویکردی بازتنظیمی به طراحی شهری
کامیلو بوآنو و جورجو تالوچی
برگردان: رضا بصیری مژدهی
«طرّاحی و هدایت سرمایههای جهانی به سوی مصرف، نیاز متولیّان و صاحبمنصبان به نظم و کنترل، ترس طبقه فرادست و تمایلش به امنیّت، و جداسازیها و تقسیمبندیهای مشهود و نامشهودِ برآمده از طبقه، قومیّت، نژاد و گرایش سیاسی، شهر را بهمیانجی ایجاد محیطهای غیرقابلدسترس و ناآشنا شکل میدهند. در این نظمِ نوظهور، برنامهریزی شهری، طرّاحی شهری و معماری یقیناً به رُکنی محوری بدل میشوند. شهریشدنِ سیاست و افزایش کنترل بر ساخت و سازها، فضاهای شهری، خدمات شهری، مرزهای سرزمینی (قلمروها) و مسکن – که از انباشتهای نولیبرال، شهرگرایی نظامی و غارت نواستعماری مایه میگیرند- شهر را در قامت مجموعهای از محیطهای درودروازهدار توصیف میکنند؛ انبوهی از حصارکشیها با ضخامتهای مختلف و درجات متفاوتی از نفوذپذیری، رویتپذیری و تخلخل.
در این نوشتار قصد داریم از طریق ملاحظات مفهومیای که خوانشهای آگامبن و فوکو از حکومت و زیستسیاست را پیوند میدهد به ظهور آنچه روایتی بدیل از امر شهریمینامیم، نگاهی به این تفسیرِ دگرمکانی از حصارها بیاندازیم. بدلشدنِ حصارها به نه صرفاً اُبژههای فضایی و کالبدی، بلکه به اُبژههای پیچیدهای برآمده از گفتمانها، فنّآوریها، روایتها، هنجارها، کدهای رفتاری و ضوابط و مقرّرات، ما را ملزم میکند به طراحی شهری و معماری در قامت پرکتیسهایی بنگریم که در سازوکارِ کنترل شهر و کنترل بدنها و پیکرههایش حک شدهاند.»
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/the-politics-of-play-in-urban-design%d8%a7/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
منتشر شد:
پس از فوکوشیما: همارزی فاجعهها
نویسنده: ژان_لوک نانسی
مترجم: نریمان جهانزاد
نشر لگا
گفتوگو با نریمان جهانزاد دربارهی کتاب «آنری لوفور؛ سیاست فضایی، زندگی روزمره و حق به شهر» را اینجا بخوانید.
...
از متن:
«کتاب «آنری لوفور» با عنوان فرعی سیاست فضایی، زندگی روزمره و حق به شهر نوشته کریس باتلر به ترجمه نریمان جهانزاد نخستین مطالعه بنیادینی است که در باب اهمیت این متفکر برجسته در مطالعات حقوقی و قدرت دولتی نوشته است.»
« رسالهی دکتری کریس باتلر با عنوان قانون و تولید اجتماعی فضا، که کتاب حاضر، دستکم استخوانبندی اصلیاش، از آن مستخرج شده، به رابطهی قانون و فضا میپردازد. لوفور ابزارهای نظری نیرومندی در اختیار باتلر میگذارد که با تکیه بر آنها میتواند نقشِ قوانین کاربری زمین را در تولیدِ شکل خاصی از فضا در کوینزلند مطالعه کند. باتلر در رسالهی دکتریاش نواحی شهری استرالیایی را به تأسی از لوفور شکلی از فضای انتزاعی (abstract space) در نظر میگیرد، فضایی که خصلت اصلیاش در آنِ واحد ازهمگسیختگی، همگونی و سامانِ سلسهمراتبی است.»
این کتاب یکی از کتابهای مجموعهای است که با عنوان «آنری لوفور» منتشر میشود. آثار دیگری از لوفور و یا دربارهی او نیز در قالب این مجموعه در دست انتشار هستند.
...
کتاب «آنری لوفور؛ سیاست فضایی، زندگی روزمره و حق به شهر»، نوشتهی کریس باتلر، در پی ساختن چارچوبی مفهومی برای اندیشیدن به نسبت فضا و قانون، به میانجی اندیشههای آنری لوفور، است. او در این راستا، بسیاری از آثار لوفور را برمیرسد و میکوشد دیدگاههای لوفور را در گفتوگو با حوزهی حقوق انتقادی قرار دهد. کتاب دو بخش و شش فصل دارد. بخش اول شرح نسبتاً عامی از اندیشهی لوفور است. در اینجا دیدگاههای لوفور دربارهی ماتریالیسم دیالکتیکی، بیگانگی، زندگی روزمره، نظریهی دقایق، ضربآهنگکاوی، جدال اجتماعی و تولید فضا تشریح میشود. نویسنده میکوشد در تصویری که از لوفور به دست میدهد از نخستین اندیشمندان تأثیرگذار بر وی، یعنی نیچه، مارکس و هگل، آغاز کند و ضمن اشاره به تحولات فکری فیلسوف فرانسوی، بر وجوه تمایز اندیشهی وی با مکتب فرانکفورت، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، و روانکاوی تأکید بگذارد.
