من این درها را تنها برای تو باز کردهام من این ستارهها را تنها برای تو پشتِ پنجره جمع کردهام..
زنده باد کسانی که ترکم می کنند
آنها مرا به خویش باز می گردانند.
#آنری_دومونترلان
@Diazepam20
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید؛ زیرا شخصیت شما جوهر وجودِ شما و آبرویتان تصوراتِ دیگران نسبت به شما است!
#جان_وودن
@Diazepam20
چشمانت
تنها پاسخ است
به تاریکی جهان ...
#محمد_شیرین_زاده
@Diazepam20
عزیزم
من متوجه شدم که، در اعماق نفرت درونم، عشقی بی پایان وجود دارد.
من متوجه شدم که، در انتهای گریه درونم، لبخندی بیمانند وجود دارد.
من متوجه شدم که، در پیچیدهترین آشوبهای درونم، آرامشی عمیق وجود دارد.
من متوجه شدم که، در اعماق زمستان درونم، تابستانی دلپذیر وجود دارد.
و اینها به من شادی میدهند. و به همین دلیل است که برایم مهم نیست دنیا با بیرحمی بر من فشار بیاورد، زیرا که در درونم چیزی قویتر، با آن مقابله میکند.
تقدیم با عشق
کالیگولا
#آلبر_کامو
دوستَت دارم
هیچ چیز وجود ندارد
بهتر این را بگوید
همه چیز ناتوان است
واژه می بوسَدَش
تَنگ در آغوش می گیرد
چقدر دنبالِ جریانی
یگانه می گَردیم
برای دو خونِمان
چقدر رؤیا می بینیم
چقدر می خوابیم
یڪی در دیگری
همه چیز ناتوان است
هیچ چیز وجود ندارد
با این همه دوستت دارم
می خواهم بگویم می سوزم
وَ تنها از تُو می خواهم بگویم
باید مرگ ما را به هم برساند
با این همه دوستَت دارم
می خواهم بگویم
تنها وجودِ تُو از من
من می سازد
می خواهم بگویم تنها تُو
زخمِ زندگی را مےبَندی
#آلن_برن
استراگون: دست به من نزن! سوال از من نکن. حرف با من نزن. پهلوی من بمون!
ولادیمیر: من هیچوقت از پهلوی تو رفتهام؟
استراگون: تو گذاشتی من بروم!
ولادیمیر: به من نگاه کن ببینم. ( استراگون سرش را بلند نمیکند)
به من نگاه کن!
( استراگون سرش را بلند میکند. مدتی به همدیگر نگاه میکنند، سپس ناگهان همدیگر را در آغوش میگیرند...)
#در_انتظار_گودو
#ساموئل_بکت
هرگز نباید از یاد برد آنجا که حسادت وجود دارد نفرت هم در کار است، و باید مراقب بود که از میان اشخاص حسود دوستی اشتباه انتخاب نکرد. بنابراین مهم است که برای امنیتمان حسادت را تشخیص دهیم؛ و انسان باید یاد بگیرد که نیرنگهای حسودان را کشف کند، چون حسادت همهجا یافت میشود و همواره هم <ناشناخته> است؛ یا همانطور که گفتم، مانند وزغی زهردار در گوشههای تاریک پنهان میشود. حسادت نه سزاوار ترحم است و نه سزاوار دلسوزی.
#درباب_طبیعت_انسان
#آرتور_شوپنهاور
سيگارم را در قاب پنجره می تكانم
بی هيچ واهمه يی
زيرا جهان زير سيگاری من است...
#حسین_پناهی
@Diazepam20
کسی چه میداند
من امروز چند بار فروریختم
چندبار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کنندهترین حس دنیاست...
#ژوان_هریس
نویسنده بریتانیایی
همراهت ميآيم تا آخر راه ...!
و هيچ نمي پرسم هرگز ؛
با تو اول کجاست، با تو آخر کجاست
#عباس_معروفی
@Diazepam20
بعضی وقتها به خودم اجازه میدهم که حس خوبی داشته باشم، اما مراقبم. من در زلزدن به دستگیره کمد یا گوشسپردن به صدای باران در تاریکی اتاق، لحظات پر از آرامشی یافتهام. هرچه کمتر به چیزی نیازمند بودم، احساس بهتری داشتم.
#چارلز_بوکفسکی
گفتمش بايد بَری نامم زياد
گفت آری می بَرم
امّا زِ ياد ...
#فرصت_شيرازی
@Diazepam20
.
✅ آدمايى كه احساساتشون رو راحت
و صادقانه بدون سانسور نشون ميدن
نه ضعيفن،
نه احمق و نه ساده لوح!!
بلكه اونقدر قوى و واقعى هستن
كه به نقاب روى صورتشون
احتياج ندارن
و به جاى پنهان كردن حرفها
يا نقش بازى كردن،
راحت احساسشون رو بيان ميكنن
@seyribar
•~🍃🌸🌼🍃~•
دیدی آرام، آرام آرام...
دلمان به بی کسی،
صدایمان به سکوت
چشم هایمان به تاریکی،
عادت کرده اند...
#سید_علی_صالحی
@Diazepam20
اجرای زنده چند آهنگ فولکلور و نوستالژیک از گروه موسیقی شنۆ
@Diazepam20
آن وقت ها حتی مدت ها پس از آنکه از پیشم رفته بود به او فکر می کردم. حالا دیگر به کسی فکر نمی کنم.
حتی شور آن را نمی زنم که در پی کلمات بگردم.
کمابیش به تندی در درونم جریان دارد.
چیزی را ثابت نگه نمی دارم، ولش می کنم برود.
بیشتر وقت ها، افکارم چون به کلمات متصل نمی شوند، مه آلود می مانند. شکل مبهم و غریبی به خود می گیرند و بعد ناپدید می شوند...!
#تهوع
#ژان_پل_سارتر
عشق زخمهائی میزند که هیچوقت درمان نمیپذیرد...
#گفتگو_با_کافکا
#گوستاو_یانوش
@Diazepam20
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمیآورم به یاد
بیاعتنا شدم به جهان بیتو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
رسم این مگر نبود که گر آتشم زنی
خاکستر مرا نسپاری به دست باد
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد کردن و لعنت به اعتماد
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد
#شعر : #فاضل_نظری
#خوانش : #سارا_ساور
موسیقی : Nhebbek I Love You by Oriensi
امشب به خوابم بیا !
با خودت دو فنجان چای دارچین بیاور
من خودم را به خواب می زنم
گوشه ی تختم بنشین
صدایم کن
اول اسمم را بگو
بعد عزیزم
بعد هم بگو باشد انگار که خوابی
من می روم
بلند می شوی
.
بلند می شوم
دستم را دورِ کمرت حلقه می زنم
می گویم بلاخره آمدی . .
می گویی شک داشتی به آمدنم ؟
می گویم گاهی . . .
مثلِ امشب نگاهم می کنی
بی هیچ حرفی چایم را می دهی دستم
دستم را می گیری
می گویی دیر آمدم
تا ماندنی تر باشد
تا قدرِ لحظه هایمان را بهتر بدانیم
.
امشب بیا
اینها را بگو
مبادا
دیر شود!
#عادل_دانتيسم
باور کن تو رادوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام
اندوه مرا نقاشی کن
به تو می اندیشم در غم دیگران
پندار مرا نقاشی کن
گفتی در خلائی که هوا نیست
نه من تو را می خوانم
نه تو مرا می شنوی
برایم چراغی بیاور
بی نور چگونه نقاشی کنم؟
به یاد.
#محمد_ابراهیم_جعفری
@Diazepam20
... به چه درد میخورد
که هزاران خورشید
در آسمان بازی کنند
اما در دل تو
چراغی نمیخندد
به چه درد میخورد
که هرچه گنج دنیا در روح تو نهفته باشد
اما تو نتوانی
روحت را تصرّف کنی
به چه درد میخورد
که هزار شهر را بگردی
اما به راه دل خویش
آگاه نباشی
به چه درد میخورد
که صدها هزار یار داشته باشی
اما تو نتوانی
دلت را یار خود کنی
به چه درد میخورد
از هرچه مروارید دریاهاست
گردنبندی برای دختری ساز کنی
اما تو نتوانی
دل خویش را به او تقدیم کنی.
#لطیف_هلمت
سفرکن به هیچکس هم نگو
یک رابطه عاشقانه را زندگی کن
وبه هیچکس هم نگو
شاد زندگی کن
وبه هیچکس هم نگو
آدم ها
چیزهای قشنگ را
خراب میکنند.....
#جبران_خلیل_جبران
@Diazepam20
زندگی عادلانه نیست، به مسیرت ادامه بده!
#ویلیام_اچ_مک_ریون
@Diazepam20
این ضربههای غیرمنتظره واقعاً خُردم کرده است.
این مصیبتهای وحشتناک روحم را نابود و ویران کرده است.
این آدمهای هرزهای که از موی سفیدشان هم خجالت نمیکشند نه تنها تو را در بستر بیماری خواهند انداخت، بلکه مرا هم به بستر مرگ خواهند کشاند. و در این کارشان موفق هم خواهند شد، سوگند میخورم، موفق خواهند شد!
#فئودور_داستایفسکی
آینه
زن ها را خوب می فهمد
كه تمام غربت شان را
پشت رژ قرمز
خط چشم نازك
و لاك هاي رنگارنگ شان
پنهان مي كنند
هر صبح
نقاب بی تفاوتی می زنند
به روی دلی كه
آشوب و در هم است
و لبخند
مهمان ناخوانده ی
بيقراری های هر روز آنهاست....
#سارا_قبادی
آیدای خوشگلم!
...مشامم از عطر آغوش تو پر است، همان عطری که تو ناقلا هیچ وقت نمی گذاری به مراد دلم از آن سیراب شوم. دست هایم بوی اطلسی های تو را به خود گرفته است و همه ی پست و بلند اندامت را با پست و بلند اندام خودم حس می کنم ... حس می کنم که مثل گربه ی کوچولوی شیطانی در آغوش من چپیده ای و من با همه ی تنم تو را در بر گرفته ام... احساس دست نوازشگرت (که این جور موقع ها با من دشمنی دارد)
دلم را از غمی که نزدیک دو سال است تلخیش را چکه چکه می چشم پر کرد.
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشی!؟
تو همزاد من هستی. من سایه یی هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام، زیر پاهایت و اگر تو نباشی، من نیستم.
تو را دوست، دوست، دوست می دارم.
#احمد_شاملو
كيف أنساك
وقد قاسمتك الحب مرة،
والموت مرات
چگونه فراموشات کنم؟
که من عشق را یکبار با تو تقسیم کردم،
و مرگ را بارها ...!
#غادة_السمان
@Diazepam20