در بخش دومِ کتاب، دیدگاههای لوفور در راستای مسألهی اصلی کتاب، در خصوص قانون، خشونت قانونی، شیوهی تولید دولتی، سکونت، بدن، تنش میان امر ممکن و ناممکن، حق تفاوت و نهایتاً حق به شهر تشریح میشود. باتلر نظریهی لوفور دربارهی دولت را بر اساس تغییر مقیاس دولت زیر سلطهی نولیبرالیسم مورد بحث قرار میدهد و میکوشد آراء او را در گفتوگو با اندیشمندان معاصر این حوزه قرار دهد. در فصل آخر، باتلر به موضوع قانون بازمیگردد تا دربارهی نقش حقوق قانونی در نسبت با حق به شهر به بحث بنشیند. خوانش نوآورانه و مترقی نویسنده در همین فصل آخر آشکار میشود. او تأکید میکند که حق به شهر نمیتواند از «حق تفاوت» جدا لحاظ شود. لوفور نظریهی خود دربارهی حق به شهر را در واکنش به ظهور شهریشدنِ سرمایهدارانه مطرح کرد، چرا که نگران بود رشد سرمایهداری فضاهای متفاوتِ شهر را فروبلعد، و از آن راه، پهنههای شهری خفهکننده و همگونی ایجاد شود که در آن خودِ فضا به ابژهای برای مبادله تبدیل گردد. بنابراین حق به شهر در انتقاد از فضای شهری کالاییشده، از دل آشوب و پیشبینیناپذیریِ خیابان سربرمیآورد.
اما باتلر، هوشمندانه، از خطر فروغلتیدن مفهوم حق به شهر به قسمی دفاع واکنشی و طارد از محلیت آگاه است، و درست به همین دلیل است که بر اهمیت حقِ تفاوت، که پژوهشگران لوفوری اعتنای چندانی به آن نداشتهاند، تأکید مینهد. لوفور معتقد بود سرمایهداری در پی امحای تمام تفاوتهاست، در نتیجه فضای انقلابی باید علیه نیروهای همگونساز ایستادگی کند. باز هم باتلر متوجه این خطر است که حق تفاوت میتواند در قلمرو ایدئولوژی و گفتمان مستحیل شود، پس حق تفاوت باید با حق به شهر همراه شود تا وجود مادی یابد. تفسیر مترقی باتلر از لوفور این است که تنها با پافشاری بر این دو حق، بطور همزمان، است که فضای انقلابی ممکن میشود.
...
برای تهیهی کتاب میتوانید به سایت فروشگاه کتاب پرهام مراجعه کنید.
بلوچستانِ خاموش: نگاهی به مسالهی هویتهای ملی و قومی در ایران، مروری بر دیدگاههای علم صالح، راسموس الینگ، و فروغ اسدپور
آیدین ترکمه و فریده شهریاری
«صالح کتابش را حول سه مفهوم امنیت، تنش قومی، ملیگرایی و هویت سامان میدهد. در نتیجه تمرکز او بر عوامل جامعهایِ درونی است و نه بیرونی. او از منظری برساختگرایانه معتقد است که زمانی که عقاید، هویتها یا ادراکها برساخته میشوند به اموری واقعی و نیرومند تبدیل میشوند. صالح میگوید در کتابش به این میپردازد که نقش شرقشناسان در فرایندهای ساخت دولتملت چه بوده و این که چگونه مورخان و الیتهای ایران برداشتهای شرقگرایانه را به عاریت گرفتند تا یک هویت ایرانی منسجم و یکدست را بر مبنای برتریطلبیِ فارس خلق کنند.
الینگ از سوی دیگر با بهپرسشکشیدنِ مفاهیم قومیت، ملیگرایی و هویت، به دنبال پاسخدادن به این پرسش است که چه کسی ایرانیان و مفهوم ایرانیبودگی را تعریف میکند؟ او در این راستا سه بازیگر اصلی را شناسایی میکند: الیتهای اقلیت، الیتهای ملیگرای فارسمحور، و دولت. الینگ به دنبال شناسایی علل تاریخی، سیاسی، و اجتماعیـاقتصادی متنوعی است که به بسیج اقلیتهای اتنیکی در ایرانِ پساانقلاب انجامیده است. از دید او این واکنش اقلیتهای اتنیکی در ایران نتیجهی سیاستهای دولتی (هم در دوران پهلوی و هم در ج.ا.) است که خود برآمده از عوامل تاریخی و ژئوپلیتیکی است.
اسدپور پس از نقدی تعیینکننده بر رویکردهای چپ به مسالهی اقوام و ملل در ایران، به نقد یونیورسالیسمِ انتزاعیِ راست نیز میپردازد. به گفتهی او «اعضای این دسته بر مسئلهسازبودن سرشت دینی حکومت اصرار دارند و راه حلی که ارائه میکنند تغییر حاکمیت یا سکولار-دمکراتیکشدن آن، و رواج همهشمولی (یونیورسالیسم) لیبرالیستی است». از دید او بر خلاف رویکردهای راست، «ادغام یا انتگراسیون در این کشور ممکن نیست مگر به بهای عقبنشینی از شکل کنونی دولت-ملت و بهرسمیتشناسی حقوق سلبناپذیر ملل غیرفارس بر زبان و سرزمین و تاریخ و سرنوشت خود».
برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/national-and-ethnic-identity-in-iran/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace